نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی

 
یَا عَلیُّ، مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ مِن أهلِ النارِ. یَا عَلیُّ، شَرُّ النّاسِ مَن أَکرَمَهُ النّاسُ إتّقاءَ شَرِّهِ. یا عَلیُّ، شَرُّ النّاسِ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنیاهُ وَ شَرٌّ مِن ذلِکَ مَن بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنیا غَیرِهِ.
ای علی، کسی که مردم از زبانش بترسند او اهل آتش است. ای علی، بدترین مردم کسی است که مردم برای حفظ از شرّش او را احترام کنند. ای علی، بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد و بدتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 46

نور هدایت

به راستی چه جمله‌های تکان دهنده‌ای در حدیث مورد بحث است. حتّی اگر هیچ دلیلی بر حقّانیّت پیامبر نداشته باشیم، خود این جمله‌ها کافی است برای اینکه انسان به مقام آن حضرت پی ببرد، زیرا او در محیطی جاهلی بزرگ شده و هرگز مکتب ندیده و خط ننوشته، امّا چنین سخنان حکمت‌آمیزی بر زبان مبارکش جاری می‌شود که دلیل بر عظمت و نبوّت اوست و انسان درمی‌یابد که این مطالب خود معجزه است، زیرا دنیایی از معنا در این سخنان نهفته.
در طلیعه‌ی سخن، انسان‌ها را متوجّه مسأله‌ی زبان می‌کند، زیرا هر چه درباره‌ی زبان گفته شود کم است. بسیاری از گرفتاری‌ها، مشکلات، بدبختی‌ها، خوشبختی‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌ها در گرو اصلاح زبان است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: ای علی، کسی که مردم از زبان او بترسند اهل جهنّم است. مثلاً به مجلسی وارد می‌شود همه وحشت دارند از اینکه نکند سخن بگوید، چون با نیش زبانش همه را می‌گزد. زبان خیلی خطرناک است. البتّه اهمیّت قلم کمتر از زبان نیست.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جمله‌ی دوم می‌فرماید: «یا علی، شَرُّ النّاسِ مَن اَکرَمَهُ النّاسُ اِتّقاءَ شَرِّهِ؛ ای علی، بدترین مردم کسی است که برای حفظ از شرّش او را احترام می‌کنند».
مردم به دو گروه احترام می‌گذارند:
به گروهی به جهت صفات خوبشان و برای اینکه از منافع همنشینی با آنان بهره‌مند گردند احترام می‌گذارند.
و به دسته‌ای برای دفع ضررشان احترام می‌گذارند؛ یعنی می‌ترسند در صورت احترام نگذاشتن، آزاری به ایشان برساند.
در این زمینه داستان معروفی نقل شده که کسی گفت: بیت المال را به دو دسته می‌دهم: اوّل به کسانی که دستم را بگیرند و دوم به کسانی که پایم را نگیرند. همین دسته‌ی دوم که احترام می‌شوند برای پرهیز و حفظ از شرّشان است.
پرسش: چرا اینان بدترین مردمانند؟
در پاسخ باید گفت برای اینکه گناهشان چندبرابر است. مردم را اذیّت می‌کنند، مردم را وادار می‌کنند که برخلاف میلشان به ایشان احترام بگذارند.
اگر از این راه سود و منفعتی به دست آورند حرام و اکل مال به باطل است. یعنی اگر پول بیت المال را به کسی بدهند که آبروی انسان را نبَرد چنین پولی برای او مانند گوشت خوک است.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جمله‌ی سوم می‌فرماید: «یا عَلیّ، شَرُّ النّاسِ مَن باعَ آخِرَتَهُ بِدُنیا غَیرِهِ؛ بدترین مردم کسی است که آخرت را به دنیا بفروشد». یعنی زندگانی حقیقی را به سرای ناپایدار بفروشد، در حالی که «(و إنَّ الدّارَ الأخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ)؛ و فقط سرای آخرت، سرای زندگی (واقعی) است». (1)
در حقیقت، دنیا مرگی تدریجی است. چه بد است که انسان حیات جاویدان و حقیقی را بدهد و در عوض آن لذّات مختصر و زودگذر و این زندگی دنیوی را که مرگ تدریجی است بگیرد. چنین انسانی هم از نظر فکری منحرف است، چون بد فکر می‌کند و هم از نظر عمل، چون بد عمل می‌کند وهم از نظر همّت بد است، چون همتّش پست است.
از این بدتر کسانی‌اند که آخرتشان را به دنیای دیگران می‌فروشند. چنین کسانی کم نیستند. به عبارت دیگر، من از دین و دنیا و همه چیز خودم مایه بگذارم برای اینکه دنیای فلانی آباد شود که این نهایت حماقت و بدبختی است. گاهی انسان چشمش را باز می‌کند می‌بیند که مصداق اوّلی که شده رفته رفته دارد مصداق دومی هم می‌شود. خیال نکنید که وقتی اینها دامن انسان را می‌گیرد قبلاً خبر می‌کند، ناگهان متوجّه می‌شود که کار از کار گذشته و در حال غرق شدن در این گرداب است و دارد در آن دست و پا می‌زند.

