نویسنده: اصغر دادبه

 

تداخل، مصدر باب تفاعل و در لغت در یکدیگر داخل شدن و درهم شدن و یکی شدن معنی می‌دهد. تداخل هم اصطلاحی است منطقی و هم اصطلاحی است فلسفی. بنابراین هم معنایی منطقی دارد، هم معنایی فلسفی. 1) تداخل، در منطق: چنان است که قضیه‌ای داخل در قضیه‌ای دیگر باشد. بدین معنی که چون دو قضیه در موضوع، محمول و لواحق آن دو نیز در کیفیت (= ایجاب و سلب) متحد بوده و تنها در کمیت (= کلیت و جزئیت) مختلف باشند آن دو را متداخل (= متداخلان = متداخلتان) می‌نامند و این بدان سبب است که جزئی داخل در کلی است و کلی، جزئی را دربر می‌گیرد. بنابراین قضیه‌ی جزئی نیز هست. چنانکه در دو قضیه‌ی: «هر انسانی حیوان است» = کلی و «بعضی انسانها حیوان هستند» = جزئی، ‌قضیه‌ی دوم داخل در قضیه‌ی اول است و قضیه‌ی اول، قضیه‌ی دوم را نیز دربر می‌گیرد، چرا که وقتی هر انسانی حیوان باشد بناگزیر بعضی از افراد انسانی هم حیوان خواهند بود. اگر بخواهیم موضوع را به زبان ریاضی بیان کنیم و فی المثل قضیه‌ی کلیه را معادل عدد (50) و فضیه‌ی جزئیه را معادل عدد (30) به شمار آوریم روشن است که عدد (30) داخل در عدد (50) است و عدد (50) عدد (30) را هم دربر می‌گیرد. خواجه نصیر در باب تداخل می‌نویسد: «و تداخل اتفاق دو قضیه بود در موضوع و محمول و دیگر لواحق و عوارض... (و) در کیفیت، با اختلاف در کمیّت، یعنی یکی کلی بود و دیگر جزوی و لامحاله جزوی در کلی داخل بود» (اساس الاقتباس، 97).
2) تداخل در فلسفه: تداخل، اصطلاحی است در فلسفه‌ی طبیعی و آن چنان است که چیزی در چیزی (جسمی در جسمی) دیگر داخل شود بی‌آنکه به حجم و به اندازه‌ی آن بیفزاید (تعریفات جرجانی، ماده‌ی «تداخل»). این سخن بدان معناست که اشیاء (دو شیء یا بیش از آن) در یکدیگر نفوذ کنند و در حجم و وضع متحد گردند و در مکانی واحد قرار گیرند. بر این بنیاد است که ابن سینا متداخل را «جسمی می‌داند که تمام آن بدان‌سان در جسمی دیگر درآید که هر دو را یک مکان بسنده باشد» (کتاب الحدود، ماده‌ی «متداخل»).
مُحال بودن تداخل: تداخل اجسام، یا تداخل جواهر امری است آشکارا مُحال، زیرا اگر تداخل، امری ممکن و متحقق باشد امکان آن نیز هست که سراسر جهان مادی در یک جزء جای گیرد و در عین حال به حجم و اندازه‌ی آن جزء هم افزوده نگردد. تداخل اعراض برخلاف تداخل جواهر امری است ممکن. از تداخل، گاه به «مداخله» نیز تعبیر می‌شود.
منابع :
جز آنچه در متن مقاله آمده: جوهر النضید، علامه حلی، 61-62؛ التحصیل، بهمنیار، تصحیح مطهری، 79-80؛ شرح منظومه‌ی منطق، - 63 متن و حواشی؛ کشاف اصطلاحات، 1 / ماده‌ی «تداخل»، 485-486؛ دستور العلماء، 1 / ماده‌ی «تداخل»، 282.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.