نويسنده: محمدتقي فعالي

 
تميزي و پاکيزگي به معناي پيشگيري، پرهيز از کثيفي و پاکيزه نگه داشتن محيط، اموال، افراد و حذف يا کنترل آلاينده‌هاست. هدف از تميزي، پاک کردن و نظافت تمام منزل، محيط کار و لوازم مورد استفاده است، طوري که هيچ گرد و غبار و آلودگي وجود نداشته باشد. اين پاکسازي و نظافت معمولاً همراه با بازبيني است و باعث مي‌شود که لوازم و وسايل مورد استفاده همواره در مناسب‌ترين شرايط باشند. تميز و مرتب بودن وسايل علاوه بر ايجاد محيطي دلپذير، سبب نگهداري بهينه‌ي وسايل مورد استفاده مي‌شود و اشکال‌هاي احتمالي نيز به آساني قابل مشاهده خواهد بود.
پاکيزگي فردي نيز عامل مؤثري بر احساس‌ها و ادراک‌هاي مردم است. به عبارت ديگر، چهره‌اي که از خود نمايش مي‌دهيد، بر ديگران تأثير مي‌گذارد. نظافت و پاکيزگي، گذشته از تأثيري که بر سلامت شخصي و اجتماعي انسان دارد و موجب دلپذيري و جلب نظر بيننده مي‌شود، يکي از خواسته‌هاي فطري انسان است. در کلام معصومان (عليهم‌السلام)، پاکيزگي جزئي از ايمان شمرده شده است:
النَّظَافَةُ مِنَ الإِيَمانِ؛ پاکيزگي، جزئي از ايمان است (1).
در کلام امام رضا (عليه‌السلام)، پاکيزگي و نظافت، از اخلاق انبياء بيان شده است (2). رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) به آينه يا آب نگاه مي‌کردند و با ظاهري آراسته با مردم مواجه مي‌شدند. آن حضرت علاوه بر پاکيزگي لباس، به پاکيزگي و نظافت بدن نيز توجه داشتند و بدان توصيه مي‌کردند. در حديثي آمده است:
خويشتن را با آب از هر بوي بد و زننده‌اي که موجب اذيت مي‌شود پاکيزه کنيد و خود را عهده‌دار اين کار سازيد، زيرا خداوند کسي را که به سبب کثيفي و آلودگي موجب اذيت همنشين خود شود دشمن مي‌دارد (3).

ويژگي نخست) رسيدگي به موي سر

موي سر از جلوه‌گرترين اجزاي بدن است. زيبايي صورت با موي سر جلوه‌ي ويژه‌اي پيدا مي‌کند. در کلام معصومان (عليهم‌السلام) سفارش‌هايي درباره‌ي موي سر بيان شده است. امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: «موي نيکو و قشنگ از زيباترين زيبايي‌هاست» (4).
در روايتي ديگر آمده است:
الشَّهْرُ الْحَسَنُ مِنْ کِسْوَةِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَأَکْرِمُوه؛ موي زيبا از پوشش خداست. پس آن را گرامي بداريد (5).
امام رضا (عليه‌السلام) عطر زدن و مو گذاشتن را از سيره‌ي پيامبران بيان مي‌کنند (6).
همچنين در روايت‌هاي اسلامي توصيه‌هايي درباره‌ي نگه‌داري از مو بيان شده است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌فرمايند: «کسي که موي سرش را بلند مي‌کند بايد خوب نگهداري کند» (7).
در روايت‌هاي زيادي نسبت به شانه زدن مو توصيه شده است. امام صادق (عليه‌السلام) در تفسير کلمه‌ي زينت در آيه‌ي 31 سوره‌ي اعراف مي‌فرمايند:
شانه زدن زينت است، زيرا روزي مي‌آورد، مو را زيبا مي‌کند، حاجت را برآورده مي‌سازد و بلغم را از بين مي‌برد (8).
استفاده از روغن براي مو از ديگر مواردي بوده که مورد توجه امامان معصوم (عليهم‌السلام) قرار گرفته است. امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
روغن زدن به مو، ژوليدگي را دور مي‌کند (9).
در سيره‌ي امام صادق (عليه‌السلام) وارد شده که از انواع روغن براي موي سر استفاده مي‌کردند (10).
آن حضرت ضمن توصيه به استفاده از روغن در مورد آداب آن مي‌فرمايند:
موقع ماليدن روغن به موي سر بگو: بارالها از تو درخواست زيبايي و زينت دارم (11).
خضاب و رنگ کردن مو از ديگر مواردي بوده که مورد توجه قرار گرفته است. امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام حسن، امام حسين و امام باقر (عليهم‌السلام) از گياهي به نام «کتم» براي خصاب کردن استفاده مي‌کردند (12).
از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است:
با حنا خضاب کنيد، چون چشم را روشن مي‌کند، مو را مي‌روياند، بوي بد بدن را پاک مي‌کند و به همسر انسان آرامش مي‌دهد (13).
از نگاه اسلام، موي بلند از جلوه‌هاي آراستگي است که بايد با روغن ماليدن و خضاب کردن، از آن مراقبت کرد. بايد توجه داشت که هر چند توصيه‌هاي بيان شده درباره‌ي مو، در مورد بانوان نيز وجود دارد اما مناسب است به اين نکته توجه کرد که بانوان در کيفيت حضور در اجتماع بايد به عرف و موازين شرعي توجّه کنند.
سليمان بن يحيي گويد:
حضرت رضا (عليه‌السلام) در يکي از روزها مي‌خواستند نزد مأمون بروند و من هم نگهبان منزل آن حضرت بودم. در اين هنگام شانه‌اي خواستند و سر و ريش خود را شانه زدند و فرمودند:
حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: هر کس شانه را هفت بار بر سر و صورت و سينه‌ي خود بکشد مريض نمي‌شود (14).
سليمان جعفري گويد: حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند:
موي سر اگر در جلوي سر باشد، دليل يمن و سعادت است. اگر روي صورت باشد دليل بر سخاوت است و اگر موي سر به هم بافته شده باشد دليل شجاعت است (15).

ويژگي دوم) نظافت پوست

پوست روشن، سالم و لطيف يکي از عناصر مهم در زيبايي ظاهر به شمار مي‌آيد. استفاده از موارد گياهي و روغن‌هاي مفيد براي حفاظت از پوست، امر رايجي بوده است. روايت‌هاي اسلامي نيز بيانگر اهميت توجه به مراقبت از پوست هستند. مولا علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
الدُّهْنُ يُلَيِّنُ الْبَشَرَةَ وَ يَزِيدُ فِي الدِّمَاغِ وَ يُسَهِّلُ مَجَارِيَ الْمَاءِ وَ يُذْهِبُ الْقَشَفَ وَ يُسْفِرُ اللَّوْن؛ روغن زدن، پوست را نرم و نيروي عقل را زياد مي‌کند، آلودگي پوست را برطرف ساخت و به آن روشني مي‌بخشد (16).
امام باقر (عليه‌السلام) فوايد روغن زدن را اين‌گونه بيان مي‌فرمايند:
روغن زدن هنگام شب، باعث رسيدن آن به رگ‌ها مي‌شود و پوست را سيراب و صورت را سفيد مي‌کند (17).
از اين روي مراقبت و زيبايي پوست مورد توجه اسلام بوده و بايد با استفاده از روغن‌ها و کرم‌ها از اين نعمت الهي محافظت کرد. توجه به اين نکته نيز ضروري است که استفاده از کرم‌ها هنگام حضور در اجتماع تابع موازين شرعي و عرف جامعه است.
يکي از اموري که در بهداشت پوست تأثير مستقيم دارد، شستن پوست به صورت کامل و مناسب در حمام است. حضرت رضا (عليه‌السلام) در اين رابطه نکات جالبي را بيان فرمودند که مي‌توان به نمونه‌هايي اشاره کرد.

نمونه‌ي نخست:

سليمان جعفري گويد: مريض شدم به اندازه‌اي که گوشت‌هاي بدنم ريخت، خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) رسيدم فرمودند: دوست داري که بار ديگر گوشت‌هايت برگردد، عرض کردم آري.
فرمودند: حمام برو تا گوشت‌هايت بازگردد، وليکن اگر ادامه بدهي و زياد بروي مبتلا به سل مي‌شوي (18).

نمونه‌ي دوم:

سليمان جعفري گويد:
حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند: حمام يک روز در ميان، گوشت بدن را زياد مي‌کند و هر روز حمام رفتن، پيه‌هاي کليه را آب مي‌سازد (19).

نمونه‌ي سوم:

حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند:
هر کس روز جمعه حمام برود و موهاي زائد بدن خود را پاک کند، اگر گرفتار برص شد، بايد خود را ملامت کند (20).

نمونه‌ي چهارم:

حسن بن جهم گويد: خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) رسيدم مشاهده کردم آن حضرت محاسن خود را با خضاب سياه کرده‌اند. عرض کردم: محاسن خود را سياه کرده‌ايد؟ فرمودند: خضاب اجر دارد و عفت زنان را زياد مي‌کند، اگر مردها خضاب مي‌کردند و خويشتن را آماده مي‌کردند زنان از جاده‌ي عفاف بيرون نمي‌شدند.
گويد: «عرض کردم: مي‌گوييد حنا آدمي را پير مي‌کند. فرمودند: چه چيز آدمي را پير مي‌کند. هر روز که از عمر انسان مي‌گذرد به طرف پيري مي‌رود» (21).
حضرت ثامن‌الحجج (عليه‌السلام) براي بهداشت پوست توصيه‌هاي جالبي دارند ايشان بيان مي‌کنند:
هرگاه خواستي حمام بروي و در سر خود ناراحتي پيدا نکني، هنگام ورود، ابتدا پنج جرعه آب گرم بنوش، در اين صورت به خواست خداي تعالي، از سردرد و درد شقيقه در امان خواهي بود. بعضي گفته‌اند هنگام ورود به حمام پنج مشت آب گرم روي سر خود بريز. بدان که حمام هم ترکيبي مانند ترکيب بدن دارد يعني همان طور که بدن داراي چهار طبع بوده حمام نيز داراي چهار خانه است: خانه‌ي اول: سرد و خشک است؛ خانه‌ي دوم: سرد و مرطوب؛ خانه‌ي سوم: گرم و مرطوب و خانه‌ي چهارم: گرم و خشک. اگر مي‌خواهي بدنت جوش؛ دانه و غيره نزند، هنگام ورود به حمام ابتدا بدنت را با روغن بنفشه چرب کن، اگر مي‌خواهي بدنت مبتلا به زخم، ترکيدگي و لکه‌هاي سياه نشود، بيش از آنکه نوره بکشي خود را با آب سرد بشوي. فايده‌ي حمام اين است که بدن را به اعتدال مي‌رساند، چرک را پاک مي‌کند، پي و رگ‌ها را نرم مي‌گرداند، اندام‌هاي بزرگ بدن را تقويت و اضافه‌ها و عفونت‌هاي بدن را ذوب مي‌سازد (22).
سليمان جعفري گفت:
بيمار شدم تا جايي که گوشت بدنم تحليل رفت. نزد امام رضا - درود خدا بر او باد - رسيدم، فرمودند: آيا دوست داري گوشت تو دوباره به بدنت برگردد. گفتم: ‌آري! حضرت فرمودند:
يک روز در ميان حمام برو تا گوشتت دوباره برگردد و از اينکه هر روز حمام بروي بپرهيز که عادت کردن به استحمام هر روز، سل مي‌آورد (23).

