نویسنده: فرج‌الله میرعرب

 

در جریان روایات عرض روایات بر قرآن، نگاه به روایات این باب به شکل فنی نشان می‌دهد که بخشی از این روایات، مطلق و عام هستند و مورد خاصی را برای عرض مشخص نکرده‌اند. البته این دسته از روایات، مربوط به عرض روایات معصومان (علیهم‌السلام) بر قرآن هستند.
هشام بن حکم از امام صادق (علیه‌السلام) خطبه‌ای از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) را چنین نقل کرده است: «یا أیها الناس، ما جاءکم عنی یوافق القرآن فأنا قلته و ما جاءکم عنی لا یوافق القرآن فلم أقله»: (1) ‌ای مردم! [آگاه باشید که] هر کلامی از من به شما رسید که موافق قرآن است، من گفته‌ام و هر چه رسید که موافق قرآن نیست، من هرگز نگفته‌ام.
اگر این معیار نبود، تشخیص احادیث جعلی به مراتب دشوارتر از زمانی بود که معیار نداشتیم و هر کس هر چه می‌خواست، می‌توانست به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) نسبت دهد و کسی هم نتواند او را تکذیب کند. در حدیثی دیگر امام صادق (علیه‌السلام) از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده: «إنّ علی کلّ حقّ حقیقتاً و علی کلّ صواب نوراً، فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه»: (2) بر سراپرده‌ی هر حقی، حقیقتی است و هر صواب و درستی، نوری دارد؛ بنابراین آنچه با قرآن سازگار است، بگیرید و آنچه مخالف است، رها کنید.
یعنی هر چه ادعا شود، باید ببینیم آیا حقیقتی پشتوانه‌ی آن هست یا نه؟ قرآن، آن حقیقتی است که در پشت صحنه‌ی حقایق، آنها را پشتیبانی می‌کند و روشنگری آن سبب تشخیص صواب از ناصواب است.
در بیانی دیگر امام صادق (علیه‌السلام) درباره‌ی دو حدیثی که موضوعشان واحد است و اختلاف دارند، فرموده‌اند: «إذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فاعرضوهما علی کتاب الله، فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فردوه»: هرگاه که دو حدیث اختلاف‌دار به دست شما رسید، آنها را بر کتاب خدا عرضه کنید؛ آنچه با کتاب خدا موافق است، قبول و عمل کنید و مخالف کتاب خدا را مردود بدانید.
در همین مورد، حسن بن جهم از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل کرده: «إذا جاءک الحدیثان المختلفان فقسهما علی کتاب الله و علی أحادیثنا، فإن أشبههما فهو حق و إن لم یشبههما فهو باطل»: (3) هرگاه دو حدیث دارای اختلاف به تو رسید، آن دو را با کتاب خدا و احادیث [قطعی و مبنایی] ما مقایسه کن؛ هر کدام شباهت داشت، حق است و هر کدام شباهت نداشت، باطل است.
جمعی از اصحاب امام رضا (علیه‌السلام) در حضور ایشان درباره‌ی دو حدیث نبوی که در موضوع واحد اختلاف داشتند و مشتمل بر دو حکم متفاوت بودند، به نزاع پرداختند. آنان در نهایت نظر امام را در این باره پرسیدند و امام فرمود: «ما ورد علیکم من خبرین مختلفین فاعرضوهما علی کتاب الله، فما کان فی کتاب الله موجودا حلالا أو حراما فاتبعوا ما وافق کتاب الله»: در مواردی که دو خبر اختلاف‌دار به شما می‌رسد، آن دو را بر کتاب خدا عرضه کنید، آنی که در کتاب خدا [مؤیدش] وجود دارد - چه حلال باشد یا حرام - از موافق با کتاب خدا پیروی کنید.
روشن است که لازم نیست عین حدیث در قرآن وجود داشته باشد؛ وگرنه با وجود متن صریح قرآن نیازی به آن حدیث نیست؛ بلکه در حدیث، مطلبی بیان شده که با مبانی قرآن هماهنگ یا مخالف است.
سدیر نیز نقل کرده که امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) همواره تأکید می‌کردند که «لا یصَدَّق علینا إلا بما یوافق کتاب الله و سنة نبیه (صلی الله علیه و آله و سلم)»: (4) راست ندانید نسبت سخنی را به ما؛ مگر آنکه موافق کتاب خدا و سنّت پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد.
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمود: «کلُّ شیء مردود إلی الکتاب و السنة و کل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف»: (5) هر چیزی (سخن و کلامی) باید به کتاب و سنّت ارجاع شود و هر حدیثی که موافق کتاب خدا نیست، باطل است.
کلیب اسدی شنید که حضرت صادق (علیه‌السلام) می‌فرمود: «ما أتاکم عنا من حدیث لا یصَدِّقه کتاب الله فهو باطل»: (6) هر حدیثی به شما رسید که کتاب خدا آن را راست نمی‌داند، آن باطل است و نیز: «ما لم یوافق من الحدیث القرآن فهو زخرف»: (7) هر حدیثی که موافق قرآن نیست، بی ارزش و باطل است. همچنین به محمدبن مسلم فرمود: «یا محمد، ما جاءک فی روایة من بر أو فاجر یوافق القرآن فخذ به و ما جاءک فی روایة من بر أو فاجر یخالف القرآن، فلا تأخذ به»: (8) ‌ای محمد [بن مسلم] آنچه که در روایتی، چه از خوبان یا بدان [پاک یا گناهکار] به تو می‌رسد و موافق قرآن است به آن عمل کن و آنچه که در روایتی، چه از خوبان یا بدان [پاک یا گناهکار] به تو می‌رسد و موافق قرآن نیست به آن عمل نکن.
در یک جمع‌بندی باید بگوییم این راهکار، یک چارچوب استوار برای حفظ حریم اهل بیت (علیهم‌السلام) و نیز حافظ شریعت اسلام از نفوذ دشمن است تا مبادا سخنان باطل وارد حریم اسلام شوند؛ چنان که در حریم تورات و انجیل اتفاق افتاده است.
البته چنان که گفتیم شناخت موافق و مخالف قرآن و حدود و ثغور آن، دقیق و ظریف است و در این مورد باید با مطالعه و تأمل وارد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمدکلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 69، ح 5. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 8، ح 1.
2. محمدکلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 69، ح 1.
3. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 9، ح 7.
4. همان، ص 9، ح 6.
5. محمد کلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 69، ح 3. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 9، ح 4.
6. شیخ مفید؛ رساله فی المهر؛ ص 28. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 9، ح 5.
7. محمد کلینی؛ الکافی؛ ج 1، ص 69، 4.
8. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 8، ح 3.

منبع مقاله :
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول