گروه های یهودی

نويسنده: مرتضى شيرودى
گروه هاي يهودي جهان را مي توان به دسته هاي مختلف تقسيم كرد. علت آن مسايلي چون شريعت و ميراث ديني يهوديان است. يهودي كسي است كه از مادر يهودي زاده شده و يا بر طبق شريعت، يهودي شده است. به عبارت ديگر، اساس اعتقادي و نژادي بر اين دين حاكم است و حتي يك يهودي ملحد به رغم الحاد، يهودي محسوب مي شود (برخلاف دين اسلام و مسيحيت). گروههاي يهودي را مي توان بر اساس نژادي و ديني تقسيم كرد.
1ـ سفاردي ها(Sephardium)
سفارد يا سفاردا واژه اي عبري به معناي اسپانياست. سفاردي ها يهودياني هستند كه در شبه جزيرة «ايبريا» شامل اسپانیا و پرتغال مي زيستند و پس از سقوط خلافت اسلامي اندلس در سال 1492 م، از آن كشور گريختند و در جنوب اروپا، شمال افريقا و شهرهاي لندن، آمستردام و هامبورگ سكونت گزيدند. امروزه واژه سفاردي از نظر معنايي توسعه يافته و تمامي جوامع يهوديان شامل افريقا، عراق، سوريه، يونان، تركيه و ساير يهوديان (غير اشكنازي) را شامل مي شود. سفاردي ها از فرهنگ بالاتري نسبت به اشكنازي ها برخوردار بودند. زبان سفاردي ها «لادينو» و عربي است. زبان عبري كه امروزه در اسرائيل متداول است، عبري سفارديم است؛ زيرا سفاردی ها پيش از اشكنازي ها به فلسطين آمدند و با يهوديان مقيم فلسطين مخلوط شدند.
برخي از سفاردي ها داري مهارت هاي مديريتي و نيز سرمايه داري زيادي بودند كه در تجارت بين المللي نقش داشتند. در واقع سفارديم ها يك شبكه تجارت بين المللي ايجاد و در سرمايه داري عرب نقش بسياري ايفاء كردند. آنان از لحاظ شعائر ديني و نماز و عبادت داراي آداب خاصي هستند و زبان عبري آنان نيز با عبري اشكنازي متفاوت است. سفارديم ها در محيط تمدن خود بيشتر ادغام شده و تمدن عبري را بيش از تمدن غربي فرا گرفتند.
2 ـ يهوديان شرق و جهان اسلام
به يهوديان شرق و جهان اسلام سفارديم گفته مي شود، اما اين نامگذاري صحيح نيست. بلكه از لحاظ مناسك ديني تابع سفارديم هستند. اين گروه، از يهوديان فلسطيني و يهودياني كه از كشورهاي آسيايي و آفريقايي به فلسطين مهاجرت كرده اند، تشكيل مي يابد. يهوديان جهان اسلام به چند دسته تقسيم مي شوند كه مهمترين آنها يهوديان عرب هستند كه تابع فرهنگ و تمدن عربي هستند. گروههاي كوچكي نيز مانند يهوديان كرد، سامريها، ايرانيها و بربرها (مقيم كوههاي اطلس) هستند كه هر كدام در چارچوب جامعه خود از فرهنگ و زبان آن متأثر بوده و گاه ويژگي هاي خاص اجتماعي بر ديانت يهودي آنها تأثير مي گذارد.
3ـ اشكنازي ها(Ashkenaz)
واژه اشكناز نام عبري آلمان است و بنابراين اشكنازي در اصل به معني يهودي آلماني است كه به تدريج بر همة يهودياني كه از تمام اروپا و آمريكا به فلسطين آمدند اطلاق شد. امروزه اشكنازي، يهوديان آلمان، اروپاي شرق و شوروي را نيز شامل مي شود؛ بنابراين اصليت آنها آلماني بود. هرچند اغلب اشكنازي ها به زبان «يديش» صحبت مي كردند، اما عده اي از آنها هم به ديگر زبانهاي اروپايي سخن مي گفتند.
هنگامي كه مهاجران اشكنازي، لهستان را به مقصد هلند، انگليس و امريكا ترك كردند، گروههاي كوچكي بودند كه بيشتر به تجارت دريايي مي پرداختند و معمولاً به غل و غش و كلاهبرداري و فساد مشهور بودند. طرز لباس پوشيدن و مدل موي آنها از ديگران متمايز بود و دين آنها از دين سفارديم كاملاً جدا بود. تمامي جنبش هاي فكري معاصر يهوديان در ميان اشكنازي ها ظهور كردند. جنبش صهيونيسم در ابتدا يك جنبش اشكنازي و با هدف تأسيس دولتي اشكنازي شكل گرفته بود ولي بعدها يهوديان سفارديم و جهان اسلام جنبش مزبور را قبضه كردند.
4ـ تبعيض و شكاف بين يهوديان غربي و يهوديان شرقي
بين سفاردي ها و اشكنازي ها دشمني ديرينه اي وجود دارد؛ چرا كه سفاردي ها اشراف يهود بودند و از اين كه با اشكنازي ها هم محل شوند، احساس شرم مي نمودند و همواره سعي مي كردند فاصلة خود را با اشكنازي ها حفظ كنند و با آنان عبادت يا ازدواج نمي كردند. اما بعدها وضعيت كاملاً برعكس شد و در حالي كه سفاردي ها تبديل به اقليت شده اند، اشكنازي ها در تمدن غربي و همچنين دولت اسرائيل موقعيت برجسته اي يافته اند.
برخي از جامعه شناسان معتقدند كه شكاف ميان سفاردي ها و اشكنازي ها بيشتر اقتصادي است تا ايدئولوژيك؛ به همين دليل قابل پر كردن است. اما جامعه شناسان ديگر معتقدند كه اين نابرابري نهادينه شده است به گونه اي كه نسل سوم سفاردي ها هنوز جزو طبقة كارگر و طبقات پايين هستند در حالي كه همين نسل اشكنازي ها به طبقات متوسط رو به بالا تعلق دارند. برخي از رهبران اسرائيل، يهوديان سفاردي را قرون وسطايي ناميده اند كه فاصلة بسيار زيادي با يهوديان اشكنازي دارند. حتي اشكنازي ها سفاردي ها را از نظر عقلي، عقب مانده مي نامند.
به طور كلي اشكنازي ها در پنج زمينه عليه سفاردي ها تبعيض قائل مي شوند:
4-1- اعمال سياست هاي تبعيض آميز بر ضد سفاردي ها در زمينة اسكان و ميزان بهره مندي از امكانات اعتبار خارجي. مثلاً مهاجران اشكنازي در خانه هاي به اشغال درآمدة اعراب كه داراي امكانات كافي بود، اسكان داده مي شوند، حال آن كه محلات خراب و نامناسب و اينك شهركهاي دور افتاده را به مهاجران سفاردي واگذار مي كنند؛
4-2- سياست غربي كردن اسرائيل به مثابه كشوري غربي كه در آن روش ها، آداب و رسوم اشكنازي ترويج مي شود. محو رسم الخط عبري شرقي، از بين بردن شعر و ادبيات و نيز به فراموشي سپردن شاعران و ادبيات سفاردي در اين سياست قرار مي گيرد؛
4-3- از نظر اقتصادي سياستهاي كلي به گونه اي طراحي شده اند كه منجر به تقويت بنيان اقتصادي اشكنازي ها و فقر و بيكاري و نااميدي سفاردي ها مي شود. نتيجة آن ايجاد دو طبقة فرادست و فرودست در ميان جامعة يهوديان مي باشد؛
4-4- از نظر سياسي راه نيل به مناصب عاليه حكومتي براي سفاردي ها مسدود و يا حداقل همراه با دشواري هاي بسياري است. آمار مربوط به تعداد سفاردي ها در كنست و يا كابينه، مبين تبعيض سياسي حاكم بر اين گروه است؛
4-5- در حوزه مسايل نظامي نيز اكثر مناصب مهم تحت كنترل اشكنازي ها قرار دارد و امور سخت و جانفرساي نظامي معمولاً به عهدة يهوديان سفاردي است.
