نویسنده: میشل كندی
برگردان: زهرا جعفری

 


قشقرقها، مانند طوفان به یكباره نازل می‌شوند. مالش چشمها اولین نشانه شروع باد سرعت گیرنده است. مرحله بعد، یكی دو بار خواستن آدامس و یا اسباب‌بازی جدیدی است كه قبلاً سه یا چهار بار به آن «نه» گفته‌اید. آن گاه اصل طوفان فرا می‌رسد... قشقرق، طوفان كودك نوپایی است كه ما همگی از آن وحشت داریم. این قشقرقها مسلماً طبیعی هستند، اما هنگام وقوع راه‌هایی برای پیشگیری و نیز كنترل آنها وجود دارد.

حواست به من هست؟

كودكان نوپا هنگامی كه خود به سرو صدا و داد و فریاد مشغولند، دستورهای صادره از بالا را اغلب تنها به فریادهایی نامفهوم تعبیر می‌كنند. برای شنیده شدن صدایتان، پیش روی كودك زانو بزنید، شانه‌های او را محكم ولی به آرامی نگهدارید و تا وقتی به چشمهای شما نگاه كند، به او نگاه كنید و بعد سر صحبت را باز كنید. با این روش، به احتمال زیاد گفته و خواسته شما به ذهن كودك وارد خواهد شد.
نادیده بگیرید (رفتار فرزندتان و نه خود او را)
در ضمن نوپایی كودك، او مراحل زیادی را به سادگی پشت سر خواهد گذاشت. مثلاً، پسر كوچولویم در حال حاضر به جا به جا كردن اشیای انباری منزلمان علاقه زیادی دارد. من می‌دانم این علاقه تنها در عرض چند ماه از بین خواهد رفت. بنابراین، چرا به او اصرار كنم از این كار دست بردارید؟ حال كه این روند عادی رشد كودك است، دلیلی برای صرف بیهوده انرژی و وقت و نیز خسته و آزرده شدن دارد. البته قبول دارم، عادتهای دیگر را نیز می‌توان جایگزین نمود و بدین ترتیب شاید حل مشكل بعدی آسان‌تر باشد.

به قشقرق توجه كنید

احساسهای كودك خود را درك كنید، اما اجازه ندهید بر عملكرد شما حاكم شوند. هنگامی كه پسر كوچولویم در اوج عصبانیت است، به سادگی نگاهی به او می‌اندازم و می‌گویم: «وای، تو واقعاً عصبانی هستی، وقتی عصبانیتت تموم شد، منو خبر كن» و سپس - كلید حل مسأله اینجاست - از او دور می‌شوم (مسلماً دقت می‌كنم شیئی كه موجب صدمه دیدن او بشود، در آن نزدیكی وجود نداشته باشد). بدین ترتیب، او خواهد دانست به احساساتش اهمیت می‌دهم، ولی به داد و فریادش گوش نمی‌دهم. داد و فریاد مسلماً بهترین راه رسیدن به خواسته‌اش نیست. او پس از آرام شدن، فرصت مراجعه به من و اظهار دلیل عصبانیتش را دارد.

مكانی دیگر

گاهی كودك از شدت عصبانیت خود و ندانستن چگونگی پایان بخشیدن به آن، می‌ترسد. او را بلند كنید و در آغوش بگیرید (به طوری كه هنوز بتواند دستها و پاهایش را در هوا تكان دهد) او را از اتاق یا فروشگاه بیرون ببرید و از سایر افراد دور كنید تا فضایی برای آرام شدنش ایجاد شود. پس از دور شدن از صحنه قشقرق، او را در آغوش خود نگهدارید (در صورت لزوم مقابل او زانو بزنید) و با صدای بلند تا 100 بشمارید. این كار به آرام شدن خود شما نیز كمك خواهد كرد. اگر بیرون بردن كودك از محل امكان دارد، ترفند موسوم به قفس پرنده را به كار ببرید. كودك را بلند كنید، نزدیك به خود نگهدارید و صورت او را (آزادانه!) با روسری یا پارچه دیگری، برای چند ثانیه بپوشانید. این كار كمی به پوشاندن قفس طوطی جیغ جیغو با تكه‌ای پارچه شبیه است. از دیدگاه كودك، او حالا در محل دیگری قرار گرفته است؛ محلی كه می‌تواند آرام شود و دوباره سر حال بیاید.

استراحتی داشته باشید

نقطه مقابل این امر می‌تواند درست باشد. كودك ممكن است به علت خستگی و یا تلاش زیاد و سخت برای كاری كه در دست انجام دارد، سرخورده و درمانده شده باشد. مثلاً، آیا پنجمین تلاش او برای بستن دكمه‌های كتش باز هم بی‌نتیجه مانده است؟ در این صورت، كنار او بنشینید، كتابی بردارید و كمی استراحت كنید. تقریباً می‌توانم ضمانت كنم با اعصابی آرام و شروعی دوباره، بستن دكمه‌های كت این بار بسیار آسان‌تر خواهد بود.

پرتابگر قهرمان

من عاشق لحظه‌هایی هستم كه فرزند عصبانی‌ام، هر آنچه را با آن بازی می‌كند، به گوشه اتاق پرتاب می‌كند! نه، البته كه این طور نیست، كودك باید بداند پرت كردن اشیا راه حل قابل قبولی برای نشان دادن عصبانیت نیست. هنگامی كه فرزندم تا حد پرتاب كردن اشیا عصبانی است، شانه‌هایش را به آرامی می‌گیرم و از او می‌خواهم نفس عمیقی بكشد. گاهی او با گریه می‌گوید: «نمی‌تونم». در این صورت، به او پیشنهاد می‌كنم با هم نفس عمیقی بكشیم. هدف نهایی، وادار كردن و عادت دادن او با چند نفس عمیق در عصبانیتهای بعدی و قبل از پرتاب كردن اشیاست.

مشاركت در عمل

درست مانند فرزند خود، روی فرش بخوابید و با صدایی به همان بلندی داد و فریاد كنید. این رفتار شما احتمالاً او را شوكه خواهد كرد و پس از واكنش اولیه، به احتمال زیاد به خنده خواهد افتاد، اگر چه بعضی كودكان دیرتر خواهند خندید! تماشای قشقرق یك بزرگسال، نتیجه مطلوبی در بر خواهد داشت و این ترفند مؤثر واقع خواهد شد، زیرا اگر بتوانید دو نفری درباره یك قشقرق بخندید، می‌توانید دوباره با هم كنار بیایید و دوست شوید. این روش در مورد كودكان بسیار خردسال نتیجه‌ای عالی دارد، زیرا اغلب قشقرقهای آنان بدون دلیل خاص و مشخص است.

نبرد غذا

كودك نوپا ممكن است بر اثر نشستن در صندلی غذا‌خوری‌اش بی‌حوصله شده، غذایش را بریزد یا به بیرون پرتاب كند. این رفتار در كودكان غیر عادی نیست، اما آزاردهنده و آلوده كننده محیط اطراف است. برای پیشگیری، چند كار می‌توانید انجام دهید.
ابتدا سعی كنید معنی كلمه «پایین» را به فرزند خود بیاموزید. مقدار متناسبی غذا در دسترس او قرار دهید و وقتی به نظر می‌رسد غذا خوردنش به پایان رسیده، از او بپرسید: می‌خواهی بیایی پایین؟» اگر حس می‌كنید هنوز گرسنه است، می‌توانید غذای بیشتری در اختیارش بگذارید، اما اگر مقدار غذای در دسترس كودك بیش از اشتهایش باشد، بخشی از آن روی میز ریخته خواهد شد. به پایان غذا خوردن فرزند خود توجه داشته باشید: به محض سیر شدنش او را از صندلی بیرون بیاورید و پایین بگذارید.

اجتناب از مشكل

زمان در مدرسه بودن فرزندان بزرگترم در طول روز، فرزند نوپایم كه در منزل است ناگهان با خود می‌اندیشد كه هیچ یك از قوانین عادی منزل در آن ساعتها در مورد او اِعمال نمی‌شوند... او به سمت یخچال هجوم می‌آورد و در زمانی غیرمنتظره، ناگهان بیسكویت و هله‌هوله‌هایی طلب می‌كند كه من از وجود آنها اطلاعی ندارم و این رفتار و مشابه آن، تمام روز ادامه می‌یابد. اگر فرزند شما خوردنی میان وعده‌ای می‌طلبد - به دفعات در طی روز - سعی كنید صرف غذایش را نیم ساعت زودتر برنامه‌ریزی كنید و یا میان وعده‌های سالم غذایی در اختیارش قرار دهید. وقتی میان وعده‌های پیش از ناهار كودك به هویج و كرفس محدود شوند، احتمالاً در خواهید یافت كودك شما آن اندازه هم كه فكر می‌كرد، گرسنه نیست.

بیرون ببریدشان

اگر شما دو نفر تمام روز را در منزل با هم بوده‌اید، فرزند نوپایتان (و خود شما نیز) ممكن است كمی عصبی شده و به هم ریخته باشید. حتی اگر اوضاع هوا نامساعد باشد، هوای تازه و خروج از چاردیواری تنها چیزی خواهد بود كه هر دوی شما لازم دارید. پتوی گرمی دور كودك بپیچید، او را در كالسكه قرار دهید و در پارك و یا نزدیك منزلتان قدمی بزنید.
هنگام خردسالی فرزندانم، بیرون بردن آنها گاهی برای من بسیار طاقت‌فرسا بود (به یاد داشته باشید، گاهی خود شما نیز به اندازه فرزندتان بی‌قرار و عصبی هستید!) هنگام پیش آمدن چنین شرایطی، پتو یا روانداز بزرگی بر می‌داشتم، كودكم را در آن می پیچاندم و به سادگی در اطراف حیاط كوچكمان قدم می‌زدم. فضای باز، حتی چنان فضای كوچكی، معجزه می‌كند.
منبع مقاله :
كندی، میشل؛ (1392)، قشقرقها، برگردان: زهرا جعفری، مشهد، به نشر و انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم.