حضرت فاطمه(علیها السلام)؛ حقيقت ليلة القدر

نويسنده: دكتر محمدعلي برزنوني
مطالعه زندگاني كوتاه اما پرخير و بركت ايشان، به راستي اعجاب آور بوده و ثمرات گرانبهايي از ايشان به يادگار مانده است؛ اما با كمال تأسف جلوه هاي شخصيت شگفت و بسيار عميق و تأثيرگذار همچنان ناشناخته باقي مانده است. گاه چهره اي از آن بانو ارائه مي شود كه با واقعيت زندگي مظلومانه آن بزرگوار چندان تناسبي ندارد و اين خود حكايت ديگري از مظلوميت آن بانوست.
آنچه در پي مي آيد، حاصل تأملي كوتاه در باب فاطمه(س) و عظمت اوست:
1- حضرت فاطمه(س) حقيقت ليلة القدر است. شيخ كليني در كافي، حديث شريفي را در اين باب از حضرت موسي بن جعفر(ع) در تفسير باطني آيات شريفه «حم، والكتاب المبين، انا انزلناه في ليلة المباركه...» آورده و تأكيد دارد كه «حم»، حضرت محمد(ص) است. «كتاب مبين»، وجود مبارك اميرمومنان علي(ع) و «ليله» هم فاطمه زهرا(س) است. (كافي ج 2، ص 326). حضرت امام خميني(ره) نيز بر همين مطلب صحه گذارده است. (آداب الصلاة ص 329) آري فاطمه(س)، حقيقت شب با عظمت قدر است.
2- در كافي شريف آمده است كه حضرت فاطمه(س)، پس از رحلت پيامبر اعظم(ص)، هفتاد و پنج روز زنده بود و در اين مدت امين وحي جبرئيل مدام نزد ايشان نازل مي شد. در همين مراوده ها، اخباري از آينده و آنچه بر ذريه آن بانو مقدر شده مذكور مي شده و علي(ع) آن را املا مي كرده است. (كافي، ج 2، ص 355). اين فضيلت به تعبير امام خميني(ره) جز در طبقه اول از انبياي عظام و برخي از اوليايي كه در رتبه آنها هستند، درباره هيچ كس نبوده است. (صحيفه نور، ج 19، ص 278) امام راحل(ره) همچنين در وصيت نامه خود آورده اند: «ما مفتخريم كه «صحيفه فاطميه» كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي بر زهراي مرضيه است، از ماست.»
3- همه مقامات معنوي كه براي رسول اعظم(ص) و ائمه (ع) هست، براي حضرت فاطمه(س) نيز هست. (بحارالانوار، ج 43 و ج 12 و...) با آنكه آن حضرت نه حاكم است و نه قاضي و نه خليفه، اين مقامات سواي وظيفه حكومت است (كتاب ولايت فقيه امام ص 43) فاطمه(س)، فقط يك زن نيست، كه انسان به تمام معناست، تجلي انسان كامل، انسان كاملي كه حجت بر تمام آدميان است.
4- در خطبه هاي شورانگيز و سخنان كم اما گهربار فاطمه(س)، جهاني بي پايان از معنويت و سرشار از عرفان و حكمت نهفته است كه مي تواند انگيزه، راهنما و راهگشاي انسان دردمند و نيازمند همه اعصار و قرون باشد؛ بويژه در اين زمانه كه به نام دفاع از زن و جنبش فمنيست، چه بيدادها كه روا مي دارند. آن بانوي فرزانه در مسجد مدينه خطبه اي غرا خواند و در آن از مسايل بسياري سخن گفت. در بخشي از آن خطبه به تبيين علل احكام الهي پرداخته و فرموده است: «پروردگارا، ايمان را براي شما باعث تطهير و پاكيزگي از شرك و كفر و پليدي قرار داد. نماز را براي تنزيه دلها از كبر و نخوت و زكات را براي تزكيه نفس و مال و جان و افزوني روزي مقرر فرمود و روزه را براي اثبات تحقيق در اخلاص و حج را براي تحكيم مباني ديني و اعتلا و تعليم كلمه توحيد و عدل را براي ارتباط و تأليف قلوب و اطاعت ما خاندان را براي حسن انتظام امور اجتماعي و امامت ما اهل بيت را براي ايمني و امان از اختلاف و تفرقه و لغزش و جهاد را براي عزت و ارجمندي و سربلندي ملت اسلام و صبر را براي استحقاق اجر و امر به معروف را براي مصالح عامه مردم و نيكي به والدين را براي مصونيت از غضب خود و صله رحم را براي پيوستگي ارحام و اقارب و وحدت ملي و قصاص را براي حفظ خونهاي مردم و وفاي به نذر را براي رسيدن به مغفرت و نيل به آموزش و تمام كردن كيل و وزن را براي اعتماد و حفظ اموال از نقص و زيان و نهي از شرب خمر را براي دوري از رجس و پليدي و ترك سرقت و دزدي را براي حصول عفت و امنيت اجتماعي و ترك شرك را براي خلوص عبوديت قرار داده است.
5- حضرت فاطمه(س) فقط يك زن خانه دار نبود كه به تربيت فرزنداني بسنده كند كه هر كدام از آنان خود به سان يك ملت براي جامعه اسلامي و بلكه براي تمام بشريت عمل كردند و هنوز هم چراغ فروزان برافروخته شده توسط آن بزرگواران، جهان تاريك را روشني مي بخشد، فاطمه(س) در كنار اين عمل ارزشمند، و انسجام رسالت بزرگ مادري، حضوري سياسي و اجتماعي نيز در عرصه هاي مورد نياز داشت. حضور آن بانو در عرصه هاي نبرد بويژه پشت صحنه هاي دفاع، در مداواي مجروحان، در تاريخ ثبت است آن بانو در حجة الوداع هم حضور داشت. دفاع او پس از رحلت پدر بزرگوارش از حريم ولايت علوي، از صحنه هاي تابناك تاريخ اسلام است. قطعاً دفاع فاطمه زهرا(س) از جانشيني امير مؤمنان علي(ع)، فقط دفاع زني از شوهر خويش نيست كه تنها در چارچوب خانواده و مناسبات يك زوج ديد و آن را بررسي كرد؛ بلكه دفاع فردي مسؤول از ميان جامعه اسلامي از امامي است كه حق مسلم وي مبني بر خلافت پيامبر، ناديده گرفته شده است. اين مبارزه، اولين نداي معترضانه و نخستين فرياد بلند بر كژانديشان و فرصت طلبان است. شايسته است زنان آگاه و مسلمان در تمام زمينه ها در جامعه اسلامي به اين بانوي پاك كه پاكي اش را نه فقط در كنج عزلت و عبادت بلكه در عين حضور در عرصه هاي سياسي و اجتماعي صدر اسلام به دست آورده است، تأسي كنند.
6- سخن كوتاه كنيم. درباره آن بانو چه مي توان گفت؟ شخصيتي كه پدرش او را «مام» خويش خواند. فاطمه(س)، مدار آفرينش و علت خلقت است. فاطمه(س) بنيان عفت و اساس عصمت است. فاطمه(س) مدار عظمت و ملاك حجت است. فاطمه(س) ام ابيهاست.
فاطمه(س) دختر نبوت و همسر ولايت است. فاطمه(س) مادر زينب است. آري فاطمه (س) همه اينها هست، اما فراموش نكنيم كه فاطمه(س)، فاطمه است.
منبع:قدس