نگاهي به فردا ( گام هايي چند در انتخاب « هدف » )

همان طور که در شماره ي پيشين مجله اشاره کرديم، يکي از موانع انتخاب صحيح اهداف، عدم درک درست از ويژگي هاي « هدف کارآمد » است. بسياري به علت اين که با ويژگي هاي يک هدف صحيح، آشنا نيستيد، اهدافي انتخاب مي کنند که نه تنها کمکي براي پيشرفت به آنها نمي کند، بلکه گاهي مواقع، خود به عنوان يک مانع در مسير پيشرفت آنها قرار مي گيرد. اکنون به بررسي برخي از ويژگي هاي يک هدف مؤثر مي پردازيم تا با شناخت بيشتر از آن، راه را براي هدف گذاري هموار سازيم.
1. مکتوب باشد: مکتوب کردن آنچه در ذهن مي گذرد، يک عامل کليدي و ضروري است و حتي در صورت داشتن قوي ترين حافظه هم هرگز نبايد از نوشتن اهداف و برنامه ها غافل شد؛ زيرا نوشتن، تنها براي غلبه بر کاستي هاي حافظه نيست؛ بلکه با نوشتن، در قبال آنها ايجاد انگيزه و تعهد نموده، راه را براي بررسي و هدف گذاري، آماده مي نماييد. هميشه به خاطر داشته باشيد که اهداف، تا زماني که بر روي کاغذ نيامده اند و تنها در ذهن شما مي گذرند، آرزويي بيش نيست.
2. مشخص و روشن باشد: تنها، نوشتن يک هدف، به خاطر دوست داشتنش و داشتن احساس خوبي نسبت به آن، کافي نيست؛ بلکه بايد هدف را به حد کافي، مشخص و روشن تجسم نمود و با تمام حواس خود، آن را مشاهده کرد، به طوري که هيچ ابهامي در مورد آن، وجود نداشته باشد. در اين صورت، افزون بر اين که هدف، نيروي رسيدن به آن را درونمان به وجود مي آورد، راه رسيدن به آن را نيز نشانمان مي دهد.
3. خواسته ء واقعي شما باشد: برخي با انتخاب اهداف غيرواقعي و دور از دسترس، وبدون توجه به استعدادهاي ذاتي و تمايلات قلبي خود، و گاهي بر اثر باورهاي غلط ( مانند چشم و همچشمي يا حسادت )، نيروهاي خود را به هدر مي دهند. بنابراين، با شناخت بهتر از خود و استعدادهايمان بايد هدفي را انتخاب کنيم که به آن علاقه داريم. يکي از امتيازاتي که روشن بودن هدف در پي خواهد داشت، اين است که متوجه خواهيد شد که آيا واقعا اين هدف را مي خواهيد و نسبت به آن احساس نياز مي کنيد يا نه؟ هدف اگر به اندازه ي کافي، روشن باشد و خواسته ي واقعي شما باشد، مانند آهن ربا شما را به سمت خود خواهد کشيد.
4. قابل اندازه گيري باشد: يکي از ويژگي هاي اهداف تأثيرگذار، قابل سنجش بودن آنهاست. بعد از نوشتن اهداف روشن و صحيح، بايد بتوانيد آنها را به صورت کمي و کيفي اندازه گيري کنيد تا بتوانيد مراحل رسيدن به آنها را به درستي درک کنيد. مثلا اگر مي خواهيد لاغر شويد و يا زبان انگليسي بياموزيد، بايد معيارهايي براي سنجش و اندازه گيري هدف خود و مراحل دستيابي به آن، مشخص کنيد. مثلا مشخص کنيد تا سال آينده به چه وزني مي خواهيد برسيد و براي اين منظور بايد چه اعمالي را انجام دهيد و چه پيشرفت هايي در ايمن مدت داشته باشيد. مهم ترين مزيت اين نوع اهداف، قابل پي گيري بودن آنهاست که با شناخت متغيرهاي مشخص شده، پي گيري هاي لازم براي رسيدن به آن اهداف نيز به درستي و با اطمينان، انجام خواهد شد.
5. واقع بينانه باشد: يکي ديگر از ويژگي هاي اهداف تأثيرگذار، اين است که اين اهداف به دور از توهمات و خيالات دور از دسترس و با واقع بيني انتخاب شده باشند. البته اين بدين معنا نيست که بايد اهداف کوچک انتخاب نمود؛ بلکه برعکس، با شناخت صحيح از خود و توانايي هاي خود، بايد اهداف بزرگ انتخاب کرد؛ اما نبايد اهداف بزرگ انتخاب شده، تخيلي و غيرواقعي باشند که در اين صورت، چون ذهن ما راهي براي رسيدن به آنها نمي يابد نيرويي براي دستيابي به آنها در اختيارمان قرار نمي دهد.
6. همه ي جنبه هاي زندگي را بپوشاند: افرادي که بر همه ي جنبه هاي زندگي مسلط اند، بسيار افراد توانمندتر از افرادي هستند که تنها به يک بعد از زندگي خود ( مثلا بعد شغلي و يا تحصيلي ) توجه کرده اند و در آن به پيشرفت هايي رسيده اند. از اين رو بايد براي تمام ابعاد زندگي خود، هدفي را مشخص کرد و آن را دنبال نمود. اين کار، دو مزيت عمده به همراه دارد: اولا جنبه هاي مختلف زندگي بر هم تأثيرگذارند و پيشرفت در هر کدام، موجب بالا رفتن امکان پيشرفت در قسمت هاي ديگر مي شود و ثانيا ما تنها در يک بعد، زندگي نمي کنيم و از آن جا که ناچاريم توانايي هاي خود را در ابعاد مختلف گسترش دهيم تا رشدمان ناهنجار نشود، نياز به انتخاب هدف در تمام زمينه هاي زندگي داريم تا هم با ناديده نگرفتن بسياري از توانايي هايمان انرژي مان به هدر نرود و هم احساس عدم پيشرفت در يک بعد به ساير ابعاد زندگي سرايت نکند.
7. اهداف بزرگ انتخاب کنيد: ويژگي ممتاز انسان هايي که به موفقيت هاي بزرگي رسيده اند، در نيروي شگفت انگيزي بوده است که در اختيار داشته اند و توانسته اند با آن به هر چه مي خواهند دست پيدا کنند. منبع اين نيروي عظيم، چيزي بجز انتخاب اهداف بزرگ نبوده است؛ زيرا همان گونه که گفتيم، اهداف نيروي محرکه ي انسان براي حرکت هستند بنا بر اين، هر چه اهداف بزرگ تري را مد نظر داشته باشيم، به نيروي بيشتري در عمل دست مي يابيم. از اين رو بايد در انتخاب اهداف، بلند نظر و بلند همت بود و به اهداف کوچک و پست، راضي نشد. امام علي (ع) مي فرمايد: « هر کس داراي همت بزرگ و بلند مرتبه باشد، کوشش و تلاش او هم افزون خواهد شد » (1) و ملک الشعراي بهار، چنين مي سرايد:
ممکن است پرسيده شود: وقتي براي رسيدن به يک هدف کوچک، نياز به تلاش و زحمت فراوان است، چگونه مي توان براي خود، مراتب بالايي از موفقيت را هدف قرار داد؟و آيا ما واقعا توان رسيدن به اين جايگاه را داريم؟ در پاسخ بايد گفت: راه رسيدن به اهداف بزرگ، ريز کردن و تقسيم بندي آنها به اهداف کوچک تر و مراحل کوچک تر و قابل دسترس تر است. اين گونه نيست که براي رفتن به ارتفاع سه متري، با يک جهش بتوان به آن رسيد؛ بلکه براي اين کار مي توان پله هاي بيست سانتي ساخت و به راحتي به ارتفاع سه متري رسيد. بدين سبب، رسيدن به اهداف بزرگ را بايد از جايي کوچک شروع کرد و مرحله به مرحله پيش رفت. در اين صورت، احساس دائمي موفقيت و پيشرفت موجب افزايش توان و انگيزه براي رسيدن به هدف مي گردد.

