روایت یک زندگی هنری
روایت یک زندگی هنری
روایت یک زندگی هنری
جهانبخش سلطانی در سال 1330 در شهر اصفهان متولد شد. بازي در تئاتر را از سال 1345 و در فيلم از سال 1354 با دو كار هشت ميليمتري «باب هفتم سعدي» كاري از «احمد طالبي نژاد» و «كوبه در»، رضا مهيمن تجربه كرد. بازي در سينما را از سال 1367 با «افق» به كارگرداني «رسول ملاقلي پور» آغاز كرد.
در سال 1330 در اصفهان به دنيا آمدم، مدرك تحصيلي من ديپلم طبيعي است و در سال 1358ازدواج كردم كه ثمره اين ازدواج سه فرزند مي باشد. دو پسر و يك دختر به نام سارا دارم. در رابطه با فعاليت هنري خود بايد بگويم كه ورود من به صحنه تئاتر به فعاليت ها و پشتوانه هنري سي ساله من برمي گردد كه با بازيگري و نويسندگي در دوران دبستان آغاز و با كارگرداني در دبيرستان ادامه يافت، اما تئاتر حرفه اي را زير نظر مرحوم استاد ناصر فرهمند و ماشاءالله وحيدي به صورت جدي آغاز كردم. با تداوم هنر نمايش در اصفهان و دستيابي به تئاتر به صورت اصولي و عملي به كار تئاتر ادامه دادم و تا كنون بيش از چهل متن نمايشي را بعد از پيروزي انقلاب نويسندگي، بازيگري و كارگرداني كرده ام؛ البته بايد اضافه كنم با اين كه علاقه زيادي به تئاتر دارم، اما چند سالي هست كه از اين صحنه دور شده ام.
نمايش و اجرا
من پيش از انقلاب نمايش هاي «چشم شاه عباس»، «آن كه گفت نه آن كه گفت آري»، «نوروز خوشبخت»، «اشك شوق»، «اعجاز اتم» و «حادثه در روي شن» را نويسندگي، كارگرداني و بازي كردم و بعد از انقلاب نيز نمايش هاي «جشن عاشورا»، «الله هي»، «توراندخت»، «پرده جديد»، «خاكريز هفتم»، «نقش پنهان»، «كمند جهل»، «شهر خنده»، «بهلول»، «بهشت گمشده»، «گلريزان» و «شكفتن» را نويسندگي، بازيگري و كارگرداني كردم. در ضمن از اين ميان نمايش گلريزان در سومين جشنواره سراسري دانشجويان كشور برگزيده و براي اجرا به كشورهاي فرانسه و هندوستان كانديد شد.
راهيابي به سينما
آشنايي من با سينما توسط رسول ملاقلي پور بودكه به پيشنهاد وي براي بازي در فيلم «افق» كه از ايثار، مردانگي، حقيقت و انسانيت مي گويد به سينما آمدم و خيلي خوشحالم كه آمدن من به عرصه سينما بعد ازانقلاب با فيلم «افق» بود. شايد اين پرسش براي شما پيش آيد كه من در فيلم هاي جنگي و دفاع مقدس بازي مي كردم، حال چرا به فيلم هاي اجتماعي روي آوردم؟ در پاسخ بايد بگويم من و كيومرث پوراحمد سر صحنه «قصه هاي مجيد» با هم آشنا و بسيار صميمي شديم. آنجا بود كه من حس كردم پوراحمد يك كارگردان داراي تفكر و پركندوكاو و به دنبال اين است كه علت هاي اساسي مسائل روحي و رواني را پيدا كند. پوراحمد براي مطرح شدن، فيلم نمي سازد بلكه او فيلمسازي تحليل گراست و كار با او براي من لذت بخش است.
دخترم بازيگر است
فرزند اولم سارا در زمينه بازيگري در سينما تا به حال در پنج فيلم نقش اول را بازي كرده از جمله فيلم هاي «شرم»، «نان و شعر»، «سرنخ» و... و خوشحالم كه او در تجربه هاي اولش خوب بازي كرد. خود من نيز تاكنون در ده ها فيلم بازي كرده ام، اما مشكل ترين نقش من در اولين فيلم؛ يعني «افق» بود؛ چون اولين بازي من جلو دوربين بود. در سريال «مردان آنجلس» (اصحاب كهف) نيز به خاطر پيچيدگي نقشم، نوع لباس و اولين بازي كه در نقش منفي ظاهرشدم، بسيار مشكل بود.
فرق بين تئاتر و سينما
با تئاتر مي توان ارتباط تنگاتنگي با تماشاگر برقراركرد؛ چرا كه در تئاتر تماشاگر با بازيگر نفس به نفس پيش مي رود و هيچ چيز بين بازيگر و تماشاگر وجود ندارد. من در فيلم ها و سريال هاي زيادي بازي كرده ام؛ «افق»، «شب دهم»، «آخرين مرحله»، «الماس بنفش»، «حماسه مجنون»، «بازگشت از بوداپست»، «عمليات كركوك»، «مهريه بي بي»، «گروگان»، «شيرين و فرهاد»، «صبح روز بعد»، «شرم»، «سرعت»، «بچه هاي طلاق»، «باشگاه سري»، «قصه هاي مجيد»، «سرنخ»، «افسانه پوپك طلايي» و «مردان آنجلس» (اصحاب كهف) و یوسف پیامبر.
از نگاه من هنرمند واقعي كسي است كه به همه چيزاين مملكت اعتقاد داشته و وفادار باشد و بماند، براي مردم احترام قائل شود و از آن جا كه مردم هنرمندان راالگو قرار مي دهند، پس هنرمند بايد پسنديده ترين اخلاق را داشته باشد.
شغل اصلي
من به جز بازيگري، كارگرداني و آموزش تئاتر در دانشگاه علوم پزشكي به عنوان كارشناس تئاتر به آموزش مشغول هستم.
توصيه به جوانان
بايد به جوانان علاقه مند به هنر بگويم رسيدن به قله هاي هنر نبايد براي مطرح شدن باشد؛ بلكه بايد مسئله ايمان و اعتقاد به هنر بيشتر مدنظر قرارگيرد واگر مي خواهيد قدم به عالم فرهنگ و هنر بگذاريد ازراه تحصيلات دانشگاهي اقدام كنيد. تحصيلات خودرا تا آنجا ادامه دهيد كه بدون هيچ دغدغه اي وارد عالم بازيگري شويد.
همسرش می گوید:
زهره طاعي هستم، متولد1339 در اصفهان، تحصيلات من در رشته كارشناسي رياضي و كامپيوتر است و در حال حاضر نيز در مركزكامپيوتر بيمارستان الزهرا مسئول بخش كامپيوتر اين واحد درماني مي باشم. »وي در پاسخ به اين پرسش كه چه ملاكي در ازدواج داشته است مي گويد: «سوال سختي است؛ چون من درسن 15 سالگي و با وجود آشنايي، خويشاوندي و با نظر خانواده و برخوردهاي فاميلي ازدواج كردم. ملاك من، تنها تفاهم و شناخت درست از يكديگربود، جهانبخش برادر شوهر خاله ام است.
در خانه به من كمك مي كند
جهانبخش تا وقتي كه در خانه است و مشغله كاري ندارد، به نحو احسن به من كمك مي كند، البته يك سري از كارهاي بيرون خانه را نيز او انجام مي دهد. اوهمچنين در نظافت و تزيينات خانه و باغباني محوطه بيرون كه من از عهده اش برنمي آيم، بسيار كمك وياري مي رساند. بد نيست به يك حسن خوب او هم اشاره داشته باشم و آن اين كه او هيچ تصميمي را به تنهايي نمي گيرد.
پيام به دختران هنرمند
من فكر مي كنم در زندگي هر انساني هدف متعالي بايد هم در جهت علم و هنر و هم درجهت قبول معيارهاي جامعه كه انگيزه اصلي اش كارو تلاش است، باشد. افراد حتما در امر ازدواج، چه هنرمند و چه مردم عادي، بايد اهداف عالي را مدنظرخود قرار دهند.
فرزندانم خودشان بايد تصميم بگيرند
در رابطه با انتخاب بازيگري براي فرزندانم، اگر خودشان علاقه مند باشند مي توانند اين حرفه را ادامه دهند، ولي بيشتر ترجيح مي دهم كارگردان شوند تا بازيگر، اما همان طور كه مي بينيدسارا در حال حاضر بازيگر شده است».
سلامت و بقاي زندگي
من سلامت و بقاي زندگي را در خلوص نيت زن وشوهر نسبت به يكديگر مي بينيم؛ چرا كه اعتقاد به خلوص بهترين و مهمترين عامل پيوند يك زن و مرددر امر زندگي مي باشد. به هر حال زن و مرد هر شغلي كه داشته باشند بايد در درجه اول اعتقاد و اعتمادمتقابل نسبت به هم داشته باشند. وي در مورد نقش ماديات در زندگي نيز مي گويد:«تا حدي لازم است كه نيازهاي بچه ها را در حدخوب تحصيل كردن و بهره مند شدن از يك زندگي ايده آل برطرف كند.» از ايشان مي پرسيم اگر از همسرتان بخواهيد كاري برايتان انجام دهد، آن را چطور عنوان مي كنيد؟او مي گويد: «من به شخصه از دستور دادن خوشم نمي آيد و هيچ وقت به پرسنل زيرنظر خودم در محيطكارم نيز دستور نمي دهم، بلكه هميشه به صورت منطقي از شوهرم كاري را خواسته ام و ايشان نيزمتقابلا صميمانه پاسخ داده اند.
آرزو در زندگي
به عنوان يك مادر اگر از من بپرسيد بزرگترين آرزوي شما چيست، مي گويم آرزو دارم كه بچه هايم در هر رشته اي كه علاقه و دوست دارند، تلاششان را بكنند و به نقطه اي مثبت و جايگاهي ممتاز در جامعه دست پيدا كنند.
هنرمند واقعي
هنرمند واقعي به نظر من كسي است كه پشتوانه مردمي داشته باشد و به مردم و اعتقاداتشان احترام بگذارد. ضمن اين كه من خوشبختي را در كار و تلاش مي دانم و بس، تا يادم نرفته به دختران جواني كه -علاقه مند به ازدواج با چهره هاي هنري هستند توصيه مي كنم از نظر من فرقي نمي كند كه شوهر انسان هنرمند باشد يا صاحب شغل ديگري، اما بايد اهداف مشخص داشته باشد، از نظر من ميعار در ازدواج اصالت فرد مي باشد.
بخشی از فیلم شناسی جهانبخش سلطانی:
حضرت يوسف (۱۳۸۶)
كودكانه (۱۳۸۱)
نوروز (۱۳۸۰)
افسانه پوپك طلائي (۱۳۷۷)
باشگاه سري (۱۳۷۷)
سرعت (۱۳۷۵)
آخرين مرحله (۱۳۷۴)
بازگشت از بوداپست (۱۳۷۴)
شيرين و فرهاد (۱۳۷۴)
گروگان (۱۳۷۴)
مهريه بي بي (۱۳۷۳)
پرتگاه (۱۳۷۲)
حماسه مجنون (۱۳۷۱)
حمله خرچنگها (۱۳۷۱)
سفرنامه ي شيراز (۱۳۷۱)
صبح روز بعد (۱۳۷۱)
شرم (۱۳۷۰)
عمليات كركوك (۱۳۷۰)
الماس بنفش (۱۳۶۸)
بچه هاي طلاق (۱۳۶۸)
شب دهم (۱۳۶۸)
افق (۱۳۶۷)
کارگردانی:
که عشق آسان نمود اول (1386)
منابع: سوره سینما، مجله خانواده سبز www.dostan.net
در سال 1330 در اصفهان به دنيا آمدم، مدرك تحصيلي من ديپلم طبيعي است و در سال 1358ازدواج كردم كه ثمره اين ازدواج سه فرزند مي باشد. دو پسر و يك دختر به نام سارا دارم. در رابطه با فعاليت هنري خود بايد بگويم كه ورود من به صحنه تئاتر به فعاليت ها و پشتوانه هنري سي ساله من برمي گردد كه با بازيگري و نويسندگي در دوران دبستان آغاز و با كارگرداني در دبيرستان ادامه يافت، اما تئاتر حرفه اي را زير نظر مرحوم استاد ناصر فرهمند و ماشاءالله وحيدي به صورت جدي آغاز كردم. با تداوم هنر نمايش در اصفهان و دستيابي به تئاتر به صورت اصولي و عملي به كار تئاتر ادامه دادم و تا كنون بيش از چهل متن نمايشي را بعد از پيروزي انقلاب نويسندگي، بازيگري و كارگرداني كرده ام؛ البته بايد اضافه كنم با اين كه علاقه زيادي به تئاتر دارم، اما چند سالي هست كه از اين صحنه دور شده ام.
نمايش و اجرا
من پيش از انقلاب نمايش هاي «چشم شاه عباس»، «آن كه گفت نه آن كه گفت آري»، «نوروز خوشبخت»، «اشك شوق»، «اعجاز اتم» و «حادثه در روي شن» را نويسندگي، كارگرداني و بازي كردم و بعد از انقلاب نيز نمايش هاي «جشن عاشورا»، «الله هي»، «توراندخت»، «پرده جديد»، «خاكريز هفتم»، «نقش پنهان»، «كمند جهل»، «شهر خنده»، «بهلول»، «بهشت گمشده»، «گلريزان» و «شكفتن» را نويسندگي، بازيگري و كارگرداني كردم. در ضمن از اين ميان نمايش گلريزان در سومين جشنواره سراسري دانشجويان كشور برگزيده و براي اجرا به كشورهاي فرانسه و هندوستان كانديد شد.
راهيابي به سينما
آشنايي من با سينما توسط رسول ملاقلي پور بودكه به پيشنهاد وي براي بازي در فيلم «افق» كه از ايثار، مردانگي، حقيقت و انسانيت مي گويد به سينما آمدم و خيلي خوشحالم كه آمدن من به عرصه سينما بعد ازانقلاب با فيلم «افق» بود. شايد اين پرسش براي شما پيش آيد كه من در فيلم هاي جنگي و دفاع مقدس بازي مي كردم، حال چرا به فيلم هاي اجتماعي روي آوردم؟ در پاسخ بايد بگويم من و كيومرث پوراحمد سر صحنه «قصه هاي مجيد» با هم آشنا و بسيار صميمي شديم. آنجا بود كه من حس كردم پوراحمد يك كارگردان داراي تفكر و پركندوكاو و به دنبال اين است كه علت هاي اساسي مسائل روحي و رواني را پيدا كند. پوراحمد براي مطرح شدن، فيلم نمي سازد بلكه او فيلمسازي تحليل گراست و كار با او براي من لذت بخش است.
دخترم بازيگر است
فرزند اولم سارا در زمينه بازيگري در سينما تا به حال در پنج فيلم نقش اول را بازي كرده از جمله فيلم هاي «شرم»، «نان و شعر»، «سرنخ» و... و خوشحالم كه او در تجربه هاي اولش خوب بازي كرد. خود من نيز تاكنون در ده ها فيلم بازي كرده ام، اما مشكل ترين نقش من در اولين فيلم؛ يعني «افق» بود؛ چون اولين بازي من جلو دوربين بود. در سريال «مردان آنجلس» (اصحاب كهف) نيز به خاطر پيچيدگي نقشم، نوع لباس و اولين بازي كه در نقش منفي ظاهرشدم، بسيار مشكل بود.
فرق بين تئاتر و سينما
با تئاتر مي توان ارتباط تنگاتنگي با تماشاگر برقراركرد؛ چرا كه در تئاتر تماشاگر با بازيگر نفس به نفس پيش مي رود و هيچ چيز بين بازيگر و تماشاگر وجود ندارد. من در فيلم ها و سريال هاي زيادي بازي كرده ام؛ «افق»، «شب دهم»، «آخرين مرحله»، «الماس بنفش»، «حماسه مجنون»، «بازگشت از بوداپست»، «عمليات كركوك»، «مهريه بي بي»، «گروگان»، «شيرين و فرهاد»، «صبح روز بعد»، «شرم»، «سرعت»، «بچه هاي طلاق»، «باشگاه سري»، «قصه هاي مجيد»، «سرنخ»، «افسانه پوپك طلايي» و «مردان آنجلس» (اصحاب كهف) و یوسف پیامبر.
از نگاه من هنرمند واقعي كسي است كه به همه چيزاين مملكت اعتقاد داشته و وفادار باشد و بماند، براي مردم احترام قائل شود و از آن جا كه مردم هنرمندان راالگو قرار مي دهند، پس هنرمند بايد پسنديده ترين اخلاق را داشته باشد.
شغل اصلي
من به جز بازيگري، كارگرداني و آموزش تئاتر در دانشگاه علوم پزشكي به عنوان كارشناس تئاتر به آموزش مشغول هستم.
توصيه به جوانان
بايد به جوانان علاقه مند به هنر بگويم رسيدن به قله هاي هنر نبايد براي مطرح شدن باشد؛ بلكه بايد مسئله ايمان و اعتقاد به هنر بيشتر مدنظر قرارگيرد واگر مي خواهيد قدم به عالم فرهنگ و هنر بگذاريد ازراه تحصيلات دانشگاهي اقدام كنيد. تحصيلات خودرا تا آنجا ادامه دهيد كه بدون هيچ دغدغه اي وارد عالم بازيگري شويد.
همسرش می گوید:
زهره طاعي هستم، متولد1339 در اصفهان، تحصيلات من در رشته كارشناسي رياضي و كامپيوتر است و در حال حاضر نيز در مركزكامپيوتر بيمارستان الزهرا مسئول بخش كامپيوتر اين واحد درماني مي باشم. »وي در پاسخ به اين پرسش كه چه ملاكي در ازدواج داشته است مي گويد: «سوال سختي است؛ چون من درسن 15 سالگي و با وجود آشنايي، خويشاوندي و با نظر خانواده و برخوردهاي فاميلي ازدواج كردم. ملاك من، تنها تفاهم و شناخت درست از يكديگربود، جهانبخش برادر شوهر خاله ام است.
در خانه به من كمك مي كند
جهانبخش تا وقتي كه در خانه است و مشغله كاري ندارد، به نحو احسن به من كمك مي كند، البته يك سري از كارهاي بيرون خانه را نيز او انجام مي دهد. اوهمچنين در نظافت و تزيينات خانه و باغباني محوطه بيرون كه من از عهده اش برنمي آيم، بسيار كمك وياري مي رساند. بد نيست به يك حسن خوب او هم اشاره داشته باشم و آن اين كه او هيچ تصميمي را به تنهايي نمي گيرد.
پيام به دختران هنرمند
من فكر مي كنم در زندگي هر انساني هدف متعالي بايد هم در جهت علم و هنر و هم درجهت قبول معيارهاي جامعه كه انگيزه اصلي اش كارو تلاش است، باشد. افراد حتما در امر ازدواج، چه هنرمند و چه مردم عادي، بايد اهداف عالي را مدنظرخود قرار دهند.
فرزندانم خودشان بايد تصميم بگيرند
در رابطه با انتخاب بازيگري براي فرزندانم، اگر خودشان علاقه مند باشند مي توانند اين حرفه را ادامه دهند، ولي بيشتر ترجيح مي دهم كارگردان شوند تا بازيگر، اما همان طور كه مي بينيدسارا در حال حاضر بازيگر شده است».
سلامت و بقاي زندگي
من سلامت و بقاي زندگي را در خلوص نيت زن وشوهر نسبت به يكديگر مي بينيم؛ چرا كه اعتقاد به خلوص بهترين و مهمترين عامل پيوند يك زن و مرددر امر زندگي مي باشد. به هر حال زن و مرد هر شغلي كه داشته باشند بايد در درجه اول اعتقاد و اعتمادمتقابل نسبت به هم داشته باشند. وي در مورد نقش ماديات در زندگي نيز مي گويد:«تا حدي لازم است كه نيازهاي بچه ها را در حدخوب تحصيل كردن و بهره مند شدن از يك زندگي ايده آل برطرف كند.» از ايشان مي پرسيم اگر از همسرتان بخواهيد كاري برايتان انجام دهد، آن را چطور عنوان مي كنيد؟او مي گويد: «من به شخصه از دستور دادن خوشم نمي آيد و هيچ وقت به پرسنل زيرنظر خودم در محيطكارم نيز دستور نمي دهم، بلكه هميشه به صورت منطقي از شوهرم كاري را خواسته ام و ايشان نيزمتقابلا صميمانه پاسخ داده اند.
آرزو در زندگي
به عنوان يك مادر اگر از من بپرسيد بزرگترين آرزوي شما چيست، مي گويم آرزو دارم كه بچه هايم در هر رشته اي كه علاقه و دوست دارند، تلاششان را بكنند و به نقطه اي مثبت و جايگاهي ممتاز در جامعه دست پيدا كنند.
هنرمند واقعي
هنرمند واقعي به نظر من كسي است كه پشتوانه مردمي داشته باشد و به مردم و اعتقاداتشان احترام بگذارد. ضمن اين كه من خوشبختي را در كار و تلاش مي دانم و بس، تا يادم نرفته به دختران جواني كه -علاقه مند به ازدواج با چهره هاي هنري هستند توصيه مي كنم از نظر من فرقي نمي كند كه شوهر انسان هنرمند باشد يا صاحب شغل ديگري، اما بايد اهداف مشخص داشته باشد، از نظر من ميعار در ازدواج اصالت فرد مي باشد.
بخشی از فیلم شناسی جهانبخش سلطانی:
حضرت يوسف (۱۳۸۶)
كودكانه (۱۳۸۱)
نوروز (۱۳۸۰)
افسانه پوپك طلائي (۱۳۷۷)
باشگاه سري (۱۳۷۷)
سرعت (۱۳۷۵)
آخرين مرحله (۱۳۷۴)
بازگشت از بوداپست (۱۳۷۴)
شيرين و فرهاد (۱۳۷۴)
گروگان (۱۳۷۴)
مهريه بي بي (۱۳۷۳)
پرتگاه (۱۳۷۲)
حماسه مجنون (۱۳۷۱)
حمله خرچنگها (۱۳۷۱)
سفرنامه ي شيراز (۱۳۷۱)
صبح روز بعد (۱۳۷۱)
شرم (۱۳۷۰)
عمليات كركوك (۱۳۷۰)
الماس بنفش (۱۳۶۸)
بچه هاي طلاق (۱۳۶۸)
شب دهم (۱۳۶۸)
افق (۱۳۶۷)
کارگردانی:
که عشق آسان نمود اول (1386)
منابع: سوره سینما، مجله خانواده سبز www.dostan.net
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}