نگاهی به آثار و اندیشههای علّامه شعرانی
آیة الله علّامه میرزا ابوالحسن شَعرانی (م 1352 ش) (1)، از عالمان ذو الفنون است که در بسیاری از علوم اسلامی، صاحب نظر و دارای تألیف است. (2) یکی از حوزههایی که علّامه شعرانی در آن متبحّر بود و آثار بسیاری در آن به جا گذاشت و دیدگاههای ابتکاری و تازهای در آن ارائه کرد، حدیث و دانشهای مرتبط با آن است.
او از معدود عالمانی است که در دوران معاصر، تضلّع و خبرویتی کم نظیر در حدیث دارد. وی در غالب آثارش - که در زمینههای مختلف تدوین شده -، به مباحث حدیثی پرداخته است و البته آثار ویژهی حدیثیاش - که نزدیک به یک سوم آنها را تشکیل میدهد -، جای خود دارد.
از مجموع 63 اثری که به نام ایشان ثبت شده، بیست مورد آن، به حوزهی مباحث حدیثی مربوطاند. (3)
فعّالیتهای علمی علّامه شعرانی در حوزهی حدیث، عمدتاً به تعلیقه و شرح بر کتب روایی و نیز تصحیح و ترجمهی آنها محدود است. وی بجز رسالهای مختصر در درایه، اثر مستقلی در حوزهی علوم حدیث ندارد. به سخن دیگر میتوان گفت که تلاش عمدهی وی در تبیین و ارائهی معارف حدیثی، ارائهی متون حدیث و یا عمومی سازی معارف حدیثی (از جمله از طریق ترجمه) بوده است.
این نوشتار، تلاش میکند تا نگاهی کلّی به آثار و اندیشههای این عالم فرزانه بیندازد و مطالب خود را در سه بخش، ارائه میکند:
آثار حدیثی علّامه شعرانی؛
اندیشههای علم الحدیثی علّامه شعرانی؛
طرح تدوین موسوعة اندیشههای حدیثی علّامه شعرانی.
الف . آثار حدیثی علّامه شعرانی
آثار حدیثی علّامه شعرانی، در چهار حوزهی : تعلیقه و شرح، ترجمه، تصحیح و تألیف، دسته بندی میشوند. یکی از ویژگیهای علّامه شعرانی، این بود که زمانی دست به قلم میزد که بخواهد نکتهای نو و ابتکاری بازگوید یا اشتباهی را اصلاح کند و یا دانش گذشتگان را در لباس متقن و علمی برای نخبگان در دسترس قرار دهد و یا دانش گذشتگان را عمومی سازد. بر این پایه، اکثر نوشتههای این عالمِ فرزانه، تعلیقه و تحشیه و یا تصحیح و ترجمهاند، چنان که از ایجاز و اختصار هم برخوردارند.اگر این آثار علّامه شعرانی، در مجموعهای گرد هم آیند، دایرة المعارفی از مباحث علوم حدیث و فقه الحدیث را در اختیار جامعهی علمی میگذارد. ما در این نوشتار، به معرفی اجمالی این آثار حدیثی میپردازیم.
1. تعلیقه بر «الوافی»
علّامه شعرانی، بر کتاب الوافی فیض کاشانی - که جامع کتب اربعه روایی شیعه است-، تعلیقههای فراوان دارد. مجموعه تعلیقههای ایشان بر این کتاب، 835 مورد است. بر اساس چاپ جدید الوافی (یعنی چاپ 26 جلدی مکتبة أمیرالمؤمنین)، جلدهای 3، 5 و 11، هیچ تعلیقه و حاشیهای ندارد و در سایر مجلّدات، تعلیقهها از 2 تا 115 در نوساناند. تعداد تعلیقهها بر اساس مجلّدات، بدین صورت است:ج 1 31 تعلیقه
ج 2 3 تعلیقه
ج 3 -
ج 4 2 تعلیقه
ج 5 -
ج 6 14 تعلیقه
ج 7 16 تعلیقه
ج 8 14 تعلیقه
ج 9 2 تعلیقه
ج 10 9 تعلیقه
ج 11 -
ج 12 52 تعلیقه
ج 13 53 تعلیقه
ج 14 47 تعلیقه
ج 15 26 تعلیقه
ج 16 68 تعلیقه
ج 17 115 تعلیقه
ج 18 111 تعلیقه
ج 19 56 تعلیقه
ج 20 14 تعلیقه
ج 21 47 تعلیقه
ج 23 8 تعلیقه
ج 24 28 تعلیقه
ج 25 30 تعلیقه
ج 26 42 تعلیقه
فراوانی حاشیهها بر اساس مجلّدات و عناوین کتب، بدین صورت است:
ج 17 115 تعلیقه معایش، مکاسب و معاملات
ج 18 111 تعلیقه معاملات، دیون و ضمانات، احکام الارضین والمیاه
ج 16 68 تعلیقه قصاص، دیات، قضا، شهادات
ج 19 56 تعلیقه صید و ذباح
ج 13 53 تعلیقه حج
ج 12 52 تعلیقه حج
ج 21 47 تعلیقه حج
ج 22 47 تعلیقه حج
ج 14 47 تعلیقه حج
ج 26 42 تعلیقه خطب و رسائل، مواعظ، قصص، قرائات، مخلوقات
ج 1 31 تعلیقه العقل و العلم، التوحید
ج 25 30 تعلیقه تجهیز میّت، میراث
ج 24 28 تعلیقه وصیت، تهجیز میّت
ج 15 26 تعلیقه جهاد، حدود، تعزیرات، امر به معروف
ج 7 16 تعلیقه صلات
ج 8 14 اتعلیقه صلات
ج 6 14 تعلیقه طهارت
ج 20 14 تعلیقه شارب، ملابس و تجمّلات، مساکن، دواجن
ج 10 9 تعلیقه زکات، خمس، عتق
ج 23 8 تعلیقه طلاق، ولادات
ج 2 3 تعلیقه الحجّه
ج 4 2 تعلیقه ایمان و کفر
ج 9 2 تعلیقه صلوات، الذکر و الدعاء
2. تعلیقه بر «وسائل الشیعة»
ایشان بر سه جلد از وسائل الشیعةی بیست جلدی (یعنی جلدهای 17، 18 و 19) حاشیه دارد. (4) این حواشی، در حوزهی مباحث فقه الحدیثی، از قبیل: شرح لغات، نشان دادن تصحیف در واژهها و بیان مقصود است.این حواشی، با این که مختصر و کوتاهاند، در بسیاری از موارد، روشنگر فهم حدیث و پی بردن به مرادند. مجموع این حواشی، 202 تعلیقه است که بدین صورت توزیع شده است:
جلد 17، 141 حاشیه؛
جلد 18، 34 حاشیه؛
جلد 19، 27 حاشیه؛
برخی از نکاتی که در این حاشیهها گوشزد شده، عبارتاند از:
یک. نشان دادن این که سابقهی ذهنی از قول فقها، سبب معنا کردن روایت میشود (ج 17، ص 333).
دو. نشان دادن این که این ترتیب احادیث و قرار دادن در جایگاه خاص، سبب تبادر معنای خاص میشود (ج 17، ص 160).
سه. موارد تصحیف (ج 17، ص 265).
چهار. معنا کردن لغات و واژهها (ج 18، ص 569).
پنج. حمل روایت بر ارشاد (ج 17، ص 27).
شش. در مواردی اندک، به حکم اعتبار و سند حدیث نیز میپردازد (ج 17، ص 369 و 373 و ج 18، ص 101 و 103 و 576).
هفت. داوری دربارهی برخی کتب حدیث، مثل کتاب الفرائض (ج 18، ص 60).
هشت. بیان نسبت میان قرآن و حدیث (ج 18، ص 143).
نُه. نقد محتوایی (ج 18، ص 234 و 395 و ج 19، ص 172، 174-175 و 178).
3. تعلیقه بر شرح «کافی» ملّا صالح مازندرانی
یکی از آثار مهم علّامه شعرانی در حوزهی حدیث، تعلیقههای ایشان بر شرح ملّا صالح مازندرانی بر اُصول الکافی است. در میان تعلیقهها و حواشی ایشان بر کتب حدیثی، بیشترین تعداد تعلیقهها (یعنی 1782 مورد) در این کتاب به چشم میخورد.ایشان در مقدّمهی این شرح نوشته است:
و علقت انا علیه بعض ما ورد فی خاطری الفاتر و فکری القاصر اثناء المطالعة ممّا یوضح کلام الشارح أو یسد ثلمة فیه أو یرفع ما یوهم التناقض منه و غیر ذلک من الفوائد. (5)
البته در ادامهی مقدّمه، دربارهی شرح حال شارح و شرح او سخن گفته و از معتقدات امامیه بر مبنای باب حادی عشر علّامه حلّی، سخن گفته است و اشاره به اختلاف نظرها در فهم مسائل دینی دارد.
آمار تعلیقهها بر حسب مجلّدات شرح ملّا صالح، از این قرار است:
ج 1 218 حاشیه و مقدّمه در 14 صفحه
ج 2 253 حاشیه
ج 3 288 حاشیه
ج 4 237 حاشیه
ج 5 175 حاشیه
ج 6 94 حاشیه
ج 7 220 حاشیه
ج 8 81 حاشیه
ج 9 82 حاشیه
ج 10 82 حاشیه
ج 11 48 حاشیه
ج 12 4 حاشیه
علّامه شعرانی در این تعلیقهها، مانند دیگر موارد، عمدهی اهتمامش به مباحث فقه الحدیثی است، گرچه بحثهای مربوط به صدور و سند و نیز مباحث تاریخ حدیثی نیز در آن وجود دارد.
4. حاشیه بر «إرشاد القلوب» دیلمی
در کتاب فرزانهی ناشناخته، دربارهی این کتاب چنین میخوانیم:این کتاب، پیشتر، یکی از متون درسی حوزه در فن اخلاق بود. از این رو، علّامه شعرانی، آن را احیا و تصحیح کرد و حواشیای بر آن نگاشت. در جلد دوم هزار و یک نکته (ص 553)، یکی از آن احادیث تصحیح شده، آورده شده است. (6)
یادآوری میکند که نگارنده، نتوانست بر این کتاب دست یابد.
5. حاشیه بر «فصل الخطاب» محدّث نوری
علّامه شعرانی، بر فصل الخطاب حاجی نوری، حواشی وتعلیقاتی به عنوان نقد نوشته که استاد حسن حسن زادهی آملی، آنها را در پایان کتاب خویش و با عنوان «فصل الخطاب فی اثبات عدم تحریف کتاب ربّ الأرباب» آورده است.این حواشی، 22 مورد است که علّامه شعرانی، گاهی دربارهی سند، داوری کرده است، مانند حواشی سه و هفت (مرسل و ضعیف بودن سند)، چهار (کتاب سلیم)، و نُه (جزیرهی خضراء) و گاه به تبیین مفهومیِ حدیث نظر میکند و در مواردی نیز ادّعاهای دیگر حاجی نوری را به نقد میکشد. (7)
6. تکمیل جلد چهاردهم «منهاج البراعة»
مرحوم میرزا حبیب الله خویی، پیش از تکمیل شرح خطبهی 227 نهج البلاغه، دار فانی را وداع کرد و شرح این خطبه، ناتمام ماند. علّامه شعرانی، این خطبه را بر منهج شارح تکمیل کرد و ترجمهی فارسی خطبه را نیز در آخر آن آورد. این تتمّه، در یازده صفحه تنظیم شده است. (8)ایشان در آغاز این تکلمه نوشته است:
انی لما وقفت علی هذا الشرح النفیس الجامع لشتات اللطائف الحاوی لطریف الظرایف و رأیت انّ صاحبه لم یتمکّن من اتمامه و توقّف علی شرح کلام امیر المؤمنین (علیهالسلام) و العمل یرفع، علمت انّ عاقبته إلی رفع العمل و القبول کما ان ختم کلامه إلیه و هذا و إن کان فالاً حسناً للشارح لکن الناظرین یرون عمله ابتر إذ لم یکمل شرح الکتاب بل الخطبة التی شرع فی شرحها فرأیت أن أعلق علیه شیئاً یتمّ به شرح الخطبة الأخیرة واضم عملی إلی عمله المقبول و اتطفل فی تحصیل الثواب الحاصل له و سلکت فیه مسلکه من الاقتصار علی ما یسهل تناوله و حسن توفیقه و أقول ... . (9)
7. شرحی بر 23 فقره از خطبهی 184 «نهج البلاغه»
آیة الله حسن حسن زادهی آملی فرموده است که علّامه شعرانی، 23 فقره از این خطبه را شرح فرموده و دست خط ایشان نزد وی موجود است و در جلد چهارم هزار و یک کلمه، تمام این دست خط را آورده و آرزو کرده که خود بتواند با همان سبک، این شرح را کامل کند.وی در آغاز این شرح میفرماید:
این کلمه علیا، رسالهای است از حضرت استادم علّامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی (رضوان الله علیه) در شرح خطبهی صد و هشتاد و چهار نهج البلاغه که سیّد رضی در عنوان آن فرموده است: «و تجمع هذه الخطبة ما لا تجمعه خطبة».
مرحوم استاد، تا حدود نصف آن را در بیست و سه فقره، شرح فرموده است که به خط مبارک آن جناب در نزد نگارنده، محفوظ است. در نظر داریم که نصف دیگر آن را به همان سبک و اسلوب ترجمه و شرح استاد، به پایان برسانیم؛ ولی هنوز توفیق رفیق نشده و فرصت دست نداده است؛ ولکن بدین امید که لعلّ الله یحدیث بعد ذلک امراً. (10)
این شرح، به زبان فارسی و در 99 صفحه، تنظیم شده است. (11)
8. ترجمه و شرح دعای عرفه
علّامه شعرانی، دعای عرفه را به فارسی ترجمه کرده و در آغاز کتاب فیض الدموع میرزا محمّد ابراهیم نوّاب، به عنوان ضمیمه، در سال 1345 ش/ 1386 ق، به چاپ رسیده است.ایشان ابتدا مقدّمهای نگاشته و دربارهی دعای عرفه، توضیحاتی میدهد و آن را از «موارث بزرگ اهل بیت و افتخار شیعه» میداند. (12) سپس به اختلاف نُسَخ دعا در اقبال و بلد الأمین اشاره میکند و آن را امری طبیعی میداند؛ چون «مرکز عنایت رُوات به حفظ الفاظ حدیث، به اندازهی عنایت به حفظ قرآن نبوده است و عبارت یک حدیث در روایات مختلفی که از آن شده، مختلف آمده است و همهی آن اختلافات در دعا، صحیح است». (13)
سپس مینویسد: «من در این ترجمه، متابعت یک نسخه اقبال کردم که به نظرم بهتر آمد و چند جمله در اوّل دعا را - که در بعضی نسخ آن دیده شد و در نسخ دیگر نبود - ترجمه نکردم؛ چون آن فصاحت را که در سایر قرائن دیدم، در آن ندیدم و احتمال دادم که بعضی راویان، به سبب نسیان در آن، تحریف کردهاند؛ امّا زیادتی آخر دعا را - که در نسخ اقبال موجود است و در بلد الأمین نیست - بالتمام آوردهام و ترجمه کردهام ونظر خود را در ذیل آن باز نمودهام». (14)
ایشان سپس شرح حالی از میرزا محمّد ابراهیم نوّاب میآورد. متن عربی دعاها در صفحهی راست و ترجمه در صفحهی روبه رو قرار دارد. علّامه شعرانی، پاورقیهایی نیز در ذیل صفحات ترجمه دارد که به واقع، شرح برخی از فقرات دعاست.
این ترجمه، در قطع رقعی و در 27 صفحه، با مقدّمه و متن عربی، به چاپ رسیده است و مرحوم احمد خوشنویس، آن را خطّاطی کرده است.
9. ترجمه و شرح فارسی «صحیفهی سجادیه»
این ترجمه و شرح، نخستین بار در سال 1346 شمسی از سوی انتشارات اسلامی، به چاپ رسیده است. علّامه شعرانی، نخست مقدّمهای دربارهی دعا و اهمیت آن و نیز دعای ملحون و غیر مأثور دارد و آن گاه به ترجمه و شرح پرداخته است. ترجمهها بالای صفحه و توضیحات، با شماره در پاورقیها جای دارد. در پایان صحیفه نیز دعاهای روزهای هفته و مناجات خمس عشر امام سجاد (علیهالسلام) را ترجمه کرده است. در پاورقیها - که حکم شرح دارد - به مطالب مختلف پرداخته است و مطالبی از این قبیل را آوردهاند: انواع استخاره؛ (15) عدم تحریف قرآن؛ (16) تغییر در ضمایر ادعیه؛ (17) حلّ برخی دشواریها در دعا، مانند دعا برای سپاه بنی امیه. (18)وی از شرح سیّد علیخان کبیر، بسیار نقل میکند و گاه نیز آن را به نقد میکشد. (19)
ترجمه، روان و نزدیک به متن است و ترجمهی آزاد نیست؛ چنان که به صورت تحت اللفظی و نامفهوم هم نیست.
10. تصحیح «جامع الرواة»
مرحوم آیة الله بروجردی، در نوشتهای که در انتهای جلد اوّل جامع الروات به چاپ رسیده، پس از معرفی کتاب و جایگاه آن، در پایان نوشته میفرماید:و تصدّی الفاضل الخبیر المحترم الحاج میرزا ابوالحسن الشعرانی لتصحیحها فی المطبعة. (20)
این کتاب، در سال 1331 با مخارج حاج محمّد حسین کوشان پور، در مطبعه «شرکت چاپ رنگین»، (21) به چاپ رسید و پس از آن، بارها از روی آن افست شد.
علّامه شعرانی، در پایان جلد اوّل و آغاز جلد دوم چاپ دیگر این کتاب - که از سوی کتاب خانهی آیة الله نجفی مرعشی در سال 1403ق، صورت گرفته -، چنین مرقوم داشته است:
هذا هو الجزء الأوّل من جامع الرواة و جعل فی مجلّدین لئّلا یضخم فیثقل علی الناقل و وقفت علی طبعه و تصحیحه امتثالاً لأمر سیدنا الأعظم و مولینا المعظّم زعیم الملّة و الدین رئیس الإسلام و المسلمین آیة الله فی الارضین الحاج آقا حسین الطباطبائی البروجردی - ادام الله ظلاله - و جعلنا رموز الکتب بین معقوفتین [ ] و اختلاف النسخة بین هلالین ( ) و میزنا بین المنقول من الاسترآبادی و التفریشی و بین عبارة صاحب الکتاب بعلامة « » و فصلنا بین الاسانید التی اوردها بنقطة. و عنی بنشره الموفّق للسعادة الدینیة و الدینویة الساعی فی نشر الآثار النبویة الحاج محمّد حسین کوشانپور، أیّده الله و وفّقه و ایانا و سایر إخواننا، بحق محمّد و آله الطاهرین، و أنا العبد الجانی الممنوّ بالأمانی أبوالحسن، المدعو بالشعرانی عفی عنه. (22)
11. تصحیح «حلیة المتّقین»
تصحیح حلیة المتّقین، از علّامه مجلسی و تصحیح مجمع المعارف، از محمّد شفیع بن محمّد صالح و تصحیح حسنیه ترجمهی ابراهیم استرآبادی - که هشتمین چاپ آن، توسط کتاب فروشی اسلامیه در سال 1379 ق، در قطع رحلی بزرگ، در یک جلد و در 217 صفحه به انجام رسیده است. (23)یادآوری میکند که نگارنده، موفق نشد این کتاب را ببیند.
14-12. تصحیح «کتاب أبی الجعد»، «نثر اللآلی» و «الطب»
این سه کتاب، در یک مجلّد به چاپ رسیدهاند.کتاب أبی الجعد، نوشتهی احمد بن عامر بن سلیمانی الطائی (از صحابهی امام رضا (علیهالسلام))، حاوی روایتهایی از امام رضا (علیهالسلام) است که از پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) و امیر مؤمنان (علیهالسلام) نقل فرموده است. حجم این کتاب، 25 صفحه است.
نثر اللآلی، اثر أبوعلی طبرِسی یا ابوالرضا راوندی، حاوی روایاتی از امیرمؤمنان (علیهالسلام) است که در موضوعاتی به ترتیب حروف الفبا، گرد آمدهاند. کتاب، پنج صفحه است.
الطب، نوشتهی ابو عَتّاب عبدالله بن بسطام النیسابوری و برادرش حسین بن بسطام النیسابوری، مشتمل بر روایات طبّی منقول از ائمّه (علیهمالسلام) است. کتاب، دارای 113 صفحه است.
آیة الله بروجردی در ابتدای کتاب، مقدّمهای دارد و دربارهی این رساله، توضیحاتی مرقوم فرموده است.
در صفحهی پایانی کتاب، این عبارت درج شده است:
ثمّ کتاب الطبّ الأئمّة و عنّی بنشره امتثالاً لأمر سیدنا الأعظم زعیم الملّة و الدین رئیس الإسلام و المسلمین آیة الله فی العالمین الحاج آقا حسین الطباطبایی البروجردی متّع الله المسلمین بطول بقائه الموفّق للسعادة الدینیة و الدنیویة الساعی فی نشر الآثار النوبیّة الحاج محمّد حسین کوشانپور، ایّده الله تعالی وزاد فی توفیقه فی 2 شوال 1377 و قد طبع ألف نسخة و نظر فیه و أشرف علی طبعه الفاضل ابوالحسن الشعرانی. (24)
نویسندهی کتاب گوهرهای درخشان - که ترجمهی شرح نثر اللآلی است -، نوشته است:
گفتاری که مایهی تردید شد
دانشمند توانا و محقّق مرحوم آقای میرزا ابوالحسن شعرانی، کتاب نثر اللآلی را با مرحوم آیة الله بروجردی (حاج آقا حسین طباطبایی) از روی یک نسخهی خطی تصحیح فرمودند و با ضمیمهی کتاب [ابی الجعد] با اغلاط فراوان چاپ شد و در آن، مرحوم شعرانی، مؤلّف [نثر اللآلی] را به نحو تردید، یاد فرمودند. عبارت وی در اوّل کتاب چنین است: «کتاب نثر اللآلی لأبی علی الطبرسی یا لأبی الرضا راوندی» و موجب این تردید، گویا گفتار [منتجب الدین] و صاحب الذریعة باشد؛ زیرا در این دو کتاب، کتابی به نام نثر اللآلی لفخر المعالی، در شمار تألیفات علی بن فضل الله بن علی بن عبدالله بن علی الحسینی، معروف به ابی الرضا راوندی، یاد شد.
باید گفت آقای شعرانی، التفات نفرمودند که نثر اللآلی منسوب به طبرسی، با مشخصاتی که معرفی شده، بدون ضمیمه است و کتاب ابی الرضا راوندی، هر جا که نام برده شده، کلمهی فخرالمعالی به او ضمیمه است (در تاریخ ربیع الأولی 1395 ق، به اتمام رسید). (25)
آیة الله حسن حسن زاده آملی، در جلد دوم کتاب هزار و یک نکته میگوید:
کتاب طبّ مذکور، با دو کتاب دیگر، یکی کتاب أبی الجعد احمدبن عامر طائی، از اصحاب امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهمالسلام) و کتاب دیگر، نثر اللآلی، به امر حضرت آیة الله بروجردی (رحمه الله) به تصحیح این جانب به طبع رسیده است. هر چند تصحیح من در تحت نظر و اشراف حضرت استاد علّامه شعرانی - رضوان الله علیه - و به استمداد از آن جناب بود. (26)
15. تجدیدنظر و تصحیح «صد کلمهی قصار»
در صفحهی شناسنامهی کتاب آمده است:پوشیده نیست بر احدی که بهترین اعمال پس از تحصیل معارف الهیه، تعمّق و نظر در کلمات ائمّهی اثنی عشر - صلوات الله علیهم اجمعین - است و از جمله کسانی که از آن منابع علوم صافیه، صادر گردیده است، صد کلمهی قصار مولانا امیرالمؤمنین - علیه صلوات الله الملک الامین - در باب مختار، از حکم آن حضرت است و عمدة العلماء المحققّین، کاشف اسرار علوم الأئمّة الطاهرین آقای حاج شیخ عبّاس القمی - رحمة الله علیه - با حسن ترتیب و اجود تهذیب، شرح فرموده و این احقر، ابوالحسن مدعو به شعرانی، به تجدیدنظر و تصحیح آن موفق شدم و بر عموم مسلمانان و خصوص اهل علم و منبر، مراجعه به آن لازم است.
چاپ این کتاب توسط کتاب فروشی محمّد علی علمی در سال 1366 ق، در تهران، صورت گرفته است.
در این کتاب کوچک، 47 حاشیه و پاورقی موجود است که ظاهراً از آنِ علّامه شعرانی است؛ گرچه فقط در یک جا کلمهی شعرانی (27) و در یک جا حرف «ش»، (28) به عنوان رمز آمده است.
این حواشی، گاه توضیح یک واژه است و گاهی شرح یک حدیث و در بسیاری از موارد، روایات دیگری هم در همان موضوع روایت متن، آورده است.
16. مقدّمه بر «شرح نهج البلاغه» ملّا محمّد صالح روغنی قزوینی
این مقدّمه، بر چاپ دوم این شرح است. چنان که علّامه شعرانی در پایان مقدّمه، قید فرموده است که چاپ اوّل کتاب، در سال 1321 در تبریز انجام شده است و چاپ دوم، با مقدّمهی علّامه شعرانی و تصحیح و حواشی سیّد ابراهیم میانجی، از سوی کتاب فروشی اسلامیه در سال 1380ق، در چهار جلد، منتشر شده است.این مقدّمه، دوازده صفحه است که با حروف، شماره گذاری شده است. این مقدّمه، در کتاب فرزانهی ناشناخته نیز درج شده است. (29)
علّامه شعرانی در این مقدّمه، از صحّت و انتساب مطالب نهج البلاغه و نیز نسبت آن به گردآورنده، دفاع میکند. نخست یادآوری میکند که افراد بسیاری پیش از سیّد رضی، به جمع آوری خطبههای امیرمؤمنان (علیهالسلام) اقدام کردهاند و سپس دلیل ابن ابی الحدید را بر انتساب این خطبهها و رسائل به امیر مؤمنان (علیهالسلام) بازگو میکند و در ادامه، از چند ایرادی که در دوران معاصر، بویژه المقتطف بر نهج البلاغه صورت گرفته، یاد کرده و پاسخ میدهد.
عناوین ایرادهای پاسخ داده شده، عبارتند از:
- نهج البلاغه، حاوی اخبار غیبی است؛
- معارف بلندی در آن آمده که با استدلالهای فلسفی و منطقی، سازگار است و در آن عصر، رایج نبوده است؛
- از واژهی معلول -که اصطلاحی فلسفی است - استفاده شده و در آن عصر، رواج نداشته است؛
- واژهی ازل و ازلیه، در عربی به معنای قدم نیست؛
- نسخهای از نهج البلاغه در سال 858 ق، یافت شده که کمتر از این نهج البلاغه است.
علّامه شعرانی، به زیبایی و اتقان، این ایرادها را پاسخ گفته است.
در آخر، اشاره میکند: این مقدّمه، تلخیص رسالهای است که سابقاً در صحّت و اعتبار کتاب نهج البلاغه نوشتهام.
شایسته است که این رسالهی مفصّل، به دست آید و به چاپ برسد.
17. مقدّمه و تقریظ بر تکلمهی «منهاج البراعة»
منهاج البراعة، شرحی از مرحوم میرزا حبیب الله خویی است که در چهارده جلد منتشر شده است؛ ولی شارح، موفّق به اتمام شرح نشد. استاد حسن حسن زاده آملی، این شرح را بر همان اسلوب ادامه داد و از جلد پانزده تا بیست را تدوین کرد. البته جلد 21- که شرح کلمات قصار است -، توسّط مرحوم محمّد باقر کمرهای انجام پذیرفت.علّامه شعرانی، مقدّمه و تقریظی در پنج صفحه، بر تکملهی استاد حسن زاده آملی نوشتند. در این مقدّمه، نخست به سیر گردآوری خطبههای امیرمؤمنان (علیهالسلام) تا زمان سیّد رضی و تدوین نهج البلاغه اشاره میکند و سپس به شرح منهاج البراعة میرسد و میگوید:
مرگ مؤلّف، او را از تمام این شرح، بازداشت و خطبهی 227 را به آخر نرساند. من این خطبه را به سبک مؤلّف، شرح کردم تا کامل شود. آن گاه برخی از دوستان از من خواستند که این شرح را کامل کنم؛ امّا من چون با سبک و روش مؤلّف موافقت نداشتم، از آن امتناع کردم.
سپس به اهتمام استاد حسن حسن زادهی آملی برای اتمام این شرح اشاره میکند و وی را جامع علوم و فنون و شایستهی این کار میداند. در توصیف و تعریف استاد حسن زاده آملی میگوید:
بر خلاف بسیاری از حوزویان - که تنها بر چند مسئله از علم اصول و چند مبحث از فقه واقفاند -، استاد حسن زاده، در علوم دینی، قرآنی، حدیثی، ادبی، عقلی و علوم غریبه، متبحّر و صاحب نظر است. (30)
18. مقدّمهی «جامع الأحادیث» و اِشراف بر تصحیح و مقابلهی آن
کتاب جامع الأحادیث، نوشتهی ابو محمّد جعفر بن احمد قمی است که در طبقهی شیخ مفید قرار دارد و از شیخ صدوق روایت میکند.علّامه شعرانی، در مقدّمهای کوتاه و دو صفحهای خود بر این کتاب، (31) بیان داشته که بر استنساخ و تصحیح و مقابلهی این کتاب، اشراف داشته است. در این مقدّمه، وی به شرح حال اجمالیِ نویسنده پرداخته، سخن عالمان رجال را دربارهی وی میآورد و از برخی آثارش یاد میکند.
19. جُستاری در ردّ انتساب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)
علّامه شعرانی در پایان جلد دهم مجمع البیان - که آن را تصحیح کرده و بر آن تعلیقه دارد -، خاتمهای آورده و در آن، نخست، اشارهای به زندگی طبرِسی و سپس تصحیح خود دارد. پس از آن، فهرستی از مشاهیر قُرّاء و مفسّران و شرح حال کوتاهی از آنان را میآورد و در پایان، به اندازهی نیم صفحهی رحلی، دربارهی تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)، مطلبی نگاشته است. وی از علّامه استرآبادی نقل میکند که این رساله (تفسیر العسکری) را سهل بن احمد دیباجی جعل کرد و سپس چند نمونه از اشتباهات فاحش و اغلاط آن را میآورد و مینویسد:و لم یکن واضع هذا التفسیر عارفاً بالتاریخ. (32)
20. رسالهای در علم درایه
این رساله، نخستین بار در بیستمین سالگرد علّامه شعرانی (1372ش)، بر اساس نسخهی استنساخی آیة الله حسن حسن زاده آملی در مجلهی نور علم (شمارهی 50-51) به چاپ رسید. یادداشت مجلّه در ابتدای این رساله چنین است:این اثر، رسالهای است در علم درایه، تألیف مرحوم علّامه شعرانی (رحمه الله) که چهل سال پیش، حضرت آیة الله حسن حسن زاده آملی، نسخهی مؤلّف را استنساخ کردهاند و تاکنون چاپ نشده است.
آیة الله حسن زاده، در ابتدای رساله، مرقوم داشته است:
بسم الله تعالی و له الحمد، هذا کتاب الدرایة من مؤلفات استاذی الربانی و الحکیم المتألّه الصمدانی الشهیر بأبی الحسن الشعرانی - ادام الله ظله العالی و الوافی -.
در سال 1382، همین رساله در یادنامهی علّامه شعرانی با عنوان فرزانه ناشناخته، (33) از روی مجلهی نور علم به چاپ رسید و علّامه حسن زاده آملی، آن را در هزار و یک کلمه، به چاپ رسانده است.
عناوین مباحث مندرج در این رساله، از این قرار است:
- تعریف اثر، سنّت، حدیث؛
- اخبار کذب (علل کذب، اقسام کذب، راههای تشخیص)؛
- اقسام اربعه حدیث؛
- بعضی اصطلاحات حدیث (12 اصطلاح)؛
- اصطلاحات اهل رجال در جرح و تعدیل (10 اصطلاح)؛
- اصحاب اجماع؛
- طرق تحمّل حدیث.
امید است شاهد روزی باشیم که اندیشهها و دیدگاههای حدیثی علّامه شعرانی، در یک مجموعه، گردآوری شوند و به چاپ برسند.
ب. اندیشههای علم الحدیثی علّامه شعرانی
بیتردید، هر عالِم حدیث پژوه، پیش از ورود به حوزهی معارف حدیثی باید مبانی خود را در زمینهی علم الحدیث، منقّح کند؛ چرا که برخی از مباحث علم الحدیث، نسبت به معارف حدیثی، حکم پیش فرضها را دارد و برخی دیگر، حکم منطق و دانش آلی.بر اساس آنچه گفته شد، استخراج اندیشههای علم الحدیثی، از لابه لای تعلیقهها و حواشی و شروح علّامه شعرانی و دیگر آثار مرتبط، برای پی بردن به منهج حدیثی وی لازم است؛ زیرا منهجِ حدیثیِ یک محدّث و عالم حدیث پژوه، متشکّل از دیدگاه و اندیشههای نظری و علم الحدیثی وی و تحلیل روش تعامل او با حدیث و معارف حدیثی است.
این بخش از مقاله، درصدد است تا نمایی کلّی از آرا و اندیشههای علم الحدیثی علّامه شعرانی را ارائه کند و برای کشف منهج حدیثی وی گام اوّل را بردارد.
از آن رو که تاکنون چند مقاله در تحلیل و معرفی اندیشههای حدیثی علّامه شعرانی تدوین شده که برخی به چاپ رسیده و برخی در دست چاپاند، و جهت پرهیز از تکرار، تنها به سازماندهی اندیشههای حدیثی وی در این مقال میپردازیم و توضیحات و نمونهها را به مقالات یاد شده، ارجاع میدهیم و اگر خود نیز بر نکتهای دست یافته، در لابه لای آن میگنجانیم. از این رو، نخست گزارشی اجمالی از مقالات و نوشتههای پیشین دربارهی اندیشههای حدیثی علّامه ارائه میگردد و سپس این اندیشهها، ساماندهی میشود.
1. مرور منابع پیشین
دربارهی اندیشههای حدیثی علّامه شعرانی - تا آن جا که نگارنده جستجو کرده -، تاکنون شش مقاله نوشته شده که چهار مورد آن، نشر یافته و دو مقالهی دیگر، در دست نشر است. گزارش این مقالات، به ترتیب زمان نشر و نیز زمان دستیابی، از این قرار است:یک. «روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علّامه شعرانی»، سعید رحیمیان، کیهان اندیشه، شمارهی 46، 47 و 49.
نویسنده در این مقاله، هفده اصل را در منظومهی فکری علّامه شعرانی، جهت درک احادیث برشمرده و با ذکر نمونهها به شرح آن پرداخته است:
- دید عقلی نسبت به آیات و احادیث اصول دین؛
- اعتقاد به باطن احادیث و محکم و متشابه آنها؛
- تکیه بر حجّیت ظواهر؛
- تفکیک اصطلاحات احادیث از اصطلاحات علوم؛
- دقّت در وجه صدور روایت؛
- عدم توجّه به سند در روایات اصول دین؛
- دقّت در کیفیت جمع روایات؛
- طرد روایات مخالف قرآن؛
- طرد روایات مخالف اجماع و ضرورت؛
- نفی تلازم بین عدم درک و بطلان؛
- توقّف و تعبّد در موارد مجمل و مجهول؛
- طرد تفسیر به رأی و بیان ملاک؛
- قاعدهی «الشیء بالشیء یذکر»؛
- توجّه به رسالت دین و ارتباط علم و دین؛
- توجّه به دستاوردهای علوم بشری در بیان معارف؛
- کوشش در طرد و همیات و انحرافات از دین؛
- نقد روش شناسیهای نادرست.
منبع نویسندهی این مقاله - که در سه قسمت چاپ شده -، تعلیقههای علّامه شعرانی بر شرح اُصول الکافی است و غرض وی، استخراج اصول و قواعد فهم، در حوزهی احادیث اعتقادی است.
به سخن دیگر، حوزهی این مقاله، از دو جهت محدود است: یکی آن که از آثار علّامه شعرانی، فقط تعلقههای وی را بر شرح اُصول کافی ملّا صالح، منظور کرده و دیگر آن که وجههی همّت وی، نشان دادن قواعد فهم احادیث اعتقادی است.
دو. «پژوهشهای حدیثی در آثار علّامه شعرانی»، نادعلی عاشوری تلوکی، چاپ شده در کتاب فرزانهی ناشناخته، ص 51-98.
نویسنده، به مباحث حدیث پژوهی علّامه شعرانی، بر اساس تعلیقه بر الوافی وتعلیقه بر شرح ملّا صالح مازندرانی پرداخته است. البته اشاره میکند که از حواشی ایشان بر کتب تفسیی و کلامی نیز استفاده شده است. عناوینی که در این مقاله به چشم میخورند، از این قرارند:
- جایگاه قرآن و حدیث؛
- حجّیت سنّت؛
- مراتب حدیث؛
- نقل به معنا؛
- جعل حدیث؛
- نقد حدیث.
نویسندهی مقاله، در بخش نقد حدیث، این موضوعات را بررسی کرده است: سنجش روایات با ملاکهای قرآنی؛ نقد روایی احادیث؛ نقد عقلایی روایات؛ نقد تاریخی روایات؛ نقد اسرائیلیات؛ نفی حجّیت از خبر واحد در معارف دین.
این مقاله، از جهتی جامعیت دارد که آن را محدود به یک حوزهی حدیثی نکرده است؛ ولی از سوی دیگر، محدود به دو اثر حدیثیِ علّامه شعرانی است.
سه. «علّامه شعرانی، قرآن پژوهی فرزانه»، علی نصیری، چاپ شده در کتاب فرزانهی ناشناخته، ص 134-173.
این مقاله، بر پایهی کتاب نثر طوبی، تحریر شده است و دارای چهار فصل بدین ترتیب است:
- مباحث قرآنی؛
- مباحث روایی؛
- مباحث فلسفی - کلامی؛
- مباحث سیاسی - اجتماعی؛
چنان که ملاحظه میشود، یک فصل از این مقاله، به مباحث روایی اختصاص دارد و در آن، این عناوین مورد بحث قرار گرفته است: توجّه به اسرائیلیات؛ تضلّع علّامه در حدیث پژوهی؛ دیدگاه علّامه شعرانی، دربارهی روایات تفسیری اهل بیت (علیهمالسلام).
چهار. «حجّیت و نقش دانشهای بشری، در فهم و نقد روایات از دیدگاه علّامه شعرانی»، علیرضا طبیبی، فصل نامهی علوم حدیث، ش 48، تابستان 1387.
نویسنده در این مقاله - که بخشی از پایان نامهی دکتری تخصصی وی است - به حجّیت و نقش دانشهای بشری، در فهم ونقد روایات پرداخته است. (34)
وی در این مقاله، با تکیه بر آثار متعدّدی از علّامه شعرانی، چون: ترجمه و شرح صحیفهی سجادیه، نثر طوبی، حواشی بر الوافی، حواشی بر شرح اُصول الکافی ملّا صالح مازندرانی، حواشی بر تفسیر مجمع البیان، منهج الصادقین، روح الجنان و نیز ترجمه و شرح کشف المراد، به تثبیت مدّعای خود پرداخته است.
نویسنده در این مقاله، از شش دانش، یعنی: فلسفه، عرفان، تصوّف، کلام، فقه و نجوم و تأثیر آنها در فهم و نقد روایات، سخن میگوید.
در هر یک از این دانش ها، نخست، به تبیین مراد از آن پرداخته و گاه با تعبیر فلسفهی مقبول، عرفان مقبول، و تصوّف مقبول، به تحدید این دانشها میپردازد و در ذیل هر کدام، نمونههایی را میآورد.
آنچه باید دربارهی این مقاله گفت، این است که نویسنده، با تعریفی که از این دانشها ارائه میکند، در وادیای دور و تسلسلی ناخواسته میافتد.
نکتهی قابل توجّه این که نویسنده در عنوان مقاله، از تعبیر «نقد» استفاده کرده، در حالی در مقاله، بدان توجّه نشده است.
پنج. «نقد محتوایی حدیث، از دیدگاه علّامه شعرانی»، محمّد کاظم رحمان ستایش، ارائه شده به همایش بزرگداشت علّامه شعرانی (نسخهی مؤلّف).
نویسنده در این مقاله، با تتبّع در پارهای از کتابهای علّامه شعرانی، مانند: رسالهای در علم درایه، المدخل إلی عذب المنهل، حاشیهی وی بر اُصول الکافی، و حاشیه بر الوافی، مواردی را که علّامه شعرانی، به نقد محتهواییِ روایات، بر اساس اصول و قواعد نقد پرداخته، گرد آورده است.
اصول و قواعدی که در این مقاله، بدان استناد شده، عبارتاند از: قرآن، سنّت؛ اجماع؛ عقل؛ اصول قطعی مذهب؛ تاریخ؛ واقعیتها؛ رکاکت معنا.
یادآوری میشود، آنچه به عنوان «رکاکت معنا» آمده، قابل ادغام در اصول قطعی مذهب است؛ چرا که نمونههای ارائه شده، مواردی هستند که بر اساس اعتقادات شیعی، به نقد احادیث میپردازند و همان اصول قطعی مذهباند.
گفتنی است که در ابتدای مقاله، تعریف نقد، ضرورت نقد و جایگاه، نقد مورد بحث قرار گرفته است.
شش. «مصادر حدیثی، از دیدگاه علّامه شعرانی»، سیّد محمّد کاظم طباطبایی، ارائه شده به همایش بزرگداشت علّامه شعرانی (نسخهی مؤلّف).
در این مقاله، دیدگاه علّامه شعرانی، دربارهی مصادر و کتابهای حدیثی، استخراج و گزارش شده است. نویسنده، منابع را به: شایستهی اعتماد و غیر قابل اعتماد، تقسیم کرده است.
در قسمت منابع قابل اعتماد، از مصحف حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، اصول حدیثی شیعه، الکافی، نهج البلاغه و بحار الأنوار یاد کرده و دیدگاه علّامه شعرانی را دربارهی آنها آورده ا ست.
در بخش مصادر غیر قابل اعتماد، از کتاب سلیم بن قیس، التفسیر المنسوب إلی الامام العسکری (علیهالسلام)، مقتل ابی مِخنَف و فقه الرضا یاد کرده و رأی مرحوم شعرانی را دربارهی آنها بازگو کرده است.
2. ساماندهی اندیشههای حدیثی علّامه شعرانی
چنان که پیش از این بدان اشاره شد، علّامه شعرانی، اندیشهها و دیدگاههای حدیثیاش را در لابه لای مقدّمهها، تعلیقهها شروح و نوشتههای مختلف دیگر آورده است. مجموع دیدگاهها و اندیشههای وی، به صورت منسجم و متمرکز در یک یا چند نوشته، در دست نیست. از سوی دیگر، نویسندگانی که به تحلیل اندیشهها و دیدگاههای وی پرداختهاند نیز هر کدام به بخشی از دیدگاهها نظر داشتهاند. جمع این دیدگاهها و اندیشهها در یک مجموعهی منسجم، میتواند عمق نگاه و خبرویت علّامه شعرانی را نشان دهد. ما در این بخش از نوشته، تلاش میکنیم تا به چنین کاری نزدیک شویم.به گمان ما میتوان دیدگاههای علم الحدیثی علّامه شعرانی را در پنج محور اساسی، جای داد: مباحث فلسفهی حدیث (مباحث بنیادی دربارهی حدیث) مباحث تاریخ حدیث؛ مباحث مربوط به ارزیابی صدور؛ مباحث فقه الحدیثی؛ مباحث مصطلح الحدیث و درایه.
در این جا تلاش میکنیم تا بر اساس مقالات شش گانهی گذشته و یافتههای نگارندهی این سطور، دیدگاههای علّامه شعرانی را در این قالب گزارش کنیم:
یک. مباحث فلسفهی حدیث
مراد از این عنوان، مباحث بنیادی و اساسیای است که به کلّیت حدیث مربوط میشود، مانند حجّیت سنّت؛ رابطهی کتاب و سنّت؛ زبان روایات؛ تأثیر حدیث بر علوم و فنون اسلامی و ... .علّامه شعرانی، در نوشتههایش، به سه مطلب اوّل پرداخته است و آقای عاشوری، هر سه مطلب را در مقالهاش آورده است. (35) البته از موضوع «زبان روایات»، در مقالهی یاد شده، با عنوان «مراتب حدیثی» تعبیر شده است. همچنین در مقالهی آقای نصیری، به زبان تمثیل و تنظیر بودن برخی روایات، اشاره شده است. (36)
دو. مباحث تاریخ حدیث
در ذیل این عنوان، مباحثی چون: کتابت و تدوین حدیث، کتابهای حدیثی، ادوار حدیث، مناهج حدیثی محدّثان و ... قرار میگیرد.در نوشتههای علّامه شعرانی، دربارهی برخی از کتابهای حدیثی، آرایی مطرح شده که آقای طباطبایی، به آنها پرداخته است.
البته اشاراتی دربارهی چگونگی نقل روایات و چگونگی حفظ و نشر آنها، در کتاب المدخل إلی عذب المنهل، (37) آمده است.
سه. مباحث مربوط به ارزیابی صدور
در بحث ارزیابی صدور، این مباحث مورد توجّه است: مسئلهی جعل و وضع؛ نقد محتوایی حدیث؛ نقد سندی.علّامه شعرانی، از سه موضوع، به دو مطلب اوّل پرداخته و نویسندگان مقالات نیز به صورت گسترده، آنها را گزارش کردهاند.
مقالهی آقای رحمان ستایش، به نقد محتوایی اختصاص دارد و هفت ملاک را بر اساس نوشتههای علّامه شعرانی، استخراج کرده است.
آقای عاشوری نیز عمدهی مقالهاش را به این مسئله اختصاص داده است. مسئلهی جعل حدیث، نقد حدیث و ملاکهای نقد، محور عمدهی مقالهی آقای عاشوری است. (38)
همچنین در این مبحث باید به مسئلهی عدم حجّیت خبر واحد در روایات اعتقادی، توجّه کرد که علّامه شعرانی، در نوشتههایش بدان اشاراتی دارد. آقای عاشوری (39) و نیز آقای رحیمیان، در مقالات خود بدان پرداختهاند. (40)
علّامه شعرانی دربارهی سند و مباحث رجالی نیز آرایی دارد که در نوشتههای یاد شده، بدان پرداخته نشده است.
چهار. مباحث فقه الحدیثی
تفسیر و شرح حدیث و قواعدی که در این زمینه به کار میآیند، ذیل عنوان فقه الحدیث، جای میگیرند.در این موضوع، این موارد را در اندیشههای علّامه شعرانی میبینیم: تأویل در روایات؛ (41) محکم و متشابه؛ (42) استفاده از علوم بشری در فهم روایات؛ (43) نقل به معنا؛ (44) موارد خروج از نص؛ (45) اوامر ارشادی و مولوی. (46)
پنج. مباحث مصطلح الحدیث و درایه
علّامه شعرانی، در نوشتهای که با عنوان «رسالهای در علم درایه» تدوین کرده، به برخی از مباحث مصطلح الحدیث و درایه پرداخته است. در این رساله، این عناوین را میتوان دید: تعریف اثر، سنّت، حدیث؛ اخبار کذب؛ اقسام اربعه حدیث؛ اصطلاحات حدیثی (12 اصطلاح)؛ اصطلاحات اهل رجال (10 اصطلاح)؛ اصحاب اجماع؛ طرق تحمّل حدیث. (47)البته ایشان موارد دیگری را نیز در لابه لای نوشتههایش دارد.
در پایان میتوان اظهار داشت که منهج علّامه شعرانی، در تعامل با روایات منهجیِ عقلانی است. از ظاهرگراییهای اخباریان و اهل حدیث فاصله دارد و در دامن تأویلهای ناروایِ باطن گرایان نیز نمیافتد.
وی نسبت به حدیث، نگاهی عمیق و واقع بینانه و فراتر از جریان معمول و حاکم بر مجامع علمی دارد. سزاوار است که نخست، مجموعهی آثار مرتبط وی با حدیث، در یک مجموع گرد آید؛ چنان که سزاوار است مقالاتی که تاکنون در تحلیل روش حدیثی وی نشر یافته و یا در دست نشر است، در یک مجلّد مستقل، به عنوان درآمدی بر آن مجموعه، به چاپ برسد.
ج. طرح تدوین موسوعهی اندیشههای حدیثی علّامه شعرانی
با توجّه به آن که علّامه شعرانی، به صورت پراکنده، اندیشههای بلندی در حوزهی حدیث و علوم حدیث دارد، شایسته است که این پراکندهها در مجموعهای، جهت بهره برداری بیشتر و نیز تجزیه و تحلیل، در اختیار نخبگان و جامعهی علمی قرار گیرد؛ چرا که ایشان بر تعدادی از کتابهای حدیثی، تعلیقه نوشته و بر برخی از کتابهای حدیثی، مقدّمه دارد، و رسالههای کوتاه در حوزهی حدیث تحریر کرده و در لابه لای برخی از کتابهایش مباحث حدیثی وجود دارد.پیشنهاد میشود که این نوشتههای پراکنده، در موسوعهای با عنوان «موسوعهی اندیشهها و آثار حدیثیِ علّامه شعرانی» تدوین و منتشر گردد.
به نظر میرسد که این موسوعه، در پنج جلد تنظیم شود:
جلد اوّل: مقالات منتشر شده دربارهی آثار و اندیشههای حدیثیِ علّامه شعرانی
1. روش فهم احادیث اعتقادی در آثار علّامه شعرانی، سعید رحیمیان؛2. پژوهشهای حدیثی در آثار علّامه شعرانی، نادعلی عاشوری تلوکی؛
.3. علّامه شعرانی، قرآن پژوهش فرازنه، علی نصیری؛
4. حجّیت و نقش دانشهای بشری در فهم و نقد روایات، از دیدگاه علّامه شعرانی، علیرضا طبیبیان؛
5. نقد محتواییِ حدیث، از دیدگاه علّامه شعرانی، محمّد کاظم رحمان ستایش؛
6. مصادر حدیثی از دیدگاه علّامه شعرانی، سیّد محمّد کاظم طباطبایی؛
7. نگاهی به آثار و اندیشههای علّامه شعرانی، مهدی مهریزی.
جلد دوم: رسالهها و مقدّمههای حدیثیِ علّامه شعرانی
1. رسالهای در علم درایه؛2. جستاری در ردّ انتساب در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (علیهالسلام)؛
3. بخشی از کتاب المدخل إلی عذب المنهل؛
4. مقدّمه بر شرح ملّا محمّد صالح قزوینی؛
5. مقدّمهی ترجمهی صحیفهی سجادیّه؛
6. تقدمه و تقریظ و تکملهی منهاج البراعة؛
7. مقدّمهی جامع الأحادیث.
جلد سوم تا پنجم: تعلیقهها و تحشیهها بر کتب حدیثی
1. تعلیقه بر وسائل الشیعة؛2. تعلیقه بر الوافی؛
3. تعلیقه بر شرح ملّا صلاح؛
4. شرحی بر 23 جمله از خطبهی 184 نهج البلاغه؛
5. تعلیقه بر فصل الخطاب؛
6. تعلیقه بر کلمات قصار؛
7. حاشیه بر إرشاد القلوب دیلمی؛
8. تکمیل جلد چهاردهم منهاج البراعة؛
9. ترجمه و شرح دعای عرفه؛
10. ترجمه و شرح صحیفهی سجّادیه.
یادآوری میشود که این تعلیقهها، به ترتیب کتاب الکافی تنظیم میگردد.
پینوشتها:
1. این مقاله، در سال 1387 ش، به همایش بزرگداشت علّامه شعرانی، ارائه شده است.
2. دربارهی شرح احوال و اندیشههای علّامه شعرانی، تاکنون، این آثار، تألیف و تدوین شدهاند:
- فرزانهی ناشناخته، قم: بوستان کتاب، 1382:
- ویژه نامهی مجلّهی نور علم، ش 50-51؛
- در دیار صالحان (شرح حال مقدّس تهرانی و علّامه شعرانی)، تهران: انتشارات جمهوری، 1380:
- مقالات کیهان اندیشه، سعید رحیمیان، ش 45-47 و 49، سال 1371 و 1372:
- چهرهی درخشان قوامی واعظ، تهران: کتاب فروشی اسلامیه؛
- دایرة المعارف، قم: تشیّع، ج 9، ص 592؛
- در آسمان معرفت، حسن حسن زادهی آملی، قم: تشیّع، 1375؛
- زندگی نامه و خدمات علمی - فرهنگی میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384.
3. «کتاب شناسی و مقاله شناسی علّامه شعرانی»، فرزانهی ناشناخته، ص 248-257؛ «اندیشه و حیات علّامه شعرانی»، سعید رحیمیان (کیهان اندیشه، ش 45 آذر و دی 1371)، ص 83.
4. این پاورقیها در چاپ اسلامیه با علامت ستاره (*) و نشانهی «ش» معلوم شده است.
5. شرح أصول الکافی، ج 1، صفحهی ح (مقدّمه).
6. فرزانهی ناشناخته، ص 256، مقالهی «کتاب شناسی و مقاله شناسی علّامه شعرانی».
7. قرآن هرگز تحریف نشده (ترجمهی فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب ربّ الأرباب و ترجمه تعلیقات علّامه شعرانی)، مترجم: عبدالعلی محمّدی شاهرودی، قم: قیام، 1371.
8. ر.ک: منهاج البراعة، ج 14، ص 417-427.
9. همان، ص 417.
10. هزار و یک کلمه، ج 4، ص 167-168.
11. همان، ص 167-265.
12. فیض الدموع، ص 2.
13. همان جا.
14. همان جا.
15. ترجمه و شرح حصیفهی سجادیه، ص 120.
16. همان، ص 136.
17. همان، ص 140.
18. همان، ص 102.
19. مانند: ص 31، 34، 37، 42 و ...
20. جامع الرواة، ج 1، صفحهی ح آخر کتاب.
21. همان، ص 2.
22. جامع الرواة، ج 1، صمیمهی آخر کتاب صفحهی 10 و ج 2، صفحهی شناسنامه.
23. فرزانهی ناشناخته، ص 255، مقالهی «کتاب شناسی و مقاله شناسی علّامه شعرانی».
24. کتاب ابی الجعد، ص 142.
25. گوهرهای درخشان، ص 8.
26. هزار و یک نکته، ج 2، ص 728.
27. صد کلمهی قصار، ص 59.
28. همان، ص 100.
29. فرزانهی ناشناخته، ص 723-732.
30. منهاج البراعة، ج 15، ص 26.
31. فرزانهی ناشناخته، ص 711-713
32. مجمع البیان، ج 1، ص ط.
33. فرزانهی ناشناخته، ص 413-436.
34. متأسفانه، تا کنون، موفّق به رؤیت اصل پایان نامهی ایشان نشدهام وگرنه آن را گزارش کرده و از آن بهره میجستم.
35. ر.ک: فرزانهی ناشناخته، ص 53-64.
36. ر.ک: همان، ص 155-157.
37. ر.ک: المدخل إلی عذب المنهل، ص 25-70.
38. ر.ک: همان، ص 70-97.
39. ر.ک: فرزانهی ناشناخته، ص 97-98.
40. ر.ک: کیهان اندیشه، ش 47، ص 137-138.
41. ر.ک: شرح اُصول الکافی، ملّا صالح مازندرانی، ج 1، صفحهی «یب» تا صفحهی «ک».
42. ر.ک: کیهان اندیشه، ش 46، ص 67-68.
43. کیهان اندیشه، ش 49، ص 120-121؛ «حجیت دانشهای بشری»، علوم حدیث، ش 48، 25-55.
44. المدخل إلی عذب المنهل، ص 28؛ فرزانهی ناشناخته، ص 64-70.
45. همان، ص 174.
46. المدخل إلی عذب المنهل، ص 243-244.
47. مجلهی نور علم، ش 50-51؛ فرزانهی ناشناخته، ص 413-436.
منبع مقاله :
مهریزی، مهدی؛ (1389)، حدیث پژوهی، قم: دارالحدیث، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}