نویسنده: فرج‌الله میرعرب

 

تجلّی هم حجاب است

امام صادق (علیه‌السلام) نوعی از دریافت وحی را بدون واسطه دانسته‌اند. زراره از امام درباره‌ی غشوه‌ی عارض بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام نزول وحی پرسید و حضرت در پاسخ فرمود: «ذلک إذا لم یکن بینه و بین الله أحد، ذاک إذا تجلی الله له ... تلک النبوة یا زرارة» (1) این [اتفاق] زمانی بوده که [هنگام وحی] بین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خدا کسی [واسطه] نبوده و آن زمانی است که خدا بر او تجلی کرده بود...؛ آن همان نبوّت است‌ ای زراره.
این نوع از دریافت وحی که بدون وساطت جبرئیل بوده و با تجلی خدا بر رسولش اتفاق می‌افتاده - بر اساس این روایت -چنان دشوار بوده که حضرت با همه‌ی عظمت و نیرومندی روحی دچار غشوه می‌شده است؛ چنان که از روایت کیفیت نزول وحی از زبان خود حضرت، همین معنا فهمیده می‌شود.
حال آیا وحیِ با تجلی از نوع مستقیم است یا نه؟ خود تجلی نشان می‌دهد جبرئیل و موجود دیگری واسطه نیست؛ ولی مستقیم به معنای واقعی نیز امکان ندارد؛ چنان که با توجه به حدیث نقل شده از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) «فإنه ما ینبغی لبشر أن یکلمه الله إلا وحیا و لیس بکائن إلا من وراء حجاب، أو یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء کذلک قال الله تبارک و تعالی علوا کبیرا»: (2) باید دانست که ممکن نیست خدا با بشر تکلم کند؛ مگر به صورت وحی و آن تحقق نمی‌یابد؛ مگر از آن سوی حجاب یا با فرستادن پیام‌رسان و او وحی می‌کند به اذن خدا؛ هر چه خدا بخواهد. چنین فرموده است خدای تبارک و تعالی که بلندمرتبه است در نهایت بزرگی. همین تجلی نشانه‌ی وجود نوعی حجاب است. در حدیثی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره‌ی کیفیت وحی سؤال شده، آمده: «أحیانا یأتینی مثل صلصلة الجرس و هو أشده علی، فیفصم عنی فقد و عیت ما قال...»: (3) گاهی مانند صدای زنگ می‌آید و این شدیدترین حالت وحی برمن است که توان مرا می‌گیرد [یا سپس آیا حال سخت از من رفع می‌شود] و در عین حال همه‌ی گفته‌ها را حفظ می‌کنم ... .
در این روایت تصریح شده که در نوعی از وحی، صدایی بدون وساطت جبرئیل به حضرت می‌رسیده است؛ ولی حجاب نفی نشده است. امام صادق (علیه‌السلام) این مطلب را واضح‌تر بیان فرموده و بر وجود نداشتن واسطه در نوعی از وحی تصریح کرده‌اند: «کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) ... و إذا أتاه الوحی و لیس بینهما جبرئیل تصیبه تلک السبتة و یغشاه منه ما یغشاه لثقل الوحی علیه من الله عزوجل»: (4) زمانی که وحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شد ... و هنگامی که وحی می‌آمد و بین او و خدا، جبرئیل واسطه نبود، آن حالت بی حرکتی و آن غشوه‌ی ویژه [که گفته‌اند] اتفاق می‌افتاد [و آن] به سبب سنگینی وحی [مستقیم نازل شده] از جانب خدای عزوجل بر او بود.
همچنین از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «إنه إذا کان الوحی من الله إلیه لیس بینهما جبرئیل أصابه ذلک لثقل الوحی من الله، و إذا کان بینهما جبرئیل لم یصبه ذلک فقال: قال لی جبرئیل، و هذا جبرئیل»: (5) آن گاه که وحی از جانب خدا به او نازل می‌شد؛ در حالی که بینشان جبرئیل واسطه نبود، به سبب سنگینی وحی [مستقیم] از خدا، آن حال (غشوه) بر او عارض می‌شد و آن گاه که جبرئیل بین خدا و رسول واسطه بود، چنان حالی به او دست نمی داد و می‌گفت: جبرئیل به من گفت و این جبرئیل است.
بر این اساس، مواردی که در روایات کیفیت نزول وحی بیان شده و فشار شدید روحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شده، از نوعی وحی بدون وساطت جبرئیل است؛ چنان که علی (علیه‌السلام) درباره‌ی کیفیت نزول سوره‌ی مائده بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «... لقد نزلت علیه و هو علی بغلة الشهباء و ثقل علیه الوحی حتی وقفت و تدلی بطنها حتی رأیت سرتها تکاد تمس الأرض و أغمی علی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی وضع یده علی ذؤابة شیبة بن وهب الجمحی، ثم رفع ذلک عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقرأ علینا سورة المائدة ...»: (6) هنگامی که سوره‌ی مائده بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، حضرت سوار بر قاطرش، شهبا بود. وحی چنان بر حضرت سنگین بود [و فشار آورد] که قاطر ایستاد و شکمش به سمت پایین کشیده شد؛ به گونه‌ای که نزدیک بود به زمین بخورد و حال اغما بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عارض شد [و چنان بی حال شدند که] دست خود را بر شانه‌های شیبة بن وهب جمحی گذاشتند. پس از مدتی این حال از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برطرف شد؛ سپس حضرت سوره‌ی مائده را بر ما قرائت کرد... . (7)
این نوع از وحی چنان بر آن حضرت سنگین بوده که در برخی از روایات از آن به «بَرَح» (شدت تب وحی یا فشار شدید) وحی تعبیر شده است. (8) در احادیث و اخبار اهل سنّت نیز مشابه این مطالب وجود دارد؛ مانند آنچه در شأن نزول آیات ارث دختر و زن نقل شده است. در این خبر، راوی درباره‌ی حال رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام دریافت وحی گفته است: «فأخذ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بُرَحاء الوحی»: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تب شدید وحی گرفت. (9)
در اخبار آمده: «انه کان إذا نزل علیه الوحی کرب لذلک ویربد وجهه ونکس رأسه...»: (10) هنگامی که وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شد، حال گرفتگی به او دست می‌داد و صورتش سرخ می‌شد و سرش پایین می‌افتاد. همچنین از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده: «[هنگام دریافت وحی] صدای زنگ‌هایی می‌شنوم، در آن هنگام کاملاً ساکت می‌شوم و وحی بر من نازل نمی شود؛ جز آنکه گمان می‌کنم جان را از کالبدم خارج می‌کنند». (11)

پی‌نوشت‌ها:

1. صدوق؛ التوحید؛ ص 115، ح 15.
2. صدوق؛ التوحید؛ ص 254-255 و 264، ح 5.
3. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 40.
4. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار؛ ج 18، ص 271، ح 36.
5. برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 338، ح 121.
6. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 288، ح 2.
7. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 271، ح 37.
8. برح یعنی سختی و شدت (فخرالدین طریحی؛ مجمع البحرین؛ ج 2، ص 342. راغب اصفهانی؛ المفردات؛ ج 1، ص 116) و از این باب است: «فأخذه البرحاء»: حال سختی به او دست داد (ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 41 پاورقی).
9. احمدبن علی مقریزی؛ إمتاع الاسماع؛ ج 13، ص 270. محمدبن عمر واقدی؛ المغازی؛ ج 1، ص 329-331.
10. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 41.
11. جلال الدین سیوطی؛ الاتقان فی علوم القرآن؛ ج 1، ص 141.

منبع مقاله :
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول