نگاهی به زندگی مرحومه مهری مهرنیا

نزدیک به یک قرن زندگی

مهري مهرنيا بازيگر سينما در سال 1306 در آلاشت سوادكوه استان مازندران متولد شد. نام اصلي وي فاطمه مرموزنيا بود كه با نام هنري مهرنيا فعاليت مي‌کرد.
وي تحصيلات خود را تا ششم ابتدايي آن دوران ادامه داد. مهر نيا فعاليت خود را در بازيگري سينما از سال 1339 با فيلم بچه ‌ننه امين اميني شروع كرد. مدتي بعد نیز موفق به دريافت درجه دکتراي افتخاري گشت.
بازي در فيلم‌هايي چون خشت و آينه، آرامش در حضور ديگران و شازده احتجاب از جمله كارهاي مهم وي پیش از انقلاب به شمار مي‌رود.

بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم وي در فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني متعددي بازي كرد كه مهمترين آنها «هيولاي درون»، «اتوبوس»، «دزد و نويسنده»، «جهيزيه براي رباب»، «خارج از محدوده»، «تنوره ديو»، «مسافران مهتاب»، «روز باشکوه»، «زمان از دست رفته»، «دمرل»، «روسري آبي»، «کلاه قرمزي و پسر خاله» و «ازدواج به سبک ايراني» بود.
مهرنیا سابقه بازی در بیش از 6۰ فیلم و دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم برای بازی در فیلم «تنوره دیو» از چهارمین جشنواره فیلم فجر را در پرونده بازیگری خود دارد. وی می گفت: خيلي وقت‌ها دلم تنگ شده کارهايم را ببينم و يا حتي کارهاي ديگران را؛ اما نمي‌شود و حتي آخرين فيلم خودم «ازدواج به سبک ايراني» را هم فقط اوايلش را ديدم.
آخرين فيلم وي «هميشه پاي يك زن در ميان است» به كارگرداني كمال تبريزي بود كه تابستان سال 87 اكران عمومي شد. مهرنيا اواخر عمرش را در آسايشگاه سالمندان كهريزك گذراند. او همسر و فرزندانش را از دست داده بود و کسی را نداشت که در دوران پیری مرحم دردهایش باشد. سرانجام بامداد روز چهارشنبه 30 بهمن در بيمارستان باهر در سن 90 سالگی درگذشت.
آبان ماه سال 85 بود که گروه تئاتر نمايش «دنياي زنها»، جشن تولد 90 سالگي او را گرفتند. اما خودش می گفت: در شناسنامه ام سال 1306 خورده است؛ اما کمتر هستم. وقتي بچه بودم، مي‌خواستند عقدم کنند و من قبول نمي‌کردم. مرا به دفتر ثبت اسناد بردند و سنم را زياد کردند.
او اواخر عمرش ابراز گله مندی می کرد از این‌که به او گفته‌اند، برای ده، بیست روز به آن‌جا می‌بریمت تا حوصله‌ات سر نرود. اما می‌گوید: آمدیم و دیگر ماندگار شدیم.
او گله مند بود از اين‌که هيچ يک از بازيگران و مسؤولين سراغي از او نمي‌گيرند و می گفت: تا سر پايي و مي‌تواني کاري انجام بدهي، همه مريدت هستند و همه تو را مي‌خواهند، اما وقتي از دست و پا افتادي، ديگر هيچ‌کس نگاهت هم نمي‌کند.
مهرنیا می گفت: هیچ‌کس سراغم نمی‌یاد و نمی‌پرسند زنده‌ام یا مرده‌.

منابع: ایراسان، همشهري آنلاين، جام جم آنلاین، سوره سینما