نویسندگان: دكتر حیدرعلی دهمرده (1)
كبری كشاورزی (2)
 
 

با تكیه بر «نهضت مشروطه، دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس» (علمی- پژوهشی)

چكیده

مفهوم مقاومت (پایداری) مفهومی عام در فرهنگ همه‌ی ملّت‌ها، از جمله ایران است كه نشأت گرفته از یك واكنش غیرارادی در برابر تهاجم (داخلی/ خارجی) می‌باشد. در این باره، آثاری كه از یك سو رسالت به تصویر كشیدن عوامل بروز انقلاب چون اختناق، استبداد داخلی و غَصب سرمایه‌های ملّی و از سوی دیگر پایداری همه‌ی اقشار جامعه به ویژه مردم را به عهده دارند با نام ادبیّات پایداری شناخته می‌شوند. در این میان، توجّه به عوامل مؤثر در تداوم مقاومت مردمی كه در نهایت به پیروزی منجر می‌گردد از اهمیّت شایانی برخوردار است. ایران اسلامی با روحیّه‌ی انقلابی و استكبار ستیزی خود همواره به عنوان بهترین الگوی مقاومت سرمشق سایر جوامع قرار گرفته است. با توجّه به اینكه كشور ایران به محض بركناری دوره‌ی پهلوی با تهاجم كشور عراق مواجه شد و با همان شرایط نامساعد توانست هشت سال به صیانت از باورها و ارزش‌های خود بپردازد و در نهایت پیروزمندانه از میدان بیرون بیاید؛ لذا در این پژوهش، ضمن ارائه‌ی مباحثی پیرامون ادبیّات پایداری به عوامل و بُن‌مایه‌های مؤثر در تداوم میزان مقاومت و پایداری در ایران پرداخته شده است. یافته‌ها بیانگر این است كه هرچند وجود عواملی چون داشتن عِرق ملّی و حسِ استقلال طلبی در روند موفّقیّت ایران تأثیرگذار بوده است لیكن، در هر برهه‌ای از تاریخ كشورمان از میان عوامل مؤثر، اصلی‌ترین بُن‌مایه‌ی مقاومت و تداوم پایداری كه موجبات پیروزی را فراهم گردانیده چیزی نیست جز، ایمان قوی و اعتقاد راسخ این ملّت به موازین دینی و مذهبی.

واژه‌های كلیدی: دینداری، ادبیّات پایداری، مشروطه، دوره‌ی پهلوی، دفاع مقدّس.

1- مقدّمه

دهخدا در لغتنامه‌ی خود معنای لغوی پایداری را چنین آورده است: «مقاومت، تاب، استقامت، ایستادگی، پافشاری، دوام» (دهخدا، 1373، ذیل واژه). پس از به ثمر نشستن مجاهدت‌های ملّت ایران و شكوفایی انقلاب اسلامی، مفهوم ادبیّات پایداری در بین اهل قلم جایگاه ویژه‌ای یافت تا جایی كه تعریف‌های هر یك از صاحبنظران از ادبیّات پایداری را در نوشته‌های خود منعكس كردند؛ امّا آنچه مسلّم است این است كه صاحبان این تعریف‌ها تنها در صورت گفتارشان با هم متفاوت هستند و در اصل معنا كاملاً با هم توافق دارند، بنابراین، در یك تعریف كلی و جامع می‌توان گفت:
«ادبیّات پایداری، یعنی ادبیّاتی كه در وجوه سلبی ایجابی‌ای- چون نفی وضع ظالمانه‌ی موجود و ایجاد وضع عادلانه و دفاع از حق و نفی باطل ظهور پیدا می‌كند. ادبیّاتی كه می‌خواهد نظام ارزشی طاغوتی و جاهلی را اِستحاله كند و نظام ارزشی‌ای كه بر مدار حق سبحانه تعالی است را نمایان كند و تجلّی ببخشد» (عیسی نیا، 1386: 85). ادبیّات مقاومت در سرزمین‌های اسلامی، در شمار یكی از گونه‌های مفصّل ادبیّات اسلامی به شمار می‌آید و این مسأله خود گویای پیوند ناگسستنی پایداری و مؤلفه‌های دینی است. اندیشه‌های دین مبین اسلام كه تجلّی گاه آن، قرآن محمّدی، سنّت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و آموزه‌های اهل بیت (علیهم‌السلام) هستند، نمونه‌هایی بارز در زمینه‌ی برپایی عدالت و مبارزه علیه باطل محسوب می‌گردد و این امر در ادب مقاومت مردم ایران در مبارزه با استعمار (نهضت مشروطه)، استبداد داخلی (دوره‌ی پهلوی) و جنگ تحمیلی (دفاع مقدّس) به خوبی انعكاس یافته است؛ به بیان دیگر، پوشش اصلی همه‌ی آرمان‌های انقلاب ایران در دین و آموزه‌های دینی دیده می‌شود. قرآن كریم و آموزه‌های اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) همواره دو منبع اساسی این انقلاب بوده‌اند كه سبب رویش عنصر مقاومت و حماسه در كشور ایران گردیده‌اند. انقلاب‌های مردمی ایران و جلوه ی پایداری آنان در برابر تهاجم‌های داخلی و خارجی موجب گردیده تا همواره به عنوان الگویی برای كشورهای مسلمان قرار بگیرد.

1-1- بیان مسأله

انقلاب‌ها همگی در اثر نارضایتی مردم از نظام حاكم بر جامعه شكل می‌گیرند؛ بنابراین، ادبیّات پایداری به كشور و مردم خاصّی تعلق ندارد؛ لیكن، از بین جوامعی كه هر كدام به طریقی نارضایتی خود را از نظام حكومتی حاكم به صورت جنبش‌های مردمی مطرح نموده‌اند كشور ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده به طوری كه بسیاری از مسلمانان را برای برقراری حكومت اسلامی برانگیخته است و همواره با یادآوری مقاومت ملّت ایران روحیّه‌ی پایداری خود را حفظ كرده و به مبارزه‌ی خود ادامه داده‌اند؛ به عبارت دیگر، مهّم‌‌‌ترین مسأله‌ای كه موجب شده حركت‌های انقلابی ایران از یك سو الگوی عملی دیگر كشورها قرار گیرد و از سو ی دیگر توجّه جامعه‌ی جهانی را به خود معطوف كند، چیزی جز، پایداری طولانی مدّت ملّت ایران نیست؛ بنابراین، كشف و بیان مؤلفه‌های مؤثر در تداوم پایداری ملّت انقلابی ایران از اهمیّت فراوانی برخوردار می‌باشد. در چنین شرایطی كه از یك طرف ماهیّت اصلی ادبیّات پایداری كشور اسلامی ایران ریشه در ارزش‌های والای دینی داشته و در تار و پود این ارزش‌ها، استواری و ایستادگی در راه حق آمیخته شده است و از طرف دیگر در عصری قرار گرفته‌ایم كه پوچی و تهاجم فرهنگی پایه‌های جامعه‌ی اسلامی را هدف قرار داده و جنگ نرم را جایگزین جنگ مسلّحانه كرده است؛ بنابراین، رسالتِ اهل قلم این است كه به جای اسلحه قلم در دست گرفته و با بها دادن به ارزش‌های فرهنگی- دینیِ این ملّتِ همیشه در صحنه، در حفظ جان فشانی‌ها و ایثارگری‌هایِ ایشان در جریان‌های پایداری بكوشند و الگو‌های دینی- مذهبی را كه به منزله‌ی قوّه‌ی محرّكی هستند كه همواره ملّت ایران را در پیشبرد اهداف استقلال طلبانه و حفظ روحیه‌ی پایداری و مقاومت یاری رسانده‌اند بیشتر معرفی نمایند.
تحقیق حاضر بر آن است تا ارتباط تنگاتنگ ادبیّات پایداری و دینداری را مورد واكاوی قرارداده و به سؤالات ذیل پاسخ دهد.
- مقاومت و پایداری ملّت ایران در جریان‌های انقلابی (نهضت مشروطه، دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس) از كجا نشأت گرفته است؟
- اصلی‌‌ترین عامل در حفظِ تداومِ پایداریِ ملّتِ ایران در برابر تهاجم‌های داخلی و خارجی چه بوده است؟
- با در نظر گرفتن شرایط امروز جهان و موضع‌گیری‌های دشمنان ایران اسلامی و با عنایت به روحیه‌ی مقاومت ملّت ایران چه راهكارهایی برای مقابله با آنان وجود دارد؟
این پژوهش كه به روش توصیفی- تحلیلی است، ابتدا توضیحاتی راجع به ادبیّات پایداری ارائه می‌دهد و به مباحثی در باره‌ی حركت‌های مردمی و انقلابی ملّت ایران می‌پردازد، سپس با واكاوی جریان‌های انقلابی (نهضت مشروطه، دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس) به ذكر جایگاه دین و دینداری به عنوان اصلی‌‌ترین مؤلفه‌های پایداری مردم ایران پرداخته و در نهایت راهكارهایی برای حفظ روحیّه‌ی مقاومت ملّت ایران جهت مقابله با استكبار جهانی ارائه می‌دهد.

2-1- پیشینه‌ی تحقیق

در ارتباط با پیشینه‌ی تحقیق شایان ذكر است كه درباره‌ی ادبیّات پایداری تاكنون مقالات زیادی نوشته شده است كه در برخی از آنها نسبت به ارتباط دینداری و ادبیّات پایداری نكاتی را به صورت مختصر مطرح نموده‌اند. همچنین مقالات پذیرفته شده در همایش‌های ادبیّات پایداری به كوشش آقای دكتر احمد امیری خراسانی تحت عنوان «نامه‌ی پایداری» به چاپ رسیده است؛ امّا از میان نگارندگان، مقاله‌های پایداری دكتر تورج زینی وند، در مقاله‌ای تحت عنوان «بررسی و تحلیل تطبیقی ریشه‌های دینی ادبیّات پایداری (عربی و فارسی)» به ذكر نكاتی در دینداری در ادبیّات پایداری ایران پرداخته است كه ایشان هم نقش دینداری را به صورت عمیق مورد بررسی قرار نداده است. لازم به ذكر است كه تاكنون در ارتباط با دینداری به عنوان اصلی‌‌‌ترین عامل در تداوم پایداری ملّت ایران، پژوهش مستقلی انجام نگرفته است.

2- بحث

معمولاً در بین جوامع گفته می‌شود «انقلاب‌ها در شرایطی رّخ می‌دهد كه آرمان توده‌ها در معرض مخاطره قرار گرفته و رژیم حاكم؛ حاضر و قادر به درك خواسته های مردم نباشد. به بیان دیگر، انقلاب‌ها در شرایط تخاصم با وضع موجود رژیم حاكم كه پیوستگی آهنین با وضع موجود جهانی دارد، به پیروزی می‌رسند و آن گاه مسأله‌ی صدور تجارب انقلاب به كشورهای پیرامون و كل جهان موضوعیت می‌یابد» (خمینی،1384: 1). تجربه‌های پایداری ایران اسلامی در طی سال‌های اخیر از نهضت مشروطه گرفته تا براندازی دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس از این قانون كلی تبعیّت كرده و پس از بركناری رژیم دیكتاتور پهلوی به دلیل مشخصّه‌های آرمانی كه داشته، موجب گشت كه جریان انقلاب اسلامی ایران به صورت خیلی جدّی مطرح گردد و نظر جامعه‌ی جهانی را به خود جلب نماید. دامنه‌ی توجّه جهانیان به مسأله‌ی انقلاب اسلامی ایران زمانی وسیع‌تر شد كه بلافاصله پس از سرنگونی دوره‌ی پهلوی با تجاوز كشور عراق مواجه شده و با وجود آن شرایط سخت توانسته هشت سال به دفاع از ارزش‌ها و باورهای خود بپردازد و سرانجام به پیروزی دست یابد؛ لذا، برای روشن‌تر شدن عوامل دخیل در پیروزی ملّت ایران ابتدا باید در پی یافتن منشأ مقاومت و پایداری حركت‌های انقلابی این ملّت بود.
ایران، ملّتی است دیندار و خدا ترس كه در هر امری محوریّت را بر پایه‌ی دین قرار می‌دهد؛ چنان كه واضح و مّبرهن است دین اسلام دین خاتم است و خاتمیّت آن به سبب معارف و احكامی است كه هم جهان شمول و هم در تمام گذر زمان تا قیامت جوابگوی نیازهای بشر می‌باشد. آموزه‌های دینی با خواست قلبی و فطری انسان‌ها پیوند دارد؛ چرا كه همواره بشر خواستار عدالت بوده و بیشتر دولتمردان در طول تاریخ با ندای عدالت خواهی و عدالت گستری قیام كرده و پس از كسب قدرت و حكومت فوراً لباس استبداد به تن كرده‌اند و بشر در رؤیاهای خود به دنبال عدالت بوده است (قادری،1390: 171). با توجّه به مباحث مذكور باید گفت: ایران به عنوان كشوری با تمدّن و فرهنگ غنّی از دیر باز تاكنون با تكیه بر موازین مذهبی و دینی و با توسّل به ائمّه و یادآوری مصائب ایشان، با انواع استبدادهای داخلی و خارجی مقابله كرده است. و در این راه آموزه‌های دینی را چون فانوسی در پیش خود گرفته و در پرتو انوار الهی حركت انقلابی خود را در مسیر تاریك استبداد و ظلم طی كرده تا سرانجام به پیروزی رسیده است.
نگاهی به كتاب تاریخ ایران به خوبی آشكار می‌كند كه ایران «در اولین درگیری امپراطوری با پیرامون كلی خود (غیر از درگیری با اقوام عاصی) یك درگیریِ مذهبی بوده و آن زمانی صورت گرفت كه در شرق، امپراطوری چین مذهب بودا را دین رسمی خود اعلام نمود و در غرب، امپراطوری رُم به مسیحیّت گروید و آن را در سال (313) میلادی مذهب رسمی خود قرار داده بود. ایران ساسانی نیز كه از آغاز قرن سوّم میلادی دین زرتشتی را بازسازی و آن را حبل المتین امپراطوری خود قرار داده بود. پس از مشاهده‌ی قدرت سیاسی مذهبی همسایگان خود، دست به سخت‌گیری‌های زیادی برای حفظ دین زرتشت زد» (نقیب زاده،1379: 11).
از این نمونه‌ی تاریخی به خوبی معلوم می‌شود كه ملّت ایران نسبت به دین و مذهب كه از باورهای اعتقادی ایشان محسوب می‌شود، حتّی در سخت‌‌‌ترین شرایط با تمام توان خود به مقابله می‌پردازد و هرگز اجازه نمی‌دهد سرمایه‌ی مذهبی- دینی‌اش به تاراج رود و این مسأله‌ی تازه‌ای نیست؛ بلكه ریشه در تاریخ اولیه‌ی این سرزمین دارد. به گواهی تاریخ، ایران ملّتی است كه كالبدش با روح دینی سرشته شده و عامل موفقیّت آن در گرو تعهد به همین موازین دینی و مذهبی است؛ چنان كه از نظام پادشاهی تا كنون در هر برهه‌ای از تاریخ كشورمان كه سلطنت یا حكومتی دوام و قوّام یافته به دلیل بنای حكومت بر همین اصول دین بوده است. به‌‌ترین گواه برای این گفته، سخنان داریوش دركتیبه‌ی بیستون می‌باشد، به گونه‌ای كه بارها به عبارت‌هایی چون «به خواست خدا اهورامزدا من شاه هستم» یا مضامین شبیه به این از قبیل «خدای بزرگ اهورامزدا» «یا اهورامزدا فرمانروایی را به من داده است» برمی‌خوریم (ماری كن، 1387: 323). بنابراین، می‌توان گفت كه تاریخِ تأثیر پذیری ایرانیان از دین و آموزه‌‎های آن، قدمت چندین و چند ساله دارد كه سخنان داریوش بزرگ- شخصیّت شهیرِ تاریخ و فرهنگ ایران- مُهر تأییدی بر این ادّعا می‌باشد.
نكته‌ی قابل ذكر در ارتباط با ملّت ایران این است كه از دیرباز به این باور رسیده بودند كه اعتماد و تسلیم، مبانی راستین مذهب به شمار می‌روند و رمز موفقیّت ایشان در طول سال‌هایی كه با تهاجمات (داخلی/ خارجی) رو به رو شده‌اند، تنها چنگ زدن به ریسمان محكم قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود و سرانجام در سایه‌ی وحدت كلمه و اطاعت از ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب به پیروزی دست می‌یابند.» دیانت توحیدی اسلام حقوق و وظایف و فرائض و اختیارات مؤمن را داشته است و بنابراین وی در چار چوب قوانین شرع هویّت می‌یابد و مخاطب اسلام، جامعه‌ی بشری مركب از همه‌ی انسان‌هاست» (ستاری، 1387: 99).

2-1- منشأ مقاومت ایران

مقاومت و پایداری زمانی در انسان‌ها ایجاد می‌گردد كه با روحیه‌ی تكلیف و مسؤلیت‌پذیری قرین باشد؛ چنان كه یكی از بارز‌‌ترین ویژگی‌های سبكی ادبیّات مقاومت به لحاظ اندیشه، «عرفانی- حماسی» است چرا كه خاستگاه آن عرفان متعالی است؛ به عبارت دیگر، ادبیات مقاومت به لحاظ اندیشه از گمشده‌ای حكایت دارد كه از آرمان‌های طبیعی فراتر است. و مفهوم اسلامی آن، قرآن است مهم‌‌ترین اصول و مبانی عرفان حماسی می‌باشد.
با توجّه به مباحث ذكر شده باید گفت كه منشأ مقاومت ایران ریشه در تعالیم قرآن كریم و سیره‌ی ائمّه (علیهم السلام) دارد. به عنوان نمونه در قرآن كریم آمده است «انَّ االلهّ یُحِّبُ اَلَّذینَ یُقاتِلوَنَ فِی سَبیلِهِ صَفاً كأَنَّهُم بُنیانُ مَرصوصُ» (همانا خداوند آن مؤمنان را كه در صفِ جهاد كافران مانند سدّ آهنین همدست و پایدارند، بسیار دوست می‌دارد (صف/4). مفاهیم قرآنی در تقویت روحیّه‌ی پایداری و استقامت مردم مؤمن ایران بسیار اثر گذار بوده است؛ به طوری كه در مورد ستایش قیام ستمدیدگان و دعوت ایشان به مبارزه می‌فرماید: «اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتِلونَ بأَنَهُم ظُلُموا وَ اِنَّ اللهَ عَلَی نَصرِهُم لَقَدیرُ»: (رخصت (جنگ با دشمنان) به جنگجویان (اسلام) داده شد؛ زیرا آنها از دشمن سخت ستم كشیدند و خدا بر یاری آنها قَدَر است» (حج/39).
سخنان ائمه (علیهم السلام) و پیشوایان دین پس از قرآن محمّدی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد و تداوم روحیّه‌ی پایداری و مقاومت این ملّت مسلمان و موحّد بوده است؛ چنان كه گنجینه‌ی نهج البلاغه كه حاوی سخنان گهربار امام علی (علیه‌السلام) است در زمینه‌ی سیاست و جنگاوری سرشار از رهنمودهایی است كه با تلفیق عشق و حماسه همواره نقطه‌ی قوّتی برای حفظ و استمرار مقاومت ملّت ایران بوده است. زینی وند شاخصهای اساسی دیدگاه امام علی (علیه‌السلام) راجع به پایداری در نهج البلاغه را این گونه بیان می‌كند:
«الف) استقامت مرز میان انقلابیون و فرصت طلبان، ب) از صفت‌های مجاهدان و شهیدان، ج) استقامت رمز پیروزی و رستگاری، د) سرزنش یاران و ملّت سست پایه» (امیری خراسانی،1389: 712-713). هم چنین، امام علی (علیه‌السلام) بارها در خطبه‌های غرّای خود جهاد در راه خدا را فضل نهاده و امت خویش را به آن دعوت می‌نماید؛ چنان كه در خطبه‌ی (27) چنین می‌فرماید: «أمَّا بَعدُ فَإِنَّ اَلجِهادَ بابُ مِن أبوابِ أَلجنه‌ی، فَتنَه‌ی اللهُ لِخاصةِ أولِیائهِ. وَ هُوَ لِباسَ التقّوی، وَ دِرعُ اللهِ اَلحَصینَة، وَ جّنُّتهةُ اَلوَثیقَةُ» (پس از ستایش پروردگار؛ همانا جهاد در راه خدا دری از درهای بهشت است كه خدا آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد، لباس تقوا و زره محكم، و سپر مطمئن خداوند است) (امام علی علیه السلام، 1386: 50).