اکنون نوبت عمل است. اگر مي خواهيد از آنچه آموخته ايد بهره اي ببريد بايد همين جا دست به کار شويد و به تمرينات ذکر شده در اين مقاله عمل کنيد و مطمئن باشيد اگر به هر بهانه اي اين کار را به آينده موکول کنيد، احتمال انجام ندادن آن، بيشتر از انجام دادن آن خواهد بود. پس بهتر است همين حالا که آمادگي اين کار را داريد، قلم و کاغذي برداريد و از علم خود در عمل، بهره بگيريد.
براي شناخت اهدافتان ابتدا نيازمند آنيد که آرزوهاي خود را به درستي بشناسيد. بنابراين، ابتدا بايد آرزوهاي خود را در زندگي بر روي کاغذ بياوريد ( حتما اين کار را بکنيد ). اگر نوشتن آرزوها برايتان دشوار است و يا احساس مي کنيد که هيچ چيزي را واقعا نمي خواهيد، احتمالا به علت عدم تفکر و نداشتن فلسفه در زندگي، خواسته هاي واقعي خدا را نمي دانيد. البته ممکن است در شروع کار با مشکلاتي روبه رو باشيد، اما از آن جايي که تعيين اهداف بايد به صورت يک برنامه ي منظم و مرتب و حداقل سالي دو تا سه بار انجام گيرد، در بررسي مجدد نتايج و شيوه هاي کار، بهتر مي توانيد اهدافتان را پالايش کنيد و ترقي ببخشيد؛ اما براي شروع، مي توانيد مدتي در خلوت و با حوصله، هر آنچه را مي خواهيد تا پايان عمر به دست آوريد، صادقانه بنويسيد و در اين مورد، هيچ محدوديتي براي خود در نظر نگيريد. براي اين کار، با اطرافيان خود، مشورت کنيد و يا از پرسش هايي نظير پرسش هاي زير استفاده کنيد:
- مي خواهيد در کجا زندگي کنيد؟
- شرايط جسمي شما چگونه باشد؟
- دوست داريد بعد از مردن، از شما چگونه ياد کنند؟
- در پايان عمر به چه چيزهايي مي خواهيد برسيد؟
- با چه کساني مي خواهيد دوست باشيد؟
- براي مسافرت، به چه جايي مي خواهيد برويد؟
- چه مهارت هايي را مي خواهيد ياد بگيريد؟
- دوست داريد مردم و خانواده تان با شما چگونه رفتار کنند؟
- چه ميزان ثروت و پول مي خواهيد؟
- از نظر معنوي به چه شرايطي نياز داريد؟
- بهترين شغل از نظر شما چيست؟
- مي خواهيد در چه رشته اي و تا چه ميزان به تحصيلات خود ادامه دهيد؟
هر چه بيشتر در اين زمينه فکر کنيد، آرزوهاي خود را بهتر خواهيد شناخت، گر چه ممکن است برخي از اين آرزوها غير واقعي و غيرمنطقي باشد. اکنون با بازنگري آرزوهاي خود و ساماندهي آنها در يک قالب هفتگانه، آنها را به جدول شماره ي يک، منتقل کنيد.
تمام آرزوهايي که مايلم در زندگي به آنها برسم
شغلي
درسي
مالي
مهارتي
جسمي
معنوي
اجتماعي
با پر کردن جدول بالا متوجه شده ايد که تسلط بيشتر و کامل تري بر فکر خود پيدا کرده ايد و به راحتي مي توانيد ايده ها و خواست هاي مختلف خود را در کنار هم و به طور منظم ببينيد و در مورد آنها بهتر فکر کنيد. حال بايد بتوانيد با تفکر و تأمل دوباره روي اين جدول، هدف هاي بلند مدت پنج ساله ي خود را مشخص کنيد. براي اين منظور، بار ديگر، ويژگي هاي يک هدف تأثيرگذار را مرور کنيد و ببينيد کدام آرزويتان به آن درجه از پختگي رسيده که بتواند ويژگي يک « هدف » را داشته باشد. البته ممکن است در اين مرحله، مجبور باشيد يعني از آرزوهاي خود را کنار بگذاريد. مثلا در هدف هاي شغلي نمي توان بيش از يک هدف برگزيد.
مهم ترين نکته در تعيين اهداف، اين است که بايد براي اهداف خود، دلايلي بيابيد و حتما آنها را نيز يادداشت کنيد. داشتن چنين دلايلي براي اهداف، نياز مبرم يک هدف تأثيرگذار است که باعث تحرک و ترغيب براي رسيدن به آن مي گردد. اگر اين کار را نکنيد، در مراحل بعد، ناخودآگاه از فلسفه ي هدفتان دور مي مانيد و دلايل انجام دادن کارهايتان کم رنگ مي شود و کم کم، انرژي خود را در راه رسيدن به آن هدف از دست مي دهيد. اين دلايل، بيشتر نشان دهنده ي ارزش هاي شما در زندگي و ديدگاه شما به زندگي است.
يکي ديگر از نيازهاي يک هدف صحيح، اين است که احساس واقعي خود را نسبت به آن به درستي بشناسيد و به وضوح بدانيد اگر به آن برسيد، به چه احساسي دست خواهيد يافت و تمام اين احساس ها را نيز يادداشت کنيد. البته ممکن است براي اين کار، جدول شماره ي دو، کوچک باشد که مي توانيد از کاغذهاي ديگراستفاده کنيد:

نام هدف - علت خواستن آن - احساس نسبت به آن - وظايفي که بايد انجام شود
شغلي
درسي
مالي
مهارتي
جسمي
معنوي
اجتماعي

نکته اي که از ابتدا به آن اشاره کرديم و برآن اصرار داشتيم، اين بود که براي اين که هدف بتواند ابزاري قوي و کارآمد براي موفقيت به حساب آيد، مي بايد شرايط آن فراهم گردد و در عمل و زندگي واقعي، تأثير مستقيم خود را نشان دهد. هنوز تا رسيدن به اين آرمان بايد چند گام ديگر نيز برداريم تا تلاش ما جهت تحقق آرزوهايمان به بار نشيند. گام بعدي در اين مسير، هدف گذاري وظايف روزمره بر اساس اهداف بلند مدت پنج ساله است که يکي از کارآمدترين و مؤثرترين مراحل اين راه خواهد بود. در اين مرحله با شناخت صحيحي که از اهداف بلند مدت خود داريد، به راحتي مي توانيد اين اهداف را به اهداف ميان مدت يک ساله و کوتاه مدت دوماهه يا يک ترمه تقسيم کنيد و در مقابل هر کدام، وظايف و نحوه ي پيشرفت خود در اين مدت را محاسبه و يادداشت کنيد.
به طور مثال اگر در برنامه ي بلند مدت خود، تصميم داريد زبان انگليسي را به طور کامل فرا گيريد، ابتدا بايد بتوانيد براي ان، يک قالب قابل اندازه گيري و پي گيري بيابيد و دقيقا مشخص کنيد هدفتان از يادگيري زبان به طور کامل چيست و مي خواهيد به چه توانايي هايي دست يابيد. حال که مي توانيد اين توانايي را اندازه گيري کنيد، آن را به چند مرحله تقسيم کنيد و مرحله ي اول را هدف ميان مدت يک ساله قرار دهيد و دوباره با کوچک کردن اين هدف، هدف کوتاه مدت خود را انتخاب کنيد به طور مثال، اگر قصد داريد براي آموزش زبان از مأسسات آموزشگاهي استفاده کنيد، برنامه ي ترم هاي آينده ي آنها را بگيريد و دقيقا مشخص کنيد که در طول يک سال، چند ترم را و در چه زمان هايي پشت سر مي گذاريد وبراي اين کار، چه ميزان وقت و هزينه صرف خواهيد کرد.

اهداف - اعمالي که بايد انجام دهم ( وظايف )
شغلي
درسي
معنوي
اجتماعي
مالي
جسمي
مهارتي

حال بايد با استفاده از جدول شماره ي چهار، بتوانيد وظايف خود را براي هر هفته مشخص کنيد. مثلا اگر برنامه ي کوتاه مدت شما ترمي است، بايد برنامه ي ميان مدت خود را بر هجده هفته تقسيم کنيد و دقيقا وظايف هر هفته را مشخص کنيد که اين تقسيم بندي را مي بايد در جدول ديگري ثبت کرد.
حال، آخرين مرحله از هدف گذاري وظايف، اين خواهد بود که با توجه به اهداف و وظايفي که براي اين هفته ي خود تنظيم کرده ايد، يک برنامه ي هفتگي آماده کنيد و وظايف و اعمال هر

شغلي
درسي
اجتماعي
مالي
جسمي
مهارتي
روز خود را آن گونه که در نهايت، شما را به اهداف بلند مدت و آرزوهايتان مي رساند، مشخص سازيد و يادداشت کنيد. براي اين که بهتر بتوانيد از چنين برنامه اي استفاده کنيد، بايد اولويت برنامه هاي هرروز خود را مشخص کنيد و با دقت و پشتکار، افزون بر انجام دادن وظايف خود، هر هفته يک بار با کنترل عملکرد خود، جايگاه خود را در مسير رسيدن به موفقيت، ارزيابي کنيد.

گفتيم که هدف، نيروي لازم براي رسيدن به خود را در اختيارمان مي گذارد و در واقع، هدف، نيروي محرکه ي مسير موفقيت به شمار مي آيد؛ اما ممکن است از خود بپرسيد که چرا با وجود انتخاب هدف، نيروي لازم را به دست نياورده ايد. آيا آن گونه که بايد، هدف را تعيين نکرده ايد؟ و يا اين که ما در مورد نقش هدف، زياده روي کرده ايم؟
البته اگر در انتخابات اهداف، درست عمل کرده باشيد، تا همين جاي کار نيز بايد تأثيرات مثبت آن را در رفتارتان و همچنين کيفيت و کميت اعمالتان مشاهده کنيد؛ اما با اين حال، هنوز حرکت ما به سوي موفقيت به اتمام نرسيده است و مهم ترين و اساسي ترين قسمت کار، باقي مانده است و آن اين است ک بتوانيد ذهن خود را براي رسيدن به هدفتان برنامه ريزي کنيد.
همان طور که يک جاروبرقي سالم، بدون برق، کارآيي ندارد، تعيين هدف نيز بدون ذهني سازي آن، تأثير چنداني نخواهد داشت و با وجود اين که تا کنون نود درصد راه را رفته ايد، اگر اين ده درصد پاياني - که کليد کار محسوب مي شود - را انجام ندهيد، زحمت خود را کم اثر کرده ايد.
بايد توجه داشته باشيد که عملکرد هر لحظه ي شما تحت تأثير شديد حالات و روحيات آن لحظه است و در واقع، چگونگي فکر و احساسات موجود در ذهنتان، در هر روز و هر لحظه، بيانگر ميزان توانايي ها و نحوه ي عملکردتان است و براي اين که بتوانيد بر اعمالتان مسلط شويد و آنها را در هر جهتي که مايليد هدايت کنيد، بايد بتوانيد بر افکار و روحيات خود مسلط شويد و در واقع، ذهن فعال و جاري خود را آن گونه که مايليد، برنامه ريزي کنيد و راز اين که بسياري بعد از تعيين اهداف، تا مدت کوتاهي تحت تأثير اهداف خود قرار دارند و با انگيزه و روحيه ي بالا وارد عمل مي شوند، اما به سرعت سرد مي شوند و دست از کار مي کشند و حتي بعضي مواقع، فراموش مي کنند که چنين اهدافي را در نظر گرفته بودند، در اين است که نتوانسته ايد کنترل ذهن خود را براي رسيدن به هدف، در دست گيرند.
مشکل عمده - بخصوص در شروع کار که هنوز رفتار به صورت عادت جديد در نيامده و بايد بر عادت گذشته نيز غلبه کرد - اين است که به طور طبيعي با مسائل مختلفي رو به رو هستيم که موجب منحرف شدن ذهن از اهداف مي شوند و طبيعت ذهن بدين صورت است که نمي تواند هميشه افکار و اهداف مثبت را در خود حفظ کند و تمايل شديدي براي گريز از آنها دارد. بخصوص در مواقعي که حال خوبي نداشته باشيم و يا يک فکر منفي ذهنمان را مشغول کرده باشد، ديگر به ياد هدف و دلايل آن نمي افتيم و آن را به کلي فراموش مي کنيم و حتي اگر هم به ياد آن بيفتيم، ديگر برايمان جذابيت اوليه را ندارد. بنابراين بايد براي غلبه بر اين حالت طبيعي ذهن، با روش هاي مخصوص، وارد کار شد و اداره ي زندگي را از اين طريق به دست گرفت.
هنگام انجام دادن تمرينات گذشته، وقتي درباره ي اهدافتان فکر مي کرديد و تصوير روشني از رسيدن به آن به وجود آورده بوديد، ناخواسته در درونتان علاقه و انگيزه ي شديدي براي رسيدن به آنها به وجود آمده بود. اين انگيزه، نيروي بزرگي را درونتان فعال کرده بود و اگر آن تمرين را به درستي انجام داده باشيد، در آن زمان، مطمئن بوده ايد که به هدفتان مي رسيد و مي توانيد هر عملي را هر چند مشکل، در جهت رسيدن به هدفتان انجام دهيد. چنين حالتي را حالت « برانگيختگي ذهني براي هدف » مي ناميم که درآن، توجه ذهن به طور ويژه، معطوف هدف مي گردد. در اين حالت با تمام وجود مايليد که به هدف خود برسيد؛ اما به زودي با فروکش کردن آن احساسات و فراموشي آن افکار، اين حالت از دست مي رود و آن همه انرژي نيز به سردي مي گرايد؛ اما نکته ي مهم در اين است که همان طور که توانسته ايد اين حالت را يک بار به وجود آوريد، مي توانيد آن را هر موقع که بخواهيد، تکرار کنيد و با قرار دادن خود در حالت برانگيختگي، افزون بر اين که هر کاري را که اراده کرده ايد انجام دهيد، بر اثر مرور زمان، توانايي ها و قابليت هاي خود را نيز افزايش دهيد.
بنابراين، اهداف، تا زماني بر شما تأثير گذارند که شما به طور مؤثر و با تمام وجود به آنها توجه کنيد در اين صورت، اهداف، نيروي لازم جهت حرکت را در شما فعال مي کنند. براي اين که بتوانيد هميشه از اين نيرو بهره مند شويد و هدف هاي خود را با علاقه و انگيزه ي بالا دنبال کنيد، مي بايد تمرين زير را با دقت و حوصله ي کافي انجام دهيد.

ورق تميزي تهيه کنيد و در بالاي آن، هدف هاي خود را بنويسيد. سپس تمام تفکرات و احساساتي را که در حالت برانگيختگي به آن رسيده بوديد، در آن يادداشت کنيد و حتي جملات مهيج و تأثيرگذار ديگري را که به ايجاد انگيزه در شما کمک مي کند، به آن اضافه کنيد افزون بر اينها امتيازاتي را که رسيدن به آن هدف برايتان به وجود مي آورد و مشکلاتي که در صورت عدم دستيابي به آن در انتظار شماست يادداشت کنيد ( لذت هاي ناشي از رسيدن به هدف و رنج هاي عدم دستيابي به ان را يادداشت کنيد ) ودرآينده هم اگر به نکته ي جالب و مهيج ديگري برخورديد به اين فهرست، اضافه کنيد سعي کنيد اين مطالب را با خطي زيبا و ظاهري جذاب، تنظيم کنيد.
حال، مهم ترين تمرين شما اين خواهد بود که تا مدتي حداقل در آخر شب و اول صبح، با تفکر و حوصله و در حال آرامش، اين مطالب را بخوانيد و يک بار ديگر آن را تجسم کنيد. سپس به اهداف و وظايف خود در قبال آن، توجه کنيد و در اين حالت، تصميم جدي بگيريد که به هر قيمتي به هدف خود برسيد.آن قدر اين تمرين را ادامه دهيد تا هم اهدافتان به صورت ملکه ي ذهني درآيند و هم نسبت به انجام دادن وظايف و مديريت خود، شرطي شويد.
در هنگام انجام دادن اين تمرين مهم و مؤثر، توجه داشته باشيد که شما افزون بر به دست آوردن انگيزه براي رسيدن به هدف خود، نيازمند تجديد دوباره ي « ايمان به هدف » نيز هستيد و اين ايمان، همان نيروي شگفت انگيزي است که مي تواند تمام مشکلات و سختي ها را هموار سازد. ايمان به هدف، همان « يقين » براي دستيابي به آن است و در صورتي که ذره اي شک نسبت به اين يقين به وجود آيد، به همان ميزان از توانايي شما در رسيدن به اهدافتان کاسته مي شود. امام علي (ع) مي فرمايد: « با يقين است که هدف نهايي به دست مي آيد (2)» و در جاي ديگري فرموده اند: « با يقين باش تا نيرومند باشي (3)» و همچنين امام باقر (ع) در مورد کم بودن اين گوهر در ميان مردم مي فرمايد: « هيچ چيزي مانند يقين درميان مردم، کم تقسيم نشده است.» (4)
اما اين يقين براي دستيابي به هدف، با کوچک ترين شکي از بين خواهد رفت، همان گونه که اميرمؤمنان فرموده اند:« اندکي شک، يقين را فاسد مي کند» (5) و باز فرموده اند:« حاصل شک،سرگرداني است.» (6) پس بايد مراقب بود و در فکر کردن به اهداف، مانع بروز تفکرات منفي شد و با تکرار تمرين بالا و تفکر درباره ي قدرت ها و توانايي هاي نامحدود انسان، حقيقتا دستيابي به هدف را باور کرد. البته بايد اين انديشيدن، تفکر صحيح و مثبت باشد، همان گونه که امام علي (ع) مي فرمايد: « با انديشيدن پياپي، شک ناپديد مي شود. » (7) بنابراين، تعيين هدف، تا زماني که ايمان ويقين رسيدن به آن را در خود به وجود نياوريم، تأثير چنداني نخواهد داشت.

از ديگر راه هاي رسيدن به اهداف، مطرح نمودن آنها با خانواده و دوستان و اطرافيان است. اين عمل، موجب مي شود تا با اعتماد به نفس بيشتري به انجام دادن وظايف بپردازيم و تعهد بيشتري نسبت به کار خود احساس کنيم و افزون بر اينها در تبادل نظر و گفتگو در مورد اهداف خود، به ديدگاه هاي بهتري دست مي يابيد. همچنين نگرش اطرافيانتان به شما تغيير مي کند، براي شما احترام بيشتري قائل خواهند شد، تنبلي ها و کوتاهي ها و اشتباهات احتمالي شما را به شما تذکر مي دهند و در محول کردن کارهاي خود به شما، ملاحظه ي بيشتري مي کنند. البته اينها به شرطي است که شما نيز خودتان را باور کرده باشيد و اعمالتان متناسب با گفتارتان باشد.

پی نوشت:

1. غررالحکم، ح 785.
2. نهج البلاغه، خطبه، 157.
3. غررالحکم،ح7135.
4. الکافي، ج 2، ص 52، ح 5.
5. غررالحکم، ح 10979.
6. همان، ح 4619.
7. همان، ح 4271.

منبع: کتاب حديث زندگي