سیمای همسری پیامبر با خدیجه کبری
تهیه کننده : حسن نجفی
منبع : راسخون
 
سخن گفتن درباره این پیوند نورانی جز با کمک از روایاتی که در فضیلت خدیجه کبری سلام الله علیها آمده است امکان ندارد. فضیلتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله یک بار درباره ایشان فرمود : او صدّیقه بود یکبار می فرمایند او طاهره بود ، در زمانی که جاهلیت حکمفرما بود . کجا مثل خدیجه پیدا میشود، او مرا تصدیق می کرد زمانی که همه مرا تکذیب می کردند. (زرقانی، شرح المواهب اللّدنیّه ، ج 1، ص 99 ، مامقانی، تنقیح المقال، ج 3، ص 77، علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 100 ، ص189) در زیارتنامه رسول اكرم (صلی الله علیه واله) از حضرت خدیجه (سلام الله علیها) به عنوان: راضیه، مرضیه و زكیه نیز تعبیر شده است. (علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 100 ، ص 189) اینها همه نشانه عظمت و گرامیداشت این بانوی نمونه اسلام است که او را در زمره چهار زن اول عالم می نشاند . و در جایی دیگر رسول اکرم می فرمایند : بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد «صلی الله علیه و اله». (بحار، ج 43، ص 53)
خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبد العزی بن قصی بن کلاب ‏بود که نسب وی با رسول خدا«ص‏» در قصی بن کلاب متحد می‏شود، مادرش: فاطمه دختر زائدة بن اصم از بنی معیص ابن عامر بن بؤی بود.
علت ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله)

پرسش:

چرا حضرت خدیجه با اینکه از ثروتمندان مدینه بود ، از میان تمامی خواستگاران خود ، پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) را برگزید؟

پاسخ:

در پاسخ به این سوال، باید شخصیت بلند مرتبه و بزرگ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را مورد بررسی قرار دهیم. بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد ، نمیتواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد. بنابر این در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد.
آیت الله سبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام ، به چهار نمونه از این شواهد اشاره میکنند که به طور خلاصه بیان میکنیم:
1- چنانکه میدانید پیامبر (صلی الله علیه واله) پیش از ازدواج با خدیجه ، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه به نام میسره ، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان ، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (صلی الله علیه واله) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (صلی الله علیه واله) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی (طبقات کبری، ج 1، ص 130) و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری" (شهر شام)، محمد (صلی الله علیه واله) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (صلی الله علیه واله) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت­های فراوانی خوانده ام. (بحار/ 16/ 18) خدیجه با شنیدن این کرامت ، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره ! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است. (سیره ابن هشام ، ج 1، ص 76)
2- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (صلی الله علیه واله) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (صلی الله علیه واله) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند. پیامبر (صلی الله علیه واله) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن خود را پذیرفت.... پس از آنکه دانای یهود از وجود علایم نبوت در محمد (صلی الله علیه واله) خبر داد خدیجه پرسید: از کجا می گویی که او حائز چنین مقامی میشود؟ پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام و از نشانه های او این است که پدر و مادر او می میرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
3- ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود، مکرر میگفت: « مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته میشود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را میگیرد» و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه میگفت: «روزی فرا می رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.»
4- خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: « با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.»
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. چنانکه ابوطالب در مجلس عقد، برادر زاده خود را چنین معرفی کرد: «برادر زاده من، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه واله)، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد و گر چه از هر گونه ثروتی محروم است، اما ثروت سایه ای است رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی.» (مناقب، ج 1، ص 30. بحار، ج 16، ص 16)
همه این امور نشان میدهد این ازدواج ریشه در جهات معنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه مادی در آن دخالت نداشته است.
آیا حضرت خدیجه(سلام الله علیها) قبلا ازدواج کرده بود؟

پرسش:

آیا حضرت خدیجه (سلام الله علیها) قبل از حضرت رسول(صلی الله علیه واله) با کس دیگری ازدواج کرده بود؟ و اگر ازدواج کرده بود نام او چه بوده و چند فرزند از او داشت؟

پاسخ:

در مورد ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها) ، قبل از ازدواج با پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله) چند نظر در بین مورخین وجود دارد. بعضی از مورخین گفته‌اند که: حضرت خدیجه (سلام الله علیها) قبل از ازدواج با رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه واله)، دو بار شوهر کرده بودند نام شوهر های آن حضرت یکی (عتیق بن عائذ) و دیگری (ابوهاله مالک بن نباش التمیمی) بود که رشته زندگی هر کدام به وسیله مرگ پاشیده شده بود.
اما بعضی دیگر از جمله علامه جعفر مرتضی العاملی در کتاب (بنات النبی ام ربائبه؟) بر این عقیده هستند که حضرت خدیجه قبلاً با کسی ازدواج نکرده بود و اولین و تنها ازدواج او، ازدواج با پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه واله) بود.
پس اگر این دختران از آن پیامبر نباشند، در باره ی این کودکانی که خدیجه (سلام الله علیها) سر پرستی آنان را به عهده داشته است، چندین احتمال و سخن وجود دارد: این که فرزندان خواهر یا فرزندان شوهران خدیجه (سلام الله علیها) یا این که آنها فرزندان حضرت خدیجه و ربائب پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) بوده‌اند. برای تحقیق بیشتر می‌توانید به کتاب بنات النبی(صلی الله علیه واله) ام ربائبة نوشته سید جعفر مرتضی عاملی مراجعه فرمائید.
ازدواج حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از ازدواج با پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله)

پرسش:

آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از ازدواج با پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ازدواج کرده است؟ افرادی گفته ا ند که این سخن توسط عایشه ساخته شده است و ایشان قبل از ازدواج با پیامبر با هیچ کسی دیگری ازدواج نکرده است زیرا او مادر حضرت فاطمه سلام الله علیها است و ممکن نیست که مادر حضرت فاطمه با دو مرد کافر دیگر ازدواج کرده باشد.

پاسخ:

1ـ‌ معروف این است که خدیجه هنگام ازدواج 40 ساله بوده و 15 سال قبل از عام الفیل قدم به عرصه وجود نهاده است.ولی بعضی کمتر از این نوشته‌اند و حقیقت آن است که ضبط دقیق سن آن بزرگوار معلوم نیست و بعضی از تاریخ نویسان او را باکره و عذرا می‌دانسته‌اند و گفته اند که خدیجه غیر از پیامبر(صلی الله علیه واله) همسر دیگری نداشته است و دلیل آنها این بوده که اشراف و بزرگان بسیاری از قریش از وی خواستگاری کردند و او نمی پذیرفت. (تنقیح المقال، ج3 ،ص 77 ، من فصل نساء) و زینب و رقیه را دختران خواهر او به نام«هاله»دانسته اند. اما این نمی تواند دلیلی بر ازدواج نکردن خدیجه باشد به هر تقدیر گروهی هم برای او شوهرانی در عهد جاهلیت نوشته‌اند که به ترتیب عتیق بن عائذ و ابوهاله مالک بن نباش(تاریخ اسلام مهدی پیشوائی ص 119) بوده‌اند که هر کدام به سبب مرگ از دنیا رفته بودند و بعد از آنان با پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ازدواج کرده است.
2ـ‌این که حضرت خدیجه قبل از بعثت پیامبر(صلی الله علیه واله) و طلوع فجر اسلام با مردانی ازدواج کرده باشد،عیب و عار نیست و هنوز شریعت اسلام نیامده بود تا ازدواج با کفار را تحریم کند. حضرت خدیجه از جهات متعدد دارای شخصیتی عظیم و مورد احترام بوده است. وی اولین همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه واله) بود و تا زمانی که زنده بود، به سبب شخصیت، صفات، کمال و اکرام و تعظیم وی، رسول خدا (صلی الله علیه واله) با زن دیگری ازدواج نکرد. پیامبر(صلی الله علیه واله) خدیجه را بسیار دوست می داشت و احترام می کرد و بر وی ثنا می گفت و او را از همه زنان عالم برتر می دانست، عظمت و شأن او را یاد آور می شد و در کارها با وی مشورت می کرد.
خدیجه کبری اول زنی است که پیامبر(صلی الله علیه واله) را تصدیق کرد و دشمن را از رسول خدا دفع نمود و تمام اموالش را به رسول خدا بخشید و ایمانش در اسلام به درجه کمال رسید.

پرسش:

آیا حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به هنگام ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه واله) بیوه بوده است؟

پاسخ:

معروف این است که حضرت خدیجه چهل ساله بوده و 15 سال پیش از عام الفیل، قدم به عرصه وجود نهاده است ولی بعضی کمتر از این هم نوشته‌اند.
وی قبلاً دو شوهر کرده بود به نامهای عتیق بن عائذ و ابوهاله و سازمان زندگی هر کدام بوسیله مرگ پاشیده شده بود. (سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 164) ولی ابن شهر آشوب در مناقب ج 1 ص 159 گفته است که:
"و روی احمد البلاذری و ابوالقاسم الکوفی فی کتابیهما و المرتضی فی الشافی و ابوجعفر فی التخلیص: ان النبی (صلی الله علیه واله) تزوج بها و کانت عذرا و یؤید ذالک ما ذکر فی کتابی الأنوار و البدع ان رقیه و زینب کانتا انبتی هاله اخت خدیجه"
یعنی: احمد بلاذری و ابوالقاسم کوفی در کتابهای خود و مرتضی در کتاب شافی و ابوجعفر در کتاب تلخیص گفته‌اند که: پیامبر صلوات الله علیه و آله با او ازدواج کرد در حالی که حضرت خدیجه باکره و عذرا بود و این گفته را تأیید می‌کند آنچه که در دو کتاب الانوار و البدع آمده است به اینکه جناب زینب و رقیه دختران حضرت خدیجه نبوده‌اند بلکه دختران خواهر او “هاله” بوده‌اند و در منزل جناب خدیجه زندگی می‌کرده‌اند. (جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیره النبی الأعظم، ج 1، ص 121)

ازدواج خدیجه

زفاف خدیجه با حضرت محمد (صلی الله علیه واله) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت ‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت ‏محمد (صلی الله علیه واله) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال ‏نقل می‏کند . هرچند بعضی از مورخان اهل‏سنت‏ سعی می‏کنند این سخن ‏را رد کنند ; چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است و آنها او را ضعیف می‏دانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (صلی الله علیه واله) و مقام معنوی او با رسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (صلی الله علیه واله) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به ‏آنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجت ‏خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هاد و مهتد
گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی . چه کسی در میان مردم همانند محمد (صلی الله علیه واله) است . محمد (صلی الله علیه واله) کسی است که حضرت عیسی و موسی به آمدنش‏ بشارت داده‏اند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند . رسولی که سر از بطحاء (مکه) در می‏آورد و او هدایت کننده و هدایت ‏شونده است .
نمونه‏ای از اشعار خدیجه درباره پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) چنین است :
فلو اننی امسیت فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم ‏به چشم تو نیافتند .

علت تمایل خدیجه به ازدواج با پیامبر

خدیجه علیها السلام این نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج، این گونه با پیامبر مطرح کرد:
«یابن عم انی رغبت فیک لقرابتک و سعلتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک; (سیره نبوی، ابن هشام، ج 1، ص 201; تاریخ طبری، ج 1، ص 521) ای پسر عمو، من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در بین مردم، امانت‏داری، خوش‏خلقی و راستگویی‏ات به تو تمایل پیدا کردم.»
این نوع نگرش و رفتار، در جامعه‏ای که عموم توده‏ها براساس ظواهر و زرق و برق‏های دنیوی روابط خود را پایه‏ریزی می‏کنند ، نمی‏توانست ‏بدون پی‏آمدهای تلخ و ناگوار باشد، لذا به فاصله‏ای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند. آنان می‏گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت ‏با یتیم ابوطالب که جوانی فقیر است ازدواج کرد. چه ننگ بزرگی!» خدیجه علیها السلام در مقابل این جهالت‏ها ساکت ننشست و آن‏ها را به صرف نهار دعوت کرد و بعد از پایان مراسم گفت: «ای زنان! شنیده‏ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با محمد صلی الله علیه و آله خرده گرفته‏اید و عیب‏جویی می‏کنید، من از خود شما می‏پرسم آیا در میان شما، شخصیتی مثل محمد وجود دارد؟ آیا در گستره مکه و اطراف آن شخصیتی در فضائل و اخلاق نیک، مانند او سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگی‏ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده‏ام که بسیار عالی است. پس شایسته نیست‏شما این گونه سخن بگویید و نسبت‏های ناروا به دیگران دهید.»
زنان قریش بعد از این سخنان خدیجه، همگی سکوت اختیار کردند و به تدریج پراکنده شدند.( بحارالانوار، ج 16، ص 81; ج 103، ص 374)

خطبه عقد

مرحوم صدوق در كتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ كلینى دركتاب شریف كافى با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را كه‏بوسیله ابو طالب ایراد شده نقل كرده‏اند كه متن آن طبق روایت‏شیخ صدوق(ره) اینگونه است:
«الحمد لله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل، و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات كل شى‏ء، و جعلنا الحكام على الناس فى بلدنا الذى نحن ‏فیه ، ثم ان ابن اخى محمد بن عبد الله بن عبد المطلب ‏لا یوزن برجل من قریش الا رجح ، و لا یقاس باحد منهم ‏الا عظم عنه،و ان كان فى المال قل، فان المال رزق حائل‏و ظل زائل، و له فى خدیجه رغبة و لها فیه رغبة،و الصداق ‏ما سالتم عاجله و آجله، و له خطر عظیم و شان رفیع و لسان‏ شافع جسیم‏». (4)
یعنى: سپاس خدایرا كه ما را از كشت و محصول ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد، و براى ما خانه مقدسى را كه مقصود حاجیان است و حرم امنى است كه میوه هر چیز بسوى آن گرد آید بنا فرمود، و ما را در شهرى كه هستیم حاكمان بر مردم قرارداد.
سپس برادر زاده‏ام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردى ‏است كه با هیچ یك از مردان قریش هم وزن نشود جز آنكه از او برتر است، و به هیچیك از آنها مقایسه نشود جز آنكه بر او افزون‏ است، و او اگر چه از نظر مالى كم مال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بى‏ثباتى و همچون سایه‏اى رفتنى است، و او نسبت ‏به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است، و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است، و محمد را داستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.
و در كتاب شریف كافى اینگونه است كه پس از این خطبه‏ عموى خدیجه خواست‏ بعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولى به ‏لكنت زبان دچار شد و نتوانست، از اینرو خدیجه خود بسخن ‏آمده گفت:
عموجان: اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستى ‏ولى در اختیار انتخاب من خود شایسته‏تر از دیگران ‏هستم، و اینك اى محمد من خود را به همسرى تو در مى‏آورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مال‏خودم خواهد بود، اكنون به عموى خود(ابوطالب) دستور ده تا شترى نحر كرده و ولیمه‏اى ترتیب دهد و بنزد همسر خود آى!
ابوطالب فرمود: گواه باشید كه خدیجه محمد(ص) را به همسرى خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خود ضمانت كرد!
برخى از قریشیان با تعجب گفت: شگفتا! كه زنان‏مهریه مردان را بعهده گیرند؟!
ابوطالب سخت‏بخشم آمده روى پاى خود ایستاد وگفت: آرى اگر مردى همانند برادر زاده من باشد زنان با گرانبهاترین مهریه خود خواهانشان مى‏شوند و اگر همانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواج ‏نمى‏شوند!
و در روایت ‏خرائج راوندى است كه چون خطبه عقد بپایان رسید و- محمد صلى الله علیه و آله- برخاست تا به همراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه به‏ آنحضرت عرض كرد: «...الى بیتك فبیتى بیتك و انا جاریتك‏». (5)
یعنى: بسوى خانه خود بیا كه خانه من خانه تو است و من هم كنیز توام!
و از كتاب المنتقى كازرونى نقل شده كه چون مراسم عقد بپایان رسید خدیجه به كنیزكان خود دستور داد حالت ‏شادى ‏به خود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض كرد:
«...یا محمد مر عمك ابا طالب ینحر بكرة من بكراتك ‏و اطعم الناس على الباب و هلم فقل (6) مع اهلك، فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص) فقال مع اهله خدیجه‏». (7) یعنى اى محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانى از شترانت را نحر كند و مردم را بر در خانه اطعام كن و بیا در كنار خاندانت چاشت را به استراحت ‏بگذران، و ابوطالب اینكار را كرد و رسول خدا (ص) بنزد خدیجه آمده و در كنار او به‏استراحت روزانه پرداخت.
و این دو حدیث دلالت‏بر كمال علاقه و عشق خدیجه نسبت‏به رسول خدا(ص)دارد چنانچه تا پایان عمر این عشق را نسبت‏به آنحضرت حفظ كرده بود. صلوات الله علیها.

مهریه چقدر بود و چه كسى پرداخت؟

در اینكه مهریه چقدر بود و پرداخت آن را چه كسى به عهده‏گرفت اختلافى در روایات دیده مى‏شود، كه از آنجمله روایت ‏بالا است كه در آن بدون ذكر مقدار آمده است كه پرداخت آن را خدیجه بعهده گرفت.
و از كشف الغمه از ابن حماد و نیز از ابن عباس نقل شده كه رسول خدا(ص) خدیجه را با مهریه دوازده اوقیه طلا به ازدواج‏خویش درآورد و مهریه زنان دیگر آنحضرت نیز همین مقدار بود. (8)
و در اعلام الورى طبرسى دوازده اوقیه و نیم ذكر شده چنانچه‏از دانشمندان اهل سنت نیز مؤلف سیرة الحلبیه همین قول را نقل‏كرده و سپس گفته است كه هر اوقیه چهل درهم است كه در نتیجه مجموع مهریه پانصد درهم شرعى بوده.
و تفاوت دیگرى كه در نقل سیره حلبیه دیده مى‏شود آن‏است كه گوید: پرداخت مهریه مزبور را ابوطالب بعهده‏گرفت. (9)
و قول دیگرى كه در سیره حلبیه و سیره ابن هشام و برخى از تواریخ دیگر آمده آن است كه گفته‏اند:
«و اصدقها رسول الله- صلى الله علیه و آله- عشرین بكرة‏». (10) .
یعنى رسول خدا(ص) به خدیجه بیست‏شتر ماده جوان مهریه‏ داد و در نقل دیگرى نیز آمده كه ورقة بن نوفل خدیجه را با مهریه ‏چهارصد دینار به عقد رسول خدا- صلى الله علیه و آله- درآورد (11) و از كامل مبرد نقل شده كه بیست‏شتر را ابوطالب بعهده‏گرفت و دوازده وقیه و نیم طلا را خود رسول خدا پرداخت كه ‏مهریه مجموع آنها بود. (12)
نگارنده گوید: روایاتى كه در باب‏«مهر السنه‏» آمده همان‏روایت پانصد درهم را تایید مى‏كنند ، چنانچه در چند حدیث ‏با اندك اختلافى آمده كه امام باقر و امام صادق علیهما السلام ‏فرمودند:
«ما زوج رسول الله- صلى الله علیه و آله- شیئا من بناته و لا تزوج‏ شیئا من نسائه على اكثر من اثنى عشر اوقیة و نش یعنى نصف ‏اوقیه‏». (13)
یعنى تزویج نكرد رسول خدا(ص) هیچیك از دختران خود و نه هیچیك از زنانش را به بیش از دوازده اوقیه و نیم.
و طبرسى(ره) در اعلام الورى گوید:«...و مهرها اثنتا عشرة اوقیه ‏و نش و كذلك مهر سایر نسائه‏». (14)
و در روایت امام صادق علیه السلام اینگونه است كه فرمود:
«ما تزوج رسول الله- صلى الله علیه و آله- شیئا من نسائه و لا زوج شیئا من بناته على اكثر من اثنى عشر اوقیه و نش، و الاوقیه ‏اربعون درهما، و النش عشرون درهما». (15)
و در داستان ازدواج حضرت جواد الائمة علیه السلام با دختر مامون عباسى نیز آمده كه فرمود:
«...و بذلت لها من الصداق ما بذله رسول الله- صلى الله علیه‏و آله- لازواجه و هو اثنتا عشرة اوقیه و نش- و على تمام ‏الخمسمائة...». (16) پس یعنى من صداق او را همان قرار دادم كه رسول خدا(ص) به ‏زنانش بذل فرمود و آن دوازده اوقیه و نیم بود كه تمامى پانصد درهم بر ذمه من است...

ازدواج و شکوه فضیلتها :

این پیوند فضیلتهایی را برای حضرت خدیجه به ارمغان آورد که بطور خلاصه به آن اشاره می شود :

1- ایمان و اسلام محكم و پایدار:

«ابن عبد البر» به سند خود از پدر «ابی رافع» نقل می‏كند كه پیامبر خدا در روز دوشنبه (مبعث) نماز گذارد و خدیجه در (ساعات) آخر همان روز نماز خواند. (استیعاب، ج2، ص419، ش13)
و علی علیه‏السلام نیز بر ایمان و اسلام خدیجه این گونه صحه گذاشت كه: «لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ واحِدٌ يَؤْمَئِذٍ فيِ الْاِسْلامِ غَيْرَ رَسُولِ اللّه وَ خَدیجَةَ وَ اَنَا ثالِثُهُمْ اَری نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسالَةِ وَ اَشُمُّ ریحَ النُّبُوَّةِ؛ (تاریخ طبری، ج2،ص208 و شرح نهج البلاغه ابن ابی‏الحدید، ج13،ص197) خانه‏ای واحد در آن روز در اسلام جمع نشد غیر از رسول خدا صلی‏الله ‏علیه ‏و ‏آله و خدیجه و من كه سومین آنان بودم. نور وحی و رسالت را می‏دیدم و بوی نبوت را استشمام می‏كردم.»
خدیجه علیها‏السلام تا آخرین لحظه بر آن ایمان پای فشرد و در راه اسلام فداكاری و گذشت نمود و یك لحظه از رهبر اسلام و حمایت او غافل نگشت .

2- بصیرت ژرف :

به همین جهت راز پیشنهاد ازدواج با محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را (قبل از بعثت) چنین بیان می‏كند: «يَابْنَ عَمّ ! اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فِیكَ لِقِرابَتِكَ مِنّی وَ شَرَفِكَ فی قَوْمِكَ وَ اَمانَتِكَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلْقِكَ وَ صِدْقِ حَدِیثِكَ ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی‏ات با من، و شرف و امانتداری‏ات در میان قوم خود، و به جهت اخلاق نیك و راستگویی‏ات، به تو تمایل پیدا كردم.»
جملات فوق به خوبی نشان می‏دهد كه محبت و ارادت این بانو به پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله براساس عشق مجازی و محبت شهوانی نبوده، بلكه بر اثر معرفت و شناخت عمیقی بوده است كه از شخصیت محمد صلی‏الله ‏علیه ‏و‏آله داشت. اما افرادی كه چنین بصیرتی نداشتند، از جمله گروهی از زنان قریش سخت خدیجه را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، تا آنجا كه گفتند: «او با این همه حشمت و شوكت با یتیم ابو طالب كه جوانی فقیر است تن به ازدواج داد. چه ننگ بزرگی.»

3- از برترین بانوان دو سرا :

چنانكه ابن اثیر از انس بن مالك از پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل كرده كه فرمودند:«خَيْرُ نِساءِ الْعالَمینَ مریمُ، آسِیةُ، خدیجةُ وَ فاطِمةُ؛ (خصال صدوق، باب خصال اربعه) برترین زنان عالم مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه علیها‏ السلام هستند.» همینها كه كوله بار كمال را در دنیا بستند، در بهشت نیز در صدر قرار دارند و از جمله آنها خدیجه كبری علیها‏السلام می‏باشد. «عكرمه» از «ابن عباس» نقل می‏كند كه حضرت رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجةُ بِنْتُ خُوَيْلَدٍ وَ فاطِمةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرانَ وَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزاحِمٍ اِمْرَأةُ فِرْعَوْنَ؛ بهترین زنان بهشت اینانند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون.» (اسدالغابة، ج 5، ص437؛ استیعاب، ج4، ص1821)

4- برترین همسر پیامبر اكرم صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله:

مرحوم شیخ صدوق از امام صادق علیه‏السلام نقل می‏كند كه آن حضرت فرمودند: «تَزَوَّجَ رَسُولُ اللّهِ بِخَمْسَ عَشَرَ اِمْرَأَةً اَفْضَلُهُنَّ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَيْلَدٍ؛ (خصال شیخ صدوق، باب خصال اربعه) رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله با پانزده زن ازدواج كرد كه برترین آنان خدیجه دختر خویلد بود.»

5- مادر زهرا علیها‏السلام :

طبق نص قرآن كریم همسران پیامبر مادران روحانی مؤمنان و«ام المؤمنین» هستند: « وَ اَزْواجُه اُمَّهاتُهُمْ» (احزاب/33) ؛ «همسران او (پیامبر) مادران مؤمنین هستند» و خدیجه از برترین مصداق های آیه بشمار می‏رود. و این سعادت در بین همه زنان حضرت، نصیب خدیجه گشت كه یازده امام از نسل او از طریق فاطمه زهرا علیها‏السلام پدید آید. راستی چنین مقامی نیاز به لیاقت و استعداد بالا دارد. از بین همه فرزندان حضرت محمد صلی‏الله‏ علیه‏ و‏ آله فاطمه زهرا علیها‏السلام از مقام ممتازی برخوردار است؛ چرا كه هم دارای عصمت است و هم امامت و وصایت از طریق نسل او استمرار یافت.

6- سخاوت و انفاق بی بدیل:

ثروت خدیجه در آن دوران زبانزد خاص و عام بود. ثروت این بانوی كاردان و عاقله به قدری زیاد بود كه مالداران درجه یك قریش چون «ابوجهل» و «عقبة بن ابی معیط» در نزد او ناچیز به شمار می‏رفتند.
مورخان ثروت خدیجه را بدین ترتیب شمرده‏اند:
1. هزاران شتر كه اموال تجارتی او را حمل می‏كردند.
2. قبه‏ای از حریر سبز با طنابهای ابریشمی بر بام خانه‏اش افراشته بود. این امر نمایانگر ثروت فراوان او بود و فقرا نیز از روی این علامت برای استعانت و كمك مراجعه می‏كردند.
3. چهار صد غلام و كنیز كه خدمات ارجاعی او را انجام می‏دادند.
پس از ازدواج با پیامبر اكرم صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله ، خدیجه تمامی این ثروت را در اختیار رسول خدا صلی‏الله ‏علیه ‏و‏آله قرار داد و عرض كرد: «اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ اَنَا اَمَتُكَ؛ خانه (من) خانه تو،و من هم كنیز تو هستم.» (الوقایع و الحوادث، محمد باقر ملبوبی، ص13؛بحارالانوار،ج17،ص309 وج16،ص22)
ورقة بن نوفل، عموی خدیجه، بعد از این قضیه كنار كعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت: «ای عرب! بدانید كه خدیجه شما را شاهد می‏گیرد كه خود همه ثروتش را از غلامان و كنیزان، املاك، دامها، مهریه و هدایایش را به محمد صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله بخشیده است و همه آنها هدیه‏ای است كه محمد صلی‏الله‏ علیه ‏و‏آله آن را پذیرفته است و این كار خدیجه به خاطر علاقه و محبت او به محمد صلی‏الله‏ علیه‏ و‏آله است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید. (بحارالانوار،ج16،ص75ـ77)»
و پیامبر اكرم نیز از این اموال برای پیش برد اسلام و اهداف آن نهایت استفاده را برد. به همین جهت خود آن حضرت فرمود: «هیچ ثروتی، هرگز مانند ثروت خدیجه به من سود نرساند. (همان، ج19، ص63) »

7- صبر و بردباری بی مانند:

بنت الشاطی در این زمینه می‏گوید: «خدیجه در سنی نبود كه تحمل آن همه رنج برایش آسان باشد، و از كسانی نبود كه در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد، اما در عین حال و با وجود كهولت سن، سختیهایی را كه در اثر محاصره در شعب وارد می‏شد تا سر حد مرگ تحمل كرد.» (خدیجه كبری، نمونه زن مجاهد مسلمان)

8- حامی رسالت و محب امامت:

مرحوم مجلسی چنین نقل می‏كند: پس از ازدواج پیامبر اكرم (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) با خدیجه و به دنیا آمدن علی علیه‏السلام ، خدیجه را از دوستی و محبت علی خبر داد. و خدیجه پس از آن به علی علیه‏السلام محبت فراوان داشت و برای آن حضرت به وسیله خدمتكارانش لباس، زیور آلات، كنیز و ملزومات می‏فرستاد؛ به گونه‏ای كه مردم می‏گفتند: علی برادر محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و محبوب‏ترین افراد نزد اوست و نور چشم خدیجه به حساب می‏آید... . الطاف و محبتهای خدیجه صبح و شام به خانه ابو طالب روان بود. (بحار الانوار، داراحیاء التراث، ج37، ص43)
هنگام ولادت فاطمه (علیها‏السلام) ، خدیجه بیشتر با ولایت آشنا گشت؛ چرا كه دخترش زهرا هنگام ولادت، بعد از شهادت به توحید و رسالت، اینگونه شهادت داد: «وَ اَنَّ بَعْلِی سيّدُ الْاَوْصِیاء وَ وُلْدِی سادَةُ الاَْسْباط (همان، ج43،ص3) ؛ و به راستی همسرم سید اوصیا و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.» علاوه بر این خدیجه علیها‏ السلام ولایت علی و فرزندان او را صریحا پذیرفته بود، با آنكه در آن زمان امامت حضرت هنوز به فعليّت نرسیده بود.
مرحوم محلاتی به نقل از مجلسی رحمه‏الله می‏گوید: «روزی رسول خدا خدیجه را نزد خود خواست و فرمود: این جبرئیل است و می‏گوید: برای اسلام شروطی است: اول: اقرار به یگانگی خداوند، دوم: اقرار به رسالت پیامبران، سوم: اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمات شرع، چهارم: اطاعت اولی الامر [یعنی علی] و ائمه طاهرین از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها.» خدیجه هم به آنها اقرار نمود و آنها را تصدیق كرد. (محلاّتی، ریاحین الشریعه، ج2، ص209)
در خصوص امامت امیر مؤمنان، رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به خدیجه فرمود: «هُوَ مَولاكَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اِمامُهُمْ بَعدی؛ علی مولای تو و مولای تمام مؤمنان و امام آنها پس از من است.»
آن گاه دست خود را بالای دست امیرمؤمنان گذاشت و خدیجه دست خود را بالای دست پیامبر قرار داد و این گونه بیعت ابدی ولایت مداری را انجام داد.

یاد خدیجه

رسول خدا (صلی الله علیه واله) با این که بعد از رحلت‏ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با زنانی چند ازدواج کرد ، ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد . عایشه ‏می‏گوید : هر وقت پیغمبرخدا (صلی الله علیه واله) یاد خدیجه می‏افتاد ، ملول و گرفته می‏شد و برای او آمرزش می‏طلبید . روزی من رشک ورزیدم و گفتم : یا رسول الله ، خداوند به جای آن پیرزن ، زنی جوان و زیبا به تو داد .
پیغمبر (صلی الله علیه واله) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست‏ بر دست من زد و فرمود : خدا شاهد است ‏خدیجه زنی بود که چون همه از من رومی‏گردانیدند ، او به من روی می‏کرد ; و چون همه از من می‏گریختند، به من محبت و مهربانی می‏کرد ; و چون همه دعوت مرا تکذیب ‏می‏کردند ، به من ایمان می‏آورد و مرا تصدیق می‏کرد . در مشکلات ‏زندگی مرا یاری می‏داد و با مال خود کمک می‏کرد و غم از دلم‏ می‏زدود .
حضرت امام صادق (ع) فرمود : «وقتی خدیجه از دنیا رفت ، فاطمه کودکی خردسال بود ، نزد پدر آمد و گفت : «یا رسول الله ‏امی‏» ; مادرم کجاست ؟
پیامبر (صلی الله علیه واله) سکوت کرد . جبرئیل نازل شد و گفت : خدایت ‏سلام ‏می‏رساند و می‏فرماید : به زهرا بفرما ، مادرت در بهشت و در کاخ‏ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند ، جای دارد .

منابع :

حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت : محمد محسن طبسی
بحار الانوار ، ج 100 و ج 16 علامه مجلسی
تاریخ اسلام مهدی پیشوائی
فروغ ابدیت جعفر سبحانی، ج 1
درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام ج2، سید هاشم رسولی محلاتی
نگاهی به ویژگی‏های رفتاری اولین بانوی مسلمان نسبت ‏به پیامبر (صلی الله علیه واله)،محمد میانجی
پایگاه حوزه
پایگاه اطلاع رسانی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)