2-1-2- عاشورا، الگویی برای خَلق حماسه‌ی انقلاب

از دیگر مباحث دینی- مذهبی كه از منابع الهامات پایداری كشور ایران قرار محسوب می‌شود و تأثیر آن غیر قابل انكار است، حماسه‌ی خونین عاشورای حسینی است تاجایی كه می‌توان گفت بین فرهنگ جنگ و عاشورا ارتباطی محكم برقرار است.
قیام آزادی بخش سیّد الشهداء (علیه‌السلام)، از جایگاه والایی در تاریخ دینی كشورمان برخوردار است و از عوامل بسیار مهم در ایجاد انگیزه برای مقاومت این ملّت در برابر تجاوز بیگانگان محسوب می‌شود. نهضت مشروطه، دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس همگی الگوی پایداری خود را از بطن حوادث دینی- تاریخی گرفته‌اند. همان طور كه امام حسین (علیه‌السلام) برای صیّانت از آرمان‌های دینی و اسلامی همه‌ی سرمایه‌های جانی و مالی خود را در طبق اخلاص گذاشته و در راه برقراری دین و عدالت (اجتماعی، سیاسی و... ) فدا كرد، ملّت ایران نیز، با تأثیر پذیری از قیام ایشان، انقلابی را كه مقدمات آن در دوران مشروطه پی‌ریزی شده و در زمان پهلوی قوّت گرفته بود، سرانجام در جنگ هشت ساله‌ی دفاع مقدّس به راه انداختند تا بار دیگر جهانیان شاهد حماسه‌ای حسینی باشند.

2-2- ریشه‌های پیدایش انقلاب مشروطیت

انقلاب مشروطه یكی دیگر از وقایع مهم تاریخ ایران است كه سرفصل جدیدی را برای كشور ایران گشود. زمینه‌های بروز این حركت انقلابی را از یك سو باید در رفتار مستبدانه و بی كفایتی حكومت قاجار و از سوی دیگر تحوّلات اجتماعی ایران دانست امّا از بین اقشار مختلف جامعه‌ی ایران، قشر روحانی به فضای اختناق آور آن روزگار معترض شده و افكار عمومی را نیز به اعلام مخالفت ترغیب نمودند تا جایی كه آیت االله طباطبایی و آیت االله بهبهانی اقدام به تشكیل انجمن آزادی‌خواهان كرده و اوّلین جرقه‌ی ظهور انقلاب مشروطه به وسیله‌ی رهبران دینی زده شد (بخشی، 1392: 48). به بیان دیگر، علمای مشروطه خواه اساس بحث‌های سیاسی خود را بر پایه‌ی قوانین اسلامی پی‌ریزی و موضع مذهبی خود را اعلام كردند و بر ضد رژیم استبدادی حُكام، كه از نظر آنان مسبب آن غیردینی بود، برخاستند (حائری،1381: 129).
بنابراین، پایه‌ی اصلی این انقلاب نیز همچون سایر حركت‌های انقلابی ایران بر مبنای اسلام و اصل دینداری مردم بنا شد؛ از این رو، از زاویه‌ی دید این علما «همراهی با مخالفان مشروطه و اطاعت حكمشان در تعرّض به مجلس به منزله‌ی اطاعت یزیدبن معاویه است»؛ تا جایی كه رفتن به تبریز برای سركوب مشروطه‌خواهان در جریان استبداد صغیر «به منزله‌ی جنگ با امام زمان» و بستن راه خوار و بار بر مردم آن شهر «در حكم بستن آب فرات به روی اصحاب سیّد الشهداء (علیه‌السلام)» است (كسروی، 1376: 729). و «همراهی با مخالفان اساس مشروطه، هركه باشد، محاربه با امام زمان (عج‌الله) است» (ملك زاده، 1328: 49).
در واقع، دینداری و دین‌پروری ملّت ایران، عاملی است كه از ابتدای مشروطیت تا انتهای آن همراه و یاور این نهضت بوده است؛ به طوری كه برجسته‌ترین ابزارهای رهبران این نهضت همواره، با استناد به امام عصر (عج‌الله)، حضرت سیّدالشهداء (علیه‌السلام) و یاران ایشان و نیز خود رسول اكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است و نهاد روحانیت شیعه در طیف گسترده‌ای از پایگاه اجتماعی حضور داشته و به علّت كاركرد مذهبی همواره میان قشرهای چیره دست و توده های مردم واسطه بوده‌اند؛ به همین دلیل، روحانیون با نماد سازی مذهبی نقش مهمّی در نگهداشت اجتماعات مردمی برای اعتراض به وضعیّت حاكم بر جامعه داشتند (اشرف و بنوعزیزی، 1388: 54)؛ از طرف دیگر، چون «روحانیان از ستم فئودالی و محرومیّت مردم آگاهی داشتند؛ لذا اكثر نمایندگان روحانی دون پایه منعكس كننده‌ی روحیه‌ی توده‌ی مردم بودند و به حكم ضرورت در رأس جنبش‌های مردم قرار گرفتند» (آرید وویچ گرانتوسكی و دیگران، 1386: 338). امّا حضور پیوسته‌ی مردم در صحنه‌ی مشروطه رابطه‌ای تنگاتنگ با سازگاری این انقلاب با موازین دینی داشت، چنان كه آقای طباطبایی در مقاله‌ی خود تحت عنوان«دلایل سازگاری حكومت مشروطه با مبانی اسلامی در اندیشه‌ی سیاسی آخوند خراسانی» در زمینه‌ی تأثیرگذاری دین در شكل‌گیری نهضت مشروطه چنین می‌گوید:
«مهم‌‌ترین اقدام علما و مراجع بزرگ دینی همچون آخوند خراسانی و علّامه نائینی در مشروطه، تئوریزه كردن مفاهیم مرتبط با مشروطیت كه خاستگاه غربی داشت و تطبیق آن با آموزه‌های اسلامی و بومی‌سازی این مفاهیم بود كه اگر تلاش علما برای سازگار كردن مشروطه با مبانی اسلامی نبود، مشروطه مورد استقبال قرار نمی‌گرفت و آن همه مجاهدت‌هایی كه مردم برای استقرار نظام مشروطه و مبارزه با استبداد انجام دادند، رخ نمی‌‌داد» (طباطبایی،1391: 38).
امام خمینی(قدّس سره) كه مرید راستین مكتب عاشورایی بوده است همواره با یادآوری مصائب عاشورا سعی در تشویق مردم برای حفظ پایداری خود در برابر مشكلات كرده‌اند. در جریان سركوبی دوره‌ی پهلوی چه بسیارند خانواده‌هایی كه بی‌سرپرست شدند و مادرانی كه جوانان آنها در برابر دیدگانشان پرپر شد؛ امّا سرمشق این ملّت رنج كشیده و غم دیده فرهنگ عاشورا بوده است. آن گاه كه به یاد مصائب حضرت زینب می‌افتادند كه چگونه در اندك زمانی، عزیز‌‌ترین افراد خانواده‌اش در پیش چشمانش یكی پس از دیگری در راه خدا و آرمان‌های دینی جان باختند.

3-2- برخی از مهم‌‌ترین وجوه مشترك فرهنگ عاشورا و فرهنگ پایداری در ایران

الف) نهضت عاشورا و جریان‌های انقلابی ایران همگی به منظور دفاع از حریم ارزش‌ها و حفظ اسلام و رضای پروردگار شكل گرفت.
ب) رهبر این حركت‌های پایداری، فرزندان پیامبرانند، چنان كه همان صلابت، پایداری، ذلّت ناپذیری و شهادت طلبی كه در وجود مبارك ابا عبداالله الحسین (علیه السلام) مشاهده می‌شود، در وجود امام خمینی (قدّس سره) تجلّی یافته است.
ج) روحانیّت و مردم مذهبی ایران یاران رهبر امام خمینی (قدّس سره) بودند كه همچون شهیدان كربلا، كانون عرفان و محبّت الهی‌اند كه سرشار از ذوق شهادت بودند؛ بنابراین، معمار كبیر انقلاب ما با تكیه بر فرهنگ عاشورا، الگوی اولیه‌ی خود را از قرآن گرفت و با زمزمه‌ی مفهوم آن در گوش ملّت ایران زمینه‌های بروز انقلاب شكوهمند اسلامی و در نهایت پیروزی آن را فراهم كردند. امام خمینی(قدّس سره ) با استشهاد به آیه‌ی «إِنَ االلهَ لا یُغَیِرُ ما بِقومِ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»: (و خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد كرد تا زمانی كه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند) (رعد/10). موفّق گردید نظام حاكم بر ملّت ایران را تغییر داده و به نظام جمهوری اسلامی مبدّل گرداند.

4-2- مؤلفه‌های پایداری از دیدگاه امام خمینی (قدّس سره)

واكاوی چگونگی روند انقلاب اسلامی نشان از آن دارد كه مؤلفه‌های پایداری از دیدگاه رهبر كبیر انقلاب عبارت از: «خداباوری، خود باوری، پر اهمیّت تلقی كردن شكست‌های خُرد، بیداری، ایجاد تحوّل روحی و زنده نگهداشتن روح ایمان، هشیاری، الگو داشتن و نترسیدن و نهراسیدن از دشمن» است (عیسی نیا،1386: 98-104).
چنان كه ملاحظه می‌شود با دقّت در الگوی پایداری امام خمینی (قدّس سره) به خوبی استنباط می‌شود كه لازمه‌ی پایداری، داشتن یك الگوی كامل است كه سایر مؤلفه‌های پایداری را نیز تحت الشّعاع قرار می‌دهد. بی‌شك، منظور امام از داشتن الگو را باید در قرآن كریم و مفاهیم دینی- مذهبی جست وجو كرد. از آنجا كه انقلاب اسلامی ایران انقلابی مردمی است؛ لذا، امام در فرمایش‌های خود یادآوری می‌كند كه چون عمل انقلابی ما بزرگ بود، مسلماً مشكلاتی را در پی خواهیم داشت؛ در نتیجه مردم ایران را به الگوگیری از مردان و زنان دینی دعوت می كند كه در قیام‌هایشان تا آخر پایدار ماندند و این گونه امام به ملّت ایران در سایه‌ی تعالیم دینی اطمینان و اعتماد به نفس می‌داد تا هر چه بیشتر و بهتر در نهایت صبر و شكیبایی بتوانند در مقابل تهاجمات پایداری كنند. امام خمینی (قدّس سره) در این باره می‌فرمایند:
«[پیامبر] یك بشر است، امّا می‌بیند و وظیفه دارد، یعنی بشری است كه خدا برای او وظیفه تعیین كرده است؛ این اسلام را فرستاده است و به او امر كرده است كه باید استقامت كنی (فَأستقِم كَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَكَ) (همان:105).

