مقام حضرت مهدی (عج) در وادی السلام
بزرگ ترین گورستان در جهان اسلام، قبرستان وادی السلام در نجف اشرف می باشد. این گورستان علاوه بر وسعت، از لحاظ قدمت نیز کهن ترین گورستان جهان می باشد. وجود مقام هود و صالح وگنبد و بارگاه بر فراز قبر آن دو پیامبر عظیم الشأن و تصریح معصومان بر دفن آن ها در این مکان، از قدمت بسیار زایدی این مکان حکایت می کند.
نویسنده:علی اکبر مهدی پور
وادی السلام و پیشینه ی آن
بزرگ ترین گورستان در جهان اسلام، قبرستان وادی السلام در نجف اشرف می باشد. این گورستان علاوه بر وسعت، از لحاظ قدمت نیز کهن ترین گورستان جهان می باشد. وجود مقام هود و صالح وگنبد و بارگاه بر فراز قبر آن دو پیامبر عظیم الشأن و تصریح معصومان بر دفن آن ها در این مکان، (1) از قدمت بسیار زایدی این مکان حکایت می کند.
دفن آدم ابوالبشر و نوح پیامبر در نجف اشرف و در داخل ضریح امیرمؤمنان (علیه السلام)(2) دلیل روشنی است بر این که قدیمی ترین مقبره بر فراز کره ی خاکی در همین منطقه است.
بر اساس روایتی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، پیکر مقدس امیرمؤمنان درطرف قبله ی حضرت نوح و در محاذات سر و سینه ی او دفن شده است. (3)
مقام هود و صالح
از مقابر معلوم و مقام های مشهور د رنجف اشرف مقام هود و صالح می باشد که در اوایل وادی السلام قرار دارد.
کسی که از باب طوسی وارد وادی السلام می شود، چند قدمی که پیش می رود گنبد سبز زیبایی را در سمت راست راه خود می بیند که بر طاق آن نوشته شده: «مقام هود وصالح».
اولین سایبانی که بر فراز قبول مطهر هود و صالح ساخته شد، به فرمان سید بحرالعلوم (متوفای 1212 هـ.ق)بود؛ چنان که نخستین ضریح چوبی نیز توسط ایشان تهیه و نصب گردید. (4) آن گاه یکی از افراد خیر گنبد آن را با کاشی تزیین نمود.
به سال 1333 هـ.ق هنگامی که نیروهای انگلیسی به مدت 40 روز نجف اشرف را محاصره کردند، قبور مطهر هود و صالح را همانند بسیاری از امکان مقدسه ویران کردند و سنگ ارزشمندی را که در آن با خط کوفی «مقام هود و صالح» حک شده بود، به غارت بردند و آن جا را به تلی از سنگ و آجر مبدل ساختند.
گفته می شود که مقام هود و صالح قبلا در قسمت دیگری از وادی السلام اشتهار داشت، ولی سید بحرالعلوم این جا را به عنوان «مقام هود و صالح» اعلام کرد و دستور داد گنبد و بارگاهی بر فراز آن ساخته شود. (5) و تولیت آن را با «محمد علی قسام» جد اعلای تیره ی «آل قسام» قرار داد و برخی از زمین های زراعتی ناحیه ی «کفل» را برای آن جا وقف نمود. (6)
پس از رفع محاصره، بنای فعلی به سال 1337 هـ.ق در همان نقطه ای که سید بحرالعوم تعیین کرده بود، بنیاد گردید.
در ضمن وصایای امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است:
فادفنونی فی هذا الظهر فی قبر أخوی هود و صالح.
مرا در همین پشت - نجف- در قبر دو برادرم هود و صالح دفن کنید. (7)
آن چه مسلم است این است که مولای متقیان در کنار قبر آدم ونوح (علیه السلام) دفن شده است. چنان که امام صادق (علیه السلام) به آن تصریح فرموده (8) و زیارتنامه ی مخصوصی برای آن ها در حرم امیرالمؤمنان (علیه السلام) بیان فرموده (9) و برای هر یک از آن ها دو رکعت نماز زیارت مقرر فرموده است.(10)
در طول قرون و اعصار سه قبر در داخل ضریح مقدس امیر مؤمنان (علیه السلام) جدا از یکدیگر ظاهر و مشخص بوده، جنان که ابن بطوطه و برخی دیگر از جهانگردان آن را مشاهده نموده اند. (11)
روی این بیان، آن چعه در وصیت مولای متقیان «هود و صالح» به جای «آدم و نوح» آمده، احتمالا از باب تقیه و به منظور اخفای محل قبر می باشد.
در روایات مربوط به خروج سفیانی نیز از مقام هود(علیه السلام) نامی به میان آمده است:
سفیانی یک سپاه 130000 نفری به وسوی کوفه گسیل می دارد، در «روحا» و «فارق» فرود می آیند، سپس 60000 از آن ها حرکت کرده، در نخیله، در محل قبر هود (علیه السلام) فرود می آیند ودر روز عید تهاجم خود را آغاز می کنند.(12)
و در نقلی دیگر تعداد آن ها 80000 نفر آمده است. (13)
وادی السلام در عهد امیر مؤمنان(علیه السلام)
در احادیث فراوان آمده است که امیرمؤمنان(علیه السلام) در دوران اقامتش در کوفه به پشت کوفه تشریف می برد، در وادی السلام توقف می کرد و ساعت ها به راز و نیاز می پرداخت. (14) گاهی همراهان خسته می شدند، ولی حضرت هم چنان سرپا می ایستاد و مشغول مناجات بود، رخصت می طلبیدند که جامه ای پهن کنند تا مدتی استراحت فرماید، ولی قبول نمی کرد.(15)
نخستین کسی که در وادی السلام از اصحاب مدفون شد خباب بن ارت متوفای 37 هـ.ق بود که از سابقین در اسلام بود و ششمین فردی بود که اسلام را پذیرفت.(16) وی در جنگ بدر شرکت داشت، در جنگ های صفین و نهروان نیز در خدمت امیرمؤمنان بود. در دوران خلافت امیرالمؤمنان (علیه السلام) در کوفه در گذشت، مولای متقیان برپیکرش نماز خواند، در کنار قبرش حضور یافت و برایش طب مغفرت نمود.(17)
هنگامی که به حالت احتضار درآمد وصیت کرد که او را در پشت وفه دفن کنند، پس او را در «ثویه» در نزدیکی مسجد حنانه دفن کردند، سپس افراد دیگری چون: سهل بن حنیف، رشید هجری، عبدالله بن یقطر، جویریة بن مسهر عبدی، کمیل بن زیاد، عبدالملک لخمی و عبیدالله بن ابی اوفی در همان قطعه مدفون شدند، که قبر هیچ کدام به طور مشخص معلوم نیست، فقط اخیر برای کمیل بن زیاد گنبد و بارگاهی ساخته شده است.(18)
وادی السلام در شب معراج
امام صادق (علیه السلام) در یک حدیث طولانی از فضیلت مسجد کوفه سخن می گوید، راوی می پرسد:
آیا مسجد کوفه خیلی قدیمی است؟
امام(علیه السلام)می فرماید:
آری آن جا مصلای پیامبران بود، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در آن نماز خوانده است و آن هنگامی بود که جبرئیل اورا بر فراز براق به سوی بیت المقدس می برد، هنگامی که به «دارالسلام» در پشت کوفه رسیدند، عرضه داشت:
«ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این جا مسجد پدرت آدم و مصلای پیامبران می باشد، در این جا فرود ای و نماز بگزار»(19)
به نظ رمی رسد که در این حدیث شریف منظور از «دارالسلام» همان «وادی السلام» می باشد، زیرا:
اولا: تعبیر «و هو ظهر الکوفة؛ و آن همان پشت کوفه است»، بر آن دلالت می کند.
ثانیا: در برخی از نسخه های تفسیر عیاشی، به جای «دارالسلام»، «وادی السلام» بوده؛ لذا علامه مجلسی آن را «وادی السلام» ثبت کرده است.(20)
و اگر منظور از آن نجف اشرف باشد، طبعا «وادی السلام» را در بر می گیرد.
وادی السلام در عهد کهن
دفن شدن حضرت آدم (علیه السلام) در سرزمین مقدس نجف اشرف گواه روشنی بر قدمت این سرزمین می باشد و در احادیث فراوانی به آن اشاره شده، از جمله حدیث بسیار طولانی امام باقر (علیه السلام) در مورد تأسیس کعبه ی معظم می باشد که از قداست خاص این سرزمین حکایت می کند.
امام باقر (علیه السلام) در این حدیث نوارنی، از تأسیس کعبه در عهد حضرت آدم ابوالبشر توسط جبرئل (علیه السلام) به تفصیل سخن گفته، در پایان می فرماید:
خداوند به جبرئیل امینامر فرمود که چهار سنگ از چهار نقطه ی جهان برداشته، در چهار رکن کعبه قرار دهد:
1- سنگی از کوه صفا؛
2- سنگی از کوه مروه؛
3- سنگی از طور سینا؛
4- سنگی از «جبل السلام» وآن ظهر کوفه است. (21)
در اینجا منظور از «جبل السلام» همان وادی السلام است و یا نجف اشرف که شامل وادی السلام است.
از این حدیث رابطه یخاص کعبه و مولود کعبه نیز استفاده می شود. اگر ولادت با سعادت امیرمؤمنان در داخل عبه مایه ی شرف و قداست کعبه شده، چنان که امام صادق (علیه السلام) به آن تصریح کرده، در زیارت مأثور می فرماید: «السلام علیک یا من شرفت به مکة ومنی؛ سلام بر تو ای امیرمؤمنان، که مکه و منی از تو شرف و آبرو پیدا کرد»، (22) خاک و گل آن نیز از سنگ حرم امیرالمؤمنین به عزت و آبرو رسیده است.
وادی السلام در آستانه ی ظهور
مولای متقیان، امیرمؤمنان، حضرت علی (علیه السلام) به هنگام ترسیم خط سیر حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) در روزهای آغازین ظهور به سوی پایتخت دولت کریمه می فرماید:
کانی به قد عبر من وادی السلام الی مسجد السهلة، علی فرس مجل، (23) له شمراخ (24) یزهو، و یدعو، و یقول فی دعائه: لااله الا الله حقا حقا...
گویی او را با چشم خود می بینم که از «وادی السلام» عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش می درخشد و برق می زند، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه ای دارد و خدای را این گونه می خواند: لااله الاالله حقا حقا... (25)
وادی السلام در یوم الله رجعت
بازگشت گروهی از مؤمنان خالص وعده ای از منافقون فاجر پیش از رستاخیز به این جهان «رجعت» نامیده می شود.
اعتقاد به رجعت یکی از اعتقادات مسلم و تردید ناپذیر شیعه است، همه ی شیعیان امامیه در مورد رجعت اجماع کرده اند.(26) آیات فراوانی در احادیث پیشوایان به آن تفسیر شده(27)، احادیث بی شماری از پیشوایان معصوم در این رابطه وارد شده (28) که تعداد این احادیث خیلی بیش از تواتر (29) و ثبوت آن ضروریات مذهب شیعه است.(30)
اول کسی که از امانان نور در دوران رجعت بر می گردد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است، که با 75000 نفر از شیعیانش رجعت می کند.(31) در این رجعت هفتاد تن از شهدای کربلا نیز در محضر سالار شهیدان رجعت می کنند. (32)
دوران فرمانروایی امام حسین (علیه السلام)به قدری طولانی خواهد شد که ابروهایش روی دیدگانش می ریزد.(33)
بعد از امام حسین(علیه السلام) دوران فرمانروایی مولای متقیان امیرمؤمنان فرا میرسد، او نیز به مدت 44000 سال حکومت می کند.(34)
براساس روایات فراوان، امیرمؤمنان(علیه السلام) رجعت های مختلف و متعدد دارد.(35) یکی از این رجعت ها در عهد امام حسین (علیه السلام)(36) و یکی دیگر در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) خواهد بود.(37)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
هی کرة رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) فیکون ملکه فی کرته خمسین الف سنة، و یملک امیرالمؤمنین (علیه السلام) فی کرته أربعا و اربعین سنة.
منظور از آن (50000 سال در آیه ی 4 از سوره ی معارج) رجعت رسول خدا می باشد که مدت حکومت آن حضرت در رجعت 50000 سال است، و امیرالمؤمنان دردوران رجعتش 44000 سال فرمانروایی می کند.(38)
در روایات فراوان آمده است که به هنگام رجعت امیرمؤمنان (علیه السلام) همه ی پیامبران رجعت می کنند و تحت فرماندهی آن حضرت قرار می گیرند.(39)
در آن روز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرچم را به دست با کفایت امیرالمؤمنان می دهد، همه ی مخلوقات تحت فرماندهی آن حضرت قرار می گیرند. (40)
این دیدار شکوهمند رسول گرامی ومولای متقیان در سرزمین وادی السلام در بخشی بهنام«ثویه» رخ خواهد داد، چنان که رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (صلی الله علیه و آله وسلم) در تفسیر آیه ی 85 از سوره ی قصص می فرماید:
لا تنقضی الدنیا و لا تذهب حتی یجتمع رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بالثویة، فیلتقاین و یبنیان بالثویة مسجدا له اثنا عشر الف باب.
دنیا سپری می شود و به پایان نمی رسد؛ جز این که رسول خدا با امیرمؤمنان در سرزمین «ثویه» گرد می آیند، پس مسجدی در آن جا بنیاد می نهند که 12000 در دارد.(41)
علاوه بر تصریح علمای تاریخ بر این که «ثویه» بخشی از وادی السلام است، رسول گرامی اسلام با صراحت تمام از آن خبر داده، خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
أنت أخی، و میعاد ما بینی و بینک وادی السلام.
تو برادر من هستی، وعده ی دیدار من و شما در وادی السلام است. (42)
در همین رابطه حدیث دیگری شیخ مفید در کتاب «الاختصاص» از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که در آخرین فراز آن آمده است:
جبرئیل امین خطاب به رسول گرامی عرضه داشت:
موعدکم السلام.
وعده ی شما و علی بن ابی طالب با منافقان است در سرزمین «سلام» می باشد.
ابان بن تغلب پرسید که سرزمین سلام کجاست؟ امام (علیه السلام) فرمود:
یا ابان! السلام من ظهر الکوفة.
ای ابان سرزمین سلام بخشی از پشت کوفه است. (43)
از دیگر جلوه های زیبا ی وادی السلام در یوم الله رجعت، بازگشت 27 تن از یاران خاص حضرت بقیة الله (عج) در سرزمین وادی السلام است، چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
یخرج القائم (علیه السلام) من ظهر الکوفة سبعة و عشرین رجلا....؛
حضرت قائم (علیه السلام) تعداد 27 تن (از یاران خاص خود) را از پشت کوفه بیرون می آورد که 15 تن از آن ها از امت حضرت موسی(علیه السلام) است، 7 تن از آن ها اصحاب کهف می باشند، 5 نفر دیگر عبارتند از: یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه ی انصاری، مقدادو مالک اشتر. این 27 تن یاران حضرت قائم (عج) و فمراندهان امت به فرمان او می باشند.(44)
مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود در ضمن یک حدیث طولانی از امام صادق(علیه السلام) روایت می کند که شیعیان و دوستان امیرمؤمنان(علیه السلام) چگونه مورد عنایت حق تعالی قرار می گیرند، با جامعه های بهشتی پوشانیده می شوند، از نعمت های بهشتی برخوردار می شوند، در مجالس اهلبیت شرکت می کنند، به هنگام قیام حضرت مهدی(علیه السلام) خداوند منان آن ها را بر می انگیزاند، تا دسته دسته به یاری آن حضرت بشتابند و ندایش را لبیک گویند.
آن گاه درمقابل بیان این که از کجا برانگیخته می شوند، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: رسول خدا خطاب به امیرمؤمنان فرمود: «تو برادر من هستی، وعده ی دیدار من و شما در وادی السلام می باشد».(45)
وادی السلام از دیدگاه روایات
در احادیث فراوانی از قداست، عظمت و ویژگی های وادی السلام سخن رفته که به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
1- مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود از «حبةالعرنی»(46) روایت می کند که گفت: در محضر امیرمؤمنان در وادی السلام ایستاد و شروع به راز دل گفتن کرد و گویی با کسی سخن می گفت.
به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم، تا حوصله ام سررفت، باز هم ایستادم تا خسته شدم، بازهم آن قدر نشستم که حوصله ام سررفت. این بار ایستادم و عبایم را تا کردم و گفتم: ای امیرمؤمنان! از طول قیام شما من نگران شدم، ساعتی استراحت بفرمایید.
پس عبای خود را روی زمین پهن کردم تا بر روی آن بنشینند. فرمود:
یا حبة ان هو الا محادثة مؤمن و مؤانسته.
ای حبه این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمی باشد.
گفتم: آیا آن نها نیز با یکدیگر چنین گفت و گویی دارند؟ فرمود:
نعم، و لو کشف لک لرأیتهم حلقا حلقا محتبین یتحادثون.
آری، اگر پرده از مقابل دیدگانت کنار برود، خواهی دید که آن ها نیز جامه به خود پیچیده، حلقه حلقه نشسته، با یکدیگر سخن می گویند.
پرسیدم آیا ارواج مؤمنان در این جا گرد آمده اند یا پیکرهای آن ها؟ فرمود:
ارواج، و ما من مؤمن یموت فی بقعة من بقاع الارض الا قیل لروحه: الحقی بوادی السلام وانها لبقعة من جنة عدن.
ارواح مؤمنان در این جا گرد آمده است، هیچ مؤمنی در هیچ بقعه ای از بقعه های روی زمین از دنیا میرود جز این که به روحش گفته می شود: به وادی السلام بپیوند ، به راستی آن جا بقعه ای از بهشت برین می باشد.(47)
علامه مجلسی در مقام تبیین و تشریح این حدیث شریف می فرماید:
به طوری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) جبرئیل و دیگر فرشته ها را می دید، ولی اصحاب آن ها را نمی دیدند و به طوری که علی (علیه السلام) ارواح را در وادی السلام می دید، ولی «حبه» راوی حدیث آن آن ها را نمی دید، امکان این معنی هست که در وادی السلام باغ ها، بوستان ها، چشمه ها و استخرهایی باشد که مؤمنان با پیکرهای مثالی و برزخی خود از آن ها برخوردار باشند، ولی ما از دیدن آن ها ناتوان باشیم.(48)
سید نعمت الله جزایری نیز در همین رابطه می فرماید:
بهشت روی زمین سرزمین وادی السلام در نجف اشرف می باشد که رواح مؤمنان در پیکر های مثالی متنعم از نعمت های الهی در آن جا هستند تا روزی که به جایگاه اصلی خود در بهشت برین راه یابند.(49)
مکاشفه ی مشهور و شگفتی که برای مرحوم نراقی در وادی السلام رخ داده، مؤید نظر علامه ی مجلسی و محدث جزایری می باشد.
در ابن رابطه مکاشفه ی بسیار جالب و شنیدنی برای یکی از نواده های محقق طباطبایی (50) روی داده که به جهت اختصار از نقل آن صرف نظر می کنیم. بر اساس این مکاشفه ارواح همه ی مؤمنان شب ها در وادی السلام گرد آمده، از محضر مقدس مولای متقیان کسب فیض می کنند.
به همین دلیل از زیارت اهل قبول در شب نهی شده و تعلیل شده که ارواح مؤمنین شب ها در وادی السلام هستند و هرگز نمی خواهند که لحظه ای از آن جا محروم شوند و زیارت آن ها در شب موجب محرومیت آن ها از حضور در وادی السلام می شود.
2- فضل بن شاذان در کتاب «القائم» با سلسله اسناد خود از اصبغ بن نباته روایت کرده که فرمود: مولای متقیان امیرمؤمنان(علیه السلام) روزی از کوفه بیرون رفتند تا به سرزمین «غری» (نجف فعلی) رسیدند و در آن جا روی خاک ها دراز کشیدند.
قنبر عرضه داشت: اجازه بفرمایید جامه ام را پهن کنم تا روی آن استراحت فرمایید. امام (علیه السلام) فرمود: «نه، این چیزی جز تربت مؤمن و یا مزاحمت مجلس او نمی باشد».
اصبغ بن نباته گوید: عرض کردم: مولای من، تربت مؤمن را متوجه شدیم، ولی منظور شما را از مزاحمت مجلس مؤمن متوجه نشدیم.
فرمود:
یا ابن نباتة، لو کشف لکم لرأیتم أرواح المؤمنین فی هذاالظهر حلقا یتزاورون و یتحدثون، ان فی هذا الظهر روح کل مؤمن و بوادی برهوت نسمة کل کافر.
ای پسر نباته، اگر پرده از برابر دیدگان شما کنار برود خواهید دید که ارواج همه ی مؤمنان در این پشت گرد آمده، حلقه زده، با یکدیگر دیدار می کنند واز هر دری سخن می گویند، که ارواح همه ی مؤمنان دراین نقطه گرد آمده وارواح کافران در وادی برهوت».(51)
3- شیخ طوسی با سلسله اسناد خود از مروان بن مسلم روایت کرده که به محضر امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت:
برادرم در بغداد زندگی می کند می ترسم که اجلش در آن جا فرا رسد. امام(علیه السلام) فرمود:
ما تبالی حیثما مات، اما انه لا یبقی مؤمن فی شرق الأرض و غربها الا حشر الله روحه الی وادی السلام.
چرا در اندیشه هستی که کجا بمیرد، بدون تردید هیچ مؤمنی در مشرق و یا مغرب نمی میرد، جز این که خداوند روحش را به وادی السلام می فرستد.
راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:
ظهر الکوفة اما انی کأنی بهم حلق حلق قعود یتحدثون.
وادی السلام پشت کوفه است، گویی من با چشم خود می بینم که حلقه حلقه نشسته با یکدیگر سخن می گویند.(52)
4- دیلمی از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود:
ما من مؤمن یموت فی شرق الا أرض و غربها، الا حشر الله جل و علا و روحه الی وادی السلام.
هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمی میرد، جز این که روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل می دارد.
راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:
بین وادی النجف و الکوفة، کأنی بهم خلق کبیر قعود، یتحدثون علی منابر من نور.
در میان صحرای کوفه و نجف می باشد، گویی با چشم خود می بینم که مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یکدیگر سخن می گویند.(53)
5- زید نرسی، از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت روایت می کند که فرمود:
چون روز جمعه و عیدین (فطر و قربان) فرا رسد، خداوند منان به رضوان. خازن بهشت. فرمان می دهد که در میان ارواج مؤمنان که در عرصه های بهشت قرار دارند فریاد بر آورد که خداوند به شما رخصت داده که به خویشان و دوستان خود در دنیا سر بزنید...
آن گاه امام(علیه السلام) تشریح می کند که با چه تشریفاتی آن ها را به روی زمین می آورند. سپس می فرماید:
فینزلون بوادی السلام، و هو واد بظهر الکوفة، ثم یتفرقون فی البلدان و الامصار، حتی یزورون أهالیهم الذین کانوا معهم فی دار الدنیا.
پس آن ها در وادی السلام فرود می آیند و آن منطقه ای در پشت کوفه است. از آن جا به شهرها و کشورها پراکنده می شوند، سپس به خویشان و آشنایان خود که در دنیا با آن ها آمیزش داشتند سر می زنند... و شامگاهان به جایگاه خود در بهشت برین باز می گردند. (54)
ملک نقال
احادیث یاد شده به صراحت دلالت دارند بر این که ارواح مؤمنان به وادی السلام نجف منتقل می شوند، در عالم برزخ در آن سرزمین پاک با یکدیگر انس می گیرند و به گفت و گو می پردازند و از نعمت های بی کران الهی متنعم می باشند، ولی در احادیث دیگری از وجود «ملک نقال» و نقل و انتقال اجساد برخی از مؤمنان به وادی السلام نجف و دیگر مشاهد مشرفه سخن رفته است. (55)
این احادیث را محمد نبی تویسرکانی (م.1320هـ) در کتاب لئاتی الاخبار گرد آورده(56) و سید محمدباقر قزوینی، از شاگردان شریف العما(م.1245هـ) در این رابطه کتاب مستقلی تألیف کرده، آن را رساله ی اثبات ملک نقال نام نهاده است.(57)
در این رابطه مکاشفه ی بسیار جالبی برای مرحوم ملامهدی نراقی در وادی السلام رخ داده، که سه تن از ملائکه ی نقال را مشاهده کرده که پیکر مؤمنی را به وادی السلام نجف اشرف حمل می کنند.
مشروح این داستان را شیخ محمود عراقی با سند بسیار معتبر و قابل استناد از مرحوم نراقی نقل کرده است.(58)
داستان جالب دیگری در همین رابطه برای مرحوم شیخ فضل الله نیشابوری(م.1357هـ) رخ داده، که مشروح آن را به صورت مستند در کتاب «اجساد جاویدان» آورده ایم.(59)
از ویژگی های وادی السلام
مرحوم دیلمی در ارشاد می فرماید:
از ویژگی ای تربت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که از کسانی که در آن سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر برداشته می شود، چنان که در روایات صحیح به آن تصریح است.(60)
برای همین است که بسیاری از بزرگان وصیت می کردند که جنازه شان را به نجف اشرف منتقل کنند و در جوار حرم ملکوتی امیرمؤمنان، در بهشت روی زمین «وادی السلام» به خاک بسپارند.
تعداد کسانی را که در طول چهارده قرن در این سرزمین مقدس به خاک سپرده شده اند، جز خداوند منان نمی داند.
گذشته از سفرنامه های جهانگردان، در گزارش های محرمانه ی بریتانیا نیز از رقم بالای جنازه هایی که به جهت قداست مکان از ممالک مختلف جهان با امکانات محدود آن زمان به وادی السلام آورده می شد، گفت و گو شده است.(61)
مرحوم دیلمی از برخی از صلحای نجف اشرف نقل کرده که درعالم رؤیا دیده است که از هر قبری که در آن سرزمین وجود دارد، ریسمانی بیرون آمده به گنبد مولای متقیان گره خورده است.(62)
سپس اضافه می کند که از ویژگی های این سرزمین مقدس این است که ارواح همه ی مؤمنان به سوی آن گسیل می شوند.(63)
مقام صاحب الزمان (عج)
از درب طوسی صحن مقدس امیرالمؤمنان (علیه السلام) بیرون آمده، از مسجد شیخ طوسی می گذریم، از درب اصلی وادی السلام وارد شده، از مقام هود و صالح می گذریم، اولین مسیر ماشین رو که در سمت چپ ما قرار دارد، مسیر مقام حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
مسیر کوتاهی را پیموده با گنبد سبزی رو به رو می شویم که در طول قرن ها به مقام حضرت مهدی (علیه السلام) شهرت داشته، در طول قرون و اعصار صدها نفر در این مکان مقدس به محضر کعبه ی مقصود و قبله ی موعود تشرف یافته، کرامات و معجزات بی شماری از آن بزرگوار در این مقام مشاهده شده، بیماران صعب العلاجی با نفس مسیحایی اش شفا یافته، عاشقان دلسوخته و شیعیان شیفته ای پس از یک عمر «یاابن الحسن» گفتن و اشک حسرت ریختن، در این مکان مقدس شاهد مقوصد را مشاهده نموده، پیشانی ادب بر آستان ملک پاسبانش نهاده، خاک زیرپایش را توتیای چشم خود قرار داده اند، که به چند نمونه از آن ها در پایان این نوشتار اشاره خواهیم نمود.
کاشی کاری گنبد و بارگاه موجود، در سال 1310 هـ.ق توسط شخصی به نام سید محمدخان پادشاه سند انجام شده است.
ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم (متوفای 1212هـ.ق) تجدید بنا شده بود.(66)
در محراب مقام حضرت مهدی (علیه السلام) سنگی موجود است که زیارتنامه ی حضرت بقیه الله (ارواحناه فداه) بر آن نقش بسته است تاریخ کنده کاری این سنگ نهم شعبان 1200 هـ.ق می باشد.(65)
محدث نوری در مورد تاریخچه ی مقام حضرت مهدی (علیه السلام) می نویسد: در بیرون سور شهر نجف در سمت غربی قبرستان معروف وادی السلام مقام مقدس حضرت مهدی (عج) واقع است، که از برای آن: صحن، گنبد، مقام و بارگاهی است و در آن جا محرابی است منتسب به حضرت مهدی (عج) که علت این انتساب معلوم نیست، نمی دانیم که آیا در آن جا کسی آن سرور را دیده، یا کرامتی از آن حضرت در آن مکان مقدس ظاهر گشته؟ جز این که آن مقام شریف از قدیم الایام وجود داشته است.(66)
مرحوم محدث قمی نیز در «هدیه الزائرین» همان بیان استادش محدث نوری را آورده است.
در داستان تشرف یک سعادتمند کاشانی که در مقام حضرت مهدی (عج) در وادی السلام، رخ داده و مشروح داستانش در بحارالانوار آمده و به عنوان «مقام مهدی» تصریح شده است.(67) محدث نوری پس از نقل این داستان می فرماید: از امثال این داستان معلوم می شود که این مقام شریف در آن زمان وجود داشته و انتسابش به حضرت مهدی(علیه السلام) معروف و مشهور بوده است.(68)
علامه ی بزرگوار مولا محمدتقی مجلسی (متوفای 1070 هـ.ق) در کتاب گرانسنگ «لوامع صاحب قرانی» که در سال 1066 هـ.ق به تألیف آن پرداخته، (69) گزارش سفر خود به عتبات عالیات را به طور مشروح آورده و در ضمن آن فرموده: 28 سال پیش از این (70) به زیارت حضرت امیرالمؤمنین مشرف شدم... مشغول ریاضت شاقه شدم، اکثر ایام در مقام حضرت صاحب الامر(علیه السلام) می بودم که در خارج نجف اشرف واقع است... شب ها پروانه وار بر دور روضه ی مقدسه می گشتم... روزها در مقام حضرت صاحب الامر(علیه السلام)...(71)
بیان مجلسی اول صریح است در این که این مقام در عهد او نیز موجود بوده و به حضرت صاحب الامر(علیه السلام) منتسب بوده است.
در کتاب لؤلؤ الصدف در تاریخ النجف تألیف سیدعبدالله، مشهور به ثقةالاسلام، که در تاریخ 1322هـ.ق تألیف شده، (72) آمده است که در مقام حضرت مهدی (علیه السلام) سنگ مرمری هست که زیارتنامه ی آن حضرت بر آن حک شده، و تاریخ کنده کاری آن 912 هجری می باشد.
از بررسی مطالب بالا به این نتیجه می رسیم که این مقام در طول قرون و اعصار به عنوان مقام حضرت مهدی (علیه السلام) اشتهار داشته و همه روزه پذیرای هزاران تن از شیفتگان دلسوخته و عاشقان پاکباخته ی کعبه ی موعود و قبله ی مقصود بوده است.
نگارنده در سفره های خود به عتبات عالیات، در سال های 1357، 1377، 1379 و 1382ش. به زیارت این مکان مقدس شرفیاب شده، و در هر نوبت شاهد اجتماع صدها فر از مشتاقان و ارادتمندان ساحت مقدس حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) در طول ساعات روز بوده است. ولی به طوری که محدث نروی و محدث قمی بیان فرموده اند از تاریخچه ی دقیق آن اطلاعی در دست نیست.
در سمت راست مقام چاهی است که راهیان نور و عاشقان کوی محبوب از آب آن تبرک می جویند و می گویند که مکرر دیده شده که حضرت صاحب (علیه السلام) از آن وضو گرفته اند.
در سمت چپ مقام نیز اطاق و محرابی هست که به مقام امام صادق (علیه السلام) مشهور است.
در طول قرون و اعصار مقام حضرت مهدی (علیه السلام) خدمه ای داشت که متصدی تنظیف و اداره ی آن بودند و برای مقام موقوفاتی بوده که برای روشن نگاه داشتن مقام هزینه می شد.
در گذشته در اطراف مقام خانه هایی بوده که خدام مقام در آن ها سکونت داشتند، پس از هجوم وهابیان و ناامن شدن آن جا، آن ها نیز خانه های خود را ترک گفته، به داخل شهر رفتند، این خانه ها به تدریج متروکه و مخروبه شدند.
اداره مقام اینک در دست تیره ای از اهالی نجف به نام آل ابوصبیع می باشد.(73)
پی نوشت
1- تهذیب الاحکام، ج6، ص34.
2- همان.
3- فرحةالغری، ص 57.
4- مزارات اهل البیت، ص 49.
5- ماضی النحف، ج1، ص 246.
6- همان، ص 97.
7- تهذیب الاحکام، ج6، ص 34.
8- مصباح الزائر، ص 117.
9- المزارالکبیر، ص 192.
10- مصباح المتهجد، ص 745.
11- سفرنامه ی ابن بطوطه، ج1، ص 85.
12- بحارالانوار، ج52، ص 273.
13- بشارةالاسلام، ص 66.
14- کافی، ج3، ص 243.
15- بحارالانوار، ج 27، ص 307.
16- قاموس الرجال، ج4، ص 156.
17- سیرأعلام النبلاء، ج2، ص 323.
18- ماضی النجف، ج1، ص 247.
19- تفسیر العیاشی، ج2، ص 307؛ بحارالانوار، ج11، ص 333،؛ ج 100، ص 387؛ مستدرک الوسائل، ج3، ص 401.
20- بحارالانوار، ج 18، ص 384.
21- کافی، ج2، ص 197؛ تفسیرالعیاشی، ج1، ص 126؛ علل الشرایع، ج2، ص 422؛ مراة العقول، ج17، ص 21؛ بحارالانوار، ج 11، ص 185؛ وسائل الشیعه، ج13، ص 209.
22- المزار الکبیر، ص 206؛ اقبال الاعمال، ص 608؛ بحارالانوار، ج 100، ص 374.
23- محجل: اسبی که قسمتی از پاهای آن سفید و درخشان باشد [لسان العرب: ج3، ص 65].
24- شمراخ: سپیدی باریک و هلال گونه ای که از پیشانی اسب سوی لب هایش کشیده شود. [فقه اللغه، ثعالبی، ص 670]
25- دلائل الامامه، ص 458؛ العدد القویه، ص 75؛ بحارالانوار، ج 52، ص 391؛ ج 94، ص 365؛ منتخب الاثرف ج3، ص 250.
26- مجمع البیان، ج7، ص 235.
27- در کتاب «رجعت یا دولت کریمه ی خاندان وحی» صص 23 تا 95 تفسیر 70 آیه از آیات قرآن کریم ره به رجعت، از پیشوایان معصوم آوردیم.
28- شیخ حر عاملی بیش از 520 حدیث در این رابطه، در کتاب «لاایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة» گرد آورده است.
29- بحارالانوار، ج 53، ص 123.
30- الایقاظ، ص 82.
31- تفسیرالبرهان، ج10، ص 172؛ تأویل الایات، ج2، ص 762.
32- تفسیرالعیاشی، ج3، ص 37.
33- الایقاظ، صص 330 - 333.
34- بحارالانوار، ج 53، ص 43؛ مختصرالبصائر، ص 115.
35- الایقاظ، صص 336.
36- مختصر البصائر، ص 120.
37- بحارالانوار، ج53، ص 104.
38- تفسیرالبرهان، ج10، ص 55.
39- الایقاظ، ص 331؛ مختصر البصائر، ص 112؛ بحارالانوار، ج53، ص 41.
40- تفسیرالبرهان، ج2، ص 437.
41- الایقاظ، ص 335؛ تفسیرالبرهان، ج7، ص 337؛ تأویل الایات، ج1، ص 424.
42- کافی، ج3، ص 131؛ الزهد، ص 81؛ مراةالعقول، ج13، ص 292؛ بحارالانوار، ج6، ص 198؛ ج 53، ص 97.
43- مدینةالمعاجز، ج3، ص 98؛ بحارالانوار، ج 53، ص 66.
44- ارشاد مفید، ج 2، ص 386؛ تفسیر العیاشی، ج2، ص 165.
45- کافی، ج3، ص 131؛مراةالعقول، ج13، ص 292.
46- ابوقدامه، حبةبن جوین، از قبیله ی عرینه، از اصحاب امیرمؤمنان (علیه السلام) بود، به سال 76 یا 77 هـ.ق در گذشت. [قابوس الرجال، ج 3، ص 74].
47- کافی، ج3، ص 243؛ بحارالانوار، ج6، ص 268، ص 37؛ مراةالعقول، ج14، ص 218.
48- بحارالانوار، ج50، ص 135.
49- قصص الانبیاء ، جزایری، ص 258.
50- علامه سید عبدالعزیز طباطبائیف اسوه ی تحقیق و پژوهش، نواده ی صاحب عروه و موفای شب 7 رمضان 1316 هـ.ق.
51- المحتضر، ص 4؛ بحارالانوار، ج 27، ص 307.
52- تهذیب الاحکام، ج1، ص 466؛ کافی، ج 3، ص 243؛ مراة العقول، ج14، ص 220؛ بحارالانوار، ج6، ص 268؛ ج100، ص 243.
53- ارشاد القلوب، ج2، ص 441؛ بحارالانوار، ج100، ص 234.
54- الاصول الستة عشر، اصل زید النرسی، ص 43؛ بحارالانوار، ج6، ص 292؛ ج 89، ص 284.
55- اجساد جاویدان، ص 334.
56- لئاتی الاخبار، ج 4، ص 277.
57- الذریعه، ج 1، ص 100؛ ج22، ص 218.
58- دارالسلام عراقی، ص 429 - 432.
59- اجساد جاویدان، ص 332-338.
60- ارشاد القلوب، ج2، ص 439؛ بحارالانوار، ج100، ص 233.
61- موسوعة العتبات المقدسه، ج6، ص 245.
62- ارشاد القلوب، ج2، ص 439.
63- بحارالانوار، ج100، ص 233.
64- تحفةالعالم، ج 1، ص 319.
65- ماضی النجف، ج1، ص 96.
66- کشف الاستار، ص 206؛ رخسارپنهان، ص 368.
67- بحارالانوار، ج52، ص 176.
68- کشف الاستار، ص 206.
69- لوامع صاحب قرانی، ج8، ص 817.
70- یعنی به سال 1038 هـ.ق (1038=28-1066)
71- لوامع صاحب قرانی، ج8، ص 664.
72- الذریعة، ج18، ص 383.
73- ماضی النجف، ج1، ص 96.
انتظار موعود 11.12
بزرگ ترین گورستان در جهان اسلام، قبرستان وادی السلام در نجف اشرف می باشد. این گورستان علاوه بر وسعت، از لحاظ قدمت نیز کهن ترین گورستان جهان می باشد. وجود مقام هود و صالح وگنبد و بارگاه بر فراز قبر آن دو پیامبر عظیم الشأن و تصریح معصومان بر دفن آن ها در این مکان، (1) از قدمت بسیار زایدی این مکان حکایت می کند.
دفن آدم ابوالبشر و نوح پیامبر در نجف اشرف و در داخل ضریح امیرمؤمنان (علیه السلام)(2) دلیل روشنی است بر این که قدیمی ترین مقبره بر فراز کره ی خاکی در همین منطقه است.
بر اساس روایتی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، پیکر مقدس امیرمؤمنان درطرف قبله ی حضرت نوح و در محاذات سر و سینه ی او دفن شده است. (3)
مقام هود و صالح
از مقابر معلوم و مقام های مشهور د رنجف اشرف مقام هود و صالح می باشد که در اوایل وادی السلام قرار دارد.
کسی که از باب طوسی وارد وادی السلام می شود، چند قدمی که پیش می رود گنبد سبز زیبایی را در سمت راست راه خود می بیند که بر طاق آن نوشته شده: «مقام هود وصالح».
اولین سایبانی که بر فراز قبول مطهر هود و صالح ساخته شد، به فرمان سید بحرالعلوم (متوفای 1212 هـ.ق)بود؛ چنان که نخستین ضریح چوبی نیز توسط ایشان تهیه و نصب گردید. (4) آن گاه یکی از افراد خیر گنبد آن را با کاشی تزیین نمود.
به سال 1333 هـ.ق هنگامی که نیروهای انگلیسی به مدت 40 روز نجف اشرف را محاصره کردند، قبور مطهر هود و صالح را همانند بسیاری از امکان مقدسه ویران کردند و سنگ ارزشمندی را که در آن با خط کوفی «مقام هود و صالح» حک شده بود، به غارت بردند و آن جا را به تلی از سنگ و آجر مبدل ساختند.
گفته می شود که مقام هود و صالح قبلا در قسمت دیگری از وادی السلام اشتهار داشت، ولی سید بحرالعلوم این جا را به عنوان «مقام هود و صالح» اعلام کرد و دستور داد گنبد و بارگاهی بر فراز آن ساخته شود. (5) و تولیت آن را با «محمد علی قسام» جد اعلای تیره ی «آل قسام» قرار داد و برخی از زمین های زراعتی ناحیه ی «کفل» را برای آن جا وقف نمود. (6)
پس از رفع محاصره، بنای فعلی به سال 1337 هـ.ق در همان نقطه ای که سید بحرالعوم تعیین کرده بود، بنیاد گردید.
در ضمن وصایای امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است:
فادفنونی فی هذا الظهر فی قبر أخوی هود و صالح.
مرا در همین پشت - نجف- در قبر دو برادرم هود و صالح دفن کنید. (7)
آن چه مسلم است این است که مولای متقیان در کنار قبر آدم ونوح (علیه السلام) دفن شده است. چنان که امام صادق (علیه السلام) به آن تصریح فرموده (8) و زیارتنامه ی مخصوصی برای آن ها در حرم امیرالمؤمنان (علیه السلام) بیان فرموده (9) و برای هر یک از آن ها دو رکعت نماز زیارت مقرر فرموده است.(10)
در طول قرون و اعصار سه قبر در داخل ضریح مقدس امیر مؤمنان (علیه السلام) جدا از یکدیگر ظاهر و مشخص بوده، جنان که ابن بطوطه و برخی دیگر از جهانگردان آن را مشاهده نموده اند. (11)
روی این بیان، آن چعه در وصیت مولای متقیان «هود و صالح» به جای «آدم و نوح» آمده، احتمالا از باب تقیه و به منظور اخفای محل قبر می باشد.
در روایات مربوط به خروج سفیانی نیز از مقام هود(علیه السلام) نامی به میان آمده است:
سفیانی یک سپاه 130000 نفری به وسوی کوفه گسیل می دارد، در «روحا» و «فارق» فرود می آیند، سپس 60000 از آن ها حرکت کرده، در نخیله، در محل قبر هود (علیه السلام) فرود می آیند ودر روز عید تهاجم خود را آغاز می کنند.(12)
و در نقلی دیگر تعداد آن ها 80000 نفر آمده است. (13)
وادی السلام در عهد امیر مؤمنان(علیه السلام)
در احادیث فراوان آمده است که امیرمؤمنان(علیه السلام) در دوران اقامتش در کوفه به پشت کوفه تشریف می برد، در وادی السلام توقف می کرد و ساعت ها به راز و نیاز می پرداخت. (14) گاهی همراهان خسته می شدند، ولی حضرت هم چنان سرپا می ایستاد و مشغول مناجات بود، رخصت می طلبیدند که جامه ای پهن کنند تا مدتی استراحت فرماید، ولی قبول نمی کرد.(15)
نخستین کسی که در وادی السلام از اصحاب مدفون شد خباب بن ارت متوفای 37 هـ.ق بود که از سابقین در اسلام بود و ششمین فردی بود که اسلام را پذیرفت.(16) وی در جنگ بدر شرکت داشت، در جنگ های صفین و نهروان نیز در خدمت امیرمؤمنان بود. در دوران خلافت امیرالمؤمنان (علیه السلام) در کوفه در گذشت، مولای متقیان برپیکرش نماز خواند، در کنار قبرش حضور یافت و برایش طب مغفرت نمود.(17)
هنگامی که به حالت احتضار درآمد وصیت کرد که او را در پشت وفه دفن کنند، پس او را در «ثویه» در نزدیکی مسجد حنانه دفن کردند، سپس افراد دیگری چون: سهل بن حنیف، رشید هجری، عبدالله بن یقطر، جویریة بن مسهر عبدی، کمیل بن زیاد، عبدالملک لخمی و عبیدالله بن ابی اوفی در همان قطعه مدفون شدند، که قبر هیچ کدام به طور مشخص معلوم نیست، فقط اخیر برای کمیل بن زیاد گنبد و بارگاهی ساخته شده است.(18)
وادی السلام در شب معراج
امام صادق (علیه السلام) در یک حدیث طولانی از فضیلت مسجد کوفه سخن می گوید، راوی می پرسد:
آیا مسجد کوفه خیلی قدیمی است؟
امام(علیه السلام)می فرماید:
آری آن جا مصلای پیامبران بود، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در آن نماز خوانده است و آن هنگامی بود که جبرئیل اورا بر فراز براق به سوی بیت المقدس می برد، هنگامی که به «دارالسلام» در پشت کوفه رسیدند، عرضه داشت:
«ای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) این جا مسجد پدرت آدم و مصلای پیامبران می باشد، در این جا فرود ای و نماز بگزار»(19)
به نظ رمی رسد که در این حدیث شریف منظور از «دارالسلام» همان «وادی السلام» می باشد، زیرا:
اولا: تعبیر «و هو ظهر الکوفة؛ و آن همان پشت کوفه است»، بر آن دلالت می کند.
ثانیا: در برخی از نسخه های تفسیر عیاشی، به جای «دارالسلام»، «وادی السلام» بوده؛ لذا علامه مجلسی آن را «وادی السلام» ثبت کرده است.(20)
و اگر منظور از آن نجف اشرف باشد، طبعا «وادی السلام» را در بر می گیرد.
وادی السلام در عهد کهن
دفن شدن حضرت آدم (علیه السلام) در سرزمین مقدس نجف اشرف گواه روشنی بر قدمت این سرزمین می باشد و در احادیث فراوانی به آن اشاره شده، از جمله حدیث بسیار طولانی امام باقر (علیه السلام) در مورد تأسیس کعبه ی معظم می باشد که از قداست خاص این سرزمین حکایت می کند.
امام باقر (علیه السلام) در این حدیث نوارنی، از تأسیس کعبه در عهد حضرت آدم ابوالبشر توسط جبرئل (علیه السلام) به تفصیل سخن گفته، در پایان می فرماید:
خداوند به جبرئیل امینامر فرمود که چهار سنگ از چهار نقطه ی جهان برداشته، در چهار رکن کعبه قرار دهد:
1- سنگی از کوه صفا؛
2- سنگی از کوه مروه؛
3- سنگی از طور سینا؛
4- سنگی از «جبل السلام» وآن ظهر کوفه است. (21)
در اینجا منظور از «جبل السلام» همان وادی السلام است و یا نجف اشرف که شامل وادی السلام است.
از این حدیث رابطه یخاص کعبه و مولود کعبه نیز استفاده می شود. اگر ولادت با سعادت امیرمؤمنان در داخل عبه مایه ی شرف و قداست کعبه شده، چنان که امام صادق (علیه السلام) به آن تصریح کرده، در زیارت مأثور می فرماید: «السلام علیک یا من شرفت به مکة ومنی؛ سلام بر تو ای امیرمؤمنان، که مکه و منی از تو شرف و آبرو پیدا کرد»، (22) خاک و گل آن نیز از سنگ حرم امیرالمؤمنین به عزت و آبرو رسیده است.
وادی السلام در آستانه ی ظهور
مولای متقیان، امیرمؤمنان، حضرت علی (علیه السلام) به هنگام ترسیم خط سیر حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) در روزهای آغازین ظهور به سوی پایتخت دولت کریمه می فرماید:
کانی به قد عبر من وادی السلام الی مسجد السهلة، علی فرس مجل، (23) له شمراخ (24) یزهو، و یدعو، و یقول فی دعائه: لااله الا الله حقا حقا...
گویی او را با چشم خود می بینم که از «وادی السلام» عبور کرده، بر فراز اسبی که سپیدی پاها و پیشانی اش می درخشد و برق می زند، به سوی مسجد سهله در حرکت است و زیر لب زمزمه ای دارد و خدای را این گونه می خواند: لااله الاالله حقا حقا... (25)
وادی السلام در یوم الله رجعت
بازگشت گروهی از مؤمنان خالص وعده ای از منافقون فاجر پیش از رستاخیز به این جهان «رجعت» نامیده می شود.
اعتقاد به رجعت یکی از اعتقادات مسلم و تردید ناپذیر شیعه است، همه ی شیعیان امامیه در مورد رجعت اجماع کرده اند.(26) آیات فراوانی در احادیث پیشوایان به آن تفسیر شده(27)، احادیث بی شماری از پیشوایان معصوم در این رابطه وارد شده (28) که تعداد این احادیث خیلی بیش از تواتر (29) و ثبوت آن ضروریات مذهب شیعه است.(30)
اول کسی که از امانان نور در دوران رجعت بر می گردد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) است، که با 75000 نفر از شیعیانش رجعت می کند.(31) در این رجعت هفتاد تن از شهدای کربلا نیز در محضر سالار شهیدان رجعت می کنند. (32)
دوران فرمانروایی امام حسین (علیه السلام)به قدری طولانی خواهد شد که ابروهایش روی دیدگانش می ریزد.(33)
بعد از امام حسین(علیه السلام) دوران فرمانروایی مولای متقیان امیرمؤمنان فرا میرسد، او نیز به مدت 44000 سال حکومت می کند.(34)
براساس روایات فراوان، امیرمؤمنان(علیه السلام) رجعت های مختلف و متعدد دارد.(35) یکی از این رجعت ها در عهد امام حسین (علیه السلام)(36) و یکی دیگر در عهد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) خواهد بود.(37)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
هی کرة رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) فیکون ملکه فی کرته خمسین الف سنة، و یملک امیرالمؤمنین (علیه السلام) فی کرته أربعا و اربعین سنة.
منظور از آن (50000 سال در آیه ی 4 از سوره ی معارج) رجعت رسول خدا می باشد که مدت حکومت آن حضرت در رجعت 50000 سال است، و امیرالمؤمنان دردوران رجعتش 44000 سال فرمانروایی می کند.(38)
در روایات فراوان آمده است که به هنگام رجعت امیرمؤمنان (علیه السلام) همه ی پیامبران رجعت می کنند و تحت فرماندهی آن حضرت قرار می گیرند.(39)
در آن روز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرچم را به دست با کفایت امیرالمؤمنان می دهد، همه ی مخلوقات تحت فرماندهی آن حضرت قرار می گیرند. (40)
این دیدار شکوهمند رسول گرامی ومولای متقیان در سرزمین وادی السلام در بخشی بهنام«ثویه» رخ خواهد داد، چنان که رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (صلی الله علیه و آله وسلم) در تفسیر آیه ی 85 از سوره ی قصص می فرماید:
لا تنقضی الدنیا و لا تذهب حتی یجتمع رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بالثویة، فیلتقاین و یبنیان بالثویة مسجدا له اثنا عشر الف باب.
دنیا سپری می شود و به پایان نمی رسد؛ جز این که رسول خدا با امیرمؤمنان در سرزمین «ثویه» گرد می آیند، پس مسجدی در آن جا بنیاد می نهند که 12000 در دارد.(41)
علاوه بر تصریح علمای تاریخ بر این که «ثویه» بخشی از وادی السلام است، رسول گرامی اسلام با صراحت تمام از آن خبر داده، خطاب به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود:
أنت أخی، و میعاد ما بینی و بینک وادی السلام.
تو برادر من هستی، وعده ی دیدار من و شما در وادی السلام است. (42)
در همین رابطه حدیث دیگری شیخ مفید در کتاب «الاختصاص» از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که در آخرین فراز آن آمده است:
جبرئیل امین خطاب به رسول گرامی عرضه داشت:
موعدکم السلام.
وعده ی شما و علی بن ابی طالب با منافقان است در سرزمین «سلام» می باشد.
ابان بن تغلب پرسید که سرزمین سلام کجاست؟ امام (علیه السلام) فرمود:
یا ابان! السلام من ظهر الکوفة.
ای ابان سرزمین سلام بخشی از پشت کوفه است. (43)
از دیگر جلوه های زیبا ی وادی السلام در یوم الله رجعت، بازگشت 27 تن از یاران خاص حضرت بقیة الله (عج) در سرزمین وادی السلام است، چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
یخرج القائم (علیه السلام) من ظهر الکوفة سبعة و عشرین رجلا....؛
حضرت قائم (علیه السلام) تعداد 27 تن (از یاران خاص خود) را از پشت کوفه بیرون می آورد که 15 تن از آن ها از امت حضرت موسی(علیه السلام) است، 7 تن از آن ها اصحاب کهف می باشند، 5 نفر دیگر عبارتند از: یوشع بن نون، سلمان، ابودجانه ی انصاری، مقدادو مالک اشتر. این 27 تن یاران حضرت قائم (عج) و فمراندهان امت به فرمان او می باشند.(44)
مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود در ضمن یک حدیث طولانی از امام صادق(علیه السلام) روایت می کند که شیعیان و دوستان امیرمؤمنان(علیه السلام) چگونه مورد عنایت حق تعالی قرار می گیرند، با جامعه های بهشتی پوشانیده می شوند، از نعمت های بهشتی برخوردار می شوند، در مجالس اهلبیت شرکت می کنند، به هنگام قیام حضرت مهدی(علیه السلام) خداوند منان آن ها را بر می انگیزاند، تا دسته دسته به یاری آن حضرت بشتابند و ندایش را لبیک گویند.
آن گاه درمقابل بیان این که از کجا برانگیخته می شوند، امام صادق (علیه السلام) می فرماید: رسول خدا خطاب به امیرمؤمنان فرمود: «تو برادر من هستی، وعده ی دیدار من و شما در وادی السلام می باشد».(45)
وادی السلام از دیدگاه روایات
در احادیث فراوانی از قداست، عظمت و ویژگی های وادی السلام سخن رفته که به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
1- مرحوم کلینی با سلسله اسناد خود از «حبةالعرنی»(46) روایت می کند که گفت: در محضر امیرمؤمنان در وادی السلام ایستاد و شروع به راز دل گفتن کرد و گویی با کسی سخن می گفت.
به احترام آن حضرت مدتی ایستادم تا خسته شدم، پس نشستم، تا حوصله ام سررفت، باز هم ایستادم تا خسته شدم، بازهم آن قدر نشستم که حوصله ام سررفت. این بار ایستادم و عبایم را تا کردم و گفتم: ای امیرمؤمنان! از طول قیام شما من نگران شدم، ساعتی استراحت بفرمایید.
پس عبای خود را روی زمین پهن کردم تا بر روی آن بنشینند. فرمود:
یا حبة ان هو الا محادثة مؤمن و مؤانسته.
ای حبه این چیزی جز گفت و گوی با مؤمن و انس با مؤمن نمی باشد.
گفتم: آیا آن نها نیز با یکدیگر چنین گفت و گویی دارند؟ فرمود:
نعم، و لو کشف لک لرأیتهم حلقا حلقا محتبین یتحادثون.
آری، اگر پرده از مقابل دیدگانت کنار برود، خواهی دید که آن ها نیز جامه به خود پیچیده، حلقه حلقه نشسته، با یکدیگر سخن می گویند.
پرسیدم آیا ارواج مؤمنان در این جا گرد آمده اند یا پیکرهای آن ها؟ فرمود:
ارواج، و ما من مؤمن یموت فی بقعة من بقاع الارض الا قیل لروحه: الحقی بوادی السلام وانها لبقعة من جنة عدن.
ارواح مؤمنان در این جا گرد آمده است، هیچ مؤمنی در هیچ بقعه ای از بقعه های روی زمین از دنیا میرود جز این که به روحش گفته می شود: به وادی السلام بپیوند ، به راستی آن جا بقعه ای از بهشت برین می باشد.(47)
علامه مجلسی در مقام تبیین و تشریح این حدیث شریف می فرماید:
به طوری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) جبرئیل و دیگر فرشته ها را می دید، ولی اصحاب آن ها را نمی دیدند و به طوری که علی (علیه السلام) ارواح را در وادی السلام می دید، ولی «حبه» راوی حدیث آن آن ها را نمی دید، امکان این معنی هست که در وادی السلام باغ ها، بوستان ها، چشمه ها و استخرهایی باشد که مؤمنان با پیکرهای مثالی و برزخی خود از آن ها برخوردار باشند، ولی ما از دیدن آن ها ناتوان باشیم.(48)
سید نعمت الله جزایری نیز در همین رابطه می فرماید:
بهشت روی زمین سرزمین وادی السلام در نجف اشرف می باشد که رواح مؤمنان در پیکر های مثالی متنعم از نعمت های الهی در آن جا هستند تا روزی که به جایگاه اصلی خود در بهشت برین راه یابند.(49)
مکاشفه ی مشهور و شگفتی که برای مرحوم نراقی در وادی السلام رخ داده، مؤید نظر علامه ی مجلسی و محدث جزایری می باشد.
در ابن رابطه مکاشفه ی بسیار جالب و شنیدنی برای یکی از نواده های محقق طباطبایی (50) روی داده که به جهت اختصار از نقل آن صرف نظر می کنیم. بر اساس این مکاشفه ارواح همه ی مؤمنان شب ها در وادی السلام گرد آمده، از محضر مقدس مولای متقیان کسب فیض می کنند.
به همین دلیل از زیارت اهل قبول در شب نهی شده و تعلیل شده که ارواح مؤمنین شب ها در وادی السلام هستند و هرگز نمی خواهند که لحظه ای از آن جا محروم شوند و زیارت آن ها در شب موجب محرومیت آن ها از حضور در وادی السلام می شود.
2- فضل بن شاذان در کتاب «القائم» با سلسله اسناد خود از اصبغ بن نباته روایت کرده که فرمود: مولای متقیان امیرمؤمنان(علیه السلام) روزی از کوفه بیرون رفتند تا به سرزمین «غری» (نجف فعلی) رسیدند و در آن جا روی خاک ها دراز کشیدند.
قنبر عرضه داشت: اجازه بفرمایید جامه ام را پهن کنم تا روی آن استراحت فرمایید. امام (علیه السلام) فرمود: «نه، این چیزی جز تربت مؤمن و یا مزاحمت مجلس او نمی باشد».
اصبغ بن نباته گوید: عرض کردم: مولای من، تربت مؤمن را متوجه شدیم، ولی منظور شما را از مزاحمت مجلس مؤمن متوجه نشدیم.
فرمود:
یا ابن نباتة، لو کشف لکم لرأیتم أرواح المؤمنین فی هذاالظهر حلقا یتزاورون و یتحدثون، ان فی هذا الظهر روح کل مؤمن و بوادی برهوت نسمة کل کافر.
ای پسر نباته، اگر پرده از برابر دیدگان شما کنار برود خواهید دید که ارواج همه ی مؤمنان در این پشت گرد آمده، حلقه زده، با یکدیگر دیدار می کنند واز هر دری سخن می گویند، که ارواح همه ی مؤمنان دراین نقطه گرد آمده وارواح کافران در وادی برهوت».(51)
3- شیخ طوسی با سلسله اسناد خود از مروان بن مسلم روایت کرده که به محضر امام صادق(علیه السلام) عرضه داشت:
برادرم در بغداد زندگی می کند می ترسم که اجلش در آن جا فرا رسد. امام(علیه السلام) فرمود:
ما تبالی حیثما مات، اما انه لا یبقی مؤمن فی شرق الأرض و غربها الا حشر الله روحه الی وادی السلام.
چرا در اندیشه هستی که کجا بمیرد، بدون تردید هیچ مؤمنی در مشرق و یا مغرب نمی میرد، جز این که خداوند روحش را به وادی السلام می فرستد.
راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:
ظهر الکوفة اما انی کأنی بهم حلق حلق قعود یتحدثون.
وادی السلام پشت کوفه است، گویی من با چشم خود می بینم که حلقه حلقه نشسته با یکدیگر سخن می گویند.(52)
4- دیلمی از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود:
ما من مؤمن یموت فی شرق الا أرض و غربها، الا حشر الله جل و علا و روحه الی وادی السلام.
هیچ مؤمنی در شرق یا غرب دنیا نمی میرد، جز این که روحش را خداوند متعال به سوی وادی السلام گسیل می دارد.
راوی پرسید: وادی السلام کجاست؟ فرمود:
بین وادی النجف و الکوفة، کأنی بهم خلق کبیر قعود، یتحدثون علی منابر من نور.
در میان صحرای کوفه و نجف می باشد، گویی با چشم خود می بینم که مخلوقات بسیاری بر فراز منبرهایی از نور نشسته با یکدیگر سخن می گویند.(53)
5- زید نرسی، از اصحاب امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت روایت می کند که فرمود:
چون روز جمعه و عیدین (فطر و قربان) فرا رسد، خداوند منان به رضوان. خازن بهشت. فرمان می دهد که در میان ارواج مؤمنان که در عرصه های بهشت قرار دارند فریاد بر آورد که خداوند به شما رخصت داده که به خویشان و دوستان خود در دنیا سر بزنید...
آن گاه امام(علیه السلام) تشریح می کند که با چه تشریفاتی آن ها را به روی زمین می آورند. سپس می فرماید:
فینزلون بوادی السلام، و هو واد بظهر الکوفة، ثم یتفرقون فی البلدان و الامصار، حتی یزورون أهالیهم الذین کانوا معهم فی دار الدنیا.
پس آن ها در وادی السلام فرود می آیند و آن منطقه ای در پشت کوفه است. از آن جا به شهرها و کشورها پراکنده می شوند، سپس به خویشان و آشنایان خود که در دنیا با آن ها آمیزش داشتند سر می زنند... و شامگاهان به جایگاه خود در بهشت برین باز می گردند. (54)
ملک نقال
احادیث یاد شده به صراحت دلالت دارند بر این که ارواح مؤمنان به وادی السلام نجف منتقل می شوند، در عالم برزخ در آن سرزمین پاک با یکدیگر انس می گیرند و به گفت و گو می پردازند و از نعمت های بی کران الهی متنعم می باشند، ولی در احادیث دیگری از وجود «ملک نقال» و نقل و انتقال اجساد برخی از مؤمنان به وادی السلام نجف و دیگر مشاهد مشرفه سخن رفته است. (55)
این احادیث را محمد نبی تویسرکانی (م.1320هـ) در کتاب لئاتی الاخبار گرد آورده(56) و سید محمدباقر قزوینی، از شاگردان شریف العما(م.1245هـ) در این رابطه کتاب مستقلی تألیف کرده، آن را رساله ی اثبات ملک نقال نام نهاده است.(57)
در این رابطه مکاشفه ی بسیار جالبی برای مرحوم ملامهدی نراقی در وادی السلام رخ داده، که سه تن از ملائکه ی نقال را مشاهده کرده که پیکر مؤمنی را به وادی السلام نجف اشرف حمل می کنند.
مشروح این داستان را شیخ محمود عراقی با سند بسیار معتبر و قابل استناد از مرحوم نراقی نقل کرده است.(58)
داستان جالب دیگری در همین رابطه برای مرحوم شیخ فضل الله نیشابوری(م.1357هـ) رخ داده، که مشروح آن را به صورت مستند در کتاب «اجساد جاویدان» آورده ایم.(59)
از ویژگی های وادی السلام
مرحوم دیلمی در ارشاد می فرماید:
از ویژگی ای تربت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که از کسانی که در آن سرزمین دفن شوند عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر برداشته می شود، چنان که در روایات صحیح به آن تصریح است.(60)
برای همین است که بسیاری از بزرگان وصیت می کردند که جنازه شان را به نجف اشرف منتقل کنند و در جوار حرم ملکوتی امیرمؤمنان، در بهشت روی زمین «وادی السلام» به خاک بسپارند.
تعداد کسانی را که در طول چهارده قرن در این سرزمین مقدس به خاک سپرده شده اند، جز خداوند منان نمی داند.
گذشته از سفرنامه های جهانگردان، در گزارش های محرمانه ی بریتانیا نیز از رقم بالای جنازه هایی که به جهت قداست مکان از ممالک مختلف جهان با امکانات محدود آن زمان به وادی السلام آورده می شد، گفت و گو شده است.(61)
مرحوم دیلمی از برخی از صلحای نجف اشرف نقل کرده که درعالم رؤیا دیده است که از هر قبری که در آن سرزمین وجود دارد، ریسمانی بیرون آمده به گنبد مولای متقیان گره خورده است.(62)
سپس اضافه می کند که از ویژگی های این سرزمین مقدس این است که ارواح همه ی مؤمنان به سوی آن گسیل می شوند.(63)
مقام صاحب الزمان (عج)
از درب طوسی صحن مقدس امیرالمؤمنان (علیه السلام) بیرون آمده، از مسجد شیخ طوسی می گذریم، از درب اصلی وادی السلام وارد شده، از مقام هود و صالح می گذریم، اولین مسیر ماشین رو که در سمت چپ ما قرار دارد، مسیر مقام حضرت مهدی (علیه السلام) می باشد.
مسیر کوتاهی را پیموده با گنبد سبزی رو به رو می شویم که در طول قرن ها به مقام حضرت مهدی (علیه السلام) شهرت داشته، در طول قرون و اعصار صدها نفر در این مکان مقدس به محضر کعبه ی مقصود و قبله ی موعود تشرف یافته، کرامات و معجزات بی شماری از آن بزرگوار در این مقام مشاهده شده، بیماران صعب العلاجی با نفس مسیحایی اش شفا یافته، عاشقان دلسوخته و شیعیان شیفته ای پس از یک عمر «یاابن الحسن» گفتن و اشک حسرت ریختن، در این مکان مقدس شاهد مقوصد را مشاهده نموده، پیشانی ادب بر آستان ملک پاسبانش نهاده، خاک زیرپایش را توتیای چشم خود قرار داده اند، که به چند نمونه از آن ها در پایان این نوشتار اشاره خواهیم نمود.
کاشی کاری گنبد و بارگاه موجود، در سال 1310 هـ.ق توسط شخصی به نام سید محمدخان پادشاه سند انجام شده است.
ساختمان قبلی توسط سید بحرالعلوم (متوفای 1212هـ.ق) تجدید بنا شده بود.(66)
در محراب مقام حضرت مهدی (علیه السلام) سنگی موجود است که زیارتنامه ی حضرت بقیه الله (ارواحناه فداه) بر آن نقش بسته است تاریخ کنده کاری این سنگ نهم شعبان 1200 هـ.ق می باشد.(65)
محدث نوری در مورد تاریخچه ی مقام حضرت مهدی (علیه السلام) می نویسد: در بیرون سور شهر نجف در سمت غربی قبرستان معروف وادی السلام مقام مقدس حضرت مهدی (عج) واقع است، که از برای آن: صحن، گنبد، مقام و بارگاهی است و در آن جا محرابی است منتسب به حضرت مهدی (عج) که علت این انتساب معلوم نیست، نمی دانیم که آیا در آن جا کسی آن سرور را دیده، یا کرامتی از آن حضرت در آن مکان مقدس ظاهر گشته؟ جز این که آن مقام شریف از قدیم الایام وجود داشته است.(66)
مرحوم محدث قمی نیز در «هدیه الزائرین» همان بیان استادش محدث نوری را آورده است.
