عوامل کاربردی نبودن پژوهشهای دانشگاهی
 
تهیه و تنظیم:میری
(1)" لغت نامه long man زیر لغت "پژوهش" شرح می دهد که "مجموعه ای از سؤالهاست که از شمار زیادی از افراد به منظور کسب عقاید و رفتارشان پرسیده می شود.
(2)" از پیچ و خم کتابهای لغت و دایرةالمعارفهای کتابخانه بیرون می آیم، بار دیگر این پرسش در ذهنم تکرار می شود؛ چرا با وجود نقش مهمی که تحقیقات در پیشرفت جامعه و ارتقای سطح دانش دارند، پژوهشهای دانشگاهی ما کاربردی نیستند. به دنبال پاسخ این سؤال، با جمعی از استادان برجسته و صاحب نظر دانشگاهی به گفتگو نشسته ایم.
به جای آموزش روشهای تحقیق به دانش آموزان باید استفاده از کتابخانه و منابع را به آنها یاد داد دکتر اسدا... آزاد، دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی در این باره معتقد است:تحقیقات 3 دسته هستند؛ بنیادی، کاربردی و توسعه تجربی، تحقیق واقعی در جهت دستیابی به دانش جدید و اصولاً به منظور تحقق هدفهای خاصی انجام می پذیرد. پژوهش کاربردی بر روی یافتن راه حلها، به مسائل فوری با ماهیت عملی متمرکز می شود. بنابراین، تحقیقات جنبه عملی دارد و محقق معمولاً در کاربرد نتایج تحقیق دخیل است. وی می افزاید:از طریق تحقیقات کاربردی، نظریات بسط و گسترش می یابند و کاربرد عملی پیدا می کنند. هدف از تحقیقات کاربردی، آزمودن مفاهیم نظری در موقعیتهای واقعی است.
برای مثال، فهرست پژوهشهای دانشکده علوم تربیتی عناوینی دارند که مشخص می کند کاربردی اند، ولی ما سازمانی را در ایران نداریم که بتواند این تحقیقات را اجرایی کند؛ مثلاً در خصوص همبستگی اختلالهای عاطفی و رفتاری کودکان دبستانی با هوش و یادگیری آنها تحقیق صورت گرفته، ولی در اینکه چه باید بکنند تا این اختلالها به وجود نیاید، کسی پاسخگو نیست.وی با تأکید بر اینکه باید استفاده از منابع کتابخانه را به دانش آموزان یاد بدهیم و مدارس باید کتابخانه های منظم و پرباری داشته باشند که معلمان دانش آموزان را هدایت کنند، می گوید:در دوره پیش از دانشگاه باید روشهای تحقیق آموزش داده شود.
ما به دانشجویان می آموزیم که یادداشت برداری از نوشته های دیگران و تلفیق آنها تحقیق نیست. تحقیق باید فرضیه هایی داشته باشد. در رشته های مهندسی، بیشتر تحقیقات کاربردی را مشاهده می کنیم؛ اما پژوهشهای حیطه نظری مثل روان شناسی یا کتابداری، عملاً انجام نمی پذیرند. و کسی یا نهاد و مؤسسه ای که باید اینها را انجام بدهد، معلوم نیست. مزید بر تمام این علتها، عدم تخصیص بودجه انجام کار را میسر نمی کند.
تحقیقات ما در اکثر موارد هدفمند نیست تا اینکه بگوییم کاربردی نیست
دکتر محمدحسن کریم پور، معاون پژوهشی دانشکده علوم دانشگاه فردوسی، در این باره می گوید:تحقیقات ما در اکثر موارد هدفمند نیست تا اینکه بگوییم کاربردی نیست برای هدفمند کردن، به برنامه ریزی نیاز داریم و این برنامه ریزی باید متناسب با نیازهای کشور در قالب برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت، تعریف شود. اما طرحهایی که اکنون تعریف می شود، اکثراً موردی و فردی است و هرچند افراد تلاش می کنند تحقیقی که انجام می دهند هدفمند باشد، ولی این گونه کاری از پیش نمی رود.
