نويسنده:اصغر افتخاري
 
 
 
 
 

الف ) آرمان های سیاسی

تحول در ساختار سياسي نمود اوليه هر انقلاب سياسي است، لذا مي‏بينيم كه داعيه رهبران انقلابي ما نيز آن بود كه از پي خرابي نظام شاهنشاهي، نظام تازه‏اي را آورده‏اند كه آرمان‏هاي ويژه خود را دارد. گفتني است كه تأسيس چنين نظامي اساسا بزرگ‏ترين آرمان سياسي امام(ره) را تشكيل مي‏داد، چرا كه بعد از حكومت اسلامي حضرت اميرالمؤمنين(ع) تاريخ اسلام از داشتن يك «حكومت اسلامي» به زعامت وليّ آگاه، مدير و مدبّر محروم مانده بود و انقلاب اسلامي زمينه حاكميت چنين نظامي را فراهم آورد.

«جمهوري اسلامي» در ديدگاه امام خميني(ره) تعريف و ويژگي‏هاي‏خاصي‏دارد كه از همان ابتدا مورد تأكيد امام(ره) بود.
«حكومت اسلامي حكومتي است بر پايه قوانين اسلامي. در حكومت اسلامي استقلال كامل حفظ مي‏شود، ما خواستار جمهوري اسلامي مي‏باشيم، جمهوري فرم و شكل حكومت را تشكيل مي‏دهد و اسلامي يعني محتواي آن فرم، كه قوانين الهي است».1
لذا اعتبار جمهوري اسلامي به «پياده كردن احكام الهي» و «احقاق حقوق مستضعفان» است و اين كه سيره عملي «حضرت رسول(ص)» و «اميرالمؤمنين(ع)» را فراروي قرار داده، سعي در تحقّق عملي آنها در عصر حاضر بنمايد.

«حكومت اسلامي» بنابر نصّ الهي، خود را موظّف مي‏داند كه از مظلوم حمايت كرده و بر ظالم بتازد و به نفي عملي كاربرد «پول» و «قدرت» در تعيين سياست‏هاي اجرايي نظام بپردازد. لذا مي‏بينيم كه ايشان با صراحت تمام مي‏فرمايند:
«بحمدالله امروز همه دست اندركارهايمان كاخ نشين نيستند. دولت ما يك دولت كاخ نشين نيست. آن روزي كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم... خدا نياورد آن روزي را كه سياست ما و سياست مسؤولين كشور ما پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه‏داري گردد و اغنيا و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار بشوند. معاذالله كه اين با سيره و روش انبياء و اميرالمؤمنين و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ سازگار نيست».2
تأكيد حضرت امام(ره) بر جايگاه رفيع ملت سخت كوش ايران و بيان خصال نكوي ايشان كه در طول تاريخ اسلام كمتر سابقه دارد، در همين رهگذر انجام پذيرفته است و اين كلام امام(ره) سرلوحه كار همه عاشقان، «خدمت به ملت» مي‏باشد كه:
«به مجلس و دولت و دست اندركاران توصيه مي‏كنم كه قدر اين ملت را بدانند و در خدمت‏گزاري به آنان... فروگزار نكنند».3

در نظر امام «دولت مزاحم» نمي‏تواند يك نمونه خوب از حكومت اسلامي به حساب آيد، چرا كه حكمت جعل دولت رفع حوائج ـ دنيايي و اخروي ـ مردم است، لذا يك دولت اسلامي آرماني آن است كه براي مردم ايجاد زحمت نكند، بلكه با ارائه خدمات لازم، رضايت آنها را جلب نمايد:
«ايجاد زحمت براي مردم و مخالف وظيفه عمل كردن حرام و خداي نخواسته گاهي موجب غضب الهي مي‏شود... بنابراين حقيقت ملموس بايد كوشش در جلب نظر ملّت [نمود]».4
به همين منظور است كه امام(ره) ايجاد يك رابطه صميمي بين دولت و مردم،5 عدم بهانه‏جويي و نپرداختن به كاغذبازي6 را جلوه‏هاي عملي از اين وضعيّت آرماني مورد تأكيد قرار مي‏دهند.

