پرسشهایی پیرامون آخرین حجت الهی(1)

تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون

در این مقاله به برخی از پرسشهایی که در مورد امام زمان(علیه السلام) مطرح شده، پاسخ داده می شود.
پرسش اول: علل غیبت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)چیست؟
غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)از اموری است که عقل بشر به تنهایی از کشف همه ی اسرار آن ناتوان است و پیوسته مورد سؤال قرار گرفته و فکرها را مشغول نموده است؛ ولی باید توجّه داشت که بر اساس برخی روایات، علّت و فلسفه ی واقعی غیبت امام مهدی(علیه السلام)سرّی از اسرار الهی است که حکمت آن بر بندگان پوشیده است و جز خدا و امامان معصوم(علیهم السلام)کسی از آن اطلاع کافی و کامل ندارد و تنها بعد از ظهور آن حضرت این مطلب روشن خواهد شد؛ لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:
یا جابر! انّ هذا الأمر امرٌ من أمر الله و سرّ من سرّ الله، مطوّی عن عباده فایّاک والشّک فی أمر الله فهو کفر(1)؛ ای جابر! (غیبت امام زمان) سرّی از اسرار الهی می باشد که بر بندگان پوشیده است. مبادا در امر خدا شک کنی، چرا که تردید در امر خدا کفر است.
عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرده است:
از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمودند: همانا برای «صاحب الامر» غیبتی تخلف ناپذیر است، به طوری که اهل باطل در آن تردید می کنند.
عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟
فرمودند: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم.
عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟
فرمودند: همان حکمتی که در غیبت حجّت های پیش از او بوده است. حکمت غیبتِ قائم بعد از آمدن خود او ظاهر می شود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای حضرت موسی(علیه السلام)ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.(2)
بنابراین، نمی توان به همه ی اسرار غیبت آن حضرت پی برد؛ امّا با استفاده از روایات معصومین(علیهم السلام) به برخی از این حکمت ها اشاره می کنیم:
الف) آزمایش مردم
چنان که می دانیم یکی از سنّت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است، به طوری که صحنه ی زندگی همواره صحنه ی امتحان و آزمایش است، تا بندگان در پرتو ایمان و استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت شوند و به کمال برسند و استعدادهای نهفته ی آنان شکوفا گردد؛ لذا در برخی از روایات آمده است که فلسفه ی غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آزمایش مردم است. در این زمینه به چند روایت توجّه می کنیم:
1.رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:
ذاک الّذی یغیب عن شیعته و اوْلیائه غیْبةً، لا یثْبت فیها علی القوْل بِامامتِه اِلّا من امْتحَن اللهُ قلْبَه للاْیمان(3) ؛ او (امام زمان(علیه السلام)) کسی است که از یاران و شیعیانش غایب می شود، غیبتی که در آن کسی در اعتقاد به امامت حضرت ثابت نمی ماند، مگر کسی که خدا قلبش را به ایمان آزموده باشد.
2.امام حسین(علیه السلام) می فرمایند:
له غیبة یرتدّ فیها اقوام و یثبت علی الدّین فیها آخرون... أما انّ الصابر فی غیبته علی الأذی والتکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله(صلی الله علیه وآله)؛(4) برای امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) غیبتی است. در این غیبت برخی از دین برمی گردند و برخی ثابت قدم می مانند. هر کس در این غیبت صبر کند و بر مشکلاتی که از سوی دشمنان ایجاد می شود استقامت کند، به قدری از اجر خداوند بهره مند می گردد که گویا در کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با شمشیر با دشمنان جنگیده است.
3.پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) ضمن حدیث مفصلی می فرمایند:
مهدی از دیدگان پیروانش غایب می شود و جز کسانی که خدا دل های آنان را شایسته ی ایمان قرار داد، در اعتقاد و امامت او استوار نمی مانند.(5)
4.امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
ان الله عزّوجلّ یحبّ أنْ یمتحن الشیعة(6)؛ خدای عزّوجلّ دوست دارد شیعه را امتحان کند (غیبت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امتحان پیروان و شیعه است).
ب) آزادی از بیعت طاغوت های زمان
در برخی از روایات اسلامی آمده است که علّت و حکمت غیبت امام مهدی(علیه السلام) این است که آن حضرت به وسیله ی غیبت از یوغ بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود و بیعت با هیچ حاکمی را بر عهده ندارد، تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. دیگر امامان، از روی تقیه، حکومت ها را به رسمیت می شناختند، ولی امام مهدی(علیه السلام)مأمور به تقیه نیست و به همین جهت با حکومت ها و طاغوت های زمان بیعت نمی کند. اگر غیبت آن حضرت نباشد، این امر شدنی نیست.
امام حسن مجتبی(علیه السلام) در این باره فرمودند:
ما منّا احد الّا و یقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه الّا القائم الّذی یصلّی روح الله عیسی بن مریم خلفه فانّ الله عزّوجلّ یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلّا یکون لاحد فی عنقه بیعة...(7)؛ هر کدام از ما (امامان اهل بیت(علیهم السلام) ) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت های زمان را از روی تقیه به عهده گرفته ایم، مگر امام مهدی(علیه السلام) که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت، تا زمانی که قیام می کند بر گردنش بیعت حاکمی نباشد.
ج) حفظ جان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
خداوند به وسیله ی غیبت امام دوازدهم(علیه السلام) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است. اگر غیبت امام مهدی(علیه السلام) نبود، «معتمد» عباسی که به خون آن حضرت تشنه بود، امام مهدی(علیه السلام)را نیز، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، شهید می کرد و زمین از حجت خداوندی خالی می شد.
در این باره روایات فراوانی از امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده است؛ از جمله امام پنجم(علیه السلام) فرمودند: انّ للقائم غیبة قبل أن یقوم، قال: قلت: و لم؟ قال: یخاف(8)؛ برای قائم ما (امام مهدی(علیه السلام)) قبل از آن که به پاخیزد غیبتی است.
راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمودند: به جهت این که ترس از کشته شدن او وجود دارد.
گفتنی است با توجه به متن و مدلول التزامی روایات، حکمت های دیگری برای غیبت آن حضرت ذکر شده است که برای اطلاع بیش تر می توان به کتاب های الغیبة شیخ طوسی و الغیبة نعمانی و کمال الدین و تمام النعمة، رجوع کرد.
*******
پرسش دوم: انتظار در تکامل جامعه ی اسلامی چه نقشی دارد؟
انتظار فرج، ترکیبی است از ایمان واعتقاد قلبی به ولایت و ظهور قطب عالم امکان؛ ذوق و شوقی است برای نایل شدن به دنیایی پاک و مسالمت آمیز در سایه سار زلال منجی عالم بشریت؛ آرزویی است برای تشکیل و اقتدار حکومت واحد جهانی تحت سیطره ی مصلح عالم؛ انزجار و تنفری است از همه ی مفاسد و تباهی هایی که فرج آن امام بت شکن را به تعویق می اندازد؛ تلاش و کوششی است برای مهیا و مستعد کردن خود و جامعه ی خویش برای درک و تحمل ظهور آخرین سفیر الهی؛ و در یک جمله، انتظار، شعله ای است برافروخته در قلوب منتظران که هم سوختوسوزی است از فراق یار، هم نوری است پرفروغ برای آینده ای روشن و پرامید.
آنچه قبل از هر چیز در باب نقش انتظار در تکامل جامعه ی اسلامی حایز اهمیت است، معنا و تصوری روشن و مناسب از مفهوم«انتظار» است. هیچ شکی نیست که اگر فقط به معنای سطحی انتظار اکتفا کنیم، نه تنها هیچ نقشی در تکامل جامعه ندارد، بلکه مضر و منحرف کننده نیز خواهد بود و چه بسا جامعه یا گروهی را به انحطاط و تباهی بکشاند. اما اگر انتظار را به معنای حقیقی کلمه و با خصوصیات و شرایط ویژه اش در نظر بگیریم و بین منتظر سطحی و دروغی و منتظر واقعی تمایز قایل شویم، آنوقت می توان، هم برای شخص و هم برای جامعه، راهی روشن و پرفروغ را که همه ی انسان ها در آن به سعادت و تکامل می رسند، ترسیم کرد. منتظران واقعی کسانی هستند که اولاً، در اصلاح و تربیت نفوس خویش کوشش و جدیت کنند و خود را به اخلاق و رفتار نیک اسلامی آراسته سازند و به تمام وظایف فردی و اجتماعی خویش عمل کنند و احکام و دستورهای الهی را به کار بندند؛ ثانیاً، تمام احکام و برنامه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اسلام را استخراج و به طور کامل اجرا کنند و نتایج درخشان آن را عملاً در انظار جهانیان مجسم سازند(9) و به همه ی عالمیان آثار رشد و شکوفایی و موفقیت های خود را در همه ی عرصه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی عرضه کنند و به خوبی نشان دهند که هدف عالی دین اسلام و آن امامی که ما منتظرش هستیم چیزی جز رشد و کمال و به سعادت رساندن آنها نیست.
