فوائد روانشناسى از ديدگاه قرآن

نويسنده:حسين حقانى زنجانى

از جمله هدف‏هاى روانشناسى را مى‏توان تامين نيازمنديها در موجود زنده از قبيل ايجاد نشاط و حالتى براى فعاليت و در نتيجه انجام اعمال و رفتارها و برآوردن نيازهاى اساسى و ضرورى زندگى و ادامه آن به‏طور كلى هماهنگ كردن انسان‏ها با محيط زندگى دانست (1) .
طبيعى است كه انگيزه‏هاى فراوانى انسانها دارند كه در انجام اين اهداف تاثير دارند و مى‏توان اين انگيزه‏ها را به دو بخش اصلى تقسيم نمود: 1- انگيزه‏هاى فيزيولوژيك; 2- انگيزه‏هاى روانى انگيزه‏هاى فيزيولوژيك به نيازهاى مربوط به جسم و عوارضى كه در بافت‏هاى بدن، مانند كمبود مواد لازم براى بدن يا به‏هم خوردن تعادل آن به وجود مى‏آيند، مربوط مى‏شود.
اين انگيزه‏ها، رفتار فرد را به جهت اهدافى كه نيازهاى فيزيولوژيك بدن را برآورده مى‏سازند راهنمائى و يا نقص و كمبودى را كه گاهى در بافت‏هاى بدن به وجود مى‏آورد، جبران و روح و بدن را به حالت توازن در مى‏آورد.
انگيزه‏هاى روانى نيز در جريان رشد نيازهاى معنوى فردى و اجتماعى انسان تاثير به سزائى دارند.
در قرآن مجيد كه از هرگونه تحريف و تغيير مبرا هست، روى انجام اين انگيزه‏ها به نحو كامل و صحيح براى تامين اهداف عالى تعيين شده در شرايع آسمانى غير تحريف شده تاكيدهاى فراوانى انجام شده است. حكمت فراگير خداوند كه نعمت‏هاى خود را به مخلوقاتش عطا فرموده، چنين اقتضا مى‏كند كه در آنها ويژگيها و صفات مخصوصى به وديعه بگذارد و آنها را شايسته انجام وظائفى بكند كه براى انجام آنها آفريده شده‏اند خداوند از زبان حضرت ابراهيم عليه السلام در قرآن در مقام اثبات وجودش چنين نقل مى‏كند:
«...ربنا الذى اعطى كل شئ خلقه ثم هدى‏» «خداى ما آن كسى است كه همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشيده، سپس به راه كمالش هدايت كرده است‏» (2) .
و در سوره «اعلى‏» آيه 1- 3 در مقام توصيف صانع عالم و آفريدگار جهان و همه مخلوقات از جمله انسانها چنين مى‏فرمايد:
