عرفان و فلسفهی صدرایی
صدرالمتألهین با بنیان فلسفهی وجودی متعالی یک مکتب سازمند و حیرتانگیز فلسفی را تأسیس کرده که فلسفهی اسلامی را ازهمهی فلسفههای گذشته و حال مستقل ساخته و نه تنها کل نظام الهیات را بلکه طبیعیات و
نویسنده: علی فضلی
صدرالمتألهین با بنیان فلسفهی وجودی متعالی یک مکتب سازمند و حیرتانگیز فلسفی را تأسیس کرده که فلسفهی اسلامی را ازهمهی فلسفههای گذشته و حال مستقل ساخته و نه تنها کل نظام الهیات را بلکه طبیعیات و علمالنفس را بر پایهی قوانین وجودی تفسیر کرده است. سخن گفتن از این حکمت با همهی شوکت سازوارش و با همهی مؤلفههای پرژرفش بر عهدهی فلسفهی حکمت متعالیه است که البته کاری بس ارجمند، اما دشوار است؛ (1) چنان که تبیین سنجشگرانهی آن نسبت به عرفان نظری را باید در فلسفهی عرفان نظری جست. آنچه در اینجا در پی آن هستیم، بررسی نسبت فلسفهی عرفان و حکمت متعالیه است.
فلسفهی صدرایی را از حیث توجه به عرفان نظری میتوان فلسفهی عرفانی و عرفان فلسفی نامید که پس از تجلی عرفان محییالدینی طلوع کرد و از عرفان بنیان گرفته وی کاملاً آگاه بود و هم چون شیخ اشراق به روش شهودی و معرفت شهودی توجه داشت؛ بلکه بیش از وی به هماغوشی تنگ تنگ برهان و شهود باور داشت و آن باور را در روشی برای حکمای متأله به ارث گذاشت، که البته یافت تمایز روششناختی دو روش اشراق و تأله را باید در جای دیگر پی گرفت.
این فلسفه افزون بر این روش منحصر به فرد، به تفسیر هستیشناختی عرفان که در زمان شیخ اشراق به گونهای نظاممند در دست نبود، عنایتی ویژه و همدلی وافر داشت و در بررسیهای فلسفی به آن تفسیر نیز توجه کرد که البته با این دو مؤلفه در کنار سایر مؤلفهها بر تعالی سازمند فلسفه توفیق یافت و آن را حکمت متعالیه نامید؛ اگر چه این عنایت همدلانه این حکمت را از دایرهی فلسفهی محض خارج نساخته و از روش پویای استدلالی بیرون نیاورده است.
نگاه صدرای شیرازی به عرفان از یک سو همدلانه و محققانه بوده است؛ یعنی رویکرد وی در حکمتش رویکرد تحلیلی، توصیفی و تفسیری بوده است تا زوایای ناپیدای تفسیر عرفان از نظام هستی را برگشاید و آن تفسیر را بر پایهی موازین فلسفی بیان کند. از سوی دیگر نقادانه، سنجشگرانه و اصلاحگرانه بوده است تا عبارات خطابی، تمثیلات شعری، بیانات غیر برهانی و تعارضات عقلی را تهذیب و اصلاح کند و درّ ناب حقایق را از میان این گونه گزارههای متکی بر شهود به دست آورد و بر پایهی قوانین بحثی فلسفی تبیین کند تا لباس برهان بر تن عرفان بپوشاند و به آن حجیت عقلی ببخشد. به راستی آیا در این عصر این دو نگاه نازکبینانهی این حکیم شیرازی به عنوان دو مؤلفهی روشمند در حوزهی فلسفه و عرفان زیر خروارها تعصب مدفون نشده است؟
فلسفهی عرفان میبایست از این دو مؤلفه، به ویژه دو عنصر نقد سنجشی و تبیین برهانی سخت بهره گیرد تا به بهترین وجه، فرانگرانه بر عرفان نظارت عقلی داشته باشد؛ هر چند خواهید پرسید گسترهی این نگاه جامع صدرایی تا چه اندازه مسائل فلسفهی عرفان را میپوشاند و چندین و چند گرانیگاه تأثیرگذار را پیش روی عرفان پژوهان قرار میدهد؟
به دیدهی ما، فلسفهی عرفانی صدرا در نگاه اول میتواند در دو حوزهی فلسفهی عرفان نظری و فلسفهی علم سلوک نقش بیافریند:
الف) در فلسفهی علم سلوک برای نمونه در این سه مسئله تأثیر میگذارد:
1. پیشانگارههای هستی شناختی مانند حرکت جوهری برای تبیین چیستی سلوک به عنوان حرکتی اشتدادی - استکمالی؛ مانند اتحاد عاقل به معقول برای تفسیر رابطهی سلوک و سالک؛ مانند توحید وجودی برای تشریح نقش توحید در تربیت سلوکی؛
2. پیشانگارههای انسانشناختی مانند معرفت نفس، برای شناخت موضوع و صراط سلوک و شناخت لطایف هفتگانه و شناخت مراتب نفس به منظور ترسیم چگونگی اتصال سلوکی - شهودی هر یک از این مراتب با مراتب متناسب هستی؛
3. شناخت شناسی علم سلوک مانند معرفت سلوکی برای شناخت تمایز آن با معرفت حصولی و معرفت شهودی؛ مانند ارزششناختی گزارههای سلوکی برای یافت صدق و کذب آن گزارهها؛ مانند ابزارشناسی علم سلوک به منظور شناخت فاعل شناسا در حوزهی تجربهی سلوکی و گزارهی سلوکی.
ب) در فلسفهی عرفان نظری در این گونه مسائل تأثیر میگذارد:
1. روششناسی عرفان نظری، مانند روش شهودی برای شناخت مؤلفهها و تمایزها؛ مانند روش عقلی برای شناخت کارکرد روش عقلی در عرفان نظری در راستای تبیین و توزین؛
2. معرفتشناسی عرفان نظری، مانند معرفت شهودی برای شناخت ویژگیها و ارزشها و تفاوتها؛ مانند معرفت برهانی در راستای سنجش معرفت شهودی و تفاهم با دیگران؛ ابزارشناسی دانش عرفان نظری برای شناخت عقل و قلب در دو حوزهی تجربه و گزاره؛
3. سنجش عقلی نظام هستیشناسی عرفانی، مانند بررسی کل نگرانهی عقلی از کل نظام با هدف یافت پایههای عقلی آن؛ مانند تبیین عقلی وحدت شخصی وجود برای سنجش عناصر اصلی از جمله وحدت و کثرت، موجودیت حقیقی حق و موجودیت مجازی و معدومیت ذاتی کثرات.
پینوشتها:
1. ر. ک به: علی عابدی شاهرودی؛ مقدمهی مفاتیح الغیب (صدرالمتألهین)؛ ج1، ص 40- 53.
منبع مقاله :فضلی، علی، (1394)، فلسفه عرفان (ماهیت و مؤلفهها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}