چه کسي شهر موعود را مي سازد؟ و چرا؟
چه کسي شهر موعود را مي سازد؟ و چرا؟
چه کسي شهر موعود را مي سازد؟ و چرا؟
نويسنده: مهدي اختر محققي
اعتقاد به ظهور فردي که در جهان، عدل و انصاف را گسترش مي دهد و حق مظلوم را از ظالم مي ستاند و جهان را به «شهر خدا» و شهر آرماني اديان تبدل مي کند، تنها مختص شيعيان و ديگر مسلمانان نيست؛ گر چه اين باور در نزد شيعيان، با اعتقاد به زنده بودن امام دوازدهم و نظارت آن حضرت بر اعمال دوستداران و منتظرانش، از ديگر مذاهب و اديان، پررنگ تر است اما اين اعتقاد، در کتب اديان ديگر، از جمله: مسحيان، زرتشتيان، يهوديان، برهمنان و هندوها هم به چشم مي خورد.
در آيين هندوها، منجي را يکي از مظاهر «ويشنو» مي دانند: «اين مظهر ويشنو، در انقضاي کلي يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيدي در حالي که شمشير برهنه ي درخشاني به صورت ستاره ي دنباله دار در دست دارد، ظاهر مي شود و همه ي شريران را هلاک مي سازد و خلقت را از نو تجديد مي کند و پاکي را رجعت خواهد داد... . اين مظهر دهم، در انقضاي عالم، ظهور خواهد کرد». (1)
در «انجيل» (کتاب مقدس مسيحيان) نيز چنين آمده است: «و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد، با همه ي ملائکه ي مقدس، بر کرسي بزرگي قرار خواهد گرفت...». (2)
و در قرآن مي خوانيم: «و هر آينه در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشتيم که زمين را بندگان شايسته من ارث مي برند». (3)
در «تورات» آمده است: «به منظور گردآوردن طوايف بشر بر يک دين حق، سلاطين دولت هاي مختلف را نابود مي کنم. آن وقت، برمي گردانيم به قوم ها لب پاکيزه براي خواندن همه به نام خداي و عبادت کردن ايشان به يک روش». (4)
در «مزامير» داوود چنين مي خوانيم: «... زيرا که شريران، منقطع خواهند شد؛ اما توکل کنندگان به خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان! بعد از اندک زماني، شرير نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهي کرد و نخواهد بود؛ اما فرزانگان (صالحان)، وارث زمين خواهند شد... و ميراث آنها خواهد بود تا ابد... ؛ زيرا متبرکان خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ اما نفرين شدگان وي، منقطع خواهند شد». (5)
در کتاب «دداتک» از کتب مقدس برهماييان آمده است: «دست حق درآيد و جانشين آخر ممتاطا ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و همه جا خلايق را هدايت کند». (6)
خداوند در آيه ي 56 سوره ي نور، در مورد حکومت موعود و حاکمان و اداره کنندگان آن، چنين مي فرمايد: «خداوند، کساني از شما را که ايمان آوردند و نيکي ها کردند، وعده داد که به يقين، ايشان را در زمين خليفه مي کند، چنان که آنان را که از پيش بودند، خليفه ساخت و دينشان را بگستراند، آن دين که بپسنديد براي آنان و هم آنان را از پس بيمي که دارند، ايمني دهد...».
پس مي توان چنين دريافت که انسان ها - در عين اين که بايد بکوشند تا حکومت آرماني خود را پديد آورند - هرگز نخواهند توانست قبل از ظهور منجي (رهبر معصوم)، حکومتي بدون عيب و خطا و سراسر عدل و انصاف پديد آورند؛ اما اين گفته، نبايد دستاويزي شود تا مستضعفان و ستم ديدگان، گامي به سوي اصلاح وضع خود و در واقع، زمينه چيني براي ظهور منجي، برندارند و در نتيجه، اجازه دهند که جباران و زورگويان، هر بلايي که مي خواهند بر سر مردم بياورند؛ بلکه ما مي توانيم با تشکيل حکومتي که در آن عدالت ديني به اجرا در بيايد، زمينه ي ظهور آن حضرت را فراهم کنيم و بايد مطمئن باشيم که خداوند نيز در اين راه، کمکمان خواهد کرد.
در يک کلام مي توان چنين گفت که هدف اصلي از ايجاد آرمان شهر، اجراي عدالت است؛ چرا که براساس قرآن کريم، تمامي پيامبران، براي اين مبعوث شده اند که مردمان، به استقرار عدالت در جهان و جوامع، قيام کنند. (9) و مهم ترين ارکان عدالت نيز وجود عوامل زير است:
1. حاکم عادل، 2. کارگزاران عادل، 3. قوانين عادلانه، 4. حکومت عادلانه (اجراي عدالت).
بي شک، حاکمي عادل خواهد بود که از «عصمت» برخوردار باشد و اين حاکم نيز براساس باورهاي ما کسي جز مهدي (عج) نمي تواند باشد؛ زيرا عصمت، موهبتي خدادادي است و امامان معصوم (ع)، برگزيدگان خداوند براي هدايت مردم اند.
نکته ي ديگر، وجود کارگزاران عادل است. از آن جا که اين کارگزاران از سوي امام معصوم (ع) انتخاب مي گردند و اعمال آنها در گذشته، زير نظر ايشان بوده است، بنابراين، بدون شک، افراد شايسته اي خواهند بود.
پس از دو مورد بالا، در يک آرمان شهر، به قوانين عادلانه نيازمند است که اين قوانين همان قوانين اسلام (اخلاق و احکام اسلامي) که بر پايه ي عدالت شکل گرفته اند.
در پايان، به حکومت عادلانه - که يکي از اهداف مهم تشکيل آرمان شهر است - مي رسيم. زماني که پايه هاي تشکيل آرمان شهر، براساس حاکم عادل، کارگزاران عادل و قوانين عادلانه باشد، زمينه ي حکومتگري عادلانه نيز به وجود مي آيد.
پس يکي از پايه هاي اصلي نياز به آرمان شهر انبيا و ارسال کتاب هاي آسماني از سوي خداوند است. آرمان شهر، مکاني است که در آن، يک انسان بتواند به نيازهاي واقعي خود (اعم از مادي و معنوي) برسد و موقعيت مکاني و دامنه ي جغرافيايي آن، اهميتي ندارد.
موعود در اديان
در آيين هندوها، منجي را يکي از مظاهر «ويشنو» مي دانند: «اين مظهر ويشنو، در انقضاي کلي يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيدي در حالي که شمشير برهنه ي درخشاني به صورت ستاره ي دنباله دار در دست دارد، ظاهر مي شود و همه ي شريران را هلاک مي سازد و خلقت را از نو تجديد مي کند و پاکي را رجعت خواهد داد... . اين مظهر دهم، در انقضاي عالم، ظهور خواهد کرد». (1)
در «انجيل» (کتاب مقدس مسيحيان) نيز چنين آمده است: «و چون فرزند انسان در جلال خود خواهد آمد، با همه ي ملائکه ي مقدس، بر کرسي بزرگي قرار خواهد گرفت...». (2)
و در قرآن مي خوانيم: «و هر آينه در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشتيم که زمين را بندگان شايسته من ارث مي برند». (3)
در «تورات» آمده است: «به منظور گردآوردن طوايف بشر بر يک دين حق، سلاطين دولت هاي مختلف را نابود مي کنم. آن وقت، برمي گردانيم به قوم ها لب پاکيزه براي خواندن همه به نام خداي و عبادت کردن ايشان به يک روش». (4)
در «مزامير» داوود چنين مي خوانيم: «... زيرا که شريران، منقطع خواهند شد؛ اما توکل کنندگان به خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان! بعد از اندک زماني، شرير نخواهد بود. در مکانش تأمل خواهي کرد و نخواهد بود؛ اما فرزانگان (صالحان)، وارث زمين خواهند شد... و ميراث آنها خواهد بود تا ابد... ؛ زيرا متبرکان خداوند، وارث زمين خواهند شد؛ اما نفرين شدگان وي، منقطع خواهند شد». (5)
در کتاب «دداتک» از کتب مقدس برهماييان آمده است: «دست حق درآيد و جانشين آخر ممتاطا ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و همه جا خلايق را هدايت کند». (6)
حکومت موعود، آخرين حکومت
چرا منجي؟
خداوند در آيه ي 56 سوره ي نور، در مورد حکومت موعود و حاکمان و اداره کنندگان آن، چنين مي فرمايد: «خداوند، کساني از شما را که ايمان آوردند و نيکي ها کردند، وعده داد که به يقين، ايشان را در زمين خليفه مي کند، چنان که آنان را که از پيش بودند، خليفه ساخت و دينشان را بگستراند، آن دين که بپسنديد براي آنان و هم آنان را از پس بيمي که دارند، ايمني دهد...».
پس مي توان چنين دريافت که انسان ها - در عين اين که بايد بکوشند تا حکومت آرماني خود را پديد آورند - هرگز نخواهند توانست قبل از ظهور منجي (رهبر معصوم)، حکومتي بدون عيب و خطا و سراسر عدل و انصاف پديد آورند؛ اما اين گفته، نبايد دستاويزي شود تا مستضعفان و ستم ديدگان، گامي به سوي اصلاح وضع خود و در واقع، زمينه چيني براي ظهور منجي، برندارند و در نتيجه، اجازه دهند که جباران و زورگويان، هر بلايي که مي خواهند بر سر مردم بياورند؛ بلکه ما مي توانيم با تشکيل حکومتي که در آن عدالت ديني به اجرا در بيايد، زمينه ي ظهور آن حضرت را فراهم کنيم و بايد مطمئن باشيم که خداوند نيز در اين راه، کمکمان خواهد کرد.
ضرورت نياز به آرمان شهر
در يک کلام مي توان چنين گفت که هدف اصلي از ايجاد آرمان شهر، اجراي عدالت است؛ چرا که براساس قرآن کريم، تمامي پيامبران، براي اين مبعوث شده اند که مردمان، به استقرار عدالت در جهان و جوامع، قيام کنند. (9) و مهم ترين ارکان عدالت نيز وجود عوامل زير است:
1. حاکم عادل، 2. کارگزاران عادل، 3. قوانين عادلانه، 4. حکومت عادلانه (اجراي عدالت).
بي شک، حاکمي عادل خواهد بود که از «عصمت» برخوردار باشد و اين حاکم نيز براساس باورهاي ما کسي جز مهدي (عج) نمي تواند باشد؛ زيرا عصمت، موهبتي خدادادي است و امامان معصوم (ع)، برگزيدگان خداوند براي هدايت مردم اند.
نکته ي ديگر، وجود کارگزاران عادل است. از آن جا که اين کارگزاران از سوي امام معصوم (ع) انتخاب مي گردند و اعمال آنها در گذشته، زير نظر ايشان بوده است، بنابراين، بدون شک، افراد شايسته اي خواهند بود.
پس از دو مورد بالا، در يک آرمان شهر، به قوانين عادلانه نيازمند است که اين قوانين همان قوانين اسلام (اخلاق و احکام اسلامي) که بر پايه ي عدالت شکل گرفته اند.
در پايان، به حکومت عادلانه - که يکي از اهداف مهم تشکيل آرمان شهر است - مي رسيم. زماني که پايه هاي تشکيل آرمان شهر، براساس حاکم عادل، کارگزاران عادل و قوانين عادلانه باشد، زمينه ي حکومتگري عادلانه نيز به وجود مي آيد.
پس يکي از پايه هاي اصلي نياز به آرمان شهر انبيا و ارسال کتاب هاي آسماني از سوي خداوند است. آرمان شهر، مکاني است که در آن، يک انسان بتواند به نيازهاي واقعي خود (اعم از مادي و معنوي) برسد و موقعيت مکاني و دامنه ي جغرافيايي آن، اهميتي ندارد.
پي نوشت :
1. اوپانيشاد، ص 737.
2. انجيل متي، فصل 25.
3. سوره ي انبياء آيه ي 105.
4. عهد عتيق، کتاب صفياي نبي، فصل 1.
5. عهد عتيق، کتاب مزامير، مزمور 37.
6. «فلسفه ي مشرق»، حسين جعفريان، روزنامه ي همشهري، 16 دي 1374؛ مصلح جهاني، سيد حسن ابطحي، ص 149.
7. الغيبه، طوسي، ص 472، ح 493.
8. عصر زندگي، محمد حکيمي، ص 33.
9. ر.ک: سوره ي حديد، آيه ي 24.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}