شواليه‌هاي عرب در برابر آسياب بادي عثماني

نگاهي به تصويب طرح اعزام نيرو به عراق

تصويب طرح اعزام نيرو به عراق، برخي خطرات و فرصت‌ها را براي دولت تركيه در پي دارد. نحوه حركت اين روند بستگي به نحوه ارزيابي تاريخ‌دانان دارد. مهم‌ترين سؤالي كه پس از تصويب طرح مطرح شد، اين بود كه آيا فشارهاي آمريكا پس از تصويب اين طرح، بر روي تركيه افزايش خواهد يافت يا كاسته خواهد شد؟ هنوز زياد مشخص نيست كه دولت تا چه حد پس از تصويب طرح و گذر از مانع مجلس، بتواند روي پاي خود بايستد. در اصل دولت طرح را تصويب كرد و ارتش هم با اعلام آمادگي براي اعزام نيرو، خود را طالب اين كار نشان داد. اگر پس از اين، در مذاكرات صورت گرفته، ممكن است آمريكا به عهد خود با تركيه وفا نكند و تركيه هم موضوع اعزام نيرو را به تعويق بياندازد و يا آن را به مرحله عمل در نياورد، در آن صورت هيچ احدي نه دولت و نه ارتش را نمي‌توان به عنوان مخالف آمريكا قلمداد كند.
از سوي ديگر مي‌بايست پذيرفت كه عدم دادن فرصت به مجلس براي تامل و بررسي بيشتر موضوع اعزام نيرو، به نوعي مطلوب نبود. مي‌بايست شرايطي در مجلس فراهم مي‌شد كه نمايندگان مي‌توانستند نظرات واقعي خود را بيان داشته و پاسخ لازم و قانع‌كننده خود را بگيرند. اگر نمايندگان مجلس در پارلمان به جاي رأي دادن، به عنوان رفراندوم به موضوع مي‌نگريستند، در آن صورت قطعا راي منفي مي‌دادند. لذا دادن راي مثبت به طرح اعزام نيرو به عراق، نه از روي اعتقاد و اقناع كامل نمايندگان، بلكه به جهت وضعيت اجتماعي و سياسي حزب عدالت و توسعه و نزديك شدن زمان برگزاري كنگره حزب و عدم خدشه دار شدن كانديداهاي رهبري حزب بوده است.
از سوي ديگر راي مثبت حزب عدالت و توسعه به طرح از يكسو نشان‌دهنده ميزان حاكميت رهبري حزب بر اعضاي آن بود و از سوي ديگر به عنوان برگ برنده‌اي در مقابل آمريكا تلقي مي‌شد.
تصويب طرح اعزام نيرو به عراق امتيازاتي از قبيل موارد ذيل به وجود آورد :
1ـ حكومت تركيه به آمريكا نشان داد كه در ادعاهايش جدي است و همان‌گونه كه در مذاكرات صورت گرفته از سوي تركيه ادعا شده بود در خصوص روند تصويب طرح، با مشكلي مواجه نشدند. از سوي ديگر، نوعي احساس راحتي براي آمريكا از بابت نگراني كه در عدم اجابت خواسته‌هاي تركيه داشت و به وعده‌هاي خود در مورد تركيه عمل نمي‌كرد، به وجود آمد. امروز نوبت حركت آمريكاست. با توجه به اينكه تركيه آمادگي خود را براي اعزام نيرو به عراق اعلام داشت، واشنگتن هم حتي‌الامكان به خاطر نشان دادن حسن نيت خود هم كه شده، مي‌بايست نشان دهد كه قصد دارد چه اقداماتي را انجام دهد.
2ـ اگر همسو با تصويب طرح اعزام نيرو، تحولات سريعي صورت پذيرد ـ كه تصميم مجلس مي‌تواند در اين رابطه مؤثر بوده باشد ـ در آن صورت حكومت فرصت انجام مانور لازم در اين رابطه را به دست خواهد آورد. هنوز زمينه بين‌المللي براي اعزام نيروي تركيه فراهم نشده است و در چنين شرايطي، اگر وقايع به سرعت رشد نمايد در آن صورت دولت تركيه فرصت ابتكار عمل و قدرت مانور لازم را به دست خواهد آورد. اگر حكومت فكر مي‌كند كه اينك زمان مناسبي براي اعزام نيرو مي‌باشد، يك خطاي تاريخي را مرتكب شده است. شايد يك مسأله مهم اين باشد كه اين‌گونه تصويب طرح اعزام نيروي تركيه به عراق از سوي تركيه، نتيجه اعمال فشارهاي سخت ولي نامحسوسي است كه آمريكا پس از اول ماه مارس بر روي تركيه اعمال كرده است. اگر واشنگتن به اين نتيجه رسيده باشد كه اعمال فشار بر روي تركيه نتيجه مي‌دهد، در آن صورت يا بحران روابط بين تركيه و آمريكا به همين شكل ادامه خواهد يافت و يا اينكه ريتم و آهنگ و نوع و محتواي روابط آمريكا با تركيه به گونه‌اي كه هيچ‌گاه منافع تركيه در نظر گرفته نشود، تغيير خواهد يافت. اگر تركيه امتيازي بدهد، در آن صورت طبق تفكر قبلي، يعني با اعمال فشار اول ماه مارس به بعد، تركيه اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهد. اگر تركيه پس از تصويب طرح، صميميت و جديت لازم را از سوي آمريكا نبيند و به فكر عدم اعزام نيرو بيفتد، در آن صورت مي‌توان گفت كه از نظر ديپلماتيك چيزي از دست نداده است. زيرا نحوه و شكل تصويب طرح در مجلس، هيچ شرطي براي انتظار در مورد تثبيت وقايع باقي نگذاشته است.
آناني كه تصويب طرح اعزام نيروي تركيه به عراق را دواي هر دردي مي‌دانستند و حلال مشكلات در روابط آنكارا با واشنگتن تلقي مي‌كردند، هيچ‌گاه تبعات داخلي و سياسي آن را مورد بررسي قرار ندادند و ريسك‌هاي بعدي اين اقدام را هرگز پيش‌بيني نكردند و از اين بابت مقصر و گناهكار هستند. اين گونه افراد پشت پرده اين جمله پنهان شده‌اند: ما نمي‌توانيم در قبال تحولات عراق ناظر و بي‌خاصيت باشيم و هرگز نمي‌توانيم يك بار ديگر آمريكا را در مقابل خود قرار دهيم. ولي بي‌خاصيت بودن در قبال وقايع عراق، هرگز به منزله اعزام نيرو به اين كشور نبوده و نيز به معني برداشتن گام‌هايي در رضايت كامل آمريكا نمي‌باشد.
به تازگي پس از حمله به سوريه يك بار ديگر شاهد عجز و ناتواني دنياي عرب بوديم. غرور عرب كه بارها و بارها توسط چنين حركاتي خدشه‌دار شده است، با متوسل شدن به برخي اقدامات بي‌حاصل، براي بازگرداندن اين غرور از دست رفته تلاش نموده و مانند شواليه‌ها به آسياب‌هاي بادي حمله‌ور شده است. لذا با اعزام نيروي ارتش تركيه به عراق، اين احتمال مي‌رود كه دنياي عرب تصور بيداري مجدد امپراطوري عثماني را داشته باشد. مي‌بايست نوعي جو رواني مساعد در برابر فضاي مسمومي كه در جهان عرب به دنبال اعزام نيرو به عراق در مورد تركيه به وجود خواهدآمد، ترتيب داد. مي‌بايست بررسي كرد كه چه نوع اتهاماتي عليه تركيه به كار خواهند بست و مناسب‌ترين پاسخ براي آنها چه خواهد بود و چگونه مي‌توان اين جو مسموم را در اسرع وقت از بين برد.
ديپلماسي عمومي در بيان نقش تركيه در موفقيت‌هاي سياسي در عراق حايز اهميت است حكومت تركيه،وزارت امور خارجه و ارتش در اين رابطه مي‌بايست فعاليت ويژه‌اي داشته باشند و در اين رابطه از رسانه‌هاي گروهي تركي ايستي در حد اعلا بهره مثبت را جست و از امكانات فني و ابزاري آن استفاده كرد. پيامي كه به عراقي‌ها و افكار عمومي و ساير دولت‌هاي عرب داده مي‌شود، بايد سريع، واضح، روشن درست و موثر بوده باشد. تركيه بايد از عراقي‌ها به طور اخص و از اعراب در حالت كلي اين سؤال را بپرسد كه كردها خواهان تشكيل يك دولت كردي هستند ولي مي‌گويند كه شرايط در حال حاضر براي اين امر مساعد نيست. آيا شما راضي هستيد كه پس از فراهم شدن شرايط، كركوك را به كردها بدهيد و آنها از عراق جدا شوند؟ اگر راضي نيستيد، آيا توان مقابله با آن را داريد؟ اگر راضي نيستيد و در عين حال توان مقابله با آن را هم نداريد، آيا حاضريد به تركيه در امر مقابله با اين پديده كمك كنيد؟ چرا كه تركيه در اصل به خاطر همين نگراني به عراق نيرو اعزام مي‌كند.
اگر تركيه به عراق نيرو اعزام بكند، ايران به احتمال قوي بر اعمال نفوذ بر شيعيان عراقي مي‌افزايد و آنان را به اعتراض و واكنشي بيش از آنچه كه امروز وجود دارد، تشويق مي‌نمايد. ايران و سوريه در اين فكر هستند كه آمريكا هر اندازه در عراق بيشتر با مشكل مواجه باشد، احتمال اينكه نوبت حمله آمريكا به آنان ديرتر فرا برسد، زياد است. به ويژه ايران اين تصور را دارد كه هر اندازه آمريكا در عراق درگير باشد، توان گشودن جبهه جديدي عليه اين كشور را كمتر به دست مي‌آورد و اين فرصتي براي تهران جهت دستيابي به توان هسته‌اي خواهد بود. لذا ايران خواهان مشغول شدن هر چه بيشتر آمريكا در عراق مي‌باشد و حتي مي‌خواهد اين وضعيت تعميق يابد. ولي آمريكا در صورت لزوم، از انجام عمليات‌هاي نقطه‌اي عليه ايران هرگز صرف‌نظر نخواهد كرد و با انجام عمليات‌هاي هوايي اهداف مورد نظر خود در ايران را مي‌تواند هدف قرار دهد و اسراييل هم از اين وادي بهره لازم را خواهد برد و به انجام برخي اقدامات مورد نظر، دست خواهد زد.
در اين حال تصميم مجلس تركيه در تاييد اعزام نيرو به عراق موجب شد كه جورج بوش، نفس راحتي بكشد. حكومت بوش مدتها بود كه به بروز يك تحول خوب و مثبت در عراق نياز داشت … ولي اگر حكومت تركيه اين تصور را داشته باشد كه تاييديه مجلس تركيه حكم نهايي نبوده و هنوز موارد و مسايل زيادي وجود دارد كه مي‌بايست حل و فصل شود و اگر توافقي در اين زمينه حاصل نشود در آن صورت موضوع اعزام نيرو به درازا خواهد كشيد و حتي امكان ابطال آن نيز وجود خواهد داشت و وضعيت باز هم در مسير معكوس تغيير خواهد كرد. اگر آمريكا، هر از چند گاهي با سازمان ملل سر مخالفت بر‌مي‌دارد، تصميم تركيه در خصوص اعزام نيرو به عراق در اتخاذ اين موضع نقش مهمي دارد.
واشنگتن معتقد است، تركها مي‌آيند و متعاقب آن سايرين هم خواهند آمد و در اين رابطه نبايد زياد هم منتظر تصميم سازمان ملل شد و زمان را از دست داد. اگر اين فرضيه درست باشد، در آن صورت بايد گفت كه تصميم مجلس در تاييد اعزام نيرو به عراق از نظر زمان‌بدي، اقدام صحيحي نبوده است. برخلاف اينكه شيراك اعلام كرده بود، موضوع را وتو نخواهد كرد، ولي پوتين، عنان و شرودر، اين طرح را به طور جدي مورد انتقاد قرار داده بودند.
واشنگتن معتقد است، اگر وتوي جديدي صورت نگيرد، كار تاييد طرح، تسريع خواهد يافت و شايد آراي ممتنع زيادي وجود داشته باشد كه همه اينها در مجموع تاثير چندان زيادي در اين هدف آمريكا نخواهد گذاشت و اين هم موجب نخواهد شد آمريكا طرح خود را پس بگيرد. در صورت اعزام نيرو به عراق تهديداتي از جمله خطر بعثي‌ها، مقاومت سني‌ها و گروه‌هاي جهادي، عناصر «پ.ك.ك» و گروه‌هاي كرد عراقي كه خواهان موفقيت تركيه در اين ماموريت خود نيستند، در برابر ارتش تركيه وجود خواهند داشت. هر چند تشخيص اينكه تهديد و خطر موجود، از سوي كدام يك از اين گروه‌ها بوده است نيز، امر مشكلي خواهد بود.
انتقال ماموريت عراق از پنتاگون به كاخ سفيد، مي‌تواند وسيله‌اي براي جا افتادن اين موضوع در تركيه باشد، هرچند وجود برخي اختلافات سياسي و فرهنگي در اين رابطه اجتناب ناپذير است.
حال اين سؤال مطرح است كه در صورت اعزام نيرو، موضوع هماهنگي و كنترل نيروها و مطابقت اقدامات ديپلماتيك با حركات نظامي چگونه خواهد بود؟ آيا حكومت و نخست‌وزير به طور روزانه در اين رابطه پيگير خواهند بود؟ يا اينكه مسأله به طور كلي در اختيار ستاد مشترك ارتش تركيه قرار داده خواهد شد؟ شايد هم حكومت بخواهد يكي از وزرا را مسؤول مستقيم امور عراق سازد. عبدالله گل، به عنوان معاون نخست‌وزير و وزير امور خارجه مي‌تواند فرد ايده‌آلي در اين رابطه باشد.