قوانین اولیه ترکيب بندی

راههاي زيادي براي گرفتن عکس‌هايي شبيه به عکسي که عکاسان حرفه‌اي مي گيرند وجود دارد. در هر صورت يک موضوع روي تمام عکس ها تاثير گذار است و آن ترکيب بندي يا بقول هنري‌ها کامپوزيسيون! است.
بهر حال، براي موفقيت و معني دار بودن يک عکس، بايد بدرستي ترکيب بندي شود. ممکن است سوژه در محل نامناسبي از کادر واقع شود و مورد توجه بيننده عکس قرار نگيرد و يا مفهوم مورد نظر عکاس اشتباه برداشت شود.
بدون اينکه بخواهيم وارد نکات ريز ترکيب بندي شويم، يک سري قوانين اوليه را که بايد مورد توجه عکاس باشد مورد بررسي قرار مي دهيم. هر چند همانطور که مي‌دانيد: "قانون براي شکسته شدن وضع شده است!!" ولي قبل از اينکه شکسته شوند بايد از آنها اطلاع داشته باشيم!
در قرون گذشته، معماران کهن و نقاشان دوره رنسانس و بعدها در اواسط قرن 19 عکاسان تا به امروز، از يک شبکه ساده به عنوان قانون طلايي ترکيب بندي تصاويرشان استفاده نموده‌اند.
اين قانون طلايي نسبت ايده‌آلي بين عرض و ارتفاع ايجاد مي نمايد. اين خواص از ميدان ديد انسان بدست آمده و معمولا با تغييراتي جزيئي در مورد ساير زمينه‌ها نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. مثالهاي از آن را مي‌توان در مورد معماري، در شکل درها و پنجره‌ها، و در بيشتر موارد عادي نظير قاب عکسها و ... ذکر نمود.
کم و بيش نسبت کادر مورد نظر 3/2 در 3/1 است که اين نسبت را مي توان در اندازه بيشتر کادر فيلم ها و در نسبت اندازه عکسهاي ديجيتال و قاب عکسها و ... مشاهد نمود.
د راين کادر قانون ديگري استفاده مي‌شود: قانون يک سوم‌ها. از اين قانون براي تعيين نقاط دقيقي که بايد بخشهاي مهم تصوير در آنجا قرار گيرد استفاده مي‌شود. قاعده بعدي در مورد تعيين موقعيت افق و نسبت آسمان به زمين در عکس مي‌باشد.

وقتي براي اولين بار به يک عکس نگاه مي‌کنيم، معمولا نگاه بيننده به ندرت به ناحيه وسط تصوير متوجه مي‌شود، بلکه در يک مسير Z مانند (از سمت چپ بالا به راست سپس به سمت چپ پايين و دوباره راست) تصوير را نگاه مي کند. اين مسير تقريبا بطور ناخودآگاه دنبال مي‌شود، اما بخوبي شناخته شده است. ( بعضي آن را به عادت خواندن متن از چپ به راست نسبت مي دهند که در اين صورت ممکن است کساني مثل ما که از راست به چپ مي‌خوانيم يا چيني ها که از بالا به پائين مي‌خوانند عادت متفاوتي داشته باشيم!)
از ديد عکاسان، هدف کشاندن نگاه بيننده به سمت سوژه مورد نظر در عکس با توجه به دانستن عادت تماشاي عکس در مردم است.

همينطور ترکيب‌بندي هاي قطري را مي‌توان بر اساس قانون طلائي و قانون يک سوم ها بنا کرد و عکس بدست آمده را تراز نمود.

تمام اين قوانين را مي‌توان بطور آگاهانه دور زد، همانطور که بسياري از هنرمندان معروف اين کار را نموده اند، ولي اين قوانين در ابتداي کار نقطه شروعي براي رسيدن به ترکيبي قابل قبول است.
در مورد پرتره بايد توجه ويژه اي نمود که سوژه به نقطه‌اي در نزديکي لبه کادر خيره نشده باشد.
در اين نقاشي مشهور به جهت خيره شدن مدل و فضاي خالي ايجاد شده در نقاشي توجه نماييد. ضمنا ترکيب بندي قطري در اين نقاشي قابل توجه مي‌باشد.
نقاشي از جوهانس ورمر – 1632-1675
با اين وجود اين روش ترکيب بندي محدوديتهايي هم دارد. هنگام استفاده از يک لنز زاويه باز (وايد) بايد دقت ويژه‌اي در کادر بندي و ترکيب بندي بکار رود ، زيرا اين نوع لنز در خطوط مستقيم واقع در نزديکي لبه‌هاي کادر تصوير انحنا ايجاد ميکند. بخاطر همين در هنگام استفاده از اين نوع لنز بايد خط افق را بالاتر و در نزديکي مرکز کادر قرار داد تا از منحني شدن خط افق جلوگيري نمود.

در مورد خطوط افقي نيز هنگام عکاسي‌هاي معماري و مشابه آن باید توجه کافي مبذول داشت که خطوط مستقيم افقي در نزديکي لبه کادر نباشند. ايجاد انحنا باعث ايجاد نماي غير طبيعي در ساختمان و بر هم خوردن ترکيب بندي تصوير مي شود. لنزهاي زوم دوربين هاي ديجيتال بيشتر استعداد ايجاد اين تغيير شکل‌ها را دارند، زيرا از عدسيهايي استفاده مي کنند که رفع اين خطا در آنها بسيار مشکل مي‌باشد. اين لنزها معمولا دچار انحناي گوشه ها بدرون Barrelling در لنزهاي وايد و انحناي گوشه ها به بيرون pincushionning در لنزهاي تله فتو مي‌باشند.
بنابر اين در حالي که سرعت عمل لازمه عکاسي است، نگاهي دقيق به عکسهاي موفق گذشته که در خاطر مانده اند آشکار خواهد کرد که معمولا عکسهايي با ترکيب بندي مناسب بوده اند.
بنابر اين ارزش دارد که قبل از فشردن دکمه شاتر کمي وقت صرف تفکر به سوژه مورد نظر نماييد. قدمي در اطراف سوژه بزنيد تا بهترين زاويه را پيدا نموده و تعيين نماييد که چه اجزائي در چه مکاني از کادر بايد باشند. تصوير نهايي را در ذهن تصور نماييد. با اين کار شانس بهتري براي ارضاي آن حس ويژه اي که شما را براي گرفتن يک عکس ققلقلک مي دهد خواهيد يافت.
منبع: http://www.akkasee.com