ويژگي سوم) بهداشت ناخن

ناخن يکي از نعمت‌هاي الهي و نمود زيبايي انسان است. در برخي از روايت‌ها به جنبه‌ي زيبايي آن براي زنان نيز اشاره شده است. در روايتي امام صادق (عليه‌السلام) از رسول خدا نقل مي‌کند که فرمودند:
لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِيرَکُمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُکْنَ فَإِنَّهُ أَزْيَنُ لَکُنَّ؛ به مردان فرمودند: ناخن‌هاي خود را کوتاه کنيد و به زنان فرمودند: ناخن‌هاي خود را بلند نگه داريد که براي شما زيباتر است (24).
پيشوايان ديني نسبت به نظافت ناخن تأکيد فراوان داشته و توصيه‌هاي زيادي براي کوتاه کردن آن بيان داشته‌اند. امام علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايند:
تَقْلِيمُ الُأَظْفَارِ يَمْنَعُ الدَّاءَ الْأَعَظَمَ وَ يُدِرُّ الرِّزْق؛ کوتاه کردن ناخن‌ها، از بيماري‌ها جلوگيري مي‌کند و موجب سرازير شدن روزي مي‌شود (25).
امام باقر (عليه‌السلام) ناخن بلند را محل استقرار شيطان دانسته و فراموشي را از عوارض کوتاه نکردن ناخن بيان مي‌کنند:
إِنَّمَا قُصَّ الْأَظْفَارُ لِأَنَّهَا مَقِيلُ الشَّيْطَانِ وَ مِنْهُ يَکُونُ النِّسْيَان؛ همانا ناخن‌ها کوتاه مي‌شوند به دليل اينکه محل استقرار شيطان است و بر اثر (آلودگي) آن فراموشي به وجود مي‌آيد (26).
به نظر مي‌رسد منظور از «محل استقرار شيطان» اشاره به اجتماع ميکروب زير ناخن باشد. دليل استفاده از لفظ شيطان به جاي ميکروب از سوي پيشوايان معصوم (عليهم‌السلام) به دليل نامأنوس بودن اين اصطلاح براي مردم آن زمان بوده است.
بنابراين، کوتاه کردن ناخن و توجه به نظافت آن براي مردان سزاوارتر است. از سوي ديگر، هر چند بلند کردن ناخن براي زنان، زينت بوده، اما رعايت بهداشت و احکام اسلامي هنگام حضور در اجتماع ضروري است.
خلف گويد:
در خراسان حضرت رضا (عليه‌السلام) را در حالي که چشمم درد مي‌کرد مشاهده کردم، فرمودند: شما را دلالت کنم بر چيزي که اگر آن را به کار بندي هرگز مبتلا به چشم درد نمي‌شوي، عرض کردم: بفرماييد. فرمودند: روزهاي پنج‌شنبه ناخن‌هاي خود را بگير. از آن روز همين کار را کردم و تا امروز چشم درد نديده‌ام (27).

ويژگي چهارم) مراقبت از چشم

چشم از اعضاي حساس و ظريف بدن است که نقش مهمي در زيبايي انسان دارد. در اسلام براي حفظ و سلامتي اين عضو سفارش‌هايي شده است. امام صادق (عليه‌السلام) به سرمه کشيدن در شب و روز توصيه مي‌کنند و براي هر يک حکمتي بيان مي‌فرمايند:
الْکُحْلُ بِاللَّيْلِ يَنْفَعُ الْعَيْنَ وَ هُوَ بِالنَّهَارِ زِينَةٌ؛ سرمه کشيدن در شب براي چشم منفعت دارد و در روز براي انسان زينت است (28).
خداوند متعال در قرآن وظايفي را براي زنان بيان کرده است:
وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا؛ و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فروبندند، پاکدامني ورزند و زيورهاي خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که [طبعاً] از آن پيداست (29).
در ادامه‌ي آيه از وظيفه‌ي اخير يعني آشکار نساختن زينت، مواردي استثناء مي‌شود. «إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا؛ آن مقدار که طبيعتاً ظاهر است.» مفسّران، ذيل اين آيه روايت‌هايي را آورده‌اند که موارد استثناء را بيان مي‌کند. در روايتي از امام صادق (عليه‌السلام)، زينت ظاهر، سرمه و انگشتر بيان شده است (30).
يکي از امور مورد عنايت ائمه (عليهم‌السلام) از جمله حضرت رضا (عليه‌السلام)، سرمه کشيدن است. ايشان براي اين عمل قواعدي بيان داشتند و فرمودند: «هر کس ضعف چشم داشته باشد هنگام خواب سرمه بکشد. چهار بار در چشم راست و سه بار در چشم چپ، اين عمل موي چشم را مي‌روياند و نورش را زياد مي‌کند» (31).
نادر خادم گويد: «حضرت رضا (عليه‌السلام) به يکي از کساني که در محضرشان بود فرمودند: سرمه بکش، بعد معلوم شد آن مرد در خانه‌ي خود زينت نمي‌کند. امام (عليه‌السلام) فرمودند: تقوا داشته باش و سرمه کشيدن را ترک نکن» (32).

ويژگي پنجم) بهداشت دهان

دندان‌هاي تميز و سفيد علاوه بر سلامت جسمي، در زيبايي ظاهري افراد نيز مؤثر است. پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
جبرئيل، مرا چنان به مسواک زدن سفارش کرد که گمان بردم آن را واجب خواهد کرد (33).
از سوي ديگر، بوي بدن دهان مانع ارتباط بهتر با ديگران است و در طرف مقابل، بوي مطبوع دهان و رعايت بهداشت دندان‌ها زمينه‌ي ارتباط بهتر را فراهم مي‌آورد. اسلام براي روابط اجتماعي اهميت زيادي قائل است. از نظر اسلام، اهميّت استشمام بوي خوش از دهان انسان مسلمان به اندازه‌اي است که با وجود سفارش بسيار اسلام براي حضور در مسجد، کسي که دهانش بوي ناخوشايندي مانند بوي سير يا پياز بدهد، حقّ حضور در مسجد را ندارد (34).
ابو ايوب انصاري، شبي ميزبان نبي گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) بود. براي آن حضرت غذايي همراه سير و پياز آماده و به محضرشان آورد.
حضرت از آن غذا نخوردند. وقتي دليل را جويا شد، حضرت فرمودند: «به خاطر بوي غذا آن را نخوردم (35).»
معمربن خلاد گويد: «حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند: سزاوار نيست انسان حتي يک روز استعمال بوي خوش را ترک کند، اگر قدرت نداشت يک روز در ميان خود را خوشبو کند و اگر باز هم نتوانست در روز جمعه حتماً بوي خوش استعمال کند» (36).
حضرت رضا (عليه‌السلام) مانند پزشکي حاذق، مسائل بهداشتي را متذکر شده و در ارتباط با بهداشت دهان و دندان مي‌فرمايند:
مسواک زدن نور چشم را بيشتر مي‌کند. مو را مي‌روياند و آب‌ريزش چشم را از ميان مي‌برد. مرغوب‌ترين چيزي که با آن مسواک مي‌زني بوته‌ي اراک است که دندان را تميز، دهان را خوشبو و لثه‌ها را محکم مي‌کند. در برابر پوسيدگي دندان‌ها مفيد است، هرگاه به مقدار اعتدال مصرف شود؛ اما زياده‌روي در استفاده از آن، دندان‌ها را نازک و لق و ريشه‌ي آنها را سست مي‌کند.
پس هر که مي‌خواهد دندان‌هاي سالم خود را نگه دارد، مقدار مساوي از شاخ سوخته‌ي بز کوهي، گزمازگ (ميوه‌ي درخت گز)، مشکک گل، سنبل رومي، حب الاثل و يک چهارم اين مقدار، نمک اندراني (بلور) بردارد، همه را بکوبد و با اين مخلوط مسواک بزند که دندان‌ها را محکم مي‌سازد و از ريشه‌ي دندان‌ها در برابر آفت‌هايي که مي‌رسد محافظت مي‌کند.
هر که مي‌خواهد دندان‌هايش سفيد باشد، مقداري نمک بلور و به همان مقدار کف دريا بردارد، خوب پودر کند و با آن مسواک بزند (37).
همچنين معمَّربن خلاد از امام رضا (عليه‌السلام) روايت کرده است حضرت هنگامي که در خراسان بودند پس از خواندن نماز صبح، در مکان خواندن نمازش مي‌نشستند و کيسه‌اي را که در آن چند مسواک بود مي‌آوردند و با همه‌ي آنها مسواک مي‌زدند. سپس مقداري کندر مي‌آورند و حضرت آن را مي‌جويدند، سپس اين کار را به پايان رسانده، نزد او قرآني مي‌آوردند و از روي آن تلاوت مي‌فرمودند (38).

