نویسندگان: سیّد ناصر جابری اردكانی (1)
اسما حسینی (2)

 

چكیده

طنز در ادبیات جنگ تحمیلی و در اشكال رمان و داستان، اهمیت خاصی یافته است؛ ازجمله در مجموعه داستان‌های «خمپاره‌ی خواب آلود» «و آنا هنوز هم می‌خندد» از اكبر صحرایی. اقبال خوانندگان به این آثار، لزوم توجه بیش از پیش به آنها را موجب شده است؛ بر این اساس، در این مقاله به كمك «نظریه‌ی عمومی طنز كلامی» به بررسی طنز در مجموعه‌های موردنظر پرداخته و با تكیه بر دو مقوله‌ی مهم تقابل انگاره و مكانیسم منطقی، بیست داستان كوتاه‌ بررسی شده است. این بررسی نشان می‌دهد كه تقابل در طنزها تنها به یك نوع محدود نیست و گاه در یك داستان، چند نوع تقابل دیده می‌شود؛ لیكن، اساس همه‌ی تقابل‌ها، تقابل دانایی و نادانی است. بررسی مكانیسم منطقی در این داستان‌ها، نشان می‌دهد كه تنوع این متغیر بیشتر است، اما در این مورد نیز شیوه‌های مشابه وجود دارد و تكرار یك مكانیسم می‌تواند عاملی برای افتادن در ورطه‌ی تكرار، برای یك نویسنده به شمار آید. هم چنین ارتباط میان آغاز و پایان داستان، در بررسی طنز و مكانیسم منطقی اهمیت ویژه‌ای دارد.

1- مقدّمه

خنده از مهم‌ترین حالات وجودی انسان است و به دلایل و هدف‌های گوناگونی ظاهر می‌شود و معانی بسیاری دارد «ما به پوچی، تغییر غیرمنتظره، به مُدی كه اولین بار می‌بینیم، به شیطنت، به هر چه كه به آن باور نداریم؛ می‌خندیم. ما خشنودی خود را با خنده نشان می‌دهیم، یا تحقیر دیگران در حق خود را با خنده پاسخ می‌دهیم یا برای اینكه حسادت و دشمنی خود را پنهان كنیم، می‌خندیم» (Raskin,1985:3)؛ اما خندانیدن یك گام از خندیدن بالاتر است و هنرِ هنرمند را می‌طلبد تا با ترفندهای خاص، این واكنش را در مخاطب برانگیزد و یا صحنه‌های خنده آمیز را چنان توصیف كند تا دیگرانی كه آن را ندیده‌اند نیز با خواندن ماوقع لب به خنده بگشایند و این كاری است كه در طنز جنگ تحمیلی اتفاق افتاده است.

1-1- بیان مسئله

به نظر می‌رسد كه خنده و شوخی مختصّ شرایط شادی و جشن یا دست كم شرایط عادی باشد؛ درحالیكه یكی از پنجره‌های تازه‌ای كه به روی طنزپردازی در ادب فارسی گشوده شده، راجع به جنگ هشت ساله‌ی تحمیلی است. برای ورود به این موضوع و بررسی آن، می‌توان درباره‌ی داستان‌های اكبر صحرایی این پرسش‌ها را مطرح كرد كه بر اساس چه معیارهایی آثار صحرایی ذیل عنوان طنز قرار می‌گیرد و او در آفرینش طنز از چه شیوه‌هایی بهره برده است؟

2-1- پیشینه‌ی تحقیق

تاكنون در زمینه‌ی طنز آثار ادبی جنگ تحمیلی تحقیقات اندكی شكل گرفته است. یكی از تحقیقات انجام شده مقاله «طنز در كتاب جنگ دوست داشتنی؛ مجموعه خاطرات سعید تاجیك»، تألیف عبدالرضا قیصری و محمدرضا صرفی است. مقاله‌ی دیگر نیز با عنوان «بررسی مضامین طنز در خاطره نوشته‌های دفاع
مقدس»، تألیف عنایت الله شریف پور و عبدالرضا قیصری كه به بررسی و تطبیق
طنزهای موجود در خاطره نوشته‌ها با برخی از تكنیك‌های طنز پرداخته‌اند. پایان‌نامه‌هایی نیز در این زمینه تألیف شده است؛ ازجمله «طنز و شوخ‌طبعی در
ادبیات دفاع مقدس» نوشته‌ی محمد حسن مقیسه كه ضمن مصاحبه با رزمندگان، جانبازان، اسرا و مطالعه خاطرات ایثارگرانِ جنگ تحمیلی بر حضور و واقعی بودن طنز در جبهه‌های جنگ تحمیلی تأكید دارد و دیگری «طنز و شوخ طبعی در خاطره نوشته‌های دفاع مقدس» نوشته عبدالرضا قیصری كه به اهمیت، بررسی و چگونگی طنز در خاطره نوشته‌های دفاع مقدس پرداخته است. این پژوهش از لحاظ روش و داده‌های تحقیق با سایر تحقیقات انجام شده تفاوت دارد و تاكنون به این گونه به طنز جنگ نگاه نشده است.

3-1- ضرورت و اهمیت تحقیق

این تحقیق اختصاصاً به دو اثر از صحرایی می‌پردازد و روش تحقیق در آن به گونه‌ای است كه علاوه بر معرفی اجمالی طنز در داستان جنگ؛ می‌تواند شیوه‌ی تحقیق و تطبیق یكی از نظریه‌های جدید را در طنز فارسی، طنز جنگ، و نوع تقابلِ انگاره و مكانیسم منطقی، و وجودِ تنوع یا تكرار آن‌ها را در آثار صحرایی و شیوه‌ی این نویسنده را در آفرینش طنزی كه مبتنی بر خاطرات یك واقعیت تاریخی است، نشان دهد.

