در جستجوي اتحاد ازدست رفته

نويسنده:سعيد عطاريان

اشاره: وحدت از جمله فرمانهاي روحبخش الهي است كه رايحه آن در مشام هر مسلماني كه دل در گرو دين مقدس اسلام دارد خوش است و حيات و سرزندگي مسلمانان و جوامع اسلامي را بايد در آن جستجو كرد.
نغمه زيبا و روح افزاي «واعتصموا بحبل ا... جميعا و لاتفرقوا»(1) «ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم(2) ان هذه امتكم امة واحده»(3) «محمد رسول ا... و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم»(4) و آيات ديگر كه مستقيم يا غير مستقيم به مسأله وحدت وهمگرايي مسلمانان و يا دوري از تفرقه اشاره كرده است، از يك سو مطلوبيت اين امر را نزد خداوند و اوليايش مي رساند و از ديگر سو، رمز موفقيت و پيروزي مسلمانان را خاطر نشان ساخته است.
ضرورت و اهميت مسأله وحدت توصيه ها و دستورات پيامبر اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) بسيار گويا و صريح است. از اين رو، خدشه دار نمودن وحدت مسلمانان از هيچ مسلماني و با هيچ بهانه اي پذيرفته نيست و تفرقه افكنان تفاوتي با دشمنان دين از جهت مقابله با پيامها و دستورهاي ديني ندارند و حساب آنان از حساب دشمنان جدا نخواهد بود.
وحدت از نگاه اولياي دين
رسول خدا (ص) و جانشينان او، اولين مناديان وحدت بوده اند كه بر ضرورت آن پاي فشرده اند.
رسول خدا (ص) فرمود: ذمة المسلمين واحده يسعي بها ادناهم. (5)
همچنين امام صادق (ع) پس از دستور به شركت در تشييع جنازه يا عيادت مريضان اهل سنت، مي فرمايد: هر گاه كسي راستگو و امانتدار و با مردم (اهل سنت) خوش خلق باشد، گفته مي شود اين جعفري است (اين امر) مرا خشنود مي سازد.(6)
در موضوع وحدت مطالب مختلفي مي توان طرح نمود؛ از جمله اهميت وحدت، ضرورت وحدت، مراد از وحدت، عوامل و زمينه هاي وحدت و ...
اما آنچه محور اين نوشته است، موانع و چالش هاي فرا روي وحدت مي باشد. از اين رو، نوشتار حاضر به بررسي موانع موجود در راه وحدت مسلمانان مي پردازد و يادآور مي شود مسلمانان براي رفع آن اقدام كرده و در همه عالم چون برادراني صميمي در كنار هم و در صفوفي مستحكم و به هم فشرده در مقابل دشمنان بايستند.
از آن جا كه موضوع همگرايي و اتحاد مسلمانان از مهم ترين موضوعات مطرح در طول تاريخ اسلام بوده و آثار و نتايج حياتي براي مسلمانان به دنبال داشته است، دشمنان پيوسته كوشيده اند تا در راه تحقق آن موانعي ايجاد نمايند كه بيشتر اين دشمني ها از خارج مرزها هدايت شده است. در بيشتر جدايي ها و تفرقه ها بين مسلمانان، خواست و اراده بيگانگان مشهود و معلوم است؛ اما با تلاشهاي پيگير دشمنان اسلام، اين موانع در آنچه بيگانگان ساخته اند منحصر نشده است، بلكه قضيه به گونه اي رشد كرده كه نياز به حضور دشمنان نبوده است و از درون جوامع اسلامي موانع ظهور كرده و داخل مرزهاي اسلام كساني به تفرقه افكني و ايجاد شكاف در صفوف مسلمانان پرداخته اند.
در مسير همگرايي مسلمانان موانع متعددي قرار گرفته است كه برخي عبارتند از:
- تعصب و تقليد كه در تعصب مذهبي و نژادي نمايان شده است
- سياستهاي بيگانه
- دوري مسلمانان از تعاليم اصيل اسلامي و پيدايش جهل خرافات بدعت و تقليدهاي ناروا
- منشأ سياسي توسط علماي درباري از يك طرف و زمامداران و حكام از طرف ديگر
- اختلافهاي علمي و اجتهادي ميان علما كه به زندگي عمومي مردم انتقال يافت
- انديشه هاي هوس آلود و مسائل نژادي
- سوء برداشتها، تهمتها و افتراها
- غفلت مسلمانان
- صهيونيسم
- كمونيسم
- نفوذ و رسوخ رذايل اخلاقي در ميان مسلمانان
- فرقه گرايي و مجادلات مذهبي
- حكومتهاي وابسته، خودكامه و...
در ادامه، به برخي از مهمترين موانع همگرايي مسلمانان اشاره مي كنيم.
مهم ترين مانع در راه همگرايي مسلمانان، استبداد و استعمار است كه با چهره هاي مختلف و سياست رنگارنگ خود، تفرقه مسلمانان را موجب شده است.
دشمني با اتحاد مسلمانان سابقه اي ديرينه داشته و ريشه هاي اين دشمني را در روزهاي نخست حيات اسلام در مدينه مي يابيم، زيرا همگرايي مسلمانان كه بر اساس خواست الهي و برآمده از تلاش پيامبر اسلام (ص) بود، منافع گروهي را به خطر انداخته و با خواسته هاي نفساني عده اي در تضاد و تزاحم بود، لذا بناي عداوت و سنگ اندازي در مسير تحقق جامعه آرماني و به هم پيوسته مسلمانان گذاشته شد و عمده تلاش براي ايجاد اختلاف و جدايي در بين مسلمانان معطوف بود. آنان پيوسته در راه گسستن پيوندهايي بودند كه پيامبر(ص) سعي در ايجاد آنها داشت و از روز نخست براي تحقق آنها تلاش كرده بود. اين حركتها به شبه جزيره عربستان و سرزمين حجاز و يا زمان صدر اسلام محدود نشد، بلكه همراه با پيشرفت اسلام كينه توزيها نيز ادامه يافت و به صورتهاي مختلفي ظهور و بروز كرد.
متأسفانه اين تلاشها در عصر حاضر انسجام يافته تر و برنامه ريزي شده تر با به كار گرفتن تمامي امكانات و ظرفيت موجود جان تازه اي گرفته و اتحاد مسلمانان را مورد هدف قرار داده است.
نكته حايز اهميت اينكه هدف نهايي و اصلي استعمار كهنه و نو، چيزي جز نابودي اصل دين نيست و اگر قرائت خاصي از دين را مي پذيرند و با قرائت ديگري دشمني مي ورزند، از سر ناچاري و اضطرار است تا از اين طريق اعتماد بخشي از مسلمانان را به خود جلب كرده و با وسيله قرار دادن همان گروه، به اهداف شوم خود نايل آيند و با جمع بندي سخنان و حركات دشمنان در اين باره، مي توان به اين نتيجه رسيد كه دشمني آنان با اصل دين است و چنانچه امكان نابودي دين و مقدمات آن فراهم شود، لحظه اي درنگ نخواهند كرد. از اين رو، بر مسلمانان فرض است كه با شناخت هدف واقعي دشمنان، دست از اختلافات در بين اهل قبله برداشته و با اتحاد حول محورهاي وحدت بخش كه مورد پذيرش و توجه همه مسلمانان است، در مقابل توطئه بيگانگان ايستادگي كنند.
در اين باره، جمله معروفي از سيد اشرف الدين در اجتماع مصريان نقل شده است كه به اين موضوع اشاره دارد.
«سياست و مطامع سياسي از روز نخست، شيعه و سني را از هم دور كرد و اكنون نيز سياست بايد آنان را كنار هم گرد آورد»(7)
او مي گويد: « ابتدا چيزي كه موجب جدايي مسلمانان شد، سياستها و برنامه ريزيهاي بيگانگان و به طور كلي استعمار بود و اكنون هم با سياست و برنامه ريزي بر اساس مصالح اسلام و مسلمانان، بايد مسلمانان را به اتحاد و همگرايي رساند.
استعمار با بسيج تمام امكانات خود حمايتهاي خود را در سه بخش اقتصادي، سياسي و فرهنگي تنظيم و سازماندهي كرده است. تلاش استعمار براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان، در پوشش اقدامهايي چون:
تأسيس گروه هاي افراطي، حمايت از افراد مسأله دار و نامتعادل، مطرح ساختن موضوعات تفرقه افكنانه، بزرگ نمايي اختلافات، تدوين و تاليف كتب تفرقه افكنانه، راه اندازي سايت هاي اينترنتي، شايعه سازي و شبهه افكني، ايجاد و حمايت از حكومت هاي لائيك و جلوگيري از شناخت مسلمانان نسبت به هم صورت گرفته است.
دشمنان اسلام با شناخت دو قرائت از اسلام، يعني اسلام ناب و اسلام تحريف شده و رنگ باخته، با تمام توان از اسلام غير حقيقي حمايت كرده و در اين راه توانسته اند با معرفي اسلام قشري و تمسك به ظواهر اسلام، مسلمانان را از اسلام حقيقي و ناب دور سازند. آنان به خوبي دريافته اند كه اسلام ناب، اسلام بيدار و آگاه است و هيچ گاه نمي توانند با حضور آن در كشورهاي اسلامي و در بين مسلمانان جايي داشته باشند، لذا با حمايت از اسلام تحريف شده يا به تعبير امام خميني (ره) «اسلام آمريكايي» به اهداف خود از اين راه دست يابند و توانستند با محور قرار دادن اين اسلام، تز جدايي «دين از سياست» را پياده كنند و با دور كردن مسلمانان از محور قدرت و سياست، نقشه هاي شوم خود را در كشورهاي اسلامي پياده كنند. استعمار در اين راستا از راهكارهاي زير بهره گرفته است:
1) تأسيس گروه هاي افراطي
استعمار در هر دوره اي متناسب با آن دوره سعي در ايجاد و تأسيس گروه هايي كرده است كه وجود آنان در درون مسلمانان بهترين شيوه براي ايجاد اختلاف و از بين بردن وحدت مسلمانان بوده است.
برخي از جنبشهايي كه با تلقي خشك بي روح سطحي و قشري از اسلام و ظاهر بيني و جمود فكري به مخالفت با عقل و فلسفه و عرفان و اجتهاد برخاسته همانند خوارج بدون داشتن افكار و انديشه و منطق درستي چهره نظامي به شكل بدويان را به خود گرفته و با شمشير و لشكر كشي بناي انهدام آثار و بقاياي اسلامي و مخالفان خود به نام مبارزه با شرك و بدعت را نهادند.(8)
برخي از جنبشها در داخل سرزمينهاي اسلامي از همان ابتداي پيدايش خود مستقيم و غير مستقيم در خدمت سياست انگلستان بوده و عليه جهان اسلام و مذاهب اسلامي بويژه عليه تشيع و با هدف تضعيف قدرت مسلمانان و از هم پاشيدگي وحدت جامعه اسلامي گام برداشته و مسأله غرب ستيزي و ضديت با استعمار به هيچ وجه در جهت گيري آنها وجود نداشته است.(9)
2) حمايت از افراد مسأله دار و نا متعادل
هميشه در بين گروههاي مسلمانان شاهد وجود افرادي هستيم كه به نحوي دچار افراط و تفريط اند و از تعادل و حالت متوازني برخوردار نيستند. همين امر، زمينه سوء استفاده دشمنان را فراهم كرده است كه با يافتن اين افراد و با وعده و وعيدهاي مختلف، از وجود آنان در راه رسيدن به اهداف پليد خود سود جسته اند. اينان به صورتهاي مختلف از تبليغ زباني گرفته تا تأليف كتابها و آثار به ظاهر علمي، توانسته اند به اهداف استعمار خدمت كنند و در جبهه مسلمانان ايجاد تفرقه كنند.
3) جلوگيري از شناخت صحيح مسلمانان نسبت به هم
استعمار ضمن تلاش فراگير و با بهره گيري از تمام امكانات و ابزار تبليغاتي، سعي كرده است تا مسلمانان از همديگر شناخت صحيح و مطابق با واقعيتي پيدا نكنند و پيوسته در تخريب نگرشهاي آنان نسبت به همديگر كوشيده است. در حقيقت، مادامي كه چهره حقيقي هر يك از گروه هاي مسلمانان براي گروه هاي ديگر شناخته نشود، وحدت يا همگرايي امكان پذير نيست.
در اين باره، دارالتقريب و علماي بزرگ و پيشوايان شيعه وسني جهان اسلام در صدد روشن نمودن اذهان طرفين نسبت به افكار هم و بويژه رفع شبهات و اتهامها از مذاهب خود بر آمده اند، زيرا يكي از اهداف دارالتقريب، شناساندن صحيح اسلام و نيز معرفي صحيح مذاهب اسلامي، اعم از شيعه و سني، توسط پيشوايان آن بود تا بدين طريق مانع بزرگ فكري- فرهنگي كه از نظر آنها جهل و ناداني و دوري از موازين علم و عقل و منطق بوده رفع و تقريب بين مذاهب برقرار گردد. علماي شيعه رفع شبهات وارده بر تشيع را دنبال نموده، علماي سني نيز در مذمت تقليد كوركورانه و مبارزه با آن، باب فكر اجتهاد و علم و استدلال را گشوده اند.(10)
4) طرح موضوعات تفرقه افكنانه
اين مسأله گر چه مستقيماً توسط استعمارگران انجام نگرفته، ولي با برنامه ريزي و حمايتهاي همه جانبه آنان توسط مسلمانان ناآگاه كه معمولا آلت دست استعمار بوده اند، صورت گرفته است. در هر صورت، يكي از عوامل اثرگذار در اين زمينه بوده و در بيش تر موارد موضوعاتي مطرح شده است كه نزد مسلمانان از موضوعات پيش پا افتاده بوده و اختلاف بر سر آن امري طبيعي و عادي بوده است؛ ولي هنگاهي كه با هدف اختلاف انگيزي و تفرقه افكني مطرح مي شود، رنگ و روي ديگري به خود مي گيرد.
5) بزرگ نمايي اختلافات
اختلاف ميان علماي دين كه ناشي از باز بودن باب اجتهاد است، از عوامل رشد و پويايي امت اسلامي مي باشد. اين شيوه توسط ائمه دين ترويج مي شد. آنان به اصحاب فاضل خود اجازه مي دادند تا با رعايت اصول و ضوابط اجتهاد، به ارائه آراي علمي و فقهي بپردازند و در مواردي كه به آنان رجوع مي شود، نظرات منطبق بر اصول شريعت را براي راهنمايي و هدايت مخاطبان و مراجعه كنندگان ارائه نمايند.
اين گونه اختلافها مي تواند در نشر علوم مختلف مؤثر بوده و سير تكاملي علوم را ياري نمايد، تا آنجا كه مي توان پاره اي از مسائل اختلافي را از نوع « اختلاف امتي رحمة» دانست كه به صورت طبيعي در مسائل جزئي هيچ ضرري ندارد و ضرر و زيان وقتي است كه اين اختلاف به تفرقه و پراكندگي منجر گشته و مسلمانان از مرز برادري خارج شوند. در منشأ اين اختلاف بايد گفت كه در قرآن كه اولين و بزرگترين ماخذ مسلمانان است، گذشته از اصول عقايد و پاره اي مسائل تغيير ناپذير كه ثابت هستند، در بعضي از احكام و قوانين «جاي احتمال و اجتهاد» است و اين نخستين منشأ اختلافهاي فقها و قواعد نظري و ارزيابي علل و مصالح مي باشد.(11)
همچنين، دستورات پيامبر چون از ابتدا تدوين نشد و به شيوه هاي مختلف نقل و به نسلهاي بعدي رسيد، اين امر چه از نظر سندي و چه از نظر محتوا يا الفاظ و عبارات و امثال آن نيز باعث بروز اختلاف گشت. حتي در مواردي در قواعد مورد استفاده علما براي درك حقايق قرآن و روايت اختلاف وجود دارد، اما اين اختلافها كه سرچشمه اختلاف علماست، به مقتضاي حكمت الهي مي باشد، زيرا چنانچه خداوند مي خواست، مي توانست تمام احكام شرع و مسائل آن را به يك سبك نازل كند، ولي او مي دانست كه امور مردم به يك روش اصلاح پذير نيست.(12)
اين لطفي الهي است تا امت اسلام دچار خمودي نشوند و اگر بنا بود مسائل فرعي و نظري هم مانند اصول ايماني يقيني و قطعي باشد، راهي براي تعقل و تفكر باقي نمي ماند.
بدين ترتيب، اختلافات در محدوده مسائل فرعي فقهي نمي تواند بر پيكره مسلمانان ضربه اي تلقي شود، همان گونه كه تا كنون مسلمان پيرو اهل سنت متشكل از چهار گروه فقهي متفاوت، تحت همين عنوان وحدت و همبستگي داشته اند. «شيخ محمود شلتوت»، رئيس وقت الازهر با استناد به اينكه اين مقدار از اختلاف مورد تأييد اسلام است فتواي مشهور خود در جواز تقليد از مكتب جعفري را صادر مي نمايد. ايشان در پاسخ به سؤالي كه از او پرسيده بودند آيا شما با اين نظر كاملاً موافقيد كه مثلاً پيروي از مكتب اماميه اثني عشري مغايرتي با دين ندارد، مي گويد:
«آيين اسلام هيچ يك از پيروان خود را ملزم به پيروي از مكتب معيني ننموده، بلكه هر مسلماني مي تواند از هر مكتبي كه به طور صحيح نقل شده و احكام آن در كتب مخصوص به خود مدون گشته پيروي نمايد و كسي كه مقلد يكي از اين مكتبهاي (چهارگانه) باشد، مي تواند به مكتب ديگري (هرمكتبي كه باشد) منتقل شود.»
مكتب جعفري معروف به مذهب امامي اثني عشري مكتبي است كه شرعاً پيروي از آن مانند پيروي از مكتبهاي اهل سنت جايز مي باشد.(13)
هر دو دسته بزرگ مسلمانان يعني شيعه و سني، به حق معتقد بودند كه پاره اي از مسائل اختلافي از نوع «اختلاف امتي رحمة» طبيعي و معمولي است. اما عوامل غير مسلمان و وابسته به استبداد و استعمار با سوء استفاده از افراط و تفريطها، به كمك جاهلان خواسته اند اين اختلافهاي طبيعي را به خصومتها و كينه ها و تفرقه و تجزيه ها تبديل كنند.(14)
اختلافهاي فقهي و اعتقادي هميشه در بين مسلمانان بوده است، ولي«دستهاي استعمارگر» كه شعارش«تفرقه بيفكن و آقايي كن» است به اين اختلافها دامن زده و كمك كرده است تا بتواند حاكم مطلق مسلمانان باشد.(15)
6) تأليف كتابهاي تفرقه افكنانه
استعمار حقيقتاً در اين زمينه تلاشهاي فراواني نموده و تا حدود زيادي موفقيتهايي نيز كسب كرده است.
چنانچه به كتابهايي كه از سوي علماي شيعه كه پيرامون مذاهب اهل سنت نگاشته شده است و نيز كتابهايي كه علماي اهل سنت پيرامون مذهب شيعه تاليف كرده اند نظري بيفكنيم، خواهيم ديد كه بعضي از مؤلفان بدون برخورداري از روحيه علمي و رعايت بي طرفي، دست به قلم برده و به جاي بيان حقيقت، به خرده گيري نسبت به طرف مقابل پرداخته اند.
اخيراً نيز دست هاي استعمار كتابي مجهول المؤلف و پر از دروغ و افترا را چاپ كرده كه به دروغ آن را به شخصي كه مدتي در نجف و در حوزه علميه آن به تحصيل پرداخته و سپس از مذهب شيعه رويگردان شده نسبت داده است و آن را با تيراژ چند ده ميليوني چاپ و منتشر و در ميان حجاج كشور سعودي توزيع كرده اند.(16)
كتابهاي ديگري نيز با هدف برهم زدن وحدت مسلمانان عليه اهل سنت نوشته مي شود و در مناطق سني نشين با شمارگان بالا چاپ و توزيع مي گردد كه اين كار بدون برنامه ريزي دشمنان اسلام ممكن نيست.
7) راه اندازي سايتها و پايگاههاي اينترنتي
توطئه گران استعمار با به كارگيري آخرين دستاوردهاي تكنولوژي و فناوري، براي رسيدن به اهداف شوم خود و ايجاد تفرقه ميان مسلمانان تلاش مي كنند.
از زماني كه شعار «دهكده جهاني» و «جهاني سازي» مطرح شده، اين برنامه در دستور كار طراحان و برنامه ريزان استعمار قرار گرفته كه با به خدمت گرفتن تكنولوژي روز، به صورتي فراگير و در عين حال آسان و كم هزينه و با سرعتي فوق العاده، پيامهاي خود را به اقصي نقاط دنيا برسانند.
آنان در راه ايجاد تفرقه ميان مسلمانان از اين امر غفلت نورزيده و با استفاده از آخرين دستاوردهاي فناوري، با راه اندازي سايتهاي فراوان اينترنتي، به انحراف افكار مسلمانان و تخريب بنيادهاي فكري و از هم گسستن رشته هاي وحدت در ميان آنان مي پردازند و همه روزه با مطرح ساختن موضوعات جديد در ابواب مختلف اعتقادي، فقهي و فرهنگي، در رسيدن به اهداف و نيات ناپاك خويش قدم بر مي دارند.
8) شايعه سازي و شبهه افكني
دستگاه شايعه سازي استعمار همه روزه به توليد انبوهي از شايعات پرداخته، با استفاده از دستگاه هاي اطلاعاتي و مخابراتي خود و بهره گيري از آخرين و مدرن ترين تجهيزات مخابراتي، آنها را به سمع و نظر همگان مي رسانند. اما بايد گفت، تا زمينه مناسبي براي اين مهم در ميان مسلمانان موجود نباشد، اين امر نتيجه بخش نيست. آنچه در اين راستا به اهداف استعمار خدمت شاياني كرده، زمينه هاي مناسب اين مسأله است. اين مسأله در غفلت مسلمانان و ناآگاهي آنان نسبت به همديگر ريشه دارد. امروزه شايعات فراواني رواج يافته است كه هيچ گونه اساسي ندارد و دروغي بيش نيست، ولي در اعتقادات برخي گروههاي مسلمان نسبت به هم ريشه دوانده است.
9) حمايت از حكومتهاي لائيك و نظامهاي ضد ديني
از جمله تلاشهاي استعمار در مرحله نخست، ايجاد نظامهاي ضد ديني و در مرحله دوم حمايت فراوان اقتصادي، سياسي و فرهنگي از آنهاست. بدين ترتيب، كشورهاي مختلف با حمايت از اسلام آمريكايي در مقابل اسلام ناب ايستادگي كرده و به ترسيم چهره اي غير واقعي از اسلام كه از حقايق و معارف ناب اسلامي تهي است منتهي شده و اين امر عملاً موجبات تفرقه و جدايي مسلمانان را فراهم كرده است.
از ديگر موانع همگرايي مسلمانان، عدم ژرف انديشي عالمان دين و دانشمندان در مباني و اصول اسلامي است، زيرا كه شناخت درست مباني و اصول خود عامل وحدت و فراهم كننده زمينه هاي همگرايي است.
سطحي نگري، از بزرگ ترين زمينه هاي تفرقه و مناسب ترين وسيله براي پياده شدن نقشه هاي استعمار است، لذا دشمنان اسلام همواره كوشيده اند تا مسلمانان را از تحقيق و پژوهش و ژرف انديشي باز دارند، زيرا با ژرف نگري مي توانند به سرچشمه هاي زلال وحدت برسند و مايه هاي اختلاف را تنها در امور فرعي و جزئي بيابند و با گرد آمدن بر محور اصول، به ريسمان استوار خدايي چنگ زنند.
بايد گفت، دور ماندن مسلمانان از تعاليم عالي اسلام يكي از خواستهاي دشمنان بوده است كه در اين راستا كوشش بسيار نموده اند تا ساكنان كشورهاي اسلامي از علوم و معارف و ژرف انديشي دور شده، در نتيجه بي اطلاعي از عمق معارف اسلامي، نسبت به هم دشمني ورزيده و از سر جهل و سطحي نگري همديگر را آماج تيرهاي سهمگين تكفير و تحقير قرار دهند؛ چنانكه از قديم گفته اند: «مردم دشمن چيزي شدند كه نسبت به آن آگاهي ندارند.»
همواره بخشي از تلاشهاي مصلحان و نيك انديشان در صحنه تفاهم و همبستگي مسلمانان، به تعميق نگرشها و بينشها اختصاص داشته است. مجاهدتهاي علمي «شرف الدين» و تدوين كتابهاي متعدد توسط او، گامي در اين راستا بوده است. همچنين، در اين باره بايد به زحمات «علامه اميني» اشاره كرد كه با تأليف كتابي در بيش از10مجلد پيرامون حادثه تاريخي غدير، همه مسلمانان را به تعميق در آن حادثه تاريخي دعوت مي كند.
با نگاهي به آثار شرف الدين و ديگر مصلحان بزرگ چون «اميني» و«ميرحامد حسين»و... و اقدامهاي بزرگ و مؤثري چون پيشنهاد و تأسيس «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» به خوبي در مي يابيم كه يكي از اهداف آنان از نگارش اين آثار و تأسيس نهادهايي چون دارالتقريب، دعوت مسلمانان به ژرف انديشي است، زيرا بسياري از مسلمانان پيش تر هم از استنادهاي تاريخي و روايي بوده اند. ولي آنچه كمتر بدان پرداخته شده، تعمق و تدبر در آنها بوده است؛ يا آن چنان از هم دور بوده اند كه امكان گفت و گو و تضارب آرا ميان آنان وجود نداشته است. اين در حالي است كه دين مبين اسلام جهانيان را به فرا گرفتن دانش و تدبر و ژرف انديشي، فراخوانده و مردم را به دانش دوستي و دانشمند پروري دعوت نموده است. در جاي جاي قرآن مجيد، به تدبر تفكر انديشيدن و پي بردن به حقايق دعوت شده است.
از اين رو، براي بازگشت به مجد و عظمت شايسته مسلمانان، همه مسلمانان بويژه عالمان بايد در مورد دين و عقايد اسلام، علم و آشنايي صحيح و عميق به دست آورند و از هر گونه سطحي نگري و اعتقادهاي سست و بي پايه پرهيز نمايند كه با اين كار هم توطئه دشمنان در دور نگه داشتن مسلمانان از علوم و معارف بي اثر مانده و هم خود به حقيقت دين رسيده، از سرچشمه هاي پاك دين سيراب مي شوند.
همچنين از موانع ديگر رسيدن به همگرايي اسلامي تعصبهاي مذهبي است كه مانع فهم حقيقت دين مي گردد.
بايد دانست، تا زماني كه همه افراد بويژه عالمان و دانشمندان از شرح صدر و قدرت تحمل ديگران برخوردار نگردند، گامي در اين راه بر نمي دارند.
تعصبات مذهبي از عوامل اساسي دور ماندن از حقيقت است و افراد را به پايبندي به خواستهاي شخصي و عدم انعطاف در شنيدن سخن و سوداي ديگران فرا مي خواند.
راه كشف حقيقت، كنار گذاشتن تعصبهاي مذهبي و احساسات و عواطف شخصي است كه به هر دليل بدان تعلق خاطر پيدا شده است و تا زماني كه امر بر اين منوال باشد و ما تحت تأثير حساسيتهاي مذهبي باشيم، نمي توانيم در راه همگرايي مسلمانان گام برداريم. در اين راه، لازم است اختلافات را در محدوده بحثهاي علمي منحصر كنيم و از تعصباتي كه نسلهاي گذشته براي ما به ارث گذاشته اند و در اثبات آن هيچ سند و مدركي وجود ندارد دست كشيده، به ائمه معصومين(ع) اقتدا كنيم و به شيوه هاي تعامل آنان با مخالفان اعتقادي خود توجه كرده عمل نماييم.
مسأله تعصب و تقليد غير مجاز در اموري كه باب اجتهاد در آنها باز است، در صدر اسلام نمونه اي نداشته و مسلمانان با اجتهاد آزاد و اختلاف نظر طبيعي، به دور از دشمني، جدايي و تعصب در كنار همديگر مي زيستند ولي در دوره هاي بعد پاي تعصب به ميان آمد و هر دسته تنها خود را برحق و ديگران را بر باطل مي دانستند.
اين تعصبات در پيوند با سياست و استعمار، توانست موجبات تفرقه و جدايي امت اسلام را در دوره هاي بعد تا عصر كنوني فراهم نمايد.
«شيخ محمود شلتوت» در ضمن فتواي تاريخي خود در اين باره مي گويد:«سزاوار است كه مسلمانان اين حقيقت را دريابند و از تعصب ناحق و ناروايي كه نسبت به مكتب معيني دارند دوري گزينند، زيرا دين خدا و شريعت او تابع مكتبي نبوده و در احتكار و انحصار مكتب معيني نخواهد بود»(17)
ابوزهره، استاد دانشگاه الازهر و رئيس دانشكده حقوق قاهره نيز در اين باره مي گويد:«درنتيجه تعصبات مذهبي و قومي، افتراق و اختلاف موجود ميان مسلمانان در فكر و احساس و انگيزه و شعور آنان رخنه كرده به حدي كه يك مسلمان به مسلمان ديگري كه با او در انگيزه فكري اختلاف دارد به ديده دشمني كه در كمين او نشسته است مي نگرد، نه مخالفي كه هر دو در جستجوي حقايق شريعت الهي اند. تعصب افكار مذهبي او را طوري گمراه كرده كه آنچه براي او اهميت دارد، دفاع از فكر و انديشه خود و پيروي آن است نه دفاع از دين و پيروزي دين و اهل يقين»(18)
يكي ديگر از عوامل تفرقه و يا موانع وحدت و همگرايي بين مسلمانان، اتهامهايي است كه مسلمانان نسبت به همديگر وارد مي سازند.
ريشه برخي از نسبتهاي ناروا در هواهاي نفساني و انديشه هاي هوس آلود و ريشه برخي ديگر از آنها در توطئه هاي استعماري و استكباري است كه با استفاده از زمينه هاي موجود در بين مسلمانان، رواج بيشتري يافته است. گاه اين افتراها به حدي مبتذل است كه مايه تعجب همگان است، زيرا هيچ پايه و اساسي نداشته و از ساخته هاي دست بيگانگان است.
ريشه برخي از اين نسبتهاي ناروا و دروغهاي بزرگ، جهل و ناآگاهي مسلمانان نسبت به يكديگر است و اين نوع نسبتها با عميق تر شدن شكاف و جدايي ميان مسلمانان، پيوسته رو به رشد و گسترش بوده اند، زيرا دوري مسلمانان از همديگر و نبودن زمينه هاي تفاهم و گفتگو، موجبات عدم شناخت از همديگر را فراهم آورده است.
سيد شرف الدين با اشاره به وضعيت دردناكي كه مسلمانان بر اثر خصومتها و دشمني ها نسبت به همديگر مبتلا شده بودند، مي گويد:
«افسوس و صد افسوس كه برادران مسلمان كه به يك مبدأ و به يك دين معتقدند، حضورشان در پهنه حيات هميشه حضوري خصمانه بوده و پيوسته با هم درگير شده اند و چونان مردم بي فرهنگ درگيري را به اوج رسانيده اند... اين است جو اجتماعي تأسف بار مسلمين در طول سال وسده ها !و اين است مصيبتهايي كه از هر سوي ما را در ميان گرفته است... در اين ميان، قلمهايي كه به كار مي افتد... گاه قلمهايي است كه اميد هيچ چيزي به نوشته هاي آنها نيست و گاه قلمهايي است كه مزدور و گاه قلمهايي در گروه گرايي و گاه دستخوش احساسات و در كشاكش اين اوضاع است كه جامعه اسلام به سقوط كشانيده مي شود.»(19)
دراين باره، در مقدمه كتاب «النص والاجتهاد» چنين آمده است:
«نظر شرف الدين اين بود كه بسياري از اختلافات سني و شيعه پايه درستي ندارد، بلكه سرچشمه آنها دروغ ها و اتهامها و تبليغاتي است كه در شرايط زماني خاص مطرح شده است و قدرتهاي سياسي گذشته آنها را اشاعه داده اند.(20)
دركتاب «الفصول المهمه» به برخي از موانع همگرايي بين مسلمانان اشاره شده است. سيد شرف الدين در اين زمينه تكفير و تحقيري كه نسبت به شيعه صورت مي گيرد و نيز روي برگرداندن از مذهب اهل بيت را از جمله عوامل دوري مسلمانان و از جمله موانع همگرايي شمرده است. بي شك، عوامل ديگر جدايي در ايراد اتهامها و نسبتهاي ناروا بي تأثير نيست؛ عواملي كه موجبات دوري مسلمانان را از همديگر فراهم نموده و بر اثر اين دوري شناخت آنان از همديگر به حداقل رسيده و در اين حال توطئه گران با شايعه پراكني، دروغهايي را رواج داده و افكار مسلمين را نسبت به هم تحريك نموده و نا آگاهان از مسلمانان، رواج اين شايعات و اتهامهاي دروغ را در سطح وسيعي مرتكب شده اند و اين مسأله به گروهي خاص اختصاص نداشته و در اين ميان افرادي يافت شده اند كه عهده دار نشر اكاذيب و وارد ساختن و رواج اتهامها بوده اند و خواسته يا ناخواسته آتش بيار معركه جدايي و تفرقه بين مسلمانان شده اند و بدون در نظر گرفتن مصالح عالي مسلمانان، اقدام به عميق سازي شكاف به وجود آمده بين مسلمانان نموده اند. اين اقدامهاي تفرقه افكنانه زماني پايان خواهد يافت كه همه مسلمانان يك تصميم جمعي بر منع شايعه پراكني و رواج اتهامها عليه يكديگر گرفته و پيروان خود را به رعايت و اجراي اين تصميم ملزم نمايند.

پي نوشتها:
1- آل عمران آيه 103
2- انفال آيه 46
3- مومنون آيه 52
4- فتح آيه 29
5- مستدرك الوسائل ج 11ص 45
6- اصول كافي ج2 ص 636
7- النص و الاجتهاد مقدمه ص 14
8- « استراتژي وحدت در انديشه سياسي اسلام» سيد احمد موثقي ج 2 ص 5 -84
9- همان، ص 89
10- همان، ج 2 ص 163
11- همبستگي مذاهب اسلام عبدالكريم بي آزار شيرازي، ص 68
12- همان
13- همان ص 310
14- استراتژي وحدت در انديشه سياسي ج2 ص 163
15- همان ص 166
16- جعفر سبحاني «منطق شيعه در كنگره ها و مجامع علمي » ص 6
17- همبستگي مذاهب اسلام ص 311
18- «توحيد كلمه» عبدالكريم بي آزار شيرازي ص 148
19- «شرف الدين» محمد رضا حكيمي ص 180


منبع: روزنامه قدس