نویسنده: میر ابوالقاسمی

 

تسک، معرب آن «طسق» است (به فتح و به کسر طاء)، مؤلف فرهنگ نظام تلفظ آن را به کسر که میان مردم بغداد معمول است نادرست می‌داند و می‌گوید معنی «طسق» به فتح پیمانه‌ای است و خراجی را که بر زمین مقرر می‌کنند. خوارزمی آن را مقدار مالیاتی می‌داند که برای انواع زراعت در هر جریب تعیین می‌نمودند اما در کتب فقهی به بهره‌ی مالکانه‌ی زمین گفته می‌شود که میزان آن حتی برای یک نوع محصول متفاوت بوده است. ابن سلام می‌گوید پس از فتح سواد بر مردم منطقه جزیه و بر زمینهای آنان طسق تعیین کردند. در روایات شیعه به همان معنای خراج که بر زمین بندند آمده است محمد بن یعقوب کلینی می‌نویسد: عمر بن یزید گوید: مسمع را در مدینه دیدم و او آن سال خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رفته بود و وجهی را به حضور حضرت می‌برد که حضرت نپذیرفت و فرمود: ما آن را بر تو روا ساختیم و حلال نمودیم و مالت را برگیر و نیز هر زمینی که در دست شیعیان ماست برای ایشان حلال است تا زمانی که قائم ما قیام کند که آنگاه خراج را از ایشان بگیرد و زمین را در دستشان باقی گذارد. شیوه‌ی طسق که تعیین مبلغ معینی به عنوان خراج بوده است دشوارترین موضوعی بود که تا سالهای اخیر نیز در ایران دیده می‌شد. مثلاً بخشودگی مالیاتهای بعضی از روستاهای فقیر براساس اسناد باقیمانده در طالقان نشان می‌دهد که هرگز بخشودگی تغییری در میزان مالیاتها نمی‌داد بلکه آن را میان روستائیان آن دهستان که قادر به پرداخت بودند و معافیت مالیاتی نداشتند سرشکن می‌نمودند و به قول پطروشفسکی مبلغ کسری را به شکل اضافی از روستاهای دیگر می‌گرفتند. به هر حال این کلمه در قرن هفتم مفهوم بهره‌ی مالکانه را پیدا کرده است.
منابع :
فرهنگ نظام، داعی الاسلام، 642؛ مفاتیح العلوم، خوارزمی، ترجمه‌ی حسین خدیو جم، 62؛ تاریخ قم، حسن بن محمد قمی، 112؛ اصول کافی، 269/2؛ جغرافیای طالقان، میر ابوالقاسمی، 213؛ آینده (مجله)، 1363 ش، 68.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.