جلوههای پایداری در اشعار فدوی طوقان و سپیده كاشانی
دكتر خیریه عچرش (2)
علی احمدی (3)
چكیده
مقالهی پیش رو، به تشریح جلوههای مقاومت در اشعار فدوی طوقان و سپیده كاشانی در ادبیات معاصر عرب و ایران میپردازد. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حملهی عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری همسان در حوزهی ادبیات مقاومت ملل شد كه به نوبهی خود آثار این دو شاعر زن، میراثی ارزشمند در عرصهی شعر مقاومت دو سرزمین محسوب میشود.یافتههای پژوهش نشان میدهد؛ ترسیم چهره رنج كشیدهی مردم، دعوت به مبارزه و پایداری، شهامت و جسارت در گفتار، دفاع از حقانیت قدس، توصیف و ستایش جان باختگان و شهیدان، ستایش آزادی و آزادگی، امید به پیروزی و القای امید به آینده، عشق به سرزمین و پایبندی به وطن، تكریم انقلابیون تاریخ، پایداری زنان، بهرهگیری از نمادها، قهرمانان و شخصیتهای تاریخی و دینی از وجوه بارز و متمایز شعر پایداری این دو شاعر فلسطین و ایران است.
فدوی طوقان را از اركان شعر مقاومت در ادبیات معاصر عرب میشناسند و سپیده
كاشانی را از اولین شاعران زن ایرانی قلمداد میكنند كه حتی پیش از شروع جنگ تحمیلی با سرودههای انقلابیاش، در خصوص جریان پایداری و مبارزهی ایرانیان در مقابل رژیم پهلوی، ریشههای این جریان شعری را در ادبیات فارسی آبیاری كرد.
1- مقدّمه
«ادبیات پایداری، به مجموعه آثاری اطلاق میشود كه از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همهی حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی؛ با زبانی هنری سخن میگوید. برخی از این آثار، پیش از رخ نمودنفاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان- به نگارش تاریخ آن میپردازند». (شكری1979: 10)
فلسطین و ایران در قرن بیستم، آبستن حوادث متعددی بوده است كه منجر به شكلگیری و بالندگی ادبیات مقاومت شده است. ویژگی برجستهی شعر پایداری ایران و فلسطین، دفاع از هستی و هویت سرزمین در برابر تاخت و تاز اشغالگران است.
با توجه به گسترش مفهوم ادبیات مقاومت در ادبیات معاصر جهان؛ به ویژه در ادبیات معاصر ایران و عرب و با توجه به ویژگی خاصی كه این رویكرد ادبی در جهان معاصر و در میان انواع ادبی گوناگون جهان پیدا كرده است، در این مقاله سعی شده است كه برخی از جلوههای پایداری اشعار فدوی طوقان و سپیده كاشانی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد؛ مصادیق مشترك دوشاعر در حوزهی شعر پایداری فلسطین و ایران تبیین شود تا گوشههایی از زوایای ناشناخته میراث ادبی دو كشور مقاوم را به ادبیات جهانی بشناساند و گامی هر چند اندك در بارور سازی مطالعات بین رشتهای بردارد.
1-1- بیان مسئله
ادبیات مقاومت ایران و عرب و شعر آن از موضوعات مهمی است كه محققین و نویسندگان معاصر، به طور گستردهای به آن پرداختهاند. بسیاری از شاعران ایران و عرب، اشعار حماسی و پر سوز و گداز ی در این حوزه سرودهاند. در حوزهی ادبیات مقاومت، حفظ یاد و خاطرهی سلحشوریها و رزمندگان، حفظ و ایجاد روحیهی وطن دوستی، فرهنگسازی و هویت ملی مذهبی، ارائهی اسوههای جوانمردی به نسل حاضر و آتی، جستجوی مفاهیم، مصادیق و ارزشهای شعر پایداری و دفاع و جنگ در خور عنایت است.شعر، یكی از ابرازهای مقاومت درونی روح آدمی است كه در برابر فشارهای روانی بیرون میتواند مؤثر واقع شود؛ از این رو، در میدان مقاومت، در كنار رزمندهها، ده هزار نفر شعر به دست در حال نبرد هستند.
این پژوهش بر آن است كه با رویكرد تطبیقی، بن مایههای ادبیات پایداری در اشعار دو شاعر زن به نامهای سپیده كاشانی، شاعره نستوه و بلند مقام ایران و فدوی طوقان، شاعرهی متعهد و رمانتیك فلسطین را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد.
2-1- پیشینهی تحقیق
در نگاهی گذرا، در مییابیم كه بخش قابل توجهی از شعر عربی فلسطین و شعر فارسی دفاع مقدس را آثاری با هویت دینی و مذهبی همراه با عشق و پایبندی به آب و خاك تشكیل میدهد. دو شاعر، با نگرش مذهبی و ملی همراه با بهرهگیری از نمادها و اسوهها، به شعر پایداری نگریستهاند كه كمتر مورد عنایت ادب دوستان قرار گرفته است. پژوهشی تحت عنوان «ادبیات مقاومت در شعر فدوی طوقان» در قالب پایان نامه به نگارش درآمده كه نگاهی ویژه و انحصاری به اشعار این شاعر زن داشته است. تا آنجا كه جستجو به عمل آمده است، پژوهشی مستقل و كامل با نگاهی علمی كه اشعار دو شاعر را با رویكرد تطبیقی مورد بررسی قرار داده باشد به انجام نرسیده است؛ بنابراین موضوع پژوهش بكر و جدید است.3-1- اهمیّت و ضرورت تحقیق
ادبیات پایداری، یك رویكرد مهم ادبی است كه در آغاز حركت ادبی در دو ادبیات ایران و عرب شكل گرفته و در هر دوره، با فراز و نشیبهای فراوان روبهرو شده است؛ اما در هر حال حضوری فعال و پویا داشته است و همواره در راه تكامل است؛ لذا پرداختن به این موضوع، به دو دلیل دارای اهمیت است: نخست آنكه دفاع هشت سالهی ملت ایران در برابر استكبار جهانی و مقاومت مردم فلسطین در سیطرهی اشغال، تأثیر شگرفی بر حوزههای سیاسی، فرهنگی، هنری و... داشت. ادبیات نیز از این تأثیر بیبهره نماند و شاعران و نویسندگان، در طول دفاع مقدس و پس از آن، آثاری فاخر و بدیع در قالب نظم و نثر آفریدند. دیگر آنكه حفظ و ترویج آثاری كه در حوزهی پایداری به نظم كشیده شده است و معرفی آن به نسل حاضر كه در حال و هوای دیگری به سر میبرند و دوران صبوری و ایستادگی فرزندان میهن خود را درك نكردهاند، بایسته و ضروری است.2- بحث
1-2- مختصری از زندگی ادبی فدوی طوقان
«فدوی عبد الفتاح آغاطوقان، در سال 1917م، در شهر نابلس در كرانهی باختری رود اردن در خانوادهای اصیل، سنتی، توانگر، ادیب و فرهیخته، دانشپرور، چشم به جهان گشود. برادر بزرگتر او، ابراهیم طوقان، از شاعران مطرح دههی سی و چهل بود كه فدوی تمام زندگی اجتماعی، فرهنگی و ادبی خود را مدیون اوست. او به همراه نازك الملائكه (پایهگذار شعر معاصر عرب عراق) و هم میهنش، سلمی الخضراء الجیوسی، از برجستهترین بانوان شعر عرب هستند» (الشیخ 1994: 23).«فدوی، سرودن شعر را با گرایش رمانتیك و در قالب اوزان سنتی آغاز نمود و مهارت خود را در آن به اثبات رساند؛ سپس در همان مراحل نخست، به شعر «حُرّ» گرایید» (شفیعی كدكنی 1380: 251).
فدوی طوقان، در راه آزادی وطن از دست دشمنان تجاوزگر، با مبارزان فلسطینی همراه و همصدا شد و نام خود را در میان شاعران معاصر عرب و به ویژه شعرای مقاومت فلسطین، جاودانه كرد. سرانجام او در سال 2003م، مقارن با دستگیری صدام جنایتكار، دیده از جهان فرو بست.
2-2- مختصری از زندگی ادبی سپیده كاشانی
سرور اعظم باكوچی (سپیده كاشانی) در مرداد 1313. ه .ش در شهر كاشان، در كانون گرم خانوادهای كه به مبانی اسلامی سخت پایبند بود، دیده به جهان گشود. وی در زادگاه خود، تحصیلات ابتدایی را در دبستان هفده دی و دورهی متوسطه را در دبیرستان شاهدخت به پایان رساند و پس از آن، به تهران مهاجرت كرد.سپیده كاشانی، اشعار خود را در دو مقطع سروده است. در آن زمان كه شاه منفور به ننگینترین جنایات و خیانتها به ملت مظلوم ایران دست میزد؛ آثاری را علیه او به نام «نغمهی آزادی» منتشر كرد.
«آغاز فعالیتهای شعری وی، به طور جدی از سال 1348 بود. در سال 1352 دفتر شعری به نام «پروانههای شب» از او به چاپ رسید كه همهی آن به فضای خفقانآور آن زمان اشاره داشت» (اصلانی، 1383: 18).
شعر سپیده بر پیام دلالت دارد. پیامی كه بیانگر روایت واقعیتهایی است كه با چشم خود دیده است و تأثیرات آن بر روح شاعر آنقدر زیاد بوده كه او نتوانسته از كنار آن عبور كند؛ مثلاً در بیت زیر، به مسئلهی تاریخی اشاره دارد:
باد پیغام آرد، هر دم از هجرتی تلخ/ میرسد هر دم از ره، مركب بیسواری
(كاشانی 1389: 278).
3-2- جلوههای پایداری در اشعار فدوی طوقان و سپیده كاشانی
اكنون به برخی از جلوههای مقاومت در اشعار فدوی طوقان و سپیده كاشانی میپردازیم.1-3-2 شهامت و جسارت در قلم و گفتار
از جمله شاخصههای شعر فدوی و سپیده، شهامت در بیان و تصویرگری است كه نقش آنها را در ادبیات مقاومت پررنگتر مینماید. فدوی با وجود اینكه در شرایط سخت و نفرتآور اشغال زندگی میكرد، حقیقت جایگاه و نقشش را به خوبی فهمیده است. بندهایی از قصیدهی «لن أبكی» را در تأكید این مفهوم میآوریم:«أحبائی / مسحت عن الجفون ضبابة الدمع الرمادیة / فكیف الجرح یسحقنی؟/ وكیف الیأس یسحقنی؟ / وكیف أمامكم أبكی؟/ یمیناً، بعد هذا الیوم لن أبكی» ! (طوقان، 1988: 395 و 396).
شاعر در این قصیده، راه جهاد را در پیش میگیرد و سعی میكند كه با زدودن حزن و مویه از چهرهی خود، روحیهی مبارزه و جانفشانی را در تار و پود هموطنانش زنده نگه دارد؛ از این رو برای بالا بردن روحیهی رزمندگان، هرگز نمیگرید؛ بلكه با پیشتازان به پیش میتازد و با مقاومتكنندگان مقاومت میكند. فدوی در قصیدهی «الفدائی و الأرض» شاعری متعهد است كه از مرز كلام و دایرهی كلمات پا را فراتر نهاده است. او به این واقعیت رسیده است كه با تأسف خوردن و نوحهسرایی بر آلام وارده بر ملت فلسطین، نمیتوان آنها را نجات داد؛ بلكه میبایست برای رهایی از سیطرهی متجاوزین از جان و دل گذشت و جانانه مبارزه كرد.
«هل أحمی أهلی بالكلمة؟/ هل أنقذی بلدی بالكلمة؟/ كل الكلمات الیوم/ ملحّ لا یورق أو یزهر/ فی هذا اللیل... (همان: 175).
سپیده كاشانی نیز، به خوبی بر تأثیر و نفوذ عمیق قلم خود واقف است؛ لذا از شعر خود همانند اسلحهای كارساز برای رسوا نمودن دشمن و دفاع از انقلاب و ارزشهای آن استفاده میكند؛ از این رو، برای مؤثر واقع شدن سخنش، رشادت و شجاعت شخصیتهای تاریخی را دست مایهی شعر خود قرار میدهد. در ابیات زیر تلمیحی به صحابهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) «ابوذر» دارد؛ انسان وارستهای كه آوازهی شجاعت و زبان آتشینش بر زبانها است. این شخصیت در ادبیات فارسی، تمثیلی از انسانیت، شهامت، حق خواهی و عدالت طلبی است. نمونه شعر زیر، گواه بر شهامت و نافذ بودن سخن شاعر در ترغیب و تحریك رزمندگان اسلام است:
ولی ای شهید، سوگند به شط خون پاكت *** پس از این برای دشمن، قلم است خنجر من!
زبرای آنكه شبنامهی دشمنان نویسم *** همه قطره قطرهی خون من است جوهر من
به مسلسل قلم، جان، چو گلوله میسپارم *** كه زنم به سینهی خصم زمان، ابوذر من!
(كاشانی1389: 101).
2-3-2- تحریض و تهییج رزمندگان
یكی از كاركردهای هنر و شعر، تحریض و تحریك احساسات است. این ویژگی در شعر مقاومت، به طرز نمایانی برجسته و شكوهمند است. در اشعار فدوی، انگیزه دادن به مبارزان و برانگیختن آنها برای مبارزه و مقاومت، قابل اعتناست. گفته وی با زبان پسر عمویش «حمزه» در دیداری كه با او داشت بعد از اینكه اشغالگران خانهاش را بمباران كرده بودند:«إصمدی لاتضعفی یا ابنة عمی/ هذه الارض التی تحصدها / نار الجریمة/ و التی تنكمش الیوم بحزن و سكوت / هذه الارض سیبقی / قلبها المغدور حیاً لایموت»(طوقان، 1988: 253).
شاعر، ارزش و جایگاه مفاهیم دینی را در تحریك عواطف به خوبی میداند، قدرت ایمانی كه از دین نشئت میگیرد؛ لذا از زبان مادر كه فرزندش را با كتاب قرآن روانه جنگ میكند چنین میسراید:
«یا ولدی / إذهب! / و حوّطته أمّه بسورتی قرآن / إذهب و عوّذته باسم الله و الفرقان / كان مجدها و كبریاءها و كان / عطاءها الكبیر للأوطان» (همان:175).
شعر فدوی، تأثیر بسزایی در تحریك مردم علیه استعمار و صهیونیسم داشته است. شاعر در ادامهی قصیده «حمزه» مقاومت مبارزان فلسطینیها را در شخصیت انسانی به نام «حمزه» به تصویر میكشد. او با انتخاب این نام برای قصیده و با به تصویر كشیدن رفتارهای ددمنشانهی اشغالگران، مقاومت و ایستادگی فلسطینیان را میستاید.
لحن خطابی، واژههای گرمخون و آهنگ توفنده در رگرگ مصراعهای شعر كاشانی جریان دارد. در سرودههایش، واژهها و عبارات «برخیز»، «بستیز»، «ای برادر»، «سرباز» با حالت خطابی و «رزمندگان» بارها تكرار میشود كه این تكرار در القا و تثبیت مفاهیم و درونمایهی شعر، تأثیر ژرف و تعیین كننده دارد. در سرآغاز بسیاری از سرودهها، شاعر با حالت ندا و خطاب، شعر را آغاز میكند؛ گویی در فضای روانی آن لحظهها، مجال تأمل و درنگ یا آوردن مقدمه و زمینه برای ورود به متن در اختیار شاعر نیست:
ای اختر برج شرف، برخیز، برخیز! *** بار دگر با دشمن دیرینه، بستیز
بار دگر سر كن سرود لالهها را *** روشن كن از دیدار خود، چشمان ما را
(كاشانی، 1389: 171)
سرودهها و اشعار این شاعر، نقش مهمی در تبیین اهداف دفاع مقدس داشت؛ به خصوص كه در زمان دوران جنگ پخش میشد و در تهییج و ارتقای روحیهی حماسی مردم تأثیرگذار بود. سرودههای سپیده كه به تهییج و تحریك رزمندگان اختصاص دارد، با تكیه بر فرهنگ عاشورا و ترسیم ارزش شهادت و به یاد آوردن ارزش فداكاری و ایثار، با تكیه بر آیات و روایات، رزمندگان را به مبارزه علیه دشمن فرا میخواند.
باید اساس فتنه ویران كرد *** باید نگون، تخت امیران كرد
داد این پیام، آلالهی پرپر *** ننگ است ما را مرگ در بستر
(همان: 174).
و یا در ابیات زیر با لحنی حماسی و طرب انگیز و رجزگونه به تهییج و تشویق مبارز و مدافع وطن میپردازد:
هیمهی عشق را شرر، از نفس دعا بزن *** موج زنان برو برو، ببر به سر، قرار را
نشسته خصم خاروش، به ساقهی نگاه تو *** به حربهی مقاومت، بكن ز ریشه خار را
(همان:21).
3-3-2- پایبندی به سرزمین و وطن
یكی از عناصر شعر پایداری وطن دوستی و عشق به میهن است. وطن، جایگاه امید و آرزوست؛ جایی كه مردمان فلسطین و ایران، برای آزادی و استقلالش مبارزه میكنند و به مقاومت خود در برابر بیگانگان متجاوز و اشغالگر ادامه میدهند و امیدوارند كه به زودی به پیروزی برسند.«إفتحی صَدرك یا أرضّ الجُدود / إفتحی صدر الأمومة/ و احّضِنیها فالقرابین غوالی/ القرابین غوالی» (طوقان، 1988: 411 و412).
فدوی در این قصیده، جوهرهی تعهد به سرزمینش را به خواننده نشان میدهد. سرزمین مقدسی كه با وجود تمام رنجها و مصیبتها و فجایعی كه در آن رخ داده، همچون زن شجاع و نستوهی است كه با پرورش نسلی مبارز، پیروزی را برای سرزمینشان به ارمغان خواهد آورد.
فدوی در بخشی دیگر از اشعار خود، اوج تعصب و عشقش را نسبت به فلسطین اظهار میكند. او بزرگترین آرمانش، آزادسازی میهنش از گامهای ناپاك اشغالگران است؛ از این رو، قربانی خود و فرزندان میهنش را برای رهایی فلسطین ناچیز میداند:
«یا فلسطین إطمئنّی / أنا و الدار و أولادی قرابین خلاصك / نحن من أجلك نحیا و نموت»(همان: 229).
وابستگی به خاك وطن، به عنوان جلوهای از جلوههای تعهد، در بسیاری از شعرهای مقاومت دیده میشود. عشق به وطن و ستودن خاك در اشعار سپیده به زیبایی جلوه نمایی میكند. قلب سپیده، همواره برای سرزمین و وطن خود میتپد؛ تا جایی كه با لحن آتشین و جسورانه خطاب به دشمن، عشق و علاقهی وافرش به وطن را اینگونه اظهار میكند:
تنم گر بسوزی، به تیرم بدوزی *** جدا سازی ای خصم، سر از تن من
كجا میتوانی، ز قلبم ربایی *** تو عشق میان من و میهن من
(كاشانی، 1389: 104).
خرمشهر در نگاه شاعر، سرزمینی پاك و مقدس است. محراب عبادت و شهر شهادت و مقاومت كه رشادتها و جانفشانیهای بسیاری در آن خلق شده است از این رو، شاعر حس وطن دوستی خود را با نمادها و نشانههای دینی در هم میآمیزد:
ای خاك خرمشهر ای خاك گهر خیز *** ای سینهی پر آذرت از قصه لبریز
خاكت ببوسم خاك تو بوسیدنی شد *** گلهای خرمشهر من بوئیدنی شد
ای قلهی ایثار و محراب عبادت *** آه ای مقاوم شهر ای شهر شهادت
(همان:172).
بنابراین وطن در نگاه سپیده، چشم اندازهای شكوهمند نور و ایمان، مقاومت و ایستادن است و تلفیقی از عشق و ایمان در ذهن شاعر، وطن را هویت میبخشد.
4-3-2- تجلیل از مقام شامخ شهید و شهادت
شهید و شهادت، مقولهایست كه در اغلب نبردهای مقدس از آن یاد میشود و روی سخن بسیاری از شاعران مقاومت با آنان است. در اسلام نیز، به این مسئله اهمیّت داده شده و كسانی را كه در راه خدا ایثار میكنند و جان خود را از دست میدهند، مرده نمیپندارد.یكی از شهدائی كه جایگاهش در شعر فدوی تحسین شده است «منتهی حورانی» است. دختركی فلسطینی كه به سان پرچمی بر فراز وطن در ذهن شاعر نقش میبندد تا به مردم درس ایستادگی و پایداری بیاموزد:
«تفتّح مَریُولُها فی الصباح / شقائق حمراء و باقات ورد / و عادت إلی الكتب المدرسیة كل سطور الكفاح التی حذفوها»(طوقان، 1988: 563).
در انتها شاعر با اقتباس از آیهی «و ماقتلوه و ماصلبوه و لكن شبّه لهم» (نساء:157) واقعهی عروج حضرت عیسی (علیهالسلام) را به آسمانها، نمادی قرار میدهد برای شهادت «منتهی» تا از طریق آن بر جاودانگی و حیات «شهدا» تأكید كند:
و ما قتلوا منتهی و ماصلبوها / و لكنّما خرجت منتهی / تعلّق أقمار أفراحها فی السماء الكبیرة / و تعلن أنّ المطاف القدیم انتهی / و تعلن أنّ المطاف الجدید ابتدأ» (همان: 563).
این قصیده در مورد دختر بچهای به نام «منتهی» است كه بیگناه شهید شد. فدوی با تعبیر «الشقائق الحمراء» به خون جاری بر پیكرهی دختر شهید اشاره میكند و معتقد است كه این لالههای سرخ، به عنوان رمز مصیبت و درد و رنج، پیام آور مبارزه و آزادیاند.
«فدوی از روایت قرآنی سرگذشت حضرت مسیح (علیهالسلام)، الهام گرفته است. نفی
رویداد بر صلیب شدن حضرت مسیح (علیهالسلام) در این شعر، دستمایهای است برای شاعر كه مرگ فدایی را مرگ ثمر بخش و رستاخیز گونه جلوه دهد. بر خلاف
تصور اشغالگران كه بسان نیاكان خویش، گمان میبرند كه با شهادت مسیح (علیهالسلام) (فدایی)، رسالت وی محو خواهد شد، مرگ «منتهی» شهید، فدایی، پیام آور تداوم جریان مقاومت است» (صرصور، 2005: 95).
سپیده كاشانی نیز، با درك اهمیّت این مسئله در اشعار خود به تجلیل و تمجید از مقام شهدای دفاع مقدس پرداخته است و زیباترین اشعار را در حق آنان سروده است؛ چرا كه شهادت آرمان شاعر محسوب میشود:
مسلمانم و آرمانم شهادت *** تجلّیِّ هستیست جان كندن من (كاشانی، 1389: 104).
سپیده كاشانی در اشعار خود به مقام والای شهید ارج نهاده و آن را یك ارزش برتر معرفی مینماید و با لحنی حماسی به وجود آنها افتخار میكند و آنها را میستاید. جان بر كفانی كه در راه عقیدهی خویش و به شوق كعبهی مقصود، بال عشق گشودند و بر تمامی ظواهر دنیا چشم دوختند:
سحر، شكفتی و بر اوج نور لانه گرفتی *** غروب، شعله كشان در شفق زبانه گرفتی
چنان غریو كشیدی میان بستر گلها *** كه سكر خواب خوش از عطر رازیانه گرفتی (همان:272).
شهید در شعر سپیده، به خوبی تكریم شده است كه سبك بال و تیز بال، همراه با بال همت و آزادگی به میدان نبرد روانه میشود و هفت وادی اشراق را پشت سر میگذارد:
به شوق كعبهی مقصود بال عشق گشودی *** همه یقین شدی و راه بر فسانه گرفتی
به بال همت و آزادگی به اوج رسیدی *** تمام، او شدی و فر جاودانه گرفتی...
بر این گذرگه شنگرف، جای پای تو دیدم *** شهید عشق شدی راه آن یگانه
گرفتی (همان:273).
در دوران اوجگیری مبارزه، عشق هماره با شهادت، پاكبازی، خون، ایثار و وصال محبوب همراه است كه این عشق و دلدادگی به خوبی در غزل زیر به تصویر كشیده شده است:
برادر مبارزم، زمزمه كن بهار را *** بچین ز شاخهی یقین، میوهی انتظار را
بهار شد، بهار شد، وطن چو لاله زار شد *** تا كه شمارد این همه، لالهی بیشمار را
به خون رقم زدند تا قصهی روزگار من *** بخوان، بخوان زدفترم شوكت این تبار را
(همان:21).
این غزل در حقیقت، نوعی قصیده به شمار میآید؛ چرا كه شاعر از همان آغاز، قصد توصیف و ستایش دارد؛ اما سیطرهی روح غزل بر سروده، شعر را میان غزل و قصیده قرار میدهد. «این سرودهها، هرگز یادآور توصیفهای دروغین و بیبنیادی نیست كه شاعر خود باور نداشته باشد. شاعر در بهت و شگفتی، شاهد و ناظر عظمتها و رشادتهای رزمندگان است و گویی گریز و گزیری از ستودن ندارد» (سنگری1380: 85).
5-3-2- روحیهی آزادگی و ظلم ستیزی
امیدوار كردن مخاطب به آیندهای روشن همراه با پیروزی و آزادگی، از دیگر ویژگیهای اشعار ملی و میهنی فدوی و سپیده است؛ به عنوان نمونه، فدوی درقصیدهی «حریة الشعب» كه همواره آهنگی حزنآلود، آن را همراهی میكند، این روحیه را به خوبی بیان میكند. شاعر نسبت به سرزمینش احساس تعهد دارد و امیدوار است كه زمانی فرا رسد كه شب تاریك و جانكاه جور و ستم به سرآید و صبح صادق پیروزی و آزادی از افق به درآید:
«ستقوم الشجرة / ستقوم الشجرة و الأغصان / ستنمو فی الشمس و تخضر و / ستورق ضحكات الشجرة / فی وجه الشمس / و سیأتی الطیر / لابدّ سیأتی الطیر /
سیأتی الطیر» (طوقان، 1988: 220).
در قصیدهی «الطوفان و الشجرة» طوفان، رمز اشغال و آوارگی و «الشجرة» سرزمین اشغال شده و مردم سرزمین است. این قصیده، پاسخی بر رادیوهای بیگانه متخاصم است كه فرجام جامعهی عرب را در نابودی و تجزیه میدیدند؛ اما درخت هرچند سقوط نموده، ولی دارای ریشههای ژرف است كه دگر بار آهنگ استقامت را در سراسر سرزمین اشغال شده، طنین انداز مینماید و آزادی و پیروزی را برای سرزمینش به ارمغان میآورد.
فدوی، معتقد است كه برای تصاحب آزادی باید بهای گرانبهایی را هزینه كرد و وصف آزادی به رنگ سرخ به این مفهوم است كه آزادی جز با خون به دست نمیآید و این مضمون را در ابیات زیر تأكید میكند:
«لكن للثأر غدا هبّة *** جارفة الهول، عصوفا عَمَم
فالضربة الصماء قد ألهبت *** فی كل حرّ جذوة تضطرم
لن یقعد الأحرار عن ثأرهم *** وفی دم الأحرار تغلی النقم»
(همان:67).
بدون شك این مقاومت شجاعانه كه بر مدار سرزمین اشغالی در حركت است، بهسان چراغی است كه شعلهاش جاودانه برافروخته است و نسیمی از خونخواهی است كه فدوی به آن ایمان قلبی دارد و از زمان شكست در دل جوانان ملت آزادهاش رسوخ نموده است.
سپیده با تكیه بر باورهای دینی و اسلامی، با رزمندگان اسلام همراه است و با اعتقاد بر اینكه خون بر شمشیر ستم پیروز است، سرود آزادی و ظفر را میسراید و بارقهی امید و رهایی را در دلهای رزمندگان زنده میكند:
خون به شمشیر ستم پیروز است *** مهر اسلام، جهان افروز است
آری، این قافله، دشمن سوز است *** سحر از خون شما رنگین شد
صبح آزادی، عطر آگین شد *** روز از عزم شما نوروز است (كاشانی، 1389: 489).
بهار زیبای آزادی با همهی وجود در اندیشه شاعر جلوه گری میكند و همگان را به سوی چنین بهاری فرا میخواند:
ما را بهاری باید از این دست، آری *** ما راست در آزادگی، رنگین بهاری
(همان: 148).
شاعر برای میهن، قلب تپندهای را متصور شده است كه فریاد آزادی خواهی و رهایی از یوغ و زنجیر بردگی و اسارت را برای انسان سر میدهد:
زنجیر ما یكی است
این قلب میهن است، میهن
كه میتپد به سینهی پرشورت
باید كه بگسلیم باهم
زنجیر بردگی (همان: 457).
6-3-2- استفاده از نمادها در بیان حماسی رویدادها:
فدوی و كاشانی، در ابراز احساسات عمیق خویش نسبت به سرزمین غصب شدهی خود و دعوت به پایداری و استقامت، از روشهای نوین ادبی سود جستهاند؛ از جملهی این شیوهها به كارگیری «نمادها» است.یكی از نمادهایی كه در اشعار فدوی طوقان در رابطه با موضوع مقاومت به چشم میخورد، استفاده از نمادهای طبیعی است؛ برای مثال، شاعر از «اسب» به
عنوان نمادی از انقلاب و جوشش در اشعار خود یاد میكند و میسراید:
«أَحِبّائی حِصانُ الشَّعبِ *** جاوّزّ كَبوَهَ الأمسِ» (طوقان، 1988: 87).
فدوی از شاهین به عنوان نمادی از (شجاعت و دلیری) در قصایدش یاد میكند. اشارهای است به روح شهدای آزاده، كمال ناصر، محمد یوسف نجار و كمال عدوان كه وحشت و تاریكی زندانهای اسرائیل آنها را ربود.
نسراً فنسراً *** غالهم وحشُ الظلام (همان: 559).
او از رنگها نیز، به عنوان نماد استفاده میكند؛ برای مثال وی، رنگ قرمز را نمادی از (خشم و طغیان و درد و رنج) میشمارد:
«تَفَتَحَ مریولها فِی الصَّباحِ *** شَقائق حمراً و باقاتِ وّرد» (همان: 561).
واژگان طبیعت و اسامی گلهای بهاری در شعر كاشانی به چشم میخورد. نخل را برای رزمندگان اسلام، به عنوان نمادی برای مقاومت و ایستادگی به كار برده است و مرغان آتشخوار را نماد سنگدلی و درندگی برای جنگندههای دشمن به كار برده است:
نخل سترون مات بر پای ایستاده *** مرغان آتشخوار بر جانش فتاده (كاشانی، 1389: 147).
«از جمله نمادها و تشبیهاتی كه در بیشتر سرودههای پایداری میتوان دید، عكسبرداری و شبیهسازی از لاله و شقایق است. شباهت تصاویر در احضار و استخدام لاله و شقایق از میان گلها در شعر كاشانی به حدی به هم نزدیك است كه در مواردی مستعمل و بیروح شده، پویایی و تازگی خود را از دست داده است» (اكبری، 1388: 146).
فصلی به راه عشق جان ارزان فروشیم *** فصل دگر لاله صفت از خاك جوشیم (كاشانی، 1389: 166).
خاك تو با خون بهم آمیختند *** لاله ازآن خاك برانگیختند
بذر شقایق همه جا كاشتند *** رایت صبح ظفر افراشتند (همان:254).
این شاعر در سرودههای مربوط به دفاع مقدس، از كلمهی بهار و نام انواع گلها استفاده كرده است و واژه «گل زخم» را برای جنگ به كار برده است.
صبح آزادی زخون سرزد، گل از گل زخمها *** خشم زد فوّاره از حلقوم و از باور گذشت (همان:84).
از دیگر نمادهای منفی در اشعار سپیده، واژهی «ابرهه» است كه اشاره به صدام دارد كه انصافاً با خفت و خواری و ژولیده و آلوده از قعر زیرزمین او را بیرون كشیدند و به سزای اعمال وحشیانه خود رسید. گویا شاعر به گل نشستن چنین
انسان جانی را نزدیك میدید و میدانست كه روزی فرا خواهد رسید كه در باتلاق ذلت فرو نشیند.
چشم گشا «ابرهه» در گل نشست *** نور فلق ظلمت باطل شكست
(همان:209).
صهیونیستها با كشتار مردم بیپناه «صبرا و شتیلا» در سال 1982م، ننگینترین جنایتها را بر صفحه اذهان جهانیان حك نمودند لذا شاعر برای خلق روحیهی پایداری و مقاومت در مقابل استكبار جهانی، از نمادهای كربلا، صبرا، شتیلا و قدس استفاده میكند:
می رویم آری به سوی كربلا *** گر ببارد ز آسمان ابر بلا
تا به صبرا و شتیلا میرویم *** تا دیار قدس اعلا میرویم (همان: 136).
ویژگیهای اصلی نمادهای شعر سپیده، برخلاف نمادهای شعر فدوی كه ابتدا در قالب غموض و ابهام است؛ سپس به تشریح آنها میپردازد، سادگی و قابل فهم بودن آنها برای مخاطب است.
7-3-2- زنان اسوههای صبر و مقاومت
در طول تاریخ كم نبودهاند زنانی كه در شرایط بحرانی، با درایت و تدبیر باعث تحولی بزرگ در جامعهی خود شدهاند. در آیات نورانی قرآن هم در چندین مورد از زنان تأثیر گذار در تاریخ زندگی انسانها نام برده شده است.در شعر فدوی، جایگاه زنان در جریان مقاومت فلسطین، بیشتر در قالب نماد، مطرح شده است. فدوی در برخی از اشعار خود، نقش مادری مهربان و غمخوار را ایفا میكند و از فرزندش میخواهد تا در راه آزادی وطن گام نهد؛ هر چند كه در این راه شهید شود:
«یا ولدی / اذهب، فما أعز منك یا *** بنیّ إلا الأرض» (طوقان، 1988: 391).
شاعر در این قصیده با به تصویر كشیدن گفتگوی محبت آمیز مادر با فرزند مبارز و دلبندش و نیز، با برقراری پیوند میان زمین، مادر و معشوقه عشق خود به وطن را به مخاطبش بیان میكند.
درخت نخل كه «به طور كلی نماد فتح، عروج، بازآفریدگی و جاودانگی است» (شوالیه، 1379: 137) در شعر فدوی، نماد رزمندگان مقاومت است كه در دامان مادر فلسطینی برای ایستادگی و پایداری، رشد میكنند و مجال برای عروج و تعالی مییابند. شاعر از زبان یكی از هموطنان خود در مورد خاك وطنش میگوید كه این زمین هرچه بخواهی به تو میدهد و به تو نگاهی مادرانه دارد. در ابیات زیر، زمین به زنی تشبیه شده است كه در بطن خود، نیروی مخفیانهای دارد؛ نیرویی كه با آن، ملتی مبارز و قهرمان را پرورش میدهد:
«هذه الأرض إمرأة / فی الأخادید و فی الأرحام / سِرّ الخِصب واحدٌ / قوة السرّ التی تُنبت نخلا/ و سَنابل / تُنبت الشَعبَ المُقاتل» (طوقان، 1988: 418).
كاشانی به شایستگی، ایستادگی و مقاومت زنان را در طول هشت سال دفاع مقدس در قالب شعر به تصویر كشیده است؛ مادرانی كه جگرگوشههایشان را با بصیرت و رضایت قلبی، برای آزادی میهن عزیز روانهی میدان نبرد میكنند. بیان این صبوریها و حماسههای زیبا، در اشعار سپیده به خوبی مشهود است:
ای زن مسلمان!
بر سپهر ایمان، همچو اختری
صبر و استقامت
پاكی و نجابت را، تو مظهری
ظلمت ستیزا، گرد آفرین زمانهای!
اسوهی جهانی، زینب زمانی، جاودانهای (كاشانی، 1389: 482).
قصیدهای با عنوان «شیرزنان ایران»، وصف حال زنان ایرانی است كه در آفریدن حماسههای باشكوه دفاع مقدس، نقش به سزایی داشتند. شیرزنانی كه سپیده در جستجوی آنان بود، در انقلاب اسلامی یافت؛ زنی كه مظهر خودآگاهی تاریخی و بیداری است:
گُردآفرین، آفرین باد بر صبر بار آور تو *** رشك بهار است ای زن، دامان گل پرور تو...
ای چشم بیدار امت! ای فخر بانوی كوثر *** ای در صبوری چو زینب، شاد از تو پیغمبر تو...
فریاد كردی عزیزان، سر زد فلق، «فاستقاموا» *** كاخ ستم را فرو ریخت فریاد عصیانگر تو
یكدست قرآن و دستی، آن شعله ور مشعل عشق *** از شب گذشتی و تابید فجر نوازشگر تو
(همان:275 و276).
از زاویهی شعر سپیده، زنان شخصیتهای صبور، بردبار و شكیبا هستند؛ هرچند در طول جنگ، مصیبتهای فراوانی را تحمل نمودند؛ اما با تأسی از ام المصائب، زینب كبری (سلاماللهعلیه) شجاعانه همراه با امید، برای پیروزی فرزندان دلیرشان تلاش نمودند. شاعر خود، طی دو یادداشتی كه به جنوب داشته است با عنوان «حكایت آنان كه بقا را در بلا دیدند» به خوبی همت، صبر و استقامت زنان را در پشت سنگرها مشاهده نموده و لمس كرده است.
به اعتقاد حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، زنان در انقلاب حق بیشتری از مردان دارند. آنان مردان شجاع را در دامان خود میپرورانند و به لطف عفاف و عاطفه،
شریفترین و باعظمتترین نقش خود را جهت پرورش اسطورههای مقاومت و غیور مردان جنگ و زاهدان شب و خط شكنان جبهه نبرد، به بهترین وجهی ایفا كردند.
شهید راه خدا گشت نور دیدهی تو *** خجل ز صبر تو شد اشك دانهی دانه ما
چه كوثریست خدایا كه جوشش آغازید *** چه نغمهایست در این موج پر ترانهی ما
(همان:26).
كاشانی در این ابیات، تصویرگر ایمان، رشادت، ایثارگری و صبوری شیرزنانی است كه گام به گام با مردان در دفاع مقدس پیش رفتند؛ زنانی كه صبوری و شجاعت آنان شاخصترین ویژگی آنان در ادبیات پایداری است.
8-3-2- دفاع از حقانیّت قدس
از میان شهرهای فلسطین، «قدس» بیشترین بسامد را در شعر پایداری دارد؛ چرا كه قدس، رمز امت اسلامی است كه در مقابل تجاوز و اشغال جسورانه مقاومت نموده است.«فدوی، با اسلوب تشخیص زیبایی، قدس را انسانی تصور نموده است كه تازیانه میخورد تا جائیكه در مقابل دیدگان جلادان، خون جاری میكند؛ لذا در قصیدهی «إلی السیِّد المَسیح فی عِیدِهِ» به حضرت مسیح شكایت میكند و اینگونه میسراید» (نابلسی، 1966: 94).
«یا سید، یا مَجد الاكوان / فی عیدك تُصلَبُ هذا العام / أفراحُ القُدس / القدس عَلی دَربِ الآلام/ تُجلَد تَحتَ صَلیبِ المِحنَه / تَنزِفُ تحت یَد الجَلاد» (طوقان، 1988: 228).
قدس، در نگاه فدوی، رمزی برای امید و روشنی است كه پیروزی و ظفر را نوید میدهد. شاعر با كلماتی كه در قالبی ساده بیان نموده، قدس را سرزمین نور و خورشید معرفی میكند كه به دنبال خود آرامش و بركت را به همراه دارد:
«أنا من روابی القدس *** وطن السنی و الشمس...» (همان:412).
سپیده، مردم قدس را كه آواره و ستمدیده میبیند، برایشان شعر میسراید، به حمایت از آنها برمیخیزد و ستمهای رفته بر قدس را به گوش جهانیان میرساند؛ چرا كه مسئلهی قدس برای شاعر، غیر از بعد دینی آن، مسئلهی انسانی و جهانی به شمار میرود؛ از این رو، با ملت قدس احساس همدردی میكند و از اینكه مظلوم و بیگناه شهید میشوند میستاید:
فرزند بیگناه فلسطین! *** تاریخ عشق از تو مصور
خون تو آن رسالت جاری است *** هان، ای شهید پاك و مطهر!
كای قبلهی نخست، میآییم! *** ای قدس، قدس! قدس منوّر!
(كاشانی، 1389: 291).
3- نتیجهگیری
از مهمترین محورهای اساسی مقاومت در اشعار این دو شاعر، به صورت مقایسهای در ابعاد مختلف آن نتایج زیر دسته بندی شده و ارائه میشود.هر دو شاعر با احساسی عمیق به وطن و سرزمین مادری خود كه زیر بار هجوم دشمن در حال ویران شدن است، عشق میورزند. تصاویری كه هر دو شاعر از وطن ارائه میدهند، نشانگر عمق مهر آن دو به میهن میباشد. میهنی كه گاه در شكل یك مادر ظهور میكند و گاه ویرانه ایست كه شاعر بر آن میگرید.
هر دو شاعر در اشعار خود، سعی دارند روح مقاومت را در نزد رزمندگان و مبارزان زنده نگه دارند. آنان به مبارزان این نوید را میدهند كه در هر صورت- چه موفق شوند و چه شكست بخورند و به درجهی رفیع شهادت نائل شوند، پیروزی نهایی از آن آنهاست. این عقیده را از منبع مشتركی كه فرهنگ هر دو شاعر از آن وام گرفته است و آن هم فرهنگ جهاد در اسلام میباشد، میتوان منبعث دانست.
هر دو شاعر در اشعار خود، تصویری مقدس از شهید ترسیم میكنند. آنان شهدای راه مقاومت و پایداری را فرزندان راستین سرزمین خود میپندارند كه با مرگ خود، بقای سرزمینشان را تضمین كردهاند. نكتهی شایان ذكر در اشعار هر دو شاعر، در رابطه با شهید این است كه هر دو شاعر برای به تصویر كشیدن انتخاب آگاهانهی شهدا در مسیری كه برگزیدند، تلاش میكنند. نكتهی دیگر آنكه هر دو شاعر مادر را كه نماد مهر و عطوفت و اسوهی مقاومت و صبوری است، در تشویق و مقاومت شهدا در انتخاب مسیر شهادت دخیل میدانند و در چند تصویر مادران را نشان میدهند كه به بدرقهی فرزندان رزمندهی خود میروند؛ علی رغم وجوه اشتراك یاد شده، شعر این دو شاعر مقاومت، به طور كلی چندین تفاوت اساسی نیز با هم دارد.
روح امیدواری و آیندهای روشن همراه با عزت و سربلندی، در اشعار سپیده كاشانی در حوزهی شعر مقاومت پر رنگتر است؛ مخصوصاً در اشعاری كه به
ستایش شهدا و رزمندگان میپردازد؛ اما فدوی طوقان، گاه به دلیل گرایش رمانتیكی خود، ترسیم كنندهی فضای یأس و درد و اندوه و به تبع آن ناامیدی میباشد؛
گرچه این گرایش مقطعی است و در پارهای از اشعار همچنان به آزادی سرزمین
خود و بازگشت به وطن امیدوار است. هرچند كه شهدا از منظر دو شاعر از قداست و شكوه و عظمت خاص برخوردارند؛ اما نگاه سپیده به شهید، بیشتر جنبهی ملكوتی و خدایی دارد و پرفروغتر جلوه مینماید.
تفاوت دوم اشعار سپیده كاشانی و فدوی طوقان، بهرهگیری غالب سپیده كاشانی از مؤلفههای دینی و اعتقادی است؛ حال آنكه در اشعار فدوی، این مقوله، كم رنگ بیان شده است.
تفاوت سوم اشعار دو شاعر، بهرهگیری فدوی طوقان از زبانی نمادین و رمزآلود در بیان اشعار است؛ حال آنكه اغلب سرودههای سپیده كاشانی در حوزهی مقاومت، از ویژگیهای واقع گرایانه برخوردار است و كمتر از نماد و رمز بهره گرفته است.
پینوشتها:
1- استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران
2- استادیار گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه شهید چمران اهواز
3- دانشجوی دكتری زبان و ادبیات عرب دانشگاه شهید چمران اهواز
فهرست منابع
الف- منابع فارسی
1. اصلانی، محمد رضا، (1383)، لاله كویر زندگی نامه استاد سپیده كاشانی.
2. بیدج، موسی، (1375)، جشنواره اندوه، تهران: دفتر ادبیات و هنر مقاومت.
3. سنگری، محمدرضا، (1380)، نقد و بررسی ادبیات منظوم دفاع مقدس، تهران: پالیزان.
4. شفیعی كدكنی، محمدرضا، (1380)، شعر معاصر عرب، تهران: انتشارات سخن.
5. شوالیه، ژان و آلن گرابران، (1379)، فرهنگ نمادها، ترجمهی سودابه فضایلی، چ2، تهران: انتشارات جیحون، چاپ دوم.
6. قزوه، علیرضا، (1374)، یادهای سبز، یادی از شاعران سفر كرده، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس.
7. كاشانی، سپیده، (1389)، مجموعه آثار سپیده كاشانی، تهران: انجمن قلم ایران.
8. كاكایی، عبدالجبار، (1380)، بررسی تطبیقی موضوعات پایداری در شعر ایران و جهان، تهران: پالیزان.
9. اكبری، منوچهر، (1388)، جلوههای طبیعت و عناصر آن در اشعار جنگ، مجلهی ادب فارسی دانشگاه تهران، شمارهی2.
10. تاجبخش، پروین، (1389)، رحمدل و اسوههای پایداری، مجلهی ادبیات پایداری دانشگاه شهید باهنر كرمان، سال اول، شمارهی دوم، صص73-93.
ب- منابع عربی
11. قرآن كریم.
12. بكار، یوسف، (2004)، فدوی طوقان دراسة و مختارات، بیروت.
13. شكری، غالی، (1979)، أدب المقاومة، بیروت: دار الآفاق الجدیدة.
14. صرصور، فتحیة، (2005)، خصائص الأسلوب فی شعر فدوی طوقان، فلسطین.
15. طوقان، فدوی، (1988)، دیوان فدوی طوقان، بیروت، دارالعودة.
16. كنفانی، غسان، (1966)، أدب المقاومة فی فلسطین المحتلة، بیروت: دارالأدب.
17. النابلسی، شاكر، (1966)، فدوی طوقان و الشعر الاردنی المعاص، مصر: الدار
القومیة.
منبع:
نشریهی ادبیات پایداری (علمی- پژوهشی)، سال 7، شماره 12، بهار و تابستان 1394
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}