نویسنده: سید حسین بحرینی

 

چه تفاوتی بین طراحی شهری و برنامه ریزی شهری و یا بین طراحی شهری و معماری وجود دارد؟ قائل شدن تفاوت در تعاریف حرفه‌های فوق برای اولین بار در سال 1967 که حرفه جدید طراحی شهری شکل گرفت. بطور جدی مطرح شد. تعاریفی که در آن زمان ارائه شده بود بنظر می‌رسد هنوز هم معتبر باشند (Barnett 1982, pp. 237-242).
طبق آن تعاریف کار عمده برنامه ریز شهری تخصیص و توزیع منابع بر اساس پیش بینی‌های مربوط به نیازهای آتی است. تخصیص وجوه در یک بودجه هنگفت نیاز به یک سری تصمیمات برنامه ریزی دارد. زیرا این امر مستلزم شناخت نیازها (مثلاً نیاز به مدرسه در منطقه خاصی از شهر) و همچنین برقراری تعادل بین مناطق مختلف از نقطه نظر تأمین آن نیازها است.
از طرف دیگر کار معمار، طراحی ساختمان است و معمار طبق قرارداد اقدام به تهیه یک سری نقشه و مدارک دیگر می‌نماید که با استفاده از آنها می‌توان ساختمان مورد نظر (مثلاً مدرسه فوق) را ساخت. علاوه بر آن معمار مسئولیت قانونی این کار را نیز برعهده دارد.
بین این دو حرفه یعنی برنامه ریزی شهری و معماری یک خلاء اساسی با میزان قابل ملاحظه‌ای مسئولیت باقی می‌ماند که گرچه هر کدام از دو حرفه فوق مدعی آن بوده اند ولی هیچ کدام بخوبی قادر به پر کردن این خلاء و انجام مسئولیت‌های مربوطه نمی‌باشند.
برنامه ریزان شهری معمولاً کاربری زمین را بعنوان یک مسئله تخصیص منابع قلمداد کرده و بر این اساس به تفکیک اراضی و منطقه بندی می‌پردازند، بدون اینکه اطلاع چندانی از خصوصیات سه بعدی و یا ماهیت و شکل ساختمانهائی که در آینده روی این اراضی بوجود خواهد آمد داشته باشند، نتیجه این خواهد شد که اغلب، مقررات منطقه بندی و نقشه‌های رسمی کاربری اراضی به ایجاد ساختمانهای یکنواخت، کلیشه‌ای و غیرتخیلی بینجامد.
حال اگر کارِ کاربری زمین بوسیله شخصی انجام شود که با طراحی سه بعدی آشنائی داشته باشد، بدون شک در کیفیت این کار بهبود عمده‌ای حاصل خواهد شد.
معماران خوب معمولاً تمام سعی و هم خود را بکار می‌برند تا ساختماهائی را که طراحی می‌کنند با محیط اطراف تطبیق دهند. لکن هیچ گونه کنترلی بر آنچه خارج از زمین مورد نظر آنها ممکنست اتفاق بیفتد ندارند. همانطور که دیده شده است، براحتی ممکنست بین یک طرح شهری خوب و خواسته‌های صاحب کار در یک کار معماری تضاد منافع وجود داشته باشد. بهمین دلیل است که شهرهائی که پر از ساختمانهای مدرن خوب هستند، بهیچوجه همان موفقیت را در طراحی کلی شهرهای خود کسب نکرده‌اند. بنابراین شخصی مورد نیاز است که تنها به طراحی ساختمانها نیاندیشیده بلکه قادر به طراحی شهر نیز باشد.
طراحان شهری، شهر را طراحی می‌کنند، نه ساختمانها را.
