وقار و شخصیت زن ایرانی در قاب تصویر
وقار و شخصیت زن ایرانی در قاب تصویر
سینما یکی از پر حاشیه ترین هنرهای روز است، به همین دلیل بسیاری از سینماگران مدعی روشنفکری بر این باورند که تعهد و مذهب در چنین وادی راه ندارد. اما باید باور داشت وقتی هرگونه رفتاری در جلوی دوربین مجاز شناخته شد، ناخودآگاه حریم ها شکسته شده و عرصه برای حضور زنان سالم، متعهد و صاحب اندیشه بسته می شود.
سینما یکی از پرحاشیه ترین هنرهای روز است، به همین دلیل بسیاری از سینماگران مدعی روشنفکری بر این باورند که تعهد و مذهب در چنین وادی راه ندارد. اما باید باور داشت وقتی هرگونه رفتاری در جلوی دوربین مجاز شناخته شد، ناخودآگاه حریم ها شکسته شده و عرصه برای حضور زنان سالم، متعهد و صاحب اندیشه بسته می شود.
از عمر ۱۰۰ساله سینمای ایران ۷۰سال پیش از انقلاب و ۳۰سال آن در دوران انقلاب اسلامی سپری شده است. نیم قرن پیش از انقلاب سهم زنان صاحب اندیشه در سینمای ایران صفر بود. هیچ بازیگر زنی نمی توانست بدون بهره گیری از رفتارهای لمپن و غیراخلاقی نگاه مخاطب را همراه خود داشته باشد. اساس کار زن در سینما چیزی جز جذابیت های ظاهری و ابزار شدن برای لذت نبود.
پس از پیروزی انقلاب کارگردانان زن و عوامل پشت دوربین از قشر بانوان وارد عرصه فیلم سازی شدند. چنین فرصت هایی همراه با فضای امن بوجود آمده سبب شد افکار درخشان زن ایرانی در برابر دوربین تجلی پیدا کند و زمینه حضور زنان در سینما بر محورهای دیگری چون میزان تأثیرگذاری محتوای کار بر قشر مخاطب، محتوای مطلوب فیلم نامه و نزدیکی آن به حقایق جامعه، قدرت بازی نه صرفا جذابیت ظاهری و... شکل گیر و گسترش یابد.
ارزشمندی گام های برداشته شده به واسطه تلاش زنان در سینمای پس از انقلاب اگر چه غیرقابل انکار است، اما منتقدین منصف به دنبال پاسخی بر این سؤالند که چرا نتوانسته ایم تعداد بیشتری آثار فرهنگی- سینمایی با حضور سازنده زنان متعهد ارائه دهیم و اصولا این پتانسیل را ایجاد کنیم که زنان جامعه را از طریق سینما به تلاش های هر روزه شان امیدوار کرده و شأن بسیار بالای زن ایرانی را از این طریق متذکر شویم؟
از زن متعهد ایرانی در عرصه سینما انتظار می رود نه تنها آثار ماندگاری را ارائه داده، بلکه آثار و عملکردش الگویی برای همه سینماگران زن دنیا باشد. پوران درخشنده کارگردان صاحب سبک سینمای ایران با ورق زدن صفحات تاریخ انقلاب و حضور مؤثر زنان می گوید: «زنان ایرانی با رشادت های خود در صحنه های مختلف انقلاب عنوان کردند که خواهان چه جایگاهی هستند و چه قدر می خواهند حضورشان مثبت باشد؟ ذهن قوی تاریخ حضور مادرانی را که فرزند بر دوش در مبارزات انقلابی شرکت می کردند، هرگز فراموش نخواهد کرد. پس از پیروزی انقلاب، سینما وسیله ای شد که خودباوری زنان ایرانی نیز در عرصه هنر متعالی تحقق پیدا کند. کارگردانان زن همچون من وارد عرصه فیلم سازی شدیم. زنان نیمی از جمعیت هر کشور هستند. این آگاهی، شناخت و خودباوری می توانست تأثیرات خوبی در عرصه فرهنگ سازی داشته باشد. اتفاقا در دهه۶۰ فیلم های خوبی هم از حضور مؤثر زنان ساخته شد.»
این کارگردان ادامه می دهد: «متأسفانه از دهه۷۰ یک سیر نزولی در محتوا و کیفیت آثار را شاهدیم. من به عنوان یک سینماگر زن معتقدم تا رسیدن به جایگاه واقعی بانوان در سینما فاصله زیادی داریم. به یاد بیاوریم که زنان ایرانی با همین روحیه معنوی فوق العاده شان تا چه اندازه در موفقیت های دفاع مقدس سهیم بوده اند، اما سینمای فعلی با واقعیت های کنونی فاصله بسیار زیادی دارد.»
از درخشنده دلیل این افت محتوایی و کیفی را در آثار سینمایی جویا می شوم، می گوید: «کسی که در رابطه با جامعه زنان ایرانی فیلم می سازد، طبعا شناخت خود را انعکاس می دهد. واقعیت تلخ این است که خیلی از سینماگران و فعالان این عرصه نسبت به حقایق و پنانسیل های زن ایرانی آگاهی ندارند. برای رسیدن به یک وضعیت متعادل باید به این نتیجه می رسیدیم تنها دلیل برتری فکر و اندیشه هر انسانی است.»
وی گله مندانه می گوید: «مهمترین نقش زن وجهه تربیتی او در خانواده و مادر بودنش است. در کمتر اثری به نقش واقعی یک مادر از زمان تولد بچه تا بالندگی فرزند پرداخته ایم. معمولا فیلم های مربوط به زنان توسط افرادی ساخته می شوند که از این جایگاه اطلاع درستی ندارند. باید فیلم ساز شخصا اهمیت زن را فهمیده باشد و حس کرده باشد. تنها در این صورت نگاه انسانی به زن را در آثار فیلم ساز می بینیم. وقتی چنین شناختی حاصل نشده باشد، آنچه در واقعیت گذشته با آنچه به تصویر درآمده مغایر خواهد بود. شما نگاه کنید ما چند اثر تأثیرگذار از حضور روشن و سازنده زن در سینمای جنگ داریم؟»
درخشنده با اشاره به بودجه های فیلم سازی و این که بودجه های کمتری در اختیار کارگردانان زن قرارمی گیرد می گوید: چنین نگاهی گواه این است که هنوز برنامه ریزان سینما، توانمندی زنان فیلم ساز را باور نکرده اند.
خودم چه بسیار طرح ها و سوژه هایی دارم که به دلیل نبود بودجه راکد مانده اند.»
در حال حاضر ۱۵زن کارگردان در سینمای ایران فعالیت دارند که در مقایسه با قبل از انقلاب رشد صددرصدی داشته ایم، زیرا پیش از انقلاب عرصه فعالیت زنان به بازیگری آن هم از نوع غربی اش ختم می شد. محمدتقی فهیم منتقد سینما و سردبیر مجله سینما و رسانه با اشاره به آمار فوق می گوید: «به جرئت می توان گفت برخی آثار ارائه شده توسط زنان فیلم ساز به مراتب بهتر از سایر آثار ساخته شده اند. ما به هر جهت به نقطه خوبی رسیده ایم. نباید این موفقیت را دست کم بگیریم. در یک قضاوت منصفانه باید دستاوردهای این ۳۰سال را با ۷۰سال گذشته مقایسه کنیم تا متوجه تحولات چشمگیر سینمای پس از انقلاب شویم.»
«انتظار ما این بود که سینمای انقلاب یک سینمای به تمام معنا بومی باشد، اما متأسفانه باید گفت هنوز هم با پسمانده های فکری سینمای قبل از انقلاب به نام فیلم فارسی و نیز یک سری جریان های فکری وارداتی روبرو هستیم. از سوی دیگر عدم واقع نمایی درباره زن ایرانی معضل بزرگی است. اگر چه توانسته ایم مسئله حجاب را در سینما تفهیم کنیم، اما در فیلم های مربوط به زنان غالبا تصاویری ارائه می شوند که دلخواه کارگردانان است و با واقعیت موجود مطابقت ندارد.»
به عقیده این منتقد سینما فیلم هایی را که با تفکرات وارداتی و یا دید تجاری ساخته شده اند، این گونه است: «یک گروه از فیلم سازان تنها به سود اقتصادی فکر کرده و سعی دارند با استفاده از چهره های زیبای زنان، گیشه را پر کنند. یک عده دیگر هم که قصد و غرض های سیاسی دارند یا زن ایرانی را موجودی ضعیف به تصویر کشیده اند و یا باورهای فیمینیستی را به عنوان باورهای زن ایرانی نمایانده اند. این نوع سینما دقیقا سینمای برگرفته از غرب است که هجوم آورده و می خواهد ذهن مخاطب را نسبت به واقعیت غافل کند. فیلم های کمدی سخیف، عشق های کاذب و فیلم های آپارتمانی سطح پایین همگی نمونه هایی برخاسته از این گونه فکرهای مخرب هستند. در این نوع سینما مسائل جامعه به چالش کشیده نمی شود، بر زیبایی و جذابیت ظاهری بازیگر تاکید شده و نهایتا هیچ گونه تاثیرگذاری نخواهند داشت. فیلم باید تلنگری بر افکار مسئولان باشد، اما در شرایطی که توصیف شد نه تنها چنین نیست، بلکه زنان مخاطب قادر به برداشت های صحیح از سینما نیستند. اهداف فرهنگی تحقق پیدا نکرده و هر روز با مشکلات بیشتری روبرو می شویم.»
از آن جا که نقش زن در ابعاد گسترده ای تعریف می شود، لذا ادا کردن حق مطلب درباره شخصیت زن توان زیادی می خواهد. در سینما آن چه که مورد غفلت واقع شده توانایی ها و استعداد زن است.
حبیب الله بهمنی کارگردان سریال مهربانو و فیلم های زندانی ۷۰۷، زندانی سیاه، لوح فشرده و مرگ در برلین معتقد است: «تصاویری از زن در سینما پخش شده که آرمانی و انقلابی نبوده اند. ما زنان موفق بسیاری داریم که قابلیت سوژه شدن در سینما را دارند، اما هیچ گاه در حیطه سوژه های این چنینی به طور جدی وارد نشده ایم. یک قسمتی از تقصیرها هم به خود جامعه بانوان برمی گردد، چرا که به اندازه مردان خودشان را درگیر هنر سینما نکرده اند، در حالی که عرصه فعالیت باز است.»
این کارگردان ادامه می دهد: «وقتی مردان درباره زنان فیلم بسازند، مطمئنا نمی توانند به اندازه نگاه یک زن فیلم ساز موفق باشند. تنها زنان هستند که می توانند درباره دغدغه ها و مسائل این قشر حقایق را بازگو کنند. متاسفانه هنوز هم متوجه حساسیت حضور موثر نیستیم. این یک وظیفه است که زنان متعهد و صاحب فکر به میدان بیایند.»
«ما به دنبال مقصر نیستیم. فرهنگ ما یک جریانی را طی می کند که در این تحول باید حضور زنان متعهد به ویژه در امر فرهنگ سازی پررنگ شود.»
منوچهر اکبرلو استاد دانشگاه و منتقد سینما نیز یکی از علل مغایرت فیلم ها با توانمندی های زن ایرانی را فیلم نامه های ضعیف دانسته از نظر او: «عوامل مختلف شامل حمایت ها یا ممانعت های نادرست مسئولان، کم دانشی فیلم نامه نویسان و آماده خواری تهیه کنندگان باعث شده فیلم نامه های ما بدون پژوهش نوشته شوند، در نتیجه شخصیت ها، علل اتفاقات و مضامین فیلم ها از عمق لازم برخوردار نیستند. شخصیت پردازی ضعیف از زن نیز بخش دیگری از نقایص موجود است.»
«عامل دیگری برای نقایص موجود نگاه غلط به مقوله احقاق حقوق زنان است. اندیشه هایی که در دهه های اخیر بر مبنای مفاهیم فیمینیستی و بدون در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی جامعه ایرانی و غرب مطرح شده اند، سبب شده شخصیت زن در ادبیات و هنر ما از جمله سینما تصویری پر از اعوجاج را به مخاطب ارائه دهد. از آن جا که این تصاویر به شکلی افراطی نشان داده شده اند، حتی از سوی کسانی که به اصطلاح مدرن فکر می کنند نیز مورد استقبال قرار نگرفتند. به همین دلیل در غالب نقدها و نظرات نویسندگان بر آثار کسانی که چنین اعتقاداتی دارند و برپایه چنین تفکراتی فیلم می سازند، نسبت به سایر کارها انتقادات شدیدتر است.»
«از سوی دیگر نگاه بخش تجاری سینما که رویه آماده خواری دارند سبب می شود فقط به فکر تولید سریع، اکران سریع و بازگشت سود سرمایه باشند. در نتیجه از موضوعات، قصه ها و حتی نام فیلم های دهه ۴۰ و ۵۰ تقلید می کنند.
با این تقلید شخصیت زن به صورت موجودی تحقیر شده و بسیار شکننده در آثار تکرار می شود، بدون در نظر گرفتن این نکته مهم که موقعیت زنان در جامعه ایرانی دهه ۴۰ و ۵۰ به هیچ وجه با موقعیت آنان پس از پیروزی انقلاب (به ویژه یکی دو دهه اخیر) قابل مقایسه نیست. متاسفانه این نگاه تحلیلی هیچ گاه مدنظر آنان قرار نگرفته است.»
منبع: روزنامه کیهان
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}