5-2- بازتاب عملكرد انقلاب ایران در جامعه‌ی جهانی و تأثیر آن بر ملل اسلامی

پیدایش جریانی به نام انقلاب و فراگیر شدن ابعاد آن در سطح جهانی هم چنین پیروزی‌های انقلاب‌های داخلی (مشروطه و دوره‌ی پهلوی) و خارجی (دفاع مقدّس) ایران اسلامی، بّهت و حیرت در افكار جهانی را برانگیخت و طیفِ وسیعی از كشورهای اسلامی و عربی نسبت به آن واكنش‌هایی به مقتضای سیاست و دیدگاه خویش نشان داده‌اند. در این میان، برخی از جوامع اسلامی حركت‌های انقلابیِ ایران را سرمشق خود قرار داده‌اند.
ملّت ایران، وجهِ غالب اقدامات انقلابی خود را بر مؤلفه‌های دینی قرار داده بود تا جایی كه می‌توان گفت پیروزی انقلاب اسلامی ایران نمونه‌ی تحقق یافته‌ی وعده‌های راستین حق تعالی در قرآن محمّدی می‌باشد كه بارها بر نگرش جوامع اسلامی تأثیر گذاشته و در نهایت الگوی عملی ایشان قرار گرفته است؛ بنابراین، از جمله‌ی بارز‌‌ترین نمونه‌های این تأثیر گذاری، الگوگرفتن فلسطین اشغالی از ایران است كه چندین سال است برای حفظ ارزش‌های ملّی و دینی خود حركت انقلابی‌اش را راه اندازی كرده و همواره ایران را سرمشق خود قرار داده است. در این زمینه ثواقب «شمای كلی ارتباط حركت انقلابی ایران و فلسطین (چه قبل از پیروزی و چه پس از پیروزی انقلاب) را به صورت زیر تقسیم بندی كرده است:
(ثواقب، 1381: 7).

6-2- دینداری، رمز موفقیّت امام خمینی (قدّس سره ) در راه اندازی انقلاب

«در واقع، [آیت االله] خمینی (قدّس سره) برای انقلاب اسلامی همان است كه لِنین برای انقلاب بلشویكی، مائو برای انقلاب چین و كاسترو برای انقلاب كوبا بود» (آبراهامیان،1380،ج2: 490). در این راستا، با توجّه به اصل دینداری حركت‌های انقلابی ایران، وصایای امام خمینی (قدّس سره) و مضامین اعلامیّه‌های به جامانده از آن زمان همچون آیینه‌ای است كه سیمای امام را به عنوان یك عالم دینیِ واقف به اسلام و مؤلفه‌های دینی و مدّبر انعكاس می‌دهد كه صلاحیّت بسیار زیادی در تجزیه و تحلیل مسائل مذهبی داشته‌اند. به طور كلی ویژگی‌های عمده‌ی پیام‌ها و رهنمودهای ایشان به قرار زیر می‌باشد:
«1- اصولی بودن؛ 2- قابلیّت بسط و اشاعه داشتن؛ 3- حیات‌بخش و شور انگیزبودن؛ 4- غیر قابل انكار بودن 5- محكم و استواری 6- جامع و كامل بودن 7- هماهنگی با مقتضیّات عصر جدید 8- مطابق با نیازهای مردم امروز»(حسینی بلخی،1383: 67).
رمز موفقیّت رهبر كبیر انقلاب در براندازی حكومت دو هزار و پانصد ساله‌ی دوره‌ی پهلوی كه در عین حال محكم و غیر قابل تسخیر به نظر می‌آمد و از طرف دیگر شاه از حمایت بسیار زیاد حامیان خارجی خود برخوردار بود، چیزی نیست جز، تكیه بر نیروی لایزال الهی و همچنین توسّل به امام زمان (عج‌الله) و تطبیق مفاهیم قرآنی و دینی با افكار روحی و توان جسمی ملّت ایران كه موج خروشان ناشی از بیداری اسلامی مردم را با ارشادهای خود به سانِ موجی از تحرّك بر ضد دوره‌ی پهلوی به راه انداخت.
برای اثبات این امر (دینداری، اصلی‌‌‌ترین عامل در ایجاد و حفظ استمرار پایداری ایران در برابر تهاجمات [داخلی/ خارجی]) گفته‌ی معمار انقلاب اسلامی ایران، بهترین و مستدل‌ترین سند گویا است. ایشان همواره بر این نكته اصرار داشتند كه دینی را كه ما از آن نام می‌بریم، نه تنها از سیاست جدا نیست؛ بلكه سیاست جزء لاینفك آن است. چنانكه در این باره فرموده‌اند:
«حكومت، كه شعله‌ای از ولایت مطلقه‌ی رسول االله- صلی اللهُ علیه و آله و سلم- است، یكی از احكام اولیه‌ی اسلام و مقدّم بر تمام افكار فرعی، حتّی نماز و روزه و حجّ است (عیسی نیا، 1386: 68).
همچنین در تأیید گفته‌ی امام، در تعالیم اسلام و قرآن یك نوع خودی بیان شده كه در انسان وجود داشته است و كسانی كه نتوانسته‌اند این حقیقت را دریابند، در زیان و خسران آشكار گرفتار هستند؛ چنان كه خداوند تعالی در قرآن كریم می‌فرماید: «إِنَّ ألخاسِرینَ ألَذینَ خَسَروا وَ أهلیهِم یَومَ ألقِیا مَ^ِ» (زیانكاران كسانی هستند كه نفوس خود و اهل بیت خود را در روز قیامت به زیان و عذاب انداخته‌اند) (شوری/45).
امام خمینی ( قدّس سره) با تكیه بر همین مفاهیم قرآنی یك ایدئولوژی فرآهم كردند و ملّت ایران را برپایه‌ی آن به شناخت و احیای (خودی) انسان رهنمون ساختند و نتیجه‌ی این معرفت، به قیام علیه باطل منجر شد و در نهایت موجبات پیروزی را فراهم گردانید.

7-2- مبانی انقلاب اسلامی از نظر قرآن كریم

در بحث از دینداری ملّت مسلمان ایران، همان طور كه در مباحث پیشین گفته شد مهم‌ترین منبع كه ایشان در طی اعصار بدان توسّل جسته‌اند، كتاب آسمانی قرآن كریم است كه همواره اثر آموزه‌های آن بر همه‌ی جنبه‌های زندگی ایشان سایه افكنده است؛ چرا كه مضامین نهفته در قرآن كریم به سانِ معلّم آگاهی است كه در هر زمینه‌ای برای سؤالات و مشكلات انسان‌ها بهترین جواب و راهكار را ارائه می‌دهد؛ لذا، از نظر سیاسی - نظامی نیز دارای مفاهیم ارزشمندی است كه ملّت دین‌پرور ایران به رهبری امام خمینی (قدّس سره) به بهترین شكل ممكن از آن الگو گرفته و راهكارهای آن را در نیل به اهدافشان به كار بستند. ازجمله مبانی انقلاب اسلامی ایران از منظر قرآن كریم عبارتند از:
- «نظام آفرینش بر پایه‌ی حق استوار بوده و بطلان را در آن راهی نیست: «وَ ما خَلَقنا اَلسَمواتِ وَ اَلاَرضَ وَ ما بَینَهُما اِلّا بِالحَق» (حجر/85).
- هر سنتی كه با میزان حق تعالی سازگار نباشد، محكوم به زوال بوده و دیگر سنت‌ها توان رویارویی با حق را نخواهند داشت. «قَد خَلَّت مِن قَبلِكُم سُنَنِ فِی اَلاَرضِ فَانظُروا كَیفَ كانَ عاقِبَه‌یُ اَلمُكَذِّبینَ» (آل عمران/137).
- «اصول همیشگی نظام آفرینش همواره بر سنت غیر قابل زوال الهی (پیروزی قیام حق و نابودی باطل) استوار است كه نه به جهت زمان و نه به لحاظ افراد تغییرپذیر می‌باشد، و همواره در همه‌ی ادوار تاریخ و جوامع گوناگون برقرار خواهد بود. «فَلَن تَجِدَ لَسُنَتِ اللهِ تَبدیلا» (فاطر/43).
- قیام آن گاه حق است كه زیر بنای آن در اعتقادات راسخ به معارف الهی استوار باشد. «كَلِمةُ اللهُ هیَ اَلعُلیا» (توبه‌ی/40).
- انقلاب برای حكومت حق، نه تنها با باطل سازش نمی‌كند؛ بلكه به هیچ باطلی فرصت عرض اندام نمی‌دهد. «قُل جائَ اَلحَق وَ ما یُبدِیء اَلباطِل وَ ما یُعیدُ»(سبأ/49).
- چون طبق قرآن پیروزی ازآنِ حق است پس جامعه‌ای می‌تواند به آن دست یابد كه هم به لحاظ مبانی اعتقادی ایمان كامل داشته و هم به لحاظ اسلامی دارای برنامه‌ی صحیح باشد و آنان كه به تبهكاری های اخلاقی و اجتماعی آلوده‌اند، هرگز طعم پیروزی را نخواهند چشید.
- از دیدگاه قرآن قدر مسلّم آن است كه در نهایت حق پیروز و باطل رفتنی است. «وَ قُل جاءَ أَلحَق وَ زَهَقَ إَلباطِل إِنَّ أَلباطِلَ كانَ زَهوقاً» (إسراء/81).
- در مكتب قرآنی، مهم‌‌‌ترین عامل پیروزی «اتحاد»است كه برای معنای ظاهری آن (گرد هم آمدن) لازم است دل‌ها به هم مرتبط گردد» (شاهجویی، 1378: 21-25). بنابر این می‌توان گفت كه این الگو قابل تعمیم برای همه‌ی جریان‌های انقلابی ایران است.

8-2- راهكارهای پیشنهادی برای حفظ روحیّه‌ی تداوم پایداری و ظلم ستیزی ملت ایران در برابر استكبار جهانی

انقلاب اسلامی ایران یك قیام دینی بوده و نتایج معنوی بسیاری در پی داشته است؛ چنان كه می‌توان گفت با بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) قابل مقایسه می‌باشد. همان طور كه پیامبر جامعه‌ی جاهلی آن زمان را بر اساس احكام الهی به یك جامعه‌ی كامل تبدیل كردند در عصر حاضر، امام خمینی (قدّس سره) نیز به پیروی از سیره‌ی نبوی، جامعه‌ی ایران را كه به نوعی هم ردیف با جامعه‌ی زمان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود به جامعه‌ای كامل تبدیل نمودند (رحمانی،1383: 138). بنابراین، بهترین راهكارها برای حفظ دستاوردهای انقلاب و حفظ روحیه‌ی پایداری ملت ایران عبارتند از:
توجّه به مفاهیم و آموزه‌های قرآنی و یادآوری آیاتی از قرآن كریم در سخنرانی‌های مسئولان سیاسی مملكت كه حاوی معرفی الگوهای پایداری برای مردم هستند. مانند «لَقَد كانَ لَكُم فِی اَلرَسول الله أَسوَةُ حَسَنَةَ» (البتّه شما را در اقتدای به رسول خدا چه از رهبر و چه در مقاومت با دشمن سفارش می‌كنم)(احزاب/21).
- توجّه به آموزه‌های امام حسین (علیه‌السلام) از جمله در فرازی از نامه‌ی ایشان به سران قبایل بصره كه در تقویت روحیه‌ی تداوم پایداری مردم می‌تواند مؤثر باشد. از جمله: «... أنا أُدعُوكُم إلی اَلكِتاب االله وَ سُنة نَبیه فَانَ اَلسُنَة قَد اَمیتَت وَ اَلبِدعَة قَد اَحیَیتَ؛ (... من شما را به كتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می‌كنم. همانا سنت پیامبر رو به تابودی گذاشته است و بدعت زنده شده است) (یزدی،1388: 239).
- پس از قرآن و سخنان ائمّه، اطاعت از ولایت فقیه بهترین راهكار می‌باشد چنان كه «امام خمینی (قدّس سره)، یك گسست كلی در گستره‌ی جهان ترسیم كرده بودند؛ ولی در هر مرحله‌ی تاریخی كه اتفاق نظری بر سر مسایل اصولی حاصل می‌شد از پذیرش همیاری و همكاری سایر گروه‌ها دریغ نمی‌ورزیدند؛ با این حال، ایشان هرگز از اصول جهان‌بینی و اندیشه‌ی سیاسی خود كه مبتنی بر نظریه‌ی ولایت فقیه بود، عدول نمی‌كردند» (شاه علی،1390: 166).

