نویسنده: فرج‌الله میرعرب

 

1. غشوه

گزارش شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در عین عظمت روحی، هنگام دریافت وحی دچار غشوه و از خودرفتگی می‌شدند. این حالت به چه دلیل بوده و آیا روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) این مسئله را تأیید می‌کنند.
زراره از امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌ی غشیه و مدهوشی عارض بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام نزول وحی پرسید و حضرت فرمودند: «ذلک إذا لم یکن بینه و بین الله أحد، ذاک إذا تجلی الله له...»: (1) این [اتفاق] زمانی بوده که [در وحی] بین پیامبر و خدا کسی [واسطه] نبوده و آن زمانی است که خدا بر او تجلی کرده بود... .
امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی دیگر این مطلب را واضح‌تر بیان فرموده و بر وجود نداشتن واسطه در نوعی از وحی تصریح کرده‌اند: «کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) إذا أتاه الوحی من الله و بینهما جبرئیل (علیه‌السلام) یقول: هو ذا جبرئیل و قال لی جبرئیل و إذا أتاه الوحی و لیس بینهما جبرئیل تصیبه تلک السبتة و یغشاه منه و ما یغشاه لثقل الوحی علیه من الله عزوجل»: (2) زمانی که وحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شد و جبرئیل بین او و خدا واسطه بود می‌گفت: او جبرئیل است و جبرئیل به من چنین گفت و هنگامی که وحی می‌آمد و بین او و خدا، جبرئیل واسطه نبود، آن حالت ایستایی [و ناتوانی در حرکت] بر او عارض می‌شد و بر اثر این نزول، حالی به او دست می‌داد که گفته شده [که در حدیث دیگر غشیه نامیده شده و آن] به علت سنگینی وحی از [سوی] خدای عزوجل بر او بود.
امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ کسی که گفت: در برخی حالت‌های دریافت وحی، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دچار اغما می‌شده، فرمود: «إنه إذا کان الوحی من الله إلیه لیس بینهما جبرئیل (علیه‌السلام) أصابه ذلک لثقل الوحی من الله و إذا کان بینهما جبرئیل (علیه‌السلام) لم یصبه ذلک؛ فیقول: قال لی جبرئیل و هذا جبرئیل یأمرنی»: (3) وقتی وحی از خدا می‌آمد که جبرئیل واسطه نبود، این حال عارض می‌شد؛ به سبب سنگینی وحی [مستقیم] از [سوی] خدا و ... .
از علی (علیه‌السلام) نیز نقل شده هنگامی که سوره‌ی مائده بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، حضرت بر قاطر سوار بود و وحی چنان بر حضرت ثقیل بود و [فشار آورد] که قاطر ایستاد و شکمش به پایین کشیده شد و حال اغما بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عارض شد». (4)
همچنین در روایت مربوط به آغاز وحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا آمده است که پس از وحی و رفتن فرشته به عالم بالا و پایین آمدن حضرت از کوه، از درک عظمت جلال الهی حال حضرت دچار غشیه شد. (5)
با توجه به احادیثی که حال اغما را بیان کرده‌اند، غشیه و اغما می‌تواند یک حالت باشد.

2. احساس فشار روحی و خستگی

از جمله حالت‌های رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام دریافت وحی، احساس فشار شدید، کوفتگی و عرق کردن بوده است؛ چنان که فرموده‌اند: «أحیانا یأتینی مثل صلصلة الجرس و هو أشده علی فیفصم عنی ...»: (6) گاهی مانند صدای زنگ می‌آید و این شدیدترین حالت وحی بر من است که توان مرا می‌گیرد [چیزی در حد جداشدن جان و روح] ... . گزارش عایشه نیز مؤید همین نقل است: «و لقد رأیته ینزل علیه فی الیوم الشدید البرد، فیفصم عنه و إن جبینه لیتفصد عرقا»: (7) در یک روز بسیار سرد بر آن حضرت وحی نازل شد؛ پس از قطع وحی، عرق از پیشانی حضرت جاری بود.
نظر برخی مانند شیخ صدوق این است که این حالت فقط بر اثر نزول وحی مستقیم بوده است. ایشان نوشته: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گاه در میان اصحاب بود که اغما بر او عارض می‌شد و عرق می‌ریخت و وقتی خوب می‌شد، می‌فرمود: خدا چنین و چنان گفت و به فلان چیز امر کرد و از فلان چیز نهی کرد و بیشتر مخالفان ما می‌گویند: این [اتفاق] هنگام نزول جبرئیل (علیه‌السلام) بر حضرت عارض می‌شده است؛ ولی وقتی از امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌ی غشیه (مدهوشی یا غش کردن) عارض بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد آیا هنگام هبوط و نزول جبرئیل بوده است، حضرت فرمود: «لا، إن جبرئیل (علیه‌السلام) إذا أتی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) لم یدخل علیه حتی یستأذنه، فإذا دخل علیه قعد بین یدیه قعدة العبد و إنما ذلک عند مخاطبة الله عزوجل إیاه بغیر ترجمان و واسطه»: (8) نه، هنگامی که جبرئیل خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آمد تا اجازه نمی‌گرفت بر حضرت وارد نمی‌شد و وقتی داخل می‌شد مانند بندگان در مقابل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌نشست و فقط زمانی که خدا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بدون مترجم و واسطه مورد خطاب قرار می‌داد، این اتفاق می‌افتاد [و حضرت دچار غشوه می‌شد].
در برخی از روایات از این فشار روحی به «بُرَحاء وحی» یعنی شدت کوفتگی و تب وحی تعبیر شده است؛ چنان که نوشته‌اند: «و روی انه کان إذا نزل علیه الوحی کرب لذلک و یربد وجهه و نکس رأسه و نکس أصحابه رؤسهم منه و منه یقال: برحاء الوحی». (9)
همچنین در روایت آغاز وحی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا - به نقل عده‌ای - آمده است که پس از وحی و رفتن فرشته به عالم بالا و پایین رفتن حضرت از کوه، از مشاهده‌ی بزرگی شأن خدا دچار حالت تب و از پا افتادگی شد. (10)

3. شنیدن صداهای خاص

شنیدن صداهای خاص، از جمله اتفاقاتی شبوده که هنگام دریافت وحی برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رخ می‌داده است. آمده است که حضرت هنگام نزول وحی، صدایی مانند صدای زنبور عسل می‌شنیدند؛ «و روی انه کان إذا نزل علیه الوحی یسمع عنه وجهه دوی کدوی النحل». (11)
عبدالله بن عمر نیز می‌گوید: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره‌ی چگونگی احساس وحی پرسیدم و حضرت فرمود: «صدای زنگ‌هایی می‌شنوم ...». (12)

پی‌نوشت‌ها:

1. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 256، ح 6.
2. همان، ص 271، ح 36.
3. طوسی؛ الامالی؛ ص 63، ح 1385.
4. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 271، ح 37.
5. تفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری (علیه‌السلام)؛ ص 156-158، ح 78.
6. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 41.
7. مالک؛ کتاب الموطأ: ج 1، ص 202-203، ح 7. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 18، ص 261.
8. صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ ص 85.
9. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 41.
10. تفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری (علیه‌السلام)؛ ص 156-158، ح 78.
11. ابن شهر آشوب؛ مناقب آل ابی طالب؛ ج 1، ص 41.
12. جلال الدین سیوطی؛ الاتقان فی علوم القرآن؛ ج 1، ص 141.

منبع مقاله :
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول