جوانان از منظر معصومین عليهم السلام

نويسنده:محمد جواد مروجى طبسى
به شما درباره جوانان به نيكى سفارش مى‏كنم كه آن‏ها دلى رقيق تر وقلبى‏فضيلت پذيرتر دارند. خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت‏الهى‏بشارت دهم و از عذابش بترسانم جوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان‏محبت‏بستند ولى پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند.سپس‏به اين آيه اشاره فرمود كه دوره‏اى طولانى بر آن‏ها گذشت و دلهايشان زنگ قساوت‏گرفت.
جوان بخشنده زاهد نزد خداوند محبوب‏تر از پيرمرد عابدى است كه بخل بورزد.
از تمايلات ناروا اعراض كنيد (شهوات نفسانى را ترك گوييد) كه شما را به وادى‏گناهكارى مى‏كشاند و غافلگيرانه شما را در آغوش سيئات مى‏افكند.
آداب و رسوم زمان خودتان را با زور به فرزندان خويش تحميل نكنيد، زيرا آنان‏براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده‏اند.
هرگز از مجاهده و كوشش در اصلاح خويش باز نايست زيرا چيزى جز سعى و كوشش تو رادر اين كار يارى نخواهد كرد.
بپرهيز از رفاقت‏با كسى كه اغفالت مى‏كند و فريبت مى‏دهد كه سرانجام مايه خوارى‏و هلاكت‏خواهد بود.
اين نفوس سركش را مقهور كنيد كه خودسر و بى‏قيدند. اگر خواسته‏هاى آن‏هارا پيروى نماييد سرانجام شما را در بدترين پرتگاه مى‏افكنند.
غلبه و فرمانروايى شهوت، مصونيت اخلاقى را از بين مى‏برد و آدمى را به وادى‏هلاكت مى‏رساند.
بهترين چيزى كه شايسته است جوانان ياد گيرند چيزهايى است كه در بزرگسالى موردنيازشان است.
ابان بن تغلب گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم مى‏فرمود: اى گروه‏جوانان از خدا بترسيد و گرد فرمانروايان ستم‏كار نگرديد، آنان را ترك كنيد تااز مقام بزرگى تنزل كنند و دنباله‏روى جامعه باشند.
از رفاقت‏با شرور بپرهيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب و اثرى بد دارد.
كسى كه بر مركب شهوات خويش سوار است (و خودسرانه مى‏تازد) هرگز از لغزش و سقوطرهايى نخواهد داشت.
على عليه‏السلام:
كسى كه خود را پيشواى مردم قرار دهد بايد قبل از آموزش ديگران به آموزش خودبپردازد و بيش از آن كه به زبان آموزش دهد با سيرت و رفتار آموزش دهد، آن كه‏به آموزش و پرورش خويشتن بپردازد بيشتر سزاوار ستايش است تا آن كه به آموزش وپرورش ديگران مى‏پردازد.....

پی‏نوشت‏ها:

1) كتاب شباب قريش، ص‏1.
2) تاريخ يعقوبى، ج‏2، ص‏97.
3) غرر الحكم، ص‏132.
4) نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج‏20، كلمه‏102، ص‏267.
5) غرر الحكم، ص‏818.
6) همان، ص‏152.
7) همان، ص‏138.
8) همان، ص‏507.
9) شرح ابن ابى الحديد، ج‏20، كلمه‏817، ص‏333.
10) تفسير برهان، ص‏412.
11) بحارالانوار، ج‏17، ص‏214.
12) همان، ج‏17، ص‏214.
13) وسايل الشيعه، ج 11، ص 419)

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام