طلوع خورشید علم

قم از بزرگترين شهرهاى مذهبى جهان تشيع به شمار مى‏آيد كه از روزگاران نخست تولد تشيع در ايران به مركزيت‏شيعه شهرت داشته و تا كنون نيز مركزيت‏خود را در دانش و بينش اسلامى وتصميم گيرى درباره جريانات سياسى و اجتماعى حفظ كرده‏است لذا تاريخ قم سابقه درخشانى در خصوص برپايى حوزه علميه و پايگاه دينى مردم دارد اولين كسانى كه در اين شهر براى تاسيس حوزه علميه قيام كردند محدثين و روات قبيله اشعرى بودند كه از ياران امامان معصوم عليهم السلام به شمار مى‏رفتند.
در زمان حجاج بن يوسف ثقفى گروهى از شيعيان مشهور به اشعريين از كوفه به سوى قم هجرت نموده و در آنجا اقامت جستند و سپس عبدالله بن سعد اشعرى كه عالم و دانشمند آنها بود به ترويج و تبليغ اسلام و تشيع پرداخت و فرزندان او نيز به نشر و تعليم قرآن و احكام اسلام اشتغال يافته و در نتيجه نه تنها گسترش اسلام و تشيع در شهر قم مرهون خدمات اين عالم بزرگوار و فرزندان او مى‏باشد بلكه اولين گام حركت علمى در قم نيز به وسيله او برداشته شده‏است به دنبال آن حركت علمى ابراهيم بن هاشم قمى كه از اصحاب امام هشتم عليه السلام است و در محضر عالم بزرگ يونس بن عبد الرحمن كسب فيض نموده به قم آمد و براى اولين بار احاديث كوفيين را در قم نشر داد و گام بزرگى در تحول و تكامل علمى در حوزه قم برداشت و در رشد محيط علمى قم به توفيق بزرگى دست‏يافت.
با توجه به مطالب ياد شده بايد گفت كه سابقه تشيع و فرهنگ جعفرى به قبل از ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها به قم بر مى‏گردد ولى از آن هنگام كه آن بانوى بزرگوار به قم آمد و در قم مدفون گرديد مرقد او شمعى شد كه پروانه‏ها رابه سوى خود كشيد و شهر قم مركزيت بيشترى يافت و علمايى كه به قصد زيارت آن حضرت به قم مى‏آمدند گاهى در اين شهر سكنى مى‏گزيدند و همين باعث تشكيل يك اجتماع علمى قوى متشكل از علاقمندان به فرهنگ و مكتب جعفرى گرديد.
حوزه قم درمسير تاريخ همچنان به سير خود ادامه داد اما در اواخر قرن سيزدهم نقطه تحولى در آن ايجاد شد كه باعث تثبيت اين شهر به عنوان مركز اصلى تحصيل علوم دينى و موجب روى آوردن علما و بزرگان و طلاب و دانش پژوهان به اين شهر مقدس گرديد.
اين نقطه تحول از زمانى كه حضرت آيه الله العظمى شيخ عبد الكريم حائرى يزدى در اين حوزه مسكن گزيد و با انفاس قدسيه خويش حوزه قم را جانى تازه بخشيد و به آيه الله مؤسس شهرت بافت.
شيخ عبد الكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم
مرحوم شيخ عبد الكريم حائرى يزدى در سال 1276 هجرى قمرى در روستاى مهرجرد يزد ديده به جهان گشود و اهالى روستاى مهرجرد را كه از فرزنددار شدن پدرش محمد جعفر مايوس بودند به شگفتى واداشت.
دوران كودكى او در دامان پر مهر مادرى مهربان سپرى گشت تا اينكه پا به شش سالگى گذاشت و اكنون كه وقت تحصيل او فرارسيده بود محمد جعفر شور شعف خاصى براى تحصيل پسرش نشان مى‏داد عبد الكريم نيز همواره علاقه خود را به خواندن و نوشتن ابراز مى‏كرد اما در روستاى محروم آنان مكتب و مدرسه نبود لذا پس از مدتى عبدالكريم توسط يكى از بستگانش كه در كسوت روحانيت بود به مكتب‏خانه‏اى در شهر اردكان سپرده‏شد او مدتها در اردكان به تحصيل علوم ابتدايى و ادبى و قرائت قرآن مشغول بود كه در همان دوران جوانى از سايه پر مهر پدر بى نصيب گشت و عبد الكريم كه مادر غمديده‏اش را تنها يافت به سوى او شتافت و مدتى آتش عشق به دانش اندوزى را در خود خاموش نگهداشت. پس از چندى بار ديگر عشق به معارف قرآن در دلش جوانه‏زد و با موافقت مادر كوله بار سفر به سوى حوزه علميه يزد را بست و در مدرسه محمد تقى خان سكنى گزيد و مدتى نگذشت كه به عنوان يك دانش پژوه اسلامى با انديشه‏هاى بلند در ميان علماى بزرگ شناخته شد.
در هجده سالگى راهى كربلا شد و با اينكه در آن زمان حوزه سامرا رونق بيشترى داشت اما او نزديك دو سال درجوار حرم قدس حسينى به تهذيب و تحصيل پرداخت. كربلا دوران آرامش خود را طى مى‏كرد و او همانند دهها نفر ديگر هر روز راه حجره تا حرم امام حسين(ع) را در فضاى آرام و دور از هياهو طى مى‏كرد و خود را به سلاح علم و تقوى مى‏آراست در مدت دو سالى كه در كربلا بود علم و نبوغ او بر فضلاى ديگر خصوصا استادش آية الله فاضل اردكانى ظاهر شد و استاد دريافت كه حوزه كربلا براى پرورش و شكوفايى خلاقيتهاى علمى عبدالكريم بود به سوى ميرزاى بزرگ شيرازى (مرجع تقليد وقت) فرستاد.
آية الله حائرى در سامرا مورد عنايت ميرزاى شيرازى قرار گرفت‏و پس از چندى در شمار علما و فضلاى مشهور آن سامان درآمددر سال 1333 بنا به دعوتى كه از ايشان شده بود به اراك مهاجرت كرد و در همانجا حوزه تدريس علوم اسلامى را تشكيل داد.
مهاجرت به اراك
آية الله حائرى در سال 1333 به خواهش آقاى حاج ميرزاى محمود فرزند حاج آقا محسن اراكى به اراك آمد و بيش از هشت‏سال در آن شهر عهده دار اداره حوزه علميه و تربيت طلاب و علما شدند تا جايى كه عدد طلاب در حوزه عليمه اراك از سيصد نفر تجاوز كرد و اراك يك مركز عظيم علمى و تحقيقى شد در سال 1340 در ماه رجب به همراه مرحوم آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى به قم آمدند انگيزه سفر ايشان به قم زيارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها بوده‏است گر چه در عبارات بخشى از ناقلين، مسافرت ايشان را به دليل دعوت بعضى از رجال علمى قم دانسته‏اند ولى ظاهرا منافاتى بين اين كلمات نيست چون ممكن است كه ايشان را دعوت كرده‏باشند ولى ايشان براى زيارت به قم آمده‏اند و علاوه بر آن خواسته‏اند كه در آن سفر وضع قم را هم بدست بياورند.
ورود آية الله حائرى به قم
اواخر زمستان 1300 ه ش(مطابق با 22 رجب 1430 ه.ق) بود كه آية الله حائرى و فرزند بزرگش آيه الله مرتضى حائرى به همراه آية الله محمد تقى خوانسارى به قصد اجابت دعوت مردم از اراك به سمت قم حركت كردند شهر قم كه به خاطر بزگداشت عيد مبعث پيامبر اكرم(ص) آزين بندى شده‏بود خود را مهياى استقبال از آية الله حائرى نمود.
با پيچيدن زمزمه ورود آية الله حائرى به شهر، فوج فوج مردم دلباخته مرجعيت براى استقبال از او به خارج شهر شتافتند آية اللّه حائرى در ميان انبوه جمعيت استقبال كننده وارد شهر قم مى‏شود و در مجالس جشن و سرور عيد مبعث در نقاط مختلف قم شركت مى‏كند.
تقارن عيد مبعث و نيمه شعبان و عيد نوروز جمعيت زيادى را از تهران و شهرهاى ديگر كشور بسوى قم كشانده بود واعظان و كسانى كه آية اللّه حائرى را از دوران حضور او در سامرا ونجف مى شناختند بر منابر و مجالس وعط و خطابه ار كمالات معنوى و علمى ايشان براى مردم سخنها گفتند واهالى را براى نگهداشتن آية الله حائرى در قم تشويق كردند.
تاسيس حوزه علميه قم
تاسيس حوزه علميه قم چيزى بود كه زمزمه آن قرنها پيش در حوزه علميه نجف شروع شده‏بود و ريشه در روايات امامان معصوم(ع) داشت. امام صادق(ع) در قرن دوم هجرى قمرى براى ياران خود از شهر قم سخن رانده بود و در جهت مركزيت اين شهر براى دانش اسلامى چنين گفته بود:
«زود باشد كه كوفه روزگارى از مؤمنان خالى گردد و علم ودانش در آن ناپديد شود... و به شهرى كه آن را قم گويند ظاهر شود و روشن گردد و معدن اهل علم و فضل شود...»
و در طول اين قرنها اين نويد امامان بزرگوار شيعه بود كه همواره زبان به زبان نقل مى‏شد و در ذهن شيعيان جاى مى‏گرفت.
جلسه تاريخ ساز
اوايل بهار 1301 ه.ش درست پس از 2 ماه اقامت آية الله حائرى در شهر قم منزل آية الله پايين شهرى جلسه‏اى از طرف علما، بازاريان و كسبه تهران تشكيل شد كه بزرگانى از فقهاى قم چون آية الله بافقى، آية الله كبير و آية الله فيض در آن شركت داشتند در اين جلسه گفتگو پيرامون تاسيس حوزه علميه قم ساعتها به درازا كشيد سرانجام نظر نهايى به آية الله حائرى محول شد همه علما و بزرگان علم و معرفت به آية الله حائرى اصرار كردند و نيز بسيارى از بازاريان و كسبه در تامين مالى حوزه اعلام آمادگى كردند آية الله حائرى ابتدا بر اين عقيده بود كه بزرگان قم خود اين كار را انجام دهند و از عهده اين امر خطير نيز برخواهند آمد امام چون اصرار بى‏حد علما را مشاهده نمود تكليف را بر عهده خود ثابت ديد و با بيان اين نكته كه: «استخاره خواهيم كرد كه آيا صلاح است در قم مانده و به فضلا و محصلين حوزه اراك كه انتظار بازگشت مرا دارند بنويسم به قم بيايند» تصميم خود را به بعد موكول كرد.
صبح روز بعد پس از آنكه نماز صبح را به پايان رساند در حرم حضرت معصومه به دعا و نيايش ايستاد و به استخاره روى آورد نقل است كه آية الله حائرى به قرآن استخاره نمى‏كرد و مى‏فرمود من درست نمى‏فهمم مثلا «يسبح ما فى السموات و الارض‏» نسبت به موضوع استخاره خوب است‏يا بد اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره كرد و خود را به مشيت الهى سپرد كه آيه‏اى زيبا و مناسب حالش «... اتونى باهلكم اجمعين‏» خط مشى آينده او را ترسيم نمود و آية الله حائرى را مصمم ساخت‏حوزه علميه قم را سامان داد و شاگردان خود را از اراك به اين شهر فراخواند.
بازسازى مدارس
با اقامت گزيدن آية الله حائرى در قم در سال 1340ه ق. مطابق با 1301 ه ش بنيان حوزه علميه قم نيز نهاده شد و با گامهاى بزرگى كه آيت الله حائرى برداشت اين حوزه به تدريج رشدكرد و در رديف بزرگترين حوزه‏هاى علميه جهان تشيع درآمد.
اساسى‏ترين گامى كه آية الله حائرى پس از تاسيس حوزه برداشت تعمير مدارس دينى بود و با تغيير روش آموزشى نيز تحولى عظيم را در آنها ايجاد كرد وى در اين راه همت و تجربه تدريس سى ساله خود را به كار بست به گونه‏اى كه با اين روش برنامه‏هاى درسى حوزه علميه نجف اشرف با همه ابعاد و وسعتش در حوزه علميه قم رايج‏شد و دوران نابسامان حوزه علميه قم كه پس از ميرزاى قمى وضع رقت‏بارى يافته بود پايان گرفت اساسى‏ترين ابتكار آية الله حائرى پس از توجه دادن محصلين علوم علوى به ژرفنگرى در درس و بحث علمى گزينش «هيئت ممتحنه‏» براى گرفتن از درس حوزوى بود كه امروز چنين روشى در آموزش و پرورش دنيا از ضروريات كار محسوب مى‏شود.
طالع خورشيد
وضعيت آشفته مدارس علميه قم پيش از ورود آية الله حائرى به گونه‏اى نبود كه از ديد صاحبنظران دلسوخته‏اى چون امام خمينى(ره) پنهان بماند ايشان كه در موقع حضور حاج شيخ در قم طلبه‏اى جوان و پرشور بود در ضمن تركيب‏بندى زيبا اوضاع آن روز حوزه را چنين به تصوير مى‏كشد:
راستى اين آية الله گر در اين سامان نبودى كشتى اسلام را از مهر پشتيبان نبودى دشمنان را گر كه تيغ حشمتش بر جان نبودى اسمى از اسلاميان و رسمى از ايمان نبودى حبذا از يزد كز وى طالع اين خورشيد جان شد جاى دارد گر نهد رو آسمان بر آستانش لشكر فتح و ظفر گردد هماره جان فشانش نيّر اعظم به خدمت آيد و هم اخترانش عبد درگه بنده فرمان شود نه آسمانش چون كه بر كشتى اسلامى يگانه پشتبان شد حوزه اسلام كز ظلم ستمكاران زبون بود پيكرش بى روح و روح اقدسش از تن برون بود روحش افسرده ز ظلم ظلم انديشان دون بود قلب پيغمبر دل حيدر ز مظلوميش خون بود از عطايش باز سوى پيكرش روح روان شد.
در سال 1340 ه ق پس از آنكه حوزه عليمه قم شكل گرفت بار ديگر آن افتخارات تاريخى در ايران زنده شد و علوم اسلامى به شكوفايى نشست وحوزه علميه قم دانشمندان اسلامى و فقهاى دين شناسى را از گوشه و كنار كشور در خود گرد آورد.
شكوه و عظمت‏حوزه علميه قم از آغاز تا امروز كه بيش از هفتاد سال از شكل گيرى آن مى‏گذرد هر سال چشمگير تر از گذشته در عرصه‏هاى مختلف نمو داشته‏است و پرتو آثار وجوديش افقهاى جديدى از دورترين نقاط اين عالم را درنورديده است اين حوزه با شكوه گذشته از اينكه بزرگترين دانشگاه علوم اسلامى است در رشته‏هاى اعتقادات، فقه و حقوق عرفان و فلسفه اقتصاد تفسير كلام و ... پاسخگوى نيازهاى اجتماعى فرهنگى و فكرى جامعه نيز بوده و هست كه در اين راه انديشمندان فراوانى را در دامن خود پرورانده است.
اقتباس از كتابهاى:
نگهبان بيدار
تاريخ علماى اسلامى و فقهاى نامدار شيعه
آيت الله مؤسس


منبع : سایت حوزه الف