سياست مطلوب از ديدگاه امام(ره) آن است كه بتواند، سرانجام «صلح و دوستي» را در فضاي داخلي و حتي جهاني، حاكم سازد. لذا مشاهده مي‏شود كه حضرت امام(ره) آرمان بلندي هم‏چون «تحقّق صلح جهاني» را هدف غايي انقلاب اسلامي مطرح مي‏سازند:
«ما صلح مي‏خواهيم، ما با همه مردم دنيا صلح مي‏خواهيم باشيم. ما مي‏خواهيم مسالمت با همه دنيا داشته باشيم».7
البته روش نيل به اين هدف را امام(ره) با وضوح تمام براي كليه دولت‏هاي جهاني تشريح مي‏نمايد تا ادعاي فوق حمل بر ضعف و سستي و يا محافظه‏كاري دست اندركاران انقلاب اسلامي در ايران نگردد. لذا مي‏بينيم كه ايشان شعار «نه ظلم مي‏كنيم و نه مظلوم واقع مي‏شويم»8 را سرلوحه برنامه سياسي انقلاب قرار داده، با تأكيد بر رسالت الهي «حمايت از مظلومان» اظهار مي‏دارند كه در پي ايجاد يك فضاي مسالمت‏آميز با ملل اسلامي9 و تمامي مردمان جهان هستند.10 با قبول اين روش است كه مي‏توان عملكرد دوستانه ملت و دولت ايران را در قبال جامعه جهاني درك كرد، سياستي كه مبتني بر دوستي با هر آن دولت و ملتي است كه حداقل براساس «اصول انساني» عمل مي‏نمايد.11

حضرت امام(ره) از ابتداي شروع نهضت، مكررا اظهار مي‏داشتند كه جامعه اسلامي بايد به آن‏جايي برسد كه همه خود را در قبال حضرت حق و خلق خدا مسؤول بدانند و چنان نباشد كه كسي به واسطه دوستي، دارايي، توانايي و... بخواهد از زير بار وظايف شرعي‏اش شانه خالي كند.
«اين يك سفارش عمومي است كه پيش من اهميت دارد و بايد عرض بكنم به همه، به همه قشرهاي ملت بايد عرض بكنم، با كمال دقت توجه كنيد كه يك قدم خلاف اسلام [در مملكت [نباشد».12
اين اصل كلي، اول از همه شامل مسؤولين مملكتي، روحانيان، افراد ذي نفوذ و مراتب بعدي شامل تمامي آحاد مردم مي‏شود و چنان نيست كه «مقام» و يا «قدرت» كسي را معاف كرده يا تخصيص بزند، بلكه بر عكس، مسؤوليت فرد را زيادتر مي‏كند:
«با كمال دقت ملاحظه كنيد كه كساني...به عنوان اسلام، به عنوان مسلمين، به عنوان معممين، يك قدم خلاف برندارند... اين در نظر من از همه چيز اهميتش بيشتر است و مسؤوليتش هم بيشتر».13
نحوه بيان اين آرمان توسط حضرت امام(ره) نيز بسيار قابل توجه مي‏نمايد. ايشان ابتدا خود را مثال مي‏زنند، مي‏فرمايند:
در نظر امام «دولت مزاحم» نمي‏تواند يك نمونه خوب از حكومت اسلامي به حساب آيد، چرا كه حكمت جعل دولت رفع حوائج ـ دنيايي و اخروي ـ مردم است، لذا يك دولت اسلامي آرماني آن است كه براي مردم ايجاد زحمت نكند، بلكه با ارائه خدمات لازم، رضايت آنها را جلب نمايد.
«اگر من، يك پايم را كنار گذاشته، كج گذاشتم ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي، خودت را حفظ كن... توجه داشته باشند كه مبادا من يك وقت يك كلمه بر خلاف مقررات اسلام بگويم، [آنها موظفند] اعتراض كنند، بنويسند، بگويند».14
سياست مطلوب از ديدگاه امام(ره) آن است كه بتواند، سرانجام «صلح و دوستي» را در فضاي داخلي و حتي جهاني، حاكم سازد. لذا مشاهده مي‏شود كه حضرت امام(ره) آرمان بلندي هم‏چون «تحقّق صلح جهاني» را هدف غايي انقلاب اسلامي مطرح مي‏سازند.
سپس به مقامات دولتي اشاره كرده، مي‏فرمايند مردم بايد مواظب انحراف‏هاي احتمالي آنها باشند:
«آن روز كه ديديد و ديدند كه انحراف در مجلس پيدا شد، انحراف از حيث قدرت طلبي و از حيث مال طلبي، در كشور، در وزيرها پيدا شد، در رئيس جمهور پيدا شد... آن وقت بايد جلوش را بگيرند».15
و سرانجام به مردم خطاب مي‏نمايند كه خود ايشان نيز بايد در طريق مستقيم الهي بوده باشند و از هرگونه خطا و لغزشي دوري نمايند.16
ب ) آرمان‏ هاي اقتصادي
توجه به اصل مهم تحقق عيني ارزش‏هاي الهي در جامعه، نه تنها امام(ره) را از پرداختن به مسائل معيشتي مردم باز نمي‏داشت، بلكه موجب آن شد تا ايشان با رويكردي تازه به اين مهم نگاه كرده و «آرمان تأسيس اقتصاد اسلامي» در ايران را طرح نمايند. بر اين اساس است كه امام(ره) اقتصاد اسلامي را چيزي متفاوت با «سرمايه‏داري» و «سوسياليسم»17 معرّفي كرده و از انديشمندان و علماي اسلام مي‏خواهند تا هر چه سريع‏تر و بهتر روش، اصول و ماهيت «اقتصاد اسلامي» را تدوين و تشريح نمايند.18 با اين حال آن چه كه بديهي مي‏نمايد، بناي اقتصاد اسلامي بر پايه «عدالت» استوار است و تحقق «عدالت اقتصادي» مهم‏ترين جزء چنين آرمان بلندي است.

«عدالت اقتصادي» به زعم حضرت امام(ره) به تعديل كل ساختار اقتصادي در جامعه منجر مي‏شود به طوري كه همگان به حقوق اقتصادي شرعي ـ قانوني خود مي‏رسند و «گردن كلفت‏ها» ديگر نمي‏توانند به بهانه‏هاي مختلف مردم را استثمار كرده، براي خود «زندگي اشرافي» ترتيب دهند:
«اسلام است كه جلو منافع شخصي را مي‏گيرد. اسلام است كه نمي‏گذارد اين گردن كلفت‏ها زندگي اشرافي بكنند... اسلام تعديل مي‏كند».19
به تعبير ساده‏تر، حكومت اسلامي بر پايه «عدالت» استوار است و اين نكته ملهم از انديشه ناب اسلامي است كه رهبران را مكلّف مي‏سازد تا خود را در سطح ضعفاي جامعه قرار داده، و حقوق مستضعفين را از اغنيا بستانند تا بدين ترتيب بين افراد مختلف جامعه فاصله طبقاتي كشنده ايجاد نشود.20 امام خميني(ره) كه رهرو صادق حضرت علي(ع) بودند با تمسك به همين اصول است كه مي‏فرمايند:
«من اميدوارم كه حكومت اسلامي در ايران تشكيل شود و مزايايي كه در حكومت اسلامي هست بر بشر روشن گردد تا بشريت بفهمد كه اولاً اسلام چگونه است... طرز اجراي عدالت به چه صورت است و شخص اول مملكت در زندگي با رعيت هيچ فرقي ندارد... اين نوع حكومت سابقه ندارد».21
و يا اين كه:
«دشمنانتان مي‏خواهند كه جيب‏هايشان پر شود و اسلام جيب پركن نيست، اسلام با حضرت امام(ره) از ابتداي شروع نهضت، مكررا اظهار مي‏داشتند كه جامعه اسلامي بايد به آن‏جايي برسد كه همه خود را در قبال حضرت حق و خلق خدا مسؤول بدانند و چنان نباشد كه كسي به واسطه دوستي، دارايي، توانايي و... بخواهد از زير بار وظايف شرعي‏اش شانه خالي كند.
ضعفاء است. اسلام آن است كه اميرش مي‏فرمايد كه من مي‏ترسم در آن طرف مملكت يك كسي گرسنه باشد، شايد آن جاها چيزي نداشته باشد بخورد، من بايد زندگي‏ام اين باشد، خودم دلم آرام نباشد...».22

استقلال اقتصادي از آن حيث كه زمينه مناسب رشد و تعالي انسان و طرح آرمان‏هاي متعالي اسلامي را در سطح جهاني، فراهم مي‏آورد، هميشه مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، به طوري كه نيل به آن را به قيمت تحمل سختي‏ها و مرارت‏هاي بسيار تكليف شرعي ـ ملّي ملت و دولت، معرفي مي‏نمايند:
«مردم وفادار و انقلابي كشورمان براي به دست آوردن استقلال واقعي و رسيدن به خودكفايي، خيلي بيش از اينها آماده صبر و فداكاري هستند و من مطمئنم كه ملت عزيز ايران يك لحظه استقلال و عزّت خود را با هزار سال زندگي در ناز و نعمت ولي وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمي‏كنند».23
نكته قابل توجّه آن كه، اقتصاد در بينش امام(ره) نهايتا ابزاري مفيد و كارآمد است كه به هيچ وجه جنبه «زيربنايي»24 پيدا نمي‏كند، لذا آرمان اقتصادي انقلاب اسلامي وصول به حالتي است كه در آن بر اساس «توحيد» ـ كه زير بنا را تشكيل مي‏دهد ـ ساختار اقتصادي به شكلي سامان بيابد كه اولاً خودكفا باشد و ثانيا بستر مناسب رشد معنوي انسان‏ها را با برآوردن نيازهاي مشروعشان، فراهم آورد. به همين دليل است كه در آخرين وصاياي امام(ره) آمده است:
«وصيت من به همه، آن است كه با ياد خداي متعال به سوي خودشناسي و خودكفايي و استقلال با همه ابعادش به پيش رويد، و بي‏ترديد دست خدا با شماست».25

نتيجه ‏گيري

«انقلاب اسلامي ايران» به رهبري حضرت امام خميني(ره) در اداي تكليف شرعي آناني كه با خدا عهد بسته بودند ـ كه بر سيري ظالم و گرسنگي مظلوم صبر نكرده و تا احقاق حق مستضعفان و تحقق عيني ارزش‏هاي الهي بر روي زمين لحظه‏اي از پاي ننشينند.26 در ايران به وقوع پيوست. البته در پرتو همين انگيزه الهي، انقلاب اسلامي تحقق عيني آرمان‏هاي متعاليي را در درون خود مي‏پرورانيد كه وجود آنها به تن خسته محرومان و عاشقان ارزش‏هاي الهي، گرما مي‏بخشيد. اگرچه براي آگاهي از اين آرمان‏ها طرق متعددي وجود دارد وليكن چشمه‏سار زلال كلام امام(ره) معمولاً توجه به اصل مهم تحقق عيني ارزش‏هاي الهي در جامعه، نه تنها امام(ره) را از پرداختن به مسائل معيشتي مردم باز نمي‏داشت، بلكه موجب آن شد تا ايشان با رويكردي تازه به اين مهم نگاه كرده و «آرمان تأسيس اقتصاد اسلامي» در ايران را طرح نمايند.
بهترين منبع براي نيل به اين هدف ارزيابي مي‏شود و به همين سبب در نوشتار حاضر ضمن بررسي مجموعه فرمايشات حضرت امام(ره) سعي شد، اهم آرمان‏هاي انقلاب استخراج، دسته‏بندي و عرضه گردند. اين كار دو فايده مهم مي‏تواند داشته باشد:
نخست آن كه: مقاله تذكاري است براي آناني كه سعي دارند با شناسايي خط اصيل انقلاب و معرفي آن به جامعه، از انحراف احتمالي آن ممانعت به عمل آورند.
دوم آن كه: آگاهي از اين آرمان‏ها ضمانتي است براي اجراي صحيح برنامه‏هاي آتي انقلاب، چرا كه اصول مورد اشاره همگي جنبه كلي دارند و به عبارتي «راه انقلاب» را در فرداي حياتش به ما نشان مي‏دهند. اين آرمان‏ها به ما مي‏گويند كه اگر حضرت امام(ره) در قيد حيات بودند، در قبال مسائل پيش آمده چه سياستي را پيشه خود مي‏ساختند و از اين طريق كمكي هستند براي دست اندركاران اجرايي انقلاب.
با توجه به آن چه گفته شد آرمان‏هاي مورد نظر حضرت امام(ره) را در سه بخش عمده مورد بررسي قرار داديم و به اين نتيجه رسيديم كه امام (ره) ضمن عنايت به «وجه الله»، با واقع‏گرايي خاص خود، نيازهاي دنيوي و اخروي يك جامعه اسلامي را لحاظ كرده، آرمان‏هاي متناسب هريك را در طول دوره حياتي‏شان ترسيم نمودند. به اين ترتيب نخست به حوزه تربيت و فرهنگ پرداختيم، ضمن تأكيد بر «عدالت اقتصادي» به زعم حضرت امام(ره) به تعديل كل ساختار اقتصادي در جامعه منجر مي‏شود به طوري كه همگان به حقوق اقتصادي شرعي ـ قانوني خود مي‏رسند و «گردن كلفت‏ها» ديگر نمي‏توانند به بهانه‏هاي مختلف مردم را استثمار كرده، براي خود «زندگي اشرافي» ترتيب دهند.
دو عنصر فرد و جامعه، آرمان «پرورش انسان‏هايي فرهيخته در جامعه‏اي خداپسند» را طرح نموديم كه غايت انقلاب اسلامي را شكل مي‏دهد. امام(ره) در همين رهگذر به دو حوزه مهم ديگر، يعني سياست و اقتصاد اشاره مي‏نمايند و از تحقق عدالت سياسي و اقتصادي، تأسيس يك جمهوري اسلامي مستقل و مقتدر كه در آن آزادي‏هاي شرعي براي همگان به منظور پرورش و تهذيب معنوي وجود دارد و گسترش اسلام به تمامي جهان، به عنوان آرمان‏هاي اوليّه انقلاب ياد مي‏نمايند. نكته قابل توجه آن كه، امام(ره) به صورت تك بعدي انسان و جامعه اسلامي را مورد بررسي قرار نمي‏دهند، بلكه كليه نيازهاي دنيوي و اخروي او را مد نظر قرار داده و سعي مي‏نمايند در ارائه آرمان‏ها، ديدگاهي جامع و مانع را ترسيم كنند. نمودار ذيل ضمن آن كه آرمان‏هاي انقلاب اسلامي از ديدگاه حضرت امام(ره) را به ما مي‏شناساند، كليت و وحدت دروني آنها را نيز به خوبي نشان مي‏دهد.

پى نوشت ها:

1 ) صحيفه نور، ج4، ص157.
2 ) همان، ج20، ص129.
3 ) وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام (ره) پيشين، ص13.
4 ) همان، ص21.
5 ) امام خميني(ره): «شما كاري نكنيد كه مردم از شما بترسند، شما كاري بكنيد كه مردم به شما متوجه بشوند... كاري بكنيد كه دل مردم را به دست بياوريد». (صحيفه نور، ج7، ص253)
6 ) امام خميني(ره): «به مسؤولين محترم جمهوري اسلامي ايران براي چندمين بار سفارش مي‏كنم و اين نصيحت و سفارش من هميشگي است كه... در شرايط كنوني و آينده‏هاي دور... از بهانه‏جويي و سنگ‏اندازي و مانع تراشي و كاغذ بازي كه مانع رشد ... ملت دلاور اسلام است، خودداري ورزند». (صحيفه نور، ج19، ص297)
7 ) صحيفه نور، ج18، ص231.
8 ) همان، ج14، ص66 و ج12، ص269.
9 ) همان، ج1، ص120. 10 ) امام خميني(ره): «ما با هيچ ملتي بد نيستيم... اسلام براي همه است، دلسوز براي بشر است...». (صحيفه نور، ج10، ص164)
11 ) حضرت امام (ره) فرموده‏اند كه: «ما با هر كس كه به طور انساني رفتار كند ـ ما با او ـ دوستيم». (صحيفه نور، ج10، ص164) و همين قيد دُوَل ستمگري هم‏چون اسرائيل را از آرمان فوق مستثنا مي‏نمايد .
12 ) صحيفه نور، ج7، ص33.
13 ) همان.
14 ) همان، ج7، ص34.
14 ) همان، ج7، ص34.
15 ) همان، ج16، ص 30ـ4.
16 ) وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام(ره)، پيشين، ص14.
17 ) وصيت نامه سياسي الهي حضرت امام (ره).
18 ) صحيفه نور، ج20، ص128.
19 ) همان، ج4، ص272.
20 ) امام علي(ع): «خداي تعالي به پيشوايان حق واجب گردانيده كه خود را با مردمان تنگدست برابر نهند تا اين كه فقير و تنگدست را پريشانيش فشار نياورد، نگران نسازد». (نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه200، ص664)
21 ) صحيفه نور، ج3، ص84.
22 ) همان، ج7، ص146.
23 ) همان، ج21، ص56.
24 ) امام خميني: «آنها كه دم از اقتصاد مي‏زنند و زيربناي همه چيز را اقتصاد مي‏دانند، آنها از باب اين كه انسان را نمي‏دانند يعني چه، خيال مي‏كنند كه انسان هم يك حيواني است... حيوان هم همه چيزش فداي اقتصادش است. زيربنا [در نظام ما[ توحيد است». (صحيفه نور، ج9، ص72)
25 ) همان، ج21، ص204.