نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی

 
عَن اَبی سَعیدٍ الخُدریِّ قالَ: سَمِعتُ رَسولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یَقولُ عِندَ مُنصَرَفِهِ مِن اُحُدٍ وَ النّاسُ یُحدِقونَ بِهِ وَ قَد اَسنَدَ ظَهرَهُ اِلی طَلحَةَ: اَیُّها النّاسُ اَقبِلوا عَلی ما کُلِّفتُموهُ مِن اِصلاحِ آخِرَتِکُم وَاَعرِضوا عَمّا ضُمِنَ لَکُم مِن دُنیاکُم وَ لا تَستَعمِلوا جَوارِحاً (1) غُذِّیَت بِنِعمَتِهِ فِی التَّعَرُّضِ لِسَخَطِهِ بِنِقمَتِهِ وَاجعَلُوا شُغلَکُم فِی التِماسِ مَغفِرَتِهِ.
ابو سعید خدری روایت می‌کند که شنیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام بازگشت از احد، در حالی که به طلحه تکیه داده بود و مردم دورش حلقه زده بودند فرمود: ای مردم، به وظیفه‌ی اصلی خود یعنی اصلاح آخرت روآورید و از دنیایی که برای شما تضمین شده است روی گردانید و اعضایی را که از نعمت پروردگار رشد کرده‌اند برای جلب ناخشنودی و غضب الهی به کار نبرید. هدف و وظیفه‌ی اصلی‌تان را آمرزش‌خواهی از خدا قرار دهید.
بحارالانوار، ج 77، ص 182

نور هدایت

هر روایتی در موقعیّت خاصّی صادر می‌شود و عمق معانی احادیث نیز با توجّه به موقعیّت‌ها متفاوت است. اوضاع بعد از جنگ احد اوضاع خاصّی بود. مسلمانان عزیزان زیادی چون حمزه‌ی سیّدالشهدا را از دست داده بودند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) زخم برداشت و دندان‌های مبارکش شکست. طبق روایتی، حضرت علی (علیه السلام) نود زخم بر تن داشت. خلاصه موقعیّت بحرانی و حسّاسی بود. لذا حضرت باید به مردم هم امید بدهد و هم آنان را آرامش بخشد. علاوه بر همه‌ی اینها، بنیه‌ی معنوی آنان را تقویت کند و برای جبران شکست آماده سازد. در این وضعیّت حسّاس چهار دستور می‌دهد که هم مایه‌ی آرامش دل و جان است و هم راه جبران شکست‌ها را روشن می‌سازد و هم با آن، وسیله‌ی پیروزی‌ها فراهم می‌شود. جان کلام اینکه دین و دنیا در این چهار دستور نهفته است.
«اَقبِلُوا عَلی ما کُلِّفتُموهُ مِن اِصلاحِ آخِرَتِکُم؛ روی بیاورید بر چیزی که وظیفه‌ی اصلی شماست». زیرا مردم یک وظیفه‌ی اصلی دارند و یک وظیفه‌ی فرعی. وظیفه‌ی اصلی آنان اصلاح آخرت است و برنامه‌ی فرعی آنان که کار دنیاست از طرف خدا تضمین شده. خداوند می‌فرماید: «(وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِی الأَرضِ اِلَّا عَلَی اللهِ رِزقُهَا وَ یَعلَمُ مُستَقَرَّهَا وَ مُستَودَعَهَا کُلُّ فِی کِتَابٍ مُبینٍ)؛ هیچ جنبده‌ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست. او قرارگاه و محلّ نقل و انتقالش را می‌داند. همه‌ی اینها در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است». (2) ما درباره‌ی آخرت آیه‌ای نداریم که چنین تضمینی کرده باشد تا همه‌ی مردم را داخل بهشت بکند.
اسلام از یک سو می‌گوید: به دنیا کمتر بپردازید و از سوی دیگر، فرمان می‌دهد بیشتر به فکر آخرت باشید، زیرا در وجود انسان ذاتاً چیزی است که او را به طرف دنیا می‌کشاند، امّا جنبه‌های معنوی که او را به آخرت بکشاند در انسان ضعیف است، چون مردم نسبت به دنیا مانند ماشینی‌اند که در سراشیبی قرار می‌گیرد و نسبت به آخرت، مانند ماشینی که در سربالایی تندو تیزی واقع می‌شود.
عدم توجّه به دنیا دلیل بر آن نیست که اسلام مردم را به بطالت و فقر و عدم شکوفایی اقتصادی دعوت می‌کند، نه چنین نیست. سرشت مردم این‌گونه است که به سوی دنیا می‌روند و مربّی بزرگ انسانیّت، حضرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور تعدیل می‌دهد.
آن‌گاه حضرت دستوری عاطفی می‌دهد و می‌فرماید: آیا خجالت نمی‌کشید که از نعمت خدا بهره می‌برید و معصیت او را می‌کنید؟ به عبارت دیگر، نمک می‌خورید و نمکدان می‌شکنید؟ آیا این پستی نیست که از سفره‌ی کسی بخورید و سرانجام بلند شوید به او توهین کنید؟ واقعاً اگر انسان وقتی نزدیک معصیت می‌شود به یاد این جمله بیفتد که تمام نیروهای من از آنِ خداست، از گناه باز می‌ایستد.
سپس می‌فرماید: از خدا آمرزش بطلبید و بکوشید با اطاعت خدا به او نزدیک شوید و همّت خود را صرف این کنید که بنده‌ی او باشید. (3)

پی‌نوشت‌ها:

1. در اصل باید «جوارح» باشد چون غیرمنصرف است، امّا در بحارالانوار با تنوین (جوارحاً) آمده است.
2. سوره‌ی هود، آیه‌ی 6.
3. در واقع این حدیث به مسأله‌ی بسیار مهمّ پیوند دین و دنیا اشاره می‌کند:
هنوز کم نیستند کسانی که گمان می‌کنند دینداری فقط برای آباد ساختن آخرت و راحتی پس از مرگ و اعمال نیک توشه‌ای برای سرای دیگر است و به نقش مذهب پاک و اصیل در زندگی این جهان به کلّی بی اعتنا هستند یا اهمّیّت کمی برای آن قائلند، در حالی که مذهب پیش از آنکه سرای آخرت را آباد کند، آبادکننده‌ی سرای دنیاست و اصولاً تا مذهب در این زندگی اثر نگذارد تأثیری برای آن زندگی نخواهد داشت. قرآن مجید با صراحت این موضوع را عنوان کرده و حتّی گاه دست روی جزئیات مسائل گذاشته است چنانکه در سوره‌ی نوح آیات 10-12 از زبان این پیامبر بزرگ خطاب به قومش می‌خوانیم: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَاراً * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهَاراً «و گفتم از پروردگار خویش آمرزش خواهید که او بسیار آمرزنده است، تا باران‌های پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهایی جاری در اختیارتان نهد».
برخی پیوند این مواهب مادّی دنیا را با استغفار و شست‌وشوی از گناه، منحصراً پیوندی معنوی و ناشناخته می‌دانند، در حالی که دلیل ندارد برای همه‌ی اینها تفسیر ناشناخته کنیم. چه کسی نمی‌داند که دروغ و تقلّب و دزدی و فساد، شیرازه‌ی زندگی اجتماعی را به هم می‌ریزد؟ چه کسی نمی‌داند که ظلم و تبعیض و اجحاف، آسمان زندگی انسان‌ها را تیره و تار می‌کند؟ و چه کسی در این حقیقت شک دارد که با قبول اصل توحید و ساختن جامعه‌ای توحیدی بر اساس قبول رهبری پیامبران و پاک سازی محیط از گناه و آراستگی به ارزش‌های انسانی، جامعه به سوی هدف تکاملی خود پیش می‌رود و محیطی امن و امان، آکنده از صلح و صفا و آباد و آزاد به وجود می‌آید. (رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیه‌ی 3 سوره‌ی هود).

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.