جنبش اخوان المسلمین
جنبش اخوان المسلمین
جنبش اخوان المسلمین
در سال 1307 ه . ش ./ 1928 م . جنبش اخوان المسلمين (144) توسط (شيخ حسن بن احمد بن عبدالرحمن البنا) معروف به (حسن البنا) در شهر اسماعيليه مصر تشكيل شد. اين نهضت به تاءثير از انديشه هاى سيد جمال الدين (145) و در پاسخ به انحطاط داخلى مسلمانان وسلطه بيگانگان بر كشورهاى اسلامى ، به ويژه بر كشور مصر پديد آمد. اخوان المسلمين جهت رسيدن به اهدافش (چون زنده كردن شعائر اسلامى و برافكندن سلطه اجانب و برقرارى حكومت اسلامى ) در جبهه هاى مختلف فرهنگى ، نظامى و سياسى به مبارزه پرداخت ، و در اين رهگذر چند بار به دست حكومت ملك فاروق منحل شد و طى آن شمار زيادى از اعضاى آن دستگير و يا اعدام شدند.
پس از ترور حسن البنا، بتدريج تحولى در جنبش اخوان المسلمين صورت گرفت . اين تحول عبارت بود از جايگزين كردن راههاى مسالمت آميز به جاى مبارزه مسلحانه عليه رژيم و سلطه بيگانگان . اين اقدام كه در پى نااميدى از مؤ ثر بودن راه حل نظامى برگزيده شد، از محبوبيت و كارآيى اخوان كاست و گروههاى جديد اسلامى (مانند جهاد اسلامى ) كه اغلب متاءثر از اخوان المسلمين بودند، امّا بر مبارزه نظامى پاى مى فشارند، پا به ميدان گذاشتند. با اين وصف ، تاءثير عميقى كه جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و جهان اسلام داشته است ، غير قابل انكار مى باشد. بر اين اساس آشنايى با ابعاد مختلف آن در ارزيابى حركت اسلامى معاصر اجتناب ناپذير است .
الف ضعف دينى : حسن البنا در رساله (نحو النور) (به سوى روشنايى ) كه براى سران كشورهاى عربى ارسال كرد، شهوترانى ، هرزگى ، فساد اخلاق ، روى گرداندن از فضايل معنوى ، كشمكشهاى مغرضانه سياسى (146)، فردى و مذهبى ، غرب زدگى ، ناتوانى رهبرى سياسى در اداره امور جامعه و... را از عوامل بدبختى مردم مصر بر شمرد. علاوه بر آن ، ترويج انديشه جدايى دين از سياست (سكولاريسم يا عَلْمانيّت )(147) كه پس از الغاى خلافت عثمانى در (تركيه فعلى ) بيش از گذشته در كشورهاى اسلامى و بويژه مصر تاءثير گذاشت ، و نيز تلاش فرهنگى مطبوعات مصر مبنى بر ضرورت بازگشت به (عصر فرعونى )(148) براى نيل به توسعه و پيشرفت ، باعث كنار گذاشته شدن دين از زندگى مردم گرديد. مجموعه اين عوامل كه از آن ب سلطه بيگانگان : عامل ديگر در شكل گيرى اخوان المسلمين به سلطه شصت ساله انگليسيها بر مصر برمى گردد. حتّى انقلاب 1298 ه . ش ./ 1919 م . مصريها عليه انگليسيها به علت دودستگى آزاديخواهان و نيز سركوب شديد انگليس ، نتوانست آنان را از مصر براند. در نتيجه سلطه استعمارگر پير بر مصر ادامه يافت . حسن البنا در كتاب خاطراتش به طرز جالبى به اين موضوع اشاره مى كند:
(شهر اسماعيليه الهامات عجيبى در دل بر مى انگيخت ها! اين پادگانهاى انگليسى ... سرگذشت اشغال خائنانه ديارش [مصر] را به دست بيگانه در خاطرش [خاطر مصريها] زنده مى سازد. ...[انگليس ] مصريان را مثل اتباع زير دست و مفلوك به عملگى مى گمارد و بيگانگان را با احترام و حقوق گزاف به مسند اربابى و فرمانروايى مى نشاند. همه شؤ ونات شهر از آب و برق و نظافت و همه كارهاى مخصوص شهردارى ... را تحت نظارت گرفته ... اين ديدنيها، انديشه ها و خاطره ها دست به دست هم مى داد و در روح اثر مى كرد.)(149)
ج ناتوانى احزاب در ارائه راه نجات : از ديگر عوامل تاءسيس اخوان ، مى توان به ناتوانى احزاب مختلفِ مصر در ارائه راه نجات از سلطه غرب و رهايى از انحطاط داخلى اشاره كرد. علت اين ناتوانى به اين نكته بر مى گشت كه اين احزاب بر اساس خواسته هاى اشغالگران انگليسى و بر پايه سيستم پارلمانى غربى و نه بر مبناى خواسته هاى مردم مصر پديد آمده و در ارائه برنامه ها و هدفها متاءثر از آرا و انديشه هاى غربيها بودند. چنين وضعيتى منجر به رواج فساد، ناامنى وتوسعه نيافتگى و... جامعه مصر گرديد. در نتيجه اخوان شكل گرفت تا با مبنا قرار دادن اسلام در جهت بهبود وضع آشفته مصر بكوشد.(150)
الف تاءسيس حكومت اسلامى : يكى از اهداف اوّليّه اخوان المسلمين تاءسيس حكومتى بر مبناى اصول اسلام بود. حسن البنا براى دستيابى به اين هدف ، پيروانش را به تلاش در تحقق حكومت اسلامى تشويق مى كرد. به عقيده حسن البنا اگر مسلمانان به چنين تلاشى مبادرت نكنند، در پيشگاه خداوند، گناهكار و مقصر خواهند بود. امّا رهبران بعدى اخوان به اين بى توجهى در سال 1366 ه . ش ./ 1987 م . كه نهضت اخوان المسلمين به عنوان يك حزب سياسى در انتخابات مجلس نمايندگان مصر شركت كرد، به اوج خود رسيد. زيرا اين اقدام به معناى به رسميت شناختن حكومت و قدرت حاكم بود.(152)
ب وحدت جهان عرب : از ديگر خواسته ها و هدفهاى اخوان المسلمين ، وحدت جهان عرب بر اساس اصول قرآن بود. اخوان المسلمين عقيده داشتند تحقق اين هدف ، منجر به استقرار نظام خلافت اسلامى و تجديد نقش رهبرى اسلام در جهان خواهد شد. تنها راه دستيابى به اين هدف ، رها شدن از سلطه قدرتهاى استعمارى از طريق توسل و به كارگيرى تعاليم اسلام (مانند جهاد و اخوت اسلامى ) است . بر اين پايه ، اخوان باملى گرايى و هرگونه فعاليت تفرقه افكنانه در جامعه مصر كه نيل به هدف مذكور را با مشكل مواجه سازد، مخالف است .(153)
ج آزاد سازى فلسطين : در سال 1314 ه . ش ./ 1935 م . (عبدالرحمن البنا) برادر حسن البنا از فلسطين ديدار كرد. اين سفر كه براى اوّلين بار توسط يكى از اعضاى برجسته اخوان صورت مى گرفت . نقطه عطفى در روابط اخوان المسلمين با جزوهدفهاى نهضت اخوان المسلمين قرار گرفت . بعد از آن اخوان با شناساندنِ خواسته هاى فلسطينى در سطح خاورميانه وجهان و نيز جمع آورى و ارسال كمكهاى مردمى ، به جنبش اسلامى فلسطين مدد رساند. امّا بعدها اين اقدامش را براى آزاد سازى فلسطين ناكافى ديد، و در نتيجه از سال 1327 ه . ش ./ 1948 م . به همراه فلسطينيها وارد جنگ عليه اسرائيل غاصب شد.(154) روندى كه هم اكنون نيز ادامه دارد. زيرا جنبش جهاد اسلامى و حماس (155) كه از عمده ترين گروههاى مبارز فلسطينى به حساب مى آيند، شاخه هاى فلسطينى اخوان المسلمين هستند.(156)
الف - حسن البنا: حسن البنا پايه گذار و اولين رهبر يا مرشد عام (157) نهضت اخوان المسلمين بود. وى در سال 1284 ه . ش ./ 1905 م . در (دهكده محموديه ) واقع در دلتاى نيل مصر از يك خانواده روحانى حنبلى مذهب به دنيا آمد. او تحصيلاتش را در قاهره تكميل و سپس به دبيرى پرداخت ، ولى با مشاهده فساد اخلاقى ، عقايد انحرافى و سلطه خارجيان بر مصر، نهضت اخوان المسلمين را در سال 1307 ه . ش ./ 1928 م . به منظور احياء اسلام و نيل به استقلال كشور در شهر اسماعيليه بنانهاد. وى در راه هدفهاى اخوان چند بار بازداشت و يا تبعيد شد و سرانجام هم در سال 1328 ه . ش ./ 1949 م . در مقابل ساختمان خانه جوانان مسلمان مصر به دست افراد ناشناسى به شهادت رسيد.(158)
ب- حسن الهضيبى : پس از شهادت حسن البنا(159)، رهبرى سازمان بطور موقت به معاون اول او (صالح العشماوى ) واگذارشد ولى اخوان المسلمين ازسوى دولت منحل گرديد. اخوان بار ديگر در سال 1330 ه . ش ./ 1951 م . اجازه فعاليت رسمى و برنامه هاى قبلى اخوان (مانند فعاليت شاخه نظامى ) موافق نبود. بر اين پايه عمليات نظامى عليه دولت مصر را متوقف ساخت ، در جذب اعضاى جديد دقت قبلى را كنار گذاشت (160) و... نتيجه اِعمال چنين روشى ، كاهش بعد ضد حكومتى اخوان و نيز كمرنگ شدن تلاش براى تحقق انديشه هاى حسن البنا بود.(161)
ج عمر تلمسانى : هضيبى در سال 1352 ه . ش ./ 1973 م . مُرد، پس از او عمر تلمسانى به عنوان مرشد عام اخوان انتخاب شد. او از آغاز در كنار حسن البنا قرار داشت ، و از اين رو از با سابقه ترين افراد اخوان به شمار مى آمد. ولى بعداز سوء قصدى كه يكى از اعضاى اخوان المسلمين به جان (جمال عبدالناصر) رئيس جمهورى مصر كرد، بازداشت شد و تا سال 1350 ه . ش ./ 1971 م . در زندان به سر برد. او هم مانند هضيبى خط مشى آرامى را در قبال رژيم مصر برگزيد، و در نتيجه نهضت اخوان المسلمين در زمان رهبرى تلمسانى بيش از گذشته از روحيه و روش انقلابى فاصله گرفت .(162) بعد از تلمسانى كه در سال 1365 از بزرگان اخوان كه از شهرت جهانى برخوردارند،مى توان از سيد قطب نويسنده ، روزنامه نگار و يكى از بزرگترين رهبران مى آيد.
1- مهمترين ويژگى اخوان المسلمين ، جامع و فراگير بودن آن است . اين ويژگى داراى دو بعد است : نخست اين كه اخوان در مصر به صورت يك تشكيلات جامع ظهور كرد، به گونه اى كه فقط يك نهضت سياسى نبود، بلكه يك واحد فرهنگى ، يك مؤ سسه اقتصادى ، يك بينش اجتماعى ، يك ارتش مردمى و... نيز بود.(163) دوم اين كه كم و بيش در برخى از كشورهاى اسلامى ايده ها، هدفها و تشكيلات اخوان المسلمين به عنوان يك الگوى مناسب مبارزه ضد دولتى پذيرفته و به كار بسته شد، حتّى اين الگوگيرى در كشورهاى اسلامى دورتر از مصر چون ايران (فدائيان اسلام ) و افغانستان (حزب جمعيت اسلامى (164)) هم صورت گرفته است .(165)
2 -از ديگر ويژگيهاى اخوان آن است كه كارش را با تبليغ و معرفى دين اسلام به عنوان تنها راه نجات آغاز كرد. سپس به جذب وسازماندهى افراد در مرحله سوم به مبارزه و ستيز همه جانبه (به ويژه نظامى ) عليه رژيم مصر و استعمار انگليس پرداخت . در ستيزه جو شدن اخوان ، مساءله فلسطين بيش از ساير مسائل (مانند افزايش سلطه استعمار) مؤ ثر بود. به عنوان نمونه ، اخوان در سال 1325 ه . ش ./ 1946 م . براى نخستين بار دسته هاى كوچك نظامى براى حمله مسلحانه به مراكز يهوديان در خاك فلسطين ، اعزام كرد؛ وهمچنين اعضاى اخوان در اولين جنگ اعراب واسرائيل شركت كردند.(166) اخوان 1331 ه . ش ./ 1952 م . عليه (ملك فاروق ) از آن جمله است .
نمى انديشد. به بيان ديگر، اگر چه اخوان در اعتقاد به پياده شدن اسلام به عنوان تنها راه نجات مادى و معنوى جامعه پابرجا مانده است ، ولى تنها راه تحقق اين هدف را در گرو فعاليتهاى سياسى كه در چارچوب يك سيستم آزاد انجام مى شود، مى داند. بدين سان اخوان به صورت يك سازمان سياسى در آمده است كه براى تصاحب قدرت سياسى از طريق مبارزات سياسى تلاش مى كند.(167)
4- ويژگى و اهميت اخوان المسلمين تنها به عقايدى نيست كه مطرح ساخته است زيرا آنچه اخوان مطرح نمود از سوى انديشمندان ديگر اسلامى چون سيد جمال الدين ، عبده ، كواكبى مطرح شده بود. بلكه اهميت اخوان به آن جهت است كه تعاليم و عقايد اسلامى (168) را به زبانى ساده ، قابل فهم ، منظم ، مسنجم كه توانا در پاسخگويى به نيازهاى جديد مسلمانان باشد، درآورد و نيز آن را براى سامان دادن به يك نهضت نيرومند مردمى به كار برد.(169)
الف زنده كردن اميد به نجات : اخوان المسلمين در اوضاع و شرايطى شكل گرفت كه سلطه آشكار و پنهان انگليسى ها، در يك جمله در اوضاع و شرايطى كه نااميدى بر جامعه مصر سايه افكنده بود. شكل گيرى آن ، با هدف كوشش در نجات كشور و مردم مصر از سلطه اجانب و عقب ماندگى همه جانبه با تكيه بر تعاليم اسلام بود. بدين سان شعله اميد در دل مردم زنده شد، شايد به همين علت بود كه اعضاى آن در زمانى كوتاه به بالغ بر يك ميليون نفر رسيد. در نتيجه اخوان از شكل اوّليه كه در حديك انجمن اسلامى كوچك محلى بود به نيرومند ترين و گسترده ترين سازمان سياسى تاءثير گذار در سياستهاى داخلى و خارجى مصر درآمد.(170)
ب پشتيبانى از افسران آزاد: اخوان المسلمين اميد داشت كه با به حكومت رسيدن افسران آزاد به رهبرى جمال عبدالناصر، احكام اسلام در مصر پياده شود. بر اين اساس به همكارى با افسران آزاد براى انجام كودتا(171) عليه ملك فاروق پرداخت . مؤ ثرترين كمك اخوان به كودتاگران در اين جهت اين بود كه مردم را در زمان وقوع كودتا به حمايت و پشتيبانى از آن به خيابانها آورد، و در اثر همين حمايت مردمى (172)، كودتاى افسران آزاد با موفقيت تواءم گرديد. اندكى بعد اخوان المسلمين دريافت كه ناصر و گروه او تمايلى به پياده كردن احكام اسلامى در مصر ندارند. در نتيجه بين اخوان المسلمين وافسران آزاد اختلاف پديد آمد. نقطه اوج اين اختلاف ، سوء قصد به جان عبدالناصر از سوى اخوان المسلمين در سال 1333 ه . ش ./ 1954 م . بود.(173)
ج تاءثير اخوان بر ديگر گروههاى اسلامى در مصر: اخوان المسلمين پس از ناكاميهاى نظامى اش در دهه 30 ه . ش ./ 50 م . (مانند ترور نافرجام ناصر)، فعاليت نظامى را كنار گذاشت . به بيان ديگر اخوان ديگر از مبارزه مسلحانه براى نيل به هدفهايش پيروى نمى كند، و در پى تغيير رژيم تنها از راههاى مسالمت آميز است ، ولى گروههاى اسلامى متاءثر و منشعب از داده اند كه همان استراتژى دهه 1940 م ./ دهه 1320 ه . ش . اخوان المسلمين مصر است . اتخاذ چنين شيوه اى با شدت عمل د افول اخوان و فقدان رهبرى واحد: قبل از دهه 30 ه . ش ./ 50 م . حسن البنا، نه تنها رهبر اخوان المسلمين بلكه رهبر حركت اسلامى مصر به شمار مى رفت . امّا پس از آن ، به علت ناتوانى رهبران بعدى اخوان در پديدآوردن وحدت رويه در مبارزه عليه رژيم و نيز به دليل پديدار شدن گروههاى اسلامى مختلف كه بطور عمده بر خلاف اخوان ، بر مبارزه مسلحانه ضددولتى تكيه داشتند، وحدت رهبرى حركت اسلامى مصر از بين رفت . يكى از مبارزان مصرى در اين باره مى گويد:
(وضعيت ما طورى است كه ايراني ها بايد امام خمينى [ره ] را بصورت قرض الحسنه به مدت يكسال به مصريها تحويل دهند تا يك انقلاب سراسرى به شيوه ايرانى ، مصر را دگرگون سازد.)(174)
1 به همان انگيزه هايى پديد آمد كه اخوان المسلمين مصر بوجود آمده بود.
2 با كمك و مساعدت مستقيم يكى از رهبران اخوان مصر به نام (عبدالحليم عابدين )(180) تاءسيس شد.
در آغاز ، اخوان المسلمينِ سودان خواهان اسلامى كردن جامعه از طريق تغيير حكومت موجود و تاءسيس يك حكومت اسلامى بود. امّا پس از آن كه دولت (جعفر محمد نُميرى ) شريعت اسلامى را در سودان به اجرا گذاشت ، و دولت (عمر البشير) آن را با شدت و وسعت بيشترى تداوم بخشيد، اين جنبش با تغيير ايده ، تنها خواهان اجراى شريعت اسلامى از طريق دولت وقت است . در مجموع ، اخوان المسلمين سودان در نيل به هدف مذكور، از آغاز تاكنون به ترتيب سه شيوه تبليغ ، جنگ اخوان المسلمين سودان رهبران متعددى را به خود ديده است ، ولى هيچ كدام به اندازه (دكتر حسن الترابى ) فعال و مشهور شد، امّا بعدها تغيير عقيده داد ودر دولت نُميرى و صادق المهدى به ترتيب پستهاى دولتى مشاور خارجى و وزارت دادگسترى را پذيرفت . وى هدف خود را در حال حاضر كمك به ايجاد وحدت ملّى ، همكارى در ساختن اقتصادى نيرومند و پديد آوردن يك جامعه اسلامى ذكر مى كند.(181)
از مهمترين نتايجى كه فعاليت اساسى اخوان المسلمين سودان بر جاى گذاشت ، تسريع پذيرشِ اجراى شريعتِ اسلامى به وسيله دولتهاى سودان است . اجراى شريعت اسلامى در زمان رئيس جمهورى نميرى آغاز شد و هم اكنون ادامه دارد. در ابتدا نميرى با اجراى شريعت اسلامى مخالف بود، امّا در پى مخالفتهاى گسترده مردمى در سال 1352 ه . ش . (معروف به قيام شعبان ) و سوء قصد نافرجام به جانش در سال 1355 ه . ش . مجبور به قبول خواسته هاى مردم گرديد.(182)
اخوان المسلمين سودان در مقايسه با اخوان المسلمين مصر ، حداقل داراى دو ويژگى متمايز است : اوّل آن كه اخوان المسلمين سودان با كودتاى افسران آزاد به رهبرى سرهنگ جعفر محمد نُميرى در سال 1348 ه . ش ./ 1969 م . مخالفت كرد. امّا بعد از آن ، شاخه جدا شده از اخوان المسلمين سودان (جبهه اسلامى ملّى به رهبرى حسن الترابى ) به مصالحه با رژيم پرداخت ، ولى گروه ديگر آن ، اخوان المسلمين به رهبرى صادق عبدالله الماجد)، همچنان هرگونه سازش با رژيم را مردود دانست . دوم آن كه اخوان المسلمين از پيروزى و تداوم انقلاب اسلامى ايران حمايت كرد، و هم اكنون نيز آن را يك انقلاب مبتنى بر ايمان توصيف مى كند.(183)
اخوان المسلمين اردن در سال 1325 ه ش . / 1946 م . در شهر (امان )(184) با همان انگيزه هايى كه در تولد اخوان در مصر و سودان مؤ ثر بوده اند، تشكيل شد. امّا بر خلاف كشورهاى مذكور، به سُرعت رو به گسترش گذاشت . اين گسترش سريع ناشى از دو علت بود: اوّل اين كه تعداد زيادى فلسطينى رانده شده در اردن كه به اخوان المسلمينِ آن كشور براى آزادى فلسطين دل بسته بودند ، به عضويت اخوان المسلمين اردن درآمدند. دوم ، فعاليتهاى اسلامى احزابى چون (حزب التحرير) اُردن در ارتقاءِ آگاهيهاى سياسى و مذهبى مردمِ اُردن و در نتيجه جذب آنان به اخوان مؤ ثر بود.
اخوان المسلمين اردن در نيل به اساسى ترين هدفش يعنى اسلامى كردن جامعه ، از آغاز، راه مماشات و سازش با دولت و حكومتِ اردن را در پيش گرفت . زيرا پيروى از اين شيوه را با توجه به وجود آزاديهاى نسبى سياسى در اُردن (بر خلاف مصر)، بهترين راه حل براى تحقق هدف خويش تشخيص داد. بر اين اساس همواره در تلاش است كه با به كارگيرى تبليغ ، ارشاد، ورود يا نفوذ در مؤ سسات دولتى ، شركت در انتخابات و به دست آوردن كرسيهايى در مجلس نمايندگان ، زمينه هاى تهيّه ، تدوين و تصويب قوانين اسلامى كه به اسلامى شدن جامعه مدد مى رساند، فراهم آورد.(185)
از بزرگترين رهبران اخوان المسلمين اُردن مى توان از(شيخ عبدالرحمان ) كه برخى وى را همطراز رهبران بزرگ اخوان همچون عمر تلمسانى قرار داده اند، نام برد. امّا به دو جهت همطراز دانستن وى با عمر تلمسانى اغراق آميز است . نخست اين كه ، برخى سازش اخوان المسلمين اردن با حكومت پادشاهى را ناشى از شخصيت ساده انديش او دانسته اند. دوم ، اين كه او بيشتر در نقش يك رهبر معنوى ظاهر شده است ، و بطور عمده جهت گيريهاى سياسى سازمان اخوان المسلمين اردن را به افرادى چون (يوسف العظم )(186) واگذار كرده است .
فعاليت سياسى آشكار داشته است . اين مساءله از يك سو ناشى از به رسميت شناختن حكومت پادشاهى اُردن از سوى اخوان المسلمين آن كشور است ، و از سويى ديگر ناشى از اميدوارى رژيم اردن به استفاده از اخوان المسلمين در جلوگيرى از نفوذ و توسعه احزاب و نيروهاى سياسى مخالف (مانند كمونيستها) است . اما جناح انقلابى اخوان المسلمين اردن به رهبرى (عبدالله العظم ) كه هميشه بر سر مسائلى چون مساءله فلسطين در تعارض و تضاد با رژيم اردن بوده است ، هيچگاه از اجازه رسمى فعاليت سياسى علنى بهره مند نشده است .(187)
هدف اخوان المسلمين سوريه ، استقرار يك نظام اسلامى جامع است كه براى حصول به اين هدف ، نخست به ارشاد وموعظه مردم و دولت روى آورد. امّا در اواخر دهه 40 ه . ش . / 60 م . گروهى از اعضاى جنبش اين روش را بى نتيجه ارزيابى كرده و جهاد عليه دولت را برگزيدند. اين گروه به طور رسمى با تاءسى (جبهه اسلامى سوريه ) درسال 1359 ه . ش . / السباعى دوست حسن البنا كه اوّلين رهبر اخوان المسلمين سوريه بود تا سال 1340 ه . ش ./ 1961 م در . اين سمت باقى ياغان ) و سپس تاءسيس جبهه اسلامى سوريه (جناح طرفدار جهاد) به رهبرى (ابو النصر البينونى )، عملاً رهبرى عطار بر كلِ اخوان المسلمين سوريه دوام نياورد . از اواسط دهه 50 ه . ش . / 70 م . (عدنان سعد الدين ) جاى عطار را گرفت . در حال حاضر رهبرى اخوان المسلمين سوريه به صورت جمعى انجام مى گيرد.(189)
بارزترين مشخصه اين جنبش در سوريه ، مخالفت دايمى آن با دستگاه سياسى كشور است . از مهمّترين جلوه اين مخالفت ، مى توان به درگيرى نظامى 1360 ه . ش . / 1981 م . طرفداران جهاد ضد دولتى در جنبش اخوان المسلمين با نيروهاى حكومتى اشاره كرد. طى آن ، يك نبرد سه هفته اى در (شهر حما)(190) صورت گرفت كه منجر به كشته و مجروح شدن تعداد زيادى از مقامات دولتى و حزبى (حزب بعث سوريه ) و نيز سركوب شديد اعضاى جنبش از سوى دولت بعثى سوريه گرديد. با اين وصف جنبش اخوان المسلمين سوريه تا كنون به علت زير:
1- وجود اختلاف در اخوان المسلمين بر سر مساءله روش مبارزه عليه دولت
2-اقداماتِ دولت در جهت اصلاح ساختار سياسى و اقتصادى كشور، نتوانسته است به عنوان يك نيروى مؤ ثر در سياستهاى داخلى و خارجى سوريه ايفاى نقش كند.(191)
به ديگر سخن همه آنها دين و سياست را به هم آميخته اند، براى رهايى از وابستگى سياسى و اقتصادى و فرهنگى (بويژه نوع غربى آن ) مى كوشند؛ بر بازگشت به اصول اوّليّه اسلامى به عنوان تنها راه حل نيل به پيشرفت مادى و معنوى تاءكيد دارند، و مبارزه با هر گونه انديشه غير دينى را ضرورى و اجتناب ناپذير دانسته اند.
با وجود شباهتهاى مذكور، تفاوتهايى هم در آنها ديده مى شود. به عنوان مثال ، اگر چه تاءسيس يك دولت اسلامى مهمترين هدفِ همه آنهاست ، امّا برخى از طريق راههاى مسالمت آميز و برخى از طريق جهاد ضد دولتى مى كوشند دولت موجود را سرنگون ساخته و حكومت اسلامى را جايگزين آن نمايند.
آن دسته از گروه هاى اخوان المسلمين كه معتقد به به كارگيرى شيوه هاى صلح آميزند، نيز با هم متفاوتند، بگونه اى كه بعضى به همكارى مطلق با رژيم موجود كشيده شده اند، (مانند جنبش اخوان المسلمين در عراق ) و تعدادى هم با تن دادن به مبارزه انتخاباتى ، مشروعيت رژيم را پذيرفته اند. در حالى كه گروههاى جهادى جنبش اخوان المسلمين هيچ گونه ، مشروعيتى را براى رژيمهاى موجود قائل نيستند. با اين وصف وجوه اشتراك جنبش اخوان المسلمين در كشورهاى اسلامى بيش از وجوه افتراق آنهاست ، امّا جنبش اخوان المسلمين نتوانسته است با تكيه و تاكيد بر اين وجوه مشترك و با دور ريختن عوامل تفرقه افكنانه اى چون گرايشهاى ملى گرايانه (193) در نيل به اساسى ترين هدفش يعنى اسلامى كردن جامعه از طريق استقرار يك يافته است .
پس از ترور حسن البنا، بتدريج تحولى در جنبش اخوان المسلمين صورت گرفت . اين تحول عبارت بود از جايگزين كردن راههاى مسالمت آميز به جاى مبارزه مسلحانه عليه رژيم و سلطه بيگانگان . اين اقدام كه در پى نااميدى از مؤ ثر بودن راه حل نظامى برگزيده شد، از محبوبيت و كارآيى اخوان كاست و گروههاى جديد اسلامى (مانند جهاد اسلامى ) كه اغلب متاءثر از اخوان المسلمين بودند، امّا بر مبارزه نظامى پاى مى فشارند، پا به ميدان گذاشتند. با اين وصف ، تاءثير عميقى كه جنبش اخوان در روند مبارزات مردم مصر و جهان اسلام داشته است ، غير قابل انكار مى باشد. بر اين اساس آشنايى با ابعاد مختلف آن در ارزيابى حركت اسلامى معاصر اجتناب ناپذير است .
علل و زمينه هاى پيدايش جنبش اخوان
الف ضعف دينى : حسن البنا در رساله (نحو النور) (به سوى روشنايى ) كه براى سران كشورهاى عربى ارسال كرد، شهوترانى ، هرزگى ، فساد اخلاق ، روى گرداندن از فضايل معنوى ، كشمكشهاى مغرضانه سياسى (146)، فردى و مذهبى ، غرب زدگى ، ناتوانى رهبرى سياسى در اداره امور جامعه و... را از عوامل بدبختى مردم مصر بر شمرد. علاوه بر آن ، ترويج انديشه جدايى دين از سياست (سكولاريسم يا عَلْمانيّت )(147) كه پس از الغاى خلافت عثمانى در (تركيه فعلى ) بيش از گذشته در كشورهاى اسلامى و بويژه مصر تاءثير گذاشت ، و نيز تلاش فرهنگى مطبوعات مصر مبنى بر ضرورت بازگشت به (عصر فرعونى )(148) براى نيل به توسعه و پيشرفت ، باعث كنار گذاشته شدن دين از زندگى مردم گرديد. مجموعه اين عوامل كه از آن ب سلطه بيگانگان : عامل ديگر در شكل گيرى اخوان المسلمين به سلطه شصت ساله انگليسيها بر مصر برمى گردد. حتّى انقلاب 1298 ه . ش ./ 1919 م . مصريها عليه انگليسيها به علت دودستگى آزاديخواهان و نيز سركوب شديد انگليس ، نتوانست آنان را از مصر براند. در نتيجه سلطه استعمارگر پير بر مصر ادامه يافت . حسن البنا در كتاب خاطراتش به طرز جالبى به اين موضوع اشاره مى كند:
(شهر اسماعيليه الهامات عجيبى در دل بر مى انگيخت ها! اين پادگانهاى انگليسى ... سرگذشت اشغال خائنانه ديارش [مصر] را به دست بيگانه در خاطرش [خاطر مصريها] زنده مى سازد. ...[انگليس ] مصريان را مثل اتباع زير دست و مفلوك به عملگى مى گمارد و بيگانگان را با احترام و حقوق گزاف به مسند اربابى و فرمانروايى مى نشاند. همه شؤ ونات شهر از آب و برق و نظافت و همه كارهاى مخصوص شهردارى ... را تحت نظارت گرفته ... اين ديدنيها، انديشه ها و خاطره ها دست به دست هم مى داد و در روح اثر مى كرد.)(149)
ج ناتوانى احزاب در ارائه راه نجات : از ديگر عوامل تاءسيس اخوان ، مى توان به ناتوانى احزاب مختلفِ مصر در ارائه راه نجات از سلطه غرب و رهايى از انحطاط داخلى اشاره كرد. علت اين ناتوانى به اين نكته بر مى گشت كه اين احزاب بر اساس خواسته هاى اشغالگران انگليسى و بر پايه سيستم پارلمانى غربى و نه بر مبناى خواسته هاى مردم مصر پديد آمده و در ارائه برنامه ها و هدفها متاءثر از آرا و انديشه هاى غربيها بودند. چنين وضعيتى منجر به رواج فساد، ناامنى وتوسعه نيافتگى و... جامعه مصر گرديد. در نتيجه اخوان شكل گرفت تا با مبنا قرار دادن اسلام در جهت بهبود وضع آشفته مصر بكوشد.(150)
هدفها و خواسته هاى اخوان المسلمين
الف تاءسيس حكومت اسلامى : يكى از اهداف اوّليّه اخوان المسلمين تاءسيس حكومتى بر مبناى اصول اسلام بود. حسن البنا براى دستيابى به اين هدف ، پيروانش را به تلاش در تحقق حكومت اسلامى تشويق مى كرد. به عقيده حسن البنا اگر مسلمانان به چنين تلاشى مبادرت نكنند، در پيشگاه خداوند، گناهكار و مقصر خواهند بود. امّا رهبران بعدى اخوان به اين بى توجهى در سال 1366 ه . ش ./ 1987 م . كه نهضت اخوان المسلمين به عنوان يك حزب سياسى در انتخابات مجلس نمايندگان مصر شركت كرد، به اوج خود رسيد. زيرا اين اقدام به معناى به رسميت شناختن حكومت و قدرت حاكم بود.(152)
ب وحدت جهان عرب : از ديگر خواسته ها و هدفهاى اخوان المسلمين ، وحدت جهان عرب بر اساس اصول قرآن بود. اخوان المسلمين عقيده داشتند تحقق اين هدف ، منجر به استقرار نظام خلافت اسلامى و تجديد نقش رهبرى اسلام در جهان خواهد شد. تنها راه دستيابى به اين هدف ، رها شدن از سلطه قدرتهاى استعمارى از طريق توسل و به كارگيرى تعاليم اسلام (مانند جهاد و اخوت اسلامى ) است . بر اين پايه ، اخوان باملى گرايى و هرگونه فعاليت تفرقه افكنانه در جامعه مصر كه نيل به هدف مذكور را با مشكل مواجه سازد، مخالف است .(153)
ج آزاد سازى فلسطين : در سال 1314 ه . ش ./ 1935 م . (عبدالرحمن البنا) برادر حسن البنا از فلسطين ديدار كرد. اين سفر كه براى اوّلين بار توسط يكى از اعضاى برجسته اخوان صورت مى گرفت . نقطه عطفى در روابط اخوان المسلمين با جزوهدفهاى نهضت اخوان المسلمين قرار گرفت . بعد از آن اخوان با شناساندنِ خواسته هاى فلسطينى در سطح خاورميانه وجهان و نيز جمع آورى و ارسال كمكهاى مردمى ، به جنبش اسلامى فلسطين مدد رساند. امّا بعدها اين اقدامش را براى آزاد سازى فلسطين ناكافى ديد، و در نتيجه از سال 1327 ه . ش ./ 1948 م . به همراه فلسطينيها وارد جنگ عليه اسرائيل غاصب شد.(154) روندى كه هم اكنون نيز ادامه دارد. زيرا جنبش جهاد اسلامى و حماس (155) كه از عمده ترين گروههاى مبارز فلسطينى به حساب مى آيند، شاخه هاى فلسطينى اخوان المسلمين هستند.(156)
رهبران و بزرگان اخوان المسلمين
الف - حسن البنا: حسن البنا پايه گذار و اولين رهبر يا مرشد عام (157) نهضت اخوان المسلمين بود. وى در سال 1284 ه . ش ./ 1905 م . در (دهكده محموديه ) واقع در دلتاى نيل مصر از يك خانواده روحانى حنبلى مذهب به دنيا آمد. او تحصيلاتش را در قاهره تكميل و سپس به دبيرى پرداخت ، ولى با مشاهده فساد اخلاقى ، عقايد انحرافى و سلطه خارجيان بر مصر، نهضت اخوان المسلمين را در سال 1307 ه . ش ./ 1928 م . به منظور احياء اسلام و نيل به استقلال كشور در شهر اسماعيليه بنانهاد. وى در راه هدفهاى اخوان چند بار بازداشت و يا تبعيد شد و سرانجام هم در سال 1328 ه . ش ./ 1949 م . در مقابل ساختمان خانه جوانان مسلمان مصر به دست افراد ناشناسى به شهادت رسيد.(158)
ب- حسن الهضيبى : پس از شهادت حسن البنا(159)، رهبرى سازمان بطور موقت به معاون اول او (صالح العشماوى ) واگذارشد ولى اخوان المسلمين ازسوى دولت منحل گرديد. اخوان بار ديگر در سال 1330 ه . ش ./ 1951 م . اجازه فعاليت رسمى و برنامه هاى قبلى اخوان (مانند فعاليت شاخه نظامى ) موافق نبود. بر اين پايه عمليات نظامى عليه دولت مصر را متوقف ساخت ، در جذب اعضاى جديد دقت قبلى را كنار گذاشت (160) و... نتيجه اِعمال چنين روشى ، كاهش بعد ضد حكومتى اخوان و نيز كمرنگ شدن تلاش براى تحقق انديشه هاى حسن البنا بود.(161)
ج عمر تلمسانى : هضيبى در سال 1352 ه . ش ./ 1973 م . مُرد، پس از او عمر تلمسانى به عنوان مرشد عام اخوان انتخاب شد. او از آغاز در كنار حسن البنا قرار داشت ، و از اين رو از با سابقه ترين افراد اخوان به شمار مى آمد. ولى بعداز سوء قصدى كه يكى از اعضاى اخوان المسلمين به جان (جمال عبدالناصر) رئيس جمهورى مصر كرد، بازداشت شد و تا سال 1350 ه . ش ./ 1971 م . در زندان به سر برد. او هم مانند هضيبى خط مشى آرامى را در قبال رژيم مصر برگزيد، و در نتيجه نهضت اخوان المسلمين در زمان رهبرى تلمسانى بيش از گذشته از روحيه و روش انقلابى فاصله گرفت .(162) بعد از تلمسانى كه در سال 1365 از بزرگان اخوان كه از شهرت جهانى برخوردارند،مى توان از سيد قطب نويسنده ، روزنامه نگار و يكى از بزرگترين رهبران مى آيد.
مهمترين ويژگيهاى اخوان المسلمين
1- مهمترين ويژگى اخوان المسلمين ، جامع و فراگير بودن آن است . اين ويژگى داراى دو بعد است : نخست اين كه اخوان در مصر به صورت يك تشكيلات جامع ظهور كرد، به گونه اى كه فقط يك نهضت سياسى نبود، بلكه يك واحد فرهنگى ، يك مؤ سسه اقتصادى ، يك بينش اجتماعى ، يك ارتش مردمى و... نيز بود.(163) دوم اين كه كم و بيش در برخى از كشورهاى اسلامى ايده ها، هدفها و تشكيلات اخوان المسلمين به عنوان يك الگوى مناسب مبارزه ضد دولتى پذيرفته و به كار بسته شد، حتّى اين الگوگيرى در كشورهاى اسلامى دورتر از مصر چون ايران (فدائيان اسلام ) و افغانستان (حزب جمعيت اسلامى (164)) هم صورت گرفته است .(165)
2 -از ديگر ويژگيهاى اخوان آن است كه كارش را با تبليغ و معرفى دين اسلام به عنوان تنها راه نجات آغاز كرد. سپس به جذب وسازماندهى افراد در مرحله سوم به مبارزه و ستيز همه جانبه (به ويژه نظامى ) عليه رژيم مصر و استعمار انگليس پرداخت . در ستيزه جو شدن اخوان ، مساءله فلسطين بيش از ساير مسائل (مانند افزايش سلطه استعمار) مؤ ثر بود. به عنوان نمونه ، اخوان در سال 1325 ه . ش ./ 1946 م . براى نخستين بار دسته هاى كوچك نظامى براى حمله مسلحانه به مراكز يهوديان در خاك فلسطين ، اعزام كرد؛ وهمچنين اعضاى اخوان در اولين جنگ اعراب واسرائيل شركت كردند.(166) اخوان 1331 ه . ش ./ 1952 م . عليه (ملك فاروق ) از آن جمله است .
نمى انديشد. به بيان ديگر، اگر چه اخوان در اعتقاد به پياده شدن اسلام به عنوان تنها راه نجات مادى و معنوى جامعه پابرجا مانده است ، ولى تنها راه تحقق اين هدف را در گرو فعاليتهاى سياسى كه در چارچوب يك سيستم آزاد انجام مى شود، مى داند. بدين سان اخوان به صورت يك سازمان سياسى در آمده است كه براى تصاحب قدرت سياسى از طريق مبارزات سياسى تلاش مى كند.(167)
4- ويژگى و اهميت اخوان المسلمين تنها به عقايدى نيست كه مطرح ساخته است زيرا آنچه اخوان مطرح نمود از سوى انديشمندان ديگر اسلامى چون سيد جمال الدين ، عبده ، كواكبى مطرح شده بود. بلكه اهميت اخوان به آن جهت است كه تعاليم و عقايد اسلامى (168) را به زبانى ساده ، قابل فهم ، منظم ، مسنجم كه توانا در پاسخگويى به نيازهاى جديد مسلمانان باشد، درآورد و نيز آن را براى سامان دادن به يك نهضت نيرومند مردمى به كار برد.(169)
دستاوردهاى مبارزه
الف زنده كردن اميد به نجات : اخوان المسلمين در اوضاع و شرايطى شكل گرفت كه سلطه آشكار و پنهان انگليسى ها، در يك جمله در اوضاع و شرايطى كه نااميدى بر جامعه مصر سايه افكنده بود. شكل گيرى آن ، با هدف كوشش در نجات كشور و مردم مصر از سلطه اجانب و عقب ماندگى همه جانبه با تكيه بر تعاليم اسلام بود. بدين سان شعله اميد در دل مردم زنده شد، شايد به همين علت بود كه اعضاى آن در زمانى كوتاه به بالغ بر يك ميليون نفر رسيد. در نتيجه اخوان از شكل اوّليه كه در حديك انجمن اسلامى كوچك محلى بود به نيرومند ترين و گسترده ترين سازمان سياسى تاءثير گذار در سياستهاى داخلى و خارجى مصر درآمد.(170)
ب پشتيبانى از افسران آزاد: اخوان المسلمين اميد داشت كه با به حكومت رسيدن افسران آزاد به رهبرى جمال عبدالناصر، احكام اسلام در مصر پياده شود. بر اين اساس به همكارى با افسران آزاد براى انجام كودتا(171) عليه ملك فاروق پرداخت . مؤ ثرترين كمك اخوان به كودتاگران در اين جهت اين بود كه مردم را در زمان وقوع كودتا به حمايت و پشتيبانى از آن به خيابانها آورد، و در اثر همين حمايت مردمى (172)، كودتاى افسران آزاد با موفقيت تواءم گرديد. اندكى بعد اخوان المسلمين دريافت كه ناصر و گروه او تمايلى به پياده كردن احكام اسلامى در مصر ندارند. در نتيجه بين اخوان المسلمين وافسران آزاد اختلاف پديد آمد. نقطه اوج اين اختلاف ، سوء قصد به جان عبدالناصر از سوى اخوان المسلمين در سال 1333 ه . ش ./ 1954 م . بود.(173)
ج تاءثير اخوان بر ديگر گروههاى اسلامى در مصر: اخوان المسلمين پس از ناكاميهاى نظامى اش در دهه 30 ه . ش ./ 50 م . (مانند ترور نافرجام ناصر)، فعاليت نظامى را كنار گذاشت . به بيان ديگر اخوان ديگر از مبارزه مسلحانه براى نيل به هدفهايش پيروى نمى كند، و در پى تغيير رژيم تنها از راههاى مسالمت آميز است ، ولى گروههاى اسلامى متاءثر و منشعب از داده اند كه همان استراتژى دهه 1940 م ./ دهه 1320 ه . ش . اخوان المسلمين مصر است . اتخاذ چنين شيوه اى با شدت عمل د افول اخوان و فقدان رهبرى واحد: قبل از دهه 30 ه . ش ./ 50 م . حسن البنا، نه تنها رهبر اخوان المسلمين بلكه رهبر حركت اسلامى مصر به شمار مى رفت . امّا پس از آن ، به علت ناتوانى رهبران بعدى اخوان در پديدآوردن وحدت رويه در مبارزه عليه رژيم و نيز به دليل پديدار شدن گروههاى اسلامى مختلف كه بطور عمده بر خلاف اخوان ، بر مبارزه مسلحانه ضددولتى تكيه داشتند، وحدت رهبرى حركت اسلامى مصر از بين رفت . يكى از مبارزان مصرى در اين باره مى گويد:
(وضعيت ما طورى است كه ايراني ها بايد امام خمينى [ره ] را بصورت قرض الحسنه به مدت يكسال به مصريها تحويل دهند تا يك انقلاب سراسرى به شيوه ايرانى ، مصر را دگرگون سازد.)(174)
جنبش اخوان المسلمين در کشورهای دیگر
اخوان المسلمين در سودان
1 به همان انگيزه هايى پديد آمد كه اخوان المسلمين مصر بوجود آمده بود.
2 با كمك و مساعدت مستقيم يكى از رهبران اخوان مصر به نام (عبدالحليم عابدين )(180) تاءسيس شد.
در آغاز ، اخوان المسلمينِ سودان خواهان اسلامى كردن جامعه از طريق تغيير حكومت موجود و تاءسيس يك حكومت اسلامى بود. امّا پس از آن كه دولت (جعفر محمد نُميرى ) شريعت اسلامى را در سودان به اجرا گذاشت ، و دولت (عمر البشير) آن را با شدت و وسعت بيشترى تداوم بخشيد، اين جنبش با تغيير ايده ، تنها خواهان اجراى شريعت اسلامى از طريق دولت وقت است . در مجموع ، اخوان المسلمين سودان در نيل به هدف مذكور، از آغاز تاكنون به ترتيب سه شيوه تبليغ ، جنگ اخوان المسلمين سودان رهبران متعددى را به خود ديده است ، ولى هيچ كدام به اندازه (دكتر حسن الترابى ) فعال و مشهور شد، امّا بعدها تغيير عقيده داد ودر دولت نُميرى و صادق المهدى به ترتيب پستهاى دولتى مشاور خارجى و وزارت دادگسترى را پذيرفت . وى هدف خود را در حال حاضر كمك به ايجاد وحدت ملّى ، همكارى در ساختن اقتصادى نيرومند و پديد آوردن يك جامعه اسلامى ذكر مى كند.(181)
از مهمترين نتايجى كه فعاليت اساسى اخوان المسلمين سودان بر جاى گذاشت ، تسريع پذيرشِ اجراى شريعتِ اسلامى به وسيله دولتهاى سودان است . اجراى شريعت اسلامى در زمان رئيس جمهورى نميرى آغاز شد و هم اكنون ادامه دارد. در ابتدا نميرى با اجراى شريعت اسلامى مخالف بود، امّا در پى مخالفتهاى گسترده مردمى در سال 1352 ه . ش . (معروف به قيام شعبان ) و سوء قصد نافرجام به جانش در سال 1355 ه . ش . مجبور به قبول خواسته هاى مردم گرديد.(182)
اخوان المسلمين سودان در مقايسه با اخوان المسلمين مصر ، حداقل داراى دو ويژگى متمايز است : اوّل آن كه اخوان المسلمين سودان با كودتاى افسران آزاد به رهبرى سرهنگ جعفر محمد نُميرى در سال 1348 ه . ش ./ 1969 م . مخالفت كرد. امّا بعد از آن ، شاخه جدا شده از اخوان المسلمين سودان (جبهه اسلامى ملّى به رهبرى حسن الترابى ) به مصالحه با رژيم پرداخت ، ولى گروه ديگر آن ، اخوان المسلمين به رهبرى صادق عبدالله الماجد)، همچنان هرگونه سازش با رژيم را مردود دانست . دوم آن كه اخوان المسلمين از پيروزى و تداوم انقلاب اسلامى ايران حمايت كرد، و هم اكنون نيز آن را يك انقلاب مبتنى بر ايمان توصيف مى كند.(183)
اخوان المسلمين اردن در سال 1325 ه ش . / 1946 م . در شهر (امان )(184) با همان انگيزه هايى كه در تولد اخوان در مصر و سودان مؤ ثر بوده اند، تشكيل شد. امّا بر خلاف كشورهاى مذكور، به سُرعت رو به گسترش گذاشت . اين گسترش سريع ناشى از دو علت بود: اوّل اين كه تعداد زيادى فلسطينى رانده شده در اردن كه به اخوان المسلمينِ آن كشور براى آزادى فلسطين دل بسته بودند ، به عضويت اخوان المسلمين اردن درآمدند. دوم ، فعاليتهاى اسلامى احزابى چون (حزب التحرير) اُردن در ارتقاءِ آگاهيهاى سياسى و مذهبى مردمِ اُردن و در نتيجه جذب آنان به اخوان مؤ ثر بود.
اخوان المسلمين اردن در نيل به اساسى ترين هدفش يعنى اسلامى كردن جامعه ، از آغاز، راه مماشات و سازش با دولت و حكومتِ اردن را در پيش گرفت . زيرا پيروى از اين شيوه را با توجه به وجود آزاديهاى نسبى سياسى در اُردن (بر خلاف مصر)، بهترين راه حل براى تحقق هدف خويش تشخيص داد. بر اين اساس همواره در تلاش است كه با به كارگيرى تبليغ ، ارشاد، ورود يا نفوذ در مؤ سسات دولتى ، شركت در انتخابات و به دست آوردن كرسيهايى در مجلس نمايندگان ، زمينه هاى تهيّه ، تدوين و تصويب قوانين اسلامى كه به اسلامى شدن جامعه مدد مى رساند، فراهم آورد.(185)
از بزرگترين رهبران اخوان المسلمين اُردن مى توان از(شيخ عبدالرحمان ) كه برخى وى را همطراز رهبران بزرگ اخوان همچون عمر تلمسانى قرار داده اند، نام برد. امّا به دو جهت همطراز دانستن وى با عمر تلمسانى اغراق آميز است . نخست اين كه ، برخى سازش اخوان المسلمين اردن با حكومت پادشاهى را ناشى از شخصيت ساده انديش او دانسته اند. دوم ، اين كه او بيشتر در نقش يك رهبر معنوى ظاهر شده است ، و بطور عمده جهت گيريهاى سياسى سازمان اخوان المسلمين اردن را به افرادى چون (يوسف العظم )(186) واگذار كرده است .
فعاليت سياسى آشكار داشته است . اين مساءله از يك سو ناشى از به رسميت شناختن حكومت پادشاهى اُردن از سوى اخوان المسلمين آن كشور است ، و از سويى ديگر ناشى از اميدوارى رژيم اردن به استفاده از اخوان المسلمين در جلوگيرى از نفوذ و توسعه احزاب و نيروهاى سياسى مخالف (مانند كمونيستها) است . اما جناح انقلابى اخوان المسلمين اردن به رهبرى (عبدالله العظم ) كه هميشه بر سر مسائلى چون مساءله فلسطين در تعارض و تضاد با رژيم اردن بوده است ، هيچگاه از اجازه رسمى فعاليت سياسى علنى بهره مند نشده است .(187)
اخوان المسلمين در سوريه
هدف اخوان المسلمين سوريه ، استقرار يك نظام اسلامى جامع است كه براى حصول به اين هدف ، نخست به ارشاد وموعظه مردم و دولت روى آورد. امّا در اواخر دهه 40 ه . ش . / 60 م . گروهى از اعضاى جنبش اين روش را بى نتيجه ارزيابى كرده و جهاد عليه دولت را برگزيدند. اين گروه به طور رسمى با تاءسى (جبهه اسلامى سوريه ) درسال 1359 ه . ش . / السباعى دوست حسن البنا كه اوّلين رهبر اخوان المسلمين سوريه بود تا سال 1340 ه . ش ./ 1961 م در . اين سمت باقى ياغان ) و سپس تاءسيس جبهه اسلامى سوريه (جناح طرفدار جهاد) به رهبرى (ابو النصر البينونى )، عملاً رهبرى عطار بر كلِ اخوان المسلمين سوريه دوام نياورد . از اواسط دهه 50 ه . ش . / 70 م . (عدنان سعد الدين ) جاى عطار را گرفت . در حال حاضر رهبرى اخوان المسلمين سوريه به صورت جمعى انجام مى گيرد.(189)
بارزترين مشخصه اين جنبش در سوريه ، مخالفت دايمى آن با دستگاه سياسى كشور است . از مهمّترين جلوه اين مخالفت ، مى توان به درگيرى نظامى 1360 ه . ش . / 1981 م . طرفداران جهاد ضد دولتى در جنبش اخوان المسلمين با نيروهاى حكومتى اشاره كرد. طى آن ، يك نبرد سه هفته اى در (شهر حما)(190) صورت گرفت كه منجر به كشته و مجروح شدن تعداد زيادى از مقامات دولتى و حزبى (حزب بعث سوريه ) و نيز سركوب شديد اعضاى جنبش از سوى دولت بعثى سوريه گرديد. با اين وصف جنبش اخوان المسلمين سوريه تا كنون به علت زير:
1- وجود اختلاف در اخوان المسلمين بر سر مساءله روش مبارزه عليه دولت
2-اقداماتِ دولت در جهت اصلاح ساختار سياسى و اقتصادى كشور، نتوانسته است به عنوان يك نيروى مؤ ثر در سياستهاى داخلى و خارجى سوريه ايفاى نقش كند.(191)
جمعبندى
به ديگر سخن همه آنها دين و سياست را به هم آميخته اند، براى رهايى از وابستگى سياسى و اقتصادى و فرهنگى (بويژه نوع غربى آن ) مى كوشند؛ بر بازگشت به اصول اوّليّه اسلامى به عنوان تنها راه حل نيل به پيشرفت مادى و معنوى تاءكيد دارند، و مبارزه با هر گونه انديشه غير دينى را ضرورى و اجتناب ناپذير دانسته اند.
با وجود شباهتهاى مذكور، تفاوتهايى هم در آنها ديده مى شود. به عنوان مثال ، اگر چه تاءسيس يك دولت اسلامى مهمترين هدفِ همه آنهاست ، امّا برخى از طريق راههاى مسالمت آميز و برخى از طريق جهاد ضد دولتى مى كوشند دولت موجود را سرنگون ساخته و حكومت اسلامى را جايگزين آن نمايند.
آن دسته از گروه هاى اخوان المسلمين كه معتقد به به كارگيرى شيوه هاى صلح آميزند، نيز با هم متفاوتند، بگونه اى كه بعضى به همكارى مطلق با رژيم موجود كشيده شده اند، (مانند جنبش اخوان المسلمين در عراق ) و تعدادى هم با تن دادن به مبارزه انتخاباتى ، مشروعيت رژيم را پذيرفته اند. در حالى كه گروههاى جهادى جنبش اخوان المسلمين هيچ گونه ، مشروعيتى را براى رژيمهاى موجود قائل نيستند. با اين وصف وجوه اشتراك جنبش اخوان المسلمين در كشورهاى اسلامى بيش از وجوه افتراق آنهاست ، امّا جنبش اخوان المسلمين نتوانسته است با تكيه و تاكيد بر اين وجوه مشترك و با دور ريختن عوامل تفرقه افكنانه اى چون گرايشهاى ملى گرايانه (193) در نيل به اساسى ترين هدفش يعنى اسلامى كردن جامعه از طريق استقرار يك يافته است .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}