رجعت از ديدگاه عقل
رجعت از ديدگاه عقل
رجعت از ديدگاه عقل
براي اثبات امکان رجعت ، به برخي از دلايل عقلي اشاره مي کنيم :
ب ) هر حقيقت را خاصيت و اثري است که نماينده ي مقام وجود و مرتبه ي هستي اوست . خاتميت همان قوه ي تکميل و تعليم شخص خاتم نسبت به همه ي مراتب مختلف بشر ، و خارج نمودن نفوس آنان در کمال علمي و عملي از حد قوه به فعليت محض تا روز قيامت است . و مقام امام نيز - که خلافت از مقام منيع نبي است - همين گونه مي باشد .
ج ) در حکمت به اثبات رسيده که قسر دائمي يا اکثري محال است . قسر در اصطلاح به معناي منع کردن و ممنوع شدن موجودي است از ظهور و بروز اثر طبيعي خود که طبعاً طالب اوست و به حسب فطرت وجود الهي روي به او دارد يا در غالب اوقات از آن اثر محروم است. حال اگر بخواهد اين قوه و جوهر هميشه يا در بيشتر اوقات از کمال خود محروم و اثرش در عرصه ي عالم کبير نمايان نشود لغو و عبث محض خواهد بود .
نتيجه اين که : رجعت به معناي رجوع ارواح و نفس ناطقه ي مقدس حضرت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه ي طاهرين عليهم السلام به بدن هاي عنصري خويش ممکن ، بلکه به ضرورت عقل واجب است ،زيرا بروز اثر آنان به واسطه ي وجود موانع در زمان خودشان ممکن نشد ، پس بايد روزي فرا رسد که نفوس کليه ي معلمامن الهي به بدن هاي خود توجه نموده و در مقام تعليم ارواح مردم بر آيند .
در اين جا توجه به يک نکته ضروري است که « نفس کل الهي » در نبي و امام داراي دو نوع اضافه و علاقه است :
نوع اول : علاقه و ارتباط با بدن خود؛
نوع دوم : علاقه و ارتباط و استيلاي نفس کلي به مجموع عالم کبير. و در اثر همين ارتباط کلي است که فرموده اند : « آب ها به برکت ما جاري است و درختان به يمن ما برگ دارند و ميوه ها مي رسد ... » و علاقه ي دوم به موت باطل نمي شود .
ب ) تبيين کننده و تطبيق دهنده ي شريعت و اصول نهضت بايد اشخاصي معصوم باشند ؛ همان گونه که خود مؤسس نهضت فرهنگي و صاحب شريعت بايد معصوم باشد .
ج ) طبق نصوص متواتره نزد شيعه و اهل سنت ، امامان بعد از پيامبر تا روزقيامت دوازده نفر ، و همه ي آنان از قريش اند .
د ) امام زمان عليه السلام بزرگ ترين قيام کننده ي جهاني است که با هدف برپايي حکومت عدل توحيدي ، قيام کننده ي به امري جديد است .
ه ) امر جديد احتياج به اشخاصي دارد که تطبيق دهنده و تبيين کننده و ادامه دهنده ي آن راهي باشند که شخص قائم به آن حکومت ، آورده است .
نتيجه آن که : ضرورت اقتضا مي کند که بعد از امام زمان عليه السلام افرادي معصوم رجعت کنند تا ادامه ي دهنده ي راه و مرام آن حضرت و تطبيق دهنده و تبيين کننده ي آن باشند ، خصوصاً با در نظر گرفتن اين نکته که با ظهور آن حضرت عصر جديدي آغاز خواهد شد .
آلوسي مي گويد : « و کون الاحياء بعد الاماته و الارجاع الي الدنيا من الأمور المقدره له - عزوجل و مما لاينتطح فيه کبشان ، إلا إن الکلام في وقوعه » ؛(1) « زنده شدن بعد از مرگ و رجوع به دنيا از اموري است که مقدور خداوند متعال است ، که هيچ کس در آن شک و شبهه و ندارد ، و تنها بحث در وقوع آن است . »
ب ) معاد ممکن الوقوع است ، پس رجعت نيز به دليل قاعده ي : « حکم الاميثال فيما يجوز و فيما لايجوز واحد » چنين مي باشد و اموري که مانند يکديگرند در جايز بودن و يا نبودن يکسانند .
نتيجه آن که : از جنبه ي عقلي ممکن است .
زير نويس ها
1- روح المعاني ، ج 20 ، ص 27.
منبع: برگرفته از کتاب غيبت کبري.
1- قسر دائمي يا اکثري محال است
ب ) هر حقيقت را خاصيت و اثري است که نماينده ي مقام وجود و مرتبه ي هستي اوست . خاتميت همان قوه ي تکميل و تعليم شخص خاتم نسبت به همه ي مراتب مختلف بشر ، و خارج نمودن نفوس آنان در کمال علمي و عملي از حد قوه به فعليت محض تا روز قيامت است . و مقام امام نيز - که خلافت از مقام منيع نبي است - همين گونه مي باشد .
ج ) در حکمت به اثبات رسيده که قسر دائمي يا اکثري محال است . قسر در اصطلاح به معناي منع کردن و ممنوع شدن موجودي است از ظهور و بروز اثر طبيعي خود که طبعاً طالب اوست و به حسب فطرت وجود الهي روي به او دارد يا در غالب اوقات از آن اثر محروم است. حال اگر بخواهد اين قوه و جوهر هميشه يا در بيشتر اوقات از کمال خود محروم و اثرش در عرصه ي عالم کبير نمايان نشود لغو و عبث محض خواهد بود .
نتيجه اين که : رجعت به معناي رجوع ارواح و نفس ناطقه ي مقدس حضرت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و ائمه ي طاهرين عليهم السلام به بدن هاي عنصري خويش ممکن ، بلکه به ضرورت عقل واجب است ،زيرا بروز اثر آنان به واسطه ي وجود موانع در زمان خودشان ممکن نشد ، پس بايد روزي فرا رسد که نفوس کليه ي معلمامن الهي به بدن هاي خود توجه نموده و در مقام تعليم ارواح مردم بر آيند .
در اين جا توجه به يک نکته ضروري است که « نفس کل الهي » در نبي و امام داراي دو نوع اضافه و علاقه است :
نوع اول : علاقه و ارتباط با بدن خود؛
نوع دوم : علاقه و ارتباط و استيلاي نفس کلي به مجموع عالم کبير. و در اثر همين ارتباط کلي است که فرموده اند : « آب ها به برکت ما جاري است و درختان به يمن ما برگ دارند و ميوه ها مي رسد ... » و علاقه ي دوم به موت باطل نمي شود .
2- ضرورت تداوم راه مصلحان
ب ) تبيين کننده و تطبيق دهنده ي شريعت و اصول نهضت بايد اشخاصي معصوم باشند ؛ همان گونه که خود مؤسس نهضت فرهنگي و صاحب شريعت بايد معصوم باشد .
ج ) طبق نصوص متواتره نزد شيعه و اهل سنت ، امامان بعد از پيامبر تا روزقيامت دوازده نفر ، و همه ي آنان از قريش اند .
د ) امام زمان عليه السلام بزرگ ترين قيام کننده ي جهاني است که با هدف برپايي حکومت عدل توحيدي ، قيام کننده ي به امري جديد است .
ه ) امر جديد احتياج به اشخاصي دارد که تطبيق دهنده و تبيين کننده و ادامه دهنده ي آن راهي باشند که شخص قائم به آن حکومت ، آورده است .
نتيجه آن که : ضرورت اقتضا مي کند که بعد از امام زمان عليه السلام افرادي معصوم رجعت کنند تا ادامه ي دهنده ي راه و مرام آن حضرت و تطبيق دهنده و تبيين کننده ي آن باشند ، خصوصاً با در نظر گرفتن اين نکته که با ظهور آن حضرت عصر جديدي آغاز خواهد شد .
3- قاعده ي « حکم الامثال »
آلوسي مي گويد : « و کون الاحياء بعد الاماته و الارجاع الي الدنيا من الأمور المقدره له - عزوجل و مما لاينتطح فيه کبشان ، إلا إن الکلام في وقوعه » ؛(1) « زنده شدن بعد از مرگ و رجوع به دنيا از اموري است که مقدور خداوند متعال است ، که هيچ کس در آن شک و شبهه و ندارد ، و تنها بحث در وقوع آن است . »
ب ) معاد ممکن الوقوع است ، پس رجعت نيز به دليل قاعده ي : « حکم الاميثال فيما يجوز و فيما لايجوز واحد » چنين مي باشد و اموري که مانند يکديگرند در جايز بودن و يا نبودن يکسانند .
نتيجه آن که : از جنبه ي عقلي ممکن است .
زير نويس ها
1- روح المعاني ، ج 20 ، ص 27.
منبع: برگرفته از کتاب غيبت کبري.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}