«سبح اسم ربك الاعلى الذى خلق فسوى والذى قدر فهدى‏» «اى پيامبر به نام خداى خود كه برتر و بالاتر از همه موجودات است، به تسبيح و ستايش مشغول باش، آن خدائى كه عالم را آفريد و همه آنها را به حد كمال خود رسانيد و آن خدائى كه هر چيز را قدر و اندازه داد و به راه كمالش هدايت نمود» .
چنانچه خوانندگان توجه دارند، اين انگيزه‏ها و عوامل حيات فيزيولوژى، توازن لازم و كافى براى ادامه زندگى را در انسانها فراهم مى‏سازند و طبق تحقيقات جديد دانشمندان فيزيولوژى در بدن انسان و حيوان نوعى تمايل طبيعى نسبت‏به حفظ توازن ثابت در باطن و فطرت و سرشت انسان‏ها وجود دارد. اين، همان نظريه‏اى است كه چهارده قرن قبل در قرآن مجيد اصول آن را در آيات متعددى چنين بيان فرموده است. از جمله اين آيات، آيه 19 از سوره «حجر» است:
«والارض مددناها و القينا فيها رواسى و انبتنا فيها من كل شئ موزون‏» «زمين را گسترانيديم و در آن، كوههاى عظيم بر نهاديم و از آن هر چيز را مناسب و موافق با حكمت و عنايت‏برويانيديم‏» .
و در آيه ديگرى (در سوره فرقان، آيه 2) مى‏فرمايد:
«و خلق كل شئ فقدره تقديرا» «خداوند همه چيز را آفريد، آنگاه آن را در اندازه معينى قرار داد» .
و در آيه ديگر (3) مى‏فرمايد: «و كل شئ عنده بمقدار» «... هر چيزى نزد او به اندازه است‏» .
پس انحاء تقدير و توازن در خلقت الهى يك اصل مهم اساسى است كه براساس آن موجودات را مطابق با مصالح و نيازهاى آنها آفريده، و براى هر شى‏اى آنچه را كه لازمه ادامه زندگى و حيات اوست، اعطاء كرده است:
«انا كل شئ خلقناه بقدر» «ما همه چيز را در اندازه‏هاى مشخص و معينى آفريديم‏» .
پس ايجاد توازن روحى و جسمى يك هدفى است كه در علوم مربوط به انسان و حيوان از جمله روانشناسى از ديدگاه قرآن، مساله‏اى است مهم و قابل طرح. و انگيزه‏ها و عوامل فراوانى در تامين اين هدف و انجام آن به نحو نيكو وجود دارد از قبيل عوامل حفظ ذات، در سوره‏هاى طه، 17- 120- سوره نمل آيات 17، 18، 80 و 81- سوره توبه آيه 120- سوره بقره، آيه 155- سوره نحل آيه 112- سوره قريش آيه 3 و 4 و غير اينها از آيات فراوان در قرآن كه به توضيح انگيزه‏ها و انجام بهينه هدف ايجاد توازن در جسم و روح مى‏پردازند از جمله آنها بيان انگيزه بقاء نوع و انگيزه جنسى و غير اينها (سوره حجرات، 13- نساء، 1- نحل، 72 و...) .

عوامل و انگيزه‏هاى روانى در قرآن

نظير انگيزه‏ها و عوامل فيزيولوژيكى عوامل و انگيزه‏هاى روانى و فطرى هستند كه نيازهاى فطرى و معنوى و اساسى در سرشت روان انسانها را برآورده مى‏سازند از قبيل عدالت‏خواهى، نيكى، زيبائى و احساس نظم و ايجاد هم‏بستگى و ساير تمايلات روحى و فطرى انسان.
در قرآن مجيد و احاديث اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام دستورات كافى و وافى در اين مورد وارد شده و توضيح داده شده است و دانشمندان غربى نيز كم و بيش به اين حقايق اعتراف دارند از جمله «ابراهام مارنو» يكى از دانشمندان غرب عقيده دارد كه نيازهاى معنوى انسان نوعى نيازهاى فطرى هستند كه تكامل رشد و بالندگى شخصيت فرد به برآوردن آنها بستگى دارد (4) .

حالتهاى انفعالى در قرآن

از جمله اهداف روانشناسى اسلامى بيان و توضيح يك سلسله از حالتهاى انفعالى در انسان و نيز در حيوانات مى‏باشد و اين حالت‏ها و عواطف در حفظ بقاى نسل انسان و حيوان به آنها كمك شايانى مى‏نمايند مثلا حالت ترس كه يك حالت انفعالى است، انسانها را از خطرهائى كه تهديد مى‏كند، دور مى‏سازد و همچنين ساير حالات انفعالى از قبيل خشم و ... انسانها را به دفاع از خود و مبارزه براى بقاء نوع و حالت انفعالى مثلا محبت; اساس پيوند دو جنس نر و ماده در انسان و حيوان بوده و براى جذب هركدام به ديگرى به منظور بقاى نوع لازم و ضرورى است و بحث از رابطه نزديك اين حالتها و انفعالها در انسان و حيوان از جمله مسائلى است قابل بحث و بررسى در روانشناسى و يكى از مسائل اساسى آن علم به شمار مى‏رود.
در قرآن كريم نيز توصيف و توضيح دقيقى درباره بسيارى از عواطف انفعالى مانند ترس، خشم، محبت، شادى، نفرت، غيرت، حسد، ندامت، شرم و خوارى و ساير حالتهاى مهم و اساسى نفس انسان ذكر گرديده است.
از جمله اين انفعالها «حالت ترس‏» است كه در قرآن در آيات متعددى ترس براى حفظ انسان از عذاب الهى و اجتناب از گناهان و تمسك به پرهيزگارى و عبادت و كار و غير اينها مطرح گرديده است و سوره‏هاى مختلف قرآن (5) مسائل گوناگون مربوط به ترس و انواع آن را مورد بحث و تحقيق و بررسى قرار داده است مراجعه كنيد.
نظير ترس ساير صفات انفعالى انسانها از قبيل «خشم‏» (6) و «محبت (7) و حب ذات‏» (8) و «نوع‏دوستى‏» (9) و محبت پدرى و مادرى (10) و محبت‏خداوند (11) و پيامبر (12) و شادى (13) و حسد (14) و اندوه (15) و ندامت و پشيمانى (16) و غير اينها از انواع و موارد انفعالها را ذكر و توضيح داده است و حتى در قرآن نمونه‏هاى عملى قابل تنبه در آيات متعدد ذكر گرديده است مراجعه كنيد (17) .
بديهى است كه همراه اين انفعالها تغييرات فيزيولوژى زيادى در بدن انسانها و در شكل ظاهرى بدن و خطوط چهره از قبيل ضربان قلب، انقباض موى‏رگهاى خونى در امعاء و احشاء و گسترده شدن اين موى‏رگها در سطح بدن پديد مى‏آيند.
و در قرآن مجيد نيز از اضطراب و تپش شديد قلب در حالت انفعالى ترس نام مى‏برد به سوره احزاب آيه 10 و 11 مراجعه كنيد، اين دو آيه حالت ترسى را كه در جريان جنگ خندق (احزاب) بر مسلمانان چيره شده بود وصف مى‏كند و نظير اين آيه در ساير سوره‏هاى قرآن مجيد از قبيل سوره غافر، 18 و سوره حج، 72- سوره زخرف، 17- سوره زمر، 60- قيامت، 24 و 25- عبس، 40 و 42 و 38 و 39- مطففين، 22 و 24- غاشيه، 8 و 10- انبياء، 97- سجده، 12- شورى، 45- زمر، 23- قلم، 43 درباره آثار و نتايج ترس مطالبى بيان شده است.
روشن و واضح است اين انفعالها گرچه وظائف مهمى در زندگى انسان به عهده دارند و انسانها را در حفظ بقاى ذات يارى مى‏كنند، با اين حال زياده‏روى در آنها براى سلامت جسم و روان زيان‏آورند مثلا ترس براى انسان در عين حال كه مفيد است و انسانها را از خطرات بزرگ زندگى كه انسانها را تهديد مى‏كند، يارى مى‏دهند، و ليكن ترس زياد زندگى انسانها را مختل مى‏سازد و از انجام وظائف لازم جلوگيرى مى‏كند و شخصيت انسانها را دچار تزلزل مى‏نمايد و لذا در تحقيقات جديد در طب «روان‏تنى‏» (سيكوماتى) اين حقيقت روشن شده است كه اضطراب در جنبه‏هاى انفعالى انسان يكى از عوامل رشد بسيارى از عوارض بيماريهاى جسمى است و آمارهاى زيادى موجود نشان مى‏دهند كه درصد زيادى از بيمارانى كه اغلب به مطب پزشكان مراجعه مى‏كنند، اساسا از اضطراب‏هاى ناشى از مشكلات روانى شكايت دارند، اين بيماران در حقيقت نيازمند مداواى پزشكى نيستند، بلكه در واقع به معالجه روانى نياز دارند (18) .

دستورهاى قرآن درباره حالات انفعالى انسانها

قرآن با توجه و اهتمام به راهنمائى مردم در امر مهار كردن حالات روانى و غلبه بر آنها از علوم جديد پزشكى پيشى گرفته است زيرا در اين كار فوايد بهداشتى فراوانى وجود دارد كه تاكنون به طور دقيق و علمى شناخته نشده است ولى در عصر حاضر به فوايد آن كم و بيش پى برده‏اند.
قرآن در آيات متعدد مردم را به نترسيدن از امورى راهنمائى مى‏كند كه معمولا آنها حالت ترس را در انسانها بر مى‏انگيزانند مانند مرگ و فقر.
قرآن درباره ترس از مرگ، روش بنيادى و بنيانى را در پيش گرفته است و آن، بيان اين مساله و توضيح آن به انسانهاى عاقل است كه حيات دنيا، يك زندگى گذرا و فانى و نعمتهاى آن نابود شدنى است و تنها زندگى اخروى است كه نعمت‏هايش ابدى و باقى و جاودانه است و مرگ نيز يك حالت طبيعى بوده، مرحله‏اى از زندگى فانى اين دنيا و رجوع به زندگى باقى و هميشگى رستاخيز است كه انسانها براساس تكامل در حيات و زندگى به سوى آن در حركتند.
از اينرو مؤمن واقعى و حقيقى از مرگ نمى‏هراسد زيرا يقين دارد كه مرگ او را به نعمتهاى باقى و جاودان پس از مرگ منتقل خواهد كرد كه خداوند به بندگان پرهيزكار خود اعطاء مى‏فرمايد.
قرآن زندگى دنيا را جز لهو و لعب ندانسته و زندگى اخروى را واقعى و حقيقى مى‏داند:
«و ما هذه الحياة الدنيا الا لهو و لعب و ان الدار الآخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون‏» (19) . «زندگى اين دنيا جز لهو و بازيچه‏اى بيش نيست و زندگى واقعى در آخرت است اگر مردم آن را بدانند» .
«و ما الحياة الدنيا الا لعب و لهو و للدار الآخرة خير للذين يتقون افلا تعقلون‏» (20) «دنيا جز بازيچه كودكانه و هوسرانى بى‏خردان چيزى نيست و همانا سراى آخرت براى نيكوكاران بهتر است آيا در اين مورد تعقل مى‏نمائيد؟» .
روى اين اصل زندگى دنيا در قرآن به عنوان متاع، يعنى بهره كم و مختصر و در مقابل، زندگى اخروى همانا زندگى باقى و جاودانى معرفى گرديده است.
پيامبران الهى به امتهاى خويش به نقل قرآن چنين مى‏گفتند:
«يا قوم انما هذه الحياة الدنيا متاع و ان الآخرة هى دار القرار» (21) «اى قوم، اين زندگى (فانى) دنيا متاع ناچيزى بيش نيست و سراى آخرت منزلگاه ابدى (وحيات جاودانى) است‏» .
اين‏گونه دستورات حقيقى و واقعى براى مسلمانان از عوامل مهمى بودند كه باعث مى‏شدند مسلمانان صدر اسلام در ميدان جنگ و جهاد و قتال و مبارزه با كفر و شرك و بت‏پرستى شجاعانه و بدون ترس از مرگ اقدام كنند و با شهامت و جرات فراوانى در آرزوى شهادت در راه خدا و رسيدن به نعمتهاى بهشتى باشند و بر صفوف دشمنان شجاعانه بتازند و دين خدائى را در عرصه زندگى بشرى گسترده سازند.
از باب نمونه و دليل و مدرك بر ادعاى بالا چند آيه زير را توجه فرماييد:
«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون، فرحين بما آتاهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون‏» (22) . «گمان مبريد كسانى كه در راه خدا كشته شده‏اند; مرده‏اند، بلكه اينان زنده هستند و در نزد خدا متنعم خواهند بود، آنان به آنچه به داده شده، شادمانند و به مؤمنانى كه هنوز به آنان نپيوسته‏اند و بعدا در پى آنان به راه آخرت مى‏گردند، مژده مى‏دهد كه از مردن نترسيد و از فناء متاع دنيا هيچ غم و اندوهى به خود راه ندهيد» .
«و لئن قتلتم في سبيل الله او متم لمغفرة من الله و رحمة خير مما يجمعون‏» (23) «اگر در راه خدا كشته شده يا بميريد در آن جهان به آمرزش و رحمت‏خدا نايل مى‏شويد و آن بهتر است از هر چيزى كه در حيات دنيا براى خود فراهم مى‏آوريد، اگر در راه خدا بميريد يا كشته شويد اندوهى به خود راه ندهيد كه به رحمت ايزدى پيوسته و به سوى خدا محشور خواهيد شد» .
از اينرو خداوند در آيات متعددى در قرآن، مؤمنان را براى مبارزه با كفر و الحاد و شرك دعوت كرده، در برابر اين فداكارى و مبارزه در راه خدا اجر و ثوابى قرار داده است.
«فليقاتل فى سبيل الله الذين يشرون الحياة الدنيا بالآخرة و من يقاتل فى سبل‏الله فيقتل او يغلب فسوف نؤتيه اجرا عظيما» (24) «اى مؤمنان بايد در راه خدا با آنان كه زندگى مادى دنيا را بر آخرت گزيدند، جهاد و مبارزه نمايند و هر كسى كه در راه خدا با آنان كه زندگى مادى دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد و مبارزه نمايند و هركسى كه در راه خدا كشته شد، فاتح گرديده، زود باشد كه او را (در بهشت جاودانى) اجرى عظيم عطا خواهيم كرد» .
آرى اين است راه رسيدن به سعادت و نيل به مقامات بهشتى، اين، سيره دائمى خداوند است در برابر انسانهاى فداكار و شهيدان شجاع و مبارزان حق و حقيقت پيامبران به جان و مال و مكتب. خداوند با چنين افراد فداكار معامله پرسودى نموده، جان انسانهاى عزيز و فداكار را در مقابل اعطاء بهشت و نعمتهاى اخروى بى‏پايان خريدارى نموده است. اين، وعده‏اى است الهى براى اطمينان در مقابل فداكاريها و شهادت‏طلبى‏هاى انسان‏هاى با ايمان.
«ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فى التوراة و الانجيل و القرآن و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم‏» (25) «خدا جان و مال مؤمنان را به بهاى بهشت‏خريدارى كرده، آنان كه در راه خدا مبارزه مى‏كنند، دشمنان دين را به قتل مى‏رسانند يا خود كشته مى‏شوند، اين وعده قطعى الهى است و عهدى است كه در تورات و انجيل و قرآن به حق وعده داده شده است و از خداوند با وفاتر به انجام عهد و وعده كيست؟ اى مؤمنان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت، سعادت و پيروزى بزرگى است‏» .
آرى پيروزى بزرگى است كه خداوند در مقابل گذرا از زندگى دنيا كه قابل بقاء و دوام نيست، نعمتهاى بزرگ جاودان و قابل بقاء هديه مى‏نمايد، انسانها، خواهى نخواهى از اين دنيا خواهند رفت، پس چه بهتر كه انسانها طورى از اين دار فانى بروند كه نتيجه آن سود ابدى و حتمى و جاودانه باشد، از مرگ و مردن چاره‏اى نيست، همه موجودات ممكن چنين سرنوشتى دارند، زود يا دير از اين دنيا سفر مى‏كنند، و بقائى در اين دنيا براى هيچ موجودى جز ذات پروردگار ممكن نيست.
«قل لن ينفعكم الفرار ان فررتم من الموت او القتل و اذا لا تمتعون الا قليلا» (26) . «اى پيامبر به منافقان بگو اگر از مرگ يا قتل فرار مى‏كنند، آن فرار هرگز به نفع شما نيست زيرا كه اندك زمانى بيش، از زندگى كامياب نخواهيد شد» .
حالت ترس از فقر و معالجه آن يكى ديگر از حالتهاى انفعالى نفس كه چه‏بسا باعث كشاندن انسانها به سوى بدبختى و گرفتاريهاى فراوان مى‏گردد، مساله فقر و ندارى و ترس از آن مى‏باشد.
قرآن در مقام معالجه اين مرض روانى برخى از انسانها، مسائل اساسى و زيربنائى روحى و درونى را مطرح مى‏سازد.

اصولا انسانها براى چه از فقر مى‏ترسند؟

براى اين كه قدرت انسانها در اداره زندگى خويش به نحو دلخواه كمبودهائى دارند، انسانها به صورت طبيعى توانائى برطرف ساختن اين كمبودها را ندارند، خداوند در برابر اين نحو فكر و رويه مى‏فرمايد:
«روزى تنها، دست‏خداوند است و تنها او است كه روزى دهنده و صاحب قدرت و اقتدار است‏» .
به اين ترتيب انسانها با توسل به خداوند و رابطه نزديك بندگى واقعى نزد او مى‏توانند اين مشكل روانى را كاملا حل نمايند.
خداوند در قرآن مجيد در آيات متعدد، خود را تنها روزى دهنده مخلوق‏ها معرفى مى‏كند:
«ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتين‏» (27) . «همانا روزى دهنده خلق تنها خداست كه صاحب قوت و اقتدار ابدى است‏» . خداوند روزى انسانها را به طرق و وسائل مختلف و گوناگون به آنان مى‏رساند از قبيل نزول بركات آسمانى «و فى السماء رزقكم و ما توعدون‏» (28) «روزى شما با همه وعده‏ها كه به شما داده شده، در آسمان (به امر خدا مقدر) است‏» .
«و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها كل فى كتاب مبين‏» (29) . «هيچ جنبده‏اى در زمين نيست جز آن كه روزى او بر خداست، و خدا منزل دائمى و موقت او را مى‏داند و همه حالات مخلوق در دفتر علم ازلى پروردگار قرار دارد» .
علت اين كه خداوند تنها روزى دهنده مخلوقات است، در اين آيات ذكر نشده و لكن در آيات ديگر قرآن توضيحى به اين نحو درباره آن داده شده است كه خداوند، شنوا و داناست، و داراى قدرت انجام آن بوده، تامين مصالح امور بندگان در اختيار اوست.
«و كاين من دابة لا تحمل رزقها الله يرزقها و اياكم و هو السميع العليم‏» (30) . «يعنى چه بسا حيوانات كه خود بار روزى خود را به دوش نكشند و خدا به آنها و هم به شما روزى را مى‏رساند و او شنوا و داناست‏» .
«الله يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له ان الله بكل شئ عليم‏» (31) . «خداوند هركس از بندگان را كه بخواهد روزى وسيع و يا تنگ به او مى‏رساند، همانا او به مصلحت‏هاى تمام مخلوقات آگاه و داناست‏» .
«و ما يفتح الله للناس من رحمة فلا ممسك لها و ما يمسك فلا مرسل له من بعده و هو العزيز الحكيم يا ايها الناس اذكروا نعمة الله عليكم هل من خالق غيرالله يرزقكم من السماء والارض لا اله الا هو فانى تؤفكون‏» (32) . «در رحمتى را كه او به روى مردم مى‏گشايد، هيچ‏كس نتواند بست و آن را كه او ببندد هيچ‏كس جز او نتواند باز كند و اوست‏خداى بى‏همتاى با حكمت و اقتدار، اى مردم متذكر شويد كه چه نعمتها خدا به شما عطا فرموده؟ آيا جز خدا آفريننده‏اى هست كه در آسمان و زمين به شما روزى دهد؟ هرگز جز آن خداى يكتا خدائى نيست پس اى مشركان چگونه از درگاه حق رو به بتهاى باطل مى‏آوريد» .
چنانكه خوانندگان ملاحظه مى‏كنند، قرآن رابطه عليت ‏بين اعطاء روزى و بين صفات كمال و قدرت خداوند و حكمت و علم و شنوائى او را اعلام مى‏دارد (33) .
نظير بحث و بررسى در اين صفات كه از اهداف مهم روانشناسى اسلامى بشمار مى‏رود، صفات غلبه بر غضب و مساله محبت‏به خدا و پيامبر و غير اينها از موجودات (34) و ساير انفعالها از قبيل ادراك حسى (يعنى شنوائى، بينائى و بويائى ، قوه لمس و قوه چشائى و...) و تفكر و يادگيرى (35) يادآورى و فراموشى و سيستم مغز و اعصاب، شخصيت، روان درمانى و غير اينها است.

پي نوشت :

1) قرآن و روانشناسى، تاليف دكتر محمد عثمانى نجات، ترجمه عباس عرب سال 1367، نشر بنياد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى.
2) سوره طه، آيه 50. - كتاب قرآن و روانشناسى، ص 28.
3) سوره رعد، آيه 8.
4) قرآن و روانشناسى، ص 50.
5) سوره انفال، 2- سوره سجده، 16- حج، 1 و 2- انبيا، 11 و 12 و 40- احزاب، 10 و 11- توبه، 56 و 57- شعراء، 21- قصص، 21- نمل، 10- بينه، 7 و 8- زمر، 13- نور، 37- انسان، 10- نساء، 77- محمد، 20- شعراء ، 14- قصص، 33.
6) سوره فتح، 29- توبه، 123- تحريم، 9- اعراف، 150- طه، آيات 92 و 94- آل عمران، 119و ..
7) توبه، 38- فاطر، 5- حديد، 20- قيامت، 21 و 20- همزه، 1 تا 4- نازعات، 37 تا 39.
8) اعراف، 188- عاديات، 8- فصلت، 49- معارج، 19 و 20.
9) معارج، 19- 27- آل عمران، 103- انفال، 62 و 63- حشر، 9- حجرات، 10.
10) مريم، 4 و 6- كهف، 46- اسراء، 6- نوح، 12- مدثر، 11 و 13- هود، 42 و 45- يوسف، 8.
11) آل عمران، 31- مائده، 54- توبه، 24- بقره، 145.
12) قلم، 4.
13) احزاب، 21- رعد، 26- يونس، 57 و 58- هود، 9 و 10- نحل، 97- انسان، 11- نساء، 19- آل عمران، 118، 120.
14) بقره، 105- نساء، 54- بقره، 109- يوسف، 5- مائده، 27.
15) قصص، 13- طه ، 40- يوسف، 84 و 86- توبه، 40 و 92- آل عمران، 176- لقمان، 23- يس، 76- انعام، 33.
16) قيامت، 1 و 2- بقره، 35 ، 37.
17) قصص، 25- بقره، 114- مائده، 13- فصلت، 16- اسراء، 37- لقمان، 18- منافقون، 5- جاثيه، 7 و8.
18) قرآن و روانشناسى، ص 149 و 150.
19) عنكبوت: آيه 64.
20) انعام، 32.
21) غافر: آيه 39.
22) آل عمران: 169- 170.
23) آل عمران: 158.
24) سوره نسا: 74.
25) سوره توبه: 111.
26) احزاب: 16.
27) سوره ذاريات: آيه 58.
28) ذاريات: 22.
29) سوره هود: آيه 6.
30) عنكبوت: 60.
31) عنكبوت: 62.
32) سوره فاطر: آيه 2 و 3.
33) قرآن و روانشناسى، تاليف دكتر محمد عثمان نجاتى ترجمه عباس عرب، نشر بنياد پژوهش‏هاى آستان قدس رضوى، تاريخ نشر 1367ش.
34) سوره فصلت: 34- آل عمران، 133 و 134- شورى، 36 و 37 و 40 و 43.
35) تغابن: 14 و 15- توبه، 24- مجادله، 22- ممتحنه، 4.

منبع: گنجینه معرفت