رونالد کارتر
رونالد کارتر استاد زبان انگلیسی مدرن در دانشکده مطالعات انگلیسیِ دانشگاه ناتینگهام است. او در دانشگاه زبانهای انگلیسی، روسی، آلمانی و ادبیات تطبیقی را آموخت و مدرک دکتریاش را در رشتهی زبانشناسیِ کاربردی از دانشگاه
نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
رونالد کارتر استاد زبان انگلیسی مدرن در دانشکده مطالعات انگلیسیِ دانشگاه ناتینگهام است. او در دانشگاه زبانهای انگلیسی، روسی، آلمانی و ادبیات تطبیقی را آموخت و مدرک دکتریاش را در رشتهی زبانشناسیِ کاربردی از دانشگاه بیرمنگهام گرفت. کارتر در دانشگاههای سنگاپور، کیوتو (ژاپن) و مککواری (سیدنی، استرالیا) به تدریس پرداخته و عضو هیأت انگلیسی «برنامهی ارزیابی پژوهش» (RAE) در سال 2008 بوده است. وی سپس به عضویت فرهنگستان علوم اجتماعیِ انگلیس درآمد و در سال 2009 نشان «عضو نظام امپراتوری بریتانیا» (MBE) را دریافت کرد. MBE یکی از چند نشان افتخاری است که هر ساله توسط ملکهی بریتانیا به منظور تقدیر ازخدمات اجتماعیِ برجستهی افراد در حوزههای مختلف به آنان اهدا میشود. نشان MBE کارتر به پاس خدمات او در زمینهی تحصیلات تکمیلیِ بومی و ملّی بود.
پژوهشهای راهگشای کارتردر حوزهی زبانشناسی کاربردی، زبانشناسیِ پیکرهای، زبانشناسیِ رایانهای و دستور زبان گفتمان محور تأثیر بسزایی بر تعامل زبان و ادبیات و نیز آموزش زبان (انگلیسی) برجای گذاشته است. کارتر در تألیف و ویرایش بیش از 40 کتاب و 100 مقاله سهیم بوده، و یکی از تازهترین آثار او کتاب دستور زبان انگلیسی: راهنمای جامع دستورِ گفتاری و نوشتاری و کاربردها (2006، با همکاری مککارتی) است. این دستور زبان بینظیر ثمرهی طرح پژوهشی 10 ساله در زمینهی توسعهی پیکرههای گستردهی رایانهای در زبان انگلیسیِ گفتاری و نوشتاری است. این کتاب در سال 2007 جایزهی «نوآوری در زبان انگلیسی» را از شورای انگلیس دریافت کرد. به تازگی کارتر پژوهشهایش را معطوف کرده است به تعامل چندوجهیِ زبان و اشاره، کاربست پژوهشهای علوم انسانی در زمینههای تجاری و نیز پژوهش میانرشتهای در خصوص ارتباط زبان و سلامت.
در سبکشناسی، یکی از علایق اصلی کارتر رابطهی میان زبان، خلّاقیت و سبکشناسیِ آموزشی است، البته او در سبکشناسیِ کلاسیک نیز پژوهشهایی داشته است (ر. ک. کارتر 1982؛ 1993؛ آدولفز و کارتر 2002). اخیراً مجموعه مقالات زبان و ادبیات زیر نظر او منتشر شده است (کارتر و اِستاکوِل 2008). یکی از ادّعاهای وی این است که توجّه به زبان و کاربرد زبان نقشی حیاتی در شناخت خلّاقیت ایفا میکند. خلّاقیت را میتوان هم با نوشتار و هم با گفتار مرتبط دانست (کارتر، 2004: 57). کارتر تمایز میان زبان ادبی و غیر ادبی را بر نمیتابد و معتقد است ادبیات را باید به مثابه زنجیرهی پیوسته ادبیّت در نظر گرفت: «شاید آموزندهتر باشد اگر کاربردهای ادبی و خلّاقانهی زبان رادر امتداد یک زنجیره یا پیوستار در نظر بگیریم تا به منزلهی مجموعههایی مجزّا از ویژگیها یا گونهای با زبانی ذاتی یا شعرگونه» (کارتر، 2004: 66).
بنابراین، برخی ژانرها وجه ادبیِ برجستهتری نسبت به دیگر ژانرها دارند (ر.ک. سبکشناسیِ پیکرهای). کارتر در کتاب زبان و خلّاقیت: هنر مکالمهی عادی (2004) از دادههای پیکرهی CANCODE استفاده میکند که طیفی از ژانرهای گفتار را در بر میگیرد. بر اساس این مطالب، کارتر به مسألهی خلّاقیت، دلایل پیوند آن با زبان نوشتار، و زنجیرهی گفتار - نوشتار میپردازد و توضیح میدهد که چرا بحث راجع به وجود «چیزی به نام زبان ادبی» یا اینکه «تمام زبان ادبی است» امری سودمند است (کارتر، 2004: 53). این را که تمام زبان (ادبی) به لحاظ فرهنگی و تاریخی موقعیتمند و در نتیجه تغییرپذیر است نمیتوان دستِ کم گرفت، زیرا ممکن است در فرهنگها و دورههای تاریخی مختلف برداشتهای متفاوتی از خلّاقیت و آنچه به منزلهی امر خلّاقانه محسوب میشود، وجود داشته باشد. همچنین، همانطور که کارتر و نَش (1990) گفتهاند، تمایز میان «خلّاقیت» و «ترکیب» اهمیت بسزایی دارد زیرا هر کسی توانایی ترکیب را دارد، یعنی توان انجام چیزی با استفاده از زبان و متن؛ به بیان دقیقتر، این مسأله که آیا خواننده انتخاب میکند که «به متن (گفتاری یا نوشتاری) به گونهای ادبی پاسخ دهد (مثل یک متن شعری)، تعیین کنندهی اصلی ادبیّتِ آن متن است» (کارتر، 2004: 69). در ضمن، رابطهی میان کاربرد زبان خلّاقانه و قدرت، جنسیت یا طبقهی اجتماعی نیز باید بررسی شود.
مفهوم «بازیِ زبان» (کارتر، 2004: 74) مشخصهای ریشهدار و انسانی است و در تمامی سطوح زبان، تمامی گونههای کاربردی و تمامی موقعیتها وجود دارد. اینکه این ملاحظات، به طور مشابه، تأثیری جدّی در آموزش زبان اوّل و زبان دوم یا زبان بیگانه دارد امری بدیهی است. کارتر بر نیاز به «ایجاد پیوستگی میان زبانهای روزمرّه و ادبی، و برقراری پلهای مستحکمتر بین زبان و آموزش ادبی تأکید میکند. این تصوّر که خلّاقیت در دنیای دوردستِ نبوغِ ادبی وجود دارد، انگیزه را از دانشجوی تازه کارِ ادبیات میگیرد، به ویژه در بافتهایی که در آنها ادبیاتِ زبان بیگانه آموزش داده میشود» (کارتر، 2004: 213).
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}