اطمینان پیامبران به وحی
اطمینان پیامبران به وحیانی بودن پیام دریافتی، موضوعی بسیار مهم است. شک کردن در وحیانی بودن پیام دریافتی، ارزش آن را ساقط میکند. این بحث میتواند به وحیانی بودن الفاظ قرآن کمک کند.
خدای حکیم برای آنکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شایستگی دریافت وحی الهی و پیام رسانی را پیدا کند و به چنان کمالی برسد که هرگز دچار شک و شبهه نشود، از کودکی از او مراقبت کرد؛ «... و لقد قرن الله به (صلی الله علیه و آله و سلم) من لدن کان فطیما أعظم ملک مِن الملائکة یسلک به طریق المکارم و محاسن أخلاق العالم لیله و نهاره ...»: (1) و خداوند با عظمتترین فرشته از فرشتگانش را از وقتی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از شیر گرفته شده بود، همنشین آن حضرت کرد تا شب و روز او را در مسیر کرامتها و نیکوترین اخلاق جهانیان بگرداند [تا مکارم و محاسن اخلاق سلوک او شود].
این مراقبتها و عنایتها تداوم داشته؛ چنان که امام صادق (علیهالسلام) دربارهی کیفیت تعلّم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهمالسلام) به آیهی «وَكَذَلِكَ أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ» (2) استناد کرده و در توضیح فرمودهاند: «قدکان فی حال لا یدری ما الکتاب و لا الایمان حتی بعث الله عزّوجلّ الروح التی ذکر فی الکتاب، فلما أوحاها الیه علم بها العلم و الفهم و هی الروح التی یعطیها الله عزّوجلّ من شاء، فاذا أعطاها عبدا علمه الفهم»: (3) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک حالتی نمیدانست کتاب و ایمان چیست؛ تا آنکه خداوند به روحی که در کتاب (قرآن) ذکر کرده، مأموریت داد؛ پس آن گاه که به او وحی کرد و بدینوسیله به علم و فهم دست یافت و آن همان روحی است که به هر کس بخواهد عنایت میکند و از زمانی که به بندهای عنایت کند فهم را به او میآموزد.
بر اثر این عنایتها رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) چنان رشد کرد که عقل او از عقل همهی امت برتر و قویتر شد؛ چنان که خود حضرت فرمودهاند: «... و لا بعث الله نبیاً و لا رسولاً حتی یستکمل العقل، و یکون عقله أفضل من جمیع عقول أمته ...»: (4) خدا نبی و رسولی مبعوث نکرد تا به کمال عقل برسد (کمال عقل پیدا کند) و عقل او از عقل همهی امتش برتر باشد.
چنین انسانی که به کمال عقل رسیده، به عنایت ربوبی چشم حقیقتبین مییابد و تفاوت پیام الهی از القائات دیگر را به خوبی تشخیص میدهد. شخصی از امام صادق (علیهالسلام) پرسید: «کیف علمت الرسل آنها رسل؟» حضرت در پاسخ فرمود: «کشف عنهم الغطاء». (5) یعنی حقایق بدون پرده برای انبیا مکشوفاند و آنها حقیقت امور را شهود میکنند؛ پس چگونه ممکن است که نفهمند وحی کدام است و القای شیطان کدام؟!
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با این عقل کامل و شهود حقیقت چگونه در حقانیت آنچه دریافت میکند، شک کند؟! او بر اثر همین قدرت روحانی و سعهی وجودی، چنان توانی در خود حس میکرد که فرمود: من هر چه خدای عزوجل فرمود، به طور کامل دریافت و در قلب خود حفظ میکردم: «و قد وعیت ما قال ... فأعی ما یقول». (6)
بر این مبنا پاسخ امام صادق (علیهالسلام) به زراره که پرسید: چگونه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیترسید آنچه که [به نظر او] از جانب خدا آمده از القائات شیطان باشد (ینزغ به الشیطان)، همین است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عین حقیقت را میبیند و مطلب چنان برایش روشن است که جای هیچ شکی باقی نمیماند: «إن الله إذا اتخذ عبدا رسولا أنزل علیه السکینة و الوقار، فکان یأتیه من قبل الله عزوجل مثل الذی یراه بعینه»: (7) خدا آن گاه که بندهای را به رسالت برمیگزیند، آرامش و وقار بر او نازل میکند و در پیآن، آنچه که از جانب خدا برایش میآید [و نازل میشود] مانند چیزی است که به عیان [و با چشم] میبیند.
