اخلاق كارگزاران در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)
چكیده
در این مقاله، اخلاق كارگزاران نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا مفاهیم اخلاق، كارگزاران، نظام و نظام اسلامی تعریف و توضیح داده شده است و پس از آن، به مبانی اخلاق كارگزاران در نظام اسلامی پرداخته شده است. سپس مهمترین اصول اخلاقی لازم برای كارگزاران با استفاده از سخنان امام خمینی رحمةالله علیه مطرح شدهاند، مانند: تقوا، عدالت، امانتداری، تواضع، انتقادپذیری، عفو و احسان و اعتراف به گناه و اشتباه، احتیاط و مواظبت در امر بیت المال، ساده زیستی، اخلاص، پرهیز از كم كاری و در نهایت با اشاره به نظریهی تحلیل سیستمی چنین نتیجه گیری شده است كه در نظام اسلامی، خواستهها و نهادههایی وجود دارد كه با معیار استاندارد اصول اخلاقی ارزش گذاری میشوند. اگر عناصر نظام اسلامی، یعنی سازمانها، نهادها و كارگزاران، این استاندارد را رعایت كردند و سجیههای اخلاقی مثبت در اعمال و رفتار آنها جلوهگر بود، از حمایت مردمی برخوردار گردیده و محیط خارجی سیستم یا نظام بین المللی نیز توفیق چندانی در تحمیل خواستههایشان نخواهند داشت و اگر استاندارد یاد شده، رعایت نشود، سرانجامی جز شكست نخواهند داشت.مقدمه
امروزه یكی از مشكلات جوامع، عدم وجود اخلاق و رعایت اصول در سطح كارگزاران است، چنان كه كشورهای اسلامی نیز از این معضل به شدت رنج میبردند. یك رهبر شایسته میتواند تدبیر امور جامعه را به گونهای در دست گیرد تا با گزینش كارگزاران شایسته و لایق و دارای سجایای اخلاقی وضعیت جامعه را به یك باره دگرگون كند و مسیر آن را از شقاوت و سقوط به سعادت و فلاح رهنمون شود. یكی از نمونههای بارز، جامعهی جزیرةالعرب است كه قبل از بعثت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم ساكنان آن، در نهایت عقب ماندگی و ناامنی به سر میبردند. بعثت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم در زمانی كوتاه این جامعه را به یك جامعهی مترقی تبدیل نمود. نمونهی دیگر، ظهور امام خمینی رحمةالله علیه در ایران است كه سالهای متمادی جولانگاه تاخت و تاز ابرقدرتها شده بود و همهی امورش از خارج، مدیریت میشد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام رحمةالله علیه، وضعیت این سرزمین تغییر نمود و دست بیگانگان از آن كوتاه شد. به حق كه انقلاب ایران یكی از انقلابهای بزرگ عالم، بلكه بزرگترین آنها است كه تمامی زیر بناهای ساختار سیاسی را در هم كوبید و از نو بنیاد نهاد. امام خمینی رحمةالله علیه آن عارف وارسته و تربیت یافته در مكتب عرفانی ائمهی اطهار علیهم السلام دارای سجایای اخلاقی بسیاری بود. این شخصیت بیبدلیل عصر حاضر، حكومتی تشكیل داد كه در عناصر متشكلهی آن بر سجایای اخلاقی و رعایت اصول آن تأكید مینمود و با گزینش افراد شایسته و دارای سجایای اخلاقی مثبت به عنوان كارگزاران و عاملان نظام اسلامی انسجام كم نظیری ایجاد كرد كه پیروزیهای دههی اول انقلاب در میدانهای مختلف نتیجهی آن بود. این مقاله مدعی است اگر توصیههای اخلاقی امام خمینی رحمةالله علیه كه برخاسته از مكتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام میباشد، مورد توجه قرار گیرد و به صورت نهادهها در نظام اسلامی عملی شوند، در محیط داخلی ایجاد محبوبیت خواهد كرد و نظام اسلامی را تبدیل به یك نظام مردمی خواهد نمود. در این فرض، محیط بین المللی هم قادر به تحمیل الگوها و هنجارهای خود بر نظام اسلامی نخواهد بود.الف) مفاهیم
اخلاق:
اهل لغت اخلاق را جمع خُلق و به معنای سجیه و خوی، معنا كردهاند. (1) گاهی آن را به معنای صفات و صورت باطنی انسان و خَلْق را صفات و صورت ظاهری انسان دانستهاند. (2) این معنا از كلام امیرالمؤمنین علیه السلام نیز مستفاد است كه فرموده است: «حسن الخلق للنفس و حسن الخلق للبدن». (3)امام خمینی رحمةالله علیه آن را چنین تعریف نموده است:
بدان كه خُلق عبارت از حالتی است در نفس كه انسان را دعوت به عمل میكند، بدون رویه و فكر. مثلاً كسی كه دارای خُلق سخاوت است، آن خُلق او را وادار به جود و انفاق كند، بدون آن كه مقدماتی تشكیل دهد و مرجحاتی فكر كند، گویی یكی از افعال طبیعیهی اوست، مثل دیدن و شنیدن. (4)
شبیه این تعریف از ابن مسكویه رازی نیز نقل شده است. (5)
شهید مطهری میفرماید:
اخلاق لغتی است شایع در زبان همهی مردم و بلكه همهی مردم دنیا؛ به هر زبانی لغتی معادل این لغت هست. اخلاق مانند بسیاری از چیزهای دیگر شبیه خودش، از آن چیزهایی است كه در عین این كه در زبان همهی مردم دایر است و همهی مردم خیال میكنند كه آن را میشناسند و میتوانند تعریف بكنند، از مشكلترین لغات است برای تعریف كردن. (6)
كانت میگوید:
وقتی فعل، فعل اخلاقی است كه شكل اطاعت محض از وجدان را داشته باشد، بدون آن كه هیچ شرطی و غایتی در نظر گرفته شده باشد. (7)
شهید مطهری تعریف كانت را نزدیك به واقع میداند، ولی تعریفی دیگر بر اساس زیبایی ذاتی افعال را مطرح میکند و آن را برتر میداند. طبق این دیدگاه، عقل به طور مستقل و مستقیم زیبایی افعال را درك میكند. زیبایی، هرچیزی است كه در انسان عشق و شوق ایجاد كند و انجام آنها تحسین دیگران را به دنبال داشته باشد.
انواع اخلاق:
اخلاق دونوع است: نوع اول، اخلاق حسنه یا مكارم اخلاقی است و نوع دوم، رذایل اخلاقی یا اخلاق رذیله. البته انسان دارای دو «خود» و «نفس» است. یك خود اصیل و نفس لوامه و دیگر خود طفیلی و نفس اماره به سوء، یعنی دعوت كننده به بدیها كه هر كدام از این نفسها منشأ یك نوع اخلاق میشوند.كارگزاران:
واژهی كارگزار در لغت به معنای به جا آورنده و انجام دهندهی كار، یعنی كسی كه از طرف دیگری كاری را اداره میكند، است و نیز به معنای واسطهی داد و ستد و نماینده، به كار رفته است. (8)معادل این واژه در عربی، كلمهی عامل است كه اصطلاح رایجی است كه بر مسئولان حكومتی اطلاق میشود. (9)
نظام:
این كلمه در واژه نامه به معنای نظم دادن، به رشته كشیدن، (10) رژیم و حكومت (11) به كار رفته است.و در اصطلاح سیاسی، عبارت است از مجموعهی متغیرهای وابسته به یكدیگر كه هر گونه تغییر در هر یك از عناصر متشكلهی آن به سایر بخشها نیز سرایت مینماید و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. (12) نظام سیاسی اسلام را عبارت از مجموعهی به هم پیوستهای از فعالیتهای سیاسی دانستهاند كه شمار بزرگی از كارگزاران، با هدف خاص، انجام آنها را تعهد كردهاند... این عناصر ساختاری نظام سیاسی اسلام است. نوعی روابط تعریف شده بین ساختارهای موجود در درون نظام كاركردها یا كار ویژههای نظام اسلامی هستند. (13)
ب) اخلاق كارگزاران در نظام اسلامی در دیدگاه امام خمینی رحمةالله علیه
مبانی اخلاق كارگزاران در نظام اسلامی
مبانی اخلاق، عامتر از اخلاق كارگزاران است، امّا در خصوص كارگزاران از آنجا اهمیت مییابد كه آنان حلقهی ارتباط و پیوند افراد اجتماع هستند و چون نخ تسبیح افراد اجتماع را به هم گره میزنند. امام خمینی رحمةالله علیه میفرمایند:متصدیان امور... اگر تقوا نداشته باشند، این به همهی كشور سرایت میكند. (14)
اختیار
انسان در مكتب اسلام، موجودی است مختار، از این رو مسألهی اخلاق قابل طرح است؛ چرا كه اگر انسان موجودی مجبور و بدون اختیار بود، دیگر رعایت اصول اخلاقی برای او یا امكان پذیر نبود و یا به صورت فطری و طبیعی، موجودی اخلاقی بود كه دیگر در قبال انجام افعال اخلاقی مستحق تحسین نمیشد. امام خمینی رحمةالله علیه در مورد این جملهی علمای اخلاق كه گفتهاند: «حالت و خُلق نفس گاهی در انسان طبیعی است»، میفرمایند:مقصود از طبیعی بودن و فطری بودن خلقی آن نیست كه ذاتی غیرقابل تغییر است، بلكه جمیع ملكات و اخلاق نفسانیه تا نفس در این عالم حركت و تغیر است و در تحت تصرف زمان و تجدّد واقع است و دارای هیولی و قوه است قابل تغییر است. (15)
پس اخلاق بر مبنای اختیار انسان استوار است و اگر انسان، مختار نباشد، اخلاق نیز قابل طرح نیست.
حسن و قبح ذاتی افعال
زمانی اخلاق معنا دارد كه افعال، حُسن و قبح ذاتی داشته باشد؛ یعنی برخی افعال و چیزها ذاتاً زیبایی و حُسن داشته باشند و برخی دیگر، ذاتاً زشتی و قبح، تا بتوان اصول كلی اخلاق را بر آنها مترتب ساخت. اگر گفته شود حسن و قبح همگانی نیست، بلكه امری نسبی است، اخلاق نیز امری نسبی میشود، اما همان گونه كه از سخنان علمای اخلاق از جمله كانت پیدا است، اصول اخلاقی، مطلق است و در وجدان آدمی یا فطرت او وجود دارد و از این رو، عامل و فاعل فعل اخلاقی مورد تحسین بشر قرار میگیرد. بنابراین، افعال اخلاقی، حسن ذاتی دارند و هر انسان اگر به وجدان و فطرت خود مراجعه كند آن را درك خواهد نمود.اعتقاد به مبدأ و معاد
انسان فطرتاً تمایل به اصول اخلاقی دارد، اما در مقابل، غرایز حیوانی نیز در او فعال است و همیشه در درون انسان بین این دو بعد، تعارض و تصادم وجود دارد. فقط زمانی كه انسان به ماهیت از اویی و به سوی اویی معتقد شود، رعایت اصول اخلاقی برای او راحت میشود و امور اخلاقی به سادگی از او سر میزند. امام خمینی رحمةالله علیه در این مورد میفرماید:باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در كسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد. (16)
قران كریم مطلوب نهایی را فلاح، سعادت و فوز معرفی میكند. اگر انسان درك كند كه پاداش ایثار، از خود گذشتگی، تقوا و رعایت دیگر اصول اخلاقی، فلاح و سعادت حقیقی او است و خداوند اجر او را ضایع نخواهد كرد، به راحتی به اصول اخلاقی عمل خواهد كرد.
اعتقاد به تأثیر انسان در سرنوشت خود
انسان باید معتقد باشد كه تنها خود او سرنوشت خود تأثیر گذار است و هیچ عامل دیگری در تقدیر و سرنوشت او مؤثر نیست. قرآن میفرماید:خداوند سرنوشت هیچ قوم و امتی را تغییر نمیدهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند. (17)
شاعر شهید سید اسماعیل بلخی میسراید:
خدا آن ملتی را سروری داد *** كه تقدیرش به دست خویش بنوشت
به آن ملت سرو كاری ندارد *** كه گندم را برای دیگران كشت (18)
در این صورت، انسان برای تغییر سرنوشت خود تلاش خواهد كرد و به اصول اخلاقی برای كسب سروری پایبند خواهد بود.
مهمترین اصول اخلاقی كارگزاران نظام اسلامی
تقوا
تقوا به معنای حفظ كردن، پرهیز كردن و ترسیدن است و در زبان قرآن، به معنای ترسیدن و حفظ كردن نفس از سقوط در مخالفت با اوامر و نواهی خداوند است. منشأ اصلی سعادت انسان، ایمان به خدا و اطاعت از اوامر و نواهی او است و تقوا، ترسیدن از مخالفت اوامر و نواهی الهی است. میزان تقوای انسان نشانگر میزان ایمان او است.آیت الله مصباح یزدی میگوید:
تنها ارزش اخلاقی مطلق در قرآن، تقوا است. (19)
تقوا برای هر فرد لازم و ضروری است و اگر انسان در زندگی تقوا نداشته باشد، به فساد و تباهی كشیده میشود و از سعادت و فلاح باز میماند، اما این مسأله در كارگزاران نظام اسلامی ضرورت بسیار بالاتری دارد؛ چرا كه آنها قدرت را در دست دارند و ممكن است مفسدههای بزرگ و همگانی به بار آورند. امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:
تقوا برای همه لازم است و برای كسانی كه متصدی امور كشور هستند، لازمتر است... اینهایی كه در رأس امورند، اگر تقوا نداشته باشند، این به همهی كشور سرایت میكند، همهی كشور را یك وقت - خدای نخواسته - به باد میدهد و لهذا برای آنها اهمیت تقوا بسیار بیشتر است تا برای اشخاص. (20)
عدالت
عدالت یكی از اركان مهم اخلاق اسلامی و در نظامهای الهی تا بدان جا اهمیت دارد كه قرآن كریم یكی از اهداف اصلی بعثت انبیای الهی را اقامهی قسط و عدالت دانسته است. (21) عدالت در شریعت اسلام مورد تأكید فراوان قرار گرفته است و شرط ضروری شهادت، قضاوت، امامت و... دانسته شده است، ولی مهمترین كاربرد آن در روابط اجتماعی و به خصوص در مورد كارگزاران نظام اسلامی است. هرگاه در طول تاریخ، كارگزاران نظام اسلامی به ظلم اسلامی به ظلم و بیعدالتی روی آوردهاند، در برابر قیامهای مردمی قرار گرفتهاند؛ یعنی عدالت یكی از خواستهها و نهادههای نظام اسلامی است.امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:
اسلام، خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضیاش هم معتبر است كه عادل باشد... امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جمعهاش هم باید عادل باشد. از ذات مقدس كبریا گرفته تا آن اخر زمامدار باید عادل باشد. ولاتشان هم باید عادل باشند... اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است كه دارید میبینید. (22)
امانتداری
امانتداری از اصول پراهمیت اخلاق اسلامی است. البته همان طور كه اشاره شد، اصول اخلاقی، اصولی فطری هستند كه وقتی انسان به وجدان و ضمیر خود مراجعه میكند، آنها را مییابد. لذا، فاعل فعل اخلاقی مورد تحسین قرار میگیرد و چون اسلام دینی مبتنی بر فطرت است، براصول اخلاقی تأكید میكند. مثلاً قرآن كریم به ادای امانت دستور میدهد (23) و آن را یكی از صفات پیامبران (24) و مؤمنان ذكر میكند. (25) در روایات نیز به امانتداری تأكید زیادی شده كه فقط به دو نكته اشاره میگردد. اول این كه در روایات معصومین علیهم السلام، امانتداری، معیار دین معرفی شده است، چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:كسی كه امانت دار نیست، دین ندارد. (26)
امام صادق علیه السلام فرمود:
به طول ركوع مردم نگاه نكنید؛ زیرا ممكن است این كار برای آنان به صورت عادت در آمده كه وحشت دارند از ترك آن، بلكه نگاه كنید به راستگویی و امانت داری آنها. (27)
دوم این كه امانت داری در زبان روایات واجب مطلق دانسته شده و مانند برخی واجبات و محرمات دیگر استثنا پذیر نیست، چنانچه در باب حرمت غیبت گفته شده است: غیبت متجاهر به فسق حرام نیست، اما ادای امانت به نیكوكار و بدكار فرق نمیكند. بر انسان واجب است امانت بدكار را نیز به او برگرداند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
در سه چیز رخصتی وجود ندارد: اول ادای امانت به نیكوكار و بدكار، وفای به عهد به نیكوكار و بدكار و سوم احسان به پدر و مادر. چه نیكوكار باشند و چه بدكار. (28)
كارگزاران و مسئولین نظام سیاسی اسلام، اُمنا و نمایندگان مردم هستند كه امانت بزرگی چون قوانین اسلامی، سرنوشت مردم و سرمایههای مختلف جامعه به دست آنها سپرده شده است و باید به خوبی از آنها حفاظت و پاسداری نمایند و نگذارند كه از آنها استفادهی ناروا شود. امام خمینی رحمةالله علیه در موارد مختلفی مسأله امانتداری را مورد تأكید قرار دادهاند. در یك مورد حكومت جمهوری اسلامی را امانت الهی دانستهاند كه مسئولان نظام آن را دریافت كردهاند و باید از آن حفاظت كنند و به نسل آینده تحویل دهند (29) و در مورد دیگر میفرماید:
هركس در هرجا هست و هر جا خدمت میكند، یكی از اموری كه بسیار برای او لازم است؛ امانت است؛ امین باید باشد، اگر خدای نخواسته در یك گروهی، اشخاص غیر امین و اشخاص خائن پیدا بشود، یك وقت میفهمیم كه تمام آن گروه را اینها به بدنامی كشیدند یا به فساد. از امور لازم امانت است در امور. (30)
تواضع
یكی از اصول مهم اخلاقی كارگزاران نظام اسلامی، تواضع و فروتنی است؛ زیرا کسی در ساختار قدرت سیاسی قرار میگیرد كه هم خود احساس توانمندی بیشتر كند و هم دیگران او را از مردم عادی مقتدرتر پندارند و اگر او در چنین شرایطی تواضع و فروتنی از خود نشان دهد، بسیار پسندیده خواهد بود، چنانچه شاعر میگوید:
تواضع ز گردن فرازان نكوست *** گدا گر تواضع كند، خوی اوست
تواضع كارگزاران، دارای آثار بیرونی و درونی است.
الف) اثر درونی:
نفس اماره به سوء همیشه انسان را به سوی خودخواهی و تكبر فرا میخواند، به خصوص زمانی كه انسان قدرتی فراتر از دیگران پیدا میكند، مثل آن كه هنگامی كه فرد به عنوان یك كارگزار به یك مقام دولتی دست مییابد، زمینهی فساد و گرفتار شدن به رذیلهی اخلاقی تكبر و خود خواهی فراهمتر است، چنانچه گفته شده قدرت فسادآور است. اگر كارگزاران سعی كنند با توضع و فروتنی با مردم برخورد كنند و این روحیه را در خود با تمرین و تلاش تقویت نمایند، از دام تكبر و خودخواهی رها شده و قلب آنان از این آلودگی پالایش مییابد.ب) اثر بیرونی:
اثر بیرونی تواضع و فروتنی كارگزار، محبوبیت است؛ یعنی نتیجهی تواضع او آن است كه مردم نیز به حمایت از او برخاسته و با او همكاری خواهند نمود و او فردی محبوب و دوست داشتنی در بین مردم خواهد بود و نتیجهی این محبوبیت و دلگرمی مردم، دوام و بقای دولت و شوكت او خواهد بود. امام خمینی رحمةالله علیه به موضوع این گونه میپردازد:تو با تواضع دل مردم رافتح كن، دل كه پیش تو آمد، آثار خود را ظاهر میكند، و اگر قلوب از تو برگشت، آثار آن برخلاف مطلوب تو است. (31)
در باب منشأ پیدایش تواضع، امام بزرگوار میفرماید:
خداخواهی، سعهی صدر آورد و سعهی صدر، تواضع و عزّت نفس آورد. (32)
قرآن كریم در مورد رسول اكرم صلی الله علیه وآله و سلم میفرماید:
به (بركت) رحمت الهی در برابر آنان [مردم] نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از اطراف تو پراكنده میشدند، پس آنها را ببخش و با آنان مشورت كن در كارها. (33)
اصل انتقادپذیری
از اصول اخلاقی كارگزاران نظام اسلامی، انتقادپذیری است. امامان معصوم علیهم السلام در عین این كه از خطا و گناه محفوظ بودند، ولی برای آموزش به دیگران و نیز اهمیت دادن به دیگران آنها را تشویق به انتقاد از ایشان میكردند.امام صادق علیه السلام میفرماید:
دوستترین برادران من كسی است كه عیوبم را به من تذكر دهد. (34)
البته منظور از انتقاد و پذیرش آن، اصلاح است؛ یعنی افراد اجتماع در نظام اسلامی موظف هستند به منظور اصلاح امور، اشكالات كار مسئولان را بازگو نمایند و مسئولان نیز موظف هستند كه به آن انتقادات گوش دهند و در صدد اصلاح برآیند و بر طبق «المومن مرآت المؤمن» باشند، نه براساس دشمنی و تخریب یكدیگر.
به عقیده امام خمینی رحمةالله علیه روزنامهها كه افكار عمومی را منعكس میكنند و به انتقاد میپردازند، نباید با كسی دشمنی داشته باشند، بلكه باید كار آنها حالت ارشاد داشته باشد؛ زیرا انتقاد در یك جامعه، لازم و باعث پیشرفت و اصلاح میشود؛ سرتاپای انسان عیب است و باید عیبها را گفت و انتقادات را كرد. تا جامعه اصلاح بشود. (35)
ایشان میفرماید:
مهم در همهی افراد و خصوصاً شما آقایان كه در مجلس هستید و مجلس مبدأ همهی چیزهایی است كه در كشور واقع میشود، مهم این است كه در مقام بیان مسائل و ردّ مسائل، انتقاد و تكذیب به آن جا نرسد كه قوهی عقلیه كنار و با قوهی غضبیه انسان وارد میدان بشود. اگر یك كسی هم فرض كنید از زبانش یك مطلبی بر خلاف شما صادر شد، شما بروید و مطلب را منطقی صحبت كنید، با داد و فریاد و... حرف زشت زدن كار درست نمیشود. (36)
عفو و احسان
عفو گذشت و بالاتر از آن، احسان و نیكویی با آنهایی كه از آنها بدی دیده شده، یكی از سجیههای اخلاقی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بوده است. امام سجاد علیه السلام در دعای مكارم الاخلاق میفرماید:خدایا! مرا برانگیز كه خیرخواه باشم، كسی را كه به من خیانت كرده است و جزا و پاداش دهم، كسی را كه مرا ترك كرده و بذل و بخشش كنم، به كسی كه مرا از بذل و بخشش محروم ساخته و صلهی رحم كنم، با كسی كه از من بریده و ذكر خیر كسی را كنم، كه مرا غیبتی كرده است و از كار خوب تشكر كنم و از بدی چشم بپوشم.
این یك مرحله بالاتر از گذشت است؛ زیرا گذشت آن است كه جواب بدی را به بدی ندهد، اما سیرهی امامان معصوم آن بوده كه بدی را با احسان پاسخ میگفتند. امام خمینی رحمةالله علیه كه سكّاندار نظام اسلامی در ایران بودند و عملاً با مشكلات نظام اسلامی دست و پنجه نرم میكردند، چنین میفرمایند:
از عموم ملت عظیم الشأن و خصوص دولت مردان میخواهم كه از تجربهی تلخی كه از اختلاف بعد از اتحاد اول پیروزی كه در ماههای اخیر به اوج خود رسید و روزگار را بر همه تاریك و تلخ كرد، عبرت بگیرند و بر آن باشند كه مدتی هم تجربهی برادری و اتحاد را به كار برند و با محبت و رحمت، همكاری و همفكری را اگر چه با تكلّف هم باشد، پیشهی خود قرار دهند و به كمك هم برای ساختن كشور بشتابند و نسبت به یكدیگر با عفو و اغماض رفتار نمایند. اگر خدای نخواسته از آن بد دیدند، فرصت فراوان است و میدان باز، ولی مطمئن باشند كه وعدهی خداوند متعال بر آن است كه اخوت ایمانی و دوستی و محبت با یكدیگر موجب نجات است. (37)
اعتراف به گناه واشتباه
یكی از سجایای اخلاقی، اعتراف به گناه و اشتباه است. در باب گناهان، انسان باید فقط در مقام خلوت خود با خدایش اعتراف و توبه نماید و نباید در حضور مردم به آن اعتراف نماید تا آبرو و اعتبارش در نزد مردم از بین برود، اما در باب اشتباهات در تصمیم گیری یا خطای علمی باید صریحاً اعتراف نماید و نباید تحت فشار غریزهی خودخواهی و تكبر، بر آن سرپوش گذارد و در صدد اصلاح و جبران آن بر نیاید. اگر كارگزار نظام اسلامی از روحیهی تكبر و خودخواهی پیروی كرده و خطای تصمیم گیری و طرح ریزی خود را توجیه كند و به آن ادامه دهد، آن طرح و برنامه، چیزی جز ضرر و زیان عاید نظام اسلامی نخواهد كرد و اگر مردم متوجه این خطا و توجیه او شوند، او را رها خواهند كرد. امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:یك مطلبی را كه میگویید، چنانچه خطایش را فهمیدید، حاضرید به این كه بگویید من خطا كردم، اشتباه كردم یا همان خطا را میخواهید تا آخر به پیش ببرید؟ از مفاسدی كه دیكتاتوری دارد و دیكتاتور مبتلا به آن هست، این است كه یك مطلبی را كه القاء میكند، بعدش نمیتواند، قدرت ندارد بر خودش كه این مطلبی كه القاء كرده است، اگر خلاف مصلحت است... نمیتواند كه از قولش برگردد. میگوید: گفتم، و باید بشود. (38)
احتیاط و مواظبت بیت المال
یكی از سیرههای اخلاقی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمهی علیهم السلام، احتیاط در امر بیت المال بوده است. رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از پیروزی در یكی از جنگها دستور داد هر كه هرچه از غنایم جنگی در دست دارد، بیاورد. مردی مقداری نخ در دست داشت؛ عرض كرد یا رسول الله من میتوانم با این نخ كه از غنایم است، پالان شترم را اصلاح كنم؟ حضرت فرمود:من سهم خودم را به شما بخشیدم، ولی با سهم دیگران چه میكنید؟ (39)
یكی از مصیبتهایی كه در دورهی عثمان بر جامعهی اسلامی وارد شد، استفادهی ناروا از بیت المال بود. امام علی علیه السلام در مورد او فرمود:
تا آن كه سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد كرده بود و همواره بین دستشویی و آشپزخانه سرگردان بود. و خویشاوندان پدری او از بنی امیه به پا خاستند و با او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتران گرسنهای كه به جان گیاه بهاری افتند. عثمان آن قدر اسراف كرد كه ریسمان بافتهی او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت و شكم بارگی او نابودش ساخت. (40)
از این بیان امیرالمؤمنین علیه السلام به خوبی فهمیده میشود كه نتیجهی سوء استفاده از بیت المال توسط كارگزاران نظام اسلامی، قیام و شورش مردم و سقوط نظام است.
امام خمینی رحمةالله علیه در باب نحوه استفاده از بیت المال میفرماید:
تصرفهایی كه در بیت المال میكنیم، باید بعد حساب بدهیم؛ چرا؟ زیاده روی شده باشد، مجازات دارد... حكومتهای اسلامی باید بیت المال مسلمین را برای جلال و جبروت خودشان صرف نكنند، بیت المال مسلمین صرف آن چیزی بشود كه برای مسلمین است... مقاماتی كه هستند ملاحظه كنند كه به اندازهی ضرورت مشاور بگیرند، به اندازهی ضرورت خدمت گزار بگیرد. (41)
ساده زیستی
یكی از اصول اخلاقی بسیار مهم، ساده زیستی و دوری از تجملات است. این سجیه در خصوص كارگزاران و مدیران نظام اسلامی و به ویژه مدیران طراز اول، بسیار مهمتر از دیگران است. در سیرهی رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام به روشنی میبینیم كه آن بزرگواران چگونه سادگی و بیتكلفی را در زندگی داشتهاند. امام خمینی رحمةالله علیه در بیان سیرهی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید:در حالی كه خلیفه است، میخواهد نماز جمعه بخواند، لباس زیادی ندارد، میرود بالای منبر آن لباس كه دارد حركت میدهد - به حسب نقل - تا خشك بشود دو تا لباس ندارد یك كفشی را كه خودش وصله میكرده است، كفاشی میكرده است ازش میپرسند حضرت میفرماید كه این كفش به نظر شما چقدر ارزش دارد؟ میگویند هیچ. میگوید كه «امارت بر شما هم، خلافت هم در نظر من مثل این كفش و پایینتر از این كفش است. مگر این كه اقامه عدالت كنم». (42)
امام رحمةالله علیه در توصیه به ساده زیستی و توجه مسئولان به این امر میفرماید:
از اهم مسائلی كه باید تذكر بدهم، مسألهای است كه به همهی روحانیت و دست اندركاران كشور مربوط میشود و همیشه نگران آن هستم كه مبادا این مردمی كه همه چیزشان را فدا كردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطهی اعمال ما از ما نگران بشوند؛ زیرا آن چیزی كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطهی آن دنبال ما و شما آمدهاند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را به پا كردند و طاغوت را از میان بردند، كیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته مردم ببینند كه آقایان وضع خودشان را تغییر دادهاند، عمارت درست كردهاند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست و آن چیزی را كه نسبت به روحانیت در دلشان بوده است، از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان. (43)
اخلاص
یكی دیگر از اصول بسیار مهم اخلاقی، اخلاص است. اگر عملی در بعد مادی بسیار مهم و بزرگ باشد، ولی اخلاص در آن نباشد، ارزش ندارد.امام خمینی رحمةالله علیه تعریف اخلاص را از زبان خواجه عبدالله انصاری این گونه نقل میفرماید:
الإخلاص تصفیة العمل من كلّ شوب. (44)
واز شیخ بهایی چنین نقل میفرماید:
تنزیه العمل أن یكون لغیر الله فیه نصیب. (45)
یعنی عملی مخلصانه است كه از هرگونه آمیختگی و خلط دور باشد و برای غیر خدا در آن نصیب نباشد، به عبارت دیگر عمل فقط برای كسب رضای خداوند انجام گرفته باشد. در حقیقت اگر همین یك اصل از اصول اخلاقی در زندگی كاملاً رعایت گردد، بسیاری از مشكلات حل خواهد شد؛ چرا كه اگر كارها با اخلاص كامل انجام گیرد. در آن رضای نفس مطرح نیست؛ تا كبر و خودخواهی در آن باشد، در آن اختلاس و سود مادی منظور نبوده است و چون به عنوان وظیفه و برای خدا انجام شده، از مردم نه چشم داشت پاداش دارند و نه بر آنها منّت.
پرهیز از كم كاری
یكی دیگر از اصولی كه كارگزاران نظام اسلامی باید آن را مورد توجه قرار دهند، دوری و پرهیز از كم كاری است. متأسفانه یكی از گرفتاریهای شایع در ادارات و نظام كارمندی معضل كم كاری است. در اكثر ادارات كشورهای جهان سوم، صفوف طولانی مراجعه كنندگان به چشم میخورد، در حالی كه اگر صف را دنبال كرده، به مسئول مربوط برسی، میبینی كه او خیال راحت گوشی تلفن در دستش است و با دوستانش صحبت میكند. امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:اگر همهی قشرهای مملكت به این فكر باشند كه الآن مملكت اسلامی است و باید همان طوری كه دستور اسلام است، عمل بكنند، كم كاری در كاری كه باید كار بكنند، نداشته باشند، انحراف نباشد در كار، با صداقت، با امانت با توجه به خدا عمل بكنند. (46)
این جانب تحمّل تعطیل حكم خدا را ندارم؛ اگر كم كاری شود، خود همان گونه كه در چند مورد اقدام كردهام، مستقیماً اقدام مینمایم. (47)
امروز دعوت به بیكاری و كم كاری و دعوت به اعتصاب، خیانت به این كشور است و خیانت به جمهوری اسلامی. (48)
نتیجه
با توجه به نظریهی تحلیل سیستمی، نظام اسلامی سیستمی است متشكل از عناصر به هم پیوسته و مرتبط كه باید هماهنگ كار كنند، و كار هر عنصر از كارگزاران، نهادها و سازمانهای آن بر كل سیستم تأثیرگذار خواهد بود. در درون این سیستم یك سری نهاده و خواسته وجود دارد كه باید بر طبق اصول اخلاقی اسلامی کار ویژههای خود را عملی سازند که اگر کار ویژهها به خوبی و با رعایت اصول اخلاقی انجام گیرند، در محیط داخلی مورد تشویق و تحسین قرار گرفته و نظامی سیاسی با پشتوانهی مردمی شكل خواهد گرفت، كه با همكاری و حمایت مردم برنامههای خود را پیش برده و محیط خارجی و بین المللی نیز توفیق زیادی در تحمیل خواستههای خود بر چنین نظامی را نخواهد داشت، اما اگر سیستم به خواستهها و نهادههای نظام اسلامی توجه نكرده و اصول اخلاقی را زیر پا گذاشتند، و كار ویژههای سیستم، آمیخته با ریاكاری، دغل بازی، كم كاری، تكبر، بیعدالتی و حیف و میل بیت المال شد، محیط داخلی عكس العمل منفی از خود بروز خواهد داد و از نظام حاكم خواهد برید، چنانچه حضرت علی علیه السلام فرمود: عمل عثمان او را نابود كرد و مردم را علیه او شوراند.این نتیجهی طبیعی عملكرد هر نظام است كه اگر به اصول ارزشی محیطش توجه نكند، سرانجامی جز سقوط نخواهند داشت، چنانچه نظام شاهنشاهی ایران سقوط كرد. امام خمینی رحمةالله علیه نیز مكرر به این نكته اشاره فرمود كه اگر مسئولان نظام به اصول اخلاقی توجه نكنند، اقبال مردم از آنها برداشته شده و نتیجهی آن سقوط و شكست اسلام و جمهوری اسلامی خواهد بود و در یك مورد فرمود:
تو با تواضع دل مردم را فتح كن، دل كه پیش تو آمد، آثار خود را ظاهر میكند. (49)
پیشنهاد و راه حل
معضل رعایت نشدن اصول اخلاقی در میان كارگزاران نظام، عامل اصلی عقب ماندگیها، اختلافات و جدایی مردم از نظام است. برای حل این معضل، رعایت و توجه به سه اصل بسیار ضروری به نظر میرسد.1. اصل گزینش با معیار صحیح
گزینش كارگزاران باید بر اساس معیارهایی باشد كه اسلام برای ما معرفی كرده است و حداقل دو شرط در آن باید مورد توجه قرار گیرد:الف) كارگزاران باید مؤمن و صالح باشند، یعنی از میان افراد با ایمان و پاك انتخاب گردند و از گزینش افراد غیر امین و فاسد خودداری گردد.
ب) تخصص و تجربه داشته باشند. تنها داشتن ایمان و صلاحیت معنوی و اخلاقی كافی نیست، بلكه باید كارگزاران در كاری كه به آنها محول میشود تخصص یا تجربهی كافی داشته باشند، تا بتوانند از عهدهی انجام آن وظایف به خوبی برآیند، اما متأسفانه امروزه در اكثر جوامع كارگزاران با این معیارها برگزیده نمیشوند، بلكه بر اساس دوستیها و رابطهها گزینش میشوند.
2. اصل نظارت و آزمایش
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نامهی 53 نهج البلاغه به مالك اشتر نخعی دستور میدهد كه افرادی را كه برتر از دیگرانند برای كارگزاری برگزین و سپس آنها را امتحان و آزمایش كن و بر كار آنان نظارت داشته باش و جاسوسان راستگو و وفاپیشه برآنان بگمار، كه مراقبت و بازرسی پنهانی تو از كار آنان سبب امانت داری، و مهربانی با رعیت خواهد شد. (50)بسیاری قبل از آن كه به قدرت برسند، آدمهای خوبی به نظر میرسند، ولی همین كه دستشان به جایی رسید، ممكن است منحرف شوند و خیانت كنند، لذا نظارت و امتحان همیشه لازم است.
3. اصل پاكسازی
اگر كارگزاران با معیارهای مذكور گزینش شدند، اما پس از مدتی در اثر اختبار وآزمایش معلوم شد كه افرادی غیر امین و خیانت كار هستند، باید با قاطعیت، نظام اسلامی را از وجود آنان پاكسازی كرد. امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:مسأله پاكسازی و بازسازی وزارتخانهها و ادارات یك امر ضروری بوده است، برای این كه در رژیم سابق، اشخاص بسیاری در این وزارتخانهها در این ادارات بودند كه آنها لیاقت این مسائل را نداشتند. (51)
و در مورد دیگر میفرماید:
آقای كنی در وزارت كشور هستند، ایشان آن وزارتخانه را ببیند چه جوری است وضعش، و اصلاحش بكنند، یك كسی دیگر هم كه در وزارتخانهی دیگری است، باز آن هم دنبال این بگردد و اصلاح بكند اینان را. (52)
پینوشتها:
1. ر. ك: لسان العرب، ص 86 - 88.
2.ر.ك: تاج العروس، ج 13، ص 124.
3. عیون الحكم و المواعظ، ص 228.
4. شرح چهل حدیث، ص 510.
5. ر.ك: گفتار فلسفی «اخلاق»، ص 19.
6. فلسفهی اخلاق، ص 16.
7. همان، ص 199.
8. فرهنگ عمید، واژهی كارگزار.
9. اخلاق كارگزاران از چشم انداز امام علی علیه السلام، ص 14.
10. ر.ك: فرهنگ عمید، ص 1163.
11. ر.ك: فرهنگ اصطلاحات معاصر عربی - فارسی، ص 571.
12. ر.ك: اصول سیاست خارجی، ص 29.
13. ر.ك: نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص 15.
14. صحیفه امام، ج 17، ص 123.
15. شرح چهل حدیث، ص 510.
16. صحیفه امام، ج 3، ص 322.
17. ر.ك: رعد (13): 11.
18. دیوان اشعار.
19. اخلاق در قرآن، ص 57.
20. صحیفه امام، ج 17، ص 122 - 123.
21. ر.ك: حدید (57): 25.
22. صحیفه امام، ج 3، ص 304.
23. ر.ك: نساء (4): 58.
24. ر.ك: شعراء (26): 107، 125، 143، 163، 178؛ اعراف (7): 68؛ دخان (44): 18؛ قصص (28): 26.
25. ر.ك: مؤمنون (23): 8.
26. بحارالانوار، ج 72، ص96، ح 20.
27. الكافی، ج 2، ص105، ح 12.
28. بحارالانوار، ج 72، ص 92، ح 2.
29. ر.ك: صحیفه امام، ج 9، ص 383؛ ج 12، ص 417.
30. صحیفه امام، ج 17، ص 238.
31. شرح چهل حدیث، ص 86.
32. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 337.
33. ر.ك: آل عمران (3): 159.
34. الكافی، ج 2، ص 638، ح 5.
35. ر.ك: صحیفه امام، ج 14، ص 401.
36. صحیفه امام، ج 14، ص 368.
37. همان، ص 217.
38. همان، ص 92.
39. سیره ابن هشام، ج 4، ص 135.
40. نهج البلاغه، ص 47.
41. صحیفه امام، ج 19، ص 374-375.
42. همان، ج 20، ص 494.
43. همان، ج 19، ص 317.
44. شرح چهل حدیث، ص 328.
45. همان.
46. صحیفه امام، ج 9، ص 143.
47. همان، ج 21، ص 242.
48. همان، ج 14، ص 46.
49. شرح چهل حدیث، ص 86.
50. ر.ك: ترجمه نهج البلاغه، ص577 - 579.
51. صحیفه امام، ج 16، ص 473.
52. همان، ج 12، ص 415.
قرآن كریم.
1. اخلاق در قرآن، علی شیروانی، انتشارات پارسیان، قم، چاپ اول، 1377.
2. اخلاق كارگزاران از چشم انداز امام علی علیه السلام، علی اكبر ذاكری، انتشارات مؤسسه فرهنگی اندیشه، چاپ اول، 1381.
3. اصول سیاست خارجی، سید عبدالعلی قوام، انتشارات سمت، تهران، چاپ هفتم، 1380.
4. بحارالانوار، محمد تقی مجلسی، انتشارات دارالوفاء، بیروت، چاپ دوم.
5. تاج العروس، محب الدین زبیدی، انتشارات دارالفكر، بیروت، 1414 ق.
6. ترجمه نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات قم، قم، چاپ اول، 1379.
7. السیرة النبویة، ابن هاشم، منشورات مصطفوی، قم.
8. شرح چهل حدیث، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1375.
9. شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1377.
10. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1379.
11. عیون الحكم و المواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، دارالحدیث، چاپ اول.
12. فرهنگ اصطلاحات معاصر عربی - فارسی، نجفعلی میرزایی، انتشارات دارالثقلین، قم، چاپ اول، 1379.
13. فرهنگ عمید، حسن عمید، چاپ شهر، تهران، 1363.
14. فلسفه اخلاق، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، چاپ بیست و هفتم، 1384.
15. الكافی، محمدبن یعقوب كلینی، دارالكتب الاسلامیه، چاپ پنجم، تهران، 1363.
16. گفتار فلسفی «اخلاق»، محمدتقی فلسفی، نشر معارف اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1336.
17. لسان العرب، ابن منظور، انتشارات دار صادر، بیروت، چاپ هشتم، 1424 ق.
18. نظام سیاسی و دولت در اسلام، داود فیرحی، انتشارات سمت، تهران، چاپ سوم، 1384.
منبع مقاله:
سُها، نادر؛ (1389)، مجموعه مقالات برگزیده همایش اندیشههای اخلاقی - عرفانی امام خمینی (رحمة الله علیه)، تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمة الله علیه))- چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}