نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر




 

پل سمپسون استاد زبان انگلیسیِ دانشگاه کویینز (در بلفاست) است و پیش‌تر نیز در دانشگاه لیورپول تدریس می‌نمود. در کارنامه‌ی حرفه‌ای و دانشگاهی او ریاست مرکز پژوهش زبان‌شناسی و زبان انگلیسی در دانشگاه بلفاست، سردبیری مجلّه‌ی زبان و ادبیات و مسئولیت‌های دیگر به چشم می‌خورد، از جمله مشاور نشر مجموعه آثار مختلفی همچون دانشنامه‌ی راتلج در نظریه‌ی روایت (هِرمان، 2005).
یکی از نکات مثبت پژوهش‌های سمپسون، شفّافیت و شیواییِ بیان کارهای آکادمیک وی است. با آنکه علایق پژوهشی او گسترده و متفاوتند، همگی از یک اصل کلّیِ سهولتِ آکادمیک تبعیت می‌کنند؛ مشخصه‌ای که مایکل تولان نیز در نقد و بررسیِ کتاب سمپسون (با عنوان سبک‌شناسی: منبعی برای دانشجویان [2004]) به آن اشاره می‌کند:
«کتاب حاضر گواه استعدادهای اوست: به طور یکنواخت، واضح و خواندنی و آموزنده است، و متون و موضوعاتش نیز گسترده و متنوّع‌اند. این کتاب را باید در صدر مقدّمه‌هایی که تاکنون بر سبک‌شناسی نوشته شده است قرار داد. هدف آن نیز آشنا ساختن دانشجویان سال اوّل یا دوّمِ کارشناسی در انگلیس یا دانشجویان هم سطح در سراسر جهان با پیچیدگی‌های ظریفِ ساخت ادبی است.» (تولان، 2006: 409).
پژوهش‌های سمپسون جنبه‌های مختلف زبان و زبان‌شناسی را در بر می‌گیرد، از جمله تغییر تکیه در ترانه‌های پاپ، کاربرد‌شناسیِ گفتمانِ تبلیغات، هجو، طنز و کنایه، سبک‌شناسی، زبان‌شناسیِ انتقادی و تحلیل‌های زبان‌شناختیِ روایت‌ها.
در میان آثار منتشر شده‌ی سمپسون، تحلیل زبان‌شناختی او از روایت‌های داستانی در کتاب زبان، ایدئولوژی و زاویه‌ی دید (1993) جایگاه ویژه‌ای دارد. بیش از سیصد اثر پژوهشی به این تک‌نگاریِ او ارجاع داده یا از آن نقل قول آورده‌اند، و همچان [این اثر او] در زمینه‌ی ماهیت روایت‌ها، در سبک‌شناسی و زبان‌شناسی مورد توجّه است. سمپسون با بهره‌گیری از آثار سبک‌شناسانِ پیش از خود (آسپنسکی و فاولر)، به طرح‌ریزی «دستور وجهیِ زاویه‌ی دید در داستان روایی» می‌پردازد که در اصل ترکیب چشم‌اندازهای روایت‌شناختی (مانند سنخ‌شناسیِ راوی‌ها و کانونی‌سازها) با مقوله‌های زبان‌شناختی (مانند وجهیت) است. به علاوه، او به مدد ترا - گذری، از رویه‌ی سیستمی - نقشگرا در بررسی نقشِ اندیشگانیِ زبان بهره می‌گیرد، اصول کاربرد‌شناسی را در زبان روزنامه‌ای به کار می‌بندد، و به پژوهش درباره‌ی مسائل جنسیت، ایدئولوژی و زاویه‌ی دید می‌پردازد و همه‌ی این‌ها را با هدف پیش‌بُرد فهمِ روایت انجام می‌دهد.
دیگر کتاب سمپسون، درباره‌ی گفتمانِ هجو: به سوی الگوی سبک‌شناختیِ طنزِ هجوآمیز (2003)، مهارت این پژوهنده را نشان می‌دهد زیرا به مسائلی می‌پردازد که کاملاً متفاوت با آثار منتشر شده‌ی پیشین وی است. دغدغه‌ی او در اینجا طرح‌ریزی الگویی نظری برای مطالعه‌ی گفتمان هجوآمیز است تا بتوان طنزهای نوشتاری یا تصویری را تشریح کرد. هدف او در ابتدا ارائه‌ی شِمایی کلّی از نظریه‌های موجود در باب طنز از زوایای دیدِ متفاوت است که این نکته نیز در برداشت سبک‌شناختی او از گفتمان هجو دیده می‌شود. گواه دیگر بر خبرگی کم‌نظیر سمپسون، تحلیل او از فصل مشترکِ ادبیات و فیلم (سمپسون و مونتگمری، 1995)، رویکردهای تعلیمی او در آموزش سبک‌شناسی (سمپسون، 2007) و تحلیل‌های زبان‌شناختی انتقادی وی (سمپسون 1990؛ سمپسون و مایِر 2009) است.
منبع مقاله: نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.