نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی

 
یا عَلیُّ، تارِکُ الحَجِّ وَ هُوَ یَستَطیعُ کافِرٌ قالَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی: (وَ لِلهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطَاعَ إِلَیهِ سَبیلاً وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ العَالَمینَ). (1)
یا عَلیُّ، مَن سَوَّفَ الحَجَّ حَتّی یَموتَ بَعَثَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ یَهودِیّاً أو نَصرانِیّاً.
ای علی، کسی که استطاعت مالی دارد ولی حج به جا نیاورد کافر است، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «و برای خدا بر مردم (واجب) است که آهنگ خانه‌ی (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، و خداوند از همه‌ی جهانیان بی نیاز است».
ای علی، کسی که مسامحه کند در فریضه‌ی حج و حج نکرده بمیرد خداوند او رادر قیامت یهودی یا نصرانی برمی‌انگیزد.
بحارالانوار، ج 77، ص 58

نور هدایت

مراسم پرشکوه حج همچون عبادات دیگر دارای برکات و آثار فراوانی در فرد و جامعه‌ی اسلامی است که اگر طبق برنامه‌ی صحیح انجام پذیرد و از آن بهره‌برداری درستی شود می‌تواند هر سال منشأ تحوّل تازه‌ای در جوامع اسلامی گردد.
این مناسک بزرگ در حقیقت دارای چهار بعد است که هر یک از دیگری ریشه‌دارتر و پرسودتر است. این چهار بُعد عبارتند از:

1. بُعد اخلاقی حج:

مهم‌ترین فلسفه‌ی حج همان دگرگونی اخلاقی است که در انسان‌ها به وجود می‌آورد. مراسم «احرام» انسان را به کلّی از تعیّنات مادّی و امتیازات ظاهری و لباس‌های رنگارنگ و زر و زیور بیرون می‌برد و با تحریم لذایذ و پرداختن به خودسازی که از وظایف مُحرم است، او را از جهان مادّه جدا کرده و در عالمی از نور و روحانیّت و صفا فرو می‌برد و آنان که در حال عادی بار سنگین امتیازات موهوم و درجه‌ها و مدال‌ها را بر دوش خود احساس می‌کنند یک مرتبه سبکبار و راحت و آسوده می‌کند.
سپس مراسم حج یکی پس از دیگری انجام می‌گیرد، مراسمی که علاقه‌های معنوی انسان را لحظه به لحظه با خدایش محکم‌تر و رابطه‌ی او را نزدیک‌تر و قوی‌تر می‌سازد، او را از گذشته‌ی تاریک و گناه‌آلودش بریده و به آینده‌ای روشن و پر از صفا و نور پیوند می‌دهد.
توجّه به این حقیقت که مراسم حج در هر قدم یادآور خاطرات ابراهیم بت شکن و اسماعیل ذبیح‌الله و مادرش ‌هاجر است و مجاهدت‌ها و گذشت‌ها و ایثارگری آنها را در برابر چشمان انسان مجسّم می‌کند و نیز توجّه به اینکه سرزمین مکّه به طور عام و مسجد الحرام و خانه‌ی کعبه و محلّ طواف به طور خاص یادآور خاطرات پیامبر اعظم و پیشوایان بزرگ و مجاهدت‌های مسلمانان صدر اوّل اسلام است، این انقلاب اخلاقی عمیق‌تر می‌شود به گونه‌ای که در هر گوشه‌ای از مسجدالحرام و سرزمین مکّه، انسان چهره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی و سایر پیشوایان بزرگ را می‌بیند و صدای آوای حماسه‌های آنها را می‌شنود.
آری اینها همه دست به دست هم می‌دهند و زمینه‌ی یک انقلاب اخلاقی را در دل‌های آماده فراهم می‌سازند و به گونه‌ای وصف ناشدنی ورق زندگانی انسان را برمی‌گردانند و صفحه‌ی نوینی در حیات او آغاز می‌کنند. بی جهت نیست که در روایات اسلامی می‌خوانیم: «هر که حج را کامل به جا آورَد، از گناهان خود بیرون می‌آید مانند روزی که از مادر زاده شده است».
آری، حج برای مسلمانان یک تولّد ثانوی است، تولّدی که آغازگر یک زندگی نوین انسانی است.
البتّه ناگفته پیداست که این برکات و آثار نه برای کسانی است که از حج تنها به پوسته‌ای از آن قناعت کرده و مغز آن را به دور افکنده‌اند و نه برای آنها که حج را وسیله‌ی تفریح و سیر و سیاحت یا تظاهر و ریا و تهیّه‌ی وسایل مادّی قرار داده و هرگز به روح آن واقف نشده‌اند، بلکه تنها برای کسانی است که به عمق و معنای آن رسیده‌اند.

2. بُعد سیاسی حج:

به گفته‌ی یکی از فقهای بزرگ اسلام، مراسم حج در عین اینکه خالص‌ترین و عمیق‌ترین عبادات را عرضه می‌کند، مؤثّرترین وسیله برای پیشبرد اهداف سیاسی اسلام است.
روح عبادت توجّه به خدا و روح سیاست توجّه به خلق خداست. این دو در حج چنان به هم آمیخته‌اند که تار و پود یک پارچه به حساب می‌آیند.
حج عامل مؤثّری برای وحدت صف‌های مسلمانان است.
حج عامل مبارزه با تعصّبات ملّی و نژادپرستی و محدود شدن در حصار مرزهای جغرافیایی است.
حج وسیله‌ای است برای شکستن سانسورها و از بین بردن خفّت نظام‌های ظالمانه‌ای که در کشورهای اسلامی حکمفرما می‌شود.
حج وسیله‌ای است برای انتقال اخبار سیاسی کشورهای اسلامی از هر نقطه به نقطه‌ی دیگر و سرانجام حج عامل مؤثّری است برای شکستن زنجیرهای اسارت و استعمار و آزاد ساختن مسلمین.
و به همین دلیل در آن ایّام که حاکمان جبّار همچون بنی امیّه و بنی عبّاس بر سرزمین‌های مقدّس اسلامی حکومت می‌کردند و هرگونه تماس میان قشرهای مسلمان را زیر نظر می‌گرفتند تا هر حرکت آزادی بخش را سرکوب کنند، فرا رسیدن موسم حج دریچه‌ای بود به سوی آزادی و تماس قشرهای جامعه‌ی بزرگ اسلامی با یکدیگر و طرح مسائل مختلف سیاسی. بر همین اساس، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) هنگامی که فلسفه‌ی فرایض و عبادات را بر می‌شمرد درباره‌ی حج می‌فرماید: «خداوند مراسم حج را برای تقویت آیین اسلام تشریع کرد».
بی جهت نیست که یکی از سیاستمداران معروف بیگانه در گفتار پرمعنای خود می‌گوید: وای به حال مسلمانان اگر معنای حج را نفهمند و وای به حال دشمنانشان اگر معنای حج را درک کنند.
و حتّی در روایات اسلامی، حج به عنوان جهاد افراد ضعیف شمرده شده، جهادی که حتّی پیرمردان و پیرزنان ناتوان با حضور در صحنه‌ی آن می‌توانند شکوه و عظمت امّت اسلامی را منعکس سازند و با حلقه‌های تو در توی نمازگزاران گرد خانه‌ی خدا و سردادن آوای وحدت و تکبیر، پشت دشمنان اسلامی را بلرزانند.

3. بُعد فرهنگی حج:

ارتباط قشرهای مسلمان در ایّام حج می‌تواند مؤثرترین عامل مبادله‌ی فرهنگی و انتقال فکرها درآید.
خصوصاً با توجه به این نکته که اجتماع شکوهمند حج، نماینده‌ی طبیعی و واقعی همه‌ی قشرهای مسلمانان جهان است. در روایات اسلامی می‌خوانیم که یکی از فواید حج نشر اخبار و آثار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به تمام جهان اسلام است.
هشام بن حکم می‌گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی فلسفه‌ی حج و طواف کعبه پرسیدم، حضرت فرمود: «خداوند این بندگان را آفرید... و فرمان‌هایی در طریق مصلحت دین و دنیا به آنها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را (در آیین حج) مقرّر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهی سرمایه‌های تجاری را از شهری به شهر دیگر منتقل کنند...
و برای اینکه آثار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند».
به همین دلیل در دوران خفقان باری که خلفا و سلاطین جور اجازه‌ی نشر این احکام را به مسلمانان نمی‌دادند آنها با استفاده از این فرصت، مشکلات خود را حل می‌کردند و با تماس گرفتن با ائمه‌ی هدی (علیهم السلام) و علمای بزرگ دین پرده از چهره‌ی قوانین اسلام و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برمی‌داشتند.
از سوی دیگر، حج می‌تواند به یک کنگره‌ی عظیم فرهنگی مبدّل شود و اندیشمندان جهان اسلام در ایّامی که در مکّه‌اند گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خود را به دیگران عرضه دارند.

4. بُعد اقتصادی حج:

برخلاف آنچه برخی فکر می‌کنند، استفاده از کنگره‌ی عظیم حج برای تقویت پایه‌های اقتصادی کشورهای اسلامی نه تنها با روح حج منافات ندارد، بلکه طبق روایات یکی از فلسفه‌های آن را تشکیل می‌دهد.
چه مانعی دارد مسلمانان در آن اجتماع بزرگ پایه‌ی یک بازار مشترک اسلامی را بگذارند و زمینه‌ای مبادلاتی و تجاری را در میان خود به گونه‌ای فراهم سازند که نه منافعشان به جیب دشمنانشان بریزد و نه اقتصادشان وابسته به اجانب باشد. این دنیاپرستی نیست، بلکه عین عبادت و جهاد است.
لذا در همان روایت هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) ضمن بیان فلسفه‌های حج به طور صریح به این موضوع اشاره شده که یکی از اهداف حج، تقویت تجارت مسلمانان و تسهیل روابط اقتصادی است.
و در حدیث دیگری از همان امام در تفسیر آیه‌ی (لَیسَ عَلَیکُم جُنَاحٌ أن تَبتَغُوا فَضلاً مِن رَبِّکُم) (2) می‌خوانیم که فرمود: «منظور از این آیه کسب روزی است، هنگامی که انسان از احرام بیرون آید و مناسک حج را به جا آورد، در همان موسم حج خرید و فروش کنند (و این موضوع نه تنها گناه ندارد بلکه دارای ثواب است)».
مختصر اینکه عبادت بزرگ حج اگر به طور صحیح و کامل بهره‌برداری شود و زائران خانه‌ی خدا در آن ایّام که در آن سرزمین مقدّس حضور فعّال دارند و دل‌هایشان آماده است از این فرصت بزرگ برای حلّ مشکلات گوناگون جامعه‌ی اسلامی با تشکیل کنگره‌های مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی استفاده کنند. این عبادت می‌تواند از هر نظر مشکل‌گشا باشد. شاید به همین دلیل است که امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «مادام که خانه‌ی کعبه برپاست، اسلام هم برپاست». (3)
و در حدیثی امام علی (علیه السلام) فرمود: «الله الله فی بَیتِ رَبّکُم لاتُخلُوهُ ما بَقیتُم فَإنَّهُ إن تُرِکَ لم تُناظَرُوا؛ خدا را، خدا را در مورد خانه‌ی پروردگارتان، هرگز آن را خالی نگذارید که اگر آن را ترک گویید، مهلت الهی از شما برداشته می‌شود». (4)
و نیز به خاطر اهمّیّت این موضوع است که فصلی در روایات اسلامی تحت این عنوان گشوده است که اگر یک سال مسلمانان بخواهند حج را تعطیل کنند بر حکومت اسلامی واجب است که به اجبار آنها را به مکّه بفرستد.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 97.
2. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 198.
3. تفسیر علیّ بن ابراهیم قمّی، ج 1، ص 187.
4. محمّد عبده، نهج البلاغه، ج 3، ص 77.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.