وی می افزاید:هر فرد افق دید و نگاهش محدود است. در مورد تحقیقاتی که توسط دانشجویان دوره کارشناسی ارشد و دکترا انجام می شود، اگر چه این تحقیقات ضروری است، ولی باید هدفمندی آن مورد توجه باشد. وقتی بحث تحقیق و پژوهش مطرح می شود، عده ای منابع مالی را پیش می کشند و می گویند به خاطر کمبود منابع مالی، انجام تحقیقات در کشور ما ممکن نیست. به نظر من، منابع مالی مهم است. اما آیا با همین بودجه اندک تحقیقاتی که انجام می شود، هدفمند است یا نه؟ وی تأکید می کند:به نظر من، قسمت اعظم آنها چنین نیست. بنابراین، اگر قرار است به تحقیقات بها بدهیم، باید جایگاه آن را بشناسیم و به این که تحقیقات چه تأثیری می تواند در جامعه داشته باشد تحقیقات یک اصل و مسأله اساسی در راه تحقق اهداف نظام است. ما برای تعریف یک برنامه، به کانونهای فکری نیاز داریم. من معتقدم کارها و اهداف باید در اختیار متفکران قرار بگیرد؛ افرادی که علاوه بر تخصص، از تجربه و قدرت تفکر و خلاقیتی بالا برخوردار باشند و بتوانند آینده را پیش بینی کنند و به تولید علم و فکر بپردازند. وی سپس می افزاید:این کانونهای فکری همچنین باید جو فراگیری داشته باشند که هم به تولید دانش درعرصه جهانی و هم به مشکلات پیرامون خود بپردازند. البته اینکه چرا در مجموع تفکر تحقیقاتی کم داریم، به ساختار آموزشهای قبل از دانشگاه برمی گردد؛ به این معنا که نیروهای انسانی را محقق بار نمی آوریم، مدارس ما بر مبنای محفوظات کار می کنند، روند تفکر دانش آموزان بر اساس تحقیقات، و پرسشگری شکل نمی گیرد و در نتیجه شخصی که وارد دانشگاه می شود با معنای دقیق تحقیق آشنا نیست. وی تصریح می کند:به نظر من، نظام آموزشی کنونی بزرگترین ضربه را به روحیه محصل می زند، زیرا منش و شخصیت انسان را که در اسلام اصل است، خدشه دار می کند. نظام آموزشی و خانواده، دایم دانش آموز را تحت فشار می گذارند تا فقط نمره 20 بگیرد. باید به دانش آموزان درسهای کمتری ارائه شود و به او اجازه دهند روی موضوعات فکر و تحقیق کند. دانش آموزی که در نظام آموزشی حاضر تحصیل می کند، به خودباوری نمی رسد. او دائم به جای استعداد و توانایی های خود، به کشورهای پیشرفته می نگرد و با مشاهده پیشرفت آنها امیدش را از دست می دهد. یک فرد ناامید نمی تواند پژوهشگر مستقلی باشد.
اولین مرحله بسترسازی تحقیقات کاربردی، اطلاع رسانی است
دکتر خلیل مطلب زاده، عضو هیأت علمی دانشگاه، در پاسخ به این سؤال می گوید:پژوهشها با سؤالها شروع می شوند. سؤالهای خوب برای پژوهش راهگشا هستند. می توانیم بگوییم چراغ روشن کننده پژوهش، سؤال خوب است. پژوهشهای کاربردی (Applied research) پژوهشهایی هستند که قادر باشند به مشکلاتی که در جامعه بیشتر است و یا همه مردم به آنها مبتلایند، پاسخ داده و با این کار به رفع نیازهای جامعه بپردازند. در مورد اینکه چرا پژوهش کاربردی انجام نمی شود و یا کمتر صورت می گیرد آمار واقعی نداریم و مستدل نمی توانیم درباره آن صحبت کنیم.
وی سپس می افزاید:من معتقد نیستم که در دانشگاهها تحقیقات کاربردی انجام نمی شود، بلکه منظورم این است که دیدگاههایی که در دانشگاهها نسبت به تحقیقات کاربردی هست، با دیدگاههایی که در جامعه وجود دارد متفاوت است. سؤالی که مطرح می شود این است که چرا سقف پژوهش در دانشگاه از آنچه انتظار می رود کمتر است. مشکلات و موانعی در این راه وجود دارد که به عنوان اولین مورد می توان به نبود یک رابطه نزدیک بین جامعه و دانشگاه اشاره کرد. وی تأکید می کند:به نظر می رسد دانشگاه خواسته یا ناخواسته کمی دورتر از جامعه قرار گرفته است و عموماً دانشگاهها در فضایی هستند که با جامعه ارتباط ندارند. دانشگاه ما محیط محصوری است که تعدادی از جوانان مملکت در آن تحصیل و مجموعه ای از کتابها و برنامه های آموزشی را تجربه می کنند. دانشجو و یا محقق دانشگاهی، به محیط جامعه نمی رود. پس وقتی ما این ارتباط نزدیک را نداشته باشیم، شناختمان از مشکلات جامعه یک شناخت کاملاً عمومی و مبهم است. باید به دنبال راهکارهایی باشیم که محیط دانشگاهی را با محیط خودمان نزدیک کنیم و برعکس.
وی معتقد است:باید شناخت عمیقی از مشکلات حاکم بر محیط اجتماعی و محیط علمی داشته باشیم. چنین شناختی، خودش یک تحقیق است. دومین مشکل این است که باید تحقیق را تجربه کنیم. نظام آموزش ما بیشتر، دیدگاههای افراد و مفاهیم فلسفی را آموزش می دهد. حتی اگر به نظامهای پذیرش دانشجو در دانشگاهها نگاه کنیم، باز هم می بینیم دیدگاه ما بر اساس کمیت اطلاعات حفظی استوار است. وقتی به یک محیط دانشگاهی می رسیم، محصولی داریم که اسمش را دانشجو می گذاریم. او از نظامهای آموزشی گذشته و به دانشگاه که نظام پژوهش است پا گذاشته و می خواهیم به او آموزش بدهیم. اکنون او از ما انتظار دارد دوباره حجم زیادی از اطلاعات دریافت کند.
دکتر مطلب زاده معتقد است:این دانشجو محصول گروههای قبل است و ما می خواهیم او را برای آینده محقق بار بیاوریم. مشکل در همین جاست. ما عملاً و به راحتی نمی توانیم این محصول را تغییر دهیم. پس به نظر می رسد باید دیدگاههای تحقیقی و منتقدانه و نگرش به مسایل اجتماعی را در سطوح پایین تر آموزش تشویق کنیم؛ یعنی از مدارس و مقاطع مختلف تحصیل قبل از دانشگاه و بخصوص در کارهای مختلف فرهنگی که انجام می شود، باید دیدگاه پژوهش را حفظ کنیم. باید چنین فرایندی را فراهم کنیم، ولی در نظام آموزشی ما، محصل وقتی وارد دانشگاه می شود، تازه یاد می گیرد که تحقیق یعنی چه و تازه با واژه تحقیق آشنا می شود.
واقعیت این است که ما در مفاهیم نظری خیلی پیشرفت کردیم؛ برای مثال وقتی در کنفرانسهای خارج از کشور حضور می یابیم، احساس می کنیم در مفاهیم نظری بسیار جلوتر از غربی ها هستیم، ولی در مفاهیم عملی با آنها برابر نیستیم، هرچند در خیلی مواقع با آنها برابری می کنیم؛ ولی در واقع مقدار تحقیقات و دیدگاههای نظری ما خیلی بیشتر از دیدگاه عملی است و این به نظام آموزش برمی گردد. وی در ادامه می گوید:عمده کتابهای درسی ما کارشان ایجاد یک حجم اضافی است و این همان چیزی است که به آن انتقال نظری دانش گفته می شود در واقع بهترین محصلان ما کسانی هستند که بیشترین محفوظات را داشته باشند.
وی معتقد است:بدون تحقیق نمی توانیم دست به کاری بزنیم. این را هم باید اضافه کنیم که قشر کتابخوان ما کم نیستند، اما هیچ نتیجه ای از آن کتاب خواندن عایدشان نمی شود. کمتر کسی میان آنها می تواند یک مقاله خوب بنویسد و این نشان از کاربردی نبودن کار ما دارد. دیدگاههای نوین آموزشی روز معتقدند که فرایند تحقیق در دوره های آموزشی به معنای صرف انجام یک تحقیق نیست، بلکه تغییر نگرش افراد به سوی عملیاتی کردن آن چیزی است که می خوانند. پس باید نظام آموزشی را متحول کنیم. اگر چه بعضی از کتابها تغییر کرده، اما معلوم نیست معلمی که این کتابها را درس می دهد، به همان اندازه تغییر کرده و آیا تحولات در همه ابعاد اتفاق افتاده یا نه. مشکل سوم این است که ما نباید مبنای تحقیق را از دانشگاهها شروع کنیم. سایر سازمانهای آموزشی و فرهنگی را هم باید در زمینه تحقیق دخیل دانست. جامعه و حتی دولت به دانشگاه به عنوان مرجع تحقیق نگاه می کند. تغییر نام وزارت فرهنگ، علوم و فناوری به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نشان دهنده این است که ما معتقدیم دانشگاهها متولی امر تحقیق هستند؛ ولی این سازمانها هستند که باید به دانشگاه بگویند که نیازشان چیست تا بر اساس نیاز آن سازمان و یا مرکز، تحقیقی انجام شود.
دکتر مطلب زاده می گوید:ما به شدت نیاز داریم به اینکه اولویتهای تحقیق در همه سازمانها مشخص و معین شود و حتی برای سازمانها کلاس تحقیق بگذاریم. بسیاری از سازمانها تعریفی برای مفهوم تحقیق ندارند و بنابراین نمی توانند اولویتهای تحقیقی خود را مشخص سازند. باید از سازمانها بخواهیم اولویتهای خود را مشخص و با اطلاع رسانی دقیق این اولویتها را به مراکز تحقیقی و دانشگاهها اعلام کنند؛ زیرا اولین مرحله برای ایجاد چنین بسترهایی برای تحقیقات کاربردی، اطلاع رسانی شفاف و دقیق است.
مورد چهارم این است که مراحل اداری باید به راحتی انجام پذیرد تا یک محقق بتواند به نیازهای آن سازمان دسترسی پیدا کند و در صورتی که تحقیقی داشته باشند با آنها قرارداد ببندد. مورد پنجم، درباره نحوه و کیفیت انجام تحقیقات است. گاهی برای محقق ممکن نیست که به راحتی تحقیق را انجام دهد، چون به محدودیتهایی برمی خورد که نمی تواند به جمع آوری دقیق و درست اطلاعات بپردازد.
وی تصریح می کند:همین باعث می شود بیشتر محققان تحقیقات نظری انجام دهند، چون محدودیتهای کمتری دارد. ششمین مورد را می توان استقبال نکردن مسؤولان از تحقیقی که انجام می شود، ذکر کرد. هفتمین و آخرین مورد نیز به نظامی که اکنون در دانشگاهها حاکم است برمی گردد. اعضای هیأت علمی دانشگاهها عموماً به دنبال تحقیق نیستند.
وجود تقاضا در جامعه برای تحقیقات علوم پایه، این تحقیقات را کاربردی تر کرده است
دکتر مجید یاسوری، عضو هیأت علمی دانشگاه ، سخن خود را این گونه آغاز می کند:من قبل از اتمام دوره دکترا در دانشگاه، مدتی کارمند سازمان مدیریت و برنامه ریزی بوده ام.
در آن جا هر سال برای هر سازمانی بودجه ای اختصاص داده می شود که این اعتبارات برای امور پژوهشی هر استان هزینه می شود. این اعتبارات مدت دو سال توسط شورای برنامه ریزی و توسعه هر استان و توسط کمیته پژوهش و فناوری مورد بررسی قرار می گیرد.
سرانجام تصمیم گرفته می شود که سهم هر بخش و دستگاه اجرایی از اعتبارات پژوهشی چقدر است که البته فاصله بین دانشگاه و انجام پژوهشهای کاربردی و به عبارتی پژوهشهای مورد نیاز جامعه، از همین جا نشأت می گیرد. مشکل اول ما این است که پژوهش در کشور خوب تعریف نشده است. و نکته دیگر اینکه، تنها چنددرصد از اعتبارات پژوهشی کشور به دانشگاهها اختصاص داده می شود.وی در ادامه می گوید:در واقع، درصد بسیار زیادی از اعتبارات در اختیار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیست؛ این در حالی است که متولی آموزش عالی در کشور همین وزارتخانه است. ما در راستای برنامه ها به نوعی عمل نکردیم که مفید واقع شود. تغییر اسم وزارت فرهنگ و آموزش عالی به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت گرفت؛ اما در کنارش چه اقدامی انجام شد؟ باید همان قدر که به آموزش بها می دهیم، برای تحقیقات هم ارزش قایل شویم. تصمیمات کشور هم باید در همین راستا جهت گیری شود. بسیاری از دستگاههای اجرایی -دولتی و غیردولتی،نیازهای پژوهشی خود را یا خود انجام می دهند و یا به بخش خصوصی و سازمانهای غیر دانشگاهی می سپارند. ارتباط متقابل جامعه و دانشگاه، بسیار کم است. در برنامه سوم توسعه، راهکارهایی پیشنهاد شد؛ ولی باید این راهکارها جهت گیری و به آنها عمل شود. ماده 102 قانون اساسی که به "قانون چهل، شصت" معروف است، توضیح می دهد که اگر دستگاههای اجرایی 40 درصد از اعتبار پژوهشی یک طرح را متقبل شوند، 60 درصد دیگر از طریق دانشگاه مربوط یا وزارتخانه مربوط و در نهایت سازمان برنامه و بودجه کشور تأمین خواهد شد. این، هم به نفع دستگاه اجرایی و هم به نفع دانشگاه است و در نهایت ارتباط بیشتر بین جامعه و دانشگاه را در کارهای پژوهشی سبب می شود. دکتر یاسوری تصریح می کند:تا سال گذشته یک دوره زمان خیلی طولانی برای بررسی و تصویب طرحهای پژوهشی وجود داشت و اگر عضو هیأت علمی دانشگاه با سازمانی برای انجام پژوهش و تحقیقی به تفاهم می رسید، این درخواست باید به تهران می رفت و بعد از طی یک دوره هفت الی هشت ماهه، جواب از مرکز می آمد. نکته اینجاست، شاید تا آن زمان ضرورت این تحقیق در جامعه از بین می رفت و یا پیشنهاد دهنده برای انجام آن طرح انگیزه کافی را از دست می داد که خوشبختانه این معضل تقریباً برطرف شده است. ما وقتی می توانیم پژوهشها را کاربردی کنیم که اول بتوانیم ارتباط جامعه و دانشگاه، دانشگاه و جامعه را نزدیک کنیم. دانشگاه باید نیازهای جامعه را بشناسد. لمس کند و آن نیازها را نیازهای خودش بداند و از طرفی جامعه و دستگاههای اجرایی هم حس کنند که دانشگاه مکانی است که سرمایه نیروی انسانی متخصص را در خود جا داده است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه می گوید:من به این دلیل که مدتی در سازمان مدیریت و برنامه ریزی بوده ام، به خوبی مشکلات این دو (جامعه و دانشگاه) را حس کرده ام. به نظر من، این ارتباط متقابل به برنامه ریزی نیاز دارد و این برنامه ریزی باید توسط متولیان توسعه و پژوهش صورت گیرد. ما می توانیم مواد درسی را با توجه به مسایل روز اصلاح کنیم. در واقع، آموزش و پژوهش باید با هم تلفیق داده شوند. باید هدف از آموزش، پرورش نیروی پژوهشگری باشد که نیاز جامعه را بشناسد و به این خواسته ها در گستره پژوهش و تحقیق پاسخ دهد. آن طور که در جامعه شاهد هستیم، تحقیقات در علوم پایه فنی،مهندسی کاربردی تر است. پاسخ این است که تقاضا در جامعه برای این گونه پژوهشها زیاد است، اما در علوم انسانی با تقاضای کمتری برای پژوهش کاربردی روبه رو هستیم. ما به مسایل فرهنگی و اجتماعی کمتر بها می دهیم. بنابراین، پژوهش کاربردی کمتری نیز در این حیطه صورت می گیرد. من فکر می کنم نگاه جامعه به اهمیت پژوهش در دانشگاه کم رنگ است. وی در انتها می افزاید:این طور به نظر می رسد که جامعه احساس نیاز نمی کند؛ باید به این باور برسیم که در علوم انسانی هم بخشهای تخصصی هست که به پژوهش و تحقیقات علمی نیاز دارد. در نتیجه تقاضا برای پژوهشهای علوم انسانی بالا خواهد رفت. وقتی تقاضا بالا برود، قطعاً دانشگاه خودش را مسؤول خواهد دانست و این باعث افزایش عرضه می شود و به نظر من در این صورت است که کم کم پژوهشها در این حیطه به سوی کاربردی شدن پیش خواهند رفت.
علوم انسانی هم می تواند در پژوهشهای کاربردی شریک باشد
دکتر محمدتقی ایمان پور، عضو هیأت علمی و معاون پژوهشی دانشگاه، نیز معتقد است:پژوهش انواعی دارد؛ نوع اول پژوهشهای بنیادی است که شامل ارایه تئوریها و نظریه ها می شود. نوع دوم، پژوهشهای کاربردی هستند و گونه سوم پژوهشهای توسعه ای نامیده می شوند. نظر من این است که نمی توان گفت پژوهشهایی که در دانشگاه ها انجام می شود کاربردی نیست؛ بخش عظیمی از آنها کاربردی است. ما در دانشگاه ها دفتری داریم به نام دفتر صنعت که ارتباط دانشگاه را با صنعت نشان می دهد. حتی در دانشکده ادبیات که رشته های علوم انسانی تدریس می شود و به نظر می رسد که پژوهشها کاربردی نباشند، طرحهایی به سایر سازمانها ارسال می شود. به عنوان مثال، ما به سازمان آموزش و پرورش طرحی دادیم که در مورد چگونگی آموزش زبان انگلیسی و عربی بود. طبیعتاً این طرح در بهبود آموزش زبانهای خارجی به سازمان آموزش و پرورش کمک بزرگی کرد. وی سپس می افزاید:متأسفانه به نظر می رسد پژوهشهای کاربردی بیشتر در رشته های علوم پایه و فنی و مهندسی صورت می گیرد، چون این رشته ها بیشتر با صنعت در ارتباطند. اما ما در زمینه علوم انسانی رشته های مختلفی داریم که جنبه های کاربردی دارند و یا حتی زمینه های بنیادی سایر تحقیقات را فراهم می کنند. برای مثال، علوم اجتماعی به بررسی مشکلات اجتماعی، بزه های اجتماعی، بحث خانواده و... که در جامعه رایج و کاربردی است، می پردازد. رشته جغرافیا هم همین طور است؛ مثلاً ما اخیراً طرحی به نام مکان یابی ادارات در استان داشته ایم. خود این مسأله کاربردی است. کارهای بنیادی هم راه را برای سایر تحقیقات باز می کنند.
دکتر ایمان پور معتقد است:خوشبختانه ما به این نتیجه رسیده ایم که کار بدون نظرات کارشناسی به جایی نخواهد رسید. هر کاری باید بر اساس شناخت و آگاهی باشد و پژوهشها به تحقق این امر کمک می کنند ما با وجود محدودیت بودجه، تلاش داریم تا پژوهشها انجام شود. دانشگاه جایگاه پژوهش است.وی در پایان می افزاید:باید بگویم به نظر من عاملی که در کیفی شدن پژوهشها دخیل است، آرامش و تأمین اجتماعی پژوهشگر است. به نظر می رسد ریشه های نبود توجه کافی به مقوله پژوهش در آموزش، قبل از دانشگاه رشد کرده است. هرچند سایر مشکلات هم در سایه این معضل به چشم می خورد، اما آیا این مشکلات قابل حل نیست؟ پیشرفت و توسعه اقتصادی مرهون تلاش و تحقیق و پژوهش است، آیا اهمیت این موضوع آن قدر نیست که بیشتر به آن پرداخته شود؟

پی نوشت :

Footnote:
1. oxford advanced leanerشs Dictionary reads: survey: An investigation of the opinions , behavior etc, of a particulas group of people which is usually done by asking them questions. 2. Long man Dictionary reads: Survey : a set of questions that you ask a large number of people in order to find out a bout their opinions or behavior.

منبع: روزنامه قدس