واژهی غرفه در قرآن
«غرفه» در لغت به معناي برداشتن آب با مشت است و نيز به معناي طبقه بالاست. جمع آن «غُرَف» و جمعالجمع آن «غرفات» به فتح و ضمّ راء است
نويسنده: عباس کوثري
«غرفه» در لغت به معناي برداشتن آب با مشت است و نيز به معناي طبقه بالاست. جمع آن «غُرَف» و جمعالجمع آن «غرفات» به فتح و ضمّ راء است، (1) چنانکه جنگل و شتر و اسب تيزرو در شمار معاني لغوي ذکر شده است. (2) اصل آن بالا بردن است و از مصاديق آن برداشتن آب با دست و غير آن و بناي مرتفع و حجره طبقه بالاست و به همين جهت بر درخت به اعتبار ارتفاع آن و بر جنگل که در مکان مرتفع باشد و بر اسب تيزرو که به هنگام دويدن پاهاي خويش را بلند ميکند، اطلاق شده است. (3) کلمه غرفه در قرآن کريم در دو معنا به کار رفته است.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي غرفه در قرآن
1. درجه عالي بهشت
خداوند متعال در سوره فرقان پس از بيان ويژگيهاي عبادالرحمان ميفرمايد: «أُولئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلاَماً». (4) غرفه قسمتهاي فوقاني ساختمان است و در اين آيه کنايه از درجات عالي بهشت است. (5) اين کلمه در بعضي از آيات با هيئت جمع به کار رفته است: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً» (6) و «إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَأُولئِك لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ». (7)2. برداشتن آب با مشت
قرآن کريم در داستان طالوت ميفرمايد: «فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ». (8) غرفه به ضمّ به معناي پر کردن مشت از آب است (9) و معناي آيه چنين است: و هنگامي که طالوت سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنان گفت: خداوند شما را با يک نهر آب آزمايش ميکند. کساني که از آن بنوشند از من نيستند و کساني که با دستشان جز يکي مشت بيشتر از آن نخورند از مناند.پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 445.
2. محمد ازهري؛ تهذيب اللغة؛ ج 8، ص 104.
3. محمدحسن مصطفوي؛ التحقيق؛ ج 7، ص 209-210.
4. فرقان: 75.
5. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 15، ص 245. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 24، ص 101.
6. عنکبوت: 58.
7. سباء: 37.
8. بقره: 249.
9. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 2، ص 295.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}