وظايف منتظران جوان
وظايف منتظران جوان
وظايف منتظران جوان
در معارف ديني، وظايفي براي منتظران واقعي حضرت حجت عليه السلام بيان شده که از طريق عمل به مجموعهاي از تکاليف افراد بتوانند از چنان شايستگي برخوردار شوند که در زمره ياران واقعي آنحضرت درآمده و در حد توان و ظرفيت و به ميزان همت و تلاش افراد به فراهم شدن بستر مناسب براي ظهور منجي عالم بشريت کمک نمايند. گرچه مجموعه وظايف منتظران بسيار است اما در اين نوشته، تنها به ذکر چند مورد مهم، که در شرايط کنوني جامعه اسلامي داراي اهميت استبسنده ميکنيم.
يکي از مهمترين و اساسيترين اصولي که از ارکان اصلي مکتب تشيع محسوب ميشود، مساله امامت و آشنايي با امام هر عصر است. به اعتقاد شيعه، در هيچ برهه از زمان، زمين خالي از حجت و انسان بدون امام معصوم نخواهد بود. چرا که هدايت و رهبري صحيح و همه جانبه انسان بر اساس تعاليم الهي تنها از طريق پيروي از رهنمودها و روشنگريهاي امامي ممکن است که علاوه بر، آشنايي با سنتهاي حاکم بر نظام هستي، از تمامي مصالح بشر و حقايق تعليمات پيامبران الهي آگاه باشد. با توجه به اين حقيقت، يکي از وظايف مهم آحاد جامعه، بهويژه قشر جوان آن است که در هر عصري، نسبتبه امام و حجت الهي موجود در آن زمان به گونهاي شناخت پيدا کنند که بر تعاليم مسؤوليتهاي خود آگاهي پيدا کرده و بر اساس آن عمل نمايند. اهميتشناخت امام زمان (عج) در هر عصري به گونهاي است که در برخي روايات، عدم کسب معرفت لازم از امام همرديف، بلکه مساوي با کفر و بيايماني شمرده شده است. پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله در همين زمينه ميفرمايند: «هرکسي که بميرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.» [اصول کافی ج 1 ص 377] و يا در يکي از ادعيه که بر آن نيز بسيار سفارش شده است. به همين مساله اشاره شده است: پروردگارا حجتخودت را به من بشناسان چرا که اگر حجتت را به من نشناساني من از دين و آئينم گمراه ميشوم. [همان ج 1 ص377] مضمون اينگونه روايات زماني بهتر روشن خواهد شد که به پيامدهاي مثبت و منفي يک جامعه، در اثر برخورداري و عدم برخورداري جامعه از امام و رهبري شايسته توجه و دقتبيشتري شود. در طول تاريخ، چه بسيار بودهاند حرکتها و يا نهضتهاي عظيم مردمي که به دليل فقدان رهبر شايسته با شکست مواجه شدهاند و يا پس از پيروزي به جهت افتادن زمام امور در دست زمامداران بيکفايتبه انحراف و اضمحلال کشيده شدهاند...
البته، کم و کيف شناخت امامعليه السلام با توجه به نياز و توانايي و ظرفيت افراد متفاوت است. مهم اين است که اين شناختبه گونهاي باشد که در صورت مواجه افراد با تهديدها و شبههافکنيهاي دشمنان و بدخواهان، در تشخيص راه صحيح و شيوه درست از دچارشدن به گمراهي و انحراف آنها را نجات دهد. و گرنه شناخت کامل و همه جانبه حجتهاي الهي براي افراد عادي با توجه به محدوديت استعدادها و تواناييهاي فکري غيرممکن است.
