طراحی الگوی پویایی فرهنگی در راستای دستیابی به توسعه و پیشرفت در کشور
در این مقاله به منظور دستیابی به توسعه و پیشرفت در ایران، الگویی فرهنگی، معرفی و ارائه شده است. در این راستا، نخست فرهنگ و پویایی فرهنگی تعریف و سپس رابطهی میان فرهنگ و توسعه به تصویر کشیده شده است. در ادامه ضمن
نویسندگان:
دکتر اسماعیل کاوسی (1)
دکتر علی شاه حسینی (2)
فاطمه توحیدی اردهائی (3)
دکتر اسماعیل کاوسی (1)
دکتر علی شاه حسینی (2)
فاطمه توحیدی اردهائی (3)
چکیده
در این مقاله به منظور دستیابی به توسعه و پیشرفت در ایران، الگویی فرهنگی، معرفی و ارائه شده است. در این راستا، نخست فرهنگ و پویایی فرهنگی تعریف و سپس رابطهی میان فرهنگ و توسعه به تصویر کشیده شده است. در ادامه ضمن طرح اهداف و سؤالات تحقیق، الگوی مورد نظر در دو بخش معرفی گردیده است. در بخش پویایی فرهنگی چگونگی شناسایی الگوی جاری فرهنگی مطرح و سپس الگوی پویایی فرهنگی در سه بخش عوامل ذاتی، عوامل درونی و عوامل بیرونی، معرفی و در بخش دیگر الگو شاخصهای هشتگانهی توسعه و پیشرفت (فراصنعتی شدن، خودکفایی در نیازهای اساسی، افزایش بهرهوری، ارتقای سطح سواد، ارتقای خدماترسانی به شهروندان، افزایش امید به زندگی، رشد ارتباطات، مبتنی شدن روند تحول بر عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی) از دیدگاه مقام معظم رهبری ارائه شده است.به نظر میرسد از طریق ایجاد پویایی فرهنگی میتوان به شاخصهای ارائه شده توسعه و پیشرفت دست یافت. لذا دستاندرکاران کشور بایستی بسترسازی مناسب را جهت پویایی فرهنگی در کشور مهیا نمایند.
مقدمه
حضرت امام خمینی (رحمه الله) یکی از ویژگیهای اصلی فرهنگ را پویایی و سرزندگی آن میدانند. به اعتقاد ایشان فرهنگ مشرق زمین، این توانایی را دارد که بدون تأثیر از سایر فرهنگها نقشی فعال و پویا ارائه نماید. (صحیفه نور، ج 21، 66) با این حال، یکی از چالشهای عمدهی فرا روی مرکز مدیریت کلان فرهنگی کشور، ارتقای سطح پویایی و انسجام فرهنگی برای تحقق بخشیدن به جامعهی مطلوب است. تحولاتی که در یک قرن اخیر در ایران رخ داده است، باعث شده تا معدود نهادهای تأثیرگذار اجتماعی که از یک وحدت و هماهنگی ارزشی و رفتاری برخوردار بودند، جای خود را به نهادهای گوناگون با نظامهای ارزشی و هنجاری مختلف در برخی موارد بدهند. مسئولیتی که در این برههی حساس تاریخی بر دوش متولیان فرهنگ قرار گرفته است، ایجاد سطحی مناسب از پویایی و هماهنگی بین نهادهای فرهنگی و اجتماعی است؛ به گونهای که تعارض کارکردی این نهادها را به حداقل رسانده و فضایی مبتنی بر پویایی و انسجام فرهنگی جهت آرامش روحی و روانی مناسب برای رشد و شکوفایی در تمامی عرصهها فراهم آورد. (کینژاد، 1387) علاوه بر اینها نداشتن برداشت عمیق از فرهنگ و فعالیت فرهنگی، جدی نگرفتن انقلاب و اصلاح فرهنگی جامعه، پرداختن به توسعهی کمی محصولات فرهنگی بدون محاسبهی جدی تأثیرات فرهنگی آن، نپرداختن به تغییر ساختارهای فرهنگی و روشهای مدیریت فرهنگ، نداشتن تصویر روشن و نظاممند از عوامل و اهداف فرهنگی، مشخص نبودن میزان نقش افرینی لازم دولت، نهادهای مردمی و نهاد خانواده در امر فرهنگ و دهها ضرورت عینی از این قبیل، گواه اهمیت و ضرورت دستیابی به الگوی مطلوب پویایی فرهنگی برای ساماندهی و تعالی فرهنگی جامعه است. (پیروزمند، 1377)از آنجا که فرهنگ بزرگترین نیاز جامعهی بشری و عامل اصلی پویایی، نشاط و تداوم حیات جوامع است، امروزه مباحث حوزهی فرهنگ به عنوان مهمترین عامل در توسعهی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و انسانی و اخلاقی کشور در کانون توجه صاحبنظران، اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است. نقش مؤثر و بنیادی فرهنگ در کلیهی عرصههای زیستی و فکری بشر، چشمانداز جدیدی در حوزههای ذهنی و عینی ایجاد کرده است. فرهنگ بستر بازتعریف، بازیابی و تکامل همهی تواناییها، ارزشها، هویتها، باورها، هنجارها، سنتها، اسطورهها و نمادهای بشری است. (صالحی امیری، 1386)
در قرن حاضر نظریهپردازی دربارهی فرایندها و فراوردههای فرهنگی در جوامع معاصر از چشماندازهای گوناگون، ادبیات متنوع و گستردهای را به وجود آورده است. (بشیریه، 1379: 7) این مهم نه تنها به عنوان عالیترین دستاورد بشری ستایش شده است، بلکه مقولهای بسیار مهم قلمداد شده و به تدریج محور اصلی هرگونه توسعه و مسائل اجتماعی قرار گرفته است. (صالحی امیری، 1386)
با توجه به اینکه فرهنگ امری انسانی است؛ لذا هم به لحاظ روحیات و خلقیات و افکار تغییرپذیر آدمی و هم به لحاظ همجواری با دیگر مجموعههای انسانی که آنها نیز دارای فرهنگ خاص خود میباشند، در معرض تغییر و تحول است (صالحی امیری، همان)؛ بنابراین امروزه پویایی فرهنگی، ملازم نوآوری اجتماعی است و از ذات زندگی هر یک از افراد جامعه سرچشمه میگیرد. از لحاظ پویاییشناسی هیچ جامعهای - چه ابتدایی، چه متمدن - از دگرگونی برکنار نیست، ولی برخی از جامعهها به مراتب تندتر از جامعههای دیگر حرکت میکنند. جامعههای ایستا برخلاف جامعهی پویا بر اثر عوامل گوناگون تاریخی و جغرافیایی در جریان تولید اقتصادی و فرهنگی از تحول اساسی باز میمانند، چنین جوامعی رویهای ثابت دارند و سنتها با قهر و غلبهی تام بر مردم حکومت میکنند، تولید اقتصادی با شیوهی کهن صورت میپذیرد، نهادهای اجتماعی تغییر ناپذیرند، تحرک اجتماعی تقریباً محال است و اخلاق اجتماعی اسیر عرف میباشد. در چنین جامعهای محیطهای اجتماعی هیچگونه تحرک تازهای بر اشخاص وارد نمیکنند و آنان را به نقادی و ابتکار نمیکشانند، هر کاری به وجه ثابت وقوع مییابد و همهی کارها حتی طرز پوشیدن لباس و دستورالعمل جویدن غذا و... از قبل تهیه شدهاند.
بنابراین در جوامع بشری زمانی میتوان از پویایی فرهنگی نام برد که آن را در فرایندی اجتماعی مبتنی بر بینش، آرمانها و اهداف جامعه جستوجو کرد. پویایی گسترهای پیچیده در به فعلیت درآوردن توانمندیهای انسانی و امکانات طبیعی در جهت تکامل فرد و جامعه است. بر همین اساس فرهنگی پویاست که با به کارگیری صحیح عناصر و متغیرها، حرکتی پیشرو مبتنی بر باورها و ارزشها امکانپذیر سازد و از زنجیرهی نظام ارزشها و مبانی اصیل در حیات بشری ارتزاق کند.
فرهنگ پویا زمانی پایدار و شکوفا میشود که در زنجیرهی کلان به نیازهای بشری توجه نماید. چنین فرهنگی باید توانمندی لازم را برای ایجاد بستر تحول در سایر بخشها یعنی توسعهی اجتماعی، علمی، سیاسی، اقتصادی و غیر آن به نحو شایسته داشته باشد و نظامی جامع را فراهم کند. (وصفی، 1386)
با توجه به آنچه گفته شد، فرهنگ برای تداوم حیات خود نیازمند حرکت و سرعت میباشد. به عبارتی فرهنگها ضمن تعامل با یکدیگر باید زایش داشته باشند تا بتوانند همیشه زنده بمانند. (صالحی امیری، کاووسی، 1385: 27) اما نتیجهی تعامل میان فرهنگها به ویژه با نظر به پدیدهی جهانی شدن موجب تغییر و تحول در ارزشها و هنجارهای فرهنگی کشورها خواهد شد و چنانچه فرهنگ پویایی لازم را نداشته باشد، در معرض خطر و نابودی هویت ملی و فرهنگی کشور در جریان این پدیده قرار خواهد گرفت. از اینرو لازم است تا عوامل مؤثر در پویایی فرهنگی شناسایی شده و در قالب الگویی مطلوب برای بالندگی و پویایی فرهنگ کشور استفاده شود.
وقتی سخن از عوامل مؤثر بر پویایی فرهنگ به میان میآید، منظور عواملی است که میتواند باعث ادامهی حیات و به اصطلاح رشد و بالندگی یک فرهنگ گردند. به طور کلی عوامل مؤثر بر پویایی فرهنگ را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف. عوامل ذاتی (مربوط به خود فرهنگ):
1. سازوارگی نظام فرهنگی؛ 2. زایش و تولید علم؛ 3. عدم تأخر و گمگشتگی فرهنگی؛ 4. وجود پیوند میان اجزای فرهنگ (پیوند میان نظریه و عملی)ب. عوامل درونی (مربوط به جامعهای که فرهنگ در آن جریان دارد):
1. کارامدی نظام فرهنگی؛ 2. عدم سیاست زدگی در عرصهی فرهنگ؛3. وجود بستر و فضای لازم برای پویایی فرهنگی؛ 4. وجود استراتژی مناسب فرهنگی.ج. عوامل بیرونی (عوامل بیرون از مرزهای جغرافیایی):
1. درک صحیح از تحولات محیطی (پدیدهی جهانی شدن)؛ 2. تبادل، تعامل و انتقال فرهنگ.با این همه و علیرغم اهمیت و ضرورت پویایی فرهنگی در مواجهه با سایر فرهنگها و به دلیل نقش مهم و پر اهمیتی که این مقوله در محافظت از هویت ملی و فرهنگی کشور ایفا مینماید و علی رغم توصیههای مؤکد رهبر معظم انقلاب در خصوص ارائهی الگوی فرهنگی بومی در دیدارهایشان با اعضای شورای انقلاب فرهنگی، هنوز الگویی که اختصاصاً به موضوع پویایی فرهنگی پرداخته باشد در کشور ارائه نشده است؛ بنابراین پرداختن به این مهم و ارائهی یک الگوی مطلوب جهت پویایی بخشیدن به نظام فرهنگی کشور و به منظور ایجاد توسعه و پیشرفت در کشور، در این برههی خاصی از زمان که بحث جهانی شدن فرهنگ و هجمهی عظیم فرهنگ بیگانه، فرهنگ دینی و ملی ایران را در معرض خطر قرار داده است، از اهمیت و ضرورت فوق العاده برخوردار است.
از طرفی، دغدغهی توسعه و پیشرفت در همهی کشورهای در حال توسعه در میان رهبران و صاحبنظران آنها مطرح بوده و هست. در این راستا با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری ابعاد هشتگانه (فراصنعتی شدن، خودکفایی در نیازهای اساسی، افزایش بهرهوری، ارتقای سطح سواد، ارتقای خدمات رسانی به شهروندان، افزایش امید به زندگی، رشد ارتباطات، مبتنی شدن روند تحول بر عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی) به عنوان شاخصهای توسعه و پیشرفت در کشور معرفی شده است؛ بنابراین در این مقاله الگوی پویایی فرهنگی در راستای رسیدن به این شاخصها مطرح شده است.
با توجه به آنچه در ارتباط با اهمیت پویایی فرهنگی و نقش مهم آن در توسعه و پیشرفت کشور بیان شد، ارائهی یک الگوی مطلوب جهت ایجاد پویایی در نظام فرهنگی کشور لازم و ضروری به نظر میرسد. در همین راستا، پژوهش حاضر در پی آن است تا پس از بررسی الگوی جاری فرهنگی کشور به باز مهندسی و آسیبشناسی الگوی مذکور براساس عوامل پویایی فرهنگی پرداخته و از این رهگذر الگوی مطلوب پویایی فرهنگی را جهت توسعه و پیشرفت در کشور ارائه نماید.
پویایی فرهنگی
پویایی و سرزندگی فرهنگ از نگاه امام خمینی (رحمه الله) یکی از ویژگیهای اصلی فرهنگ است. به اعتقاد امام فرهنگ مشرق زمین این توانایی را دارد که بدون تأثیرپذیری از سایر فرهنگها نقشی فعال و پویا ارائه نماید.در جوامع بشری زمانی میتوان از پویایی فرهنگی نام برد که آن را در فرایندی اجتماعی مبتنی بر بینشی، آرمانها و اهداف جامعه جستوجو کرد. پویایی، گسترهای پیچیده در به فعلیت درآوردن توانمندیهای انسانی و امکانات طبیعی در جهت تکامل فرد و جامعه است. پویایی فرهنگی در جوامع اسلامی نیازمند مهندسی توسعه در این منظومهی چندوجهی است. فرهنگی پویاست که با به کارگیری صحیح عناصر و متغیرها، حرکتی پیشرو را مبتنی بر باورها و ارزشها امکانپذیر سازد و از زنجیرهی نظام ارزشها و مبانی اصیل در حیات بشری ارتزاق کند. فرهنگ پویا زمانی پایدار و شکوفاست که در زنجیرهی کلان به نیازهای بشری توجه نماید. چنین فرهنگی باید توانمندی لازم را برای ایجاد بستر تحول در سایر بخشها یعنی توسعهی اجتماعی، علمی، سیاسی، اقتصادی و غیر آن به نحو شایسته داشته باشد و نظامی جامع را فراهم کند. طراحی این سیستم جامع از طریق طراحی ساختارها یا روابطی ممکن است که امکان تولید محصولات و نتایج مورد انتظار را در هر بعد و دورهی زمانی و اجتماعی فراهم آورد. طراحی یک نظام و فرهنگ پویا نیازمند سه فرایند تشخیص صحیح، تخصص در اجرا و نظارت پیوسته است. در این صورت تحولات فرهنگی نیز نظارت و واکسینه شده از سوی خود اصحاب فرهنگی در جامعه است. پویایی فرهنگی به مفهوم نهادینه شدن فرهنگ در جامعه است. این پویایی زمانی حاصل میشود که برای تنوعات و پیچیدگیهای جدیدی که در نتیجه نوسازی فرهنگی به وجود میآید، نهادهای لازمی که موجب انسجام و همبستگی در درون جامعه میشوند، ساخته شود. به این ترتیب، بحث پویایی فرهنگی معادل بحث پویایی در وجدان جمعی است. پویایی فرهنگی در واقع درمانگر تحولات اجتماعی است و زمانی که این پویایی ایجاد نشود، بیماری اجتماعی پدید میآید. پویایی فرهنگی به علت چند بعدی و کیفی بودن آن پیچیدهترین سطح توسعه یک جامعه است و نقشی جدی در نهادسازی سایر بخشهای جامعه دارد. (وصفی، 1386) با توجه به این مهم که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان در راستای ایجاد پویایی در نظام فرهنگی دست به تدوین برنامههایی منسجم زده و دانشمندان با انجام مطالعات گسترده، به ارائهی الگوهایی جهت عملی نمودن این مهم میپردازند. در این مقاله نخست به اهمیت و ضرورت این موضوع پرداخته و سپس به معرفی الگوهایی جهت ایجاد پویایی فرهنگی در سایر کشورها اشاره میشود و به دنبال آن با ارائه الگوی بومی، به آسیب شناسی پویایی نظام فرهنگی در هشت محور پرداخته خواهد شد.
توسعه و پیشرفت
چگونگی ایجاد توسعه و پیشرفت همواره یکی از سؤالهای اساسی و مهم در ایجاد دگرگونی و تحول تکاملی جوامع بوده است. معمولاً وقتی سخن از توسعه و پیشرفت میشود، نوعی پیشرفت و توسعهی همه جانبه به ذهن متبادر میگردد. اگر بخواهیم از توسعه و پیشرفت تعریفی داشته باشیم، میتوان گفت توسعه و پیشرفت همان افزایش سطح بهرهمندی و رفاه، ارتقای امنیت آزادی، گسترش ارتباطات اجتماعی و امکان تحرک اجتماعی عمودی و افقی معطوف به ارزشهای جامعه که در سایهی پیشرفت علمی و فنی، دگرگونی تکاملی در نظام بهداشت و درمان، آموزشی و ساماندهی و مهندسی اقتصادی صنعتی و سیاسی و فرهنگی به وجود میآید.بنابراین برای رسیدن به افقهای مطلوب زندگی که همان زندگی توسعهیافته و همراه با پیشرفت است، به نحو شایستهای به مهندسی و مدیریت آن نیازمندیم و باید الگویی متناسب با ارزشهای دینی و ملی طراحی و تدوین گردد.
در راستای تبیین دیدگاهها و تدابیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ابتدا معیارهای پیشرفت یا شاخصههای یک جامعهی توسعهیافته را بیان نموده و سپس به سیاستهای توسعه از دیدگاه ایشان میپردازیم.
الف. شاخصههای جامعهی توسعهیافته
مطابق نظریهی حضرت آیت الله خامنهای شاخصههای پیشرفت در جامعه عبارتاند از:1. فرا صنعتیشدن:
جامعهی پیشرفته و توسعهیافته از نظر ایشان جامعهای است که از مرحلهی صنعتی اولیه و کارخانههای دودکشی پا را فراتر گذاشته و به مرحلهای بالاتر، یعنی به عرصهی فناوریهای سطح بالا وارد شده است. فناوریهایی همچون: نانو تکنولوژی، فناوری هستهای، فناوریهای مربوط به بخش اطلاعات و هوافضا و خلاصه هرگونه فناوری که به صنایع پایین دستی مثل کارخانههای دودکشی تعلق نداشته باشد.2. خودکفایی در نیازهای اساسی:
جامعهی پیشرفته جامعهای است که در نیازهای اساسی به خودکفایی رسیده باشد. خودکفایی در نیازهای اساسی ضریب امنیت ملی را افزایش داده و نوعی احساس آرامش روحی و روانی را برای مردم به ارمغان میآورد و باعث نوعی نشاط و امیدواری میگردد. البته اگر سرمایهی ساختار نیروی انسانی، امکان تبادل کالای صادرات و عوامل دیگر وجود داشته باشد هرچه بر حوزه و دامنهی خودکفایی افزوده شود، زمینهی رونق اقتصادی و امنیت بیشتر را فراهم میآورد. به هر حال در الگوی فکری رهبر انقلاب اسلامی، توسعه بدون ساماندهی و تحقق خودکفایی در نیازهای اساسی، توسعهای غیر مدبرانه و آسیبپذیر خواهد بود. نیازمندی کالاهای اساسی دست دشمنان را در اعمال فشار برای ایجاد نابسامانی در توسعهی کشور باز میگذارد.3. افزایش بهرهوری:
بهرهوری از تلفیق اثربخشی و کارامدی حاصل میآید. اقدام بهرهوری اقدامی است که ما را به هدف برساند (اثربخشی داشته باشد) و رساندن به هدف با کمترین هزینه به انجام رسد. (کارایی) بنابراین وقتی سخن از بهرهوری به میان میآید منظور این است که کارها را طوری تنظیم کنیم که ما را با کمترین هزینه، بهترین روش و کوتاهترین مسیر به هدف برساند. شاخص بهرهوری شاخص مهمی است که رهبر انقلاب اسلامی آن را به عنوان یکی از معیارهای جامعهی توسعهیافته در نظر گرفتهاند.4. ارتقای سطح سواد:
وضعیت علمی و مهارتی نیروی انسانی، مهمترین شاخصهی جامعهی توسعهیافته است. مهمترین سرمایهی هر جامعه، نیروی انسانی است. برای تحقق توسعهی پویا و مستمر، آموزش رکن اساسی است؛ البته آموزشهای هدفمند و کاربردی که بتواند بستر لازم برای توسعه را فراهم آورد. بنابراین اگر بخواهیم جامعهی پیشرفتهای داشته باشیم باید سطح سواد جامعه را افزایش دهیم.5. ارتقای خدمات رسانی به شهروندان:
جامعهای توسعهیافته خواهد بود که سطح خدماترسانی به شهروندان در سطح مطلوبی باشد. هدف حکومت در اسلام خدمترسانی به مردم است. بنابراین جامعهی پیشرفتهی اسلامی جامعهای است که سطح این خدمات ارائه شده از یک حد استاندارد و مطلوبیتی برخوردار باشد. چگونگی خدمات حمل ونقل خدمات امنیتی و قضایی، خدمات آموزشی، درمانی، ورزشی، فرهنگی و انطباق این خدمات با معیارهای استاندارد، ابزار دیگری برای سنجش جامعهی پیشرفته است. برای تحقق توسعهی مورد نظر باید ابعاد گوناگون خدماترسانی به شهروندان با ساماندهی و مدیریت کارامدی مناسب، به سطح استانداردهای مورد نظر برسد.6. افزایش امید به زندگی:
جامعهی پیشرفتهی مورد نظر رهبر انقلاب اسلامی، جامعهای است که به سبب توسعه در ابعاد مختلف از قبیل وضعیت معیشت، تغذیه، بهداشت و درمان، اشتغال و دستیابی به سطوح بالای رفاه مادی و معنوی، امید به زندگی بیشتر شده و متوسط طول عمر مفید افزایش مییابد.7. رشد ارتباطات:
ارتباطات بستر تحقق توسعه و پیشرفت است. با سهولت ارتباطات مخابراتی و چه ارتباطات جادهای ریلی و هوایی زمینهی تحرک اقتصادی را فراهم میآورد. توسعهی ارتباطات توسعهی تبادل اقتصادی را میسر میکند؛ بنابراین بدون گسترش ارتباطات امکان توسعه و پیشرفت وجود ندارد و به همین دلیل ارتباطات را یکی از شاخصههای اصلی توسعه میدانند.8. مبتنی شدن روند تحول بر عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی:
ساماندهی تحول و توسعه باید بر مبنای ارزشها و نگرشهای فکری و اصول اعتقادی استوار باشد، والا هرگونه الگوسازی توسعه مبتنی بر ارزشهای صرف غربی، نمیتواند ثمربخش باشد.ب. سیاستهای توسعه و پیشرفت
پس از آنکه شاخصهای یک جامعهی پیشرفته و توسعهیافته مشخص شد و ابعاد الگوی آرمانی توسعه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی معین گردید، نوبت به سیاستهای توسعه و پیشرفت میرسد. یعنی در رسیدن به هدف مورد نظر چه سیاستهایی باید مدنظر قرار گیرد تا توسعه و پیشرفتی که مطلوب است محقق شود.مقام معظم رهبری یازده سیاست و چارچوب را برای توسعه قائلاند که به شرح آنها میپردازیم:
1. افزایش ثروت ملی:
الگوی توسعهی مورد نظر باید منجر به افزایش ثروت ملی شود؛ یعنی در صورت اجرای آن الگو، برایند ثروت عمومی کشور و ثروت آحاد مردم افزایش یابد. به عبارتی، توسعه باید طوری طراحی شود که مردم در سایهی اجرای آن از وضعیت پایین دستی ثروت به وضعیت بالادستی ثروت منتقل شوند؛ به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای مصرفی منجر به ذخیرهسازی ثروت نیز بشود. بدیهی است که افزایش ثروت ملی در سایهی افزایش تولید ملی صورت خواهد گرفت؛ بنابراین توسعه باید تولیدمحور باشد تا بتوان به ثروت ملی افزود و تولید بهره مندی اقتصادی افراد را بیشتر کرد. توسعه اگر منجر به ثروتاندوزی بخش خاصی از جامعه شود، توسعهی متوازن و عادلانه نیست. توسعه باید بر ثروت آحاد مردم بیفزاید.2. عدالتطلبی:
عدالت مایهی قوام و پایداری جامعه و از عوامل مهم رشد و توسعه است. توسعهی مطلوب، توسعهی منجر به پایداری جامعه است. اگر توسعه منجر به شکاف عمیقاقتصادی و فرهنگی و سیاسی شود، برای جامعه خطرساز است و پایداری جامعه را متزلزل میکند. لذا رهبری معظم انقلاب، توسعهای را طلب میکند که مبتنی بر عدالت بوده و نتیجهی آن اجرای عدالت و در نتیجه پایداری و قوام جامعه باشد.
3. اقتدار ملی:
توسعه بدون علم تحقق نمییابد، اگر توسعه را ساماندهی تعالی بخش و دستیابی به پیشرفت در حوزههای مختلف اقتصادی، صنعتی، فناوری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بدانیم، این امر بدون داشتن سطح علمی مورد نیاز و دانش مربوط میسر نیست. گرچه برای توسعه محتاج علم و دانشیم، اما توسعهای باید طراحی شود که نتیجهی پیاده شدن آن رسیدن به مرز اقتدار علمی است. اقتدار علمی یعنی به دست آوردن قلههای علم و دانش و سطحی از قدرت علمی است که به وسیلهی آن بتوانیم مسیرهای بعدی توسعه را به راحتی طی نماییم؛ بنابراین باید توسعه به نوعی به اقتدار علمی منجر شود و اقتدار علمی بر ابعاد توسعه بیفزاید و این تأثیر و تأثر متقابل در یک روند تکاملی ادامه داشته باشد.4. رشد اخلاق و معنویت و عواطف انسانی:
در الگوی حکومت اسلامی، تزکیه و رشد اخلاقی و معنوی افراد جزو اهداف بالادستی حکومت قرار دارد، یعنی همهی فعالیتها در نهایت برای رسیدن به جامعهای است که افراد آن از نوعی تهذیب نفس و معنویت برخوردار باشند. هرگونه طراحی الگوی توسعه بدون توجه به این سیاست جایگاهی در نظام جمهوری اسلامی ندارد و اگر آبادانی همه جانبهی کشور به رشد معنویت و اخلاق منجر نشود، ارزشمند نخواهد بود؛ بنابراین در نگاه حضرت آیت الله خامنهای توسعهای مطلوب است که منجر به رشد اخلاقی و معنوی افراد جامعه باشد.5. عزت ملی:
عزت ملی نوعی احساس غرور همگانی ملتی است که به واسطهی داشتن فضیلتها، احساس برتری نموده و احساس میکند در مقابل بیگانگان حرفی برای گفتن داشته و احساس ذلت و خواری نمینمایند. رهبر معظم انقلاب اسلامی توسعهای را مطلوب میدانند که به چنین احساسی نینجامد. برای به دست آوردن توسعهی اقتصادی، نباید هر شرایطی را بپذیریم و عزت ملی را زیر پا بگذاریم.6. مبارزه با فقر، فساد، بیکاری و تبعیض:
بیکاری منجر به فقر، و فقر عموماً منجر به فساد میشود. البته تنها فقر، عامل فساد نیست بلکه یکی از عوامل آن است. بیکاری، محصول عدم توسعه و یا توسعهی نامتوازن است. رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند باید توسعهای طراحی شود که نتیجهی آن گسترش اشتغال بدون تبعیض باشد. اگر اشتغال در سایهی توسعهی بدون تبعیض گسترش یافت، فقر از جامعه ریشهکن و بخش زیادی از فساد نیز مهار میشود؛ بنابراین توسعهای مطلوب رهبری نظام است که بتواند با رفع بیکاری با فقر، فساد و تبعیض مقابله کند.7. مقابله با جهل و بیقانونی:
جهل و بیقانونی جامعه را از مسیر درست باز میدارد. هزینهها را افزایش داده، انرژیها را معطل میکند، حق و حقوق را ضایع و بی عدالتی و تبعیض را به ارمغان میآورد.در الگوی توسعهی کشور باید طراحی به گونهای باشد که حاصل اجرای آن رفع جهل و جلوگیری از بی قانونی و حاکمیت قانون در کشور شود.
8. ارتقای علمی مدیریتها:
مدیران، مهرههای اصلی ادارهی جامعه و مجریان قانون، عوامل مهم توسعه و پیشرفتاند. هم مدیران باید در خدمت توسعه باشند و هم توسعه باید به ارتقای علمی مدیریتها منجر شود. از دیدگاه رهبری انقلاب، توسعهای مطلوب است که در آن راههای ارتقای علمی مدیران پیش بینی شده و با اجرای آن، مدیران به این قابلیت دست یابند.9. انضباط اجتماعی:
انضباط اجتماعی یعنی همهی آحاد نهادها و سازمانها و تشکیلات حکومتی به ایفای درست نقشهای خویش بپردازند. انضباط اجتماعی حاصل عملکرد درست نقشهای تعریف شده برای اجزای جامعه است. توسعهای مطلوب است که به تحقق همه جانبهی انضباط اجتماعی کمک کند و جامعهای به وجود آورد که نقشها به درستی ایفا شوند.10. افزایش احساس مسئولیت اجتماعی:
احساس مسئولیت اجتماعی نوعی تعهد آحاد مردم با هر نقش و کار ویژهی شخصی و اجتماعی است که آنان را وادار میکند به مسئولیتهای خویش عمل کنند. تحقق چنین امری در سایهی کار فرهنگی حاصل میآید و از مقولهی فرهنگ عمومی است. رهبری نظام اسلامی توسعهای را مطلوب میدانند که به افزایش احساس مسئولیت اجتماعی منجر شود.11. استقلال فرهنگی:
فرهنگ هر جامعه زیربنا و هدایت کنندهی مسیر زندگی افراد است. فرهنگ، نقشی اساسی و مؤثر در حوزههای مختلف اقتصاد و سیاست دارد و لذا حفظ فرهنگ از هرگونه انحراف در پیشرفت هر جامعهای دارای اهمیت حیاتی است. طراحی الگوی توسعه باید مبتنی بر آموزههای فرهنگی باشد و توسعه باید به استقلال فرهنگی منجر شود. توسعهای که استقلال فرهنگ کشور را در معرض خطر قرار دهد، توسعهای مطلوب نخواهد بود. (قدمگاهی، 1386)ایستایی و پویایی فرهنگها
مطالبات فرهنگی زیربنای مطالبات دیگر در جامعه محسوب میشود. بر این اساس محوریت فرهنگ باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. در اینجا نکتهای وجود دارد که نباید نسبت به آن غافل شد. محوریت فرهنگ هرگز یک شعار یا ایده نیست، بلکه الگو و مبنایی است که باید هرچه زودتر نسبت به عملی کردن آن اقدام نمود. زمانی که فرهنگ در جامعه به عنوان زیربنا و مبنا قرار گیرد، دیگر شاهد ظهور ضد فرهنگها و الگوهای وارداتی ایستا در سطح جامعه نخواهیم بود. در این خصوص لازم است تعریف معینی نسبت به ایستایی و پویایی فرهنگها ارائه دهیم: فرهنگهای ایستا، فرهنگهایی هستند که انسان و ذهن و ضمیر او را نسبت به سکون و اتکا به حداقلهای زیستی - روانی ترغیب میکنند. در این نوع فرهنگها، پویایی، فناوری و ابداع جایی ندارد و همواره در آن نوعی بازدارندگی کاذب دیده میشود. البته استعمال واژهی کاذب در اینجا بی دلیل نیست؛ زیرا در ذات بسیاری از فرهنگها نوعی بازدارندگی وجود دارد. این بازدارندگی تا حدی حالت طبیعی دارد؛ زیرا مخالفت با هرزگی فرهنگی نوعی بازدارندگی مفید است. لذا در جایی که بازدارندگی ماهیت و اصالتی مؤثر دارد نه تنها مذموم نیست، بلکه در تعالی انسان نقشی غیرقابل انکار خواهد داشت. اما زمانی که بازدارندگی حالتی غیر مفید بیابد، موجب سکون انسان و حرکت وی به سوی نقطهی صفر و حتی قبل از آن خواهد شد. از این رو، انسانها باید بازدارندگی فرهنگی را برای خود تعریف نموده و بر مبنای آن تعریف حرکت خود در رابطه با فرهنگ را استوار نمایند. آنچه مسلم است، اینکه فرهنگهای ایستا هیچگاه مولد نشاط و موفقیت در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیستند. فرهنگهای ایستا به اندازهای مهلک هستند که هر ضد فرهنگی میتواند در درون آن رسوخ نموده و سبب انحراف آن شود.در مقابل فرهنگهای ایستا، فرهنگهای پویا قرار دارند. فرهنگهای پویا میتوانند مناسبات روزمرهی افراد را تحت تأثیر درون عمیق و جاری خود قرار دهند و انسان را به سوی پیشرفت در همهی عرصههای وجودی هدایت نمایند. در درون فرهنگهای پویا بازدارندگی تعریف معینی دارد؛ یعنی هیچگاه بازدارندگی به گونهای غیر مؤثر تعریف نمیشود. اگر در این میان بازدارندگی وجود دارد، از نوع بازدارندگی مطلوب است که خود موجب پویایی و گریز از ایستایی میشود.
با توجه به تقسیمبندی ذکرشده، این سؤال به ذهن خطور میکند که انتظار ما از بخش فرهنگ چیست؟ پاسخ این سؤال کاملاً مشخص است. اصلیترین انتظار از بخش فرهنگ، این است که فرهنگ ایستا را از بین برده و در مقابل آن فرهنگ پویا را تقویت نماید. در صورت برقراری این توازن، شاهد رشد مطلوبیتهای فرهنگی و اجتماعی در جامعه خواهیم بود. (کاظمی، 1387: 17)
فرهنگ بالنده و پویا، فرهنگی است که مابه ازاهای مناسب خود را با توجه به مقتضیات زمانی، محدودیتهای مکانی و اقتضائات خویش مییابد و عرضه میکند. فرهنگ بالنده، در واقع هنر تطبیق و همزیستی را بدون پا گذاشتن بر ارزشهای خویش داراست. زایش و روزامدی، از مؤلفههای اساسی فرهنگ بالنده است. فرهنگ راکد، سنن و رسوم خشک، جامد و غیرمنعطف تولید میکند، ایستایی و رکود، بارزترین ویژگی فرهنگ راکد است، اما فرهنگ مولد و خلاق، ملتها را زنده و پویا میکند. فرهنگ مولد، نشاط، سرزندگی و سرحالی برای جوامع انسانی به ارمغان میآورد؛ از سوی دیگر، پویایی فرهنگ با آموزهی تطابق فرهنگ با شرایط حال جامعه، تناظر و پیوستگی دارد. فرهنگ بالنده، با توجه به آنچه بیان شده، دارای شاخصهای زیر است:
- رشد مداوم توأم با حرکت تدریجی؛
- قدرت باز تولید، بازسازی و نوسازی؛
- تکامل و تحول، مطابق با شرایط روز و پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه؛
- ایجاد ابزار فرهنگی لازم، متناسب با پویایی و بالندگی فرهنگ؛
- توانایی خلق و زایش باورها و ارزشهای جدید؛
- تهاجمی و پرکنندهی خلأهای فرهنگ ایستا؛
- ایجاد جاذبه برای خود و میان افراد:
- عدم ترس از همهمهی سایر فرهنگها، جذب نکات مثبت و رفع نکات منفی آنان. (مظاهری، 1387)
فرهنگ و توسعه
حضرت امام خمینی (رحمه الله) نیز فرهنگ را والاترین و بالاترین عنصری میدانند که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد و میفرمایند: اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت آن جامعه را تشکیل میدهد. (صالحی امیری، 1386)از فرهنگ، همانند سایر واژههای مطرح شده در حوزهی علوم انسانی تعاریف متعددی به عمل آمده است. از جملهی این تعاریف میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1. کروبر و کلاک هون معتقدند که فرهنگ پدیدهای انتزاعی و نوعی تصویر ذهنی از رفتار واقعی است، ولی عین رفتار نیست. (20-10 :1952 , Kroeber and Kluckhon)
2. آنتونی گیدنز، فرهنگ را به معنای ارزشها، هنجارها و کالای مادی ویژهی یک گروه معین و نیز یکی از مشخصترین ویژگیهای ارتباط اجتماعی انسانی میداند. (گیدنز، 1380: 78)
3. عبدالکریم سروش فرهنگ را مجموعهی آداب، اندیشهها، دیدگاهها، اعتقادات و ارزشهای قومی مینامد که اولاً برخوردار از وحدت تألیفی باشند، ثانیاً اقیانوسوار آن قوم را فرا گرفته باشند و ثالثاً آدمیان، غافلانه و غیرمختارانه در آن غوطهور باشند. (صالحی امیری، همان)
در مجموع میتوان فرهنگ را کلیت درهم تافتهی باورها، ارزشها، آرمانها، دانشها، هنرها، فنون، آداب و اعمال جامعه و مشخص کنندهی ساخت و تحول کیفیت زندگی تعریف نمود. (همان)
نظر به اینکه مطالبات فرهنگی زیربنای مطالبات دیگر در جامعه محسوب میشود، محوریت فرهنگ باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. زمانی که فرهنگ در جامعه به عنوان زیربنا قرار گیرد، شاهد ظهور ضدفرهنگها و الگوهای وارداتی ایستا در سطح جامعه نخواهیم بود. فرهنگهای ایستا انسان و ذهن و ضمیر او را نسبت به سکون و اتکا به حداقلهای زیستی - روانی ترغیب میکنند. فرهنگهای ایستا به اندازهای مهلک هستند که هر ضد فرهنگی میتواند در درون آن رسوخ نموده و سبب انحراف آن شود. در مقابل فرهنگ پویا مابهازاهای مناسب خود را با توجه به مقتضیات زمانی، محدودیتهای مکانی و اقتضائات خویش مییابد و عرضه میکند. (مظاهری، 1387) تمام موفقیتها و پیشرفتهای جوامع انسانی در گرو فرهنگ بارور، پویا و مؤثر اوست. (دارینی، سایت باشگاه اندیشه)
طی دههی گذشته، نظریهپردازان اقتصاد سیاسی توجه خاصی به تحولات اقتصادی ممالک خاور دور در سی سال گذشته کردند. کره جنوبی، تایوان و سنگاپور به عنوان نمونههای بارز توسعهی اقتصادی در جهان سوم شناخته شدهاند. علاوه بر متغیرهایی مانند کمکهای خارجی، سرمایهی غربی، حمایت سیاسی و وضعیت مساعد مبادلات بینالمللی که خود شاخصهای با اهمیتی میباشند، بسیاری از تحلیلگران یکی از علل مهم در سرعت و کیفیت رشد و توسعهی این کشورها را بافت فرهنگی آنان دانستهاند.
اصول فرهنگی این کشورها، نیازهای لازم فرهنگی توسعهی اقتصادی را میسر ساخته است. در جوامع خاور دور، افراد به شدت به سلسله مراتب احترام میگذارند و معمولاً اهداف مملکتی و گروهی را بر اهداف شخصی مقدم میدارند؛ به سخت کار کردن و زحمت کشیدن شهرت دارند و به اشتغال و انجام وظایف مؤسسهی استخدامی خود، وفاداری فوق العادهای نشان میدهند؛ رغبت قانونپذیری افراد در سطح بالایی قرار دارد؛ توجه به نظم و سازماندهی و دقت در کار، حرکت خاصی را داراست و چون سلسله مراتب رعایت میشود و هر کس در حدود اختیارات خود عمل میکند، مدیریت بر فعالیتهای اقتصادی و ایجاد هماهنگی میان کانونها با سهولت انجام میپذیرد. (سریعالقلم، 1376)
اهداف تحقیق
هدف کلی: ارائهی الگوی مطلوب پویایی فرهنگی به منظور دستیابی به توسعه و پیشرفت در کشور ایران
اهداف کاربردی:
1. شناسایی الگوی جاری فرهنگی در کشور؛2. شناسایی آسیبهای موجود در فرایندهای فرهنگی جاری کشور؛
3. طراحی مجدد فرایندهای فرهنگی مبتنی بر عوامل پویایی فرهنگی در کشور؛
4. شناسایی مؤلفههای توسعه و پیشرفت در کشور؛
5. ارائهی یک چارچوب عملی برای ایجاد پویایی فرهنگی به منظور دستیابی به توسعه و پیشرفت در کشور.
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی
الگوی مطلوب پویایی فرهنگی برای دستیابی به توسعه و پیشرفت در ایران کدام است؟سؤالات فرعی
- الگوی جاری فرهنگی کشور چه الگویی است؟- فرایندهای الگوی جاری براساس عوامل پویاسازی فرهنگی دارای چه آسیبهایی است؟
- فرایندهای لازم برای پویاسازی نظام فرهنگی در کشور کداماند؟
- مؤلفههای توسعه و پیشرفت در کشور کداماند؟
- چارچوب عملی برای ایجاد پویایی فرهنگی به منظور دستیابی به توسعه و پیشرفت در کشور کدام است؟
معرفی الگوی توسعه و پیشرفت در ایران
تمامی مطالعات تحقیقی بر یک چارچوب مفهومی استوار است که متغیرهای مورد نظر و روابط میان آنها را مشخص میکند. (ادواردز و همکاران، 1379: 23) این چارچوب مفهومی، الگویی است که پژوهشگر براساس آن دربارهی روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شدهاند، نظریهپردازی میکند. (خاکی، 1378: 42) از آنجا که هر پژوهش میدانی و پیمایشی نیازمند نقشهی ذهنی و الگویی مفهومی است که در قالب آن، ابزار تحلیلی مناسب، متغیرها و روابط بین آنها ترسیم شده باشد. (میرزایی اهرنجانی، 11:1375) در این مقاله نیز از الگوی مفهومی استفاده شد که در بخش ایجاد پویایی فرهنگی سه دسته عوامل نیازمند است: 1. ذاتی (مربوط به خود فرهنگ) شامل سازوارگی نظام فرهنگی، زایش و تولید علم، عدم تأخر و گمگشتگی فرهنگی و وجود پیوند میان اجزای فرهنگ (پیوند میان نظریه و عمل)؛ 2. عوامل درونی - مربوط به جامعهای که فرهنگ در آن جریان دارد - شامل نظام فرهنگی کارامد، عدم سیاستزدگی در عرصهی فرهنگ، وجود بستر و فضای لازم برای پویایی فرهنگی وجود استراتژی مناسب فرهنگی 3. عوامل بیرونی (عوامل بیرون از مرزهای جغرافیایی) شامل درک صحیح از تحولات محیطی (پدیدهی جهانی شدن)؛ تبادل، تعامل و انتقال فرهنگ. در بخش دوم از الگو، شاخصهای هشت گانهی توسعه و پیشرفت از منظر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای مطرح و ارائه شده است.نتیجهگیری
همانگونه که آورده شده است، امروزه توسعه و پیشرفت یکی از دغدغههای اصلی زمامداران و خطمشی گذاران در کشورهای مختلف است. در این خصوص با توجه به نامگذاری دههی آخر قرن بیستم به نام دههی توسعهی فرهنگی از سوی یونسکو، توجه اندیشمندان در کشورهای مختلف به این مقوله بیش از پیش معطوف گردیده است. در این مقاله نیز که به منظور دستیابی به الگویی بومی جهت ایجاد توسعه و پیشرفت در کشور ایران طراحی شده است، با پیشفرض اولویت دادن به فرهنگ و مقولهی پویایی فرهنگی، شاخصهای توسعه و پیشرفت معرفی و سپس چگونگی دستیابی به آنها از طریق ایجاد تحول در فرهنگ جامعه معرفی شده است. همهی ما نیک میدانیم که تغییرات و تحولات فرهنگی زمانبر هستند، ولیکن در صورتی که تغییرات فرهنگی در جامعه نهادینه شده و سپس براساس آن توسعه و پیشرفت صورت پذیرد، این پیشرفت از ماندگاری زیادی برخوردار خواهد بود. برای ایجاد الگوی پویایی فرهنگی با توجه به چارچوب نظری ارائه شده در این مقاله میبایست در سه بُعد «عوامل ذاتی»، «عوامل درونی» و «عوامل بیرونی» برنامهریزی صورت پذیرد. چنانچه موارد فوق به درستی مدنظر قرار گرفته و به اجرا درآیند، دستیابی به توسعه و پیشرفت در ابعاد هشتگانه (فراصنعتی شدن، خودکفایی در نیازهای اساسی، افزایش بهرهوری، ارتقای سطح سواد، ارتقای خدمات رسانی به شهروندان، افزایش امید به زندگی، رشد ارتباطات، مبتنی شدن روند تحول بر عناصر اصلی هویت ملی و آرمانهای اساسی) به سهولت هرچه بیشتر امکانپذیر خواهد بود.پینوشتها:
1. استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
2. دکتری مدیریت فرهنگی و مدرس مدعو دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
3. کارشناسی ارشد مترجمی فرانسه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
1. امام خمینی، صحیفهی نور، ج 21. انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2. بشیریه، حسین. (1379). نظریههای فرهنگ در قرن بیستم. تهران. مؤسسهی فرهنگی آینده پویان.
3. پیروزمند، علیرضا. (1377). گردهمایی راهبردها و رویکردهای ساماندهی فرهنگی.
4. خاکی، غلامرضا. (1378). روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی. مرکز تحقیقات علمی کشور.
5. دارینی، محمد. (1384). پویایی اندیشه و جهاد علمی. سایت باشگاه اندیشه.
6. سریعالقلم، محمود. (1376). عقلانیت و آیندهی توسعهیافتگی در ایران. تهران. مرکز مطالعات خاورمیانه.
7. صالحی امیری، سیدرضا و کاووسی، اسماعیل. (1385). «بررسی علل فقدان پویایی در سازمانهای فرهنگی و آموزشی کشور». راهبرد. شمارهی 42.
8. صالحی امیری، سیدرضا. (1386). مفاهیم و نظریههای فرهنگی. تهران. نشر ققنوس.
9. قدمگاهی، علی. (1386/10/10). «توسعه و پیشرفت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب»، روزنامهی جمهوری اسلامی.
10. کاظمی، حسین. (1387). «انتظارات از بخش فرهنگ». شمارهی 6464. روزنامهی رسالت.
11. کینژاد، محمدعلی. (1387). «رصد فرهنگی، مقدمهی مهندسی فرهنگی». دوهفته نامهی مهندسی فرهنگی. سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی.
12. مظاهری، محمدمهدی. (1387). فرهنگ بالندهی باورها و اندیشهها. خانهی احزاب ایران.
13. میرزایی اهرنجانی، حسن. (1375). «پژوهشهای کاربردی (1)». دانش مدیریت. شمارهی 17.
14. وصفی، محمد. (1386). «نقش مهندسی توسعه در پویایی فرهنگی». روزنامهی قدس. شمارهی 5412.
1. Kroeber, alfred 1. and klukhon, clyde. (1952): culture: a critical review of concepts and definitions. Cambridge university press
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان مقاله در نخستین همایش؛ (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت (جلد چهارم-کمیسیون تخصصی راهبردها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}