به بیان دیگر، آنچه از یک منتظر حقیقی در زمان غیبت متوقع است همان رفتار و اعمال و وظایفی است که شخص در زمان امامِ حاضر باید به آنها پایبند و ملتزم باشد و چه بسا مسئولیت و رسالتش بسیار مهم تر و سخت تر باشد. از پیامبر(صلی الله علیه وآله)نقل شده است که:
اَفضَلُ اعمال اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَج؛(10) با فضیلت ترین اعمال امّت من، انتظار فرج است.
به هرحال، وظایف یک منتظر واقعی آن قدر سنگین است که در روایات آن را به کسی تشبیه کرده اند که در میدان جنگ به مبارزه مشغول است و در خون خویش می غلتد. علی ابن ابی طالب(علیه السلام) می فرمایند:
المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله؛(11) کسی که در انتظار دولت ما باشد مانند کسی است که در راه خدا به خون خویش می غلتد.
با عنایت به این چند نکته، در رابطه با نقش و فواید انتظار در تکامل جامعه ی اسلامی به مواردی اشاره می کنیم:
1.ایجاد روح امید و نشاط در جامعه
همه ی افراد بشر در زندگی اجتماعی و فردی خود مرهون نعمت انتظارند و اگر روح امید به آینده از آنها گرفته شود، زندگی مرده و بی روح و بی هدف خواهد بود. حال آنچه مورد انتظار است، به میزان خواست و اراده ی مختلف مردم، متعدد و متفاوت خواهد بود و هرچه هدف یا خواسته مقدس تر و عالی تر باشد، انتظارش نیز ارزنده تر و عظیم تر است، و از آن جا که هر انتظاری با یک نوع حرکت و کار و تلاش همراه است، آن فعالیت و کوشش هم از چنین منتظری، یقیناً مقدس و باارزش خواهد بود. از این جاست که اجتماع مسلمین، به خصوص جامعه ی شیعی، باید به عقیده و انتظار خود افتخار و تفاخر کند؛ چرا که منتظر مولا و آقایی است که عزیزترین و باعظمت ترین موجود روی این کره ی خاکی است؛ کسی که قطب عالم امکان و رکن آسمان و زمین است و ولایت امر امت را بر عهده می گیرد و جهات مادی و معنوی انسان ها را در بالاترین حد امکان تأمین می نماید.
در هر تقدیر، ملت و امتی که همواره از صبح تا شام، زندگی و کسب و کار خود ر در همه ی زمینه ها، اعم از اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و نظامی دنبال می کنند و همیشه به این امید هستند که روزی فرا خواهد رسید که انسان پاک و معصوم و کامل، از سلاله ی پاک پیامبر ختمی مرتبت(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه ی اطهار(علیهم السلام)ظهور خواهد کرد و در میان آنها خواهد بود و به مشکلاتشان رسیدگی خواهد کرد، با نشاط و ذوق و شوق بیش تری به فعالیت و کار مشغول می شوند. آری امید به روزی که در آن خبری از فقر و بدبختی نیست؛ سخنی از تبعیض و اختلاف و شکاف طبقاتی نیست و مرزهای فقیر و غنی و مستضعف و مرفه از بین می رود و همه ی مردم، به طور یکسان و برابر، بدون هیچ دغدغه و مشکلی، از همه ی امکانات رفاهی و فرهنگی و اقتصادی و امنیتی بهره مند می گردند. همین امر سبب می شود که جامعه ی کنونی، هم پرنشاط و پرطراوت و امیدوار بماند و هم در برابر سختی ها و کمبودهای فعلی، صبر و شکیبایی و تحمل داشته باشد.البتّه باید توجه داشت که هدف عالی اسلام و تشکیل حکومت الهی، منحصر در موارد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نیست، بلکه غایت متعالیِ آن چیزی نیست جز همان غرضی که خداوند برای خلقت انسان در نظر داشته، یعنی کمال و رشد و سعادت ابدی انسان ها و راه یافتن به مقام لقای الهی.
نتیجه آن که، انتظار فرج و امیدوار بودن به تحقق وعده ی الهی، باعث شادابی و بیداری و رشد و بالندگی یک جامعه خواهد بود؛ و این همان چیزی است که از قبل، خداوند متعال وعده اش را به انسان های صالح داده است:
(وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ)؛ (12) و همانا در زبور، پس از ذکر (تورات) نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته ی من به ارث می برند.
2.ایجاد پایداری و مبارزه در برابر ظلم و ستم طاغوت ها
شاید مهم ترین عاملی که باعث شده مسلمانان، از ابتدای ظهور اسلام تا کنون، از جنگ و مبارزه با ظلم و ستم ظالمین و مستکبرین و خائنین به جان و مال و عرض مردم، یک قدم کوتاه نیایند و همواره از فساد و تباهی طاغوت ها منزجر و معترض باشند، مسئله ی انتظار است؛ یعنی امید به فرا رسیدن روزی که منجی عالم بشریت ظهور می نماید و داد مظلومین و ستم دیدگان را از ظالمین می ستاند و اسلام ناب بر کفر و طاغوت ها پیروز می شود و پرچم توحید و عدل در سراسر گیتی به اهتزاز در می آید.
آری همین نویدها و وعده ها بود که مسلمانان را از دیرباز در برابر حوادثی، مثل تسلط خلفای بنی امیه و بنی عباس، جنگ های صلیبی، بدرفتاری ها و خشونت ها علیه شیعیان، و در عصر خودمان طاغوت هایی مثل رژیم ستم شاهی و بالاخره استعمار قرن اخیر و....همواره پایدار و شکیبا نگه داشت؛ و همین امر (انتظار) باعث می شد که مسلمانان علیه نظام های استعمارگر و استکبار و طاغوت به مبارزه و پیکار و جهاد برخیزند که در نتیجه ی این جهاد و شهادت ها و مقاومت ها، پیروزی های فراوانی به ارمغان رسیده است و در نهایت امر وعده ی الهی در پیشوایی و حاکم شدن مسلمین مستضعف بر جهان تحقق خواهد یافت:
(وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ...)؛ (13) و چنین می خواهیم که بر آنانی که در زمین به استضعاف گرفته شده اند، منت گذاشته و آنان را پیشوایان و وارثان زمین سازیم و آنها را در زمین تمکن دهیم.
حاصل آن که، امتی که این چنین به انتظار روز موعود نشسته و همواره دارای روحیه ی مبارزه و جهاد و ایثار و شهادت طلبی در برابر ظالم و طاغوت ها باشد، همیشه رو به رشد و تکامل و بالندگی خواهد بود؛ زیرا پیروزی های خویش را مرهون آمادگی روحی خود با اصلاح نفس، و نیز آمادگی دفاعی جامعه با فراهم کردن تجهیزات نظامی و امکانات جنگی می داند.
3.انتظار در گرو زنده نگه داشتن و عمل به وظایف و دستورهای اسلام
وقتی قرار است شخص یا ملتی خود را از منتظران واقعی آن«مصلح آخرالزمان» بدانند، به ناچار باید خود را از هر نظر به آمادگی کامل برسانند؛ و این خود باعث رشد و شکوفایی جامعه ی دینی می شود. از اهم وظایف مسلمین در حال انتظار، عمل به احکام و برنامه های سعادت بخش اسلام در تمام ابعاد و زمینه ها (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و...) است.
بدین جهت برای این که زمینه و اسباب ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیش از پیش فراهم آید، هم بر علما و متخصصین و کارشناسان علوم لازم است که برای ارائه ی برنامه های ناب اسلام به همه ی جهانیان، آستین همت را بالا بزنند و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزند(14) و هم سایر افراد عادی جامعه، باید به نوبه ی خود، مطابق دستورهای شرع عمل نمایند و همواره خود را به احکام نورانی اسلام در همه ی ابعاد آراسته و مزین کنند، تا قلب مبارک امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از خود و جامعه ی خویش راضی نگه دارند. در حدیثی نورانی از حضرت امام صادق(علیه السلام)آمده است:
... هر کسی که دوست دارد از اصحاب قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، پس هر آینه منتظر باشد و (بر محور) پارسایی و محاسن اخلاقی عمل کند و در حالی که منتظر است در این راه بکوشد... (15)
4.انتظار و مبارزه با فساد و فحشا و منکرات
از آن جا که یکی از معانی مهم انتظار، نارضایتی و انزجار از وضع موجود، یعنی فساد و فحشا و گناه و ظلم و....است و از طرفی، منتظر واقعی معتقد است برای تسریع و تعجیل در فرج مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، باید زمینه و مقدمات و اسباب ظهور را فراهم کرد، (یخرج الناس من المشرق فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه) (16)لذا همه ی افراد جامعه، علاوه بر اصلاح نفس خود و خانواده ی خویش، نباید نسبت به گناهان و زشتی ها و پلیدی های جامعه ی خویش غافل باشند و باید همواره با امربه معروف و نهی ازمنکر با فساد و فحشا و هرگونه منکر و گناهی به مبارزه برخیزند؛ چرا که با عمل به این واجب الهی، همه ی فرایض تحقق می یابند و احکام الهی به درستی عملی می شوند. پس، از آن جا که یکی از اهداف مهم ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، همین امر است مؤمنین با اقتدا به مولای خویش از این وظیفه ی مهم غفلت نمی کنند. خداوند خطاب به مؤمنین می فرمایند: باید از شما امتی به وجود آید که مردم را به خوبی دعوت نماید و امربه معروف و نهی ازمنکر کند. (17)
بی تردید امتی که به دنبال کسب رضایت آن سرور حقیقی و منتظر ظهور ایشان است، با تمام قوا و امکانات خود با هرگونه فساد و منکری که جامعه ی دینی را آلوده و آن را از الطاف و برکات آن بزرگوار بی بهره و محروم می کند و باعث به تعویق افتادن ظهور می شود به شدت مبارزه می کند.