2- بحث

1-2- چارچوب نظری

امروزه طنز واژه‌ای شناخته شده است و تعریف آن، ضرورتی ندارد؛ اما نگاه فلسفی و نظری به طنز و شیوه‌های شكل‌گیری آن، همچنان جای تحقیق و تفحّص دارد. لطیفه‌ها و طنزها با یك روش به وجود نیامده‌اند و نمی‌توان یك دلیل یا یك روش را علت به وجود آمدن تمام طنزها و فكاهیات دانست و همین تعدد گونه‌های طنز و خنده موجب پیدایش نظریه‌های مختلف شده است. اخیراً در كتابی تحت عنوان نظریه‌ی طنز، نویسنده ضمن طرح اغلب نظریه‌ها، سعی كرده است كه نظریه‌ای جدید بر اساس كتب طنزآمیز فارسی مطرح كند او. مهم‌ترین نظریه‌های غیر زبان شناختی طنز را از این قرار می‌داند:
1- نظریه‌ی تفوّق (Superiority): این نظریه مبتنی بر این است كه طنزساز در
قالب طنز یا لطیفه، خود را از دیگران برتر می‌بیند. این دیدگاه را به هابز نسبت می‌دهند.
2- نظریه‌ی همخوانی یا همجنسی (Theory Incongruity): بر اساس این نظریه، ادراك ناهماهنگی موجود در طنز، باعث خنده می‌شود. برگسون را طراح این نظریه می‌دانند.
3- نظریه‌ی آرامش (Theory Relief): رهاسازی انرژی سركوب شده به كمك طنز كه طراحش فروید است.
4- نظریه‌ی الوهیت (Divinity Theory): خنده، موهبتی الهی است و باعث اتحاد بین مردمان است (تجبّر،1391: 86-87).
تجبّر پس از بررسی برخی از متون مهم طنزآمیز سعی كرده است تعریفی متفاوت از طنز ارائه كند. تعریف او از این قرار است «هرگونه تصرف در نظم یا نظام‌های آشنای ما و جایگزینیِ منطقی غیرمعمول با منطق آنها، به صورتی كه حقیقتی را بیان كند یا فهم تازه‌ای به میان آورد و یا ما را بخنداند، طنز پدید می‌آورد» (تجبّر،1391: 148).البته این تعریف نیز مشكلاتی دارد؛ از جمله این كه فهم تازه و خنداندن را از هم جدا كرده است؛ گویی خندیدن جزو ماهیت برخی از آثار طنزآمیز نیست؛ علاوه بر این، شكستن نظام (ساختارشكنی) تعریف شعر نیز هست؛ و این سؤال ایجاد می‌شود كه شكسته شدن نظام در تعریف طنز، چه فرقی با شكسته شدن نظام در تعریف شعر دارد؛ اما این نكته درست است كه در طنز، نوعی تضاد وجود دارد كه تجبّر از آن تحت عنوان تصرّف در نظام آشنای ما اطلاق كرده است.
در كتاب «نشانه‌شناسی مطایبه» كه سال‌ها پیش از كتاب «نظریه طنز» نوشته شده ‌است از- قول دانشمندانی چون فروید، فوناژی، اسكات، گرما... و نظریاتی
كه بعضاً همان مواردی است كه تجبّر آورده است، مطرح شده است. ازجمله
مواردی كه در این كتاب ذكرشده و قابل تأمل است عبارت‌اند از: دو معنایی،
تناقض، اختصار بیش ازحد، عمل كردن خلاف منطق زبان، پایان غیرمنتظره، عدم تناسب بین آغاز و پایان (اخوّت، 1371: 19-62).
زبان شناسان نیز در مورد طنز تحقیقات مختلفی انجام داده‌اند و نظریه‌هایی طرح كرده‌اند؛ از آن جمله است «تئوری خطی طنز (LDM)» و «آنالیزِ رابطه‌ی طنز و تجنیس» و «رده‌بندی دیگری از مكانیسم منطقی [در طنز] (LM)» از آتاردو، «نظریه‌ی انگاره‌ی معنایی» راسكین (SSTH) و «نظریه‌ی عمومی طنز كلامی»
(GTVH) از آتاردو و راسكین (Krikmann,2013:27). این نظریه‌ها در ایران و در ادب فارسی چندان شناخته شده نیستند و منابعِ راجع به آنها هنوز به فارسی ترجمه نشده است. در این میان، یكی از معدود كارهایی كه «نظریه‌ی عمومی طنز كلامی» را در ادب فارسی به كاربرده است، مقاله‌ی شریفی و كرامتی است كه در این تحقیق از آن استفاده شده است.
نظریه‌ی عمومی طنز كلامی را سالواتور آتاردو (Salvatore Attardo) و ویكتور راسكین (Victor Raskin) در سال 1991معرفی كردند كه تركیبی از گونه‌ی اصلاح شده و گسترده نظریه‌ی طنز انگاره‌ی معنایی راسكین (1985) و مدل بازنمود پنج سطحی لطیفه‌ی آتاردو است. در نظریه‌ی عمومی طنز كلامی، به منظور تحلیل متون طنز، شش متغیّر پایه به كار گرفته شده است:

«تقابل انگاره (Opposition Script):

در انگاره‌ها تضاد بین واقعیت و غیرواقعیت/شرایط طبیعی و غیرطبیعی/تضاد صور محتمل و غیرمحتمل.

مكانیسم منطقی (Logical Mechanism):

تحلیل عدم تجانس بین دو انگاره، بعد از فهمیدن انگاره دوم متوجه می‌شوند كه انگاره اول اشتباه است.

موقعیت (Situation):

پس زمینه‌ی فرضی در طنز، فضایی كه طنز در آن ایجاد می‌شود در برخی متون به درستی مشخص نیست و به عنوان بافت تلقی می‌شود.

هدف (Target):

چه كسی یا كسانی در طنز مورد تمسخر یا انتقاد قرار می‌گیرند. یك ویژگی اختیاری، همه‌ی طنزها این متغیر را ندارند.

شیوه‌ی روایت (Narrative Strategy):

به نوع متن طنز مربوط می‌شود؛ به عبارت دیگر این متغیر نشان می‌دهد كه آیا متن طنز یك روایت ساده‌ی داستانی، مكالمه یا از نوع چیستان است.

زبان (Language):

همه‌ی اصطلاحات لازم برای كلامی كردن متن، در مجموع روساخت متن طنز را شكل می‌دهند» (شریفی و كرامتی یزدی، 1388: 114-118).
از آنجاكه نظریه‌ی عمومی طنز كلامی در میان نظریه‌های مختلف طنز، متغیرهای گوناگونی را در نظر می‌گیرد، قابلیت ویژه‌ای برای بررسی یك متن طنزآمیز دارد. به اعتقاد ما در میان متغیر‌های این نظریه، تقابل انگاره مهم‌تر از سایر موارد است؛ در واقع بدون وجود تقابل، طنز شكل نمی‌گیرد؛ اما نباید تصور شود كه سخن از تقابل، صرفاً ابداع راسكین و آتاردو است. پیش از ایشان نیز این موضوع مطرح بوده است؛ مثلاً شفیعی كدكنی در مقدمه‌ی اسرارالتوحید، محور همه‌ی طنزهای واقعی را «تصویر هنریِ اجتماع نقیضین» دانسته است (شفیعی،1388: 104)؛ و اجتماع نقضین، همان مفهومی است كه در نظریه‌ی راسكین و آتاردو تحت عنوان تقابل انگاره آمده است؛ اما این دو محقّق با در نظر گرفتن سایر متغیرها زمینه‌ی بررسی تخصصی طنز را فراهم آورده‌اند. در این مقاله، تأكید بر دو مقوله‌ی تقابل انگاره و مكانیسم منطقی خواهد بود تا هم این دو متغیر مهم با كمی تفصیل بررسی شود و هم چگونگی انعكاس این دو متغیر را در دو اثر از یكی از نویسندگان موفق جنگ تحمیلی نشان داده شود.
حال باید گفت مبنای طنز در آثار صحرایی چیست و او برای خلق طنز از چه شیوه‌هایی بهره برده است؟ باید دانست كه طنز دارای دو مفهوم كلی است؛ نخست اینكه غالباً بر سخنی انتقادآمیز اطلاق می‌شود؛ پلارد از قول سویفت كه یك طنزپرداز است، می‌نویسد: «مهم‌ترین هدف من در همه‌ی كارهایم آن است كه جهانیان را بیازارم، نه آنكه سرگرمشان كنم» (پلارد،1386: 96)؛ لذا طنز، قاعدتاً باید حاوی نوعی انتقاد باشد(3). صحرایی علاوه بر اینكه سعی دارد در طنزهایش دشواری‌های جنگ را بیان كند، انتقادهایی نیز دارد كه آزاردهنده نیست؛ اما در
شكل‌هایی مانند انتقاد از رفتارها، افكار... و دیده می‌شود(4). اما طنز، یك مفهوم گسترده‌تر نیز دارد و آن عبارت از هر سخنی است كه خنده‌ای را بر لب می‌نشاند؛ با این تعریف، نوشته‌های صحرایی نیز مصداق طنزند.
در ابتدای كتاب «خمپاره‌ی خواب‌آلود»، آمده است كه طنز اكبر صحرایی به
«گروتسك» نزدیك شده است. صحرایی در توضیح آن آورده است «خنده‌ای كه
به سراغ مخاطب می‌آید، به زودی بر لبانش می‌ماسد و كم كم ابروهای تأمّل را درهم می‌برد» (صحرایی،1382: 8) این تعریف، درباره‌ی برخی از داستان‌های او صدق دارد، مانند سیگار دامادی كه در پایان، دست‌های جداشده و خضابی تازه داماد، خنده‌ی حاصل از اصرار او برای سیگار را بر لب خشك می‌كند و یا در پایان داستان غریبه، وقتی گفته می‌شود این راه برگشتی ندارد؛ خنده‌های قبل از آن فراموش می‌شود اما در كل، اثر او نمی‌تواند مصداق گروتسك باشد؛ به این دلیل كه گروتسك فلسفه‌ی متفاوتی نسبت به نوشته‌های صحرایی دارد. در مورد جهانی كه گروتسك می‌آفریند، گفته‌اند: «به غایت آشفته، بی‌نظم، مضحك و متعفن است كه در آن مرزهای خنده و انزجار درنوردیده می‌شود. در داستان‌های گروتسكی شخصیت‌ها از نظر جسمانی و روانی، نامتجانس، نفرت انگیز، نامعقول و قابل ترحم‌اند» (اصلانی،1390: 206). برعكس این تعریف، اشخاص داستان‌های صحرایی ستودنی و قهرمان‌اند و لذا تعیین حدود و موازین طنز در آثار این نویسنده نیاز به تأمّل بیشتری دارد. برای این منظور، ما بر اساس «نظریه‌ی عمومی طنز كلامی» به بررسی این موضوع می‌پردازیم.
قبل از بررسی دو متغیر تقابل انگاره و مكانیسم منطقی، به اجمال می‌توان گفت كه تأثیرپذیری از سینمای كمدی در داستان‌های صحرایی جایگاه خاصی دارد؛ به عنوان مثال در داستان «پاتوق دارعلی؛» یك تصویر كاملاً سینمایی را ترسیم كرده است «هركدام یك پای دارعلی را از مچ گرفتند و شروع كردند به زور زدن. یك دفعه تن دارعلی مثل تنه‌ی درختی از ریشه درآمد» (صحرایی،1387: 90). این تصویر در فیلم‌های كمدی بسیار دیده می‌شود و اگر چنین صحنه‌ای واقعاً در جنگ اتفاق افتاده؛ نویسنده در توصیف آن تحت تأثیر فیلم‌های كمدی بوده است؛ زیرا در عالم واقع نحوه‌ی كمك كردن به كسی كه لابه لای الوار گرفتار شده، اینگونه نیست. بررسی این تأثیرپذیری، به مجالی دیگر نیاز دارد. در مورد دیگر متغیرهای نظریه‌ی تحقیق به اختصار می‌توان گفت «روایتِ» داستان‌های صحرایی، سوم شخص است با توصیف حوادثی كه در «موقعیت» جنگ (درون سنگر، پشت خاكریز، در كشتی، در آب و...) روی می‌دهد. از لحاظ «هدف» غالباً تهی است و از لحاظ «زبانی»، دارای زبانی ساده، صمیمی و گاه عامیانه است و در مواردی بازی‌های زبانی طنزآمیز نیز در آن دیده می‌شود. از جمله: مشقی بود (اشاره به نارنجك) اینم مشق امروز! (صحرایی،1387: 42) خدا ریشت رو بكنه كه ریشه منو كندی! (همان:90) خو تركش از كوچیك‌تره – كه بر اساس ضرب المثل آب از كوچك‌تر است ساخته شده است- (همان:34) اما بررسی هر یك از این متغیرها نیاز به تفصیل دارد و در این موضع به همین اختصار اكتفا می‌شود.

2-2- بررسی داستان‌ها و چگونگی دو متغیر مورد نظر در آنها

بررسی طنز بدون اشراف بر خود متن، ممكن نیست و در عین حال امكان طرح داستان‌ها در این مقاله نیز وجود ندارد؛ لذا در این بخش ضمن بررسی تقابل انگاره و مكانیسم منطقی، اشاره‌ای هم به محتوای داستان‌ها می‌شود.

داستان اول:

خمپاره‌ی خواب آلود. داستان رزمنده‌ای كه تقاضای منوّر می‌كند، اما فرستنده، خمپاره جنگی ارسال می‌كند و این اشتباه، ناشی از خواب آلودگی است.

تقابل انگاره:

تقاضای منور / ارسال خمپاره‌ی جنگی، نفهمیدن نزدیكی كماندوهای عراقی / فهمیدن نزدیكی كماندوهای عراقی.

مكانیسم منطقی:

پاسخ اشتباه به یك درخواست جدی و نتیجه درست گرفتن از عمل اشتباه.

داستان دوم:

زیلوی خنده. داستان عده‌ای از رزمندگان كه در شبستانِ سرد خوابیده‌اند و اشتباهاً سرمای آنجا را به مسأله‌ی باز گذاشتن در و پنجره نسبت می‌دهند؛ درحالی كه اساساً پنجره‌ای وجود ندارد.

تقابل انگاره:

دانستن / ندانستن. تصور آگاهی بر علت سرمای شبستان / ناآگاهی از علت واقعی سرما.

مكانیسم منطقی:

اعتراض به یكدیگر بر اساس مبانی غلط. آگاه شدن از جهل و احیاناً عمل حماقت‌آمیز خود. ناآگاهی اولیه كسانی كه در شبستان حضور دارند، آنها را به اعتراض وامی‌دارد و به دلیل این تصور غلط؛ اعتراض را حق خود می‌دانند؛ اما در پایان متوجه می‌شوند كه اعتراضشان بی‌اساس بوده و سرمای شبستان دلیل دیگری داشته است.

داستان سوم:

قاطرغنیمتی. داستان رزمنده‌ای كه قاطری رنگارنگ (به دلیل شرایط جنگ و حوادثی كه بر حیوان عارض شده) را به غنیمت می‌گیرد و موجب خنده می‌شود.

تقابل انگاره:

اتفاق بهنجار / اتفاق نابهنجار و خارج از عرف و قاعده. اقدام جهت دریافت غنایم جنگی/ كسب غنایمی خلاف انتظار.

مكانیسم منطقی:

تجسّم فردی با غنایم غیر متجانس در یك جنگ مدرن. در این داستان آوردن استر، (آن هم از نوع رنگی، با تصور ذهنی قاطر رنگی) آن غنیمت قابل انتظار نیست؛ زیرا جنگ، جنگ توپ‌ها و اسلحه‌های مدرن است و لذا غنیمت گرفتن قاطر باعث خنده مخاطب می‌شود.

داستان چهارم:

طلسم. داستان رزمنده‌ای كه زخمی شدن و در عین حال عدم شهادت خود را به دو دعای مختلف خود و مادرش نسبت می‌دهد.

تقابل انگاره:

تقابل میان دعای مادر (زندگی) و دعای رزمنده (شهادت).

مكانیسم منطقی:

محقّق شدن یك باور مشكوك به شكل اتفاقی. در واقع طنز از اینجا شكل می‌گیرد كه گویی نیروهای معنوی در تحقق دعای این دو نفر دچار تردید و كشاكشاند و به طور نسبی تقاضای هر دو طرف برآورده می‌شود؛ یعنی، رزمنده زخمی می‌شود كه این دعای خود اوست؛ و در عین زخمی شدن، زنده می‌ماند كه این نتیجه‌ی دعای مادر اوست.

داستان پنجم:

به استقبال قاطرها. داستان گروهی از رزمندگان كه نخست محموله‌ی استرها را تحقیر می‌كنند؛ اما وقتی حیات خود را در گرو آن محموله می‌بینند با تمام وجود از سالم رسیدنش استقبال می‌كنند.

تقابل انگاره:

اعتراض به ارسال قاطر/ استقبال شدید از ارسال قاطر.

مكانیسم منطقی:

نتیجه گرفتن از آنچه كه مقدمتاً بیهوده و غیرمنتظره به نظر می‌رسد. نكته دیگر استقبال باشكوهی است كه از قاطرها صورت می‌گیرد و این نیز خنده‌دار است.

داستان ششم:

سنگرنقلی. داستان رزمنده‌ای كه سنگر نقلی خود را تعارف می‌كند و آن را از دست می‌دهد و در ادامه به شدت و به شكل خنده‌داری به نكوهش خود و تعارف بی‌جا می‌پردازد.

تقابل انگاره:

امید/ یأس. تعارف / تعارف نه، بیرون رفتن از سنگر از روی میل/ بیرون رفتن از سنگر از روی میل نه (تقابل میل درونی با الفاظ زبانی و یا تقابل آرزوی باطنی با آنچه كه اثر بر تعارف محقق می‌شود).

مكانیسم منطقی:

خطر كردن با تعارف بی‌جا و نتیجه‌ی غیرمنتظره و صفرا نمودن سكنجبین. نتیجه‌ی غیرمنتظره گرفتن (سّرخوردگی و نوعی شكست) از تعارفی كه تصور می‌شد نتیجه مورد نظر شخصیت اصلی داستان را دربرداشته باشد.

داستان هفتم:

اسیر. داستان رزمنده‌ای كه در جمع اسرای عراقی «الموت للصدام» می‌گوید و اسرا در شرایطی كه او نسبت به همكاریشان شك دارد با او همصدا می‌شوند.

تقابل انگاره:

فضای سر دادن شعار علیه صدام/ نبود فضای مناسب برای شعار علیه صدام.

مكانیسم منطقی:

ایجاد فضایی كه در آن یك عمل اشتباه (مرگ بر صدام، در زمان نامناسب) به نتیجه‌ی مثبت (همراهی اسرا) منتهی می‌شود.

داستان هشتم:

قبركن. داستان شایعه قدم نحسی دارعلی.

تقابل انگاره:

قدم نحسی / قدم نحسی نه، شایعه‌ی قدم نحسی دارعلی / تأیید شدن این شوخی بر اثر حوادث اتفاقی جنگ.

مكانیسم منطقی:

ایجاد فضایی مناسب كه در آن به طور اتفاقی قدم نحسی دارعلی تأیید می‌شود. توضیح اینكه قدم نحسی دارعلی یك شوخی است اما با حوادثی مانند برخورد خمپاره و نبرد دشمن به واقعیت تبدیل می‌شود.

داستان نهم:

آتش‌بس. داستان رزمندگانی كه مجبورند برای نماز صبح با صدای نخراشیده‌ی حاجی صلواتی بیدار شوند و در برهه‌ای نجات می‌یابند؛ اما به دلیل كُری‌خوانی بازهم به شرایط قبل برمی‌گردند.

تقابل انگاره:

توقع رهایی از صدای گوش خراش حاجی صلواتی / رها نشدن از صدای او.

مكانیسم منطقی:

ناامید شدن كسانی كه رفع مشكل خود را قطعی می‌دانند. كُری‌خوانی میان دو گروه (بچه‌های عملیات و...) رهایی اولیه‌ی یكی از دو گروه و سپس دچار شدن مجدد آنان.
حاجی خود را به انجام فریضه‌ای موظف می‌داند؛ بیدار كردن رزمندگان برای نماز، اما بالاخره كسانی هم هستند كه خواب نوشین را ترجیح می‌دهند و یا دست كم نحوه‌ی بیدار شدن توسط صدای حاجی را نمی‌پسندند. ضمن اینكه نماز باید از روی اعتقاد و اشتیاق باشد و هنگامی با كه نوعی جبر قرین می‌شود، با مفهوم نیز طنز درمی‌آمیزد (نماز زوری كه معمولاً پسندیده نیست).

داستان دهم:

كانال خمار. داستانی كه رزمندگان و سربازان دشمن در یك كانال، به طور ناگهانی مقابل هم قرار می‌گیرند.

تقابل انگاره:

جنگیدن / جنگیدن نه، فرار / فرار نه (پناه بردن به كانال برای نجات / مواجه شدن با دشمن در كانال. لزوم مقابله با دشمن / فراموش كردن مبارزه و مقابله با دشمن به خاطر غیرمنتظره بودن رویارویی).

مكانیسم منطقی:

یك نتیجه‌ی غیرمنتظره از قرار دادن دو نیروی متخاصم در یك فضای مشترك.

داستان یازدهم:

رو به میهن(5). داستان مقاومتِ اشتباهی گروهی از رزمندگان در مقابل نیروهای خودی.

تقابل انگاره:

عقل/ حماقت. مقابله و پافشاری در برابر دشمن/ مقابله در برابر خودی‌ها و هم میهنان.

مكانیسم منطقی:

تلاش بی‌وقفه برای هدفی كه از ابتدا غلط است. (گل به خودی) تصور خواننده از اینكه رزمندگان به شدت در حال مقاومت هستند و در نهایت بر هم خوردن این تصور؛ با آشكار شدن این موضوع كه مقاومت ‌آن‌ها به اشتباه در برابر خودی‌ها بوده است.

داستان دوازدهم:

پنج سرباز. داستان پنج سرباز كه در سنگر خود با ورود تدریجی تركش، شوخی می‌كنند و نهایتاً با خمپاره مواجه می‌شوند و شوخی، جدی می‌شود.

تقابل انگاره:

شوخی با تركش / مواجهه با تركش و جدی شدن موضوع.

مكانیسم منطقی:

پیشبرد تدریجی داستان از مرحله‌ی شوخی با تركش‌هایی كه تدریجاً به سنگرِ ظاهراً امن، (از دید پنج سرباز) وارد می‌شود تا مرحله‌ای كه تركش، جای خود را به خمپاره‌ای می‌دهد كه اوضاع را كاملاً جدی می‌كند و پایانش را خواننده خود باید حدس بزند.

داستان سیزدهم:

جنِّ هندوانه. داستان هندوانه‌ای كه شخصی آن را مواظبت می‌كند تا مبادا سرقت شود؛ اما در شرایطی كه درباره‌ی جن صحبت می‌كند، طی یك اتفاق، هندوانه سرقت می‌شود و ربودنش هم به جن نسبت داده می‌شود.

تقابل انگاره:

محافظت از هندوانه/ از دست دادن هندوانه. تقابل خامی و زیركی نیز هست؛ زیرا كسی كه هندوانه را می‌برد در دل خود به ریش صاحب هندوانه می‌خندد.

مكانیسم منطقی:

نتیجه‌گیری منفعت‌جویانه از مقدمات بی‌ربط (صحبت‌های صاحب هندوانه درباره‌ی جن). درواقع در این داستان صاحب هندوانه، فریب داده می‌شود و موضوع سخنش به زیانش تمام می‌شود. اینكه هندوانه را جن می‌برد یا شخصی دیگر، برداشتی است كه نویسنده آن را به عهده‌ی خواننده گذاشته است.

داستان چهاردهم:

مشق امروز. داستان ترس دارعلی از آب، آن هم در لباس غواصی است و در ادامه وقتی دارعلی قصد دارد شجاعت خود را با پریدن روی نارنجك نشان دهد؛ معلوم می‌شود نارنجك مشقی است.

تقابل انگاره:

ترس از آب / شجاعت در برابر نارنجك و مرگ.

مكانیسم منطقی:

ایجاد فضایی كه تلاش برای اثبات شجاعت كه در ادامه‌ی افشای ترس از آب ظاهر می‌شود، به ناكامی منتهی می‌شود.

داستان پانزدهم:

بچرخ تا بچرخیم. داستان رویارویی دو سرخورك (كسی كه قدمش باعث مرگ شخص همراه می‌شود) كه هر یك دیگری را تهدید می‌كند.

تقابل انگاره:

رویارویی دو نفر كه هر دو سرخورك هستند. رویارویی با سرخورك/ فرار از سرخورك. لزوم همكاری/ سعی بر تهدید و ترساندن طرف مقابل.

مكانیسم منطقی:

گفتگوی دو شخصیت داستان كه شبیه رجزخوانی است؛ آن دو آمده‌اند تا هدف مشتركی را به انجام رسانند؛ ولی با تهدید یكدیگر گویی هر یك مطمئن است كه باعث مرگ دیگری می‌شود و این باعث خنده می‌شود.

داستان شانزدهم:

پاتوق دارعلی. داستان پاتوقی كه دارعلی در میدان جنگ برای آسودگی می‌سازد و با خمپاره تخریب می‌شود.

تقابل:

جدیت جنگ / ساختن پاتوق برای تفریح. امید به آسودگی پاتوق / اصابت خمپاره به آن و بر هم خوردن آرامش. نیازمند شدن دارعلی به كمك / خندیدن اطرافیان و درك نكردن این نیاز در وهله‌ی اول. كامیابی/ ناكامیابی.

مكانیسم منطقی:

شروع كردن داستان با فضایی كه در آن دارعلی (شخصیت اصلی داستان) قصد دارد بساط تفریح و آرامش برپا كند و در ادامه یك اتفاق او را در شرایط خطرناك اما خنده‌دار قرار می‌دهد.

داستان هفدهم:

شهرفرنگ. داستان دردسری كه موسی برای قضای حاجت متحمّل می‌شود و در شرایط خنده‌داری قرار می‌گیرد.

تقابل:

لزوم پوشیدگی بدن / برهنگی در اثر قرار گرفتن در موقعیت اجباری. باور و اعتقاد به پوشاندن بدن و به خصوص بخش‌های فرودین آن/ ظاهر شدن در ملأ، با برهنگی. آسوده طلبی/ دچار شدن به دردسر.

مكانیسم منطقی:

تصویر موقعیتی كه در آن موسی (شخصیت استهزا شده‌ی داستان) با زحمت زیاد دنبال مكانی برای قضای حاجت است؛ اما برخلاف تصورش، دچار دردسرِ بی آبی می‌شود و دارعلی او را در شرایطی دشوار قرار می‌دهد و آرامش او را كاملاً بر هم می‌زند.

داستان هجدهم:

غریبه‌ای با لباس غواصی. داستان ورود غواصِ دشمن به سنگر رزمنده‌ای كه به شكل ساده لوحانه‌ای زمان زیادی را برای تشخیص او هدر می‌دهد.

تقابل انگاره:

احوال پرسی با غواص غریبه / مواجهه با رفتار تهاجمی غواص غریبه، تقابل عقل و جهل (نوعی سادگی خنده‌دار) نیز هست؛ زیرا یداالله بسیار دیر متوجه دشمن بودن غواص غریبه می‌شود.

مكانیسم منطقی:

رفتار غیرمنتظره از جانب كسی كه گمان آن رفتار در وهله نخست از او نمی‌رود. حركت تدریجی داستان از تعجب ساده لوحانه‌ی یدالله تا مرحله‌ای كه پی می‌برد با دشمن مواجه است.

داستان نوزدهم:

چلوكبابی سه راه خرمشهر: داستانی كه در آن شخص آسوده طلب، برای رفع حاجت دچار دردسر می‌شود.

تقابل انگاره:

تصور سنگر كاملاً امن و خالی / مواجهه با خطر و ناامنی. امنیت كامل / ناامنی كامل.

مكانیسم منطقی:

ایجاد فضایی كه در آن آرامش كامل برای رفع حاجت وجود دارد و در ادامه به طور ناگهانی ناامنی آن آشكار می‌شود و سنگری كه دار علی آن را خالی تصور می‌كند، سیزده اسیر كه به تماشای او ایستاده‌اند از آن خارج می‌شوند.

داستان بیستم:

ناشناس. داستان درد دل اشتباهی با دشمن.

تقابل انگاره:

عمل عاقلانه/ عمل حماقت آمیز.

مكانیسم منطقی:

ایجاد فضایی كه در آن، شخصیت اصلی قصه تا مرحله‌ی پایان متوجه نمی‌شود كه با یكی از افراد دشمن درد دل می‌كند.
اكنون می‌توان در قالب جدول زیر همه‌ی داستان‌ها و متغیرها را به منظور مقایسه مشاهده كرد:

عنوان د‌استان‌ها

تقابل انگاره(1)

تقابل انگاره(2)

مكانیسم منطقی

1- خمپاره‌ی خواب آلود

دانستن/ ندانستن

درخواست منوّر / ارسال خمپاره‌ی جنگی

كسب نتیجه‌ی درست از یك عمل اشتباه.

2- زیلوی خنده

دانستن/ندانستن.

 

ایجاد فضایی كه نهایتاً مشخّص می‌شود اعتراض‌های شدید از اساس بی‌پایه بوده است.

3- قاطرغنیمتی

فعل عاقلانه/ فعل غیرعاقلانه.
عدم سنخیت؛ تقابل قاطر رنگی با شرایط جنگ.

تلاش برای جمع‌آوری غنایم جنگی/ كسب غنایمی خلاف انتظار

تجسم فردی با غنایم غیر-متجانس در یك جنگ مدرن.

4- طلسم

اتفاق بهنجار/ اتفاق نابهنتجار و خارج از عرف و قاعده

تقابل میان دعای مادر و دعای رزمنده

محقق شدن یک باور مشکوک به شکل اتفاقی

5- به استقبال قاطرها

دانستن / ندانستن

اعتراض به ارسال محموله با قاطر/ استقبال شدید از ارسال محموله با قاطر

ایجاد فضایی كه در آناعتراض اولیه به توافق مشتاقانه مبدل می‌شود.

6- سنگر نقلی

عقل/ حماقت (ریسك جاهلانه) 

تعارف /تعارف نه

ریسك تعارف بی‌جا و نتیجه‌ی غیرمنتظره و صفرا نمودن سكنجبین.

7- اسیر

عقل/ حماقت (ریسك جاهلانه، عدم وقوف بر شرایط)

فضای سر دادن شعار علیه صدام / نبود فضای مناسب برای شعار علیه صدام

ایجاد فضایی كه در آن یك عمل اشتباه به نتیجه‌ی مثبت منتهی می‌شود.

8- قبركن           

قدم نحسی / قدم نحسی؛ نه اتفاق خلافهنجار، اعتقاد خرافی/ اعتقاد خرافی نه

شایعه‌ی قدم نحسی دارعلی/ تأیید شدن این شوخی براثر حوادث اتفاقی جنگ.

ایجاد فضایی مناسب كه در آن به طور اتفاقی قدم نحسی دارعلی تأیید می‌شود.

9- آتش بس

عمل عاقلانه/ عمل غیرعاقلانه

توقع رهایی از(صدای گوشخراش حاجی صلواتی)/ رها نشدن از(صدای او)

ناامید شدن كسانی كه رفع مشكل خود را قطعی می‌دانند. دور زدن و برگشتن بر سرِ دردسر اولیه

10- كانال خمار

جنگیدن / جنگیدن نه، فرار / فرار نه

پناه بردن به كانال برای نجات / مواجه شدن با دشمن در كانال. لزوم مقابله با دشمن/ فراموش كردن مبارزه و مقابله با دشمن

یك نتیجه غیرمنتظره از قرار دادن دونیروی متخاصم در یك فضای مشترك

11- رو به میهن    

عقل/ حماقت

مقابله و پافشاری در برابر دشمن/ مقابله در برابر‌ خودی‌ها و هم میهنان

تلاش بی وقفه برای هدفی كه از ابتدا غلط است (گل به خودی).

12- پنج سرباز

عقل/ تجاهل

شوخی با تركش /مواجهه با خمپاره و جدی شدن موضوع

تبدیل وضعیت شوخی و خنده به موقعیت جدی و خطرناك

13- جنِّ هندوانه

عقل/ تجاهل

محافظت از هندوانه / از دست دادن هندوانه

بهره‌برداری منفعت‌جویانه از مقدمات بی‌ربط (از سخنان صاحب هندوانه برای دزدیدن هندوانه استفاده می‌شود).

14- داستان مشق امروز

دانستن/ ندانستن (در این داستان رزمندگان از مشقی بودن نارنجك خبر ندارند)

ترس از آب/ شجاعت در برابر نارنجك و مرگ

ایجاد فضایی كه شجاعت فرد با ترسش برابر و هر دو خنده‌دار می‌شود.

15- داستان بچرخ تا بچرخیم

عمل عاقلانه/ عمل غیرعاقلانه (عمل خلاف هنجار)

لزوم همكاری/ بر سعی بر تهدید و ترساندن طرف مقابل

ایجاد فضایی كه گویی در آن، دو نفر قدم نحس و سرخورك برای محو یكدیگر همكار می‌شوند.

16- پاتوقِ دارعلی

عقل /حماقت. جدیت جنگ / ساختن پاتوق برای تفریح (عدم تجانس)

امید به آسودگی پاتوق/ اصابت خمپاره به آن و بر هم خوردن آرامش (امید/ ناامیدی)

تبدیل موقعیت مورد انتظار به موقعیت دشوار و نادلخواه.

17- شهرفرنگ

زیركی/خامی. عمل مبتنی بر عرف/ عمل خلاف عرف

تقابل جدیت جنگ با لودگی‌های شخصی مانند دارعلی. آسوده- طلبی/ دچار شدن به دردسر

تبدیل موقعیت مورد انتظار و راحت طلبانه به موقعیت دشوار و نادلخواه.

18- غریبه‌ای با لباس غواصی

زیركی / خامی (كندی در تشخیص)

احوال پرسی با غواص غریبه/ مواجهه با رفتار تهاجمی غواص غریبه    

رفتار غیرمنتظره از جانب كسی كه گمان آن رفتار در وهله نخست از او نمی‌رود.

19- چلوكبابی سه راه خرمشهر

زیركی / خامی (اشتباه حماقت آمیز)

تصور سنگر كاملاً امن و خالی/ مواجهه با خطر و ناامنی

تبدیل موقعیت مورد انتظار به موقعیت دشوار و نادلخواه.

20- ناشناس

زیركی/ خامی (اشتباه حماقت آمیز)

درد دل/ درد دل نه           

رفع نیاز بر اساس مقدماتی اشتباه كه با آن نیاز در تقابل است.

3-2- تحلیل جدول

بررسی كلی جدول نشان می‌دهد كه عمل خلاف عقل در اشكال مختلفی خود را نشان می‌دهد از جمله: بی‌خبری از اوضاع و ناآگاهی (ندانستن در داستان‌های1، 2، 5 ،14) عمل غیرعاقلانه (داستان‌های9 ،10 ،15) عمل حماقت‌آمیز؛ به معنای عملی كه انجام می‌شود و معمولاً زیانی خنده‌دار را برای شخص فاعل در پی دارد؛ (داستان‌های11 ،12 ،13 ،16 ،17 ،18 ،19 ،20) عمل حماقت‌آمیز به معنی ریسكِ جاهلانه (داستان‌های 6 ،7) عمل خلاف هنجار (داستان‌های3، 8) و عملی كه مصداق «عدم سنخیت» است (داستان4).
همان طور كه دیده می‌شود تقابل عقل و حماقت (حماقت لازمه‌ی طنز و كمدی است) بیش از سایر موارد است و عدم سنخیّت یا هنجارگریزی نیز اساساً در ذیل تقابل عقل و حماقت قابل بررسی است؛ مثلاً در داستان قاطر غنیمتی، هنجارِ معقول، عدم حضور قاطر در میدان جنگ است و هنگامی كه این حیوان به غنیمت گرفته می‌شود در واقع عملی غیرمعقول باعث خنده می‌شود و لذا می‌توان گفت تقابل عقل و حماقت مهم‌ترین و اساسی‌ترین تقابل در طنز به شمار می‌آید.
همچنین بر اساس جدول، مكانیسم منطقی داستان‌های بررسی شده را در اشكال زیر می‌توان تحلیل كرد:
1-3-2- پایان داستان عكس آغاز؛ بدون اینكه اشتباهی صورت گیرد.
در داستان به استقبال قاطرها، پایان عكس آغاز است، اما خوشایند و مطلوب است؛ بدین معنی كه پایان به زیان شخصیت اصلی داستان نیست و مخاطب به اشتباه یا حماقت او نمی‌خندد؛ بلكه غیرمنتظرگی باعث خنده می‌شود.
2-3-2- پایان عكس آغاز؛ داستان‌هایی كه در‌ آن‌ها اشتباهی صورت می‌گیرد.
این مورد به دو شكل متفاوت دیده می‌شود؛ داستان‌هایی كه در آن اشتباهی رخ می‌دهد اما به نتیجه‌ای مثبت منتهی می‌شود، شكل دیگر شامل داستان‌هایی است كه اشتباه به نتیجه‌ای منفی (برای شخصیت داستان) منتهی می‌شود و آنچه باعث خنده می‌شود اصل غیرمنتظره بودن است.

الف: اشتباه و نتیجه‌ی مثبت و خواستنی

- خمپاره‌ی خواب‌آلود:

ارسال خمپاره به جای منوّر و نتیجه‌ی مثبت از این اشتباه.

- اسیر:

شعار «مرگ بر صدام» در جمع عراقی‌ها و همراهی غیرمنتظره‌ی اسرای عراقی.

- جنِّ هندوانه:

در این داستان، اشتباه قصه گو به سود رباینده هندوانه تمام می‌شود.

ب: اشتباه و نتیجه‌ی غیرمنتظره و بعضاً منفی

- سنگر نقلی:

تعارف بی‌جا و ظاهری. نگرفتن ِترفند تعارف و شكست.

- رو به میهن:

دوست را دشمن تصور كردن و با تمام قوا مقابله كردن با نیروهای خودی.

- ناشناس:

دشمن را دوست تصور كردن و درد دل با او.

- غریبه‌ای با لباس غواصی:

تأخیر حماقت آمیز در شناخت غواصِ دشمن و در معرض حمله‌ی او قرار گرفتن.

- پاتوق دارعلی:

ساختن پاتوق و عدم درك شرایط جنگی و نهایتاً افتادن در شرایط دشوار.

- شهر فرنگ:

اشتباه جاهلانه و دچار دردسر شدن.

- چلوكبابی سه راه خرمشهر:

اشتباه (در نظر نگرفتن ناامنی شرایط سنگر و غفلت از حضور اسرا) و بر هم خوردن آرامش موردِ توقع.

- آتش‌بس:

اشتباه در اینجا كُری‌خوانی است كه باعث برگشت صدای حاجی صلواتی می‌شود.

ج: اشتباه و پی بردن به جهل یا حماقت و در نتیجه خنده

- زیلوی خنده:

اشتباه در شناخت شرایط شبستان و اعتراض‌های ناروا به یكدیگر نهایتاً و پی بردن به شرایط و بیوجه بودن اعتراض‌ها.

3-3-2- غیره منتظره بودن پایان

برخی داستان‌ها نیز پایانی غیرمنتظره دارند؛ بدین معنا كه انگاره‌ی اولیه به شكلی غیرمنتظره جای خود را به انگاره‌ی دوم می‌دهد:
كانال خمار: رویارویی دوست و دشمن در شرایط اجباری و ناگهانی، قبركن: تحقق یك امر مشكوك (قدم نحسی)، قاطر غیمتی، پنج سرباز. تركش‌هایی كه در نهایت، جای خود را به خمپاره می‌دهد و مرحله آخر، دیگر شوخی نیست، مشق امروز و بچرخ تا بچرخیم.

4-3-2- عدم سنخیت

تعدادی از داستان‌ها نیز آغاز و انجامشان باهم سنخیت ندارند، ازجمله: كانال خمار، طلسم، (نسبت دادن مسایل انسانی به نیروهای معنوی)، قاطر غنیمتی.

3- نتیجه‌گیری

آنچه در باب تحلیل جدول آورده شد؛ درواقع نتیجه‌ای است كه بر مطالب بررسی شده مترتّب است و از تكرار آن در این بخش بی‌ نیازیم؛ اما دیگر نتایجی كه از كل مطالب گفته شده، برداشت می‌شود چنین است:
1-3- در بسیاری از داستان‌ها، چند نوع تقابل دیده می‌شود و تنها در یك نوع، قابل انحصار نیست؛ این نتیجه با آنچه در آثار آتاردو و راسكین آمده، متفاوت است؛ زیرا ایشان در بررسی لطیفه‌ها و طنزها از‌ «تقابل انگاره»، به صورت واحد سخن می‌گویند؛ حال آنكه در موارد متعددی- چنانكه در جدول دیده شد- می‌توان تقابل چند انگاره متفاوت را، در یك داستان نشان داد. لیكن مهم‌ترین نوع تقابل، میان عمل عاقلانه و غیرعاقلانه و به عبارتی خردمندی و حماقت است و این تقابل به نوعی اساس آفرینش طنز به شمار می‌آید و در واقع می‌توان با فروكاست سایر انگاره‌ها، نهایتاً به این تقابل رسید.
2-3- مكانیسم منطقی، ارتباط مستقیمی با تقابل و آغاز و پایان داستان دارد. در مقایسه با تقابل كه شاید بتوان اصلی مشترك برای شیوه‌ی پدید آمدن آن قائل شد؛ مكانیسم منطقی اشكال گوناگون‌تری دارد.
3-3- در داستان‌های بررسی شده، ارتباط میان آغاز و پایان داستان‌ها، جهت فهم مكانیسم منطقی و چگونگی شكل‌گیری طنز اهمیت ویژه‌ای دارد. از بیست داستان بررسی شده، در سیزده مورد، از شیوه‌ی تفاوتِ آغاز و پایان و در سایر موارد از شیوه‌ی پایان غیرمنتظره و عدم سنخیتِ آغاز و انجام استفاده شده است.
4-3- از بررسی مكانیسم منطقی چنین برداشت می‌شود كه تكرار این متغیر، می‌تواند عاملی برای افتادن در ورطه‌ی تكرار به شمار آید و این ایرادی است كه با مقایسه‌ی داستان‌ها در جدول، در تعدادی از داستان‌های صحرایی دیده می‌شود.
5-3- اشتباه یا اتفاقات اشتباهی نقش مهمی در داستان‌های صحرایی دارد. از مجموع داستان‌های بررسی شده، در دوازده مورد آنچه باعث خنده می‌شود اشتباهی است كه شخصیت اصلی داستان دچار آن می‌شود؛ اما چون اشتباهات متفاوتی صورت می‌گیرد، داستان‌ها تكراری نمی‌شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خلیج فارس بوشهر
2- دانشجوی كارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی گرایش مقاومت دانشگاه
خلیج فارس بوشهر
3. البته نظر آتاردو به گونه‌ای دیگر است. از دید او طنز می‌تواند از لحاظ هدف تهی باشد. (Attardo,1994:225)
4. از تأثیر فرهنگ بر تعیین انواع تقابل نباید غافل بود؛ به عنوان مثال، آتاردو می‌گوید در بسیاری از كشورهای غیرِغربی، طنزهای بسیاری بر اساس تقابل پلیدی (نجاست) و پاكیزگی، شكل می‌گیرد؛ درحالی كه در غرب چنین نیست. (Attardo, 1994:204)
5- از این عنوان به بعد عناوین داستان‌ها مربوط به كتاب آنا هنوز هم می‌خندد می‌باشد.

فهرست منابع:
1. اخوّت. احمد. (1371). نشانه شناسی مطایبه. اصفهان: فردا.
. محمدرضا. (1390). فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز. چاپ سوم. تهران: قطره.
2. پلارد. آرتور. (1386). طنز. ترجمه‌ی سعید سعیدپور. چاپ چهارم. تهران: مركز.
3.تجبّر. نیما. (1390). نظریه‌ی طنز؛ بر بنیاد متون برجسته‌ی طنز فارسی. تهران: مهر ویستا.
4. جابری اردكانی. سید ناصر. (1386). «خنده و شگردهای خندانیدن در فكاهیات و طنزها». ماهنامه عصر پنجشنبه. سال نهم. شماره‌ی 105-106 (شهریور و مهر). صص78-84.
5. ابوفضل. (1387). درباره‌ی طنز؛ رویكردهای نوین به طنز و شوخ طبعی. تهران: سوره‌ی مهر.
6. شریف پور. عنایت الله؛ قیصری. عبدالرضا. (1391). «بررسی مضامین طنز در خاطره نوشته‌های دفاع مقدس». نشریه‌ی ادبیات پایداری. سال سوم. شماره‌ی ششم (بهار). صص209-236.
7. شهلا؛ كرامتی یزدی. سریرا. (1388). «بررسی طنز منثور در برخی از مطبوعات رسمی طنز كشور بر اساس نظریه‌ی عمومی طنز كلامی». فصلنامه زبان و ادب پارسی. شماره‌ی42 (زمستان). صص109-131.
8. شفیعی كدكنی. محمدرضا. (1388). مقدمه اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر. محمد بن منور. چاپ هشتم. تهران: آگاه.
9. اكبر. (1384). خمپاره‌ی خواب آلود و 13داستان دیگر... . چاپ دوم. شیراز: كنگره سرداران و چهارده هزار شهید استان فارس (با حمایت بنیاد حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس).
10. اكبر. (1387). آنا هنوز هم می‌خندد: داستان كوتاهِ كوتاه. چاپ سوم. تهران: سوره‌ی مهر.
11. محمدرضا؛ قیصری عبدالرضا. (1388). «طنز در كتاب جنگ دوست داشتنی مجموعه خاطرات سعید تاجیك». نشریه‌ی ادبیات پایداری. سال اول. شماره‌ی اول (پاییز). صص113-125.
12. عبدالرضا. (1390). «طنز و شوخ طبعی در خاطره نوشته‌های دفاع مقدس». پایان‌نامه‌ی كارشناسی ارشد. دانشگاه شهید باهنر كرمان.
13. مقیسه. محمدحسن. (1382). «طنز و شوخ طبعی در ادبیات دفاع مقدس». پایان‌نامه‌ی كارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مركزی.
14- Attardo. Salvatore (1994). Linguistic Theories of Humor. Berlin.
New York: Mouton de Gruyter.
15- KRIKMANN,Arvo, (2013). Contemporary Linguistic Theories of
Humore, http://www. folklore. eel folklorelvol33lkriku. pdf
16- Raskin. Victor. (1985). Semantic Mechanisms of Humor. Dordrecht, the Netherlands: D. Reidel.

منبع:
نشریه‌ی ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی)، سال 7، شماره 12، بهار و تابستان 1394