تعلیل
تعلیل، در لغت به معنای علت نهادن و ذکر علت است. در اصطلاح متکلمان، تعلیل عبارت است از جستجوی علت و بازیابی آن از طریق به کارگیری شیوههایی که به «طرد و عکس» (= دوران)، و «تردید» (= سبر و
نویسنده: اصغر دادبه
تعلیل، در لغت به معنای علت نهادن و ذکر علت است. در اصطلاح متکلمان، تعلیل عبارت است از جستجوی علت و بازیابی آن از طریق به کارگیری شیوههایی که به «طرد و عکس» (= دوران)، و «تردید» (= سبر و تقسیم) موسوم است. بدین معنی که متکلمان میکوشند تا علت حکم را در «شاهد» (= اصل) باز جویند و نشان دهند که این علت در غایب (= فرع) نیز موجود است و بدین ترتیب حکم شاهد را در مورد غایب به اثبات رسانند و «ردُّ الغائب الی الشاهد» کنند، چنانکه در تمثیل «آسمان، محدَث است چون مانند خانه دارای شکل است» چنین عمل میکنند: 1) مرحلهی اول، تأمل در شاهد یا اصل، یعنی تأمل در خانه است و رسیدن به این حکم در باب آن که: محدَث است، بدان سبب که جسم است و دارای شکل. این تأمل و جستجو به معنی تعلیل اصل، یا تعلیل شاهد است که عبارت است از یافتن علت حدوث آن. 2) مرحلهی دوم، تأمل در غایب یا فرع، یعنی تأمل در آسمان است و رسیدن بدین حکم در باب آن که: مُحدَث است، چرا که علتِ حدوث خانه (= شاهد = اصل) در آسمان هم موجود است یعنی که آسمان هم مانند خانه جسم است و دارای شکل، پس مانند خانه مُحدَث است، و بدین ترتیب علت حکم، یعنی علت حدوث را - که عبارت است از جسم بودن و شکل داشتن - نخست در شاهد (= اصل = خانه) باز میجویند و سپس در غایب (= فرع = آسمان) و بدینسان حکم حدوث را که نخست در مورد خانه به اثبات رسانده بودند در مورد آسمان نیز به اثبات میرسانند (دانشنامهی علائی، منطق، 96-97؛ اساس الاقتباس، 334-335).
روشهای تعلیل، تعلیل، از دیدگاه متکلمان با دو روش صورت میگیرد: روش دوران، روش تردید: 1) روش دَوَران (= طرد و عکس): بر طبق این روش - که عبارت است از روش طرد و عکس - ثبوت و انتفاء حکم، نسبت مستقیم با ثبوت و انتفاء علتِ حکم دارد. از این امر به «دوران» تعبیر میشود. این تحلیل به ثبوت دوسویه، و انتفاء دوسویه میانجامد: الف) ثبوت دوسویه، عبارت است از ثبوت علت و در نتیجه ثبوت معلول یا حکم، چنانکه در مثال مذکور ثبوت جسمیّت و شکل (= علت) به معنای ثبوت حدوث (= معلول = حکم) است. از این ثبوت دوسویه به «طرد» تعبیر میشود. ب) انتفاء دوسویه، عبارت است از انتفاء علت که نتیجهی آن انتفاء معلول یا حکم است. چنانکه، انتفاء جسمیّت و شکل (= علت) به معنای انتفاء حدوث (= معلول = حکم) است. از این انتفاء دوسویه به «عکس» تعبیر شده است. با روش دوران (طرد و عکس) حدوث خانه و آسمان چنین اثبات میشود که: هرچه دارای جسمیت و شکل است حادث است و هرچه دارای جسمیت و شکل نیست حادث هم نخواهد بود. 2) روش تردید (= سبر و تقسیم): عبارت است از برشمردن ویژگیهای گوناگون شاهد (= اصل) و سنجیدن حکم با این ویژگیها و سرانجام یافتن یک ویژگی که با حکم پیوندی ناگسستنی دارد، یعنی وجود و عدم آن به معنی وجود و عدم حکم است. چنانکه ویژگیهای مختلف خانه (= اصل = شاهد) را بدینسان برمیشمارند: - خانه موجود است؛ خانه قائم به نفس است؛ خانه جسم دارای شکل است؛ آنگاه ویژگیها را با حکم (= حدوث) میسنجند. بدین ترتیب که میگویند: اگر موجود بودن خانه، یا قائم به نفس بودنش سبب حدوث آن بود میبایست هر آنچه موجود است و قائم به نفس حادث باشد و چون چنین نیست جسمیت و شکل داشتن خانه سبب حدوث خانه است (دانشنامهی علائی، منطق، 97-100؛ اساس الاقتباس، 335-336؛ جوهر النضید، 162 حاشیه). حکیم سبزواری در یک بیت از این دو روش سخن گفته است:
بالدَّوَرانِ وهوَ طَردُ عَکسٌ اَو *** بالسَّبرِ و التقسیمِ تَردیدٌ دَرُوا
یعنی با روش دوران، که عبارت از طرد و عکس است، و با شیوهی تردید که همان سبر و تقسیم است، علت حکم اصل را باز مییابند و به اثبات میرسانند (شرح منظومهی منطق، 86-87). (تمثیل، تردید، دوران).
منابع:
جز آنچه در متن مقاله آمده؛ الحاشیة علی تهذیب المنطق، 107-108؛ حواشی الحاشیه، پیوست الحاشیه، 375-376؛ رهبر خرد، 243-246؛ منطق صوری، 138/3-139.منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}