در داستان تشرف یک سعادتمند کاشانی که در مقام حضرت مهدی (عج) در وادی السلام، رخ داده و مشروح داستانش در بحارالانوار آمده و به عنوان «مقام مهدی» تصریح شده است.(67) محدث نوری پس از نقل این داستان می فرماید: از امثال این داستان معلوم می شود که این مقام شریف در آن زمان وجود داشته و انتسابش به حضرت مهدی(علیه السلام) معروف و مشهور بوده است.(68)
علامه ی بزرگوار مولا محمدتقی مجلسی (متوفای 1070 هـ.ق) در کتاب گرانسنگ «لوامع صاحب قرانی» که در سال 1066 هـ.ق به تألیف آن پرداخته، (69) گزارش سفر خود به عتبات عالیات را به طور مشروح آورده و در ضمن آن فرموده: 28 سال پیش از این (70) به زیارت حضرت امیرالمؤمنین مشرف شدم... مشغول ریاضت شاقه شدم، اکثر ایام در مقام حضرت صاحب الامر(علیه السلام) می بودم که در خارج نجف اشرف واقع است... شب ها پروانه وار بر دور روضه ی مقدسه می گشتم... روزها در مقام حضرت صاحب الامر(علیه السلام)...(71)
بیان مجلسی اول صریح است در این که این مقام در عهد او نیز موجود بوده و به حضرت صاحب الامر(علیه السلام) منتسب بوده است.
در کتاب لؤلؤ الصدف در تاریخ النجف تألیف سیدعبدالله، مشهور به ثقةالاسلام، که در تاریخ 1322هـ.ق تألیف شده، (72) آمده است که در مقام حضرت مهدی (علیه السلام) سنگ مرمری هست که زیارتنامه ی آن حضرت بر آن حک شده، و تاریخ کنده کاری آن 912 هجری می باشد.
از بررسی مطالب بالا به این نتیجه می رسیم که این مقام در طول قرون و اعصار به عنوان مقام حضرت مهدی (علیه السلام) اشتهار داشته و همه روزه پذیرای هزاران تن از شیفتگان دلسوخته و عاشقان پاکباخته ی کعبه ی موعود و قبله ی مقصود بوده است.
نگارنده در سفره های خود به عتبات عالیات، در سال های 1357، 1377، 1379 و 1382ش. به زیارت این مکان مقدس شرفیاب شده، و در هر نوبت شاهد اجتماع صدها فر از مشتاقان و ارادتمندان ساحت مقدس حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) در طول ساعات روز بوده است. ولی به طوری که محدث نروی و محدث قمی بیان فرموده اند از تاریخچه ی دقیق آن اطلاعی در دست نیست.
در سمت راست مقام چاهی است که راهیان نور و عاشقان کوی محبوب از آب آن تبرک می جویند و می گویند که مکرر دیده شده که حضرت صاحب (علیه السلام) از آن وضو گرفته اند.
در سمت چپ مقام نیز اطاق و محرابی هست که به مقام امام صادق (علیه السلام) مشهور است.
در طول قرون و اعصار مقام حضرت مهدی (علیه السلام) خدمه ای داشت که متصدی تنظیف و اداره ی آن بودند و برای مقام موقوفاتی بوده که برای روشن نگاه داشتن مقام هزینه می شد.
در گذشته در اطراف مقام خانه هایی بوده که خدام مقام در آن ها سکونت داشتند، پس از هجوم وهابیان و ناامن شدن آن جا، آن ها نیز خانه های خود را ترک گفته، به داخل شهر رفتند، این خانه ها به تدریج متروکه و مخروبه شدند.
اداره مقام اینک در دست تیره ای از اهالی نجف به نام آل ابوصبیع می باشد.(73)
پی نوشت
1- تهذیب الاحکام، ج6، ص34.
2- همان.
3- فرحةالغری، ص 57.
4- مزارات اهل البیت، ص 49.
5- ماضی النحف، ج1، ص 246.
6- همان، ص 97.
7- تهذیب الاحکام، ج6، ص 34.
8- مصباح الزائر، ص 117.
9- المزارالکبیر، ص 192.
10- مصباح المتهجد، ص 745.
11- سفرنامه ی ابن بطوطه، ج1، ص 85.
12- بحارالانوار، ج52، ص 273.
13- بشارةالاسلام، ص 66.
14- کافی، ج3، ص 243.
15- بحارالانوار، ج 27، ص 307.
16- قاموس الرجال، ج4، ص 156.
17- سیرأعلام النبلاء، ج2، ص 323.
18- ماضی النجف، ج1، ص 247.
19- تفسیر العیاشی، ج2، ص 307؛ بحارالانوار، ج11، ص 333،؛ ج 100، ص 387؛ مستدرک الوسائل، ج3، ص 401.
20- بحارالانوار، ج 18، ص 384.
21- کافی، ج2، ص 197؛ تفسیرالعیاشی، ج1، ص 126؛ علل الشرایع، ج2، ص 422؛ مراة العقول، ج17، ص 21؛ بحارالانوار، ج 11، ص 185؛ وسائل الشیعه، ج13، ص 209.
22- المزار الکبیر، ص 206؛ اقبال الاعمال، ص 608؛ بحارالانوار، ج 100، ص 374.
23- محجل: اسبی که قسمتی از پاهای آن سفید و درخشان باشد [لسان العرب: ج3، ص 65].
24- شمراخ: سپیدی باریک و هلال گونه ای که از پیشانی اسب سوی لب هایش کشیده شود. [فقه اللغه، ثعالبی، ص 670]
25- دلائل الامامه، ص 458؛ العدد القویه، ص 75؛ بحارالانوار، ج 52، ص 391؛ ج 94، ص 365؛ منتخب الاثرف ج3، ص 250.
26- مجمع البیان، ج7، ص 235.
27- در کتاب «رجعت یا دولت کریمه ی خاندان وحی» صص 23 تا 95 تفسیر 70 آیه از آیات قرآن کریم ره به رجعت، از پیشوایان معصوم آوردیم.
28- شیخ حر عاملی بیش از 520 حدیث در این رابطه، در کتاب «لاایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة» گرد آورده است.
29- بحارالانوار، ج 53، ص 123.
30- الایقاظ، ص 82.
31- تفسیرالبرهان، ج10، ص 172؛ تأویل الایات، ج2، ص 762.
32- تفسیرالعیاشی، ج3، ص 37.
33- الایقاظ، صص 330 - 333.
34- بحارالانوار، ج 53، ص 43؛ مختصرالبصائر، ص 115.
35- الایقاظ، صص 336.
36- مختصر البصائر، ص 120.
37- بحارالانوار، ج53، ص 104.
38- تفسیرالبرهان، ج10، ص 55.
39- الایقاظ، ص 331؛ مختصر البصائر، ص 112؛ بحارالانوار، ج53، ص 41.
40- تفسیرالبرهان، ج2، ص 437.
41- الایقاظ، ص 335؛ تفسیرالبرهان، ج7، ص 337؛ تأویل الایات، ج1، ص 424.
42- کافی، ج3، ص 131؛ الزهد، ص 81؛ مراةالعقول، ج13، ص 292؛ بحارالانوار، ج6، ص 198؛ ج 53، ص 97.
43- مدینةالمعاجز، ج3، ص 98؛ بحارالانوار، ج 53، ص 66.
44- ارشاد مفید، ج 2، ص 386؛ تفسیر العیاشی، ج2، ص 165.
45- کافی، ج3، ص 131؛مراةالعقول، ج13، ص 292.
46- ابوقدامه، حبةبن جوین، از قبیله ی عرینه، از اصحاب امیرمؤمنان (علیه السلام) بود، به سال 76 یا 77 هـ.ق در گذشت. [قابوس الرجال، ج 3، ص 74].
47- کافی، ج3، ص 243؛ بحارالانوار، ج6، ص 268، ص 37؛ مراةالعقول، ج14، ص 218.
48- بحارالانوار، ج50، ص 135.
49- قصص الانبیاء ، جزایری، ص 258.
50- علامه سید عبدالعزیز طباطبائیف اسوه ی تحقیق و پژوهش، نواده ی صاحب عروه و موفای شب 7 رمضان 1316 هـ.ق.
51- المحتضر، ص 4؛ بحارالانوار، ج 27، ص 307.
52- تهذیب الاحکام، ج1، ص 466؛ کافی، ج 3، ص 243؛ مراة العقول، ج14، ص 220؛ بحارالانوار، ج6، ص 268؛ ج100، ص 243.
53- ارشاد القلوب، ج2، ص 441؛ بحارالانوار، ج100، ص 234.
54- الاصول الستة عشر، اصل زید النرسی، ص 43؛ بحارالانوار، ج6، ص 292؛ ج 89، ص 284.
55- اجساد جاویدان، ص 334.
56- لئاتی الاخبار، ج 4، ص 277.
57- الذریعه، ج 1، ص 100؛ ج22، ص 218.
58- دارالسلام عراقی، ص 429 - 432.
59- اجساد جاویدان، ص 332-338.
60- ارشاد القلوب، ج2، ص 439؛ بحارالانوار، ج100، ص 233.
61- موسوعة العتبات المقدسه، ج6، ص 245.
62- ارشاد القلوب، ج2، ص 439.
63- بحارالانوار، ج100، ص 233.
64- تحفةالعالم، ج 1، ص 319.
65- ماضی النجف، ج1، ص 96.
66- کشف الاستار، ص 206؛ رخسارپنهان، ص 368.
67- بحارالانوار، ج52، ص 176.
68- کشف الاستار، ص 206.
69- لوامع صاحب قرانی، ج8، ص 817.
70- یعنی به سال 1038 هـ.ق (1038=28-1066)
71- لوامع صاحب قرانی، ج8، ص 664.
72- الذریعة، ج18، ص 383.
73- ماضی النجف، ج1، ص 96.
انتظار موعود 11.12
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}