نتیجهی این سکینه و وقار که در ادامهی حدیث بیان شده اطمینان به دریافت شده در حد مشاهدهی عینی آن است؛ یعنی خدا چنان نفس قدرتمند و آرامش قلبی به پیامبرش عنایت کرده که هیچ تزلزل و مشکلی برای دریافت ندارد و نگران درستی دریافت شده نیست. (8) نکتهی در خور دقت دیگر در برخی احادیث، مقابلهی قرآن در هر سال بین جبرئیل و پیامبر
(صلی الله علیه و آله و سلم) است. این عمل میتواند عنایتی الهی برای آرامش بخشی کامل به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از باب «لِیَطمَئِنَّ قَلبی» (9) و رعایت کامل امانت در حفظ آن باشد.
از فاطمه (علیهاالسلام) نقل شده که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزهای پایانی عمرش به او فرمود: «إن جبرئیل کان یأتینی یعارضنی بالقرآن فی کل سنة مرة، و إنه قد عارضنی به فی هذه السنة مرتین و لا أرانی و قد حضر أجلی...»: (10) همیشه جبرئیل سالی یک بار قرآن را با من مقابله میکرد؛ ولی امسال دوبار مقابله کرد و این [رفتار] چیزی جز فرا رسیدن اجلم را به من نشان نمیدهد ... .
ممکن است با توجه به «یعارضنی» (11) که مفید طرفینی بودن عمل است دریافت که نوعی مقابله و بازخوانی آیات نازل شده صورت میگرفته تا اطمینان قلبی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به دریافت شدهها کامل شود و بداند که آنچه باقی میگذارد به یقین و با تأیید فرشتهی وحی، همان قرآن مورد نظر خداوند است. علت این مقابلهها نیز این است که حضرت همواره نگران انجام وظیفهی خود مطابق مرضیّ خدا بوده؛ چنان که از «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْكَ وَحْیُهُ» (12) و «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ
* إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ
» (13) استفاده میشود.
پس با نزول سکینه که سبب آرامش روحانی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد بود و وقار که سکون قلبی و نداشتن شک ذهنی و قلبی را در پیخواهد داشت و با مقابلهی متن وحی با جبرئیل، اطمینان قلبی حاصل میشود.
شایان ذکر است که این احادیث بر وحیانی بودن الفاظ و عبارات قرآن نیز دلالت دارند.
پینوشتها:
1. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج2، ص 28.
2. شوری: 52.
3. حویزی؛ تفسیر نورالثقلین؛ ج 4، ص 590، ح 141.
4. محمد کلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 12-13، ح 11.
5. برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 328، ح 85.
6. مالک؛ کتاب الموطأ؛ ج 1، ص 202-203، ح 7. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 261.
7. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 262، 16.
8. ر.ک: مولی محمدصالح المازندرانی؛ شرح أصول الکافی؛ ج 6، ص 364.
9. بقره: 260.
10. صدوق؛ الامالی؛ ص 692، ح 948 (2).
11. و عارض الشیء بالشیء معارضة: قابله، و عارضت کتابی بکتابه ای قابلته ... و فی الحدیث: إنّ جبرئیل (علیهالسلام) کان یعارضه القرآن ... قال ابن اثیر: ای کان یُدارسُه جمیع ما نزّل من القرآن؛ من المعارضة: المقابلة (ابن منظور؛ لسان العرب؛ ج 9، ص 138).
12. طه: 114.
13. قیامت: 16 و 17.
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}