زبان در روایات اسلامی

در حدیثی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نَجَاةُ المؤمِنِ حِفظُ لِسانِهِ؛ رهایی مؤمن در نگهداری زبانش است». (2)
در روایت امام صادق (علیه السلام) فرمود که لقمان به فرزندش گفت: «یا بُنَیَّ اِن کُنتَ زَعَمتَ أنَّ الکَلامَ مِن فِضَّةٍ فَإِنَّ السُّکوتَ مِن ذَهَبٍ؛ ای پسرم، اگر خیال می‌کنی که سخن گفتن نقره است (بدان که) سکوت طلاست». (3)
از پیامبراعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمود: «بَلاءُ الإنسانِ مِنَ اللِّسانِ وَ سَلامَةُ الإنسان فِی حِفظِ اللِّسانِ؛ گرفتاری آدمی از زبان است و سلامت آدمی هم در نگهداری زبان است». (4)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به ابن مسعود فرمود: «عَلَیکَ بِحِفظِ لِسانِکَ فَإِنَّ اللهَ تَعالی یَقولُ: (اَلیَومَ نَختِمُ عَلی أَفوَاهِهِم وَ تُکَلِّمُنَا أَیدِیهِم وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَکسِبُونَ) (5) بر تو باد به نگهداری زبان، زیرا خداوند می‌فرماید: امروز بر دهانشان مُهر می‌نهیم و دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان به کارهایی که می‌کردند گواهی می‌دهند». (6)
در حدیثی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «طُوبی لِمَن أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ وَ أمسَکَ الفَضلَ مِن کَلامِهِ؛ خوشا به حال کسی که اموال اضافی خود را انفاق کند واز گفتن سخنان زاید بپرهیزد». (7)
از امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «زینَةُ الحَدیثِ الصِّدقُ؛ زینت سخن، راستگویی است». (8)
در حدیثی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فِتنَةُ اللِّسانِ أشَدُّ مِن ضَربِ السَّیفِ؛ فتنه‌ی زبان، سخت‌تر از ضربت شمشیر است». (9)
از عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «أَلَا اُنَبِّئُکُم بِشِرارِکُم؟ قالُوا: بَلی یا رَسولَ اللهِ، قالَ: ألمَشّاؤُونَ بِالنَّمیمَةِ ألمُفَرِّقُوَن بَینَ الأَحِبَّةِ، ألباغونَ للبَراءِ المَعایِبِ؛ آیا شما را از بدکارانتان آگاه نکنم؟ گفتند: آری ای پیامبر خدا. فرمود: آنان که به سخن‌چینی گام برمی‌دارند و میان دوستان جدایی می‌افکنند و برای گناهان عیب می‌تراشند». (10)
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «ایاکُم و المِزاحَ فَإنَّهُ یَذهَبُ بماءِ الوَجهِ وَ مَهابَةِ الرِّجالِ؛ از شوخی کردن بپرهیزید، زیرا آبرو و هیبت مردان را می‌بَرَد. (11).
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «إِنَّ أَبغَضَ خَلقِ اللهِ عَبدٌ اتَّقَی النّاسُ لِسانَهُ؛ دشمن‌ترین خلق خدا بنده‌ای است که مردم از زبانش بترسند». (12).

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 64.
2. وسائل الشیعه، ج 8، ص 533.
3. بحارالانوار، ج 18، ص 297.
4. بحارالانوار، ج 18، ص 286.
5. سوره‌ی یس، آیه‌ی 65.
6. بحارالانوار، ج 77، ص 109.
7. همان، ص 295.
8. همان، ص 114.
9. همان، ج 18، ص 286.
10. کافی، ج 2، ص 369.
11. کافی، ج 2، ص 665.
12. همان، ص 323.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.