ويژگي ششم) بوي خوش

آراستگي ظاهر محدود در ديدني‌ها نيست، بلکه بوي خوش نيز نوعي زيبايي و آراستگي به شمار مي‌آيد. ظاهر شدن در ميان مردم آدابي دارد؛ استعمال بوي خوش از جمله آن آداب است که مورد توجه ويژه دين مبين اسلام بوده است. در سيره پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است که هزينه عطر آن بزرگوار بيشتر از خوراکشان بوده است. (39) استعمال عطر و مشک نزد آن حضرت به گونه‌اي بود که شب‌هاي تاريک قبل از آن که ديده شوند از بوي خوش‌شان شناخته مي‌شدند. (40) امام صادق (عليه‌السلام) سيره پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) را در مورد استفاده از بوي خوش اين‌گونه بيان مي‌کنند:
کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) يُنْفِقُ عَلَي الطِّيبِ أَکْثَرَ ما [مِمَّا] يُنْفِقُ عَلَي الطَّعَام؛ پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي بوي خوش بيشتر از غذا هزينه مي‌کردند (41).
درباره امام صادق (عليه‌السلام) نيز وارد شده است که جايگاه و محل عبادت آن حضرت در مسجد، از بوي عطرشان شناخته مي‌شد. (42) امام صادق (عليه‌السلام) دو رکعت نماز با بوي خوش را بهتر از هفتاد رکعت بدون بوي خوش مي‌دانند. (43)
نکته‌ي جالب اينکه اسراف در دين مبين اسلام، مذموم و ناپسند است ولي امام صادق (عليه‌السلام) هزينه براي خريد عطر را جزء اسراف بيان نمي‌کنند:
مَا أَنْفَقْتَ فِي الطِّيبِ فَلَيْسَ بِسَرَف؛ آنچه در راه بوي خوش مصرف شود، اسراف نيست (44).
درباره‌ي استفاده از بوي خوش، از حضرت ثامن‌الحجج (عليه‌السلام) احاديث متعددي به يادگار مانده است. بدين منظور به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود.

نمونه‌ي نخست:

وشاء از حضرت رضا (عليه‌السلام) روايت کرده که فرمودند:
امام سجاد (عليه‌السلام) مشک‌داني داشتند که در آن عطريّات بود و هرگاه مي‌خواستند از منزل بيرون بروند از آن استعمال مي‌کردند (45).

نمونه‌ي دوم:

بزنطي از امام رضا (عليه‌السلام) روايت کرده که فرمودند:
استعمال بوي خوش از سنّت‌هاي پيامبران است (46).

نمونه‌ي سوم:

ياسر خادم گويد: حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند:
حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: جبرئيل به من گفت: يک روز در ميان، بوي خوش استعمال کن و روز جمعه را ترک نکن (47).

نمونه‌ي چهارم:

حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند:
علي بن ابي‌طالب (عليه‌السلام) فرمودند: پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با دست خود يک گل به من دادند. هنگامي که گل را نزديک دماغم بردم فرمودند آن گل سرآمد گل‌هاي بهشت بعد از گل ياس است (48).

نمونه‌ي پنجم:

امام رضا (عليه‌السلام) فرمودند:
محلي که امام صادق (عليه‌السلام) در مسجد جلوس مي‌کردند با بوي خوش شناخته مي‌شد و مردم از بوي خوشي که از آنجا مي‌آمد مي‌دانستند آنجا محل آن حضرت است (49).

نمونه‌ي ششم:

محمد بن يحيي صولي بيان مي‌کند که روزي در خانه‌ي حضرت رضا (عليه‌السلام) بوديم. در خانه‌ي ايشان عود هندي روشن بود. آن حضرت قصد بيرون رفتن داشتند، اما پيش از آن، از گلاب و مُشک استفاده کردند (50).
هواي اطراف ما با عطر و بوهايي پر شده که انواع پيام‌ها را به ما مي‌رسانند و غالباً حس بويايي، ناخودآگاه ما را در شکل دادن نگرش‌هاي ديگران کمک مي‌کند. بوي خوش، در دل‌انگيز کردن محيط نقش بسزايي دارد. رايحه‌ي مطبوع، عامل قدرتمندي در به وجود آوردن تصويري جالب و جذاب از يک فعاليت است. رايحه‌ي خوش عنصري است که به صورت غيرمحسوس بر فرآيند ارزيابي مردم اثر مي‌گذارد. در طرف مقابل، بوهاي نامناسب، ارزش‌ها و جنبه‌هاي مثبت محيط را تحت تأثير قرار داده و اثر منفي بر ديگران مي‌گذارد.

ويژگي هفتم) زينت با انگشتري

يکي از اموري که در سيره‌ي اهل بيت (عليهم‌السلام) و نيز پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) رايج بوده، استفاده از انگشتر به منظور آراستگي و زينت بخشيدن است. پيشوايان دين همواره با انگشتر عقيق و نيز فيروزه ارتباط نيکي داشته‌اند. آنان براي استفاده از انگشتر، فوائد و آثاري نيز بيان داشته‌اند که مي‌توان به مواردي اشاره کرد.

نمونه‌ي نخست:

بزنطي گويد: در خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) بوديم، آن جناب انگشتر پدرشان و جدشان را بيرون آوردند، در خاتم امام صادق (عليه‌السلام) نوشته شده بود. أنْتَ ثِقَتِي فَاعْصِمَني مِنَ النّاس؛ خدايا تو تکيه‌گاه من هستي. مرا از مردم محافظت فرما و در خاتم موسي بن جعفر (عليهماالسلام) نوشته شده بود: حَسْبِيَ الله؛ خدا مرا کفايت مي‌کند و در آن يک شاخه گل و يک هلال هم نقش شده بود (51).

نمونه‌ي دوم:

احمد بن محمد گويد: «حضرت رضا (عليه‌السلام) فرمودند: انگشتر عقيق، فقر را از بين مي‌برد و نفاق را از دل‌هاي مردم زائل مي‌کند» (52).

نمونه‌ي سوم:

امام رضا (عليه‌السلام) فرمودند: «حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: انگشتر عقيق در دست کنيد که شما را اندوه فرا نخواهد گرفت مادامي که انگشتر در دست داشته باشيد» (53).

نمونه‌ي چهارم:

دارم بن قبيصه از حضرت رضا (عليه‌السلام) از پدرانشان از علي (عليه‌السلام) روايت کرده که فرمودند: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم مي‌فرمودند:
انگشتر عقيق در دست کنيد زيرا او اولين کوهي است که به وحدانيّت خداوند، نبوّت من، ولايت تو اي علي و به دخول شيعيانت به بهشت ايمان آورد (54).

نمونه‌ي پنجم:

علي بن محمد صيمري گويد: با دختر جعفر بن محمود ازدواج کردم و او را بسيار دوست داشتم، وليکن مدتي گذشت از وي فرزندي نيامد، خدمت حضرت رضا (عليه‌السلام) رسيدم و موضوع را عرض کردم، تبسّم کردند و گفتند: در انگشتري که نگين آن فيروزه باشد بنويس: رَبِّ لاتَذَرْني فَرْداً و أنْتَ خَيْرُ الوَارِثِينَ؛ پروردگارا مرا تنها مگذار که تو از همه‌ي بازماندگان بهتري.
گويد: «اين کار را کردم و يک سال از اين قضيه گذشت. خداوند به من پسري عنايت فرمود» (55).

پي‌نوشت‌ها:

1. پاينده، نهج‌الفصاحة، ص 790.
2. صدوق، الفقيه، ج 1، 131.
3. مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 84.
4. کليني، الکافي، ج 1، ص 119.
5. ابن حيّون، دعائم الاسلام، ح 1، ص 125؛ صدوق، الفقيه، ج 1، ص 129؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 83.
6. کليني، الکافي، ج 6، ص 285.
7. کليني، الکافي، ج 6، ص 485؛ صدوق، ‌الفقيه، ج 1، ص 129.
8. کليني، الکافي، ج 6، ص 489.
9. همان، ص 488.
10. مکارم اخلاق، ص 33.
11. کليني، الکافي، ج 6، ص 520.
12. همان، ص 481.
13. همان.
14. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 73؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 115.
15. کليني، الکافي، ج 6، ص 493؛ صدوق، الخصال، ج 1، ص 235؛ صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 1، ص 275؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 106.
16. کليني، الکافي، ج 6، ص 519؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 427.
17. کليني، الکافي، ج 6، ص 519؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 427.
18. کليني، الکافي، ج 6، ص 497؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 397.
19. کليني، الکافي، ج 6، ص 496؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 397؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 2، ص 31.
20. کليني، الکافي، ج 6، ص 503؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 406.
21. کليني، الکافي، ج 6، ص 480؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 372.
22. طب الرضا (عليه‌السلام)، ص 29.
23. همان.
24. کليني، الکافي، ج 6، ص 491؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 123؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 2، ص 134.
25. کليني، الکافي، ج 6، ص 490؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 387.
26. کليني، الکافي، ج 6، ص 490؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 387.
27. کليني، الکافي، ج 6، ص 491؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 389؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 360.
28. کليني، الکافي، ج 6، ص 494؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 393.
29. نور/ 31.
30. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 232؛ فيض کاشاني، تفسير الصافي، ج 3، ص 430؛ شريف لاهيجي، تفسير شرف لاهيجي، ج 3، ص 280؛ کاشاني، تفسير المعين، ج 2، ص 928.
31. همان، ص 46.
32. همان، ص 47؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 96.
33. صدوق، الامالي، ص 428.
34. طوسي، تهذيب الاحکام، ج 3، ص 255.
35. مقريزي، امتاع الاسماع، ج 7، ص 309.
36. کليني، الکافي، ج 6، ص 510؛ صدوق، الخصال، ج 2، ص 392؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 86، ص 346.
37. طب الرضا (عليه‌السلام)، ص 50.
38. صدوق، الفقيه، ج 1، ص 504، طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 305؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 83، ص 130.
39. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 34.
40. همان، ص 33.
41. همان، ص 34.
42. همان، ص 42.
43. همان.
44. همان، ص 41.
45. کليني، الکافي، ج 6، ص 510؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 415؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 2، ص 144.
46. کليني، الکافي، ج 6، ص 510؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 415.
47. کليني، الکافي، ج 6، ص 511؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 427؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 7، ص 365.
48. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 2، ص 41؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 146؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 433.
49. کليني، الکافي، ج 6، ص 511؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 42؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22، ص 416.
50. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 2، ص 179.
51. کليني، الکافي، ج 6، ص 473؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 362؛ فيض کاشاني، الوافي، ج 20، ص 776.
52. کليني، الکافي، ج 6، ص 470؛ مجلسي، مرآة العقول، ج 22؛ ص 357؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج 5، ص 85.
53. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 2، ص 47؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج 5، ص 86.
54. صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه‌السلام)، ج 2، ص 70؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 27، ص 280.
55. طوسي، الامالي، ص 49؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 92، ص 343 و ج 101، ص 78.

منبع مقاله :
فعّالي، محمدتقي؛ (تابستان 1394)، سبک زندگي رضوي (2) - مناسبات اجتماعي، مشهد: انتشارات بنياد بين‌المللي فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول