پرسشهایی پیرامون ارتباط و ملاقات با امام زمان(علیه السلام)

نويسنده:پایگاه اطلاع رسانی مهدویت
پاسخ: بايد روشن شود كه مراد شما از رابطه چيست؟ همان‌گونه كه مي‌دانيد دوره غيبت به دو دوره كوتاه مدت(غيبت صغرا) و بلند مدت(غيبت كبرا) تقسيم مي‌شود. دوره اول (حدود 70 سال) از سال 260 شروع شد و تا سال 329 ادامه يافت. در اين دوره چهار نفر از بزرگان شيعه، مقام نيابت خاص امام را به عهده داشته و داراي رابطه‌اي ويژه با آن حضرت بودند. اما با پايان اين دوره چنين ارتباطي نيز قطع شده و رابطه خاص ديگر برقرار نمي‌شود. البته حضرت به دوستان و شيعيان(و حتي به ساير انسان‌ها) توجه دارد. حال اگر كسي فرد پاك و وارسته‌اي بود، مورد توجه ويژه قرار مي‌گيرد و چه بسا توفيق ديدار حضرت را نيز مي‌يابد. پس هر كس پاك تر و از گناه دورتر باشد، رابطه روحي بهتري با امام زمان(علیه السلام) پيدا مي‌كند و عنايات بيشتر شامل حال او مي‌شود، البته بايد توجه داشت ديدار و ملاقات از طرف حضرت انجام مي‌پذيرد، يعني هر كس را او صلاح بداند و هر زمان كه او مناسب تشخيص دهد، ديدار صورت مي‌گيرد، نه اين كه فردي باشد كه هر وقت بخواهد خدمت امام برسد.
پاسخ: بر اساس روايات، امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در ميان مردم زندگي مي کنند و غيبت آن بزرگوار به صورت عادي به معناي ناشناس بودن ايشان است؛ یعني، مردم ايشان را مي بينند، ولي نمي شناسند. بنابراين «اصل ديدار» امکان پذیر است. آنچه ممکن است مورد سؤال باشد این است که آیا امکان دارد فردی حضرت را ببیند و او را بشناسد؟ در پاسخ باید گفت: اگر مصلحت باشد امکان دارد، چنان كه در برخی موارد بعضي افراد موفق شدند آن بزرگوار را دیده و بشناسند. البته این شناخت غالبا و در اکثر موارد پس از دیدار بوده است.
پاسخ: الف.فوايد و آثاري بر ديدار ولي عصر(علیه السلام) مترتب است از جمله:
ـ اثبات وجود حضرت، انسان با ديدن امام خويش اطمينان قلبي بيشتري به وجودش پيدا مي‌كند و دچار ترديد نمي‌شود.
ـ حضور حضرت، ديدار باعث مي‌شود آدمي دريابد حضرت، در ميان مردم حضور دارد و آنان را مي‌بيند و بر احوالشان آگاه است، لذا خود را تنها نمي‌داند.
ـ بركات و آثار، ملاقات با امام زمان(علیه السلام) و استشمام نفس روحاني او و هم نفس شدن با عبد صالح خدا، در جان و روح انسان اثر معنوي دارد. انسان را با خدا آشناتر و به او نزديك‌تر مي‌كند و از شيطان و آلودگي‌ها دورتر مي‌كند، و خواسته‌هايي كه بنابر مصلحت است، مورد اجابت كامل واقع مي‌شود، تزكيه نفس و طهارت باطن را در آدمي تقويت مي‌كند، و روحيه عبادت و عبوديت و عمل به وظايف ديني را در انسان شديد‌تر مي‌كند.
ب. ديدار ولي خدا پاسخي است به يك نياز و ميل دروني انسان. انسان از لحاظ وجودي و روحي با امام زمان(علیه السلام) رابطه دارد. از اين رو، در درون جان خود حضور در محضر او را خواستار است، و با ديدن او آرامشي خاص در آدمي ايجاد مي‌شود. همان گونه كه ابراهيم خليل(علیه السلام) با درخواست ديدن چگونگي زنده شدن مردگان به دنبال آن آرامش و اطمينان نفس بود. به علاوه در اين ديدار‌ها، هدايت و راهنمايي و عنايت ويژه شامل حال انسان مي‌شود.
ج. ديدار حضرت، لطفي است كه شامل حال فرد مي‌گردد و لذا بايد با طهارت نفس بيشتر اين حال با صفا و اين لطف را حفظ كند. آدمي بايد بداند حضرت او را دوست دارد، و انسانيت، عبوديت و سعادت او را مي‌خواهد. از اين رو، بايد در طريق بندگي بيشتر خدا گام بردارد و خود و محيط و جامعه را در مسير صحيح زندگي قرار دهد و ياد و معرفت نسبت به حضرت را زنده كند.
پاسخ: بر اساس گفته افراد مورد اطمينان مي‌توان پذيرفت كه برخي افراد بنابر مصالحي خدمت وجود مقدس امام زمان(علیه السلام) شرفياب شده‌اند. مرحوم شيخ عباس قمي در كتاب نفيس مفاتيح الجنان به نمونه‌هايي اشاره كرده است. در دفتر كرامات مسجد جمكران نيز موارد متعددي ثبت شده است. استاد حجت الاسلام پور سيد آقايي نيز در كتاب «مير مهر» به برخي از اين ديدار‌ها اشاره كرده است. كتاب «عنايات امام زمان(علیه السلام) به علما» نيز دربردارنده برخي از ديدارهاي بزرگان با امام عصر(علیه السلام) مي‌باشد. البته ما ضمن پذيرش امكان و وقوع ديدار، ادعاي ديدار را از هركس يا هر كتاب نمي‌پذيريم چرا كه عده‌اي با دروغ پردازي به دنبال سود جويي مي‌باشند. از اين رو بايد در اين زمينه دقت فراوان به خرج داد و هر كلامي را نپذيرفت.
پاسخ: انسان در هر زمان مي‌تواند با مولا و آقاي خود حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) صحبت كند و برايش دعا كند و از او بخواهد كه دعاي خيرش را شامل حالش كند و به او عنايت و لطف بيشتري داشته باشد. به بيان ديگر اگر كسي در هر زمان به ياد حضرت باشد بسيار مطلوب است. البته انسان بايد هنگام صدا زدن و مناجات و گفتگو با حضرت، توجه و حضور قلب داشته باشد تا صحبت و دعاي او تأثير بيشتر و بهتري داشته باشد. شما يقين بدانيد كه با توجه به آيات و روايات او صداي شما را در هر زمان مي‌شنود و در حق شما دعا مي‌كند.
صفاي باطن و توجه به وظايف ديني از جمله اموري است كه در چگونگي صحبت با آقايمان تأثير دارد. روش خاصي در نوع صحبت گفته نشده است، ولي رعايت چند نكته لازم و مناسب است: رعايت ادب، ساده و بي آلايش صحبت كردن، با دل و قلب توجه كردن و صحبت كردن، صادقانه و آميخته با مهر و محبت.
پاسخ: هر عاشق و دلباخته، طالب ديدار يار سفر كرده خويش است. منتظران يوسف زهرا چشم به راه يك نگاه به جمال دلرباي او نشسته‌اند و هر روز صبح در دعاي عهد آرزوي ديدن او را دارند: بارالها آن چهره نوراني را به من بنما«اللهم ارني الطلعة الرشيده». هر دوست، مشتاق ملاقات و ديدن دوست خويش است. سفارش امامان معصوم(علیهم السلام) به دعا براي ظهور آن حضرت ما را براي اين ديدار آماده ساخته و شوق ديدار را افزون مي‌كند. دعا براي ديدن آن حضرت از عبادت‌هاي مستحب است و اختصاص به زمان ظهور ندارد، بلكه شامل زمان غيبت آن حضرت هم مي‌شود. البته معمولا كساني كه در زمان غيبت آن حضرت را ديده‌اند، ايشان را نشناخته‌اند . در كتاب شريف «مكيال المكارم» ديدن امام زمان(علیه السلام) به چند صورت تقسيم شده است:
1.ديدن و درك حضور امام زمان(علیه السلام) در زمان حيات؛
2.ديدن و درك حضور ايشان پس از مرگ (يعني در زمان ظهور زنده شده و به ديدار نائل مي‌آيد).
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « هر كس چهل روز دعاي عهد را بخواند، اگر قبل از ظهور مهدي(علیه السلام) از دنيا برود، در زمان ظهور زنده مي‌شود و در زمره ياران امام عصر(علیه السلام) قرار مي‌گيرد» و نيز «هر كس بعد از نماز دعاي عهد را بخواند در خواب يا بيداري به ديدار آن حضرت نائل مي‌آيد».
البته ديدن امام زمان(علیه السلام) بر اساس خواست و اراده آن حضرت است و اگر مصلحت بداند شخص توفيق ديدار پيدا مي‌كند. چه بسا كساني بوده‌اند كه پس از ديدن آن حضرت، به غرور و انحراف و ادعاي كاذب گرفتار شده‌اند.
3.در زمان غيبت در خواب يا بيداري، جمال آن خورشيد محمدي و ماه علوي را ببيند. بسياري از بزرگان شيعه و نيز مردم به ديدار آن حضرت رسيده‌اند. البته در همان زمان حضرت را نشناخته‌اند. اين درهميشه به روي منتظران وصال مفتوح و باز است؛ اما پيام اين افراد چنين بوده است: مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز .
عثمان عمري (نايب دوم امام عصر(عجل اللهتعالی فرجه الشریف)) نقل مي‌كند: «يحضر الموسم كل سنة فيري الناس فيعرفهم و يرونه و لا يعرفونه»؛«آن حضرت هر سال در مراسم حج حضور مي‌يابد، پس مردم را مي‌بيند و مي‌شناسد و مردم هم او را مي‌بينند. اما نمي‌شناسند».
و امام صادق(علیه السلام) فرمودنده اند: صاحب الامر در ميان مردم راه مي‌رود، در بازارهايشان رفت و آمد مي‌كند، روي فرش‌هايشان گام مي‌نهد، ولي او را نمي‌شناسند تا هنگامي كه خداوند اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفي كند. (بحار الانوار، ج52، ص154)
و امام زمان(علیه السلام) خود فرمودند: «در زمان غيبت كه از عموم مردم پنهان هستم، از نايبان من پيروي كنيد».(بحار الانوار، ج53، ص181)
نتيجه آنكه ملاقات كنندگان با آن حضرت دو دسته‌اند:
1. كساني كه حضرت را مي‌بينند، ولي نمي‌شناسند، همانگونه كه نايب دوم امام زمان فرمودند.
2.كساني كه حضرت را مي‌بينند و مي‌شناسند؛ مانند نايبان چهارگانه در زمان غيبت صغري و بعضي از افراد در زمان غيبت كبري.
پاسخ: ديدار حضرت در خواب امكان پذير است، ولي اين كه آيا شخصي كه در خواب ديده شده است شخص حضرت باشد يا خير؟ نياز به وجود قراين و شواهد قطعي دارد. البته بايد توجه داشت ديدار حضرت چه در خواب و چه در بيداري (همراه با شناختن حضرت) امري است كه كم اتفاق مي‌افتد.
پاسخ: درك حضور حضرت در مكاني، قابل درك مي‌تواند باشد. بدين معني كه انسان احساس كند امام عصر(علیه السلام) در جايي تشريف داشته است. البته اين درك به اختيار شخص نيست كه هر وقت بخواهد اين امر را درك كند، بلكه همانند «ديدار» به دست حضرت است. يعني اگر صلاح باشد امام عصر(علیه السلام) توفيق ديدار و يا درك حضور به وي عنايت مي‌كند. و اين معمولاً زماني براي شخص حاصل مي‌شود كه راه تقوا و بندگي خدا را پيش گيرد و سعي كند نفس را از آلودگي‌ها پاك كند، و در راه عمل به دستورات دين، خدمت به خلق و دقت در كسب حلال كوشا باشد.
پاسخ: براي آنكه به درستي در اين مورد، گفت و گو كرد و به قضاوت نشست، ابتدا لازم است متن كلام حضرت را به دقت مرور كرد تا روشن شود امام مهدي(علیه السلام) چيست؟
حديثي كه بحث مشاهده و دروغگو بودن مدعي مشاهده را مطرح مي‌كند، آخرين توقيع و نامه‌اي است كه امام زمان(علیه السلام) به چهارمين و آخرين نايب خاص خود، چند روز قبل از مرگ‌اش نوشته است. متن نامه چنين است:
بسم الله الرحمن الرحيم
"اي علي بن محمد سمري! خداوند، اجر برادرانت را در عزاي تو عظيم گرداند. به درتسي كه تو تا شش روز ديگر از دنيا مي‌روي. پس به كارهاي خود رسيدگي كن وبه احدي وصيت مكن كه پس از وفات، جانشنين تو شود. به تحقيق دومين غيبت(غيبت كبری) واقع گرديده است. پس ظهوري نيست؛ مگر بعد از اذن خداي(عزوجل) و آن بعد از مدتي طولاني و قساوت دل‌ها و پر شدن زمين از ظلم خواهد بود به زودي مي‌آيد نزد شيعيان من، كسي كه ادعاي مشاهده مي‌كند. بدانيد كسي كه ادعاي مشاهده كند، قبل از خروج سفياني و ندا، پس دروغگو و افترا زننده است. و لا حول ولاقوة الا بالله العلي العظيم"(كمال الدين، ج2، ب45، ح45).
اين حديث در بردارنده نكاتي است از جمله:
1.مدعيان مشاهده، در اين دوره، وجود خواهند داشت.
2.مدعي مشاهده قبل از خروج سفياني و ندا(دو علامت حتمي ظهور) هم دروغ‌گو است و هم افترا زننده.
افترا يا تهمت، آن است كه فردي به شخص ديگر عملي يا قولي را نسبت دهد؛ در حالي كه او چنين نكرده باشد. بنابراين بين دروغگو بودن و تهمت زدن، تفاوت است. هر دروغ‌گويي، تهمت زننده نيست. اگر كسي فقط مدعي ديدن باشد، ولي نسبتي به حضرت ندهد، ممكن است دروغ‌گو باشد اما تهمت زننده نيست. امام، در اين نامه هر دو صفت ناپسند را به مدعي مشاهده، وارد كرده است؛ يعني، مدعي مشاهده، نسبتي نيز به حضرت مي‌دهد.
اين نكات در نامه، بزرگان را بر آن داشت تا با تامل و تدبر دقيق‌تر به محتواي نامه بنگرند و بعد اظهار نظر كنند.
عده‌اي با توجه به اين كه نامه، در آخرين روز‌هاي عمر نايب چهارم صادر شده و در آن، تصريح به پايان نيابت خاصه شده است؛ چنين گفته‌اند كه: مراد از مدعي مشاهده، مدعي نيابت خاصه و داشتن ارتباط با حضرت است؛ زيرا، نيابت خاصه؛ يعني حضور نزد حضرت، همراه با شناخت آن بزرگوار و رساندن سؤالات مردم و ابلاغ پاسخ‌ها و پيام‌ها. اين فرد، هم ادعاي ديدار دارد و هم آنچه را مي‌گويد، از جانب حضرت بيان مي‌كند و حرف‌ها را پيام حضرت اعلام مي‌كند.(بحار الانوار، ج52، ص151).
امام خميني(رحمت الله علیه) مي‌گويند: مراد از تكذيب مدعي مشاهده اين است كه فردي مدعي ملاقات باشد، ولي شاهد و دليلي نداشته باشد. (انوار الهدايه، ج1، ص256).
شهيد آیت الله صدر(رحمت الله علیه) مي‌گويند: مراد، ادعاي انحرافي است كه شخصي با ادعاي مشاهده و ارتباط، بخواهد عقايد و نظر خود را با نام پيام‌هاي امام زمان به مردم القا كند.(تاريخ الغيبة الصغري، ج1، ص654 ـ 639)
برخي نيز گفته‌اند: مراد از تكذيب مدعي ظهور است. (مهدي منتظر، ص93).
بنابراين مي‌توان دريافت كه صرف ديدار، در روايت، منتفي نشده است و علما نيز نفي اصل ديدار را استفاده نكرده‌اند. به علاوه، روايت مدعي مشاهده را كذاب مي‌داند؛ حال اگر كسي امام را ببيند و به ديگران نگويد، تحت اين روايت قرار نمي‌گيرد. لذا اصل ديدار امر ممكني خواهد بود.
نكته آخر اين كه علماي ما كه موفق به ديدار حضرت شده بودند، آن را براي مردم بازگو نمي‌كردند، بلكه اطرافيان و خواص آنان از روي شواهد و قرايني و يا در زمان‌هاي بعد، متوجه وقوع ديدار آن عالم با امام مي‌شدند. لذا علما تحت عنوان مدعي مشاهده (فرد اعلام كننده و مدعي ديدار و ارتباط) قرار نمي‌گيرند و اين روايت با داستان ملاقات برخي بزرگان تنافي ندارد.
پاسخ: امام زمان(علیه السلام) به همه شيعيان و محبان خود توجه دارد و البته اين طبيعي است كه اگر فرد خود را از آلودگي‌ها حفظ كرده و از گناه دوري كند، بيشتر مورد عنايت حضرت قرار مي‌گيرد. ولي اين كه گفته شود هر كس از گناه فاصله بگيرد آقا را حتماً مي‌بيند اين سخن دقيقي نيست؛ چرا كه غيبت به معناي نديدن است و اگر ديدارهاي در اين دوره روي مي‌دهد، بر اساس مصالحي است. بايد دانست هر چند دوري از گناه امكان ديدار را بيشتر مي‌كند؛ ولي اين زماني است كه ديدار داراي مصلحت باشد؛ وگرنه هر چند انسان پاك هم باشد، ديدار صورت نمي‌پذيرد. پس نديدن دليل بر آن نيست كه آدمي واقعاً منتظر نباشد. البته مردم منتظر در يك رتبه و درجه از جريان و حقيقت انتظار نيستند، برخي روحيه انتظار را در همه ابعاد وجود و زندگي خود پياده كرده‌اند و در درجه بالاي انتظار قرار دارند و برخي در درجات پايين‌تر، و اين بستگي به آن دارد كه يك فرد به چه مقدار از وظايف خود عمل مي‌كند؟ توجه او نسبت به تكاليف دين چگونه است؟ چه مقدار به ياد حضرت بوده و در امر ظهور او زمينه سازي مي‌كند؟ بله هر چه انسان از گناه دورتر شود، حالت انتظار در او شديدتر و واقعي‌تر مي‌گردد. فرزندان پدري كه مي‌خواهد از سفر برگردد، در مرتب نمودن منزل و فراهم ساختن مقدمات، شايد به يك اندازه نباشند، برخي بيشتر تلاش مي‌كنند و برخي كمتر(هر چند همه منتظرند) . بله اگر يكي از بچه‌ها رابطه فرزندي بين خود و پدر را فراموش كند، او ديگر هيچ تلاش و حركتي در اين زمينه ندارد. منتظران حضرت مهدي(علیه السلام) نيز چنين هستند. برخي آدم بودن خود را كاملا فراموش كرده‌اند. اينان هيچ درجه‌اي از انتظار را ندارند و ديگران هر چند به حقيقت آدميت و بندگي خدا نزديك‌تر شوند، روحيه و حالت انتظار در آن شديد تر است.
پاسخ: هر چند امام زمان(علیه السلام) در پس پرده غيبت قرار دارد؛ ولي در مواردي مصلحت ايجاب مي‌كند ديدار و ملاقاتي صورت بگيرد، تا در پرتو آنها الطاف حضرت به صورت آشكارتر به مردم نمايان شود و آنان بدانند كه امامشان حضور دارد و در صحنه‌هاي زندگي مردم حضار است. او به مدد نيازمندان مي‌رود، نياز‌هاي فكري و علمي را پاسخگو است و مشكلات شيعه به دست تواناي او حل مي‌شود. در مورد ارتباط با حضرت بايد توجه داشت كه:
ارتباط با حضرت به دو صورت مطرح مي شود:
الف. ارتباط روحي: انسان از لحاظ روحي احساس مي‌کند به حضرت نزديک شده است. اين به دو ركن اساسي نياز دارد:
1.معرفت هر چه بيشتر و عميق تر به حضرت؛
2.عمل به وظايف ديني به ويژه انجام واجبات(به خصوص نماز اول وقت) و ترک محرمات(به ويژه در اموال و رعايت حلال و حرام). در کنار اين دو رکن، ياد کردن حضرت در زمان‌هاي مختلف و دعا به وجود مقدس او و زمينه سازي نيز داراي اهميت است.
ب. ملاقات و ديدار: در زمان غيبت به صورت عادي ديدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردي که به صلاح و مصلحت باشد. براي اين نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در ميان مردم معروف است؛ ولي به نظر مي‌رسد رعايت حدود ديني همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت راه صحيح‌تري باشد. البته بايد دانست که اگر صلاح نباشد، ديدار نيز اتفاق نمي افتد.
پاسخ: در اينكه امام زمان(علیه السلام) براي شيعيان و دوستانشان پدري مهربان و دلسوز هستند و هيچ گاه آنها را فراموش نمي‌كنند و چيزي از اعمال ما از آن حضرت پوشيده نيست جاي بحثي نيست.
حضرت دو توقيع براي شيخ مفيد صادر فرموده اند. در توقيع اول حضرت به شيعيان خود اين بشارت را مي‌دهند كه:
« ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي و اهمال نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم. كه اگر جز اين بود، دشواري‌ها و مصيبت‌ها به شما فرود مي‌آمد و دشمنان شما را ريشه كن مي‌نمودند؛ انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم. ولولا ذلك لنزل بكم اللاواء و اصطلمكم ادعداء»(بحار الانوار، 53، ص175).
لذا آن حضرت چون پدري مهربان كه همواره مراقب فرزندان خويش است و رفتار فرزند از ديد پدر مخفي نيست، و گرفتاري‌هاي فرزند، پدر را نگران مي‌كند، مراقب شيعيان و مواليان خود هستند. شيعيان در زمان غيبت حضرت همواره تحت اشراف و توجه حضرت هستند، و همين توجه آن بزرگوار باعث حفظ شيعه شده است، گرچه ما شيعيان از اين نعمت عظمي كه سبب بقاء ماست غافليم.
در زمان ظهور نيز اين مراقبت و ياري به صورت تمام و كمال خواهد بود. روابط حضرت با شيعيان همچون اجداد طاهرينش دوستانه و صميمي است، و هر كس عرض حاجت يا نياز داشته باشد و بخواهد حضور آن حضرت برسد، مي‌تواند خدمت حضرت شرفياب شود و از الطاف او بهره‌مند گردد. البته چون در روايات در اين زمينه مطلب خاصي وارد نشده است نمي‌توان سخن قطعي و خاصي مطرح كرد. ولي ما بر اساس سيره پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بيت(علیهم السلام) و سخنان آن بزرگواران در مورد مباحث حكومت و روابط حاكم و مردم و با توجه به عنايت آنان به روابط برادرانه بين مردم و كمك به يكديگر برداشت مي‌كنيم كه ارتباط مردم با امام صميمي و آميخته با محبت و دوستي است.
پاسخ: اگر منظور از نامه نوشتن، اين باشد كه نامه انسان به دست امام زمان(علیه السلام) برسد و ايشا جواب آن را مرقوم كند؛ چنين چيزي در زمان غيبت كبري امكان پذير نيست و اين راه بسته است. اما اگر منظور اين است كه انسان حرف‌ها و حاجت‌هاي خود را به امام زمان(علیه السلام) بگويد تا بلكه حضرت نيز به او توجه كند و خواستش را عملي نمايد؛ اين ممكن است و در اصطلاح به آن عريضه نويسي مي‌گويند. براي اين كار مي‌توانيد حرف‌ها و مشكلات و درخواست‌هاي خود را نوشته و آن كاغذ را در آب رودخانه يا در چاه آب يا چاه خشك (نه چاه فاضلاب) بيندازيد تا امام از محتويات آن مطلع گردد و در صورت مصلحت پاسخ گويند.
پاسخ: ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق(رحمت الله علیه) از علماي بزرگ جهان اسلام است. وي در تاريخ 311 هـ.ق از دنيا رفت و در شهر ري مدفون شد.
يکي از کتابهاي مهم وي "کمال الدين و تمام النعمه" در زمينه مهدويت است. اين کتاب از ديدگاه مکتب تشيع در موضوع غيبت و طول عمر حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نيز راجع به غيبت برخي از انبياء(علیه السلام) است.
ابن بابويه درباره تاليف کتاب "کمال الدين و تمام النعمه" مي نويسد: انگيزه من در تأليف کتاب آن بود که چون آرزويم در زيارت علي بن موس الرضا(علیه السلام) برآورده شد به نيشابور برگشتم و در آنجا آقامت گزيدم. ديدم بيشتر شيعياني که به نزد من آمد و شد دارند، در امر غيبت حيران بوده درباره امام زمان(علیه السلام) شبهه دارند، حتي عدهاي از راه راست منحرف گشته و به رأي و قياس روي آورده اند. پس با استمداد از اخبار وارده از پيامبر اکرم پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) تلاش خود را در ارشاد ايشان به کار بستم تا آنها را به درستي دلالت کنم.
تا اين که شيخي از اهل فضل و علم و شرف (شيخ نجم الدين محمد بن حسن قمي)، از بخارا بر ما وارد شد. من به جهت آن که وي ديندار و خوش فکر و راست کردار بود، از دير زمان آرزوي ملاقات او را داشتم و مشتاق ديدارش بودم.
پدرم از جد او محمد بن احمد بن علي بن صلت روايت مي کرد و علم و عمل و زهد و فضلش را مي ستود.
پس چون خدا مرا به اين شيخ رسانيد او را سپاس گفتم که ديدارش را نصيبم ساخت و به برادري اش مرا گرامي داشت و دوستي و صفايش را به من ارزاني فرمود.
يک روز برايم سخن مي گفت، کلامي از يکي از فيلسوفان بزرگ بخارا نقل کرد که آن کلام، او را در مورد قائم(علیه السلام) حيران ساخته، و به واسطه طول غيبتش و انقطاع اخبارش، او را به شک و ترديد انداخته بود!! پس من فصولي در اثبات وجود آن حضرت بيان کرده و اخباري از پيامبر اکرم پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در غيبت آن امام روايت کردم. او بدان اخبار آرامش يافت و شک و ترديد و شبهه از قلبش زايل شد. از من درخواست کرد که در اين موضوع کتابي برايش تاليف کنم. من نيز درخواست او را پذيرفتم و به او وعده دادم که هرگاه خداوند وسايل مراجعتم را به محل استقرار و وطنم(شهر ري) فراهم کند، به گرد آوري آنچه خواسته است اقدام نمايم.
در اين ميان شبي درباره آنچه در شهر ري باز گذاشته بودم انديشيدم که ناگاه خواب بر من غلبه کرد و در خواب ديدم گويا در مکه هستم و به گرد بيت الله الحرام طواف مي کنم در دور هفتم به حجر الاسود رسيدم، آن را استلام کردم و اين دعا را خواندم: امانتي اديتها و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة" " اين امانت من است که آن را تاديه مي کنم و پيمان من است که آن را تعاهد مي کند تا به اداي آن گواهي دهي".
آن گاه مولايمان صاحب الزمان(علیه السلام) را ديدم که بر در خانه کعبه ايستاده است، من با دلي مشغول و حالي پريشان به ايشان نزديک شدم، آن حضرت در چهره من نگريست و از درون دانست. بر او سلام کردم و ایشان پاسخم را داد.
سپس فرمودند: "لم لا تصنف کتابا في الغيبة حتي تکفي ما قد همک؟" فقلت له: يابن رسول الله قد صنفت في الغيبة اشياء. فقال عليه السلام: ليس علي ذلک السبيل، آمرک ان تصنيف الان کتابا في الغيبه و اذکر فيه غيبات الانبياء عليهم السلام ثم مضي صلوات الله عليه"؛ " چرا در باب غيبت کتابي تاليف نمي کني تا اندوهت را زايل سازد؟ عرض کردم: اي فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره غيبت پيشتر رساله هايي تاليف کرده ام. فرمودند: نه به آن طريق، اکنون تو را امر مي کنم که درباره غيبت کتابي تاليف کني و غيبت انبياء را در آن بازگويي، آن گاه آن حضرت(علیه السلام) تشريف برند.
من از خواب برخواستم و تا طلوع فجر به دعا و گريه و درد و دل و شکوه نمودن پرداختم. چون صبح دميد تاليف اين کتاب را آغاز کردم.(کتاب کمال الدين و تمام النعمه، ص4-7).
پاسخ: ديدار در حالت‌هاي خاصي اتفاق مي‌افتد، و در اكثر قريب به اتفاق ديدار‌هايي كه منجر به شناخت امام مهدي(علیه السلام) شده است، اين معرفت و شناخت بعد از ديدار بوده است. براي شناخت حضرت چهارچوب و قالب خاصي گفته نشده است بلكه، هر ديدار قراين و نشانه‌هايي خاصي به همراه دارد كه به واسطه آنها انسان متوجه مي‌شود به حضور امام زمان(علیه السلام) رسيده است. مثلا فرد به سبب حاجتي متوسل به امام مي‌شود در اين حال، فردي با صفا و محبت را مشاهده مي‌كند كه او را از حاجت و برطرف شدن آن خبر مي‌دهد[و حتي ممكن است اسم خود را بگوييد] بعد از جدا شدن، فرد ناگهان متوجه حضور حضرت مي‌شود.
پاسخ: «محبت» واژه‌اي زيبا است و ابراز محبت، بين دو محبوب پيوند عاطفي عميق بين آنها برقرار مي‌كند. محبت يك ويژگي اخلاقي دو سويه است كه از چشمه‌سار عشق دروني مي‌جوشد. محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شيعيان خود، شعبه‌اي از چشمه سار محبت خدا و ندا است و درخت زندگي را آبياري مي‌كند اگر پيوند ما با امام زمان(علیه السلام) محكم، استوار و دائمي باشد، پيوند آن امام همام با ما نيز همين‌گونه خواهد بود. بلكه بندگان الهي در هر صف كه باشند حتي در جرگه گناهكاران ـ با فرض پشيماني از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب خدا هميشه مورد عنايت و لطف و نظر خواصان درگاه معبود به ويژه آخرين وصي حتي و ذخيره الهي در زمين، حضرت مهدي(علیه السلام) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(علیه السلام) مي‌فرمايند: «از نشانه‌هاي امام .... ولايت او بر مردم، از ولايت آنها بر خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربان‌تر و دلسوز‌تر است». (من لا يحضر الفقيه ـ ج4/ص419).
حال اگر در اين سخن نيك بنگريم، خواهيم فهميد توجه اما به شيعيان چقدر زياد است كه از توجه و علاقه پدر و مادرشان (بيشتر است).
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهرباني و جفا كند، باز هم آنان او را فرزند خود مي‌دانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستي امام(علیه السلام) از اين هم بالاتر است. زيرا امام خليفه خدا در بين مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوه‌گر مي‌سازد از اين رو بايد رئوف‌ترين باشد و صفت رحمانيت و رحيميت الهي را به آنها منتقل كند.
ائمه(علیهم السلام) خود به ياران مي‌فرمودند: «اگر شما بيمار شويد ما نگران و بيمار مي‌شويم و اگر شما در صحت و شادي باشيد ما نيز خوشحال هستيم». خود آن حضرت در نامه براي عالم بزرگ شيعه شيخ مفيد، مي‌نويسند: «فانا نحيط علماً بأبنائكم و لايعزب عنا شيء من اخباركم»؛ «ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نمي‌ماند».
و اضافه مي‌فرمايند: «ان غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك بكم الاواء و اصطلمكم الاعداء»؛ « ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي نكرده و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم. اگر جز اين بود، دشواري‌ها و مصيبت‌ها بر شما فرود مي‌آمد و دشمن شما را ريشه كن مي‌ساخت». (احتجاج طبرسي، ج2، ص596).
نشانه دوستي واقعي، خير خواهي و هدايت به خوبي‌ها نجات دادن از خطرات و دور كردن از دام‌هاي شيطان است. در زندگي ما بسيار اتفاق مي‌افتد كه گاهي دچار ترديد در انتخاب خوب و بد مي‌شويم و سر انجام راه صحيح را انتخاب مي‌كنيم. اين هدايت از ناصيه والي و سرپرست ما امام زمان(علیه السلام) است.
گاهي در مشكلات سخت گرفتار مي‌آييم و ناگهان به طريقي مشكل ما حل مي‌شود. اين نجات از ناحيه آن يوسف زهرا(علیه السلام) است. ممكن است دام شيطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهايي پيدا كنيم؛ اين رهايي از دعاي امام زمان(علیه السلام) درباره ما است. بايد به اين شهود برسيم كه دائما در زندگي مورد عنايت و لطف آن حضرت هستيم تا پي دوستي واقعي او ببريم. همه اينها نشانه دوستي واقعي يوسف فاطمه در حد اعلاي محبت، نسبت به شيعيان و دوستداران، بلكه نسبت به تمامي انسان‌هاي موحد و خداپرست است.

محبت و دوستي از منظر قرآن و اهل بيت(علهم السلام):

دوستي و محبت گرايش و جاذبه‌اي بين محب و محبوب است. دوستي واقعي امري دو سويه و طرفيني است. هم جاذبه و توجه از سوي محبوب لازم است و هم تلاش و جلب توجه از سوي عاشق.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششي
كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امري مداوم و هميشگي است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن كريم آيات بسيار زيادي در اين مورد آمده است» مانند «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»(آل عمران، 76)؛ « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(بقره، 195)، « إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»(بقره،222).
يعني خداوند هم خوبان با تقوا و نيكوكار را دوست دارد و هم گناهكاران پشيمان را؛ اما براي دوستي متقابل با خدا شرطي وجود دارد و آن عمل كردن به فرمان‌هاي او است.
شرط دوستي واقعي، عمل به دستورات دين است كه از سوي پيامبر خدا براي بندگان الهي آمده است. قرآن كريم مي‌فرمايد: اي پيامبر به مردم بگو: « إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ»(آل عمران، 31) «اگر خدا را دوست داريد، پس از من پيروي كنيد تا خدا هم شما را دوست دارد». بر اساس آيات قرآن كريم، دوام و پايداری دوستي با خدا، در اثر پيروي از پيامبر او حاصل مي‌شود.
اما پيروي عملي از پيامبر خدا، در اثر اطاعت عملي از جانشينان حقيق از يعني امامان معصوم(علیهم السلام) است و بر اساس دلايل قطعي و روايات صحيح و غير قابل انكار، آخرين جانشين پيامبر خدا، حضرت مهدي(علیه السلام) است؛ همان گونه كه پيروي عملي از پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) باعث استمرار دوستي بين بنده و خدا مي‌شود، پيروي عملي از امام زمان(علیه السلام) (عمل به دستورات دين و كسب رضايت آن حضرت)، اين دوستي را پايدار مي‌سازد. براي كسب رضايت و پيروي ازحضرت در زمان غيبت كبري، بايد از سخنان و احاديث امامان(علیهم السلام) پيروي كرد.
پيام‌ها و دستورات امام زمان(علیه السلام) در زمان غيبت صغرا كه توسط چهار نايب و نماينده مخصوص آن حضرت به ما رسيده ـ وظيفه ما را براي زمان غيبت كبري، مشخص كرده است. امام زمان(علیه السلام) در يكي از پيام‌هاي خود براي شيعيان به نايب چهارم نوشته‌اند. «در زمان غيبت كبري ـ كه من از ديده عموم مردم پنهانم ـ از نائبان و جانشان عام من پيروي كنيد و آنها را رهبر خود قرار دهيد». مراد از نائب عام امام زمان(علیه السلام) فقيهان و مراجع تقليدند و به طور خاص كسي است كه رهبر و ولي فقيه در جامعه اسلامي توسط مجتهدان تعيين شده باشد. «..... و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي روات حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم .... » (بحار الانوار، ج53، ص181).
و همچنين امام زمان(علیه السلام) در نامه خود به شيخ مفيد مي‌فرمايند: «فليعمل كل امرء منكم بما يقرب به من محبتنا و ليتجنب ما يدنيه من كراهتنا و سخطنا»؛ «هر يك از شما شيعيان بايد اعمالي انجام دهد كه دوستي ما را به دنبال آورد و از اعمالي كه باعث نارحتي و عدم رضايت ما است دوري كند».(احتجاج، ج2، 599)؛
نكته: يكي از عاشقان اهل بيت(علیهم السلام) مدت زيادي آرزوي ديدن امام زمان(علیه السلام) را داشت و در هجر محبوب مي‌سوخت؛ اما موفق نمي‌شد. سر انجام روزي امام زمان(علیه السلام) را در بازار آهنگران نزد پيرمرد قفل سازي ديد كه در امور ديني و معامله با مسلمين دستورات دين را كاملا عمل كرد حضرت به آن فرد فرمودند: اگر مانند اين قفل ساز باشيد، ما به عيادت شما مي‌آييم؛ لازم نيست براي ملاقات با ما خود را به زحمت و سختي بيندازيد.(كيمياي سعادت، ص41، به نقل از سرمايه سخن، ج1، ص611).
پاسخ: ارتباط با حضرت به دو صورت مطرح مي شود:
الف. ارتباط روحي: انسان از لحاظ روحي احساس مي‌کند به حضرت نزديک شده است. اين به دو رکن اساسي نياز دارد:
1.معرفت هر چه بيشتر و عميق تر به حضرت؛
2.عمل به وظايف ديني به ويژه انجام واجبات(به خصوص نماز اول وقت) و ترک محرمات(به ويژه در اموال و رعايت حلال و حرام). در کنار اين دو رکن، ياد کردن حضرت در زمان‌هاي مختلف و دعا به وجود مقدس او و زمينه سازي نيز داراي اهميت است.
ب. ملاقات و ديدار: در زمان غيبت به صورت عادي ديدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردي که به صلاح و مصلحت باشد. براي اين نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در ميان مردم معروف است؛ ولي به نظر مي‌رسد رعايت حدود ديني همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت راه صحيح‌تري باشد. البته بايد دانست که اگر صلاح نباشد، ديدار نيز اتفاق نمي افتد.
گفتني است اگر فردي در جاده درستي و صلاح گام برداشت و از آلودگيها فاصله گرفت و قلب خود را براي خداوند متعال و امام مهدي(علیه السلام) قرار داد احتمال ديدار آن وجود پاک و نوراني بسيار است:
آيينه شو جمال پر طلعتان طلب
تو جاروب کن خانه را سپس ميهمان طلب
طهارت نفس و تزکيه درون اکسير عظيمي است که آثار ونتايج بلند و بي شماري دارد و از جمله آنان وصل به ياد و پذيرش از جانب او را ممکن مي کند آنچه اصل و فرض است حرکت در مسير عبوديت و پاکي و جدا شدن از شيطان و رذايل است. در اين صورت آنچه شايسته و به صلاح انسان است براي او ميسر و فراهم مي آيد. هم چنین بايد بدانيم که امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش مي‌کند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد که مي‌کوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، مي‌توان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1.در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شرکت کنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(علیه السلام) (با مطالعات فراوان) کوشا باشيم.
2.در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترک گناه و معصيت است. ارتکاب معصيت در محضر امام زمان(علیه السلام) باعث آزرده شدن دل ايشان مي‌شود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده مي‌شود، از ما دلگير مي‌گردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديکي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است که هر کس هر شغل و وظيفه‌اي که دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. کسي که وظيفه خود را ترک کند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد کار نيک ديگري انجام دهد، راهي کج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بکوشيم هميشه به ياد امام زمان(علیه السلام) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع کنيم، در نماز‌هايمان براي آن حضرت دعا کنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شرکت در مراسم منسوب به ايشان و ... راه‌هاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و مي‌توان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاکيد مي‌شود همه اين کارها بعد از ترک گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.
پاسخ: عريضه نويسي يکي از راه هايي است که انسان به وسيله آن، خدمت امام زمان(علیه السلام) عرض نياز و حاجت مي کند. همان گونه که به صورت شفاهي و گفتگو، حاجت خود را با آن بزرگوار در ميان مي گذارد. چاه مسجد جمکران نيز خصوصيتي ندارد؛ بلکه در هر آب جاري يا چاه پاک، مي توان انداخت. اين که نام يکي از نواب اربعه برده مي شود، بدان جهت است که ايشان در زمان خود نايب خاص بودند و نامه هاي افراد را خدمت امام زمان(علیه السلام) مي رساندند. اينان هر چند از دنيا رفته اند، ولي ممکن است به علت عظمت روحي و مقام والايشان از طرف خدا مأذون باشند که بعد از رحلت نيز بتوانند در اين زمينه (رساندن نامه) نقش ايفا کنند. همچنين ممکن است نام بردن اينان به جهت اطمينان قلبي نويسنده نامه باشد. بايد دانست آنچه در ارتباط و عرض نياز اهميت زيادي دارد، يقين به اين است که ارتباط برقرار شده و امام کلام او را شنيده است. پس نام بردن نواب، لازم و ضروري نيست.
پاسخ: مقدمه: از نظر روانشناسي، برقراري ارتباط و دوستي به دو صورت است: 1. مقطعي و كوتاه، 2. هميشه‌اي و دائمي؛
1.ارتباط مقطعي و كوتاه:
اين نوع ارتباط و دوستي، مبتني بر احساسات آني به وجود مي‌آيد و اگر دوام نيابد پس از مدت كوتاهي به فراموشي منتهي مي‌شود. اين دوستي مقطعي، زودگذر، زوال پذير و مبتني بر گرايش احساسي است.
2.ارتباط دائمي و هميشه‌اي:
اين نوع دوستي مبتني بر عقل و آگاهي، به خصوصيات واقعي طرف مقابل است و لذا ارتباط و علاقه دائمي بر اساس آگاهي ايجاد مي‌شود. اين آگاهي سبب دوام دوستي مي‌گردد و آن را زوال ناپذير مي‌سازد. ارزش نوع دوستي آن است كه باعث تأثير در خود فرد و طرف مقابل مي‌شود.

برقراري ارتباط با امام زمان(علیه السلام):

اين ارتباط نيز به دو گونه مي‌تواند صورت گيرد: الف. مقطعي و زود گذر ب. دائمي و پايدار؛
الف. دوستي مقطعي و كوتاه با امام زمان(علیه السلام): از راه‌هاي زير امكان پذير است:
1.توجه و ابراز علاقه در جشن‌هاي ساليانه نيمه شعبان روز ولادت با سعادت آن حضرت؛
2.خواندن دعاي ندبه، زيارت آل يس، دعاي عهد، دعاي فرج، نماز امام زمان(لیه السلام)؛
3.رفتن به مسجد جمكران، مسجد سهله در كوفه و دعا براي فرج آن حضرت؛
4.استمداد، توسل و توجه به حضرت مهدي(علیه السلام) براي رفع مشكلات.
ب. دوستي و ارتباط دائمي و پايدار با امام زمان(علیه السلام): از راه‌هاي زير امكان پذير است:
1.ايجاد علاقه و دوستي واقعي و قلبي(يعقوب وار): قرآن كريم در داستان حضرت يوسف(علیه السلام) ما را اين گونه راهنمايي كرده است: يعقوب به فرزندان خود فرمود: اي فرزندان من! برگرديد به مصر و به دنبال يوسف و برادرش بگرديد. (يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ ـ يوسف87). اما هنگامي كه برادران به مصر برگشتند، نزد عزيز مصر [كه همان يوسف(علیه السلام) بود] آمده و مشكلات خود را مطرح نمودند و خود يوسف(علیه السلام) را فراموش كردند: "يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ"(يوسف،88) "اي عزيز مصر، سختي [و قحطي] به ما رو آورده و با پولي نا چيز نزد تو آمديم؛ اما تو از راه لطف و كرمت پيمانه ما را پر [و گندم كافي به ما عطا كن] كه خداوند كريمان را پاداش نيكو خواهد داد".
ارتباط و دوستي ما بايد از مرحله "مشكلات شخصي" عبور كرده، فقط به خاطر خود امام عصر(علیه السلام) باشد تا اين دوستي عميق و دائمي گردد؛ زيرا در نوع اول، فقط هنگامي كه مشكلي به ما روي آورد، به ياد امام زمان(علیه السلام) مي‌افتيم آن هم براي رفع مشكلات و نه براي آن حضرت.
ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(علیه السلام)، آن گاه برقرار مي‌شود كه مشكلات را فراموش كرده تنها خود يوسف زهرا و ظهور او را بخواهيم. همان گونه كه در زندگي اگر بخواهيم علاقه خود را به كسي نشان دهيم، از خود او دلجويي مي‌كنيم، به او هديه‌اي‌ مي‌دهيم و به او ابراز علاقه مي‌كنيم. البته براي ايجاد اين نوع دوستي"برنامه مداوم" لازم است. مانند : دعاي عهد هر روز صبح ، خواندن قرآن براي سلامتي حضرت به طور روزانه و....
2.احساس حضور؛ راه ديگري كه در دستورات ديني به آن تاكيد شده است تا يك ارتباط عميق و صميمي با امام زمان(علیه السلام) برقرار شود، احساس حضور امام(علیه السلام) و تبديل غيبت به حضور است. در احاديث شريف آمده است: كساني كه غيبت امام زمان(علیه السلام) نزد آنان "به منزله مشاهده" باشد، هميشه امام را حاضر و ناظر مي‌بينند. امام سجاد(علیه السلام) به ابوخالد كابلي فرمودند: "مردم زمان غيبت حضرت مهدي(علیه السلام) كه معتقد به امامت او هستند و منتظر ظهور او نشسته‌اند، با فضيلت ترين مردم دنيايند؛ زيرا خدا عقل و فهمي به آنان عطا كرده كه "غيبت" نزد آنان به منزله ظهور و "مشاهده" گشته است. آنها همانند مجاهدين در ركاب پيامبرند ...." (منتخب الاثر، ص244).
پس بايسته است حضور حضرت را واقعي بدانيم و آن را در زندگي احساس كنيم و غيبت او را به حضور تبديل كنيم.
سيره بزرگان و مراجع ديني، بر اين بوده است كه با احساس حضور امام زمان(علیه السلام) رابطه عميق و دائمي بين خود و آن محبوب دل‌ها برقرار سازند و پرده غيبت را از جلو چشم خود به كنار نهند تا به طور صميمي و راحت با يوسف زهراگفت و گو و درد و دل كنند. اگر چه ممكن است بنا به مصلحت الهي ظهور آن خورشيد هدايت، سال‌هاي متمادي به طول انجامد؛ اما "حضور و احساس حضور" با "ظهور مادي" تفاوت دارد. اگر اين احساس حضور دائمي نسبت به آن امام همام به وجود آيد و ما خود را در مقابل و جلو ديدگان مبارك ایشان بدانيم، بر اعمال و رفتار خود نيز مواظبت خواهيم كرد و قلب آن عزيز را با گناهان خود آزرده نخواهيم ساخت و دوري از گناه، باعث ارتباط دائمي و دوستي پايدار با آن "يار" خواهد بود.
در اين حالت، شما حضور ایشان را با همه وجودتان احساس مي‌كنيد، بين خودتان و ایشان پرده و مانعي نمي‌بينيد.
پاسخ: خواندن قرآن، زيارت عاشورا و زيارت جامعه بايد يكي از برنامه‌هاي مستمر يك منتظر باشد. عاشق و منتظر، اولا قرآن و زيارت را به نيت امام و هديه براي او مي‌خواند، و ثانيا سعي مي‌كند با حال توجه و حضور قلب بخواند و ثالثا به معاني دقت كند و رابعا به مفاد و محتوا عمل كند، و خامسا با خلوص نيت و از صدق دل بخواند. در اين صورت است كه صفاي باطن پيدا كرده و مورد توجه حضرت قرار مي‌گيرد.
پاسخ: ملاقات و ديدار با حضرت به دو صورت امكان دارد: 1. ديدار بدون شناخت؛ 2.ديدار با شناخت.
ديدار بدون شناخت به اين معنا است كه انسان حضرت را ببيند؛ ولي او را نشناسد. اين نوع ديدار، ممكن است بارها براي انسان اتفاق بيفتد و او متوجه نباشد. ديدار همراه با شناخت به اين معنا است كه انسان حضرت را ببيند و بعد از ديدار (و يا در هنگام ديدار) آقا را بشناسد. اين نوع ديدار بستگي به دو شرط اساسي دارد: 1. قابليت انسان، يعني، آدمي داراي طهارت روح باشد. 2.مصلحت در ديدار؛ يعني، اين چنين ديدار به صلاح بوده و مشكلي ايجاد نكند.
اگر آدمي به وظايف ديني عمل كرده و اوامر الهي را امتثال كند و حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز مصلحت بداند، انشاءالله موفق به زيارت حضرت مي‌شود. البته چهل شب مسجد جمكران رفتن و دعا كردن براي ديدار نيز كمك مي‌كند. همچنين مرحوم حاج شيخ عباس قمي، در مفاتيح براي خواب ديدن ائمه(علیهم السلام) راه‌هايي را مطرح كرده است.
پاسخ: مسجد مقدس جمكران در عصر ائمه(علیهم السلام) ساخته نشده است، بلكه در زمان امامت خود امام زمان(علیه السلام) و به دستور خود ايشان در سال 373 يا 393 هجري قمري بنا گرديده است.(بيش از هزار سال قدمت دارد و اوايل غيبت كبري ساخته شده است).
در مورد ديدار امام در مسجد جمكران بايد گفت: ما در روايتي نداريم كه اگر فلان كار را انجام دهيد، مي‌شود امام را در مسجد جمكران ديد؛ بلكه بعضي از بزرگان و يا افراد صالح چنين گفته‌اند كه اگر كسي چهل شب چهارشنبه به جمكران برود، توفيق ديدار امام زمان(علیه السلام) را پيدا مي‌كند. بنابراين چون روايت نيست، نمي‌توان گفت حتما نتيجه بخش است.
البته مي‌توان اين كار را انجام داد، اما چون مسجد به فرمان امام زمان ساخته شده و به نام ايشان است، براي عبادت و ايجاد رابطه معنوي با آن حضرت مكان بسيار مناسب و خوبي است.
پاسخ: الف. تنها راه براي نزديک شدن به امام عصر(علیه السلام) حرکت در مسير رضايت اوست. و رضايت آن بزرگوار فقط در سايه عمل به دين و انجام وظايف و دستورات ان ممکن پذير مي باشد. آيا کسي که به خاطر هواپرستي و پيروي از شيطان، نسبت به تکاليف الهي و اوامر و نواهي او سهل انگار باشد و غضب خدا را براي خدا بخرد مي تواند رضايت امام زمان(علیه السلام) را کسب کند؟ خداوند مي فرمايد: " إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا "؛" به درستي که کساني که ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند(خداي) رحمن دوستي و محبت براي (بين) آنان قرار مي دهد".(مريم، 96) طبق اين آيه شريفه شرط ايجاد محبت و ارتباط، ايمان همراه با عمل صالح است. در ميان اعمال صالح توجه به چند عمل ارزش بيشتري دارد.
ـ توجه به نماز خصوصا نماز اول وقت؛ در توقيع و نامه اي که از امام زمان(علیه السلام) صادر شده آمده است: "هيچ عملي بهتر از نماز بيني شيطان را به خاک نمي مالد،پس نماز بخوان و بيني او را به خاک بمال."(بحار الانوار، ج3، ص182). و در کلام ديگري از ايشان چينن نقل شده است:"از رحمت خداوند به دور است کسي که (نماز) مغرب را تا پديدار شدن ستارگان و نماز صبح را تا ناپديد شدن ستارگان به تاخير اندازد".(بحار الانوار، ج52، ص15، ح13).
ـ دقت در کسب و مصرف مال حلال؛ در نامه اي که از امام زمان(علیه السلام) صادر شده است آمده:"آنچه را براي ما فرستادي (از اموال) از آن رو مي پذيريم که پاکيزه و طاهر مي باشند... اما کساني که اموال ما را با اموال خودشان درمي آميزند، هر کس چيزي از اموال ما را حلال شمارد و آن را بخورد همانا آتش خورده است".(بحارالانوار، ج53، ص180، ح10).
ـ کمک به ديگران و توجه به امور مسلمين؛ امام زمان(علیه السلام) در نامه اي مي فرمايد: "ما در مراعات شما کوتاهي نکرده و ياد شما را فراموش نکرديم".(بحار الانوار، ج53، ص174، ح7) طبيعي است فردي که خود را مريد و پيرو امام مي داند همچون او عمل کند.
ـ زمينه سازي براي ظهور؛ خواست امام زمان(علیه السلام) اين است که دوستان در اين امر مهم همت گمارند و به تأسي از آن بزرگوار براي تعجيل در امر ظهور تلاش کنند، و در اين راه هم از دعا استفاده کنند "اکثروا الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم، براي تعجيل فرج زياد دعا کنيد که اين فرج شماست"(بحارالانوار، ج53، ص180، ح10) و هم در امور زندگي به علما مراجعه کنند " فاما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجة الله عليهم؛ در حوادث و رويداد ها به راويان حديث ما (علما) رجوع کنيد به درستي که آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدا بر آنان"(بحارالانوار، ج53، ص180، ح10) زيرا رجوع به علما باعث حفظ دين مردم و وحدت و انسجام ميان آنان است، و هم به عهدها و پيمان هاي الهي که همان اطاعت از اهل بيت(علیهم السلام) و عمل در طريق آن است استوار باشند. "اگر شيعيان ما در وفا بر عهد ، قلوبشان اجتماع کند لقا(و فرج ما) براي آنان به تاخير نمي افتاد"(بحارالانوار، ج53، ص176، ح8).
ـ تلاوت قرآن؛ که مورد امر خاص الهي است و حتي در يک آيه دو بار امر به قرائت و تلاوت آن شده است " فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛ قرائت کنيد از قرآن آنچه ميسر است"(مزمل؛20).
ـ زيارات امامان معصوم(علیهم السلام) به ويژه زيارت عاشورا؛
و به عبارت ديگر حقيقت انتظار و عمل به لوازم آن خواست امام است.
حقيقت انتظار آن است كه انسان منتظر و چشم به راه، خود و محيطش را براي آمدن منتظر و منجي موعود آماده كند. اين آمادگي بسته به فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مي‌يابد. براي مثال كسي كه انتظار زائر بيت الله را مي‌كشد و مسافر او از سفر مكه مي‌آيد، طبعا معناي انتظار براي او اين است كه خانه را مرتب كند و وسايل پذيرايي را فراهم سازد و... ، منتظر امام زمان(علیه السلام) نيز به كسي گفته مي‌شود كه خود را براي آمدن چنين بزرگ مردي آماده كند. و طبيعي است كه بايد خود را در گروه بندگان صالح قرار دهد، دين را در زندگي خود جاري سازد و ديگران و محيط را براي آمدنش مهيا كند. از اين رو انتظار فرج بنا بر فرمايش پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) افضل اعمال است. و هر كس تلاش دروني او براي عبادت و عبوديت و كوشش بيروني او براي زمينه سازي و جهت دهي مردم و محيط بيشتر باشد، موفق تر است.
بنابراين قدم اول كسب معرفت نسبت به جايگاه ائمه(علیهم السلام) و امام زمان(علیه السلام) است. در روايتي از ابونصر طريف نقل شده است: "بر امام زمان(علیه السلام) [در ايام كودكي ايشان] وارد شدم. فرمودند: مرا مي‌شناسي؟ گفتم: آري؛ فرمودند: من كيستم؟ گفتم: شما آقاي من و فرزند آقاي من هستيد. فرمودند: از اين نپرسيدم، عرض كردم: فداي شما شوم! خودتان بيان كنيد. فرمودند: من خاتم اوصيا هستم و خداوند به واسطه من بلا را از اهلم و شيعيان رفع مي‌كند" (بحار الانوار، ج 52، ص30).
زيارت جامعه كبيره در اوآخر مفاتيح الجنان آمده در اين زمينه منبع خوبي است.
پس از معرفت، ايمان و پذيرش اين عقيده است؛ چرا كه فردي كه به امري عقيده نداشته باشد، در راستاي آن فعاليت نمي‌كند. ايمان به خدا و معارف دين لازمه حركت است.
مرحله بعد آن است كه آدمي به وظايف ديني (انجام واجبات و ترك محرمات و پرهيز از گناهان) اهتمام ورزد و به نماز اول وقت توجه داشته باشد؛زيرا حقيقت انسان بندگي و عبوديت خدا است و راه بندگي؛ نيز عبادت است: "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ" (ذاريات، 56). بنابراين خداوند ايمان را در كنار عمل صالح قرار داده است. در سوره "عصر" پس از آن كه سخن از خسران و زيان كار بودن انسان به ميان آورد، مي‌گويد: "الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" و وقتي مي‌خواهد وعده خلافت و حكومت روي زمين را به مؤمنان بدهد، مي‌فرمايد: "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ"(نور، آيه 55) و سر انجام زمين را براي عباد صالح مي‌داند: "يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ" (انبيا، آيه 105).
عمل صالح و توبه باعث طهارت و نورانيت دل شده و آيينه دل آمادگي پيدا مي‌كند تا انوار الهي را در خود جلوه‌گر كند و خود را در محضر خدا و امام بداند.
البته در كنار انجام وظايف، لازم است آدمي دست به توسل بردارد و از خداوند متعال به واسطه ائمه(علیهم السلام) براي كسب معرفت و درك بالاتر مدد بگيرد: "وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ" (مائده، آيه 35).
ب. ابراز محبت و علاقه به امام که بر اساس عمل به دستورات دين حاصل مي شود شامل بانوان نيز مي شود و چنان که از قرآن (سوره مريم آيه 96) استفاده مي گردد اين نوع دوستي، الهي بوده و پايه گزار آن نيز خداوند است. طبيعي است اين نوع علاقه، با علاقه و محبت و مراوده اي که در زندگي عادي مردم و بين آنها است فرق دارد. زيرا محبت ها و مراودات عادي بين مردم مربوط به حالت هاي مادي و گرايش هاي نفساني است که به نوعي مرتبط با غرايز حيواني نيز هست، ولي محبت هايي که بر اساس حالات انسان و برخواسته از دين و معنويت است الهي باشد ، نزديکي روحي با امام را در سايه تقرب به خداوند به همراه دارد. از اين رو پيدايش و تقويت چنين محبت و علاقه به امام فقط در سايه عمل به دين و حرکت تکاملي معنوي حاصل مي شود. امام مجسمه تقوا و طهارت و صفا و نورانيت، پاکي و فضيلت است و طبيعي است که مراوده با امام و نزديکي و تقرب به او نيز فقط با طهارت و معنويت و کسب فضايل و جدا شدن از رذايل ممکن خواهد بود.
پاسخ: رؤيا امري ادراكي است كه قوه خيال در آن دخالت تمام دارد. قوه خيال ـ كه يكي از قواي نفس است ـ وظيفه‌ي صورت گري و صورت يابي را بر عهده دارد. روشن است كه آنچه آدمي در خواب مي‌بيند، با چشم سر مشاهده نمي‌كند؛ چرا كه حس باصره، در هنگام خواب، از كار مي‌افتد. بر اين اساس، بايد خواب ديدن، حقيقتي غير از ديدن در بيداري باشد. علما، اين نوع ديدن را صورت گري يا صورت يابي توسط قوه خيال تعريف مي‌كنند.
توضيح آن كه علما، عالم را سه مرتبه مي‌دانند:
عالم طبيعت؛ همان عالم دنيوي است كه در آن زندگي مي‌كنيم و موجوداتي كه در اين عالم‌اند، صورت و حالت مادي خود را دارند.
عالم مثال؛ از حيث وجودي فوق عالم طبيعت است و صورت‌هاي موجودات اين عالم در آنجا بدون جرم مادي وجود دارند. اين عالم، نسبت به عالم ماده، مقام عليت و سببيت را دارد و عالم ماده، تحت تأثير اين عالم است.
عالم عقل، از حيث وجودي، فوق عالم مثال است و حقايق اشياء، بدون ويژگي مادي و بدون صورت، در اين عالم قرار دارد، و نسبت به عالم مثال، نسبت سببيت دارد.
نفس انسان، چون مجرد است، با عالم مثال و عقل، سنخيت و تناسب دارد و چون آدمي به خواب مي‌رود و حواس بدن از فعاليت خود باز مي‌ايستد، نفس، از بدن و امور طبيعي جدا مي‌شود و به عالم مثال مي‌رود و برخي از حقايق و صور را به حسب استعداد خود مي‌بيند. و در برخي از موارد مي‌تواند با حضور در عالم عقل، مجردات عقلي و حقايق را كه حالت كليت دارند، درك كند. در اين حالت، گاهي حوادث يا اموري را مشاهده مي‌كند با مشاهده علل و اسباب آنها، بدون آن كه تصرفي در آنها بكند. اين قبيل رؤياها كه غالبا براي انسان‌هاي صالح و صادق اتفاق مي‌افتد به روشني و وضوح بيان كننده آن حادثه در عالم ماده است.
گاهي آنچه مشاهده مي‌شود، در قالب يك مثال است كه با امر خارجي، قابل ارتباط و تطبيق است، مانند تمثيل ازدواج به پوشيدن لباس يا تمثيل نور به علم. اين خواب‌ها، نياز به تعبيير دارد، مانند خواب ديدن فرمانرواي مصر كه حضرت يوسف(علیه السلام) تعبير كرد، به خلاف قسم اول كه صريح و روشن است.
البته، انسان، چون تحت تأثير موجودات اطراف خود است، در مواردي خواب‌هايي مي‌بيند كه صرف تخيلات نفس است و حقيقتي در عالم ماده و طبيعت ندارد.
با توجه به اين مطلب در رابطه با رؤيت امام زمان(علیه السلام) هنگام خواب بايد گفت، كسي كه امام را در عالم رؤيا مشاهده مي‌كند، در واقع نفس او در هنگام رؤيا و حضور در عالم مثال يا عقل، توانسته است با صورت مثالي حضرت يا با حقيقت نوراني او ارتباط پيدا كند و به توسط قوه خيال، صورت آن عزيز را صورت‌يابي يا صورت‌گري كند و اين صورت، مطابق با همان صورت مادي امام(علیه السلام) در عالم ماده است.
البته، اين ارتباط، زماني امكان‌پذير است كه امام(علیه السلام) اجازه چنين ارتباطي را بدهند و لذا امام نيز از اين خواب و رؤيت اطلاع دارند.سپس مكاشفه نيز چنين است يعني كشف و شهود براي روح است نه چشم سر. لذا حقايقي را روح آدم به صورت مثال درك مي‌كند. از جمله اگر امام عصر(علیه السلام) اجازه دهند مي‌تواند آقا را در حالت كشف و شهود با روح خود درك كند.
منبع: www.imammahdi-s.com