بسیاری از فعالیت‌های طراحی شهری در حیطه کنترل شهرداری‌ها و ارگانهای محلی است و بنابراین تعجب‌آور نیست که قسمت اعظم کارهای طراحی شهری توسط همین نهادهای محلی انجام شده باشد. این نهادها کارهای طراحی شهری را با استفاده از کارمندان خود عملی می‌کنند و یا اینکه از خدمات مهندسین مشاور استفاده می‌کنند که البته هر کدام مزایای خاص خود را دارد. امتیاز استفاده از کارمندان یک سازمان محلی در این است که بهنگام اتخاذ تصمیمات واقعی که نه مسئولین اجرائی و نه مهندسین مشاور هیچکدام حضور ندارند، این کارمندان حاضر خواهند بود. ولی از طرف دیگر مهندسین مشاور به این دلیل که خارج از سلسله مراتب تصمیم گیری و تشکیلاتی سازمان هستند و می‌توانند نتیجه تجربیات خود را در سایر جاها در این محل مورد استفاده قرار دهند، معمولاً از اعتبار بیشتری نسبت به کارمندان محلی برخوردارند.
وقتی گروه طراحی شهری شهر نیویورک در سال 1967 کار خود را آغاز کرد، تنها تعداد بسیار معدودی طراح شهری در شهرداری‌ها مشغول کار بودند ولی امروز می‌توان افراد متعددی را دید که با عنوان و پست طراحی شهری در تمام قسمتهای شهرسازی، کمیسیونهای نوسازی و مرمت، حمل و نقل و تجهیزات و تسهیلات و غیره به انجام وظیفه مشغول‌اند. البته این افراد ممکن است الزاماً در موقعیتی نباشند که بتوانند تأثیر چندانی در اتخاذ سیاستهای شهری داشته باشند.
در ادارات شهرسازی، قسمت اعظم کار روزانه طراحان شهری را بررسی و مرور طرحها، بخصوص پروژه‌هائی که در منطقه بندی بصورت مجموعه پیش بینی شده‌اند تشکیل می‌دهند. علاوه بر آن، طراحان شهری در برنامه ریزی و طراحی محلات و نواحی خاص نیز شرکت دارند. طراحانی که برای ادارات حفظ آثار باستانی کار می‌کنند مقدار زیادی از وقت خود را صرف بررسی طرحها می‌کنند. یکی از هدفهای اصلی چنین بررسی‌هائی اطمینان یافتن از این است که طرحهای پیشنهادی با مقررات و ضوابط مربوط به مناطق تاریخی هماهنگ و منطبق باشند.
وظیفه این طراحان این خواهد بود که ساختمانها و بناهای تاریخی را ارزیابی نموده و مشخص کنند که چه بناهائی ارزش و یا امکان نگهداری را دارا می‌باشند. آن دسته از طراحان شهری که در ادارات عمرانی کار می‌کنند هم خود را بیشتر مصروف طرحهای عمرانی منطقه‌ای کرده و با بررسی و زیر نظر گرفتن کار هر یک از معماران سعی می‌کنند در چهارچوب طرحهای عمرانی موجود هماهنگی لازم را بین این ساختمانها بوجود آورند. در موارد امور مربوط به حمل و نقل و تسهیلات و تجهیزات شهری هنوز طراحان شهری آنطور که باید و شاید به این امور وارد نشده اند. لکن تجربه نشان داده است که در این قسمت‌ها نیز طراحان شهری نقش مؤثری می‌توانند داشته باشند.
در سال 1967 شاید فقط ده شرکت مهندسین مشاور در امریکا وجود داشت که خدمات تخصصی طراحی شهری انجام می‌داد. اما امروز تعداد مهندسین مشاوری که صرفاً کار طراحی شهری انجام می‌دهند بمراتب افزایش یافته است و چون چاپ کردن عنوان «طراحی شهری» روی کارت شرکتها هزینه اضافی در بر ندارد، بنابراین تعداد خیلی بیشتری از مهندسین، معماران و شهرسازان نیز به عرضه چنین خدماتی دست زده‌اند.
لیکن متأسفانه طراحی شهری کاری است که صحبت کردن درباره آن بمراتب سهلتر از انجام دادن آنست. در این رابطه طرحهای شهری فراوانی را می‌توان مشاهده کرد که واقعیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را مورد توجه قرار نداده‌اند.
علاوه بر کارکردن برای مهندسین مشاور، طراح شهری می‌تواند در موارد دیگری نیز در بخش خصوصی کار کند. با پیچیده‌تر شدن کار ساختمان سازی و عمران و نیاز بیشتر به پروژه‌هائی که اجزاء، عناصر و فعالیتهای گوناگونی را در خود جای داده و بنابراین مدت زمان بیشتری برای تهیه و تکمیل آنها لازم است، امکان استفاده از خدمات طراحان شهری در شرکتهای عمرانی و ساختمان سازی بیش از هر وقت وجود دارد. بهمین ترتیب شرکتهای بیمه و سایر مؤسسات مالی نیز ممکن است از تخصص و خدمات طراحان شهری در بررسی طرحهائی که نیاز به وام دارند، استفاده نمایند.
طراح شهری چه نوع آموزش و تجربه‌ای را باید دارا باشد تا صلاحیت لازم را برای این کار پیدا کند؟ مقداری آموزش در رشته طراحی که می‌تواند همان برنامه طراحی دانشکده معماری باشد بسیار ضروری و لازم است. همچنین می‌توان گفت که در صورت عدم آشنائی وآگاهی طراح شهری از اینکه ساختمانها چگونه کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و عوامل شکل دهنده محیط کدامند، کار طراحی شهری صرفاً بصورت تمرینی از حرکت دادن مکعب مستطیل‌ها بر روی نقشه در خواهد آمد (Nyberg n.d.). البته بسیاری از برنامه‌های آموزشی معماری کلاسهای جالبی در مورد روند طراحی عرضه کرده و چند کارگاه نیز به آن اضافه نموده و نتیجه خوبی گرفته‌اند. بنابراین نباید طراحی شهری را رشته‌ای دانست که از رشته معماری منشعب می‌شود. بخصوص طراحان محیطی ممکن است زمینه بهتری نسبت به معماران در مورد تجزیه و تحلیل مسائل و امکانات محیطی منطقه‌ای داشته باشند.
استفاده از همان روشهای متداول در کارگاههای طراحی برای طراحی شهری معمولاً مواجه با مشکلاتی می‌شود. اصولاً چون کارگاه یک روش مدل سازی است، بنابراین برای معماری و معماری محیط که معلم می‌تواند هم نماینده صاحب کار بوده و هم نقش برانگیزنده و ایده دهنده دانشجو را بر عهده داشته باشد، به سهولت قابل اعمال است. لکن مدل سازی و شبیه سازی از وضعیتی که معمولاً مسئولین دولتی، سرمایه گذاران و گروه‌های مختلف ذینفع را دربر می‌گیرد کار ساده‌ای نخواهد بود. برنامه فوق لیسانس طراحی شهری در کالج نیویورک مسئله فوق را به این ترتیب حل کرده است که تجربه‌های حرفه‌ای واقعی را جایگزین کارگاه معمولی کرده است. به این ترتیب که دانشجویان بصورت نیمه وقت در یک دستگاه دولتی یا خصوصی بکار مشغول شده و حقوقی نیز از این بابت دریافت می‌کنند.
این روش البته بیشتر در شهرهای بزرگ که امکانات فراوان‌تری در آنها وجود دارد پژوهشی قابل پیاده کردن است. دانشکده‌هائی نیز هستند که از طریق مؤسسات و یا دفاتر فنی خود دانشجویان را با مسائل واقعی آشنا می‌سازند.
ولی اغلب برنامه‌های آموزشی طراحی شهری توجه خود را معطوف معرفی و آموزش طرز تفکرهای مختلف طراحی شهری و راه حل یابی برای مسائل شهری می‌کنند که دانشجو در آینده در امر طراحی شهری با آن روبرو خواهد شد. این مسائل تحت عناوین امکانات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قرار می‌گیرند که بر اساس آن برنامه آموزشی مربوطه سعی می‌کند دانشجویان را با موضوعاتی مانند حقوق، علوم اداری، اقتصاد شهری و روشهای تحقیق در علوم اجتماعی آشنا سازد. چون دانشگاه نیویورک دارای یکی از بهترین برنامه‌های روانشناسی محیطی است، بنابراین به دانشجویان رشته طراحی شهری توصیه شده است که حداقل یکی از دروس این برنامه را در برنامه تحصیلی خود بگنجانند. یکی از مهمترین موضوعات دیگری که می‌توان گفت طراح شهری باید با آن آشنا بوده و قادر به درک مفاهیم آن باشد اقتصاد شهری است. همیشه امکان استخدام یک حقوقدان و یا یک محقق علوم اجتماعی براحتی وجود دارد ولی ندرتاً می‌توان یک مشاوره و متخصص اقتصاد شهری پیداکرد. در دانشگاه نیویورک تأکید زیادی نیز بر روی مطالعه موارد خاص می‌شود. در هر جا مثالهای فراوانی از پروژه‌های طراحی شهری و بخصوص اشتباهات و شکستهای آنها می‌توان پیدا کرد. چرا از این تجربیات درسی نیاموزیم؟
منابع تحقیق :
Hall, E.T. 1959. The silent language. Garden City. New York: Doubleday.
Halprin, L. 1964. The RSVP Cycles: Creative Processes in the human environment. New York; George Briziller, Inc.
Hudson, B. 1978. Planning: typologies, issues and application context. Los Angles, CA: UCLA School of Architecture and Urban Planning.
Jacobs, A.B. 1993. Great streets. Camb. Mass.: MIT press.
Kostof, S. 1991. The city shaped: urban patterns and meanings through history. A Bulpinch press Book, Litlle, Brown and Co, Boston.
Lynch, K. 1960. The Image of the city. Camb. Mass. MIT press.
Lynch. K. and Rodwin, L. 1958. A theory of urban form, JAIP, vol. 34, No. 4. pp. 201-214.
Lynch. K. 1981. A theory of good city form. Camb. Mass.: MIT press.
Lynch. K. 1969. City sense and city design. Camb. Mass: MIT press.
Maslow, P. 1957. Intuition versus intellect. Valley Stream, New York: Life Science press.
Mayo, E. 1946. The human aspects of industrial civilization. Boston: Harvard Univ. press.
Michelson* W.M. 1970^ Man and his built environment: A sociological approach. Reading, Mass. Addisson-Wesely publication Co.
Nasar, J.L. Lurdakul A.R. 1990. Patterns of behavior in urban public spaces. The Journal of Architectural and planning Research, 7:1 (Spring).
Rapoport, A. and Kantor, Robert E. 1967. Complexity and ambiguity in environmental design. JAIP, July, pp. 210-221.
Rapoport, A. ed. 1976. The mutual interaction of people and their built environment: a cross-cultural perspective. Mouton.
Rapoport, A. 1977. Human aspects of urban form: Towards a man-made environment approuch to urban form and design. New York: Pergamon press.
Rosow, I. 1974. Socialization to old age. Berkeley. Univ. of Cal. press.
Shirvani, H. 1995. The urban design process. Van Nostrand Reinbold Co. Inc.
Silte, C. 1945. The art of building cities; or city building according to its artistic fundamentals.Trans. Charles, T. Stewant. New York: Reinhold publishing co.
Sommer, R. 1969. Personal space: The behavioral basis of design. Englewood Cliffs, New Jersey: prince-Hall.
Steinitz. C. 1968. Meaning and congruence of urban form and activity. JAIP, vol. 34. No. 4. July, pp. 233-248.
Theil, P. 1961. A sequence - experience notation for architectural and urban space. T.P.R. No. 32, April.
Venturi, R. et al. 1972. Learning from Las Vegas, Camb. Mass.: MIT press.
Webber, M. ed. 1964. Explorations into the urban structure. Philadelphia: Univ. of Pennsylvania press.


منبع مقاله :
بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.