3- نتیجه‌گیری

نتیجه‌ی این پژوهش به شرح ذیل است:
1- منشأ تمام حركت‌های انقلابی ملّت ایران پس از باستان، قرآن و اعتقاد راسخ این مردم دین‌پرور به خداوند متعال و آموزه‌های دینی می‌باشد؛ چنان كه نهضت مشروطه با جنبش رهبران دینی (روحانیان) آغاز و با تكیه بر هماهنگی موازین دینی با انقلاب مشروطه به نتیجه رسید. در دوره‌ی پهلوی و دفاع مقدّس نیز به رهبری دینی امام خمینی (قدّس سره) شروع و به پیروزی منتهی شد.
2- همان طور كه گفته شد منشأ حركت‌های انقلابی، موازین دینی است و بی‌شك، تنها عامل در پیشبرد روند آنها چیزی جز دینداری ملّت ایران نیست؛ چنان كه دردوران استقامت مردم در دوره‌ی پهلوی با وجود نبود امام، مردم با توسّل و استغاثه به همین دینداری خویش توانستند با وجود انواع شكنجه‌ها دوام بیاورند.
یا در جنگ تحمیلی تنها روحیّه‌ی مذهبی مردم بود كه ایشان را به جبهه‌های نبرد كشانید.
3- در عصر امروز كه دشمنان اسلام و ایران، بیشتر حركت‌های انقلابی سایر كشورها را متأثّر از انقلاب‌های ایران می‌دانند، بهترین راهكار برای حفظ روحیه‌ی پایداری ملّت ایران در مرتبه‌ی نخست، تكیه بر همان اصل دینداری است؛ یعنی پیروی از آموزه‌های قرآن كریم و سخنان اهل بیت (علیهم السلام) و در مرتبه‌ی بعد اطاعت از ولایت فقیه است.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه زابل.
2. دانشجوی كارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه زابل.

منابع :
1. قرآن كریم.
2. نهج البلاغه، امام علی (علیه‌السلام). (1386)، ترجمه‌ی نهج البلاغه، چاپ هفتم، تهران: پیام عدالت.
3. اشرف، احمد و بنو عزیزی، علی. (1388)، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، «ترجمه‌ی سهیلا ترابی فارسانی،» تهران: نیلوفر.
4. امیری خراسانی، احمد. (1389)، نامه‌ی پایداری (مجموعه مقالات سومین كنگره‌ی ادبیات پایداری)، چاپ اول، كرمان: نشرگرا وابسته به مؤسسه‌ی جهاد فرهنگی حماسه‌ی ثارالله.
5. آبراهامیان، یرواند. (1380)، ایران بین دو انقلاب (از مشروطه تا انقلاب اسلامی). «ترجمه‌ی كاظم فیروزمند»، حسن شمس آوری و محسن مدیر شانه‌چی، چاپ چهارم، جلد2، تهران: مركز.
6. آرید وویچ گرانتوسكی، ادوین و دیگران. (1386)، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، «ترجمه‌ی كیخسرو كشاورزی»، چاپ سوم، تهران: مروارید.
7. ثواقب، جهانبخش. (1381)، ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین ( 1357-1367). شیراز: مركز نشر دانشگاه شیراز.
8. حائری، عبدالهادی. (1381)، تشیّع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران: امیركبیر.
9. حسینی بلخی، سیّد حسین. (1383)، امام خمینی (قدّس سره) و احیای اندیشه‌ی فراگیر دین، چاپ دوم، ناشر، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدّس سره).
10. خمینی، روح االله. (1384)، صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی (قدّس سره)- تبیان آثار موضوعی (دفتر ششم،) طراحی آتیه‌ی كبیری. چاپ چهارم، تهران: مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدّس سره).
11. دهخدا، علی اكبر. (1373)، لغتنامه‌ی دهخدا، ج4، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
12. رحمانی، عبدالجبار. (1383)، نتایج معنوی انقلاب اسلامی، باسازی تفكر اسلامی در اندیشه‌ی امام خمینی، چاپ دوم، بی:جا مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدّس سره).
13. ستاری، جلال. (1387)، هویّت ملّی و هویّت فرهنگی (بیست مقاله در قلمرو تاریخ و فرهنگ)، تهران: كارنگ.
14. شاه جویی، محمّدامین. (1378)، بنیان مرصوص امام خمینی «قدّس سره» در بیان و بنان آیت االله جوادی آملی، چاپ دوم،: قم اسراء.
15. عیسی نیا، رضا. (1386)، انقلاب و مقاومت در سیره‌ی امام خمینی، تهران، مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج.
16. قادری، سیّد رضی. (1390)، مهدویّت در صحاح ستّه. قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود.
17. كسروی، احمد. (1376). تاریخ مشروطه‌ی ایران، چاپ هجدهم، تهران: امیركبیر.
18. ماری كن، هایدی. (1387). از زبان داریوش، مترجم دكتر پرویز رجبی، تهران: كارنگ.
19. ملك زاده، مهدی. (1328)، تاریخ انقلاب مشروطه، تهران: ابن سینا.
20. نقیب زاده، احمد. (1379)، دولت رضاشاه و نظام ایلی (تأثیر ساختار دولت قدرت گرای رضاشاه بر نفوذ قبایل و عشایر)، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی.

21. بخشی، عبّاس. (1392)، روایتی از مشروطه تا مشروطیت (به بهانه‌ی 14 خرداد سال روز انقلاب مشروطه)، دو هفته نامه‌ی تراز، شماره‌ی8.
22. شاه علی، احمدرضا. (1390)، «راهبرد حكومتی امام خمینی (قدّس سره) در مقایسه با رهبران روحانی مشروطه»، پژوهشنامه‌ی انقلاب اسلامی، سال اول، شماره‌ی(1). 151-173.
23. طباطبایی، سیّد محمّد رضا و حجتّی، علی. (1391)، «دلایل سازگاری حكومت مشروطه با مبانی اسلامی در اندیشه‌ی سیاسی آخوند خراسانی»، فصلنامه‌ی علمی پژوهشی شیعه شناسی، سال دهم، شماره‌ی(37)، صص68-73.
24. یزدی، عصمت. (1388)، «مبانی نهضت عاشورا در قرآن»، نشریه‌ی قرآن و حدیث بینات، شماره‌ی(4)، صص(236-243).

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1393)، نشریّه‌ی ادبیّات پایداری شماره‌ی 10، کرمان: مرکز منطقه‌ای اطلاع رسانی علوم و فناوری (RICeST) پاسگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC).