نويسنده: محمدتقي فعالي

 
خداوند انسان را به گونه‌اي آفريد که حيات دنيوي‌اش اقتضا مي‌کند در جمع باشد. دست خلقت درون آدمي نيازهاي فراواني گذارد تا آدميان به کمک يکديگر، زندگي جمعي تشکيل دهند و از اين راه خلأها و احتياج‌هاي يکديگر را برآورده سازند. دستگاه آفرينش، رشد مادي و معنوي بشر را در گرو ارتباطات خانوادگي و اجتماعي قرار داد. به همين جهت انسان از آغاز رو به ديگران آورد و تمايل خود را براي تشکيل خانواده و قبيله نشان داد.
هرگاه اجتماعي تشکيل شود، پديده‌اي به نام همسايه و همسايه‌داري شکل مي‌گيرد. همسايه‌داري براساس ضوابط و قوانيني شکل مي‌گيرد که حفظ آنها ضامن حسن ارتباط خواهد بود. آيين مقدّس اسلام از اين ظرفيّت صرف‌نظر نکرد و درباره‌ي ارتباط همسايگان، حقوق متقابل و محدوده‌ي آن، دستورهايي بيان داشت. قرآن کريم، نيکي به همسايگان را توصيه و از پيروانش خواسته حقوق همسايگان را مراعات کرده و احسان به همديگر را فراموش نکنند:
وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى‏ وَالْجَارِ الْجُنُبِ؛ و همسايه‌ي نزديک و دور را [مورد احسان قرار بده (1)].
روابط عاطفي و انساني در دنياي ماشيني رو به ضعف گذارده و گاهي نيز خاموش شده است. امروزه ديگر همسايگان از يکديگر خبري ندارند. فاصله‌ي همسايگان نزديک چنان زياد شده است که گويا در دو نقطه‌ي زمين زندگي مي‌کنند. فرهنگ آپارتمان‌نشيني و زندگي در شهرهاي مدرن به انسان‌ها آموخته است که با يکديگر ناآشنا باشند، به بهانه‌ي حريم خصوصي، فاصله زياد شود، فضاي مجازي جايگزين فضاي حقيقي شود و بيگانگي جاي صميميت و رفاقت را بگيرد. اين در حالي است که سفارش اکيد اولياي دين از جمله حضرت علي (عليه‌السلام) چنين است:
وَاللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ؛ از خدا بترسيد! درباره‌ي همسايگان که همواره مورد سفارش پيامبرتان بودند. (آن حضرت) به قدري درباره‌ي آنان سفارش مي‌کردند که گمان مي‌برديم براي ايشان ميراثي قرار خواهند داد (يعني دستور خواهند داد که همسايه از همسايه ارث ببرد) (2).
روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از ياران خود پرسيدند: «آيا مي‌دانيد حقّ همسايه چيست؟» آنان پاسخ منفي دادند. سپس آن بزرگوار فرمودند:
حق همسايه آن است که اگر از شما درخواست کمک کرد به او کمک کنيد. اگر وام خواست، به او بپردازيد. هرگاه تهيدست شد، از او دستگيري کنيد. چنان که خيري به او رسيد، تبريک بگوييد. هنگام بيماري به عيادتش برويد. در مصيبت‌ها به او تسليت بگوييد. اگر فوت کرد، در تشييع جنازه‌اش حاضر شويد. بر ارتفاع خانه‌ي خود بدون موافقت او نيفزاييد تا مانع وزش نسيم و جريان هوا نشود. هرگاه ميوه‌اي خريديد، مقداري به او هديه کنيد و اگر مايل نبوديد، آن را مخفيانه به منزل ببريد و دقت کنيد که فرزندتان آن را از خانه بيرون نبرد که فرزند او ببيند و به خاطر آن بهانه‌گيري کند. با بوي غذاي مطبوع، او را ميازاريد، مگر آنکه مقداري برايش بفرستيد (3).
بيشترين تأکيدي که از سوي پيشوايان دين در ارتباط همسايگان بيان شده، عدم آزار همسايگان است. پرواضح است که در روابط ميان همسايگان گاهي تضاد و تزاحمي پيش مي‌آيد. شايد اختلاف سليقه‌ها، تفاوت معيارها و نيز تضاد منافع موجب ايجاد تنش يا سلب آسايش و از اين طريق روابط همسايگان مکدّر شود. در اين زمينه شايسته است رابطه‌ها اصلاح شود، کدورت‌ها از بين رود و همسايگان به آزار و اذيت يکديگر نپردازند. در سيره‌ي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم‌السلام) موارد متعددي در اين زمينه وجود دارد که مي‌توان به نمونه‌هايي اشاره کرد.

نمونه‌ي نخست:

پدر حضرت رضا (عليه‌السلام)، همسايه‌داري نيکو را چنين تفسير کرده‌اند:
همسايه‌داري نيکو به آزار نرساندن نيست، بلکه در صبر بر آزار همسايه است (4).

نمونه‌ي دوم:

امام صادق (عليه‌السلام) با تعبيري تکان دهنده، آزار همسايه را اين‌گونه توصيف کردند:
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ آذَي جَارَه؛ از رحمت خدا دور است! از رحمت خدا دور است آنکه همسايه‌اش را بيازارد (5).

نمونه‌ي سوم:

در زمان امام باقر (عليه‌السلام) اتفاقي رخ داد که ايشان در آن رويداد شيوه‌ي جالبي را براي مهار همسايه‌آزاري ارائه کردند:
شخصي از آزار همسايه‌اش نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شکايت کرد. حضرت امر به صبر کردند. بار ديگر نيز به شکايت آمد. حضرت باز هم به خويشتن‌داري دعوت کردند. بار سوم آمد و شکايت خود را تکرار کرد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: چون روز جمعه شود، زماني که مردم براي نماز جمعه مي‌روند، اثاثيه‌ات را از منزل خارج کن و بر سر راه مردم بياور. چون از تو علّت اين کار را جويا شدند، ماجرا را بازگو کن. آن شخص به دستور پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عمل کرد. چون ساعتي گذشت همسايه‌اي که آزارش مي‌داد، سراسيمه نزد او آمد، از او خواست اثاثيه‌اش را به منزل بازگرداند و گفت: با خداوند عهد مي‌کنم که ديگر تو را نيازارم (6).

نمونه‌ي چهارم:

حضرت رضا (عليه‌السلام) در مورد مؤمن چنين مي‌فرمايند:
مؤمن اين‌گونه نبوده است و اين‌گونه نيست که همسايه‌اش را آزار دهد (7).

پي‌نوشت‌ها:

1. نساء/ 36.
2. نهج‌البلاغه، نامه 47.
3. مجلسي، بحارالانوار، ج 82، ص 93.
4. همان، ج 78، ص 320.
5. کراجکي، کنز الفوائد، ج 1، ص 150؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 153 و ج 73، ص 354.
6. کليني، الکافي، ج 2، ص 668.
7. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 2، ص 33؛ اربلي، کشف الغمة، ج 2، ص 268.
منبع مقاله: فعّالي، محمدتقي؛ (1394)، سبک زندگي رضوي (2) - مناسبات اجتماعي، مشهد: انتشارات بنياد بين‌المللي فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.
منبع مقاله :
فعّالي، محمدتقي؛ (تابستان 1394)، سبک زندگي رضوي (2) - مناسبات اجتماعي، مشهد: انتشارات بنياد بين‌المللي فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول