قتل عام ثانيه ها در اوقات فراغت

نويسنده: مرضيه سبزعليان




مؤلف کتاب هاي مديريت آموزشي، انسان شناسي فرهنگي، جامعه شناسي آموزش و پرورش و مباني جامعه شناسي که تعدادي از آن ها گاه تا پنج بار هم تجديد چاپ شده اند، مي گويد: «هيچ کس نمي تواند ادعا کند اوقات فراغت ندارد»
دکتر قرايي مقدم حدود سه هزار مقاله با موضوعات مختلف و تحقيقات وسيعي در مورد گذراندن اوقات فراغت در ميان دانشجويان و دانش آموزان تهراني و دامغاني انجام داده است، وي در تعريف اوقات فراغت مي گويد: «هر نوع کار و فعاليتي که فرد خارج از ايام و ساعات کار روزانه و حرفه اصلي اش انجام مي دهد که در نهايت موجب احساس رضايت خاطر فرد مي شود، بخشي از اوقات فراغت او به حساب مي آيد.»
و من هم در ادامه اين تعريفش مي گويم: پس نتيجه مي گيريم اين بحث و گفت و گو با موضوع مديريت اوقات فراغت، بخشي از گذران اوقات فراغت شما محسوب مي شود.
نه، هيچ کس نيست که در طول شبانه روز، اوقات فراغت نداشته باشد، اوقاتي که بعد از ايام کار روزانه براي فرد باقي مي ماند، اعم از اين که آن زمان را در خانه سپري کند يا در خيابان و پارک باشد و يا اين که به کارهاي عقب افتاده اش برسد که در نتيجه آن، احساس نشاط، رضايت و سرگرمي کند، بخشي از اوقات فراغت فرد محسوب مي شود.
هر کاري که غير از کار و حرفه روزانه فرد و به اختيار او در هر ساعتي از فراغت که مايل است انجام شود، هر قدر هم که سخت و خسته کننده باشد باز هم جزيي از گذران اوقات فراغت فرد محسوب مي شود، زيرا بر خلاف کار روزانه هيچ اجباري براي انجام آن ندارد و مي تواند زمان آن را تغيير دهد. البته اين مسئله در مورد خانم ها متفاوت است. به ويژه خانم هاي شاغل، زماني را که صرف امور خانه داري مي کنند جزء اوقات فراغت آن ها به حساب نمي آيد. در کل هر کاري حتي سخت و خسته کننده که فرد خارج از زمان کار اصلي اش انجام دهد و از آن احساس شادي کند يا اين که براي زمان از دست رفته احساس زيان نکند، بخشي از اوقات فراغت فرد به حساب مي آيد.
اگر پس از گذران اوقات فراغت فرد احساس رضايت و شادابي کرد و از آن فعاليت سود بصري و فکري برد، وقتش تلف نشده، اما اگر بعد از آن زمان دچار استرس، احساس گناه و از دست دادن زمان شد وقتش را تلف کرده است.
متأسفانه به چند دليل عمده مردم ما در اين اوقات که مي تواند نقش بسيار مهمي در شناسايي و شکوفايي استعدادهايشان داشته باشد وقت تلف مي کنند که بخش عمده آن به عدم وجود امکانات و بخشي به عدم مديريت اوقات فراغت در حوزه افراد باز مي گردد. به عقيده من، دولت و رسانه ها (راديو و تلويزيون) نتوانسته اند نياز جوانان و مردم را برطرف سازند. امکانات محدود تفريحي، ورزشي و فرهنگي و... و بالا بودن هزينه هاي استفاده از آن امکانات، عملا جوانان طبقه متوسط و ضعيف جامعه را از آن ها محروم ساخته است و از طرفي رسانه هاي ما در تسخير عناصر فرهنگي، مذهبي، سياسي هستند و نمي توانند برنامه اي شاد، متنوع و متناسب با نياز مردم به ويژه جوانان توليد کنند. از بعد ديگر اوقات فراغت ما تحت تأثير اشتغال ماست، عمده خانواده ها توان مالي براي سامان دهي و نظم بخشيدن به اوقات فراغت خانواده را ندارند و نمي توانند براي سفرهاي فصلي، ساليانه و يا آخر هفته برنامه ريزي اقتصادي داشته باشند. به ناچار در اثر تمام اين عوامل، بخشي از مردم ما به ويژه جوانان و نوجوانان در اوقات فراغت، وقت تلف مي کنند و در نهايت، براي جبران کاستي ها جذب سي دي ها، ماهواره و گروه همسالان مي شوند و اوقات فراغت شان سر گذرها، ميادين و در خيابان ها با دود کردن سيگار و خوردن اکس و ... مي گذرد.
بله، به جرأت مي توان گفت يکي از مهم ترين عوامل مؤثر در بروز انواع آسيب هاي اجتماعي مربوط به عدم مديريت و برنامه ريزي صحيح براي اوقات فراغت جوانان و نوجوانان است. اگر جوان از هر طبقه اي در جامعه، بتواند از امکانات تفريحي، ورزشي و... موجود استفاده کند و حق انتخاب داشته باشد و با تنوع سرگرمي ها رو به رو شود و از طرفي خانواده امکان مالي براي برنامه ريزي و تنظيم اوقات فراغت جوان را داشته باشد، جوانان در دوران بلوغ با سرعت جذب گروه همسالان نمي شوند و خودشان به ناچار براي اوقات فراغتشان برنامه ريزي نمي کنند. در غير اين صورت جامعه به سرعت دچار پاتولوژي «آسيب هاي اجتماعي» مي شود.
اصل کار بر دوش دولت است که بايد براي اوقات فراغت مردم و جوانان کشور برنامه ريزي و امکانات را مهيا کند، که البته طي سال هاي اخير با فعال شدن فرهنگسراها و خانه فرهنگ ها کمي اين کار انجام شده، اما کافي نيست. از طرفي خيلي هم متناسب با نياز جوان امروز نيست. اما در حال حاضر اين خانواده ها هستند که در بيشتر موارد با توجه به اقتصاد خانواده براي اوقات فراغت فرزندانشان برنامه ريزي مي کنند و تصميم گيرنده هستند. فرزنداني که به هر دليلي از جمله فقر مالي يا فرهنگي براي اوقات فراغتش در خانواده برنامه ريزي نشود، جذب گروه همسالان مي شوند و خودشان براي زمان هايشان برنامه ريزي مي کنند که عمدتا به دليل عدم آموزش جوانان و کمي تجربه وقتشان را تلف مي کنند نه اين که اوقات فراغتشان را سپري کنند.
در مورد بخش اول سؤال بايد بگويم: بله، اوقات فراغت بايد از تنوع برخوردار باشد و فعاليت هايي که در آن زمان انجام مي شود هدفمند باشد و از ديد «کارکرد گرايان» هر عمل حتي در زمان اوقات فراغت بايد يک نتيجه داشته باشد، خواه اين نتيجه شادي باشد خواه سود اقتصادي، فرهنگي و غيره.
اما در بخش دوم سؤال شما بايد بگويم اصولا گذران اوقات فراغت هر مردمي خاص همان مردم است که با توجه به فرهنگ، سنت، مذهب، موقعيت جغرافيايي و اوضاع اقتصادي مردم آن کشور شکل مي گيرد. در واقع هر جامعه اي اوقات فراغت مختص به خودش را دارد. حتي در کشورمان نيز گذران اوقات فراغت مردم شهرها و روستاهاي مختلف با يکديگر متفاوت است، چون امکانات متفاوت در اختيار دارند. به نوعي براي گذران اوقات فراغت مطلوب يک قانون کلي وجود ندارد. چگونگي گذران اوقات فراغت بيشتر به طبقه افراد، نوع شغل، سطح تحصيلات، سن و جنس افراد بستگي دارد.
در کشور ما اوقات فراغت از گذشته تا به حال تغيير ماهيت داده است. به عبارتي گذران اوقات فراغت مردم از خارج خانه به درون خانه ها راه يافته و آمارها نشان مي دهد، بيشتر صرف ديدن و شنيدن تلويزيون و راديو مي شود و متأسفانه وقت کمتري براي مطالعه صرف مي شود. البته سينما، پارک ها و تئاتر هنوز هم جزء گذران اوقات فراغت محسوب مي شود. اما در گذشته مردم عموما اوقات فراغت شان را به ميان طبيعت و ييلاق هاي اطراف شهر مي رفتند، البته کساني که از توان مالي برخوردارباشند و وسيله نقليه شخصي داشته باشند هنوز هم گاهي به اين شيوه اوقات فراغت را سپري مي کنند. ولي عموما اوقات فراغت در خانه صرف ديدن تلويزيون مي شود و اين البته از جهاتي مثبت است، علي رغم آن که صدا و سيما نتوانسته برنامه هايي متناسب با نياز مردم و به ويژه جوانان توليد کند اما به آن جهت که گاهي با برنامه ها و فيلم هايش فضا و تصاويري را مي سازد که فرد شايد هيچ گاه امکان حضور در آن ها را نداشته باشد باعث افزايش نشاط و آگاهي فرد مي شود. اما مردم در گذشته نه خيلي دور که البته هنوز در بسياري از روستاهاي کشور به آن پايبند هستند اوقات فراغت شان را به شب چره «شب نشيني» مي گذراندند. ولي امروز در شهرهاي بزرگ اين نوع از گذران اوقات فراغت به دليل گران بودن هزينه هاي زندگي، دوري مسافت ها و محدود بودن زمان کمتر ديده مي شود و در واقع هر چه جامعه به سوي توسعه يافتگي و صنعتي شدن مي رود روابط خويشاوندي کم رنگ تر مي شود.
خير، نمي توان از اين راه به شناخت شخصيتي رسيد و قانون برون گرا و درون گرا را براي فرد صادق کرد. زيرا گذران اوقات فراغت بيشتر مربوط به امکانات فرد مي شود. اما نوعي تأثير متفاوت بر روحيه ي فرد مي گذارد. فردي که بيرون از فضاي خانه اوقاتش را سپري مي کند، عموما شادتر و براي آغاز هفته کاري آماده تر مي شود، اما افرادي که اوقات فراغت شان با ديدن تلويزيون و سينما سپري مي شود گاهي دچار تنش ها و استرس هاي ناشي از موضوع فيلم ها مي شوند.
از آن جايي که جوامع با صنعتي شدن و افزايش به خدمت گرفتن ابزار و ماشين موجب ازدياد ساعات بيکاري و فراغت افراد شده اند اين تأثير بر هويت افراد پر رنگ تر شده است. چنانچه ساعات کار هفتگي از حدود شصت ساعت به چهل ساعت رسيده و طبق آماري که سازمان مديريت و برنامه ريزي طي پنج - شش سال گذشته ارايه کرده است، هر فرد حدود 90 تا 120 دقيقه صرف کار مفيد مي کند. با اين افزايش اوقات فراغت اهميت آن براي يک مديريت صحيح و منسجم بيشتر احساس مي شود و از طرفي تأثيري که مي تواند بر روحيه ي زندگي شخص داشته باشد افزايش مي يابد. در نتيجه فراغت از ابعاد اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، بهداشت و سلامت روح و حتي سياسي بر زندگي فرد تأثيرگذار است.
تحقيقات نشان داده است افرادي که اوقات فراغت مفيد و مطلوبي دارند از لحاظ اقتصادي بازده مطلوب تري دارند و از لحاظ روحي نشاط و حتي طول عمر بيشتري دارند. اما تأثير اجتماعي و فرهنگي چگونگي اوقات فراغت بر زندگي فرد موجب افزايش سطح شعور، آگاهي و تبادل افکار مي شود. به نوعي اين اتفاق در گذشته و زماني که مطبوعات و رسانه ها وجود نداشتند و افراد در زمان بيکاري در روستاها دور هم جمع مي شدند و اين اتفاق موجب مي شد که تمام اخبار و اطلاعات مربوط به اهالي ده رد و بدل شود. اما گذران اوقات فراغت بر زندگي سياسي فرد تأثيرگذار است. چنانچه در صورتي که اين زمان صرف امور مثبت و مفيد شود نگاه و تفکر افراد جامعه نسبت به دولت و حکومت مساعد خواهد بود. زيرا براي فراغت افراد امکانات را فراهم کرده اند. در نتيجه نوع گذران اوقات فراغت بر بخش هاي متعدد زندگي يک فرد تأثير مي گذارد.
منبع: مجله شاهد جوان