حضرت على(ع) و كانون جوانى
حضرت على(ع) و كانون جوانی
حضرت على (ع) و كانون جوانى
نويسنده:عبدالحسين خسروپناه
شخصيت حضرت على(علیه السلام) با شخصيّت نبى اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در جوانب گوناگون علمى و عملى شباهت فراوان دارد. نهجالبلاغه و مجموعهى سخنان اميرالمؤمنين به آيات و مضامين قرآن نزديك است و شيوايى، ارجمندى و ژرف بودن پيام على(علیه السلام) و نبى(سلام الله علیها) به اوج كمال رسيده است؛ به گونهاى كه از جهت محتوا، نهجالبلاغه برادر قرآن ناميده شده است. سراسر وجود على(علیه السلام) تاريخ و سيرت على، خُلق و خوى على، رنگ و بوى على(علیه السلام) سخن و گفتوگوى على براى تمام انسآنها درس، سرمشق، تعليم و رهبرى است. [1]
على(علیه السلام) انسان كاملى است كه قهرمان همهى ارزشهاى انسانى است. او مردى است كه شبها با روح كلى عالم به سر مىبُرد و روزها به تربيت ارواح آدميان مىپرداخت.
جوانى، گوهر گرانبهايى است كه به خاطر استعدادها و قابليت شكوفايى و رشد، از ارزش و منزلت خاصى برخوردار است و بزرگان را به توصيه و ارآيهى تجربيّات به جوانان واداشته است. اميرالمؤمنين(علیه السلام) نيز در اين عرصه، كلمات حكمتآموزى را ارائه نموده است. جوانى و تندرستى را دو چيز با ارزش و منزلت معرفى مىكند و مىفرمايد: «قدر و منزلت اين دو چيز را كسى مىشناسد كه آن دو را از دست داده باشد». [2]
در بيان ارزش جوانى همين بس كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در قيامت از عُمْر و جوانى انسان مىپرسند كه چگونه و در چه راهى آن را صرف نموده است». [3] على(علیه السلام) به اصحاب توصيه مىكند كه «جوانى را قبل از پيري و سلامتى را قبل از بيماري دريابيد». [4] امام در بيان دوران جوانى غفلت برخى انسآنها مىفرمايد: «در ايام سلامت بدن، سرمايهاى فراهم و مهيا نساختهاند ودر اوايل فرصتهاى زندگى و نيرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشندهترين ايام عمر را رايگان از كف دادند، آيا كسى كه در جوانى اهل تنپرورى بوده، مىتواند در پيرى جز شكستگى و ذلّت انتظارى داشته باشد». [5] پس دوران جواني را بايد دريافت و از آن دوران گرانسنگ و طلايى در خويشتنشناسى و كماليابى بهره گرفت كه شرط اساسى سعادت و شقاوت يا خوشبختى و بدبختى انسآنها در دنيا و آخرت به توجّه و عدم توجّه آنها نسبت به جوانى، بستگى دارد.
امام على(علیه السلام) تربيت كنندگان و والدين و مربّيان را نسبت به توجّه به عنصر زمان، هشدار مىدهد و مىفرمايد: «فرزندان خويش را به جبر و استبداد بر آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنان در زماني غير زمان شما آفريده شدند و زندگى مىكنند». [6] پس تحجّر و جمود بر آداب گذشتگان، مانع مهمى بر سر راه تربيت جوانان است؛ امّا اين بدان معنا نيست كه دست از سنّتهاى صحيح گذشتگان برداريم و به بهانهى نوگرايى و تجددخواهى، ارزشهاي اسلامى را به حاشيه رانيم؛ بلكه بايد با روش صحيح تربيتى و آگاهانه، فرزندان خويش را به ارزشهاى اسلامى رهنمون سازيم.
مردى به نام ابوجعفر احول از دوستان امام صادق(علیه السلام) مدتي به تبليغ مذهب تشيع و تعاليم اهلبيت(علیه السلام) اشتغال داشت. روزى به محضر مبارك امام رسيد و امام از او سؤال كرد: مردم بصره را در پذيرش اهلبيت و آيين تشيع چگونه يافتى؟ عرض كرد: مردم اندكى تعاليم اهلبيت را پذيرفتهاند. امام فرمود: «توجّه تبليغى خود را به نسل جوان معطوف دار و نيروى خويش را در راه هدايت آنان به كار انداز؛ زيرا جوانان زودتر حق را مىپذيرند و سريعتر به هر خير و صلاحى مىگرايند.» [7] به همين دليل، امام على(علیه السلام) مىفرمايد: «جوانىات را قبل از پيرى و سلامتت را قبل از بيمارى درياب.» [8] امام على(علیه السلام) به جوانان توصيههاى آموزندهى بسيار دارد. از جمله: به فرزند جوانش امام حسن(علیه السلام) سفارش ميكند: «بندهى غير خود نباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.» [9]
پرهيز از شهوتراني و مغلوب شدن با شهوت نيز توصيهى ديگر آن حضرت است: «كسى كه مغلوب شهوت خويشتن است، ذلّت و خواريش بيش از بردهى زرخريد است.» [10]
عزت مدارى و كرامت نفس نيز سفارش ديگري است كه امام(علیه السلام) به فرزند جوانش بيان مىكند: «نفس خويش را عزيز شمار و به هيچ پستى و دنائتي تن مده، گرچه عمل پست، تو را به تمنيات برساند؛ زيرا هيچ چيز با شرافت نفس برابري نمىكند و هرگز به جاى عزت نفس از دست رفته، عوضى همانند آن نصيب نخواهد شد».[11]
امام على(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) ميفرمايد: «پسرم، من در تعليم و تربيت تو شتاب كردم پيش از آن كه قلب تو سخت گردد و عقل و فكرت به چيز ديگرى مشغول شود مبادرت ورزيدم تا با تصميم جدّى به استقبال اموري بشتابى كه انديشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آن را كشيدهاند و تو را از تلاش بيشتر بىنياز ساختهاند؛ بنابراين آنچه از تجربيات آنها نصيب ما شده، نصيب تو هم خواهد بود.» [12]
مستى جوانى نيز آسيبپذير و هلاكتبار است كه جوانان بايد بدان توجّه نمايند. امام علي(علیه السلام) ميفرمايد: «سزاوار است انسان عاقل، خويشتن را از مستى ثروت، مستى قدرت، مستى علم و دانش، مستى تمجيد و تملق، مستى جوانى مصون نگه دارد؛ زيرا هر يك از اين مستىها بادهاى مسموم و پليدى دارد كه عقل را نابود مىكند و آدمى را خفيف و بىارزش مىسازد». [13] و راه درمان اين مستىها به تعبير امام على(علیه السلام) شناختن شرافت باطنى و گوهر انسانى است كه او را از پستىهاى شهوت و آرزوهاى باطل مصون نگاه مىدارد. [14] بر اين اساس، امام على(علیه السلام) به جوانان خطاب مىكند: اى گروه جوانان، شرف انسانى و سجاياى اخلاقى خود را با ادب و تربيت محافظت نماييد و سرمايهى گرانبهاى دين خويش را با نيروى علم و دانش از دستبرد ناپاكان و خطرات گوناگون بركنار داريد». [15]
توصيهى ديگر امام على(علیه السلام) به جوانان در آيين دوستيابى است كه مىفرمايد: «پيوند دوستى را با برادران دينى خود محكم سازيد كه آنان ذخاير دنيا و آخرت هستند. مگر نشنيدهايد كه خداوند در قرآن شريف به تأثر گمراهان در قيامت اشاره كرده كه مىگويند: در اين روز سخت، نه شفيعى داريم و نه دوستى كه در كارمان همّت گمارد». [16] «كسى كه دوست پاك خود را كه براي خدا با وى پيوند دوستى داشته، از دست بدهد، مثل اين است كه شريفترين اعضاى بدن خود را از كف داده است». [17] در وصيتنامهشان به امام حسن(علیه السلام) فرمودند: «به اتكاى روابط دوستانه و رفاقت صميمانه، حق برادرت را ضايع مكن؛ چه، در زمينهى تضييع حقوق، روابط دوستى نابود مىشود و آن كسي كه حقّش را تباه ساختى براى تو برادر نخواهدبود.» [18]
امام(علیه السلام) در باب عوامل انحراف جوانان هشدار مىدهد و جهل و نادانى، هواپرستى و شهوترانى، تقليد از فاسدان و منحرفان، عصبانيت و خشم افراطى، برترىجويى، تكاثرگرايى، غرور و خودخواهى، فقدان تربيت خانوادگى و ضعف ايمان را به عنوان ريشههاى انحراف جوانان بيان مىكند. [19]
على(علیه السلام) انسان كاملى است كه قهرمان همهى ارزشهاى انسانى است. او مردى است كه شبها با روح كلى عالم به سر مىبُرد و روزها به تربيت ارواح آدميان مىپرداخت.
جوانى، گوهر گرانبهايى است كه به خاطر استعدادها و قابليت شكوفايى و رشد، از ارزش و منزلت خاصى برخوردار است و بزرگان را به توصيه و ارآيهى تجربيّات به جوانان واداشته است. اميرالمؤمنين(علیه السلام) نيز در اين عرصه، كلمات حكمتآموزى را ارائه نموده است. جوانى و تندرستى را دو چيز با ارزش و منزلت معرفى مىكند و مىفرمايد: «قدر و منزلت اين دو چيز را كسى مىشناسد كه آن دو را از دست داده باشد». [2]
در بيان ارزش جوانى همين بس كه پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در قيامت از عُمْر و جوانى انسان مىپرسند كه چگونه و در چه راهى آن را صرف نموده است». [3] على(علیه السلام) به اصحاب توصيه مىكند كه «جوانى را قبل از پيري و سلامتى را قبل از بيماري دريابيد». [4] امام در بيان دوران جوانى غفلت برخى انسآنها مىفرمايد: «در ايام سلامت بدن، سرمايهاى فراهم و مهيا نساختهاند ودر اوايل فرصتهاى زندگى و نيرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشندهترين ايام عمر را رايگان از كف دادند، آيا كسى كه در جوانى اهل تنپرورى بوده، مىتواند در پيرى جز شكستگى و ذلّت انتظارى داشته باشد». [5] پس دوران جواني را بايد دريافت و از آن دوران گرانسنگ و طلايى در خويشتنشناسى و كماليابى بهره گرفت كه شرط اساسى سعادت و شقاوت يا خوشبختى و بدبختى انسآنها در دنيا و آخرت به توجّه و عدم توجّه آنها نسبت به جوانى، بستگى دارد.
امام على(علیه السلام) تربيت كنندگان و والدين و مربّيان را نسبت به توجّه به عنصر زمان، هشدار مىدهد و مىفرمايد: «فرزندان خويش را به جبر و استبداد بر آداب خود مجبور نكنيد؛ زيرا آنان در زماني غير زمان شما آفريده شدند و زندگى مىكنند». [6] پس تحجّر و جمود بر آداب گذشتگان، مانع مهمى بر سر راه تربيت جوانان است؛ امّا اين بدان معنا نيست كه دست از سنّتهاى صحيح گذشتگان برداريم و به بهانهى نوگرايى و تجددخواهى، ارزشهاي اسلامى را به حاشيه رانيم؛ بلكه بايد با روش صحيح تربيتى و آگاهانه، فرزندان خويش را به ارزشهاى اسلامى رهنمون سازيم.
مردى به نام ابوجعفر احول از دوستان امام صادق(علیه السلام) مدتي به تبليغ مذهب تشيع و تعاليم اهلبيت(علیه السلام) اشتغال داشت. روزى به محضر مبارك امام رسيد و امام از او سؤال كرد: مردم بصره را در پذيرش اهلبيت و آيين تشيع چگونه يافتى؟ عرض كرد: مردم اندكى تعاليم اهلبيت را پذيرفتهاند. امام فرمود: «توجّه تبليغى خود را به نسل جوان معطوف دار و نيروى خويش را در راه هدايت آنان به كار انداز؛ زيرا جوانان زودتر حق را مىپذيرند و سريعتر به هر خير و صلاحى مىگرايند.» [7] به همين دليل، امام على(علیه السلام) مىفرمايد: «جوانىات را قبل از پيرى و سلامتت را قبل از بيمارى درياب.» [8] امام على(علیه السلام) به جوانان توصيههاى آموزندهى بسيار دارد. از جمله: به فرزند جوانش امام حسن(علیه السلام) سفارش ميكند: «بندهى غير خود نباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.» [9]
پرهيز از شهوتراني و مغلوب شدن با شهوت نيز توصيهى ديگر آن حضرت است: «كسى كه مغلوب شهوت خويشتن است، ذلّت و خواريش بيش از بردهى زرخريد است.» [10]
عزت مدارى و كرامت نفس نيز سفارش ديگري است كه امام(علیه السلام) به فرزند جوانش بيان مىكند: «نفس خويش را عزيز شمار و به هيچ پستى و دنائتي تن مده، گرچه عمل پست، تو را به تمنيات برساند؛ زيرا هيچ چيز با شرافت نفس برابري نمىكند و هرگز به جاى عزت نفس از دست رفته، عوضى همانند آن نصيب نخواهد شد».[11]
امام على(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) ميفرمايد: «پسرم، من در تعليم و تربيت تو شتاب كردم پيش از آن كه قلب تو سخت گردد و عقل و فكرت به چيز ديگرى مشغول شود مبادرت ورزيدم تا با تصميم جدّى به استقبال اموري بشتابى كه انديشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آن را كشيدهاند و تو را از تلاش بيشتر بىنياز ساختهاند؛ بنابراين آنچه از تجربيات آنها نصيب ما شده، نصيب تو هم خواهد بود.» [12]
مستى جوانى نيز آسيبپذير و هلاكتبار است كه جوانان بايد بدان توجّه نمايند. امام علي(علیه السلام) ميفرمايد: «سزاوار است انسان عاقل، خويشتن را از مستى ثروت، مستى قدرت، مستى علم و دانش، مستى تمجيد و تملق، مستى جوانى مصون نگه دارد؛ زيرا هر يك از اين مستىها بادهاى مسموم و پليدى دارد كه عقل را نابود مىكند و آدمى را خفيف و بىارزش مىسازد». [13] و راه درمان اين مستىها به تعبير امام على(علیه السلام) شناختن شرافت باطنى و گوهر انسانى است كه او را از پستىهاى شهوت و آرزوهاى باطل مصون نگاه مىدارد. [14] بر اين اساس، امام على(علیه السلام) به جوانان خطاب مىكند: اى گروه جوانان، شرف انسانى و سجاياى اخلاقى خود را با ادب و تربيت محافظت نماييد و سرمايهى گرانبهاى دين خويش را با نيروى علم و دانش از دستبرد ناپاكان و خطرات گوناگون بركنار داريد». [15]
توصيهى ديگر امام على(علیه السلام) به جوانان در آيين دوستيابى است كه مىفرمايد: «پيوند دوستى را با برادران دينى خود محكم سازيد كه آنان ذخاير دنيا و آخرت هستند. مگر نشنيدهايد كه خداوند در قرآن شريف به تأثر گمراهان در قيامت اشاره كرده كه مىگويند: در اين روز سخت، نه شفيعى داريم و نه دوستى كه در كارمان همّت گمارد». [16] «كسى كه دوست پاك خود را كه براي خدا با وى پيوند دوستى داشته، از دست بدهد، مثل اين است كه شريفترين اعضاى بدن خود را از كف داده است». [17] در وصيتنامهشان به امام حسن(علیه السلام) فرمودند: «به اتكاى روابط دوستانه و رفاقت صميمانه، حق برادرت را ضايع مكن؛ چه، در زمينهى تضييع حقوق، روابط دوستى نابود مىشود و آن كسي كه حقّش را تباه ساختى براى تو برادر نخواهدبود.» [18]
امام(علیه السلام) در باب عوامل انحراف جوانان هشدار مىدهد و جهل و نادانى، هواپرستى و شهوترانى، تقليد از فاسدان و منحرفان، عصبانيت و خشم افراطى، برترىجويى، تكاثرگرايى، غرور و خودخواهى، فقدان تربيت خانوادگى و ضعف ايمان را به عنوان ريشههاى انحراف جوانان بيان مىكند. [19]
پینوشتها:
[1]. و دافعهى على(ع)، ص 177.
[2]. ص 449.
[3]. ج 17، ص 23.
[4]. ص 340.
[5]. تحقيق فيض الاسلام، ص 180.
[6]. ابن ابى الحديد، ج 20، ص 267.
[7]. كافى، ص 93.
[8]. غررالحكم.
[9]. نامهى 31.
[10]. غررالحكم.
[11]. نامهي 31.
[12]. نامهى 31.
[13]. ج 5، ص 8، حديث 9075.
[14]. غررالحكم.
[15]. پيشين.
[16]. غررالحكم.
[17]. غررالحكم.
[18]. نامهى 31.
[19]. نامهى 53، خطبهى 108، 192، حكمت 255، 232.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}