نتیجه ی بحث آن که، جامعه ی منتظری که دارای روحیه ای پرنشاط و امیدوار کننده است و همواره با هرگونه طاغوت و ظلم و استبداد و گناه و منکری در مبارزه و ستیز است و در احیای برنامه ها و دستورهای اسلام به کار و کوشش مشغول است، طریقی جز طریق رشد و تکامل و سعادت نمی پوید.
*******
پرسش سوم: این که می گویند « دوران ظهور حضرت ولی عصر (علیه السلام) زمان تکامل جامعه ی بشری است، یعنی چه؟
یکی از خواست های بنیادین بشر خسته ی امروز، یافتن دورنمایی از آینده ای روشن و پرامید است که از بدو پیدایش انسان و هبوط حضرت آدم تاکنون، بشارت فرا رسیدن آن داده شده است؛ آینده ای درخشان که شکوه و عظمت آن دل های مالامال از انتظار و شوق را مدهوش خود کرده و همین جذابیت، بستر طرح پرسش های گوناگونی درباره ی آن شده است. یکی از این پرسش ها درباره ی چگونگی و ابعاد تکامل بشری در آن دوران طلایی است.
برای یافتن پاسخی مناسب، نخست لازم است تصویر روشنی از واژه ی تکامل داشته باشیم. باید توجه داشت هر موجودی زمینه ها و استعدادهای وصول به فعلیت هایی را دارد که متناسب با آن و سازگار با طبیعت و سرشت و استعدادهای درونی اش هستند؛ از این رو کمال هر چیز عبارت است از: «رسیدن شیء به فعلیت و وضعیتی که با آن ملایم و سازگار باشد.» (18) بنابراین، تکامل بشر و جامعه ی بشری به معنای شکوفا شدن و به فعلیت رسیدن همه ی امکان ها و استعدادها و ظرفیت های آن است. از طرفی باید توجه داشت که بشر و جامعه ی بشری دارای استعدادهای متعدد و متنوعی است که تکامل حقیقی، با شکوفایی و به فعلیت رسیدن همه ی آنها تحقق می یابد. از آن جا که بشر موجودی دوبعدی است، برخی از این استعدادها و در نتیجه، برخی از این ابعاد تکامل، ناظر به زندگی مادی و برخی دیگر، ناظر به بعد معنوی و اخلاقی بشر است؛ از این رو، تکامل حقیقی بشر، که وعده ی تحقق آن در عصر ظهور داده شده است، همه ی جنبه های حیات بشری را در برمی گیرد و پاسخ گوی همه ی نیازها و خواسته های وی، چه در دایره ی امور معنوی و چه در قلمرو امور مادی خواهد بود. در این مقاله می کوشیم تا دورنمایی از مهم ترین ابعاد تکامل جامعه ی بشری در آن عصر طلایی را به کمک احادیث و روایات به دست آوریم.
1. تکامل فکری
در زمان ظهور و برپایی دولت کریمه ی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) سطح اندیشه و فکر مردم به نحو چشم گیری بالا می رود. امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرمایند:
اذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم؛(19) وقتی که قائم ما قیام می کند، خدا دست لطفش را بر سر بندگان می نهد و بدین وسیله عقل های پراکنده ی آنها را جمع می کند و اندیشه ی آنان را به حد کمال می رساند.
2. رشد معنویت و اخلاق
یکی دیگر از جنبه های تکامل بشری در عصر موعود را می توان در وادی معنویت و اخلاق جست وجو کرد. متأسفانه در دنیای کنونی در کنار توسعه ی صنایع و علوم، شاهد روند نزولی سیر بشریت در حوزه ی اخلاق بوده ایم، اما در آن دوران طلایی، رشد جنبه های مختلف حیات بشری، چه مادی و چه معنوی، متوازن خواهد بود. امام حسن(علیه السلام)می فرماید:
خداوند در آخرالزمان مهدی را برمی انگیزد و کسی از منحرفان و فاسدان نیست، مگر این که اصلاح گردد. (20)
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از رخت بربستن بدی ها و ناراحتی ها و جای گزین شدن خیر و نیکی به جای آن در این دوران خبر می دهد(21)و در جای دیگر می فرمایند:
و لذهبت الشحنا من قلوب العباد؛ کینه توزی از دل های بندگان خارج می شود. (22)
همه ی این امور از استقرار و بسط اخلاق و معنویت حکایت دارد.
3.رشد علم و فرهنگ اسلامی
از دیگر موارد پیشرفت و تکامل بشری در این دوران، بالا رفتن آگاهی های دینی و مذهبی همگان است. امام باقر(علیه السلام)می فرمایند:
در روزگار مهدی به اندازه ای به شما حکمت و فهم داده خواهد شد که یک زن در خانه اش به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت می کند. (23)
4.جهان شمولی اسلام (دین حق)
یکی دیگر از جنبه های تکامل بشری در عصر موعود، رشد و توسعه و فراگیر شدن آیین حق (اسلام) خواهد بود. در این دوران، ادیان دروغین و ساخته ی اوهام بشری و نیز ادیان تحریف شده رخت بربسته و پرتو دین حق سراسر پهنای این کره ی خاکی را درخواهد نوردید. امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آیه ی سی و سوم سوره ی توبه می فرمایند: ... در آن زمان کسی باقی نمی ماند، مگر آن که به رسالت محمد(صلی الله علیه وآله)اعتراف و اقرار کند. (24)
5. شکوفایی اقتصاد و رفاه اجتماعی
در پرتو تحول فرهنگی و اخلاقی بشر و رشد تقوا و نیکی ها، نعمت های الهی از هر سو بر بندگان سرازیر می شوند؛ زیرا این وعده ی تخلف ناپذیر پروردگار است:
(لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)؛ (25) اگر مردم شهرها و دیارها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، ما برکات زمین و آسمان را بر آنان می گشاییم.
در پرتو این عنایت الهی است که یکی از آرزوهای دیرین بشری، که همان برچیده شدن و ریشه کن شدن فقر است، تحقق می یابد. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) در این باره می فرمایند:
هنگامی که حضرت مهدی ظهور کند... اموال و زکات ها را در کوچه ها می برند، ولی کسی پیدا نمی شود که حاضر به دریافت آنها باشد. (26)
آری در این عصر طلایی، فقر رخت بربسته و هیچ ویرانه و ویرانه نشینی باقی نمی ماند. امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرمایند:
حکومت او شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنجینه های زمین برای او ظاهر می گردد و در سرتاسر جهان جای ویرانی باقی نخواهد ماند، مگر این که آن را آباد خواهد ساخت. (27)
6.تکامل علمی و تکنولوژی و پیشرفت برق آسای علوم و فنون
در این عصر، پیشرفت تکنولوژی و علوم به گونه ای برق آسا و غیرقابل مقایسه با دنیای کنونی خواهد بود؛ به گونه ای که همه ی دستاوردهای خیره کننده ی جهان بشری کنونی و آینده در برابر آن بسیار اندک و ناچیز است. امام صادق(علیه السلام)در این باره می فرمایند:
دانش بیست و هفت حرف (شاخه و شعبه) است و مجموع آنچه پیامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بیش از آن دو حرف را نمی دانند و چون قائم قیام کند، بیست و پنج حرف بقیه را بیرون می آورد و در میان مردم منتشر می سازد و بدین سان مجموعه ی بیست و هفت جزء دانش را نشر می دهد. (28)
ما با مراجعه به روایات می توانیم به دورنمایی از برخی از پیشرفت های علمی و صنعتی دست یابیم که به آنها اشاره می کنیم.
الف) پیشرفت صنایع و حل مسئله ی انرژی
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
هنگامی که قائم ما قیام کند، زمین به نور پروردگارش روشن می شود و بندگان خدا از نور آفتاب بی نیاز می شوند. (29)
از این تعبیر چنین برمی آید که مسئله ی نور و انرژی آن چنان حل می شود که در روز و شب از پرقدرت ترین نورها، که می تواند جانشین آفتاب گردد، بهره می گیرند و این شاید در سایه ی استقرار یک سیستم تکامل یافته ی انرژی اتمی با تصفیه ی کامل از تشعشعات زیانبار آن تحقق یابد؛ امری که در حال حاضر بزرگ ترین مشکل استفاده از این انرژی است. (30)
ب) پیشرفت پزشکی
در آن عصر هیچ بیماری بدون درمان باقی نمی ماند. امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرمایند: هر کس قائم اهل بیت مرا درک کند، اگر به بیماری دچار باشد، شفا یابد و چنانچه دچار ناتوانی باشد، توانا و نیرومند می شود. (31)
و در برخی روایات از ریشه کن شدن بسیاری از بیماری ها خبر داده شده است که چه بسا تحقق آن در پرتو عنایات الهی قابل تفسیر باشد. امام سجاد(علیه السلام) در این باره می فرماید:
هنگامی که مهدی قیام کند، خداوند متعال هرگونه بیماری را از جامعه ی شیعیان برطرف می کند! (32)
ج) گسترش و پیشرفت وسایل مخابراتی و ارتباط جمعی
یکی دیگر از جنبه های پیشرفت بشری در این عصر را می توان در حوزه ی وسایل مخابراتی و ارتباط جمعی دانست که نمونه های فعلی آن در جامعه ی کنونی به صورت رادیو و تلویزیون و ماهواره ها و غیره است که گسترش و رشد مضاعفی پیدا خواهند کرد. امام صادق(علیه السلام)می فرمایند:
در زمان قائم، شخص مؤمن در حالی که در مشرق به سرمی برد، برادر خود را که در مغرب است دیده و نیز آن که در مغرب است، برادر خویش را در مشرق خواهد دید. (33)
و نیز می فرمایند: چون قائم ما قیام نماید، خداوند گوش و چشم شیعیان ما را چنان تقویت می کند که بین آنها و امام(علیه السلام) پُست و پیک وجود نداشته باشد، به گونه ای که وقتی امام با آنها سخن می گوید آنان می شنوند و او را می بینند و امام در جایگاه خود قرار دارد. (34)
امام باقر(علیه السلام) نیز می فرمایند: چون قائم قیام کند، در هر منطقه ای از مناطق زمین، مردی را (به عنوان نماینده) می فرستد و می گوید: دستورالعمل تو در کف دست توست، چنانچه امری برایت پیش آمد که آن را نفهمیدی و حکمش را ندانستی، به کف دست خود نگاه کن و بر طبق آنچه در آن است عمل نما. (35)
د) پیشرفت کشاورزی
یکی دیگر از جنبه های پیشرفت بشری در این عصر، رشد و توسعه ی کمی و کیفی دانش و محصولات کشاورزی است؛ امام علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: (36)
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرق و غرب زمین ر ا تسخیر می کند... بدی ها و ناراحتی ها را برطرف می کند و خیر و نیکی جای گزین آن می شود؛ به طوری که یک کشاورز از هر من (3 کیلو) صد من محصول به دست می آورد؛ همان گونه که خدا فرمودند: در هر سنبلی صد دانه عمل می آید و خداوند برای هر کس که اراده نماید زیادتر می کند. (37)
البته این امر با دستاوردهای کنونی بشر در زمینه ی ژنتیک و کاربرد آن قابل هضم است.
7. گسترش عدالت
یکی از تلخ کامی های بشر در طی قرن ها، فقدان عدالت فراگیر و حاکمیت ظلم و ستم و تبعیض بوده؛ امری که ناامیدی و سرخوردگی بشرِ تشنه ی عدالت را به دنبال داشته است؛ اما این وعده ی پروردگار است که در این عصر، برای نخستین بار در کل طول عمر زمین و زمینیان، بساط ظلم و ستم و تبعیض برچیده می شود و ذائقه ی بشرِ تشنه ی عدالت حلاوت شهد دل انگیز عدالت را خواهد چشید.
امام جواد(علیه السلام) می فرمایند: یملأُ الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛(38) زمین را از عدل و داد پرخواهد کرد پس از آن که از ظلم و ستم لبریز شده باشد.
در پرتو خورشید فروزان عدالت، هر صاحبِ حقی به حقش خواهد رسید و دستگاه قضاوت حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) این امر را سامان خواهد داد. حضرت امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرمایند:
پس از ظهور مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هیچ حقی از کسی بر عهده ی دیگری باقی نمی ماند، مگر آن که حضرت آن را بازمی ستاند و به صاحبش می دهد. (39)
8.امنیت عمومی
یکی از مهم ترین مؤلفه های به وجود آمدن جامعه ای پیش رفته و پویا، استقرار امنیت همه جانبه و فراگیر و پایدار است؛ امری که به لحاظ اهمیت آن، در روایات ما نعمتی الهی معرفی شده است و این خواسته ی بشری به نحو فراگیر و همه جانبه تنها در عصر موعود متحقق خواهد شد. امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرمایند:
در این زمان پیرزن ناتوانی از مشرق زمین به مغرب می رود، در حالی که هیچ کس متعرض او نمی شود.
و در برخی از روایات دایره ی امنیت و حوزه ی آن، حتی فراتر از انتظارات معمول بشری تعریف شده است. امام علی(علیه السلام)می فرمایند:
هرگاه قائم ما قیام کند، آسمان باران خود را می بارد و درندگان با چارپایان از در آشتی وارد می شوند و با انسان ها کاری ندارند، تا جایی که زنی از عراق به شام می رود، بدون این که زره ای او را نگران سازد یا از درنده ای بترسد. (40)
این ها نمونه هایی از جنبه های تکامل بشری در عصر ظهور منجی عالم امکان است که دورنمایی از دورانی طلایی و لبریز از معنویت و رفاه است که پاسخ گوی همه ی خواسته ها و انتظارات بشر در طول اعصار متمادی و بسیار فراتر از آن می باشد؛ برهه ای از زمان که همه ی استعدادهای بشر به فعلیت و شکوفایی خواهد رسید. به امید آن که دیدگان ما به قامت دل ربای موعود عصرها و نسل ها منور گردد.

پی نوشتها:
1.محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، (تهران: المکتبة الاسلامیة، چ 4، 1362)، ج 51، باب 1، ص 73، حدیث 18.
2.شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، (تهران: چاپ اسلامیه، 1379 ق)، ج 2، ترجمه ی آیت الله کمره ای، ص 482.
3.محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، ج 36، ص 250.
4. همان، ج 51، ص 133، باب 3، حدیث 4.
5.صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، (تهران: مرکز نشر کتاب، 1373 ق)، ص 101، فصل 1، باب 8، ح 4.
6. اصول کافی، ج 1، ص 337، باب فی الغیبة، حدیث 5.
7.محمد باقر مجلسی، همان، ج 51، ص 132.
8.همان، ج 52، ص 98.
9.ابراهیم امینی، دادگستر جهان، (انتشارات شفق)، ص 251.
10.حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، (قم: انتشارات جامعه مدرسین)، ص 37؛ شیخ صدوق، کمال الدین، (قم: انتشارات دار الکتاب الاسلامیه، 1395 ق)، ج 2، ص 644.
11.شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 645.
12.انبیاء: 105.
14. قصص: 5.
14.ابراهیم امینی، همان، ص 251.
15. محمدباقر مجلسی، همان، ج 52، ص 140.
16.مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 51، ص 87، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان.
17.آل عمران: 104.
18.احمد، واعظی، انسان از دیدگاه اسلامی، (انتشارات سمت، چ 1، 1377)، ص149.
19.کلینی، الکافی، (تهران: انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چ 4)، ج 1، ص 25.
20.نجم الدین، طبسی، چشم اندازی از حکومت مهدی، (چاپ سازمان تبلیغات اسلامی)، ص206، به نقل از متن الرحمن، ج2، ص42 و اثبات الهداة، ج3، ص524.
21.همان، ص 230، به نقل از الشیعة و الرجعة، ج 1، ص 167.
22.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 316.
23.همان، ج53، ص352.
24.محمدبن مسعود عیاشی، تفسیر عیاشی، (تهران: چاپخانه ی علمیه)، ج2، ص87.
25.اعراف: 95.
26.نجم الدین طبسی، همان، ص222، به نقل از: عقد الدرر، ص166.
27.امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، (قم: انتشارات دار الکتب الاسلامیه، چ 3)، ص463.
28.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، (بیروت: مؤسسه الوفاء، 1404 ق)، ج52، ص336.
29.علامه زین الدین علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، (نجف اشرف: انتشارات کتابخانه حیدریه، ج 1، بی تا)، ج2، ص262.
30. ناصر، مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، (قم: انتشارات هدف، بی تا)، ص277.
31.محمدباقر مجلسی، همان، ج52، ص335.
32.همان، ص 317.
33.همان، ص 391.
34.همان، ص 236.
35.نعمانی، الغیبة، ص 319.
36.نجم الدین طبسی، همان، ص230، به نقل از: الشیعة و الرجعة، ج1، ص167.
37.بقره: 261.
38. محدث نوری، مستدرک الوسائل، (قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چ 1، بی تا)، ج12، ص283.
39. محمدباقر مجلسی، همان، ص224.
40.همان، ص316.


منابع:
فصل نامه صباح (علی اکبررضوان طلب، محمد رضا بهدار و سید هبت الله صدرالسادات زاده)
مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه
www.imamalmahdi.com
www.porsojoo.com
www.hawzah.net