اشكنازي ها به شيوه هاي ديگري نيز عليه سفاردي ها تبعيض قائل مي شوند كه نمونه هايي از آن عبارت است از: 1ـ جمع آوري كمك هاي مالي از خارج و تقسيم آن بين مهاجران اشكنازي؛ 2ـ تأسيس نهادهاي ويژة اشكنازي كه در رأس آنها سازمان صهيونيسم جهاني قرار دارد كه متولي امور داخلي و خارجي اشكنازي هاي اسرائيل است؛ 3ـ مقابله با گرايش هايي كه تامين منافع يهوديان شرقي را دنبال مي كند؛ 4ـ هدايت تسهيلات مادي و معنوي در جامعه به سود اشكنازي ها.
1ـ يهوديت ارتدوكسي
این گروه وارث يهوديت خاخامي، معياري يا تلمودي بوده و در ميان گروههاي عمده يهودي غرب از قرون وسطي تا پايان قرن نوزدهم رواج داشت. يهوديان ارتدوكسي عقيده دارند كه تورات از جانب پروردگار نازل شده و تماميت آن لازم الاجر است. از اين رو ضروري مي دانند كه يك يهودي به كليه ي اوامر و نواهي پايبند بوده و به تمامي شعائر از جمله تعطيلي روز شنبه و طعام شرعي عمل نمايد.
2ـ2ـ يهوديت اصلاح طلب
اين فرقه كه در آلمان (مهد اصلاح دين مسيحيت) ظهور كرد و نمايانگر انديشه هاي دوران روشنگري به شمار مي رفت، نخستين فرقه اي بود كه يهوديت خاخامي را به چالش طلبيد. مراسم و مسلك اين فرقة متأثر از دوران معاصر، مي كوشد عقل را بر همه چيز حاكم كند و با جداسازي عنصر ديني از عنصر نژادي يا قومي در عقيده ي يهوديت، فقط عنصر ديني را الزام آور معرفي نمايد و تفسير قومي انديشه هايي مانند «بازگشت»، «تبعيد» و «دوران مسيحاني» (نسبت به مسيح يا منجي يهودي) را بي اعتبار و باطل اعلام نمايد. بر حسب مرام اين فرقه، چنين افكاري، آرزوهاي ديني است كه در آخر الزمان يا به تدريج و به مرور زمان تحقق خواهد پذيرفت.
2ـ3ـ يهوديت محافظه كار
دسته اي از جريان هاي فكري است كه عقيده دارد مسلك يهودي بيانگر روح ثابت ملت يهود (و نه روح متغير دوران) مي باشد و اين مسلك در طول تاريخ تغيير و تحول يافته و اشكال مختلفي به خود گرفته و قادر است خود را با مقتضيات زمان منطبق سازد. از ديد اين جريان ، يهوديت مجموعه اي از عقايد لا يتغير و ايستا نيست، بلكه ميراثي دائماً در حال تغيير و دگرگوني است. اما هر تغييري كه بر اين عقايد وارد مي شود بايد از متن آن برخاسته و بازتاب روح و هويت ملت يهود باشد. مي توان گفت محافظه كاران، دين يهود را فرهنگ عامه يا روح قوميت مي دانند كه البته تقريباً اين همان ديدگاه صهيونيسم است، هرچند در اسرائيل مسايل ديني در اختيار كامل يهوديت ارتدوكس است.

منابع
ـ عبدالفتاح محمد ماضي، سياست و ديانت دراسرائيل، ترجمه سيد غلامرضا تهامي،تهران: سنا،1380.
2- عبدالوهاب المسيري، صهيونيسم، ترجمه لواء رودباري، تهران: وزارت امور خارجه، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1374.
3ـ مؤسسه مطالعات فلسطين، سياست و حكومت رژيم صهيونيستي، ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات انديشه سازان نور،تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377.
4- http: // www. ipost.com.
http://www.Sephardic.Com/Genealogy- 5 باشگاه اندیشه