نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

پیتر وردانک استاد بازنشسته‌ی سبک‌شناسی در دانشگاه آمستردام است (وی از اوایل سال‌های 1970 در آنجا به تدریس مشغول شد). اگر چه پروفسور وردانک بازنشسته شده هنوز هم فعالیت پژوهشی دارد و در مسائل دانشگاهی شرکت می‌کند. حوزه‌ی پژوهشی او بلاغت (رِتوریک)، نقد ادبی، تحلیل گفتمان، روایت‌شناسی و سبک‌شناسیِ شناخت‌گرا است، که در تمامی این زمینه‌ها نیز تألیفات دارد. پس از بازنشستگی وی نیز جشن‌نامه‌ای با عنوان سبک‌شناسیِ بافت‌مند (2000) به منظور گرامی‌داشت خدماتِ آکادمیکِ وی توسط همکارانش منتشر شد.
نام وردانک پیش از هر چیز با سبک‌شناسیِ ادبی پیوند خورده است، یعنی تمرکز او بر تأثیر متقابل زبان و ادبیات است. از میان نقاط قوّت کارهای وی باید به طور خاص به توان او در پیوند زدن گرایش‌های قدیمی‌تر در تحلیل ادبی با پیشرفت‌های جدید اشاره کرد. پس‌زمینه‌ی پژوهشی او در بلاغت و نقد ادبی به آثار او چشم‌اندازی تاریخی بخشیده است؛ با این همه، او بی‌درنگ می‌پذیرد که برخی حوزه‌ها نیازمند گنجاندن رویکردهای نو است. برای مثال، مقاله‌ی او با عنوان «آزاد‌سازی شمایل: خلاصه‌ای از بلاغت کلاسیک تا سبک‌شناسیِ شناخت‌گرا» (1999) سهمِ بلاغت‌شناسانِ کلاسیک در سبک‌شناسی را پُررنگ می‌کند، ولی بر این نکته نیز تأکید می‌کند که به طور سنّتی، نقش خواننده مفعول مانده است:
«اگر چه بلاغت، در قلمرو گسترده‌اش، مخاطب محور است، نکته‌ی قابل تأمل این است که ابزار نظریِ آن هیچ اشاره‌ای به امکان کنشگریِ مخاطب در فرآیند تولید معنا نمی‌کند. مخاطب صرفاً اُبژه‌ی منفعلِ اثراتِ ترغیبیِ متن است [...]. پیشگامان انگلیسی و امریکاییِ سبک‌شناسی نیز از خواننده غفلت کرده‌اند. در سال‌های 1970 بود که نظریه‌های پسافرمالیستی پیشرفت کردند و دیگر متن ادبی را به منزله‌ی ابژه‌ای خودسالار به حساب نیاوردند بلکه آن را به مثابه یک گفتمان در نظر گرفتند، یعنی نوعی تعامل اجتماعی - شناختیِ بافت‌مند که در آن معنا یک سویه نیست بلکه مذاکره‌ای است میان گویندگان و نویسندگان از یک سو و خوانندگان یا مخاطبان از سوی دیگر.» (وردانک 1999: 294-296)
وردانک در اینجا به ظهور رویکردهای شناختی به ادبیات اشاره می‌کند (و در ادامه شعری از فیلیپ لارکین را از منظر نظریه‌ی طرح‌واره تحلیل می‌کند). به نظر می‌رسد مزایای درک اثر ادبی از منظر گفتمانی، که در آن، متن، بافت، و گیرنده‌ی آن باید به خاطر سپرده شوند، برای وردانکِ سبک‌شناس به اندازه‌ی کافی قطعی باشد زیرا او از گنجاندن پیشرفت‌های جدید در تحلیل زبانی (که تمرکزشان بر عامل ذهنیِ تولید معنا از طریق نقش خواننده است) حمایت می‌کند.
تازه‌ترین تک‌نگاریِ منتشر شده‌ی او سبک‌شناسی (2002) است که کتابی نسبتاً کوتاه است و با سبکی کاملاً سهل‌الوصول و خوانا، خواننده‌ی تازه کار را با ابزارهای نظری و عملی [در سبک‌شناسی] آشنا می‌سازد. البته، پیش از چاپ این کتاب، وردانک جایگاه کم‌نظیر خود را با انتشار آثاری درباره‌ی شعر (1987، 1993)، نمایشنامه (1998، با همکاری کالپِیِر و شورت) و داستان (1995، با همکاری وِبر) تثبیت کرده بود. وردانک در سبک‌شناسی به بررسی مسائلی همچون ماهیت ادبیات به منزله‌ی گفتمان، ارتباط سبک‌شناسی با نقد ادبی و نیز مواضع ایدئولوژیکی در متون ادبی می‌پردازد.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.