نويسنده: حسن انوشه


تحريم تنباکو، نام جنبشي سياسي مذهبي در ايران که از نخستين حرکتهاي اعتراضي مردم ايران در برابر دولت قاجار بوده است. اين جنبش که مي‌توان آن را پيش‌درآمد انقلاب مشروطه دانست در سالهاي 1308-1309 ق در مخالفت با اعطاي حق انحصاري تجارت تنباکوي ايران به شرکت انگليسي درگرفت و سرانجام با پيروزي مردم ايران و الغاي امتياز شرکت انگليسي پايان يافت. در 1306 ق که ناصرالدين شاه قاجار (1264-1313 ق) براي سومين بار رهسپار سفر اروپا گرديد به تشويق و پافشاري ميرزا علي اصغر خان امين السلطان (م 1325 ق) که صدر اعظم شاه بود امتياز انحصار خريد و فروش تنباکو در ايران و صدور آن به خارج را به مدت 50 سال به يکي از اتباع انگليسي به نام ماژور تالبوت و شرکاي او داد، تنها به اين شرط که شرکت ماژور تالبوت به نام شرکت شاهنشاهي تنباکوي ايران در سال 15000 ليره و يک چهارم سود ويژه‌ي خود را به دولت ايران بپردازد. گفتگوهاي مقدماتي اين قرارداد که به نام قرارداد رژي معروف است در لندن انجام گرفت و در 28 رجب 1308 ق در تهران به امضا رسيد. قرار بود شرکت رژي که با 650000 ليره سرمايه در لندن تشکيل شده بود دارنده‌ي حق انحصار خريد تنباکو از کشاورزان و فروش آن در بازار يا خارج از ايران گردد. مردم ايران که به واسطه‌ي آشنايي به احوال کشورهاي پيشرفته‌ي اروپايي و خواندن روزنامه‌هايي که در بيرون از ايران منتشر مي‌شود و پنهاني به ايران مي‌آمد رفته رفته از خواب گران بي‌خبري بيدار مي‌شدند و چشمهاي آنان به افقهاي تازه‌اي باز مي‌گرديد، همينکه نمايندگان شرکت کار خود را آغاز کردند ناخرسندي از خود نشان دادند و بازرگانان به دست علي خان امين‌الدوله (م 1322 ق) نامه‌اي براي شاه فرستادند و از او دادخواهي کردند. اما چون شاه و امين السلطان خود اين امتياز را داده بودند و امين السطان و پيرامونيان او از شرکت رشوه گرفته بودند به اين دادخواهيها توجهي نکردند و مردم نيز براي کوتاه کردن دست کارکنان بيگانه‌ي شرکت رژي که به همه‌ي شهرها رفته و به کار پرداخته بودند به روحانيان روي آوردند. در تهران گروهي از بازرگانان پيش ميرزا محمدحسن آشتياني (م 1319 ق) رفته زيانهاي اين قرارداد را براي او باز نمودند و نيز به روحانيان سرشناس اصفهان، مانند آقا نجفي اصفهاني (م 1332 ق) و ديگران نامه نوشته پس از توضيح مفاسد قرارداد رژي از ايشان نيز خواستند تا در برابر آنان در ايستند و از شاه بخواهند که آن را ملغي سازد. در تبريز، شيراز، مشهد نيز جنبشهاي خودجوشي آغاز گرديد و در تبريز ميرزا جواد مجتهد (م 1313 ق)، در شيراز سيد علي اکبر فال اسيري (م 1319 ق) و در مشهد ميرزا حبيب خراساني (م 1327 ق) و حاج محمدتقي بجنوردي (م 1314 ق) به پشتيباني از جنبش برخاستند و رهبري مردم را در مبارزه‌ي با دولت به دست گرفتند. در شيراز به تشويق يکي از بازرگانان شهر به نام حاج عباس اردوبادي بازار شهر تعطيل گرديد و سيد علي اکبر فال اسيري که شمشيري بر ميان بسته بود در مسجد وکيل به منبر رفت و تهديد کرد که اگر نمايندگان شرکت به شيراز بيايند وي اعلام جهاد مي‌کند. اما چند روز پس از آن کارگزاران قوام الملک، ولايتمدار فارس سيد را در بيرون شهر دستگير کردند و عمامه و عبايش را برداشته و او را به بوشهر رساندند و در آنجا بر کشتي نشانده به بصره تبعيد کردند. سيد علي اکبر به سامرا رفت و در آنجا به ديدار ميرزا محمدحسن شيرازي (م 1312 ق) که زعامت و رهبري شيعيان جهان را داشت شتافت و او را از جزئيات جنبش و رفتار دولتيان با مردم آگاه کرد. ميرزاي شيرازي در تلگرافي که براي شاه قاجار فرستاد به او توصيه کرد که قرارداد با بيگانگان را لغو کند و با مردم همراه گردد (19 ذيحجه‌ي 1308 ق) اما چون از اين تلگراف نتيجه‌اي نگرفت فتوايي را که ديگران نوشته پيش او برده بودند امضا کرد. اين فتوا که کشيدن توتون را حرام کرده بود مي‌گفت «اليوم استعمال توتون و تنباکو باي نحوکان در حکم محاربه با امام زمان است». به زودي فتوا را در هزاران نسخه تکثير کردند و همه‌ي شهرها و روستاها دست به دست مي‌گرداندند. تأثير فتواي ميرزا چندان بود که مردم در همه جا قليانها را شکستند و حتي زنان حرم ناصرالدين شاه از آوردن قليان براي او سرباز زدند. در تهران کامران ميرزا نايب السلطنه با اينکه به واسطه‌ي بستگي به روسها و سود نبردن از امتياز رژي و دشمني با امين السلطان از اين امتياز ناخرسند بود در دوشنبه 3 جمادي الثاني 1309 ق که نزديک به 20.000 تن از مردم تهران در نزديکي ارک گرد آمده بودند و حدود ششصد تن وارد ارک شده به عمارت شاهي هجوم بردند دستور داد به روي مردم تير گشودند و کمابيش 20 تن از مردم را به زخم گلوله از پاي درآوردند. ناصرالدين شاه به ميرزا حسن آشتياني دستور داد که يا در بالاي منبر قليان بکشد يا تهران را ترک کند. ميرزا که حاضر نشد قليان بکشد عزم کرد که از تهران بيرون رود، اما مردم تهران از زن و مرد به هيجان آمده در اطراف خانه‌ي ميرزا گرد آمدند و گروه فراواني از آنها آماده گرديدند که با وي به تبعيد بروند. دربار تهران کوشيد از ميرزاي آشتياني استمالت کند و از مدتها پيش در تلاش بود که ميرزاي شيرازي را نيز ترغيب کند تا فتوايي را که از طرف او صادر شده لغو نمايد، اما ميرزاي شيرازي به جاي آنکه در مبارزه با قرارداد رژي پا سست کند در نامه‌اي به ميرزاي آشتياني از وي خواست تا در راه براندازي شرکت رژي بيشتر پاي فشارد و او را به نمايندگي خود در ايران برگزيد. سرانجام دربار قاجار به ميرزاي آشتياني پيام داد که حاضر است فروش توتون و تنباکو در درون کشور را از دست شرکت باز گيرد و تنها فروش در کشورهاي بيگانه با شرکت باشد. اما آشتياني و روحانيان ولايت به اين نيز راضي نشدند و سرانجام در 16 جمادي الاولي 1309 ق دولت قرارداد خود با شرکت رژي را ملغي اعلام کرد و اندکي پس از آن شرکت دخانيات شاهنشاهي بساط خود را از ايران برچيد و رفت. دولت ايران پس از الغاي قرارداد رژي ناگزير گرديد مبلغ 500.000 ليره به شرکت خسارت بپردارد و چون پولي در بساط نداشت اين مبلغ را از بانک شاهنشاهي که از آن خود انگليسيها بود سرآغاز وامهاي اسارت‌آور ديگري بود که بعدها از بيگانگان گرفته شد و هر بار بخشي از سرمايه‌ي ملي مردم را به گرو اين وامها دادند. اما جنبش تنباکو نقطه‌ي عطف تازه‌اي در تاريخ مبارزات مردم ايران با فرمانروايان مستبد و زورگو نيز بوده است. اين جنبش که شش ماه به درازا کشيد به ايرانيان آموخت که مي‌توان در برابر فرمانروايان و دولتمردان فاسد و تبهکار در ايستاد و آنها را واداشت تا امتيازاتي به سود مردم بدهند و در دراز دستي به سرمايه‌هاي ملي از مردم بيمناک باشند.
منابع:
تحريم تنباکو در ايران، نيکي کدي، ترجمه‌ي قائم مقامي، 1356 ش؛ تاريخ بيداري ايرانيان، 19/1-60؛ تاريخ مشروطه‌ي ايران، 15-18؛ شرح حال رجال ايران، 259/1-300، 149/3-161؛ شرح حال عباس ميرزا ملک آرا، 182 به بعد؛ شرح زندگاني من، عبدالله مستوفي، 470/1-473؛ نقش روحانيت پيشرو در جنبش مشروطيت ايران، 286 به بعد.
منبع: تهيه و تنظيم: دائرةالمعارف تشيع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ي انتشارات حکمت، چاپ اول.