در دوره غيبت کبري، فقهاي جامعالشرايط به نصب امام زمانعليه السلام مسؤوليت نمايندگي عام امامعليه السلام را در استمرار حرکتحياتبخش امامت و پاسداري از احکام و مقررات اسلامي برعهده دارند. بر اين اساس، يکي از وظايف افراد در عصر غيبت، پيروي از رهنمودهاي فقهاي عادل است. چرا که فقها به دليل آشنايي با شيوههاي صحيح استنباط احکام از منابع اصيل ديني، قادرند تا به پرسشهاي مختلف مردم در زمينه مسائل ديني پاسخ دهند. امام صادقعليه السلام در اشاره به چنين امر مهمي فرمودند: «فقها از سوي ما منصوب شدهاند تا به سؤالات شما پاسخ دهند و شما نيز مؤظف هستيد در شرايطي که به ما دسترسي نداريد به آنها مراجعه کنيد و بر اساس نظر آنان در چهارچوب احکام الهي عمل کنيد و هرگز حکم آنها را که براساس موازين شرعي ارائه ميشود، رد ننماييد. چون رد نظر آنان، به منزله رد حکم و نظر ماست و رد نظر ما، به منزله رد نظر و حکم خداوند است.» [همان ج 1 ص 54] .
در همين باره زماني که از حضرت مهدي (عج) سؤال کردند که در دوران غيبت کبري که به شما دسترسي نداريم جواب احکام و مسائلي را که با آنها مواجه ميشويم چگونه به دست آوريم؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند: «در پيشامدها و حوادثي که رخ ميدهد به آشنايان با احاديث ما (يعني مجتهدان جامعالشرايط که متخصصان متون ديني و احاديث اهلبيتعليهم السلام هستند) مراجعه کنيد و آنها حجت من براي شما و من حجتخدا بر آنان هستم.» [بحار الانوار ج 52 ص181] پس، برخلاف نظر نادرستبرخي افراد ناآشنا به معارف اسلامي، مسلمانان در دوران غيبت کبري بدون راهنما نماندهاند که مجبور باشند با شيوههاي ناصواب متکي به انديشههاي ناقص بشري و نظريههاي غيرعلمي به حل مشکلات اقدام کنند و در نتيجه، گرفتار معضلات فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي فراوان گردند. بلکه در دوراني که بنابر مصالحي امام معصومعليه السلام در دسترس همگان نيست مردم موظفاند که به فقهاي عالم و عادل مراجعه کنند و آنان نيز موظفند بدون کوتاهي و سهلانگاري بر اساس موازين شرعي از طريق مراجعه به آيات قرآن و روايات اهلبيتعليهم السلام به همه سؤالات و نيازهاي فکري و اعتقادي و فقهي و فرهنگي و سياسي و... آنها پاسخهاي مناسبي ارائه دهند.
اصلاح نفس و ترک گناهان و آراستن به فضايل اخلاقي در همه احوال ضرورت دارد. ولي خودسازي و اصلاح نفس در دوره غيبت، که زمينه لغزش و انحراف و آلوده گشتن به رذايل اخلاقي بيشتر است، از اهميت زيادي برخوردار است.
امام صادقعليه السلام در اين زمينه ميفرمايند: «صاحبالامرعليه السلام غيبتي خواهد داشت اگر کسي در آن دوره بخواهد ديندار بماند، سخت در مشقتخواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرايط بايد تقواي الهي پيشه کند و دو دستي به دين خود بچسبد.» [اثباة الهداه ج3ص422] .
به علاوه، چون فراهم شدن زمينه ظهور امام زمانعليه السلام از يک نظر وابسته به وجود افراد خودساخته و آراسته به فضايل اخلاقي است و جز از طريق تهذيب نفس و پيدا کردن پرورش اسلامي نميتوان در سلک ياران و زمينهسازان حضور آن حضرت قرار گرفت. بنابراين، يکي از وظايف افراد تلاش در راه خودسازي و تهذيب نفس است. بر اين اساس، امام صادقعليه السلام ميفرمايند: «من سره ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق [غیبة نعمانی ج16ص200] هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائمعليه السلام باشد بايد در انتظار ظهور آن حضرت باشد و در اين حال، به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار نمايد» و حتي در توقيعي که امام زمانعليه السلام آن را به مرحوم شيخ مفيد نوشتهاند چنين آمده است که اعمال ناشايست و گناهاني که از شيعيان سر ميزند، يکي از عوامل طولاني شدن دوره غيبت و محروميت آنها از ديدار امامعليه السلام است
از آنجا که يکي از شرايط مهم رشد ارزشها و فراهم شدن زمينه حاکميت احکام الهي، اصلاح وضع عمومي جامعه است لذا در تعليمات روشنگرانه اسلام اهتمام به وضع جامعه و مبارزه با نارساييهاي اجتماعي و فساد و کجرويها از طريق اموري چون امر به معروف و نهي از منکر مورد تاکيد قرار گرفته است. به گونهاي که حتي انسانهاي بيتوجه به امور اجتماعي و مشکلات ساير مردم، خارج از زمره مسلمانان محسوب ميشود: «من اصبح ولايتهم بامورالمسلمين فليس بمسلم» [میزان الحکمة ج4 ص531] .
علاوه بر اينکه بر اساس روايات اهلبيتعليهم السلام تا آمادگيهاي لازم فکري و فرهنگي و... در احاد جامعه براي پذيرش و ياري امام زمانعليه السلام پيدا نشود، ظهور حضرت محقق نخواهد شد. از سوي ديگر، تحصيل آمادگيهاي لازم نياز به بستر سالمي دارد که افراد در سايه آن بتوانند به کسب مهارتها و کمالات لازم بپردازند. اين بسترسازي مشروط به احساس مسؤوليت همگاني و مشارکت همه جانبه تک تک افراد در پاکسازي فضاي عمومي جامعه است که براي انجام کامل و به موقع اين امر نيز مکانيزمهاي زيادي پيشبيني شده است که مهمترين آنها، اقامه فريضه امر به معروف و نهي از منکر است. يعني همه افراد جامعه اسلامي موظفند از طريق تحصيل آشنايي کامل با شرايط و احکام آن، به اصلاح نارساييهاي اجتماعي و حفظ سلامت فضاي جامعه بپردازند تا از اين طريق، اولا: شرايط لازم براي ظهور آن حضرت فراهم گردد و ثانيا، امکان زندگي براساس احکام نوراني اسلام در دوره غيبت، ولو به ضرورت ناقص، بوجود آيد
با توجه به نقش و جايگاه مهمي که دعا در تفکر اسلامي دارد، اگر دعا با شرايط لازم انجام گيرد همچون ساير علل و عوامل موثر در نظام هستي، ميتواند در امور تکويني تغيير ايجاد نمايد. در بخشي از روايات پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام توصيه شده است که براي فرج امام زمانعليه السلام زياد دعا کنيد و از خود حضرت بقيةالله (عج) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «اکثروا الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم» [کمال الدین ج 2ص485] براي تعجيل در فرج و ظهور، زياد دعا کنيد چرا که اينکار موجب فرج و خوشحالي شماست.
بنابراين، از ديگر تکاليف عاشقان امام زمان (عج) درخواست تعجيل فرج آن حضرت است. البته، توجه به اين نکته نيز ضروري است که اولا، دعا زماني به مرحله اجابت ميرسد که دعا کننده شرايطي را در خود ايجاد نموده باشد که دعاي او شرايط استجابت را داشته باشد. ثانيا، بايد توجه داشت که دعا هرگز جاي عمل به وظايف ديگر را نميگيرد بلکه دعا در صورتي مفيد است که همراه با عمل به ساير تکاليف ديني باشد.
علاوه بر موارد فوق، پايداري در راه ولايت اهلبيتعليهم السلام، استقامت در برابر مشکلات و نارساييها، کمک و مساعدت به همنوعان، تحصيل علم و به دست آوردن تخصصهاي لازم، احياء شعائر اسلامي و پاسداري از ارزشهاي اصيل و... از جمله مسائلي هستند که اهتمام به آنها سعادت و سلامت جامعه، به ويژه نسل جوان را تضمين ميکند.
منبع:کتابخانه امام مهدی علیه السلام
يکي از مهمترين و اساسيترين اصولي که از ارکان اصلي مکتب تشيع محسوب ميشود، مساله امامت و آشنايي با امام هر عصر است. به اعتقاد شيعه، در هيچ برهه از زمان، زمين خالي از حجت و انسان بدون امام معصوم نخواهد بود. چرا که هدايت و رهبري صحيح و همه جانبه انسان بر اساس تعاليم الهي تنها از طريق پيروي از رهنمودها و روشنگريهاي امامي ممکن است که علاوه بر، آشنايي با سنتهاي حاکم بر نظام هستي، از تمامي مصالح بشر و حقايق تعليمات پيامبران الهي آگاه باشد. با توجه به اين حقيقت، يکي از وظايف مهم آحاد جامعه، بهويژه قشر جوان آن است که در هر عصري، نسبتبه امام و حجت الهي موجود در آن زمان به گونهاي شناخت پيدا کنند که بر تعاليم مسؤوليتهاي خود آگاهي پيدا کرده و بر اساس آن عمل نمايند. اهميتشناخت امام زمان (عج) در هر عصري به گونهاي است که در برخي روايات، عدم کسب معرفت لازم از امام همرديف، بلکه مساوي با کفر و بيايماني شمرده شده است. پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله در همين زمينه ميفرمايند: «هرکسي که بميرد و امام زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهليت از دنيا رفته است.» [اصول کافی ج 1 ص 377] و يا در يکي از ادعيه که بر آن نيز بسيار سفارش شده است. به همين مساله اشاره شده است: پروردگارا حجتخودت را به من بشناسان چرا که اگر حجتت را به من نشناساني من از دين و آئينم گمراه ميشوم. [همان ج 1 ص377] مضمون اينگونه روايات زماني بهتر روشن خواهد شد که به پيامدهاي مثبت و منفي يک جامعه، در اثر برخورداري و عدم برخورداري جامعه از امام و رهبري شايسته توجه و دقتبيشتري شود. در طول تاريخ، چه بسيار بودهاند حرکتها و يا نهضتهاي عظيم مردمي که به دليل فقدان رهبر شايسته با شکست مواجه شدهاند و يا پس از پيروزي به جهت افتادن زمام امور در دست زمامداران بيکفايتبه انحراف و اضمحلال کشيده شدهاند...
البته، کم و کيف شناخت امامعليه السلام با توجه به نياز و توانايي و ظرفيت افراد متفاوت است. مهم اين است که اين شناختبه گونهاي باشد که در صورت مواجه افراد با تهديدها و شبههافکنيهاي دشمنان و بدخواهان، در تشخيص راه صحيح و شيوه درست از دچارشدن به گمراهي و انحراف آنها را نجات دهد. و گرنه شناخت کامل و همه جانبه حجتهاي الهي براي افراد عادي با توجه به محدوديت استعدادها و تواناييهاي فکري غيرممکن است.
در دوره غيبت کبري، فقهاي جامعالشرايط به نصب امام زمانعليه السلام مسؤوليت نمايندگي عام امامعليه السلام را در استمرار حرکتحياتبخش امامت و پاسداري از احکام و مقررات اسلامي برعهده دارند. بر اين اساس، يکي از وظايف افراد در عصر غيبت، پيروي از رهنمودهاي فقهاي عادل است. چرا که فقها به دليل آشنايي با شيوههاي صحيح استنباط احکام از منابع اصيل ديني، قادرند تا به پرسشهاي مختلف مردم در زمينه مسائل ديني پاسخ دهند. امام صادقعليه السلام در اشاره به چنين امر مهمي فرمودند: «فقها از سوي ما منصوب شدهاند تا به سؤالات شما پاسخ دهند و شما نيز مؤظف هستيد در شرايطي که به ما دسترسي نداريد به آنها مراجعه کنيد و بر اساس نظر آنان در چهارچوب احکام الهي عمل کنيد و هرگز حکم آنها را که براساس موازين شرعي ارائه ميشود، رد ننماييد. چون رد نظر آنان، به منزله رد حکم و نظر ماست و رد نظر ما، به منزله رد نظر و حکم خداوند است.» [همان ج 1 ص 54] .
در همين باره زماني که از حضرت مهدي (عج) سؤال کردند که در دوران غيبت کبري که به شما دسترسي نداريم جواب احکام و مسائلي را که با آنها مواجه ميشويم چگونه به دست آوريم؟ آنحضرت در پاسخ فرمودند: «در پيشامدها و حوادثي که رخ ميدهد به آشنايان با احاديث ما (يعني مجتهدان جامعالشرايط که متخصصان متون ديني و احاديث اهلبيتعليهم السلام هستند) مراجعه کنيد و آنها حجت من براي شما و من حجتخدا بر آنان هستم.» [بحار الانوار ج 52 ص181] پس، برخلاف نظر نادرستبرخي افراد ناآشنا به معارف اسلامي، مسلمانان در دوران غيبت کبري بدون راهنما نماندهاند که مجبور باشند با شيوههاي ناصواب متکي به انديشههاي ناقص بشري و نظريههاي غيرعلمي به حل مشکلات اقدام کنند و در نتيجه، گرفتار معضلات فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي فراوان گردند. بلکه در دوراني که بنابر مصالحي امام معصومعليه السلام در دسترس همگان نيست مردم موظفاند که به فقهاي عالم و عادل مراجعه کنند و آنان نيز موظفند بدون کوتاهي و سهلانگاري بر اساس موازين شرعي از طريق مراجعه به آيات قرآن و روايات اهلبيتعليهم السلام به همه سؤالات و نيازهاي فکري و اعتقادي و فقهي و فرهنگي و سياسي و... آنها پاسخهاي مناسبي ارائه دهند.
اصلاح نفس و ترک گناهان و آراستن به فضايل اخلاقي در همه احوال ضرورت دارد. ولي خودسازي و اصلاح نفس در دوره غيبت، که زمينه لغزش و انحراف و آلوده گشتن به رذايل اخلاقي بيشتر است، از اهميت زيادي برخوردار است.
امام صادقعليه السلام در اين زمينه ميفرمايند: «صاحبالامرعليه السلام غيبتي خواهد داشت اگر کسي در آن دوره بخواهد ديندار بماند، سخت در مشقتخواهد بود. بنده خالص خدا در آن شرايط بايد تقواي الهي پيشه کند و دو دستي به دين خود بچسبد.» [اثباة الهداه ج3ص422] .
به علاوه، چون فراهم شدن زمينه ظهور امام زمانعليه السلام از يک نظر وابسته به وجود افراد خودساخته و آراسته به فضايل اخلاقي است و جز از طريق تهذيب نفس و پيدا کردن پرورش اسلامي نميتوان در سلک ياران و زمينهسازان حضور آن حضرت قرار گرفت. بنابراين، يکي از وظايف افراد تلاش در راه خودسازي و تهذيب نفس است. بر اين اساس، امام صادقعليه السلام ميفرمايند: «من سره ان يکون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق [غیبة نعمانی ج16ص200] هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائمعليه السلام باشد بايد در انتظار ظهور آن حضرت باشد و در اين حال، به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار نمايد» و حتي در توقيعي که امام زمانعليه السلام آن را به مرحوم شيخ مفيد نوشتهاند چنين آمده است که اعمال ناشايست و گناهاني که از شيعيان سر ميزند، يکي از عوامل طولاني شدن دوره غيبت و محروميت آنها از ديدار امامعليه السلام است
از آنجا که يکي از شرايط مهم رشد ارزشها و فراهم شدن زمينه حاکميت احکام الهي، اصلاح وضع عمومي جامعه است لذا در تعليمات روشنگرانه اسلام اهتمام به وضع جامعه و مبارزه با نارساييهاي اجتماعي و فساد و کجرويها از طريق اموري چون امر به معروف و نهي از منکر مورد تاکيد قرار گرفته است. به گونهاي که حتي انسانهاي بيتوجه به امور اجتماعي و مشکلات ساير مردم، خارج از زمره مسلمانان محسوب ميشود: «من اصبح ولايتهم بامورالمسلمين فليس بمسلم» [میزان الحکمة ج4 ص531] .
علاوه بر اينکه بر اساس روايات اهلبيتعليهم السلام تا آمادگيهاي لازم فکري و فرهنگي و... در احاد جامعه براي پذيرش و ياري امام زمانعليه السلام پيدا نشود، ظهور حضرت محقق نخواهد شد. از سوي ديگر، تحصيل آمادگيهاي لازم نياز به بستر سالمي دارد که افراد در سايه آن بتوانند به کسب مهارتها و کمالات لازم بپردازند. اين بسترسازي مشروط به احساس مسؤوليت همگاني و مشارکت همه جانبه تک تک افراد در پاکسازي فضاي عمومي جامعه است که براي انجام کامل و به موقع اين امر نيز مکانيزمهاي زيادي پيشبيني شده است که مهمترين آنها، اقامه فريضه امر به معروف و نهي از منکر است. يعني همه افراد جامعه اسلامي موظفند از طريق تحصيل آشنايي کامل با شرايط و احکام آن، به اصلاح نارساييهاي اجتماعي و حفظ سلامت فضاي جامعه بپردازند تا از اين طريق، اولا: شرايط لازم براي ظهور آن حضرت فراهم گردد و ثانيا، امکان زندگي براساس احکام نوراني اسلام در دوره غيبت، ولو به ضرورت ناقص، بوجود آيد
با توجه به نقش و جايگاه مهمي که دعا در تفکر اسلامي دارد، اگر دعا با شرايط لازم انجام گيرد همچون ساير علل و عوامل موثر در نظام هستي، ميتواند در امور تکويني تغيير ايجاد نمايد. در بخشي از روايات پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام توصيه شده است که براي فرج امام زمانعليه السلام زياد دعا کنيد و از خود حضرت بقيةالله (عج) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «اکثروا الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم» [کمال الدین ج 2ص485] براي تعجيل در فرج و ظهور، زياد دعا کنيد چرا که اينکار موجب فرج و خوشحالي شماست.
بنابراين، از ديگر تکاليف عاشقان امام زمان (عج) درخواست تعجيل فرج آن حضرت است. البته، توجه به اين نکته نيز ضروري است که اولا، دعا زماني به مرحله اجابت ميرسد که دعا کننده شرايطي را در خود ايجاد نموده باشد که دعاي او شرايط استجابت را داشته باشد. ثانيا، بايد توجه داشت که دعا هرگز جاي عمل به وظايف ديگر را نميگيرد بلکه دعا در صورتي مفيد است که همراه با عمل به ساير تکاليف ديني باشد.
علاوه بر موارد فوق، پايداري در راه ولايت اهلبيتعليهم السلام، استقامت در برابر مشکلات و نارساييها، کمک و مساعدت به همنوعان، تحصيل علم و به دست آوردن تخصصهاي لازم، احياء شعائر اسلامي و پاسداري از ارزشهاي اصيل و... از جمله مسائلي هستند که اهتمام به آنها سعادت و سلامت جامعه، به ويژه نسل جوان را تضمين ميکند.
منبع:کتابخانه امام مهدی علیه السلام
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}